جستارهای زبانی (پژوهش های زبان و ادبیات تطبیقی)
جستارهای زبانی دوره سیزدهم فروردین و اردیبهشت 1401 شماره 1 (پیاپی 67) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
چگونگی استفاده از واژگان در ارتباط با مخاطب یکی از مؤثرترین راه های تقویت مکالمه موفق است. واژگانی که سخنگو در مکالمه خود انتخاب می کند، نقش آغازگر رابطه را با مخاطب دارد. چنان چه سخنران این واژگان را با آگاهی انتخاب کند و آنان جذابیت و کاربرد لازم را داشته باشند، می توانند تأثیر شگرفی بر مخاطب بگذارند. بنابراین، هرچه واژگان با ظرافت، خلاقیت و متناسب با موضوع و نوع مخاطب گزینش و تزیین شوند، احتمال موفقیت سخنران بیشتر است. ازاین رو، در پژوهش حاضر مفهوم زینتگری زبانی به عنوان رویکردی میان رشته ای در برقراری ارتباط مؤثر مطرح شده است. منظور از زینتگری زبانی، تزیین کردن کلام به لحاظ محتوایی و معنایی برای تأثیرگذاری بیشتر بر روی مخاطب در حین مکالمه است؛ درحقیقت زینتگری زبانی و تزیین کلام، هویت و شخصیت افراد را که در هوش کلامی آنان ریشه دارد، نشان می دهد و با تأکید بر کارکرد اصلی زبان، باعث جذاب شدن کلام می شود. عطف به اهمیت هیجانات، فرهنگ و حواس در مکالمه موفق و درنظرگرفتن مفهوم پساتأثیر در گامی فراتر از توانش ارتباطی، نگارندگان در پژوهش حاضر راهکارهای تزیینات ادبی، روانی، فرهنگی و حسی را در زینتگری زبانی پیشنهاد داده اند و معتقدند افراد با استفاده از فکرآمیزی، هیجان آمیزی، فرهنگ آمیزی و حس آمیزی می توانند کلام خود را آراسته کنند و شاهد ارتقای کیفیت تعاملات و ارتباطات روزمره باشند.
اثر بخشی مدل نظارت آموزشی کلاس های فرانسه در آموزشگاه های زبان ایران با بهره گیری از نظریه کنش موقعیت بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری ازمشکلات موجود مدرسان ازعدم وجود برنامه نظارتی مدون نشأت می گیرد و پیاده سازی نظارت آموزشی بصورت اصولی می تواندنه تنها در حل مشکلات مدرسان موثرباشد، بلکه موجب افزایش انگیزه آن ها شود. از اینرو؛ استفاده از یک مدل نظارتی آموزشی می تواند، به بهینه سازی کیفیت عملکرد نظارتی مشاوران آموزشی کمک نماید. لذا هدف ازاین پژوهش بررسی اثر بخشی مدل نظارت آموزشی در کلاس های زبان فرانسه درایران با بهره گیری ازنظریه کنش موقعیت بنیادبود. این مطالعه به روش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه مشاوران آموزشی بودند که تعداد 7 نفراز آن ها بصورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. متغیر وابسته (کیفیت نظارت) قبل و بعد از اجرای متغیر مستقل (مدل بهینه ساز نظارت) اندازه گیری گردید. درمقایسه میانگین نمره کیفیت نظارت درگروه مشاوران قبل و بعد از مداخله آموزشی و با توجه به نتایج حاصل از مطالعه، میانگین نمره و انحراف معیار قبل از مداخله (111.42±19.07 ) و پس ازمداخله(155.85±22.13)به دست آمد و براساس آزمون تی زوجی با توجه به سطح معناداری به دست آمده، اختلاف آماری معنا داری بین میانگین نمرات قبل و پس از مداخله مشاهده گردید. بنابراین آموزش مشاوران آموزشی براساس مدل نظارتی پیشنهادی در سطح معناداری (p <0.05) اثربخش بود. باتوجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که، با بهره گیری از مدل طراحی شده نظارت آموزشی، می توان مشاوران آموزشی، با کیفیت عملکرد موثر، تربیت نمود، زیرا که اصول نظارت آموزشی قابل یادگیری می باشد و این نیز به نوبه خود، منجر به موفقیت در فرایند آموزش-یادگیری می شود.
برساخت گفتمانی هویت در زندگی نامه های خودنوشت زنان ایزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش زبان در ساختن هویت یکی از مهم ترین بحث های نظری مدرن در باب هویت است. ساختارگرایی و پساساختارگرایی با قاطعیت خاص بر نقش سازنده زبان در شکل گیری هویت تأکید می کنند. پژوهش پیش رو با این پیش فرض که زبان ابزاری قدرتمند در برساخت گفتمانِ هویتی محسوب می شود، با بررسی دو رمان آخرین دختر و دختری که از چنگ داعش گریخت نشان می دهد که زنان ایزدی با کدام سازوکارهای زبانی ژانر «زندگی نامه خودنوشت» را به مثابه راهبردی در مبارزه علیه گفتمان سلطه به خدمت می گیرند و با عرضه پادگفتمان هایی متفاوت به ساخت شکنی گفتمان های مسلط و کلیشه سازی های جهانی می پردازند تا برخی از پیامدها یا بازخوردهای منفی تجاوز و ظلم به جامعه استعمارزد ه ایزدی را بزدایند و در حیات بخشیدن به سنت های فرهنگی و قومی ایفای نقش کنند. در این راستا از نظریه گفتمان «لاکلائو و موف» و ابزارهای روش شناختی آن برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش بهره بردیم . نتایج نشان می دهد چهار گفتمان در کشمکش و تخاصم با یکدیگر درصدد بازنمایی هویت زن ایزدی برآمده اند: الف) گفتمان «حزب ملی گرای کرد»؛ ب) گفتمان «دولت مرکزی عراق و اعراب»؛ ج) گفتمان «داعش» و د) گفتمان «نویسندگان زن ایزدی». زنان ایزدی می کوشند با تمام هویت هایی که گفتمان های مسلط برایشان تعریف کرده اند همچون برده، قربانی تجاوز و پناهنده مبارزه کنند و هویت های تازه ای چون رهبر ایزدی و مدافع حقوق زنان و ایزدیان برای خود برسازند.
