هدف: هدف از این مقاله، معرفی و توصیف آگاهی واج شناختی است. آگاهی واج شناختی که عبارتست از آگاهی از ساختمان آوایی کلمات، مهارتی است فرا زبانی و دارای سه سطح واجی، هجایی و درون هجایی. نتیجه گیری: چون مهارت آگاهی واج شناختی، عاملی است موثر بر یادگیری خواندن و نوشتن، لذا با استفاده از برنامه های آموزشی مبتنی بر آگاهی واج شناختی، می توان پیشرفت خوانداری و نوشتاری کودکان را تسهیل کرد.
هدف: در مطالعه حاضر هدف، بررسی رابطه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان (CERQ) و رابطه آن با افسردگی و اضطراب در دانش آموزان مراکز راهنمایی استعدادهای درخشان شیراز بود . روش: برای دستیابی به این هدف همه دانش آموزان کلاس های اول تا سوم مراکز راهنمایی استعدادهای درخشان شهر شیراز (500) نفر به تکمیل CERQ و شاخص های افسردگی و اضطراب مقیاس SCL-90-R پرداختند. از ضریب آلفای کرونباخ برای بررسی پایانی، و از روش های تحلیل عوامل و همبستگی نمره کل با نمرات خرده مقیاس ها برای بررسی روایی CERQ استفاده شد. یافته ها: نتایج ضمن تایید پایانی و روایی CERQ نشان دادند که بدون توجه به جنسیت پاسخ دهنده، راهبردهای شناختی مقصر دانستن خود، تمرکز بر تفکر، باز ارزیابی مثبت، مصیبت بار تلقی کردن، و مقصر دانستن دیگران پیش بینی کننده های مهم افسردگی و اضطراب بودند. نتیجه گیری: نتیجه کلی این تحقق نشان می دهد که راهبردهای شناختی تنظیم هیجان از جمله مقصر دانستن دیگران پیش بینی کننده افسردگی و اضطراب هستند.
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر قصه درمانی بر کاهش علایم افسردگی کودکان بوده است. روش: بدین منظور در چهارچوب روش پژوهشی نیمه آزمایشی 5 نفر از دانش آموزان افسرده پایه چهارم و پنجم ابتدایی در پژوهش شرکت داده شدند. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون بدون گروه کنترل بوده است. پرسشنامه علایم مرضی کودکان مورد استفاده قرار گرفت. پس از انجام پیش آزمون برنامه قصه درمانی به مدت 24 جلسه 60 دقیقه ای (دو بار در هفته) اجرا شد و در پایان پس آزمون انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که افسردگی تمام آزمودنی ها در پایان برنامه درمانی کاهش یافت. علاوه بر این قصه درمانی بر درمان اختلال های همبود شامل اختلال های اضطرابی و لجبازی و نافرمانی موثر بوده است. نتیجه گیری: قصه درمانی علایم افسردگی، اضطراب و هراس را در کودکان افسرده کاهش می دهد.
هدف: پژوهش حاضر برای برسی تاثیر ورزش صبحگاهی در کاهش پرخاشگری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر انجام شده است. روش: به منظور انتخاب نمونه های مورد مطالعه یک آموزشگاه به شیوه در دسترس انتخاب و دانش آموزان آن با استفاده از آزمون پرخاشگری زاهدی فر مورد غربال گری قرار گرفتند. بدین وسیله 14 دانش آموز کم توان ذهنی آموزش پذیر پرخاشگر 17-9 ساله انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پژوهش به نتیجه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که اجرای برنامه ورزش صبحگاهی به طور معناداری پرخاشگری آزمودنی ها را کاهش داده است و بعد از یک ماه پیگیری نیز آشکار شد که نتایج به دست آمده پایدار مانده اند. نتیجه گیری: ورزش صبحگاهی در مدارس کودکان کم توان ذهنی، پرخاشگری آنها را کاهش می دهد.
هدف: هدف از این پژوهش بررسی ارتباط دست نویسی با یکپارچگی بینایی- حرکتی در دانش آموزان کم توان ذهنی است. روش: در این پژوهش که از نوع مطالعات همبستگی است، از 157 دانش آموز کم توان ذهنی دختر و پسر که در سال تحصیلی 85-1384 در پایه های اول تا پنجم مدارس استثنایی شهر ری مشغول به تحصیل بودند 126 دانش آموز کم توان ذهنی (53 دختر و 73 پسر) در دامنه سنی 9 تا 19 سال شرکت کردند. برای همه دانش آموزان چک لیست دست نویسی محقق ساخته و نیز آزمون یکپارچگی بینایی- حرکتی بیری اجرا شد. یافته ها: آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که یکپارچگی بینایی- حرکتی با دست نویسی (r=0.472 و p<0.0001رابطه مثبت) دارد. شایع ترین مشکل دست نویسی در دانش آموزان کم توان ذهنی جدا نویسی با 82 درصد و کم اهمیت ترین مشکل دست نویسی آنان، فاصله گذاری بین کلمات و حروف با 34.9 درصد بود. نتیجه گیری: نتایج این تحقق نشان می دهد که به دلیل وجود رابطه بین یکپارچگی بینایی- حرکتی و دست نویسی در موارد ایجاد مشکلات دست نویسی در دانش آموزان کم توان ذهنی، متخصصان می توانند به ارزیابی یکپارچگی بینایی- حرکتی بپردازند.
هدف: هدف این تحقیق تعیین میزان شیوع اختلال حساب نارسایی در میان دانش آموزان دبستانی شهر اردبیل بوده است. روش: با توجه به نسبت جمعیت دانش آموزان در دو ناحیه (1و2) شهر اردبیل در سال تحصیلی 85- 1384 با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای 4 آموزشگاه از ناحیه 2و 6 آموزشگاه از ناحیه یک انتخاب شدند که شامل 1171 نفر از پایه های دوم تا پنجم بود و برای بررسی عملکرد دانش آموزان در ریاضی از مجموعه آزمون استاندارد شده حساب شلو استفاده شده است. همچنین ماهیت موضوع ایجاب می کرد که از روش زمینه یابی استفاده شود. یافته ها: نتایج نشان می دهند که در مجموعه آزمون حساب، 44 دانش آموز دو انحراف معیار زیر میانگین بودند که مبتلا به اختلال حساب نارسایی تشخیص داده شدند و میزان شیوع اختلال حساب نارسایی 3.76 درصد برآورد شد. همچنین میزان شیوع اختلال حساب نارسایی در بین پسران به طور معناداری بالاتر از دختران بود. نتیجه گیری: میزان شیوع اختلال حساب نارسایی در کودکان ابتدایی شهر اردبیل مطابق با یافته های جهانی است اما میزان شیوع اختلال حساب نارسایی در میان پسران بالاتر است که نشانگر مشکلات بیشتر پسران دانش آموز در درس ریاضی است.