مقالات
حوزه های تخصصی:
تغییر و نوآوری در فعالیت های سازمانی تلاش برای بهسازی سازمان است. سازمان های نوآور در پاسخ به تغییرات محیطی و همچنین گسترش قابلیت های جدید که به آن ها برای دستیابی به عملکرد بالاتر کمک می کند، موفق تر هستند در این بین مدیریت دانش به عنوان بستری برای دستیابی به رفتارهای نوآورانه تاثیر گذار است. در پژوهش حاضر، تاثیر مدیریت دانش بر بهبود رفتارهای نوآوانه با نقش میانجی هوش تجاری در بانک سپه تبریز مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش مورد استفاده توصیفی و همبستگی بوده و جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و معاونان شعب بانک سپه است که با توجه به محدود و در دسترس بودن به صورت سرشماری انتخاب شدند. اعتبارسنحی ابزار گردآوری داده ها، به وسیله روایی محتوایی و برای برآورد پایایی آنها از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است. همچنین برای آزمون فرضیه های تحقیق از نرم افزارهای spss و lisrel استفاده شد. یافته پژوهش نشان داد که فرضیه های تحقیق تائید شده و مدیریت دانش از طریق هوش تجاری بر رفتار نوآورانه کارکنان تاثیر مثبت داشته است.
بررسی ارتباط رتبه کنترل داخلی شرکتها بانام تجاری و عملکرد
حوزه های تخصصی:
امروزه موفقیت در عملکردهای بازاریابی نه به عنوان یک علم بلکه به عنوان یک ارزش در جهت پیشبرد اهداف شرکت ها محسوب می شود که نیازمند شناخت محیط داخلی و عملکردی شرکت ها و اصلاح ساختارهای دارای مشکل می باشد. در واقع هدف این پژوهش بررسی ارتباط رتبه کنترل داخلی شرکتها بانام تجاری و عملکرد بود. دوره ی زمانی پژوهشی 1392 تا 1397 بود و در این بازه زمانی تعداد 73 شرکت بورس اوراق بهادار تهران از طریق حذف نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان داد، ارتباط رتبه کنترل های داخلی بر نام تجاری در سطح خطای 1 درصد و بر عملکرد در سطح خطای 5 درصد تاثیر مثبت و معناداری دارد و باعث می گردد توانمندی های نام تجاری شرکت ها چه از نظر ارزش آفرینی و چه از منظر عملکردی همچون افزایش سهم بازار شرکت ها تقویت شود
واکاوی تهدیدها و فرصت های جذب سرمایه گذاری در صنعت پتروشیمی از دیدگاه کارکنان شپترو
حوزه های تخصصی:
نظر به اینکه در عصر حاضر بر هیچ کس پوشیده نیست که کاهش فقر در گرو رشد شتابنده و متوازن اقتصادی است و این مهم جز به واسطه افزایش سرمایه گذاری میسر نخواهد بود؛ از این رو پژوهش حاضر با هدف واکاوی تهدیدها و فرصت های جذب سرمایه گذاری در صنعت پتروشیمی از دیدگاه شپترو به انجام رسید. جامعه آماری پژوهش حاضر کارکنان امور مالی شپترو در سال 1398 بوده و با عنایت به کیفی بودن رویکرد پژوهش، حجم نمونه تا حد اشباع در نظر گرفته شد و جمع آوری داده ها با مصاحبه نیمه ساختارمند انجام گردید. یافته ها نشان داد از دیدگاه کارکنان شپترو، صنعت پتروشیمی با تهدیدها و فرصت هایی مواجه است که در 7 دسته طبیعی، اقتصادی، فنی و پروژه ای، سیاسی، اهداف و استراتژی ها، مخاطرات و ارزش ها و نقاط قوت قرار می گیرند. از بین عوامل ذکر شده، به ترتیب عوامل اقتصادی، عوامل سیاسی و عوامل فنی و پروژه ای پررنگ ترین نقش را دارا بوده اند. در عوامل اقتصادی مولفه تورم، در عوامل سیاسی مولفه فساد و خط قرمز بوروکراسی و سایر عوامل سیاسی و در عوامل فنی و پروژه ای مولفه طرح های توسعه شرکت و شرکت های سرمایه پذیر و پروژه های موجود در فاز خرید و اجرا پررنگ ترین تهدیدها و فرصت های جذب سرمایه گذاری بوده اند.