تحلیل گفتمان انتقادی متون تبلیغاتی مدارس طبیعت: با رویکرد زبان شناسی زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است تا با رویکرد زبان شناسی زیست محیطی، به تحلیل انتقادی متون تبلیغاتی مدارس طبیعت بپردازد. روش به کار رفته در این تحقیق توصیفی تحلیلی است و متون تبلیغاتی مدارس طبیعت را به منزله داده های خود برگزیده است. داده ها از طریق کانال های تلگرامی مدارس طبیعت، طی سه سال (1395، 1396 و 1397) جمع آوری شده اند. این متون غالباً برگرفته از وهاب زاده (1392، 1395) هستند. درنهایت تعداد 45 متن گفتمان مدار انتخاب شده است که درمجموع از 274 بندجمله تشکیل شده اند، و هر بند جمله به شیوه دستور نقشی نظام مند هلیدی و از منظر فرانقش های تجربی، بینافردی، و متنی و درنهایت با رویکرد زیست محیطی مورد تحلیل قرار گرفت. مسئله پژوهش این است که متون تبلیغاتی مدارس طبیعت چه دیدگاهی را نسبت به محیط زیست ترویج می دهند. هدف این بررسی یافتن رابطه انسان و محیط زیست در مدارس طبیعت و پی بردن به دیدگاه و نگرش این مدارس است . نتایج حاکی از این است که محتوای 168 بند یعنی تقریباً 61 درصد بندها، انسان را به حفظ محیط زیست و استفاده صحیح از طبیعت تشویق می کند و در 149 مورد، یعنی تقریباً 55 درصد، رابطه دوستانه انسان و طبیعت یا طبیعت دوستی وجود دارد. درنتیجه این مدارس در تغییر نگرش انسان نسبت به محیط زیست نقش اساسی دارند و کودکان را به حفاظت از طبیعت سوق می دهند.
بررسی کاربرد مهارت های زبان انگلیسی در موقعیت های مختلف: مطالعه موردی دانشجویان مقاطع کارشناسی و تحصیلات تکمیلی در دانشگاه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش ارزیابی نیازهای زبانی و شناسایی اولویت کاربرد مهارت های زبانی (خواندن، شنیداری، نوشتن و صحبت کردن) در موقعیت های مختلف(خصوصی، دانشگاهی و حرفه ای) است. روش پژوهش، توصیفی استنباطی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه ای متشکل از 49 گزینه است. جامعه آماری متشکل از 199 دانشجو ( 73 مرد و 126 زن) در مقاطع کارشناسی (69 نفر)، کارشناسی ارشد (67 نفر) و دکتری (63 نفر) مشغول به تحصیل در دانشگاه مازندران بود. پاسخ های شرکت کنندگان با استفاده از نرم افزار آماری علوم اجتماعی کدگذاری و تجزیه و تحلیل شد. به طور کلی، نتایج حاصل از مقایسه میانگین مهارت ها دلالت بر آن داشت که با افزایش سطح تحصیلات، نیازهای دانشجویان به کاربرد مهارت های زبانی به خصوص در موقعیت های دانشگاهی به طور پیوسته افزایش می یابد. همچنین مهارت های دریافتی (خواندن و شنیدن) کاربرد بیشتری نسبت به مهارت های تولیدی (صحبت کردن و نوشتن) در هر سه گروه دارد. نتایج تحلیل داده ها از طریق آزمون های غیرپارامتری نشان داد که تفاوت معنی داری در مهارت خواندن بین تمامی گروه ها، در مهارت نوشتن بین گروه دکتری با دو گروه کارشناسی و ارشد و در مهارت صحبت کردن بین گروه دکتری و کارشناسی وجود داشت. از نظر موقعیت کاربرد زبانی، درحالی که نیازهای شرکت کنندگان در مقطعِ کارشناسی به موقعیت های "
تأثیر دست ورزی بر مهارت دست نویسی و انگیزه نوشتن دانش آموزان مقطع ابتدایی دارای اختلال نوشتن در منطقه 18 آموزش و پرورش شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر تأثیر متغیر مستقل دست ورزی را بر متغیرهای وابسته پژوهش یعنی دست نویسی و انگیزه نوشتن دانش آموزان دارای اختلال نوشتن در منطقه 18 آموزش و پرورش شهر تهران را مورد بررسی قرار داده است. به منظور بررسی دقیق روابط بین متغیرهای مستقل با متغیرهای وابسته روش تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون به منزله روش تحقیق برگزیده شد. براین اساس جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان دارای اختلالات نوشتاری پایه اول تا سوم مقطع ابتدایی منطقه ۱۸ آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 1397 1398هستند. نمونه آماری به صورت هدفمند انتخاب شده است و شامل 30 نفر از دانش آموزانی است که دارای اختلال نوشتاری در پایه های اول تا سوم ابتدایی مشغول به تحصیل بودند. نمونه موردپژوهش به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند و به گروه آزمایش به مدت 21 جلسه آموزش مهارت های دست ورزی داده شد. برای سنجش متغیرهای موردمطالعه در این پژوهش از آزمون مهارت دست نویسی مینه سوتا، آزمون هوش ریون رنگی و آزمون محقق ساخته انگیزه نوشتن استفاده شده است. به منظور اینکه کودکان انتخاب شده دارای ناتوانی ذهنی نباشند از آزمون هوش ریون رنگی استفاده شد و آزمون مینه سوتا و انگیزه نوشتن نیز در مراحل پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. همچنین برنامه حرکتی مورد استفاده در این تحقیق منتخبی از مقیاس رشد حرکتی لینکلن اوزورتسکی است که شامل مهارت های حرکتی ظریف مربوط به دست است. سپس برای آزمون فرضیات پژوهش برپایه اطلاعات جمع آوری شده از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل بعد از آموزش مهارت های دست ورزی تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین معنا که آموزش مهارت های دست ورزی بر مهارت دست نویسی (یکسانی اندازه حروف و لغات، حفظ راستای حروف نسبت به خطوط نوشتاری و تناسب فضای بین حروف) و انگیزه نوشتن دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری تأثیر معنادار دارد و صحت شکل حروف و خوانایی حروف تحت تأثیر آموزش مهارت های دست ورزی بهبود پیدا نمی کنند. پس بهتر است از راه های دیگر و از طریق آموزش های دیگر این مهارت ها ارتقا یابند.
