جستارهای زبانی (پژوهش های زبان و ادبیات تطبیقی)
جستارهای زبانی دوره دوزادهم فروردین و اردیبهشت 1400 شماره 1 (پیاپی 61) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
الگوی SPEAKING هایمز (1967) ، یکی از الگوهای مرتبط با نظریه قوم شناسی ارتباط است که عوامل مؤثر در تعامل میان افراد را 8 مؤلفه موقعیت/صحنه، شرکت کنندگان، هدف، ترتیب گفتمان، لحن، ابزارگفتمان، قوانین گفتمان و نوع گفتمان درنظر می گیرد و معتقد است با بررسی این عوامل می توان تصویر جامعی راجع به فرهنگ و تفکر افراد یک جامعه به دست آورد. باتوجه به اینکه در تعاملات روزمره و فرهنگ یک جامعه واژگان و عبارات زبانی دارای بار هیجانی مثبت و منفی هستند و این هیجانات در تفسیر فرهنگی مؤثر هستند و ازآنجاکه رابطه مستقیمی میان جهان واژه، جهان مغز و جهان بیرون وجود دارد، به نظر می رسد این الگو با افزودن بُعد هیجان به E-SPEAKING تغییر یابد و تصویر دقیق تری ارائه دهد. نگارندگان در پژوهش حاضر بادرنظرگرفتن رابطه میان زبان، فرهنگ و هیجان واژگان، مفهوم «زباهیجان فرهنگی» را با تحلیل قطعه زبانی «نازکردن» و واژگان مرتبط با آن معرفی کرده و با توجه به قبض و بسط گفتمانی، قوم نگاری ارتباط را به قوم نگاری هیجانی ارتباط بسط می دهند. از این منظر می توان گفت افراد نسبت به واژه ناز دارای درجه هیجانی متفاوتی هستند که با این هیجانات می توانند قبض و بسط گفتمانی ایجاد کنند و چشم انداز مکالمه خود را تغییر دهند. درنظرگرفتن زباهیجان های فرهنگی شکاف میان مطالعات جامعه شناسی و روان شناسی را کمرنگ می کند و سبب می شود با نگاهی سیستمی و کل نگر به زبان در فرهنگ پرداخته شود و از مثله کردن و تقطیع فرهنگ و هیجان جلوگیری شود.
تأثیر بازخورد اصلاحی نوشتاری متمرکز و غیرمتمرکز بر صحت زمان گذشته ساده زبان آموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی نقش بازخورد اصلاحی نوشتاری متمرکز و غیرمتمرکز مستقیم بر صحت زمان گذشته ساده باقاعده و بی قاعده انگلیسی زبان آموزان سطح متوسط پرداخت. تعداد 60 زبان آموز ایرانی به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی (متمرکز و غیرمتمرکز) و گروه گواه طبقه بندی شدند. هر سه گروه در 4 جلسه متوالی، تکلیف نوشتاری انجام و به معلم تحویل دادند. جلسه بعد، هر گروه تکلیف های خود را در شرایطی متفاوت دریافت کردند. در تکلیف های نوشتاری گروه بازخورد اصلاحی متمرکز، صرفاً افعال نادرست زمان گذشته ساده تصحیح شد، ولی در نوشتار گروه بازخورد اصلاحی غیرمتمرکز، تمامی نکته های نادرست گرامری تصحیح شد. گروه کنترل هیچ بازخورد اصلاحی دریافت نکرد. نتایج نشان داد که گروه بازخورد اصلاحی متمرکز به طور معنا دار بهتر از گروه های دیگر در پس آزمون بلافصل عمل کرده است. نتایج نظرسنجی حاکی از آن است که زبان آموزان بازخورد اصلاحی متمرکز را به بازخورد اصلاحی غیرمتمرکز ترجیح دادند.
