جستارهای زبانی (پژوهش های زبان و ادبیات تطبیقی)
پژوهش های زبان و ادبیات تطبیقی دوره دوم بهار 1390 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به بررسی ارتباط بین کمال گرایی، اضطراب خواندن و دست یافت خواندن در زبان انگلیسی می پردازد. در این راستا، 134 دانشجوی کارشناسی رشتة زبان انگلیسی پرسشنامه های مرتبط با کمال گرایی و اضطراب خواندن را تکمیل کردند. نمرات پایان ترم دانشجویان در درس خواندن و درک مفاهیم نیز به عنوان معیار دست یافت آن ها در خواندن زبان انگلیسی مورد توجه قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که از میان سه بعد کمال گرایی تنها کمال گرایی جامعه مدار پیش بینی کنندة معناداری برای اضطراب خواندن و دست یافت خواندن است. همبستگی منفی معناداری نیز بین اضطراب خواندن و دست یافت خواندن به دست آمد. نتایج این مطالعه محققان را بر آن داشت تا در ارتباط بین کمال گرایی و دست یافت خواندن نقشی میانجی برای اضطراب خواندن قائل شوند. بدین ترتیب مدلی فرضی از ارتباط بین سه متغیر کمال گرایی، اضطراب خواندن و دست یافت خواندن ارائه شد که می تواند الهام بخش پژوهش های آینده باشد.
تأثیر معرفگی بر نشانة مفعولی در زبان های تاتی، تالشی و بلوچی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از زبان ها که نظام حالت نمایی آشکار مفعول های مستقیم دارند، همة مفعول ها را به شیوة یکسان نشان نمی دهند و تنها حالت زیرمجموعه ای از مفعول های خود را بسته به ویژگی های معنایی و کاربردی آن نشان می دهند؛ این پدیده، مفعول نمایی افتراقی نامیده می شود. ویژگی های مرتبط با مفعول نمایی افتراقی شامل جانداری و معرفگی مفعول های مستقیم است. در این مقاله مفعول نمایی افتراقی در سه زبان ایرانی نو شمال غربی، یعنی تاتی، تالشی و بلوچی بررسی شده و از تحلیل آیسن (2003) از مفعول نمایی افتراقی بر اساس نظریه بهینگی و بر مبنای دو پیوستار جانداری و معرفگی برای بررسی نظام حالت نمایی در این سه زبان استفاده شده و استدلال شده که در هر سه زبان مفعول نمایی افتراقی وجود دارد و نقطة برش در امتداد دو پیوستار معرفگی و جانداری در آن ها نشان داده شده است.
بررسی تطبیقی مضامین عاشقانه داستان ورقه و گلشاه عیوقی با اصل روایت عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومة عاشقانة ورقه و گلشاه از نخستین منظومه های داستانی فارسی در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم است که موضوع آن داستان، دلدادگی عاشق و معشوق، با زبانی ساده است. مضامین گیرا و جذاب عاشقانه این داستان، حاکی از قوت جنبة عاطفی آن است. هرچند عیوقی اصل این داستان را از اخبار و کتب عربی گرفته و به نظم درآورده است، اما با افزودن جنبه های حماسی و مضامین و تصاویر جدید، آن را از اصل متمایز کرده است. موضوع این مقاله استخراج و بررسی تطبیقی مضامین عاشقانة این داستان و اصل روایت عربی (عروه و عفرا)، بر مبنای مهم ترین ویژگی های عشق عذری (عفیف) است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که حضور اندیشه و تفکر خردگرا - که ریشه در فرهنگ و تمدن دیرینة ایران دارد - در انتخاب شخصیت ها و جایگاه آنان و همچنین شیوة پردازش ماجراها بر تمایز متن فارسی نسبت به عربی تأثیر آشکار گذاشته است. به عنوان نمونه، در روایت فارسی، عشق دو عاشق از مکتب آغاز می شود که نشانگر فرهنگ و تمدن است، درحالی که در اصل روایت عربی، این عنصر وجود ندارد؛ به بیان دیگر، «آشنایی در مکتب» را راوی ایرانی افزوده است. بر همین اساس، سایر مضامین این دو روایت، بررسی شده و ضمن ترسیم جدول تطبیقی مضامین عاشقانه، به مقایسه و تحلیل نقش مایه های هر دو روایت، در حوزة شخصیت، زمان، مکان و پیرنگ پرداخته شده است.