بررسی شیوه های بازنمایی کنشگران اجتماعی در داستان «دره خزان زده» از منظر تحلیل گفتمان انتقادی با بهره گیری از مؤلفه های جامعه شناختی- معنایی (رویکرد ون لیوون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی است که زبان را به عنوان عملی اجتماعی در ارتباط با عواملی همچون قدرت و ایدئولوژی موردمطالعه قرار می دهد. با توجه به این رویکرد، پژوهش حاضر کوشیده است تا با کاربست مؤلفه های جامعه شناختی معنایی، نشان دهد که جلال آل احمد از طریق بازنمایی شخصیت های «دره خزان زده»، چگونه به بیان ایدئولوژی خود پرداخته و در پساسقوط رضاشاه، به چه نحو کنشگران اجتماعیِ آن دوره را به تصویر کشیده است. در این داستان کوتاه، ساخت های زبانی در خدمت مؤلفه های جامعه شناختی معنایی قرار دارند و از این نظر، الگوی ون لیوون ابزار مناسبی برای تحلیل متن و کشف رابطه میان زبان و ایدئولوژی نویسنده است. پرسش اصلی در این پژوهش، آن است که آیا نویسنده به وسیله بازنماییِ کنشگران اجتماعی، توانسته است از ایدئولوژی پنهان خود پرده بردارد؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که این امر، به وقوع پیوسته و آل احمد با استفاده از شیوه های کتمان، پس زمینه سازی، فعال سازی، منفعل سازی تشخص بخشی و تشخص زدایی، ایدئولوژی و دیدگاه های خود را در داستان بیان کرده است. وی با استفاده از راهبرد کلّی «حذف»، هویت مقامات عالی رتبه دولت پهلوی را پنهان می کند و با «پس زمینه سازی»، آن ها را کاملاً نادیده می گیرد. نهادهای «دولت» و «ارتش» در گفتمان فعال نمایی شده، و «کارگران» و «نخبگان»، منفعل نمایی شده اند تا با برجسته کردن ستمی که به آن ها روا داشته شده است، در کانون توجه مخاطب قرار گیرند.
تفاوت سبک نامه های نهج البلاغه از منظر «غنای واژگانی» و «رویکرد انفعالی» (مطالعه موردی نامههای 23، 30 و 73)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسندگان معمولاً برای اثرگذاری بهتر بر ذهن خواننده، مناسب ترین سبک را برمی گزینند. سبک نقش مهمی را در انتقال محتوی ایفا می کند، زیرا میل و اشتیاق افراد به خواندن یک مطلب، بستگی زیادی به سبک نوشتاری آن دارد. سبک، آینه تمام نمای نویسنده است و لذا تغییر آن، نشان دهنده تأثیر عوامل بیرونی و درونی بر صاحب سبک است. سبک شناسی دانشی است که به توصیف ویژگی های شکلی یک اثر و آنگاه رابطه این ویژگی ها با تفسیر اثر می پردازد و یکی از شاخه های آن، سبک شناسی آماری است. این رویکرد، کمّیّت و شمارش پدیده های لغوی در متن را موردتوجه قرار داده و بر پایه نتیجه این آمارگیری، حکم صادر می کند؛ به عبارت دیگر، از کمّیّت برای رسیدن به کیفیت، استفاده می کند. این مقاله به سبک شناسی آماری در نامه های نهج البلاغه پرداخته است. نامه های 23، 30 و 73 به عنوان نمونه انتخاب شده و تفاوت های سبک آن ها طبق دو نظریه سبک شناسی آماری، یعنی معادله بوزیمان و نظریه جانسون و با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و آماری، پردازش شده است. نتیجه اجرای این دو نظریه بر نمونه های انتخابی بدین صورت است که طبق معادله بوزیمان، سبک نامه 30 ادبی تر از دو نامه دیگر بوده و سبک نامه های 23 و 73 تقریباً مشابه است. همچنین طبق نظریه جانسون، غنای واژگانی نامه 73، بیش از دو نامه دیگر بوده و نامه های 23 و 30 تقریباً از غنای واژگانی یکسانی برخوردار هستند. نتایج تحقیق حاکی از تأثیر بارز شرایط اجتماعی بر چگونگی انتخاب کلمات توسط امام علی (ع) است.
