جستارهای زبانی (پژوهش های زبان و ادبیات تطبیقی)
جستارهای زبانی دوره پنجم بهار 1393 شماره 1 (پیاپی 17) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بهگویی ابزار گفتمانی قدرتمندی است که برای تقویت و افزایش نزاکت اجتماعی و حفظ خود انگارة اجتماعی طرفین گفت و گو به کار می رود و سازگاری روابط بینفردی را آسان میکند. بیشتر واژههای بهگویانه در زبان فارسی در حوزة مسائل مربوط به مرگ، مسائل جنسی، مواد زاید بدن، تبلیغات، ناتواناییهای جسمی، اعضای بدن، بیماریهای روانی، مواد مخدر، ناسزاها و تجارت به کار میروند.
هدف پژوهش حاضر بررسی شیوههای ساخت بهگوییها و طبقهبندی آن ها در زبان فارسی است. در این مقاله می کوشیم به این پرسش پاسخ دهیم که بهگوییها در زبان فارسی از چه ابزار و سازوکارهای زبانی و شناختی بهره می برند؟ با توجه به تحلیلهای صورت گرفته در این مقاله، در زبان فارسی، سه شیوة اصلی تغییر واجی، وام گیری واژگانی و ساختهای معنایی در جهت ساخت به گویی ها به کار میروند. در این پژوهش نشان می دهیم که ابزارهای زبانی به کار رفته در ساخت به گوییها در زبان فارسی عبارت اند از تکرار شوندگی، حذف، وامگیری واژگانی، استلزام معنایی، استعاره، مجاز، تضاد معنایی، کمگفت، مبالغه، اطناب، رَدّ خُلف، واژههای مبهم، گسترش معنایی و عبارات اشارهای.
قلب نحوی در زبان ترکی آذری بر اساس مدل کاوشگر- هدف برنامة کمینه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان هایی که ویژگی آرایش نحوی آزاد دارند، قلب نحوی می تواند سازه های مختلف جمله را جابه جا کند. می یاگاوا (2001) مدعی است که در زبان ترکی با اعمال قاعدة قلب نحوی، عناصر غیر فاعلی به مشخصگر گروه زمان حرکت می کنند و فاعل در جایگاه اصلی خود، یعنی مشخصگر گروه فعلی سبک باقی می ماند. در این مقاله می خواهیم با تکیه بر رویکرد مطابقت در مدل کاوشگر- هدف برنامة کمینه گرایی و ارائة مثال های کافی نشان دهیم برخلاف ادّعای می یاگاوا، سازة موجود (فاعل) در مشخصگر گروه فعلی سبک با توجه به نقش دوگانة مطابقت (بازبینی مشخصه های غیر قابل تعبیر عنصر زمان و دریافت حالت فاعلی) باید به مشخصگر گروه زمان حرکت کند و در زبان ترکی آذری با اعمال قاعدة قلب نحوی، عناصر غیر فاعلی مانند مفعول طی عملکرد مطابقت در طول اشتقاق نحوی، به جایگاهی قبل از گروه زمان که از آن به عنوان جایگاه تأکید یاد می شود ارتقاء پیدا می کنند، زیرا مشخصگر گروه زمان توسط فاعل پر می شود. پس قاعدة قلب نحوی در زبان ترکی آذری همان مبتداسازی است و چنانچه در فرایند تولید جمله، به دلایل معنایی و کلامی، نیازی به تأکید یا مبتداسازی باشد، گروه نقش نمای یادشده در جایگاهی قبل از گروه زمان قرار می گیرد.
