کودکان استثنایی (پژوهش در حیطه کودکان استثنایی)
کودکان استثنایی سال هجدهم تابستان 1397 شماره 2 (پیاپی 68) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی دو روش توانبخشی حافظه کاری کلامی و دیداری فضایی بر بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی است. روش : گروه نمونه پژوهش، 30 نفر از دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی بودند که مطابق با معیارهای DSM5 ، اختلال یادگیری ریاضی داشتند که به طور هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه توانبخشی حافظه کاری کلامی، توانبخشی حافظه کاری دیداری-فضایی و گروه گواه (در لیست انتظار) جایگزین شدند. پس از شناسایی دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ریاضی، آزمون های ریاضیات ایران کی مت، آزمون حافظه کاری کلامی n-back و حافظه کاری دیداری فضایی n-back در سه گروه انجام شد. در دو گروه آزمایش، مداخله شناختی حافظه کاری به صورت 20 جلسه 45 دقیقه ای انجام شد. پس از اتمام دوره مداخله، پس آزمون و به فاصله یک ماه پس از پایان مداخله، پیگیری انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. یافته ها : یافته ها حاکی از آن بود که هر دو روش مداخله می توانند نمرات عملکرد ریاضی دانش آموزان را به طور معناداری افزایش دهند. بنابراین، روش های توانبخشی حافظه کاری کلامی و دیداری-فضایی در بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان تأثیرگذار هستند. نتیجه گیری : بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد که مداخلاتی که به منظور توانبخشی حافظه کاری به کار می روند، می توانند به عنوان مداخلات تکمیلی در بهبود مشکلات دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ریاضی به کار گرفته شوند.
تاثیر روش مداخله مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا بر خودبخشایشگری و تاب آوری مادران کودکان دارای ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تأثیر مداخله روان شناسی مثبت گرا بر خودبخشایشگری و تاب آوری مادران کودکان دارای ناتوانی یادگیری سبزوار انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران کودکان 6 تا 12 ساله دارای اختلال یادگیری در سبزوار در سال 1395-1396بود که 34 نفر بر حسب شرایط ورود به پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (17 نفر) و کنترل (17 نفر) جای دهی شدند. پس از انجام پیش آزمون ، به کمک پرسشنامه های مقیاس خودبخشایشگری ول، دی شی و واکینی (2008) و تاب آوری کونور و دیویدسون (2003)، به گروه آزمایشی طی هشت ج لسه 90 دقیقه ای روان شناسی مثبت گرا آموزش داده شد. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس و به کمک نرم افزار SPSS ویراست 23 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله روان شناسی مثبت گرا بر خود بخشایشگری و تاب آوری مادران کودکان دارای ناتوانی یادگیری سبزوار تأثیر مثبت و معنا داری داشته است (001/ 0 P ≤ ) . نتیجه گیری: مداخله روان شناسی مثبت گرا یک برنامه آموزشی مؤثر برای کمک به مادران کودکان دارای اختلال یادگیری است.
مقایسه آموزش مبتنی بر زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خود تنظیمی در بهبود راهبرد های مقابله زناشویی و تنظیم شناختی هیجان والدین دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه آموزش مبتنی بر زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی در بهبود راهبرد های مقابله زناشویی و تنظیم شناختی هیجان والدین دارای فرزند کم توان ذهنی هدف: هدف این پژوهش مقایسه تأثیر آموزش مبتنی بر زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی ( SRCT ) بر تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای مقابله زناشویی والدین دارای فرزند کم توان ذهنی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با رویکرد کاربردی و با بهره گیری از طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری (یک ماهه) با گروه کنترل بود. نمونه مورد مطالعه شامل 41 زوج از والدین دارای فرزند کم توان ذهنی بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (زوج درمانی هیجان مدار، 12زوج و زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی، 14زوج) و یک گروه گواه (15 زوج) جایگزین شدند. زوج درمانی هیجان مدار ( EFT ) در 10 جلسه و زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی ( SRCT ) در 8 جلسه (هفته ای یک جلسه) بر روی گروه های آزمایش انجام شدند و داده های حاصل از پرسشنامه راهبردهای مقابله زناشویی بومن و تنظیم شناختی هیجان با آزمون طرح مختلط اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر زوج درمانی هیجان مدار ( EFT ) و زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی ( SRCT )، باعث افزایش نمرات زوج ها در تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای مقابله زناشویی می شود. یافته ها همچنین نشان داد، اثر بخشی هر دو مداخله بعد از یک ماه باقی مانده است. نتیجه گیری: با توجه به نقش تنظیم شناختی هیجان و راهبرد های مقابله زناشویی در تعاملات زوجین، پیشنهاد می شود از شیوه هیجان مدار و خودتنظیمی برای بهبود راهبردهای مقابله زناشویی و تنظیم شناختی هیجان و کاهش تعارضات زناشویی در والدین دارای فرزند کم توان ذهنی استفاده کرد .
اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت (ISDTP) بر اضطراب اجتماعی مادران دارای فرزند با اختلال نشانگان آسپرگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت ( ISDTP ) بر اضطراب اجتماعی مادران دارای فرزند با اختلال نشانگان آسپرگر انجام شد. روش: این پژوهش از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای فرزند با اختلال نشانگان آسپرگر استان چهارمحال و بختیاری در سال 1395 بود که با همکاری اداره آموزش و پرورش استثنایی این استان و استخراج پرونده دانش آموزان (12-7 ساله) دارای اختلال نشانگان آسپرگر، به روش نمونه گیری در دسترس 16 نفر از زنان دارای فرزند با اختلال نشانگان آسپرگر، انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. از پرسشنامه استاندارد شده "اضطراب اجتماعی (SAS) " در پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. پروتکل درمان مبتنی بر رویکرد دوانلو بر روی گروه آزمایش به صورت انفرادی، هفته ای دو بار در 12 جلسه 60 دقیقه ای به صورت انفرادی صورت گرفت؛ بر روی گروه کنترل هیچ مداخله درمانی صورت نگرفت. پردازش داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس یک متغیره) انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که پس از کنترل نمرات پیش آزمون، تفاوت معناداری بین نمرات پس آزمون در گروه آزمایش و نمرات پیگیری در متغیر اضطراب اجتماعی وجود دارد (05/0 P £ ). نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده ( ISDTP ) بر کاهش اضطراب اجتماعی مادران دارای فرزند با اختلال آسپرگر اثربخش بوده است.
نقش مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان با تأخیرهای تحولی بر آشفتگی روان شناختی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان با تأخیرهای تحولی برآشفتگی روان شناختی مادران انجام شد. روش : طرح پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی کودکان 6-11 ساله با تأخیرهای تحولی شامل کودکان مبتلا به اُتیسم مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توان بخشی و دانش آموزان مدارس با نیازهای ویژه شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 را شامل می شد. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. مقیاس های رفتار غیرعادی کودکان (1986)، فرم کوتاه شده آزمون علائم روانی (1973) ، مقیاس کارکرد انطباقی واینلند (1984) توسط مادران تکمیل شد. یافته ها: داده های پژوهش به وسیله روش آماری رگرسیون چندگانه از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت . تحلیل داده ها نشان داد که بین مؤلفه های مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان با تأخیرهای تحولی و آشفتگی روان شناختی مادران آن ها رابطه مثبت وجود دارد مشکلات رفتاری 25% از تغییرات آشفتگی روان شناختی و کارکردهای انطباقی 63 %از تغییرات آشفتگی روان شناختی را پیش بینی می کند . نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد آشفتگی روان شناختی در بین مادران کودکان با تأخیرهای تحولی بیشتر است که احتمالاً ناشی از مشکلات رفتاری زیاد و کارکردهای انطباقی پایین در بین این کودکان است که ضرورت دارد مورد توجه قرار گیرد .