کمیت نمایی نشانة جمع «– ها» در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ضمن معرفی آراء دستورنویسان و زبان شناسان در مورد تکواژ جمع «– ها»، زمان واژه های جمع زبان فارسی را به دو گروه تقسیم می کنیم. در ادامه، ضمن تمرکز بر زمان واژه های دارای نشانة جمع «– ها»، ابتدا با استفاده از تعامل میان این گروه از زمان واژه ها، از یک سو با سورها، و از سوی دیگر با عبارات استفهامی، نشان خواهیم داد که نشانة جمع «– ها» به زمان واژة میزبان خود ویژگی گروه های سور را می بخشد. سپس ساختاری را برای گروه های سور در زبان فارسی پیشنهاد می کنیم که در آن هستة اسمی زمان واژه که دارای مشخصة قوی [+ سور] است، باید در حرکت چرخه ای خود ضمن عبور از هستة گروه شمار به هستة گروه سور متصل شود و این مشخصة قوی خود را در نحو آشکار بازبینی کند. این توصیف جدید از نشانة جمع «-ها» در چارچوب نظریة کمینه گرا و باتوجه به اصول دستور جهانی ارائه می شود.
زبان فارسی و ضمیر پوچ واژه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضمایر پوچواژهای ضمایری هستند که به هیچ چیز در جهان خارج ارجاع داده نمیشوند و حضورشان در جمله تنها برای اغنای ویژگیهای نحوی است، به همین دلیل به آنها جاپرکن نیز اطلاق میشود. این ضمایر برخلاف اکثر واحدهای واژگانی که سه ویژگی نحوی، واجی و معنایی دارند، ازنظر معنایی تهی قلمداد میشوند. لذا کاربردشان در جمله بیشتر به دلایل نحوی صورت میگیرد و بیش از همه با اصل فرافکن بیشینه ارتباط پیدا میکنند. این ضمایر در زبان های هند و اروپایی از تنوع چشمگیری برخوردارند و معمولاً در سه ساخت آب و هوایی، ارتقایی و غیرشخصی مورد استفاده قرار میگیرند. در این مقاله به این پرسش اساسی پرداخته شده است که چنین ضمایری در زبان فارسی نیز وجود دارند یا خیر و در صورت وجود، کاربرد آنها در چه ساختهایی صورت میگیرد؟ با در نظر گرفتن این فرض که زبان فارسی نیز دارای ضمیر پوچواژهای است، به بررسی ساختهای مختلف این زبان پرداخته شد و مشخص شد که ضمیر پوچواژهای در بعضی از ساختهای این زبان وجود دارد. اگر چه از آنجاکه زبان فارسی یک زبان ضمیرانداز است، این ضمیر میتواند به صورت پنهان و بدون تظاهر آوایی به کار برده شود.
هدف از این مقاله ، بررسی وجود و یا عدم وجود ضمیر پوچواژه ای در زبان فارسی است که در طول مقاله به آن پرداخته شده است.