شکل گیری معنا و دستیابی به «ارزش» در داستان سلیمان نبی و ملکه سبا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راهبردهای مهم قرآن برای بیان آموزه های خود، داستان پردازی است. قرآن با این شیوه ادبی هنری می کوشد تا احساس دینی و شعور انسانی را تحریک کند. ازجمله داستان های مهم و جذاب قرآن که با غرض تربیتی و تبلیغ ارزش ها به تصویر کشیده شده، ماجرای سلیمان نبی و ملکه سباست. در جستار پیش رو، با رویکرد نشانه معناشناسانه و با هدف تبیین مفاهیم قرآنی و کاربردی کردن آن ها و نیز فهم روش قرآن در تولید گفتمان، ماجرای مذکور معناکاوی می شود. با چنین هدفی، به این پرسش پاسخ می دهد که فرایند شکل گیری معنا چگونه رخ می دهد. ساختار روایت در متن به گونه ای است که کارکرد کنشی، فرایند تولید معنا را کنترل می کند. یافته ها نشان می دهد که کارکرد کنشی حاکم بر این داستان، نظام گفتمانی کنشی را رقم می زند. ماهیت این نظام را رفع بحران معنا (شرک) شکل داده است. در این نظام، راهبرد تصاحب ابژه ارزشی جنبه عملیاتی و برنامه مداری دارد. سلیمان و کنش یاران وی طی فرایند توانشی کنشی و عملیات مرحله ای به ابژه دست یافته و سبائیان را از معنای نخست (شرک و فقدان ایمان) به معنای دوم (توحید و خداپرستی) رسانده اند. به این ترتیب با قدرت نرم سلیمان، نظام سیاسی مبتنی بر شرک در سرزمین سبا به نظام سیاسی مبتنی بر توحید تغییر می یابد.
از الزام تا نیاز ذاتی: «باید» در زبان های ایرانی غربی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی وجه نماییِ عناصرِ معادل «باید» در تعدادی از زبان های ایرانی غربی نو (شامل بلوچی، تاتی، سمنانی، فارسی، کردی، کهنگی، گراشی، گیلکی، لری، وفسی و هورامی)، ارائه نقشه معنایی و همچنین رده بندی این زبان ها بر مبنای یک واحد وجه نماست. بررسی ها نشان داد که برخی از این زبان ها (بلوچی گونه بم پشت و هورامی گونه هورامان تخت)، از عنصر قیدی، و حتی در یک مورد (کَهنگی)، از دو فعل کمکی مستقل برای بیان مفاهیم معادل «باید» بهره می برند. افزون بر این، رده بندی زبان ها با توجه به یک ویژگی معنایی، روی پیوستاری تنظیم می شود که در آن زبان ها به برخی از زبان های دیگر نزدیک تر و از برخی دیگر دورتر هستند و این خلاف رده بندی های متداول آن ها بر اساس مشخصه های نحوی ساخت واژی است که در آن ها زبانی یا عضو یک شاخه هست یا خیر. به علاوه، مشخص شد که تمامیِ عناصر موردبحث، در کنارنقش وجه نمای تصمیمی (از نوع الزام و امکان) و وجه نمای معرفتی (تنها از نوع امکان) مسئولیت انتقال مفاهیم مربوط به نیازِ مشارک ذاتی، الزام مشارک تحمیلی و الزام موقعیتی را (به منزله زیر مجموعه وجه نمایی پویا)، بر عهده دارند.