عوامل محتوایی توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی مدارس استثنایی گروه کم توان ذهنی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : تحقیق حاضر با هدف «شناسایی عوامل محتوایی توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی مدارس استثنایی گروه کم توان ذهنی» انجام شد. روش : روش پژوهش، آمیخته بود. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل کلیه خبرگان آموزش و پرورش و علوم تربیتی بود. نمونه آماری برابر 15 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. در بخش کمی، جامعه آماری کلیه معلمان ابتدایی گروه کم توان ذهنی شهر تهران به تعداد 347 نفر بودند. بر اساس فرمول کوکران تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های کیفی، با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده گردید. یافته ها : نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که محتوای توسعه حرفه ای معلمان شامل 10 عامل (مولفه) است که عبارت بودند از: نگرش معلمان، دانش تخصصی موضوعی، تنوع فراگیران و نیازهای ویژه آنان، طراحی راهبردهای آموزشی، شیوه های ارزشیابی، محیط های یادگیری و الگوهای تدریس، مشارکت و تشریک مساعی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، فعالیت های گروهی و انفرادی و آموزش شهروندی و شخصیتی. نتیجه گیری : در مجموع عوامل محتوایی، حدود 95 درصد تغییرات توسعه حرفه ای معلمان را تبیین نمودند. در بین این عوامل، عامل محیط های یادگیری بیشترین بار عاملی(90/0) و عامل شیوه های ارزشیابی، کمترین بار عاملی(81/0) را به خود اختصاص داد.
بررسی میزان اثربخشی برنامه مبتنی بر آموزش خود شفقتی بر میزان اضطراب،استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: انتخاب راهبرد مناسب جهت کاهش میزان اضطراب،استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم دارای اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی برنامه مبتنی بر آموزش خود شفقتی بر میزان اضطراب،استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با پیگیری سه ماهه می باشد. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک اتیسم مراجعه کننده به مرکز امید عصر در شهر تهران و در سال 1395 می باشد. نمونه آماری شامل24 مادر دارای کودک اتیسم سطح یک می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی 12 مادر در گروه آزمایش و 12 مادر در گروه شاهد جایگزین شدند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه در زمینه خودشفقتی آموزش دیدند و گروه شاهد در لیست انتظار برای مداخله قرار گرفتند. جهت سنجش میزان اضطراب،استرس و افسردگی مادران از پرسشنامه 21- DASS استفاده شد و آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس برای تجزیه و تحلیل داده به کار برده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل داده ها بر اساس آزمون کوواریانس نشان داد که آموزش خودشفقتی در کاهش میزان اضطراب، استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم تاثیر معنی داری داشته است (001/0> P ). نتیجه گیری: بنابراین با توجه به نتایج یافته ها، آموزش خودشفقتی به عنوان راهبرد مداخله ای روان شناختی در کاهش میزان اضطراب، استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم موثر بوده است.
رابطه تحرک و جهت یابی با استفاده از عصای سفید با سلامت روانی و خصلت های شخصیتی در افراد با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تحرک و جهت یابی مناسب، مهم ترین عامل در مستقل سازی و حضور اجتماعی افراد با آسیب بینایی تلقی می شود. مهم ترین روش تحرک و جهت یابی، استفاده از عصای سفید است. مشکلات مربوط به سلامت روانی و خصلت های شخصیتی افراد می تواند به منزله عوامل محدود کننده تحرک و جهت یابی تلقی شود. پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه تحرک و جهت یابی با استفاده از عصای سفید با سلامت روانی و خصلت های شخصیتی در افراد با آسیب بینایی در شهر تهران بود. روش: در این پژوهش که از نوع همبستگی بود، 41 نفر از افراد با آسیب بینایی از مراکز توان بخشی و دانشجویان شهر تهران با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پرسشنام ه تحرک و جهت یابی، سیاهه سلامت روانی و آزمون شخصیتی آیزنک به شکل مصاحبه ساختارمند و نیمه ساختارمند اجرا شد و داده های به دست آمده با استفاده از ضرایب همبستگی، تحلیل رگرسیون چند متغیره و آزمون های t و F مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: مشکلات حساسیت فردی، افسردگی و نمره جمع نشانه های مرضی از عوامل سلامت روانی و مقیاس دروغ گویی از خصلت های شخصیتی بهترین پیش بینی کننده های مؤلفه تحرک و جهت یابی افراد با آسیب بینایی بودند. همچنین تفاوت هایی از نظر وضعیت اشتغال و دید تونلی افراد مورد مطالعه بر حسب مؤلفه تحرک و جهت یابی ملاحظه شد. نتیجه گیری : یافته های به دست آمده نشان داد که میزان تحرک و جهت یابی با سلامت روانی و خصلت های شخصیتی همبستگی دارد و با بهبودسازی شرایط اشتغال برای افراد با آسیب بینایی، می توان عملکرد بهتری در تحرک و جهت یابی برای آنان ایجاد کرد.