نقدی بر دوگانة بومی گرایی- بیگانه سازی ونوتی در نظریة ترجمه، با تکیه بر آرای هرمنوتیک فلسفی و زبان شناختی گادامر و ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشههای فلسفی و زبانشناختی گادامر و ریکور در هرمنوتیک فلسفی پیرامون چگونگی تحقق فهم، بسیار مهم هستند. مفاهیم «آمیزش افقها» از گادامر و «فهم خود از طریق دیگری» از ریکور مهم ترین مسائل مطرح شده در این حوزه به شمار می روند. این دو مفهوم فلسفی در پی دستیابی به فهم بینفرهنگی هستند. از سوی دیگر، استراتژیها و رویکردهای دوگانهباورانة ترجمه در قالب دوگانهباوری بومیسازی/ بیگانهسازی ونوتی و نظریاتی مشابه آن نتوانسته اند راه را برای تفاهم بین فرهنگها هموار کنند. این مقاله می کوشد با تکیه بر آرای یاد شدة گادامر و ریکور این معضل دوگانه باورانة نظریة ترجمه را رفع کند. با تکیه بر این نظر گادامر که هر فهمی در زبان رخ میدهد و این نظر ریکور که بشر با وجود تنوع های گوناگون وحدتی خاص دارد، ترجمه به عنوان پدیدهای زبان شناختی و فرهنگی بازاندیشی میشود که می تواند در نزدیکی فرهنگی و زبانی انسانها و دستیابی به گونهای از وحدت بینفرهنگی تأثیری بسزا داشته باشد. در نتیجه، این پژوهش بر آن است که در مقابل رویکرد دوگانهباورانة بومیگرایی- بیگانهسازی به ترجمه، ترجمه را از زاویة دید هرمنوتیک فلسفی به مثابه نوعی فهم بینفرهنگی معرفی کند و رویکرد نوینی را دربارة پدیدة ترجمه پیشنهاد کند که همزمان توجه به دو فرهنگ دخیل در فرایند ترجمه و پاسداشت و احترام فرهنگ دیگری را لحاظ میکند.
ساخت های اسنادی شدة زبان فارسی در ترازوی نظریه های نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طور کلی ساخت های اسنادی شده ساخت های نحوی نشانداری هستند که یک گزارة منطقی ساده را توسط دو بند بازنمایی می کنند. ارتباط این ساخت ها با ساخت های پایه ای تر با توجه به چارچوب نظری معین می شود که برای تحلیل به کار می رود. از سوی دیگر مطالعات گشتاری به دنبال این هستند که با استفاده از ویژگی های ساخت های اسنادی شده ساخت زیربنایی آن ها را تعیین کنند. چنانچه جملات اسنادی به عنوان ساخت پایه برای ساخت های اسنادی شده در نظر گرفته شوند، تحلیل از نوع پس گذاری خواهد بود و در صورت مرتبط کردن این ساخت ها با ساخت های اسنادی نشده تحلیل عنصر زاید ارائه می شود. هدف این پژوهش این است که نشان دهد کدام یک از تحلیل های ارائه شده در نظریه های نحوی برای توصیف و تبیین ساخت های اسنادی شدة زبان فارسی مناسب تر هستند؛ بدین منظور ضمن معرفی رویکردهای گوناگون و محک زدن آن ها با داده های زبان فارسی نقاط ضعف و قوت آن ها بیان می شود. در پایان، این مقاله نشان می دهد که رویکردهای گشتاری پس گذاری و عنصر زاید به خوبی از عهدة تبیین این جملات برنمی آیند، زیرا یا رابطة میان سازة اسنادی شده و بند پیرو یا ارتباط درونی سازه های بند پایه را نادیده می گیرند. جملات اسنادی شده نمونه ای از تعامل نحو، معناشناسی، کاربردشناسی و کلام است؛ به سخنی دیگر، تنها نگاه صورت گرایانه به این ساخت نحوی، ویژگی های معناشناختی و کاربردشناختی آن را نادیده می گیرد، در حالی که دستور نقش و ارجاع، نظریه ای است که انگیزش های معناشناختی از جمله وجود رابطة محمول- موضوع و انگیزش های کاربردشناختی زبان- ویژه را مبنای سنجش ساخت های دستوری قرار می دهد.