پدیدارشناسی چالش های شکل گیری محیط یادگیری مکالمه عربی از نگاه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط یادگیری درکنار سایر ارکان یادگیری یکی از مهم ترین عوامل بهبود برنامه درسی موفق و به تبع آن پیشرفت تحصیلی است. اهمیت محیط در یادگیری زبان با توجه به ضرورت کاربرد آن در محیط های واقعی، دوچندان است. علی رغم تلاش گروه های عربی کشور برای تقویت محیط مکالمه عربی اما همچنان به نظر می رسد این محیط در بیشتر گروه ها به زبان فارسی باشد. اینکه علی رغم این تلاش ها چه موانعی سبب عدم شکل گیری چنین محیطی شده، مسئله این پژوهش است. بنابراین جستار حاضر می کوشد تا با رویکرد پدیدارشناسی و روش تحقیق کیفی، چالش های شکل گیری محیط یادگیری مکالمه عربی را از طریق مصاحبه با دانشجویان تحلیل و راهکارهایی برای رفع آن ها پیشنهاد دهد. برخی از یافته ها نشان داد؛ چالش های محیط یادگیری زبان عربی، شامل مواردی مثل عدم استفاده از فعالیت های گروهی، اضطراب، عدم اجبار به تکلم عربی، ارائه فارسی بیشتر درس ها، عدم تکلم استادان به عربی در محیط گروه و فقدان تکالیف مناسب برای خارج از کلاس است.
زمان آغاز واک در همخوان های انسدادی فارسی توسط کودکان دارای شکاف کام و لب ترمیم شده و مقایسه آن با کودکان دارای مجرای گفتار طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمان آغاز واک فاصله زمانی بین رهش همخوان های انسدادی و آغاز تکانه های حنجره هنگام تولید واکه بعد یا همخوان رسای بعد از آن است. در این پژوهش زمان آغاز واک به عنوان یکی از مهم ترین سرنخ های صوت شناختی واکداری انسدادی زبان فارسی در جایگاه آغازه کلمات در کودکان مبتلا به شکاف کام و لب ترمیم شده بررسی می شود. بدین منظور از دو گروه 6 نفره با میانگین سنی 11 سال، گروهی شامل دو پسر و چهار دختر دارای شکاف کام و لب ترمیم شده و گروهی که هیچ نوع ناهنجاری در مجرای گفتار خود نداشتند (سالم) شامل دو پسر و چهار دختر، خواسته شد کلمات با ساختار CVC را که متشکل از همخوان های انسدادی آغازه و پایانه یکسان و واکه های زبان فارسی بودند پس از پژوهشگران تکرار کنند. کلمات موردنظر توسط میکروفون شور ضبط شد، سپس با استفاده از نرم افزار پرت مقدار زمان آغاز واک در هر یک از همخوان های انسدادی اندازه گیری شد و نتایج به دست آمده بین دو گروه شرکت کننده موردمقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که متغیرهای بیماری، جنسیت، واک داری و محل تولید همخوان های انسدادی تأثیر معناداری بر زمان آغاز واک این همخوان ها دارند. زمان آغاز واک در کودکان سالم کم تر از کودکان بیمار بود و پسرها همخوان ها را با زمان آغاز واک کم تری نسبت به دخترها تولید می کردند. به علاوه، همخوان های بی واک با زمان آغاز واک بیشتری نسبت به همخوان های واک دار تولید می شدند و با حرکت از سمت لب ها به سمت انتهای مجرای گفتار زمان آغاز واک در همخوان ها افزایش پیدا کرد.
اهمیت تشخیص گفتمان و دال مرکزی متن از سوی مترجم با تکیه بر ترجمه کلمن بارکس از مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلمن بارکس از مطرح ترین مترجمان آثار مولانا در آمریکاست. آثار او به دلیل دخل و تصرفات متعدد در اشعار مولانا موردنقد قرار گرفته است. منتقدان کلمن بارکس، دلایل مختلفی برای تصرفات بسیار او در آثار مولانا برشمرده اند که از مهم ترین آن ها می توان به عدم آشنایی او با زبان فارسی، فرهنگ و دین مولانا و تحریف و حذف عامدانه عناصر اسلامی اشاره کرد. در این پژوهش کوشیده ایم شواهدی در نقض این فرضیات ارائه دهیم. سپس برمبنای تحلیل گفتمان و ایده دال مرکزی در نظریه لاکلا و موف نشان دهیم که علت اصلی تصرفات بارکس، تشخیص نادرست او از گفتمان مولانا و یکسان پنداری دال های مرکزی در همه آثار مولاناست. این امر ساختار و دلالت تمثیل های مثنوی را شکسته و سبب شده است که شخصیت ها، داستان های قرآنی، سمبل ها و سنت های عرفانی به اشیاء، اشخاص و اعمالی عینی تبدیل شوند که همین موضوع، بارکس را به تصرف در آثار مولانا وادار کرده است. او ناگزیر با تصرفات خود می کوشد تا براساس گفتمان خود و مخاطبانش، و نه مولانا توجیه و توصیف جدیدی از اشعار ابداع کند. در تبیین این فرضیه به تحلیل ترجمه وی از نی نامه، داستان اصحاب کهف و نگاه او به اشعار مولانا درمورد عیسی (ع) و توصیف وی از سماع پرداخته ایم.
رفتارشناسی واژه در زبان عرفانی (مسیری در تحلیل فرآیند شکل گیری زبان عرفانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل فرایند شکل گیری زبان عرفانی با توجه به سرچشمه اصلی آن یعنی قرآن، ساحت پژوهشی مهم و تازه ای است که به دلیل تنوع و وسعت متون عرفانی، پژوهش های بنیادین و خلاقانه ای را می طلبد که بتوانند در کشف ابعاد پنهان این زبان راهگشا باشند. بنابراین هدف این پژوهش ارائه یک الگوی پیشنهادی تازه برای تحلیل فرایند شکل گیری زبان عرفانی است که با عنوان رفتارشناسی واژه معرفی می گردد. رفتارشناسی واژه که به تحلیل تغییرات معنایی واژه های قرآنی در متون تعلیمی عرفانی می پردازد، گامی در جهت تحلیل خلاقانه فرایند شکل گیری زبان عرفانی است. الگوی رفتارشناسی واژه، با بهره گیری از مزیت های نظریه میدانی 1 کرت لوین 2 در روان شناسی و نظریه ایزوتسو، شکل تازه ای از تحلیل زبان عرفانی را پدید می آورد. نظریه میدانی لوین به سبب توجه به تأثیرات محیطی بر رفتار 3 و نظریه ایزوتسو به دلیل توجه به تأثیر مستقیم قرآن بر عرفان و تصوف اسلامی و مبحث معنی اساسی و معنی نسبی در این پژوهش کارآمد ند. دستاورد پژوهش آن است که رفتارشناسی واژه را به عنوان راهی تازه در جهت تحلیل زبان عرفانی ارائه می کند.