معنی شناسی روایت، منطق موجهات و جهان های ممکن داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه جهان های ممکن، الگویی برای معنی شناسی روایت ارائه می کند. این مقاله بر کاربرد نظریه جهان های ممکن در معنی شناسی روایت با رویکردی بینارشته ای تمرکز دارد. فهم روایت بر اساس دیدگاه جهان های ممکن هدف و نتیجه عمده ای است که این جستار درپی تبیین آن است. در این نظرگاه پی رنگ تنها عبارت از جهان واقعیِ متنی نیست که رویدادهایی در آن رخ می دهد، بلکه شامل جهان های ممکنی است که بدون لحاظ کردن آن ها معنی شناسی روایت ناقص خواهد ماند. چنین دیدگاهی برگرفته از دلالت شناسی منطق موجهات است. بنابراین، برای تبیین این دیدگاه باید به منطق موجهات توجه داشت. نظریه های معنایی معاصر سه شاخه عمده دارد: معنی شناسی فلسفی، منطقی و زبانی. معنی شناسی زبانی از معنی شناسی صوری یا منطقی به مثابه یک منطق معنایی برای چگونگی مطالعه معنی استفاده می کند. در این جستار نشان داده می شود که معنی شناسی صوری در قلمروی معنی شناسی روایت نیز کاربرد دارد. با توجه به نتایج به دست آمده، با لحاظ کردن دنیاهای درونی شخصیت ها، دنیاهای اذهان داستانی و جهان های ممکن گوناگون در خوانش متن، فهم کامل تر و عمیق تری از معنای روایت حاصل خواهد شد، زیرا داستان به مثابه یک نظام وجهی کامل درک می شود و بازنمودهای ذهنی شخصیت ها به منزله «جهان های ممکنِ یک نظام وجهی» درک می شوند. از مهم ترین دستاوردهایی که در پرتو نظر افکندن به معنای متن روایی بر اساس این الگو حاصل می شود، بازتعریفِ مفهومِ پی رنگ و نیز مفهوم تعارض داستانی است. برای توضیح عملی مباحث، دوگانه جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان از سیمین دانشور انتخاب شده است.
تعیین مدل بهینه تشخیصی شناختی (CDM) بخش دستور زبان مجموعه زبان انگلیسی کنکور سراسری کارشناسی ارشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نوآورانه ترین ابزارهای محققان برای بهبود آموزش و ارزشیابی به خصوص درمورد آموزش های سرنوشت ساز که حاصل اتحاد روان شناسی شناختی و سنجش آموزشی است استفاده از رویکردهای تشخیصی شناختی است، اما متأسفانه این رویکردها مورد توجه و استفاده اندک پژوهشگران حیطه آموزش و ارزشیابی زبان، به خصوص دستور زبان، در ایران قرار گرفته است. از مسائل اساسی در جریان سنجش تشخیصی شناختی، تعیین مهارت ها و ریزمهارت های شناختی لازم برای پاسخ به پرسش ها و همچنین، انتخاب مدلی بهینه است. اهداف اصلی پژوهش کیفی و کمی حاضر تعیین این مهارت های شناختی از طریق تدوین ماتریس کیو، تعیین مدل بهینه تشخیصی شناختی ( CDM ) برای آزمون دستور زبان کنکور کارشناسی ارشد مجموعه زبان انگلیسی و درنهایت، شناسایی نقاط قوت و ضعف آزمودنی هاست که 5000 نفر از شرکت کنندگان سال 1396 بودند. یافته های حاصل از بررسی ادبیات موجود، ارزیابی متخصصان و پروتکل های تفکر با صدای بلند در فاز تدوین ماتریس کیو نشان می دهد، هر کدام از پرسش های آزمون دستور زبان به بررسی دو تا چهار مهارت از شش خرده مهارت تصریف زمان فعل، کاربرد فعل صحیح، کاربرد عبارات اصطلاحی، کاربرد تعدیل کننده ها، توافق و کاربرد حروف اضافه می پردازند. بررسی مدل های DINA, DINO , G-DINA از میان مدل های تشخیصی شناختی موجود نشان داد که مدل G-DINA با داده ها برازش مطلوب تری دارد و درنتیجه، تحلیل های تکمیلی بر روی عملکردهای این مدل انجام شد. درنهایت، با توجه به تحلیل عملکرد آزمون دهندگان مسلط و غیرمسلط، کاربردها و پیشنهاداتی برای آموزش و سنجش زبان برای آزمون های سرنوشت ساز همچون کنکور کارشناسی ارشد و همچنین، پژوهش های مشابه ارائه شده است.