مطالعه تأثیر بیش اطمینانی مدیریتی بر رابطه بین شفافیت اطلاعات مالی و مدیریت سود
حوزه های تخصصی:
سرمایه گذاران برای اخذ تصمیم های سودمند اقتصادی، نیازمند اطلاعات قابل اتکا و مربوط هستند و برای کسب آن، کیفیت سود افشای شرکت ها از اهمیت بالایی برخوردار است. با افزایش سطح کیفی افشا در شرکت ها از میزان مدیریت سود مدیران کاسته می شود. هدف این پژوهش مطالعه تأثیر بیش اطمینانی مدیریتی بر رابطه بین شفافیت اطلاعات مالی و مدیریت سود است. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، روش نمونه گیری حذف سیستماتیک و نمونه مورد مطالعه، شامل 133 شرکت پذیرفته شده طی سال های 1394 تا 1398 است. روش پژوهش توصیفی و از نظر ارتباط بین متغیرها ترکیبی از علی-همبستگی است و از نظر هدف کاربردی است. برای پردازش و آزمون فرضیه ها از روش رگرسیونی و داده های تابلویی و همچنین مدل اثرات ثابت استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاصل از فرضیه ها نشان می دهد که شفافیت اطلاعات مالی با مدیریت سود رابطه منفی و معناداری دارد و بیش اطمینانی مدیریتی بر رابطه بین شفافیت اطلاعات مالی و مدیریت سود در سطح خطای 5 درصد تأثیر مثبت و معناداری دارد.
رابطه بین گرایش احساسی سرمایه گذاران و پیش بینی های سود توسط مدیریت
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین گرایش احساسی سرمایه گذاران و پیش بینی های سود توسط مدیریت می باشد. دوره زمانی مورد بررسی بین سال های 1391 تا 1398 می باشد؛ جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد که بعد از اعمال محدودیت های مربوط به انتخاب نمونه، 146 شرکت عضو به عنوان نمونه آماری و به صورت حذف سیستماتیک انتخاب شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها با رویکرد داده های تابلویی و رگرسیون چند متغیره نشان داد بین گرایش احساسی سرمایه گذاران و پیش بینی های سود توسط مدیریت رابطه وجود دارد.
بررسی تاثیر شاخص های مسئولیت اجتماعی شرکت بر روش های مدیریت ریسک در شرکت های پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر شاخص های مسئولیت اجتماعی شرکت بر روش های مدیریت ریسک در شرکت های پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران و ارائه راهکارهای کاربردی می باشد. پژوهش حاضر بر حسب هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی و روش شناسی پژوهش از نوع پس رویدادی است. برای آزمون فرضیه ها، از مدل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. اطلاعات اخذ شده در رابطه با متغیرهای تحقیق وارد صفحه گسترده اکسل شده و سپس با استفاده از نرم افزارهای EViews و Stata تحلیل شدند. جامعه آماری این پژوهش به روش حذف سیستماتیک از میان تمام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی دوره زمانی 1390 تا 1399 می باشد. نتایج فرضیه نخست پژوهش نشان داد که شاخص های مسئولیت اجتماعی شرکت بر مدیریت ریسک استراتژیک شرکت تاثیر معناداری و مثبت دارد. نتایج فرضیه دوم پژوهش نشان داد که شاخص های مسئولیت اجتماعی شرکت بر مدیریت ریسک عملیاتی شرکت تاثیر معناداری و منفی دارد. نتایج فرضیه سوم پژوهش نشان داد که شاخص های مسئولیت اجتماعی شرکت بر مدیریت ریسک گزارشگری شرکت تاثیر معناداری ندارد. نتایج فرضیه چهارم نیز نشان داد که شاخص های مسئولیت اجتماعی شرکت بر مدیریت ریسک عدم رعایت قوانین و مقررات شرکت تاثیر معناداری و منفی دارد.
بررسی تئوری چشم انداز و رفتار ریسک پذیری تصمیم گیرندگان در شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
به طور کلی تئوری چشم انداز و نقطه مرجع یکی از مباحث مطرح در پارادایم مالی رفتاری می باشد که توصیف تصمیمات خرید و فروش، نقاطی را به عنوان نقاط مرجع سود و زیان خود بر می گزینند. لذا در این تحقیق به بررسی تئوری چشم انداز و رفتار ریسک پذیری تصمیم گیرندگان پرداخته شده است. در تحقیق حاضر تعداد 1867 مشاهده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1396-1387 بررسی شده است. جهت آزمون فرضیه ها از مدل های رگرسیون پولد استفاده شده، یافته های پژوهش نشان می دهد که تفاوت بازده شرکت ها از نقطه مرجع به طور معناداری در سطح کل شرکتها، ریسک پذیری تصمیم گیرندگان را نشان می دهد. همچنین تفاوت بازده شرکت ها از نقطه مرجع به طور معناداری در صنایع دارو، سیمان، شیمیایی، عذایی و فلزات اساسی، ریسک پذیری تصمیم گیرندگان را نشان می دهد. اما در صنایع خودرو و ماشین آلات این مهم به شکل معنادار نبوده است.