کاربست نظریة آلوده انگاری کریستوا بر شعر «دلم برای باغچه می سوزد» فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژولیا کریستوا با تکیه بر همگرایی ها و همپیوندی های دو حوزة زبانشناسی و روانکاوی، نظریات نوینی در باب تحلیل متون ادبی ارائه کرده است. او در نظریة «آلودهانگاری» که برآمده از کنکاشهای پساساختارگرایانة اوست، بر این عقیده است که آفرینشگر ادبی به مثابه فاعل سخنگو از خلال زبانی شاعرانه و نشانهای از نابسامانیهای جهان پیرامون خود اعلام برائت میکند و سپس برای تطهیر خویش و جامعة پیرامون از آلودگیها، به جست وجوی راه حل روی می آورد.
کریستوا امکان کاربست این نظریه را به ادبیات اروپایی با مثالهای فراوانی مورد بررسی قرار داده است. ما در این مقاله برای مطالعة موردی کاربست ابزارهای تحلیلی نظریة آلوده انگاری بر ادبیات فارسی، شعر «دلم برای باغچه میسوزد» فروغ فرخزاد را انتخاب کرده ایم و دو هدف کارکردی عمده را مورد توجه قرار داده ایم؛ نخست چشم اندازی جامع از آنچه امروز تحت عنوان «نظریة آلوده انگاری» کریستوا مطرح می شود را ارائه می کنیم و سپس با تکیه بر مبانی و ابزارهای واکاوانه نظریة آلوده انگاری، امکان تأویل پذیری و خوانش های بدیع از این شعر فرخزاد را به بوته آزمون می آوریم و درصدد پاسخ به این پرسش هستیم که آیا امکان کاربست چنین رویکردی در خوانش اشعار فروغ فرخزاد و دیگر شاعران معاصر فارسی وجود دارد یا نه؟
پژوهشی زبان شناختی در اصطلاحات و تعبیرات با مفهوم کار عبث و بیهوده در زبان روسی و مقابله آن با فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به موضوع اصطلاحات و تعبیرات با مفهوم «بیهوده سپری کردن وقت» و «سرگرم امور عبث بودن» نزد مردم ایران و روسیه پرداخته شده است. روشن است که بیهودگی در زبان و فرهنگ هر دو ملت ناپسندیده است. اصطلاحات، عبارات و ضرب المثل هایی را که دلالت بر این معنا دارند، در دو گروه بزرگ انجام کار بیهوده که با سختی همراه نباشد و انجام کار بیهوده که رنج و زحمت بسیار برای فاعل آن به همراه داشته باشد، تقسیم کرده ایم. در پاره ای از این عبارات مانند «مگس شمردن» در زبان روسی و «مگس پراندن» در زبان فارسی شباهت در اندیشه و ذهنیت هر دو ملت مشاهده می شود و در پاره ای چون «مثل سنجاب دویدن در چرخ» در زبان روسی و «مثل اسب عصاری» در ادبیات فارسی، هر چند هر دو بر یک معنا دلالت دارند، اما در آن ها پیرنگ های فرهنگی متفاوتی مشاهده می شود. در برخی از این اصطلاحات در محیط کلامی روسی، اسطوره های یونانی مانند «سیزیف» وارد شده است. اشعار شاعران ایرانی و ادبیات کلاسیک مانند داستان های کلیله و دمنه در فارسی و افسانه های کریلوف در روسیدر شکل گیری این اصطلاحات و تعبیرات در دو زبان مورد بررسی، نقش بسزایی داشته اند.
