الگوی SPEAKING هایمز (1967) ، یکی از الگوهای مرتبط با نظریه قوم شناسی ارتباط است که عوامل مؤثر در تعامل میان افراد را 8 مؤلفه موقعیت/صحنه، شرکت کنندگان، هدف، ترتیب گفتمان، لحن، ابزارگفتمان، قوانین گفتمان و نوع گفتمان درنظر می گیرد و معتقد است با بررسی این عوامل می توان تصویر جامعی راجع به فرهنگ و تفکر افراد یک جامعه به دست آورد. باتوجه به اینکه در تعاملات روزمره و فرهنگ یک جامعه واژگان و عبارات زبانی دارای بار هیجانی مثبت و منفی هستند و این هیجانات در تفسیر فرهنگی مؤثر هستند و ازآنجاکه رابطه مستقیمی میان جهان واژه، جهان مغز و جهان بیرون وجود دارد، به نظر می رسد این الگو با افزودن بُعد هیجان به E-SPEAKING تغییر یابد و تصویر دقیق تری ارائه دهد. نگارندگان در پژوهش حاضر بادرنظرگرفتن رابطه میان زبان، فرهنگ و هیجان واژگان، مفهوم «زباهیجان فرهنگی» را با تحلیل قطعه زبانی «نازکردن» و واژگان مرتبط با آن معرفی کرده و با توجه به قبض و بسط گفتمانی، قوم نگاری ارتباط را به قوم نگاری هیجانی ارتباط بسط می دهند. از این منظر می توان گفت افراد نسبت به واژه ناز دارای درجه هیجانی متفاوتی هستند که با این هیجانات می توانند قبض و بسط گفتمانی ایجاد کنند و چشم انداز مکالمه خود را تغییر دهند. درنظرگرفتن زباهیجان های فرهنگی شکاف میان مطالعات جامعه شناسی و روان شناسی را کمرنگ می کند و سبب می شود با نگاهی سیستمی و کل نگر به زبان در فرهنگ پرداخته شود و از مثله کردن و تقطیع فرهنگ و هیجان جلوگیری شود.