کنش گفتاری «تعریف و تمجید» در محیط های فرهنگی کلامی روسی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسان روس کنش های گفتاری «تعریف و تمجید»، «تایید»، «ستایش» و «تملق و چاپلوسی» را در زیر گروه اصلی «کنش های گفتاری با ارزیابی مثبت گوینده از مخاطب» بررسی می کنند. در این کنش ها، نیروی بیانی و یا لفظی بیشتر در سطح معنایی واقع می شود تا واژگانی. مرز تشخیص این مفاهیم با توجه به مولفه هایی چون ویژگی های محیط کلامی، فاکتورهای فرازبانی چون صداقت و راستگویی، صمیمیت، نیازمندی و وابستگی یک سوی گفتگو به سوی دیگر و یا استقلال او از این نیاز، ویژگی های شخصیتی مخاطب دریافت کننده کنش های گفتاری دربردارنده ارزیابی مثبت و نیروی منظوری و تاثیری این کنش ها روشن می شود. در شکل گیری و تمیز این تعریف ها، تفاوت اندیشه و نگرش غرب و شرق نسبت به رفتار اجتماعی در واکنش به چنین کنش هایی بسیار مختلف است. در روسیه مبالغه بسیار به هنگام تعریف و تمجید را به تملق گویی تعبیر می کنند و آن را عملی ناپسند می شمارند. هر چند پاره ای از فرمول های تعریف و تمجید را می توان مشخص و طبقه بندی کرد، اما این طبقه بندی، تمامی صورت های کلامی تعریف و تمجید را به ویژه در فرهنگ کلامی ایرانی با تنوع بالایی که در گوناگونی موقعیت های تعریف و تمجید داراست، دربرنمی گیرد. در خصوص تملق، امکان ارائه طبقه بندی و فهرستی از صورت های بیانی در دو فرهنگ مورد بررسی ممکن نیست.
رابطه مهارت خودتنظیمی و فراگیری زبان جدید بین دانش آموزان یک زبانه و دوزبانه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نتایج و یافته های تحقیقاتی که تاکنون درمورد یادگیری زبان سوم صورت گرفته حاکی از آن است که درمورد فواید و مضرات دوزبانگی هنگام یادگیری زبان سوم در بین محققان اتفاق نظر وجود ندارد. لذا مهم ترین هدف تحقیق حاضر، جست وجوی تفاوت های احتمالی بین دانش آموزان یک زبانه و دو زبانه در یادگیری علم نحو زبان انگلیسی به عنوان زبان جدید با درنظر گرفتن راهبرد یادگیری خودتنظیمی آن ها بوده است. برای انجام این تحقیق، 411 شرکت کننده دختر و پسر در هشت دبیرستان دوره دوم در شهر اراک به روش نمونه گیری خوشه ای از میان دو گروه یک زبانه فارس زبان و دوزبانه فارس و ترک انتخاب شدند. از طریق آزمون دانش عمومی زبان، پرسش نامه خود تنظیمی و آزمون ساختار های نحوی و با کمک تحلیل های آماری ازجمله تحلیل واریانس یک طرفه ، آزمون t مستقل و آمار توصیفی، مشخص شد که تفاوت معنی داری بین دانش آموزان یک زبانه و دو زبانه در فراگیری ساختار های نحوی زبان جدید وجود ندارد. هچنین یافته های این پژوهش نشان داد که بین راهبرد یادگیری خود تنظیمی و توانش زبانی دانش آموزان رابطه معنا داری وجود دارد . به این معنا که با بالارفتن استفاده فراگیران از راهبرد یادگیری خود تنظیمی، توانش زبانی آن ها نیز افزایش می یابد . مطابق با این یافته ها پیشنهاد شد که دبیران زبان انگلیسی مقطع متوسطه هرچه بیشتر با مهارت یادگیری خود تنظیمی و نحوه انتقال و آموزش آن آشنا شوند و بیشتر به مقوله یادگیری خود تنظیمی دانش آموزان در کلاس توجه کنند. علاوه بر آن لازم است که دوره های آموزشی ضمن خدمت برای دبیران زبان انگلیسی مناطق دو زبانه یا مناطقی که کلاس های آن تلفیقی از شاگردان یک زبانه و دوزبانه است برگزار شود تا درمورد چگونگی تدریس در این کلاس ها و نیز چگونگی تدریس راهبرد خودتنظیمی بحث و بازآموزی صورت پذیرد.