هدف این پژوهش، دریافت معانی مشترکی است که از طریق ضرب المثل ها القا می شود و نیز درک عناصر مهم زبانی که بخشی از فرهنگ مشترک را تشکیل می دهند و دریافتن اینکه آیا معانی مشترک و احیاناً کاربرد الفاظ و ابزارها و مصالح و مواد زبانی، برای بیان معانی مشترک در این دسته از اصطلاحات، مثل ها و ضرب المثل ها مصداق دارد یا نه؟
بررسی تأثیر زبان عربی بر طبقات الصوفیة انصاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبقاتالصوفیه یکی از متون کهن فارسی نوشته شده در حوزة هرات (قرن پنجم هجری) است. این کتاب حاصل املای سخنان خواجه عبدالله انصاری در مجالس وعظ است که به دست یکی از شاگردانش نوشته شده است. بررسی زبان این متن میتواند برخی نکات زبانی ناگفته دربارة گویش کهن رایج در آن حوزة جغرافیایی را آشکار کند. در این مقاله به «اثرپذیری زبان طبقات از زبان عربی»، به عنوان بهرهای از مسائل زبانی موجود در این متن پرداخته شده است. زبان عربی پس از گذشت مدتی از حضور اعراب در ایران، به دلایل مختلف اجتماعی، علمی، دینی، سیاسی و فرهنگی، بر زبان فارسی و آثار ایرانیان تأثیر گذاشت. از جمله متون تأثیر گرفته طبقات انصاری است که بررسی زبان آن، نشان دهندة برخی اثرپذیریهای واژگانی، صرفی، نحوی و آوایی این متن از زبان عربی است. گذشته از استفاده از واژه های عربی در این متن، وجود برخی نکات دستوری صرفی و نحوی و اثرپذیری های آوایی قابل توجه است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان و چگونگی اثرپذیری زبان طبقاتالصوفیه، به عنوان متنی برآمده از قرن پنجم و گویش هروی کهن، از زبان عربی در هر سه سطح واژگانی، صرفی و نحوی و آوایی است. در این مقاله کوشش شده است موضوع حاضر، همراه با شواهدی از متن بیان شود. این پژوهش از نظر هدف، «کاربردی» و از لحاظ شیوة جمع آوری اطلاعات، «کتابخانه ای» است که به روش «توصیفی- تحلیلی» انجام پذیرفته است.
مطالعة فعل «شدن» در زبان فارسی و معادل های آن در زبان فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعل «شدن» به عنوان یک فعل حائل در ساخت گروه عظیمی از افعال شرکت دارد و مفاهیم کاربردی متفاوتی به خود می گیرد که از جملة آن ها می توان به بیان تغییر حالت اشاره کرد. معادل های فعل «شدن»، در بیان تغییر حالت، توسط افعال و ساختارهای گوناگونی در زبان فرانسه بیان می شوند که عدم استفادة صحیح از این معادل ها و کاربرد آن ها با زمان های دستوری نا بجا می تواند باعث بروز سوءتفاهم میان دو قطب گفته پردازی شود. این مسئله از بزرگ ترین مشکلات زبان آموزان ایرانی است.
در این تحقیق ابتدا به بررسی تحقیقات انجام شده دربارة دو فعل «شدن» و Devenir می پردازیم، سپس معادل های فرانسة فعل «شدن» را معرفی می کنیم، در ادامه، فعل Devenir در تقابل با سایر افعال تغییر حالت در فرانسه را مورد مطالعه قرار می دهیم هدف این تحقیق تعیین چگونگی توزیع فعل «شدن» در زبان فارسی و معادل های آن، از جمله فعل Devenir در زبان فرانسه است تا از این طریق ابزار نظری لازم برای تشخیص موارد کاربرد این افعال در دو زبان مهیا شود.