ویژگی های درون مقوله ای 50 عبارت اصطلاحی زبان فارسی: مطالعه موردی بر روی دختران دبیرستان روشنگر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عمده ترین موضوعاتی که در امر پردازش، درک، تولید، به کارگیری و آموزش عبارت های اصطلاحی امکان طرح می یابد، توصیف ویژگی های درون مقوله ای و تعیین رابطه و هم بستگی بین این ویژگی ها در عبارت های اصطلاحی است. پژوهش حاضر به بررسی ویژگی های درون مقوله ای 50 عبارت اصطلاحی زبان فارسی و توصیف آن ها و تعیین هم بستگی بین آن ها پرداخته است. شم زبانی گویشوران برای هر عبارت اصطلاحی از نظر متغیرهای آشنایی، مبهم بودن، شفافیت معنایی، مجازی بودن، انگیختگی، ملموس بودگی، بار عاطفی و اعتماد داشتن مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین توصیف های آن ها از معنی مجازی هر عبارت ارزیابی شد. نتایج نشان داد که عبارت های اصطلاحی مورد مطالعه دارای ویژگی های ذکرشده هستند و می توان آن ها را با استفاده از پیوستاری که یک قطب آن یکی از ویژگی های درون مقوله ای عبارت های اصطلاحی و قطب دیگر تقابل همان ویژگی است، طبقه بندی کرد . همچنین، آمار توصیفی نشان داد که عبارت های اصطلاحی مورد مطالعه، بیشتر مبهم، انگیخته، شفاف، مجازی و ملموس با بار عاطفی منفی ارزیابی شده اند. به علاوه ، نتایج نشان داد که بین آشنایی و شفافیت معنایی هم بستگی منفی وجود دارد. بین متغیر ملموس بودگی و شفافیت معنایی هم بستگی مثبت دیده می شود. همچنین، بین دانش با شفافیت معنایی و اعتماد داشتن هم بستگی منفی وجود دارد .
تحلیل کارکردهای صرفی و نحوی زبان شعر فروغ فرخزاد در زمینه بازتاب اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان خانه اندیشه است. احساسات، عواطف، اندیشه ها و همه آنچه در ضمیر آدمی نهفته است، تنها از طریق زبان و با نشانه های زبانی امکان بروز می یابد، اما آنچه زبان شاعران را از زبان مردم عادی متفاوت می کند، دقت و ظرافتی است که از طریق گزینش و چینش اجزای کلام و صورت بندی نحوی، احساسات و عواطف را به بهترین شکل آشکار می کند. پژوهش حاضر در چارچوب نظریه دستور چامسکی مبنی بر بروز معنا در نحو و نیز رویکرد روان زبان شناسی، می کوشد با بررسی زبان شعر فروغ فرخزاد نشان دهد که مهم ترین کارکردهای مقوله های صرفی و نحوی در بازتاب «اضطراب» در شعر او کدام اند؟ بر این اساس، از میان دفتر های شعری فروغ، تعداد پنجاه شعر برگزیده و تحلیل شد. نتایج حاصل نشان می دهد که نحو شعر فروغ در مقول ه های چینش گروه های اسمی و فعلی، هم خوانی اجزا و گروه ها با یکدیگر، تکرارها و جابه جایی ها در بیشتر موارد بازتاب دهنده «اضطراب» است. از سوی دیگر، مقوله های صرفی همچون انتخاب واژه ها، قیدها، صفت ها و عبارت ها در همین حوزه معنایی قرار دارند و اضطراب حاصل از چینش های نحوی را به شدت تقویت می کنند.
مقایسه گفتمان نماها در گفتمان روایی کودکان فارسی زبان هفت و ده ساله با بزرگ سالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان نماها تعیین می کنند که چگونه درک مخاطبان همسو با یکدیگر یا متفاوت از هم است. با توجه به اهمیت گفتمان نماها در افزایش مهارت زبانی و کلامی کودکان و نیز بالا بردن سطح پیوستگی گفتمان آن ها، هدف این پژوهش آن است که با استفاده از مدل هنسن ( 1998 ) به مطالعه فرایند تولید گفتمان نماها در گفتمان روایی کودکان فارسی زبان هفت و ده ساله و بزرگ سالان بپردازد. پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی است. 37 کودک هفت ساله و 40 کودک ده ساله از یک دبستان دخترانه و یک دبستان پسرانه واقع در شهر تهران به صورت هدفمند انتخاب شدند. همچنین، 18 بزرگ سال نیز برای مقایسه عملکرد کودکان با آن ها انتخاب شدند و آزمون بازگویی داستان بر اساس روش چویی ( 2007 ) و کیرتزیس و اروین تریپ ( 1999 ) اجرا شد. نتایج نشان داد آزمودنی ها قادر بودند از انواع گفتمان نماها در گفتمان روایی خود استفاده کنند و در مجموع، میزان استفاده کودکان از گفتمان نماها بیشتر از بزرگ سالان بود. به نظر می رسد گاه پیوستگی انسجام را جبران می کند و گاه روابط معنایی منطقی مبتنی بر دانش پیشین به جای گفتمان نماها ایفای نقش می کنند.