تغییر دیدگاه و تفکر انتقادی در داستانﻫای مکتوب دانشجویان ایرانی به زبان انگلیسی: گامی به سوی آموزش انتقادی زبان انگلیسی برای اهداف دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تغییر دیدگاه در روایت و نگارش انتقادی دانشجویان ایرانی دوره های انگلیسی برای اهداف دانشگاهی به زبان انگلیسی، به عنوان زبان خارجی پرداخته است. 60 نفر (30 زن و 30 مرد) از دانشجویان کارشناسی رشته روان شناسی دردسترس را انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی « داستان اول شخص » و « خلاصه داستان سوم شخص » ﺘﻘﺴیم کردیم. ابتدا، تفکر انتقادی مشارکت کنندگان را با آزمون واتسون و گلیزر فرم الف ( 1980 ) ارزیابی کردیم. مقایﺴه نمرات ﭙیش آزمون ازطریق آزمون t مستقل نشان داد که بین تفکر انتقادی دو گروه، تفاوت ﻤﻌﻧاداری نبود. سپس، داستان کوتاه « ﭘرواﻨﻪﻫا » ( Grace, 1987 ) را به مشارکت کنندگان دادیم. گروه داستان اول شخص با تغییر دیدگاه داستان، آن را از زاویه دید اول شخص نوشتند، ولی مشارکت کنندگان گروه خلاصه داستان سوم شخص، همان داستان را از دیدگاه سوم شخص نگاشتند. از طبقه بندی انواع نوشتار انتقادی هاتن و اسمیت ( 1995 ) برای تحلیل محتوایی 60 روایت به دست آمده از گروه ها استفاده کردیم. براساس نتایج آزمون u Mann-Whitney ، تفاوت معناداری بین طول و تعداد جمله واره های نوشتار توصیفی و تأمل دوگفتاره در داستانﻫای اول شخص نسبت به تعداد نظایرشان در داستان های سوم شخص وجود داشت، اما تفاوت ﻤﻌﻧاداری بین تعداد جمله واره های تأمل توصیفی و تأمل انتقادی نبود. منطق گفت و گویی داستان ها به ترتیب از بیشترین به کم ترین عبارت بود از نوشتار توصیفی، تأمل توصیفی، تأمل دوگفتاره و تأمل انتقادی. بررسی کیفی داستان ها، چندصدایی آن ها را نشان داد. درنتیجه، روش تحلیل محتوایی داده ها ثابت کرد که تغییر دیدگاه بر ابراز دیدگاه های مشارکت کنندگان، تأمل در توصیف و دوگفتارگی نوشته هایشان افزود که درراستای هدف این پژوهش یعنی تقویت نگارش انتقادی در دوره های زبان انگلیسی برای اهداف دانشگاهی است.
بررسی مقابله ای استعاره های مفهومی شادی و ترس در ادبیات نوجوان در دو زبان فارسی و اسپانیایی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره مفهومی از مباحث مهم در زبان شناسی شناختی است. در این رویکرد، اعتقاد بر این است که استعاره پدیده ای شناختی است و آنچه در زبان ظاهر می شود تنها نمود این پدیده شناختی است. در پژوهش حاضر، سعی بر آن است که از میان مفاهیم بنیادین احساس (غم، شادی، ترس، خشم، عشق و شرم)، احساسات شادی و ترس با استفاده از روش کتابخآن های و مطالعه موردی هشت رمان نوجوان از دو نویسنده ایرانی (یک زن و یک مرد) و دو نویسنده اسپانیایی (یک زن و یک مرد) دو اثر از هر نویسنده موردتحلیل قرار گیرند و همچنین به مقایسه استعاره های مفهومی حوزه ها ی مقصد شادی و ترس در ادبیات نوجوان در زبآن های فارسی و اسپانیایی پرداخته شود. برای این منظور، استعاره های مفهومی شادی و ترس از هشت رمان منتخب استخراج شد و نام نگاشت و همچنین حوزه مبدأ آن ها مشخص شد. در مرحله بعد این نام نگاشت ها با هم مقایسه شدند و نقاط اشتراک و اختلاف آن ها مشخص شدند. در این رابطه بعضی از مفاهیم حوزه های مبدأ مانند رنگ، تأثیرات فیزیولوژیکی و رفتاری، نور و تاریکی با جزئیات شرح داده شد و با تحلیل داده های به دست آمده، تأثیر جنسیت نویسنده و همچنین فرهنگ جامعه ای که در آن رشد یافته است در کمیت و کیفیت استفاده از استعاره های شادی و ترس بررسی شد.
بررسی عبارات خطاب در زبان ترکی آذری گونه گفتاری خوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت اینکه افراد چگونه باب گفت وگو را باز می کنند یا چگونه همدیگر را خطاب می کنند موضوعی مهم در مطالعات جوامع به منظور ایجاد روابط اجتماعی بین افراد است. این پژوهش به منظور بررسی پدیده اجتماعی عبارت های خطاب با سه هدف شناخت انواع، کارکرد و عوامل اجتماعی به وجود آورنده آن ها در گونه گفتاری ترکی آذری خوی است. روش تحقیق تحلیل محتواست و داده ها که به طور میدانی و با ابزار پرسش نامه از 225 گویشور خویی صورت گرفته است نشان می دهد که هشت نوع عبارت خطاب در مکالمات روزمره این افراد استفاده می شود: اسامی کوچک، نام خانوادگی، عناوین (القاب)، عبارت های خویشاوندی، اسامی تحبیب، اسامی مذهبی، اسامی حرفه ای و عبارت معکوس. تحلیل داده ها نشان می دهد که در این زبان عبارات خطاب در شرایط و موقعیت های گوناگون به ترتیب از بیشترین به کم ترین نشان دهنده نقش های صمیمیت، فاصله قدرت و احترام هستند که بیانگر میزبان بالای نقش صمیمیت در میان این گویشوران در استفاده از ابزار گفتاری خطاب است. همچنین بررسی داده ها بیان می کند که به ترتیب عوامل سن، رابطه خانوادگی، مرتبه اجتماعی، سلسله مراتب شغلی و تحصیلات بر انتخاب عبارات خطاب تأثیر دارند که نشان می دهد در فرهنگ این جامعه زبانی سنتی عامل سن و رابطه خانوادگی بیشتر از موارد دیگر در تعیین فاصله اجتماعی، فرهنگی و طبقاتی دخیل هستند. همچنین برطبق تحلیل داده ها اسم کوچک، بیشترین کاربرد را در بین مردم خوی در حالت آشنایی با مخاطب دارد. اسامی مذهبی نیز بیشترین کاربرد را در بین افراد غریبه دارد که این حاکی از اهمیت و رواج فراون باورهای مذهبی در بین مردم خوی است. به طور کلی ویژگی متمایز این پژوهش نسبت به دیگر تحقیقات این است که علاوه بر بررسی عبارات خطاب عوامل اجتماعی و نقشی مؤثر بر انتخاب آن ها نیز تحلیل شده اند.