بررسی انواع زمان در دفتر چهارم، پنجم و ششم «مثنوی» با رویکرد «سبک شناسی رایانشی- پیکره ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقالة حاضر، توزیع بسامدی و درصدی انواع زمان را در سه دفتر چهارم، پنجم و ششم مثنوی با رویکرد «سبک شناسی رایانشی – پیکره ای» بررسی کرده ایم که هدف از آن، کشف جنبه هایی از صدای دستوری، سبک روایی و میزان واقع گرایی در دفاتر ذکر شده است. مبانی نظری و کاربردی پژوهش، تلفیقی از «نظریة نقش گرایی هلیدی» و دستور سنتی فارسی است و پیکرة زبانی آن شامل15890 فعل است که به روش نمونه گیری نظام مند از جامعة آماری دفاتر فوق، انتخاب و شانزده متغیر زمان در آن تحلیل شده است. یافته های آماری نشان می دهد که انواع زمان حال با 64 درصد، بیشترین و آینده با سه درصد کمترین بسامد را دارند، زمان گذشته نیز 35 درصد زمان ها را به خود اختصاص داده است. نمود گذشته چهار درصد و نمود حال، صفر است؛ امر، نهی و الزام نیز شامل هجده درصد می شود. درصد بالای زمان حال بیانگر این است که مولانا، فلسفة «روان شناسی انسان گرایانه» داشته و به زندگی در «اینجا و اکنون» می اندیشیده است. همچنین وی از داستان ها و رویدادهای گذشته نیز برای تبیین احوال افراد استفاده کرده که زمینة گفت وگو و چندصدایی حال و گذشته را موجب شده است.
فرایندهای واجی همخوانی در گویش کردی کلهر ی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، شناسایی برخی از مهم ترین فرایندهای واجی موجود در همخوانهای گویش کردیکلهری بر اساس «چارچوب واج شناسی زایشی» است. برای این کار دادههایی از سیزده گویشور بومی در همة ردههای سنی و مقاطع تحصیلی، از بی سواد تا تحصیلکرده، از طریق مصاحبه جمعآوری شده است. همچنین یکی از نگارندگان، گویشور این گویش است. در انجام این پژوهش از منابع مکتوب مانند پایان نامه، مقاله و کتاب های دیگر در این زمینه به عنوان پیشینة پژوهش استفاده شده است. دادهها بر مبنای الفبای آوانویسی بینالمللی «آیپیای» آوانگاری شدهاند و روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. در این مقاله با بررسی دادهها انواع فرایندهای واجی، همچون همگونی، حذف در جایگاه میانی و پایانی، درج آغازی و میانی، تضعیف، تقویت و قلب بررسی شدهاند. «حذف» و «تضعیف» پربسامد ترین فرایند های واجی در این گویش هستند و «درج» کم بسامد ترین فرایند واجی محسوب می شود.
ارزیابی پیکره بنیاد مفروضات نظریة استعارة مفهومی: بررسی موردی استعارة «بحث به مثابه جنگ» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش دو فرض نظریة استعارة مفهومی با استفاده از روش پیکره بنیاد مورد ارزیابی قرار گرفت. طبق فرض اول، زبان استعاری جایگاهی فرعی نسبت به استعاره های مفهومی ذهنی دارد و طبق فرض دوم، استعاره های زبانی متعارف نظام مند هستند. پیکره ای پنجاه میلیون کلمه ای از پیکرة همشهری به طور تصادفی نمونه گیری و به وسیلة نرم افزار AntConc تحلیل شد. یافته های حاصل از تحلیل پیکره ای حاکی از تأیید نشدن فرض نخست و تأیید نسبی فرض دوم نظریة استعارة مفهومی هستند. یافته های این پژوهش نشان می دهند که الگوهای معنایی استعاره های زبانی پیچیده تر از پیش بینی های نظریة استعارة مفهومی هستند و عوامل کاربرد زبان در شکل دهی به معنای استعاره های زبانی نقش مهمی ایفا می کنند.
چالش های مترجم (نمونه پژوهی ترجمة یک متن سیاسی - رسانه ای از عربی به فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به روش تحلیلی ـ توصیفی، چالش های جامعة آماری 35 نفری دانشجویان ترم پنجم رشتة زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهران ـ پردیس قم را در برگردان یک جملة سیاسی ـ رسانهای عربی به پارسی، در آزمون پایان نیمسال درس« فن ترجمه» بررسی می کند. از رهگذر این بررسی، پنج چالش بنیادین «نگسستن از زبان یک»، «کمگویی یا پرگویی»، «برگردان واژه به واژه»، «سوگیری» و «ناآشنایی با درونمایة متن» یافت شد. از آنجا که هدف این پژوهش، شناخت و زدودن چالش های پیش روی دانشجویان یا مترجمان نوپا است، پیشنهاد شد مترجم، فریب هم ریختی ظاهری واژهها را نخورد، پیام را بیکم و کاست برساند، «آزاد» ترجمه کند، سوگیرانه و خودسانسورانه برنگرداند، درونمایه و پیام متن یک (مبدأ) را نیک دریابد و سپس دست به ترجمه بزند.