بررسی جریان معکوس استعاره دستوری در روند همگانی سازی مقالات علمی در رسانه های گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی چگونگی استفاده از ساخت استعاره دستوری و کاربرد آن در دو گونه متون علمی تخصصی و متون علمی همگانی در یک صد مقاله علمی پژوهشی پزشکی و یک صد مقاله علمی همگانی با موضوعات مشابه در رسانه های گروهی می پردازیم. هدف از این پژوهش یافتن وجه تمایز ساختارهای زبانی مورد استفاده خبرنگاران علمی و نویسندگان متون علمی آکادمیک برای انتقال نظرات متخصصان موضوعی در متن بر پایه دستور نظام مند نقش گراست. مفهوم استعاره دستوری اصطلاحی است که هلیدی به کار می برد و منظور از آن تغییر مقوله ای دستوری به مقوله ای دیگر است؛ بدین ترتیب که در جریان این فرایند فعل و صفت به اسم و بند به گروه اسمی تبدیل می شود که در نتیجه آن تراکم واژگانی متن و میزان انتزاع و پیچیدگی آن افزایش می یابد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که نویسندگان متون علمی همگانی که بیشتر گزارش گران علمی رسانه های گروهی هستند در روند ساده سازی مقالات علمی تخصصی برای انتشار در رسانه های گروهی علاوه بر پرداختن به واژه ها، در سطحی دیگر به ساده سازی ساختارهای دستوری نیز می پردازند. در راستای انجام این امر مهم، به منظور انطباق متن ساده شده با روند طبیعی انتقال معنا از طریق زبان و کاهش تراکم واژگانی جمله ها، پرهیز از به کارگیری استعاره دستوری یا تبدیل فرایند به ماهیت از مواردی است که آشکارا از سوی نویسندگان متون علمی ساده شده، رعایت شده است.
بررسی رشد ساختار روایی در کودکان دوزبانه مازندرانی- فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران کشوری چندفرهنگی و چندزبانه است. بررسی تأثیر دوزبانگی بر توانایی های زبانی کودکان و روند فراگیری و یادگیری زبان هم از منظر روان شناسی زبان و هم جامعه شناسی زبان در مقوله برنامه ریزی زبانی مهم است. هدف پژوهش حاضر که از نوع توصیفی تحلیلی و مقایسه ای است بررسی و تحلیل روایت های داستانی شفاهی کودکان دوزبانه مازندرانی فارسی جویبار است تا از یک سو تأثیر سن بر رشد ساختار روایی کودکان و از سوی دیگر، مهارت روایی کودکان در هر یک از این دو زبان بررسی و از دو منظر پیچیدگی ساختار و طول روایت مقایسه شود. به این منظور، ساختار ۳۲ روایت شفاهی مازندرانی و فارسی 16 دختر و پسر 4 تا 6 ساله دوزبانه (در چهار گروه سنی الف: 4 - 5/4، ب: 5/4 - 5، ج: 5 - 5/5، د: 5/5 - 6) بررسی شده اند. نتایج نشان می دهند که متغیر سن بر پیچیدگی ساختار روایت در هر دو سطح کلان و خرد و در هر دو زبان مازندرانی و فارسی تأثیر معناداری دارد. مقایسه روایت های فارسی و مازندرانی کودکان دوزبانه نشان می دهد که روایت های فارسی این کودکان پیچیده تر از روایت های مازندرانی شان است و این تفاوت به لحاظ آماری معنادار است. این تفاوت ناشی از تفاوت معنادار در مقوله های کنش، پیامد، حروف ربط هم پایه و نیز کاربرد افعال ذهنی و بیانی است. بررسی و مقایسه و طول روایت با استفاده از محاسبه میانگین طول پاره گفتار و تعداد واژه تفاوت معناداری را با توجه به متغیر سن و زبان نشان نمی دهد، هر چند که طول روایت با بالا رفتن سن بیشتر شده است.