بازتاب فناوری و ماشینیزم در استعاره های فارسی محاوره ای (از دیدگاه زبان شناسی شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی رویکردی است که به زبان به عنوان وسیله ای برای کشف ساختار نظام شناختی انسان می نگرد. زبان شناسان شناختی معتقدند که استعاره پدیده ای است شناختی و آنچه در زبان ظاهر می شود، تنها نمود این پدیدة شناختی است. هدف اصلی این پژوهش، نشان دادن نقش انسان شناختی و روان شناختی «استعاره های مفهومی» مربوط به خودرو، کامپیوتر، تلفن و موبایل در زبان محاورة فارسی است؛ بدین منظور با در کنار هم قراردادن این استعاره های مفهومی در گفتمان عمومی، به شکل تراکمی یک مدل شناختی آرمانی از انسان و ماشین ارائه کردیم و از ساختار مفهومی مرتبط آن ها به این نتایج رسیدیم که در این استعاره ها برخلاف آرایة تشخیص و جاندارانگاری، اشیاء بی جانی چون ماشین برجسته ترند و صفات خود را به انسان انتقال می دهند. در بیشتر این استعاره ها، صفاتی از ماشین به انسان انتقال می یابد که به نوعی ضعف و ناتوانی و منفعل بودن انسان را تداعی می کند و نشانگر استیلای این مخلوق قدرتمند بر زندگی حال و آیندة خالق خویش است.
بررسی تطبیقی قوم شناسی و زبانی مثل های بختیاری و تاجیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها بخشی از آفریده های مردمی در زندگی روزمرة همة انسان ها هستند که کاربرد متنوعی دارند. اقوام و ملّت های جهان وجوه مشترک بسیاری در اندیشه و تولیدات فرهنگی خود دارند، در این میان مردم فارسی زبان ایران، تاجیکستان و افغانستان، که بیشترین ارتباط تاریخی – فرهنگی را با هم دارند؛ می توانند با این ویژگی های مشترک به بازشناسی فرهنگ خویش بپردازند. نمونه های این پیوند در گونه های فولکلور و فرهنگ عامّه (ادبیات شفاهی) نمایان تر است. در این مقاله ضمن ارائة ضرب المثل ها، این گونة ادب شفاهی بین اقوام تاجیکی و بختیاری مورد مقایسه قرار می گیرد. در این نوشتار رویکرد تطبیقی زبانی، ادبی و فکری متن ها در کنار پیوستگی های فرهنگی اقوام فارسی زبان مورد توجّه قرار گرفته است. هدف این نوشتار، یافتن پیوستگی و تطبیق متن های مثل در بین بختیاری ها و تاجیکان، از منظر زبان و قوم شناسی است.
مدواژه ها و عبارت های مد در زبان های پارسی و آلمانی: مدواژه ها و عبارت های مد همگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار به واژگان و عبارت هایی می پردازیم که در یک بازة زمانی به دلیل های ویژه ای در زبان گفتاری یا نوشتاری شهروندان یک مرز و بوم فراگیر، یا به گفته ای دیگر «مد» می شوند و سپس کاربرد و تأثیرشان با گذشت زمان دگرگون می گردد یا از میان می رود. ما چنین واژگان و عبارت هایی را به ترتیب «مدواژه» و «عبارت مد» می نامیم. پیشینة پژوهش دربارة مدواژه در کشور آلمان به سدة نوزدهم میلادی باز می گردد و از آن هنگام کتاب ها و جستارهای بی شماری در این حوزه نوشته شده اند، اما در قلمروی زبان پارسی تا کنون پژوهشی ویژه در این زمینه انجام نشده است. بنابراین نخست تلاش می کنیم تا گزیده ای از دیدگاه های برخی از زبان شناسان آلمانی را در این باره گرد آوریم. ما این دو مفهوم را در یک گروه بندی ویژه دو بخش می کنیم؛ «مدواژه ها و عبارت های مد همگانی» که دربرگیرندة همواژه های مد در زبان ملی درصد بالایی از مردم می باشند و «مدواژه ها و عبارت های مد در زبان جوانان». پژوهش کنونی را به بخش نخست کرانمند می کنیم و برای دستیابی به هدف بنیادین خود که همانا ارائة شناختی کمابیش گویا از گوهرة مدواژه، بررسی سرچشمه های پدیدارشدن آن و نیز داوری دربارة سودرسانی یا آسیب رسانی آن به زبان است، می کوشیم تا از نمونه های روشنگرانه در گسترة زبان های پارسی و آلمانی به همراه یک ارزیابی برابرسنجشی میان آن دو بهره بگیریم.