ویژگیهای روانسنجی مقیاس درجه بندی اتیسم گیلیام-ویرایش سوم (گارز-٣) در مبتلایان به اوتیسم: یک مطالعه مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه ویژگیهای روانسنجی مقیاس درجه بندی اتیسم گیلیام-ویرایش سوم (گارز-٣) به اجرا درآمد. تعداد 200 نفر(87 دختر و 113 پسر) از مبتلایان به اتیسم مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران انتخاب و از والدین آنها دخواست گردید تا مقیاس گارز-3 و سیاهه رفتاری کودک( CBCL ) را تکمیل نمایند. دامنه سنی مبتلایان به اتیسم بین 3 تا 2 2 با میانگین 11/5 و انحراف استاندارد 3/70بود. نتایج نشان داد که خرده مقیاسها و همچنین کل مقیاس گاز-3 از اعتبار بالایی برخوردارند. همچنین شواهد حاصل از منابع و تحلیل های مختلف، حاکی از روایی محتوا، همگرا، و سازه گارز-3 است. در مجموع می توان گفت که گارز-3 ابزاری معتبر و روا برای سنجش اتیسم و غربالگیری افراد مبتلا به اتیسم در ایران است و از آن می توان در مشاوره های بالینی و فعالیت های پژوهشی استفاده کرد.
اثربخشی برنامه آموزش مهارت فرزندپروری ایمن بر شیوه های فرزندپروری مادران کودکان با علائم مشکلات رفتاری درونی سازی و برونی سازی شهرستان لاهیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش مهارت فرزندپروری ایمن بر شیوه های فرزندپروری مادران کودکان با علائم مشکلات رفتاری درونی سازی و برونی سازی شهرستان لاهیجان انجام گرفته است. روش: این پژوهش با رویکرد کاربردی و روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران کودکان 6 ساله پیش دبستانی شهرستان لاهیجان بود. حجم نمونه اولیه شامل 120 نفر از مادران کودکان پیش دبستانی بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. در نهایت 30 نفر از مادرانی که کودکان آنها علائم مشکلات درونی سازی و برونی سازی را داشتند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. ابزار پژوهش شامل فهرست رفتاری کودک آخنباخ (فرم والد و معلم) (1991) به عنوان ابزار غربالگری و پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بامریند (1972) است. برنامه آموزش مهارت فرزندپروری ایمن که توسط علی اکبری دهکردی و علی پور (1394) طراحی شده بود در 8 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد برنامه آموزش مهارت فرزند پروری ایمن بر شیوه های فرزند پروری مادران مؤثر است (01/0≥ P ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که برنامه آموزش مهارت فرزند پروری ایمن باعث ارتقاء شیوه فرزندپروری مقتدرانه و کاهش شیوه فرزندپروری سختگیرانه می شود. با توجه به اینکه شیوه های فرزندپروری والدین نقش اساسی در تأمین سلامت روانی فرزندان آنها دارد، لذا پیشنهاد می شود از برنامه آموزش فرزندپروری ایمن برای مادران جهت مدیریت روابط سالم با فرزندانشان و به کارگیری سبک های فرزندپروری مثبت استفاده شود.