تحلیل آماری از استعاره های مفهومی علیت در بخش الهیات کتاب الشفاء ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصل علیت جایگاه ویژه و مهمی در فلسفه بویژه فلسفه سنتی دارد. پژوهش حاضر به این پرسش اساسی می پردازد که آیا توصیف روابط علّی در فلسفه اسلامی را می توان در چارچوب نظریه استعاره های مفهومی توجیه و تبیین نمود. این پژوهش بر روی بخش الهیات کتاب الشفاء صورت گرفته است. کتاب الشفاء یکی از مهمترین آثار ابن سینا است. بخش الهیات یا متافیزیک این کتاب را باید مهمترین اثر فلسفی ابن سینا دانست. جهت پاسخ به پرسش اساسی این تحقیق، استعاره های مفهومی علیت در الهیات الشفاء شناسایی و معرفی می گردند. ابن سینا از واژگان گوناگون و متعددی جهت توصیف رابطه علیت بهره برده است. با استخراج و دسته بندی واژگان مذکور، استعاره های مفهومی متعددی جهت توصیف علیت در الهیات الشفاء شناسایی می شوند. در پژوهش حاضر همچنین کوشش می شود که نقش و اهمیت هر یک از استعارهای مفهومی مذکور در کتاب الهیات الشفاء بواسطه روش آماری و استخراج فراوانی بکارگیری استعاره های فوق مشخص گردد. استخراج داده ها با شمارش واژگان مرتبط به حوزه مبدأ استعاره های مفهومی مذکور صورت می گیرد. استعارهای مفهومی مرتبط با علیت در کتاب مذکور را می توان به دو بخش بزرگ تقسیم کرد: استعاره های مبتنی بر استعاره پایه «علت نیروی فیزیکی است» و استعاره های مبتنی بر علیت طبیعی. با استخراج فراوانی هر یک از استعاره های فوق مشخص می شود که به طرز معناداری استعاره های مبتنی بر علیت طبیعی دارای فراوانی بیشتری در الهیات الشفاء هستند.
مقایسه توالی صفات در زبان های روسی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مهم اثرگذار در ترجمه صحیح هر جمله و یا گروه واژه، رعایت توالی واژگان به کار رفته در آن است که بی توجهی به آن می تواند مفهوم جمله یا گروه واژه را به طور کامل تغییر دهد. در این پژوهش تلاش می شود بر اساس 320 نمونه جمع آوری شده از فرهنگ های روسی فارسی و همچنین پیکره ملی زبان روسی، توالی صفات در سطح گروه واژه در زبان های روسی و فارسی بررسی و مقایسه شود. در پژوهش حاضر، درصدد یافتن پاسخ به این پرسش هستیم که توالی صفات در زبان روسی از چه قاعده ای پیروی می کند و آیا می توان الگوی ثابتی برای ترجمه آن ها از زبان روسی به زبان فارسی ارائه کرد؟ نتایج حاصل از این پژوهش می تواند در بهبود روند ترجمه و آموزش آن از زبان روسی به فارسی و بالعکس اثرگذار باشد. تجزیه و تحلیل نمونه های جمع آوری شده نشان می دهد تنها در نیمی از موارد توالی صفات در زبان های روسی و فارسی دارای تطابق کامل هستند و در سایر نمونه ها ترجمه آن ها در زبان فارسی از الگوی ثابتی پیروی نمی کند.