«یکی مهربان بودم اندر سرای» مهربانِ بی ریش فردوسی مرد یا زن؟ (خوانشی جنسیتی از دیباچه بیژن و منیژه در الشاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده مقاله پیش رو رهیافت «چرخش فرهنگی» را در مطالعات ترجمه به کار می بندد تا دریابد چرا قوم الدین بُنداری، در سده هفتم هجری، هنگام برگردان مصراع «یکی مهربان بودم اندر سرای» برابرنهادِ واژه «مهربان» را «الغلام» برمی گزیند. از آنجا که متن شاهنامه عاری از نشانه ای است که جنسیت «مهربان» را روشن سازد پس مذکر پنداشتنِ «مهربان» دلیلی فرامتنی دارد. واکاوی الگوی میل و کردوکار جنسی در عصر مترجم، و نیز پیش و پس از آن، نشان می دهد که کنش مند/سوژه مذکر در کردار جنسیِ خود، همزمان به دو کنش پذیر/ابژه نظر داشته است: کنش پذیر (نا)مذکر و کنش پذیر مؤنث. به دیگر بیان برخلاف الگوی میل جنسی معاصر که بر دگرجنس خواهی و دوگانه مذکر مؤنث استوار است در آن دوره، افزون بر دوگانه یادشده، حضور دوگانه مذکر (نا)مذکر نیز در کردار جنسی هویداست. کاوش در منابع نوشتاری و نانوشتاری، همچون نگاره های برجامانده از پیشینیان، آشکار می سازد که ابژه (نا)مذکر امرد، مخنث، مأبون و خصی/ خواجه را دربر می گیرد که از این میان بنداری به سبب کنش هایی که در متن شاهنامه به «مهربان» نسبت داده شده، الغلام/امرد را همچون معادلی برای «مهربان» برمی گزیند. بدین ترتیب این گزینش نه در هم ارزی دو واژه در زبان های مبدأ و مقصد که در الگوی میل جنسیِ جامعه مقصد ریشه دارد.
کاربرد طرح واره های تصویری در آموزش حروف اضافه؛ مطالعه موردی حرف اضافه «به» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر به رویکرد معنی شناسی شناختی در یادگیری زبان دوم/ خارجی توجه شده، با وجود این تحقیقات تجربی کمی با استفاده از این رویکرد، در زمینه یادگیری زبان صورت گرفته است . هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر رویکرد شناختی نسبت به روش سنتی بر یادگیری برخی از مفاهیم پربسامد حرف اضافه «به» در زبان فارسی است. ابتدا، معانی مختلف حرف اضافه «به» از فرهنگ سخن انوری (1381) استخراج و سپس جمله ها و عبارت های حاوی این حرف اضافه با توجه به کتاب فارسی بیاموزیم (1388)، در سطح میانی بررسی شد. در این پژوهش که از نوع آزمایشی است، تعداد 50 نفر از غیر فارسی زبانان بزرگ سال (زن) با سطح زبانی متوسط در مرکز آموزش زبان فارسی جامعه المصطفی مشهد با استفاده از آزمون تعیین سطح انتخاب شدند. این گروه نمونه به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و با دستیابی به هدف پژوهش، روش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون اتخاذ شد. با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس.، مقایسه میانگین نمره های پیش آزمون دو گروه آزمایش و کنترل نشان داد بین دانش قبلی فارسی آموزان دو گروه، قبل از شروع فرایند آزمایش، تفاوت معناداری وجود ندارد؛ در صورتی که مقایسه میانگین نمره های پس آزمون مبین آن است که بین گروه آزمایش و کنترل از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که عملکرد فارسی آموزانی که به روش شناختی آموزش داده شدند، در مقایسه با آنان که به روش سنتی آموزش دیدند، تفاوت معناداری وجود دارد و گروه آزمایش پیشرفت قابل ملاحظه ای در یادگیری مفاهیم حرف اضافه «به» از خود نشان دادند.
کاربرد خلاق رویکرد شناختی در تسهیل آموزش زبان انگلیسی برای کودکان فارسی زبان در سطح متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به ضرورت در انتخاب راهبردها و شیوه های کارآمد جهت طراحی های آموزشی برای کودکان فارسی زبان در یادگیری زبان انگلیسی، در پژوهش کاربردی نظری حاضر، نظریه دستور شناختی لنگاکر به عنوان یک روش خلاق در آموزش زبان انگلیسی مورداستفاده قرار گرفت. هدف از تحقیق حاضر کاربرد خلاق دستور شناختی در آموزش است که سبب ساده سازی، یادگیری بهتر و توانمندی زبانی می شود که برای رسیدن به آن پرسش های زیر موردتوجه قرار گرفته است: 1. بعد از گذراندن «دوره خلاق شیوه یادگیری توصیف کردن واژه در جمله»، افزایش تعداد واژگانی که با استفاده از ویژگی «مشخص بودگی» در بافت متنی معنادار توسط گروه های کنترل و آزمایش به کاربرده شدند، به چه میزان می شود؟ 2. چگونه می توان از ویژگی «ترکیب های هم نشینی» جهت آسان سازی آموزش ساخت «واحدهای پیچیده زبانی» درجمله ها استفاده کرد؟ در این راستا، بعد از آموزش خلاق به شیوه شناختی از بین 160 نفر، متن 46 نفر از فارسی زبانان به کمک نرم افزار اس. پی. اس. اس. [1] توصیف کیفی و کمی شدند. درنتیجه با کاربرد دوره های خلاق دستور شناختی لنگاکر، زبان آموزان توانستند با روش صحیح ترکیب و هم نشینی واژگان، به ساخت جملات خوش ساخت زبانی اقدام کنند. گروه آزمایش بعد از گذراندن دوره خلاق شیوه یادگیری توصیف کردن واژه در جمله، توانست از تعداد کل واژگان کتاب درسی 98 درصد واژگان را گسترش دهد و در متون خود بگنجاند. گروه کنترل نیز بدون گذراندن دوره خلاق توانست 44 درصد از کل واژگان را در متون خود به روش صحیح ترکیب و هم نشین کند. از نمودارهای شبه شناختی نیز جهت آسان سازی آموزش استفاده شد. [1] SPSS