اطلاعات واژگانی افعال متعدی فارسی به هنگام ادراک شنیداری جمله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق برای روشن تر شدن ماهیت مدخل واژگانی فعلهای متعدی در زبان فارسی، به ابزارهای تجربی روی آورده ایم. در این آزمون افعال متعدی فارسی را به پنج طبقه تقسیم کردهایم. تفاوت این طبقات فعلی در تعداد احتمالات ساختار موضوعی و قالب زیرمقولهای آن ها است. هدف از این آزمون این است که بدانیم کدامیک از این دو دسته ویژگیهای بازنمودی در پردازش فعل، نقش اساسیتری دارند. افعالی که احتمالات ساختار موضوعی کمتری دارند سریع تر پردازش میشوند یا افعالی که احتمالات قالب زیرمقولهای کمتری دارند؟ بیست آزمون شوندة طبیعی که سخنگوی بومی فارسی بودند، در این پژوهش شرکت کرده اند. آن ها باید به قصد ادراک معنی، به جملاتی که میشنیدند، گوش می دادند و در همان حال دربارة واژه بودن یا نبودن محرک های دیداری که پس از فعل جمله به آن ها ارائه میشد تصمیم می گرفتند. زمان پاسخدهی آزمون شونده ها به تکلیف دوم، پیچیدگی بازنمودی فعل ها را نشان میداد. این روش تصمیم گیری واژگانی چندحسی نام دارد. این آزمونها با استفاده از برنامة نرم افزاری DMDX اجرا شدهاند و نتایج حاصل نیز با استفاده از آزمون ANOVA و آزمون tمورد محاسبه قرارگرفته اند. نتایج آزمون نشان دادهاند که تعداد احتمالات ساختار موضوعی و قالب زیرمقولهای فعل بر زمان پردازش جمله تأثیر داشته است.
گونه شناسی صنعت التفات در قرآن مجید با توجه به مؤلفه های گفته پردازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت التفات یکی از مهم ترین صنایع ادبی به شمار می رود و کاربرد وسیعی در متون ادبی زبان های مختلف دارد. کاربرد این صنعت در قرآن مجید که یکی از برجسته ترین متون ادبی زبان عربی به شمار می رود، چنان گسترده و متنوع است که بلاغیون عرب در تعریف و ارائة نمونه هایش، بیشتر به آیات این کتاب الهی استناد می کنند. مطالعة آثار بلاغی زبان عربی نشان می دهد نخست اینکه معنای صنعت التفات در بلاغت عربی بسیار فرا تر از معنای اصلی آن در بلاغت فارسی و غربی، یعنی تغییر در خطاب است، دوم اینکه ادب پژوهان و به ویژه بلاغیون عرب دربارة چیستی التفات و نمونه های آن اتفاق نظر ندارند و سوم اینکه تعاریف این نویسندگان از صنعت التفات معمولاً با نمونه هایی که از آن ارائه می کنند همخوانی ندارد. نگارندگان مقالة حاضر برای تحقق هدف خود، یعنی گونه شناسی کاربرد صنعت التفات در قرآن کریم، تعریف علم المعانی از التفات، یعنی «خروج از آنچه به طور طبیعی مورد انتظار است» را مبنا قرار داده اند و با استفاده از مؤلفه های اصلی کنش گفتاری، به بررسی گونه ها و اشکال مختلف کاربرد این صنعت در قرآن کریم پرداخته اند و با ذکر نمونه های متعدد نشان می دهند که این صنعت چگونه و به چه شیوه هایی بر هر سه مؤلفة گفته، گفته پرداز و گفته شنو تأثیر می گذارد.