تاثیر کیفیت افشای اطلاعاتی مالی بر عملکرد واقعی شرکت
حوزه های تخصصی:
بهبود کیفیت افشاء یکی از عوامل موثر برای دستیابی به بازار کارای سرمایه است. لذا این پژوهش تاثیر کیفیت افشای اطلاعاتی مالی بر عملکرد واقعی شرکت را بررسی کرده است. بدین منظور از داده های 137 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1397-1383 و رویکرد داده های ترکیبی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که کیفیت افشای اطلاعاتی مالی و مولفه های آن (بهنگامی و قابلیت اتکای افشاء اطلاعات) تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد واقعی شرکت دارند.
نقش تعدیلگری کیفیت حسابرسی در بررسی ارتباط بین مدیریت سود و هزینه بدهی
حوزه های تخصصی:
رابطه بین مدیریت سود و تغییرات هزینه های بدهی ، به عنوان مهم ترین منابع تامین مالی شرکت ها می تواند از جمله موضوعات قابل توجه در ادبیات مالی باشد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی نقش تعدیلگری کیفیت حسابرسی در بررسی ارتباط بین مدیریت سود و هزینه بدهی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. جامعه آماری پژوهش حاضر شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که به روش حذف سیستماتیک112 شرکت در بازه زمانی 1392 تا 1397 به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون با ساختار داده های پانل استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد، بین هزینه های بدهی به عنوان جزئی از هزینه های تامین مالی و مدیریت سود هیچ رابطه ی معنا داری وجود ندارد. بنابراین افزایش یا کاهش هزینه های بدهی، نقشی در اعمال مدیریت سود ایفا نمی کند. همچنین رابطه مثبت و ضعیف بین معیارهای اندازه حسابرس و دوره تصدی حسابرس و مدیریت سود وجود دارد، ولی این رابطه از لحاظ آماری معنی دار نمی باشد.
بررسی ارتباط افشای مسئولیت اجتماعی شرکت ها و اجتناب مالیاتی با تأکید بر نقش ساختار مالکیت
حوزه های تخصصی:
در گزارش های مالی، مالیات نشانگر سهم دولت از سود شرکت ها می باشد. اجتناب مالیاتی به معنای صرفه جویی مالیاتی ناشی از کاهش مالیات پرداختی عمومی است که گاهی اوقات قانونی بودن آن مورد تردید بوده و به مفهوم تعداد معاملات برای به حداقل رساندن بدهی های مالیاتی به شمار می آید. شرکت ها مسئولیت هایی در مقابل ذینفعان، جامعه و سایرین دارند که تحقق این مهم گاهی در گرو رعایت سایر مسئولیت ها نیز می باشد که مسئولیت پذیری اجتماعی و اجتناب مالیاتی معیارهایی هستند که می تواند نمایانگر اهداف پاسخگویی مدیران در شرکت ها باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط افشای مسئولیت اجتماعی شرکت ها و اجتناب مالیاتی با تأکید بر ساختار مالکیت است. در این پژوهش اجتناب مالیاتی از معکوس نرخ موثر مالیاتی اندازه گیری شده است. افشای مسئولیت اجتماعی شرکت ها نیز با استفاده از مطالعات آقایی و کاظم پور(1395) تشخیص داده شده است. برای اندازه گیری ساختار مالکیت از سه معیار مالکیت مدیریتی، مالکیت نهادی و تمرکز مالکیت بهره گرفته شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی علی پس رویدادی می باشد. جامعه آماری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران هستند و با روش نمونه گیری هدفمند 130 شرکت در نمونه آماری قرار گرفته اند. دوره زمانی پژوهش سال های 93 تا 97 است. برای آزمون فرضیه ها از تجزیه وتحلیل رگرسیون بهره گیری شده است. نتایج نشان می دهد که بین افشای مسئولیت اجتماعی شرکت ها و اجتناب مالیاتی ارتباطی وجود ندارد، اما مالکیت مدیریتی و مالکیت نهادی در سطح معناداری 90 درصد می توانند ضمن اینکه منجر به کاهش افشای مسئولیت اجتماعی شرکت ها می شوند به میزان اجتناب مالیاتی نیز اضافه کنند.