بررسی سویه های زبان شناختیِ مدلول استعلایی در رمان قصر کافکا با تأکید بر سطوح زبانی والتر بنیامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند بررسیِ مفهوم مدلول استعلایی از دل مطالعات فلسفی برمی خیزد، اما زبان شناسی و ادبیات نیز از ظرفیت های این مفهوم بهره برده اند. جستار حاضر با بررسی رویکرد زبان شناختی والتر بنیامین به موضوع زبان شناختی مدلول استعلایی در رمان قصر کافکا می پردازد. این رمان به دلیل قابلیت بالایی که برای بررسی و یافتن زنجیره ای از مدلول های استعلایی در مؤلفه های اصلی اش داراست، انتخاب شده است. مارتین هایدگر و به ویژه پس از او ژاک دریدا تلاش کردند برای نقد سنت تفکر متافیزیک مفهوم مدلول استعلایی را به کار ببندند. اما هدف این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیل محتوا به این موضوع بپردازد که چگونه بدون به کار گرفتن مشخص اصطلاح مدلول استعلایی، چنین رویکردی در اندیشه های والتر بنیامین و نظریه مشهور او در باب سه سطح از زبان حضور دارد . در سطح سوم زبان که بنیامین از آن با عنوان «عرصه یاوه گویی» یاد می کند، همان سطح تولید معنا و در عین حال ناممکن بودن آن است. این گزاره بنیامین که مترادف با نفی حضور مدلول استعلایی در اندیشه دریداست، در قصر کافکا کاربرد عملی یافته است. درنهایت مقاله به این نتیجه می رسد که رابطه صراحت و ابهام در سه مؤلفه های اصلی داستان یعنی شخصیت «ک»، «قصر» و همچنین شغل «مساحت گری» ناممکن بودن مدلول استعلایی و سطح سوم زبانی بنیامین را به شکل یک روایت داستانی نشان می دهد.
جهانی های ترجمه در بوته نقد پیکره ای: مقایسه فارسی ترجمه ای با فارسی تألیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در حوزه مطالعات توصیفی ترجمه مفهوم جهانی های ترجمه است که موضوع آن یافتن ویژگی های خاص و بارز زبان ترجمه ای به مثابه زبانی متفاوت از زبان مبدأ و مقصد است. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که با توجه به تفاوت های بین زبان ها آیا ویژگی های جهانی ادعایی (که عمدتاً حاصل بررسی بر روی زبان های اروپایی هستند) در زبان های غیراروپایی نیز وجود دارند یا خیر. مطالعه حاضر با استفاده از تقسیم بندی چسترمن ( 2004 ) از جهانی ها به دو نوع «جهانی های مبدأ» و «جهانی های مقصد»، دسته دوم را موردواکاوی قرار می دهد. این پژوهش، با استفاده از یک پیکره مقایسه ای برساخته از متون توضیحی فارسی تألیفی و ترجمه ای، دو جهانی «ساده سازی» و «تصریح» را موردبررسی قرار می دهد. نتایج این مطالعه، در پرتو یافته های مربوط به ویژگی های فارسی ترجمه ای، وجود ویژگی های جهانی ادعایی در فارسی ترجمه ای را به چالش می کشد و نشان می دهد که هیچ کدام از ویژگی های مستخرج از پیکره مقایسه ای زبان فارسی با نظریات پیشین مطرح شده همخوانی ندارند.
اشراف چندگانه در ساختار بند موصولی مفعولی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ساختار بند موصولی مفعولی در زبان فارسی و امکان ادغام متقارن یک گروه اسمی بین بند پایه و پیرو براساس مفهوم ادغام متقارن چیتکو ( 2011b ) و ریمزدیجک ( 2006a ) در زبان فارسی بررسی شد. بند موصولی مفعولی نوعی بند پیرو است که هسته آن در بند پایه و بند پیرو دارای نقش نحوی مفعول است. برای این منظور ابتدا مفهوم ادغام متقارن، ساختار بند موصولی مفعولی و ویژگی های آن براساس مفهوم ادغام متقارن و همچنین تقسیم بندی بند موصولی مفعولی به دو گروه دارای هسته و آزاد براساس چیتکو ( 2011b ) توضیح داده شدند. داده های زبانی مختلف از زبان فارسی برای تحلیل کاربست مفاهیم مطرح شده توسط چیتکو ( 2011b ) که شامل بندهای موصولی مختلف بودند، استفاده شدند. بررسی داده های زبانی نشان داد که تقسیم بندی بندهای موصولی مفعولی در زبان فارسی به دو گروه بند موصولی دارای هسته و آزاد براساس چیتکو ( 2011b ) به طور کامل منطبق بر حقایق زبان فارسی نیست، زیرا در بندهای موصولی مفعولی آزاد معیار در زبان فارسی، سازه مشترک بین بند پایه و پیرو نمی تواند یک پرسش واژه باشد، زیرا در این شرایط جمله دارای خوانش سؤالی خواهد شد که این موضوع برخلاف یافته های چیتکو ( ibid ) است. دیگر نتایج این پژوهش نشان دادند که ویژگی های بند موصولی مفعولی در زبان فارسی مانند یکسان بودن نظام حالت، نقش دستوری و نقش معنایی گروه اسمی مشترک بین بند پایه و پیرو، حاکی از اشتراک این سازه بین بندهای پایه و پیرو و همچنین اشراف چندگانه دو فعل واژگانی بر آن است.