خودمختاری در یادگیری زبان دوم: ادراک فارسی آموزان از مسئولیت ها، توانایی ها و انگیزه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان آموزان برای یادگیری زبان فارسی در دانشگاه ها مدت زمان کوتاهی را می گذرانند و در این مدت باید به طور چشمگیری بر زبان تسلط یابند. آموزش زبان های دوم در سال های اخیر، از محیط آموزشی مدرس محور به محیط آموزشی یادگیرنده محور تغییر یافته است تا زبان آموزان یادگیری خویش را در اختیار گیرند و به خودمختاری دست یابند. در این راستا، پژوهش حاضر میزان آمادگی فارسی آموزان غیرایرانی را برای خودمختار بودن بررسی می کند. شرکت کنندگان شامل 155 تن از فارسی آموزان سطح تکمیلی هستند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه تامر ( 2013 ) بهره گرفته شده است که دارای چهار بخش مسئولیت ها، توانایی ها، انگیزه و فعالیت های درون و بیرون کلاس است. در پایان پرسش نامه بخشی با عنوان بازپاسخ برای فارسی آموزان درنظر گرفته شده است. پاسخ های فارسی آموزان حاکی از نوعی تضاد میان بخش مسئولیت ها با بخش توانایی ها، انگیزه و فعالیت های درون و بیرون کلاس است. یافته ها نشان می دهد که با وجود آنکه فارسی آموزان خود را از توانایی و انگیزه لازم جهت یادگیری خودمختارانه زبان فارسی بهره مند می دانند و خود را در انجام فعالیت های درون و بیرون کلاس فعال می دانند، اما بیشتر مسئولیت یادگیری را متوجه مدرسان می کنند. علاوه بر این، بررسی های آماری نشان دهنده رابطه معکوس و معنا داری میان ادراک فارسی آموزان از مسئولیت ها و فعالیت های درون کلاس است. از جهت دیگر، میان توانایی های فارسی آموزان با انگیزه و فعالیت های درون و بیرون کلاس و همچنین میان انگیزه با فعالیت های درون و بیرون کلاس رابطه مستقیم و معنا داری دیده می شود.
بررسی تطبیقی سنجش و کاربست دو نوع محدوده رشد تقریبی در تقویت مهارت نوشتاری زبان آموزان زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی رغم پژوهش های روز افزون درزمینه ی محدوده رشد تقریبی [1] (ZPD) ، کاربرد آن درقالب فردی و گروهی جای بحث بسیار دارد. با هدف شفاف سازی تجربی موضوع، پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی کاربست دو نوع روش تدریس مبتنی برمحدوده رشد تقریبی (گروهی و انفرادی) درصحت نوشتار دو گروه از زبان آموزان ایرانی زبان انگلیسی (سطح بالا و سطح پایین) پرداخته است. به همین منظور، 118 نفر از زبان آموزان همگن شده بر اساس آزمون مهارت TOEFL [2] ITP [3] به طور تصادفی دردو گروه یکسان تحت آموزش به دو روش تدریس یاربست [4] فردی و گروهی قرارگرفتند. قبل وبعد ازآموزش، سه آزمون جهت اندازه گیری سطح صحت نوشتار و محدوده رشد تقریبی دو گروه اخذ شد. آزمون محدوده رشد تقریبی دیگری نیز اواسط دوره گرفته شد. یافته ها نشان داد که روش تدریس انفرادی، صحت نوشتار زبان آموزان سطح پایین را بهبود می بخشد، لیکن روش تدریس گروهی، به بهبود صحت نوشتار زبان آموزان در هر دو سطح (پایین و بالا) نمی انجامد . این یافته ها، ضمن تاکید بر استفاده از روش های تدریس مبتنی بر محدوده رشد تقریبی در آموزش نوشتار زبان خارجی در موقعیتهای متنی معنی دار [5] ، و تاثیر این روشها بر صحت نوشتار، بر قابل اندازه گیری بودن محدوده رشد تقریبی گروهی با رویکردی فردی دلالت دارد. [1] Zone of Proximal Development (ZPD) [2] Test of English as a Foreign Language (TOEFL) [3] Institutional Testing Program (ITP) [4] Scaffolding [5] Meaningful contexts
ارزشیابی برون دادهای نظام متوسطه کشور از منظر مهارت های زبانی و ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر برای تحلیل وضعیت مهارت های زبانی و ادبی برون دادهای نظام متوسطه کشور، شامل دانش آموختگان پایه دوازدهم انجام شده است. براساس پرسش های پژوهش مهارت های خواندن، نوشتن، شنیدن و سخن گفتن دانش آموختگان و تأثیر متغیر جنس و رشته از طریق نمونه گیری هدفمند در هفت مرکز استان شامل آذربایجان شرقی، کردستان، کهگیلویه و بویراحمد، مازندران، فارس، یزد و مرکزی، در سال تحصیلی 1396 1397، با نمونه آماری 282 پسر و 327 دختر در سه رشته تحصیلی انسانی، تجربی، ریاضی بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد دانش آموختگان در هیچ یک از مهارت ها به امتیاز سطح تسلط در مهارت های زبانی دست نیافته اند. با این حال، دستِ کم در سه مهارت نوشتن، شنیدن و سخن گفتن موفق به دریافت امتیاز کمینه و عبور از سطح ناتوانی شده اند. همچنین، دختران در تمامی مهارت های چهارگانه امتیاز بالاتری کسب کرده اند و تفاوت امتیاز آن ها با گروه پسران معنادار بوده است. از نظر رشته های تحصیلی، در رشته انسانی بیشترین امتیاز مربوط به مهارت سخن گفتن و با فاصله ای اندک، مهارت نوشتن بوده است. در رشته های تجربی و ریاضی بیشترین امتیاز به مهارت نوشتن تعلق یافته است. اختلاف نتایج در مهارت های خواندن و نوشتن برای رشته های انسانی در مقایسه با رشته های تجربی و ریاضی معنادار بوده است، در حالی که بیشترین توجه ساختار آموزشی بر مهارت خواندن است، نتایج حاصل نشان می دهد که در تمامی رشته های تحصیلی پایین ترین امتیاز مربوط به مهارت خواندن بوده است. واکاوی نتایج ارزشیابی بیانگر آن است که دستیابی، حتی به کم ترین سطح تسلط در مهارت های زبانی و ادبی برای دانش آموختگان ممکن نشده و سیاست های آموزش زبان و ادبیات فارسی در مدارس با موفقیت همراه نبوده است.
بررسی پیکره بنیاد هم معنایی تقریبی صفت های اندازه «زیاد و فراوان» و صورت های تصریفی آن ها براساس رویکرد نمای رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ها نشان می دهد که در زبان فارسی پژوهش مهمی درخصوص روابط واژگانی صفت های اندازه انجام نشده است. از همین رو، در این پژوهش رابطه هم معنایی تقریبی صفت های اندازه «زیاد و فراوان» و صورت های تصریفی آن ها بر اساس رویکرد تحلیل نمای رفتاری دیویاک و گرایس (2006) و داده های پیکره همشهری 2 آل احمد و همکاران (2009) مورد بررسی قرار گرفته است. در همین راستا، در ابتدا با استفاده از نرم افزار اَنتکانک (2011) داده های مرتبط با صفت های اندازه «زیاد، زیادی، زیاد تر، زیادترین، زیادتری، فراوان، فراوانی، فراوان تر، فراوان ترین، فراوان تری» از پیکره استخراج شدند. سپس، براساس ویژگی های ساخت واژی، نحوی و معنایی برچسب دهی شدند. نتایج رویکرد نمای رفتاری که براساس تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی به دست آمده است نشان می دهد که بالاترین سطح هم معنایی تقریبی متعلق به گروه های «زیادی، فراوانی»، «زیادتری، فراوان تری»، «زیادتر، فراوان تر»، «زیاد، فراوان» و «زیادترین، فراوان ترین» است و پایین ترین سطح هم معنایی تقریبی بین اعضا با پایه غیرهمسان گروه های «زیادی، فراوانی، زیادتری، فراوان تری» و «زیاد، فراوان، زیادترین، فراوان ترین، زیادتر، فراوان تر» است. درنهایت، تحلیل برچسب دهی بر پایه نمرات Z ، تمام برچسب های معنادار و غیرمعنادار صفت های اندازه را مشخص ساخت.