جستارهای زبانی (پژوهش های زبان و ادبیات تطبیقی)
جستارهای زبانی دوره دهم آذر و دی 1398 شماره 5 (پیاپی 53) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
منظور ضمنی گفتار، یکی از اجزای معنای سخن گویشور است و بی آنکه بخشی از جمله گویشور را تشکیل دهد، وجهی از مفهوم آن جمله را می رساند. این مقوله در حوزه منظورشناسی بین زبانی بررسی می شود و توجه بسیاری از متخصصان و نظریه پردازان حوزه منظورشناسی را به خود جلب کرده است. با این حال، شمار پژوهش هایی که به مطالعه ارتباط میان دانش منظور ضمنی و سطح بسندگی زبانی پرداخته اند، بسیار محدود است. بنابراین، پژوهش حاضر بر روی 102 (35 آقا و 76 خانم) دانشجوی آموزش زبان انگلیسی و ادبیات زبان انگلیسی دانشگاه گلستان اجرا شده است و هدف آن نه تنها شناسایی رابطه و تفاوت احتمالی میان سطح بسندگی زبانی (بالا یا پایین) و دانش منظور ضمنی در آن ها بلکه بررسی زیرمجموعه های تلویح فردی و تلویح قاعده مند است. علاوه بر این، امکان پیش بینی و تشخیص (زیر)مجموعه های تلویح های فردی و قاعده مند با استناد به سطح بسندگی زبانی در این تحقیق، بررسی شده است. نتایج حاصل از آزمون هم بستگی پیرسون نشان داد که رابطه معنادار مثبتی میان سطح بسندگی زبانی و تلویح های ضمنی فردی و قاعده مند وجود دارد. به علاوه، از میان سه زیرمجموعه منظورهای ضمنی قاعده مند، درک نقد بالاترین و پرسش پاپ پایین ترین سطح هم بستگی را با بسندگی زبانی داشته اند. از میان چهار زیرمجموعه تلویح فردی نیز تناسب افشای اطلاعات دارای بالاترین سطح هم بستگی مثبت معنادار و تناسب کلی دارای پایین ترین سطح هم بستگی با میزان بسندگی زبانی بوده اند. نتایج حاصل از مدل سازی معادله ساختاری نشان می دهند هر دو نوع تلویح، رابطه معنادار مثبتی با سطح بسندگی زبان دارند. بنابراین، یکی از کاربردهای آموزشیِ پژوهش حاضر این است که طراحان کتاب های درسی می توانند مصادیق فرهنگ وابسته منظورهای ضمنی قاعده مند و فردی را در متون و مباحث کتاب های درسی بگنجانند تا درک زبان آموزان از آن منظورها را ارتقا دهند. معلمان نیز می توانند به جای تمرکز صرف بر مشخصه های زبان شناختی، اهمیت درک و تعبیر منظورهای ضمنی گفتار را مورد توجه قرار دهند.
تأثیر سبک های یادگیری متفاوت در عملکرد زبان آموزان ایرانی در انواع مختلف پرسش های آزمون آیلت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر تلاشی است به منظور گسترش دانش ما در زمینه تأثیر سبک های مختلف یادگیری بر عملکرد داوطلبان ایرانی در آزمون آیلتس. هدف پژوهش حاضر، بررسی سبک های مختلف یادگیری و میزان اثرگذاری آن ها بر کسب نمرات بالاتر و نیز عملکرد زبان آموزان در انواع پرسش های آزمون آیلتس است . در این تحقیق، 90 نفر از زبان آموزان رشته های مختلف تحصیلی شرکت کردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسش نامه سبک های شناختی طراحی شده از سوی کلب ( 1984 ) و نیز یک آزمون آیلتس مدل است. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس. نشان داد که بیشتر داوطلبان دارای سبک شناختی بازتاب گرا هستند و به ترتیب پس از آن، داوطلبان عمل گرا، فعال گرا و نظریه پرداز قرار دارند. در این میان، داوطلبان عمل گرا عملکرد بهتری در آزمون آیلتس در هر مهارت داشتند. نتایج واریانس یک طرفه ( Anova One - Way ) نشان داد که بین متعلق بودن به هرکدام از سبک های یادگیری و میزان موفقیت در آزمون آیلتس، تفاوت معناداری وجود دارد. به علاوه، میان متعلق بودن به هر یک از این سبک های یادگیری و عملکرد زبان آموزان در انواع مختلفِ پرسش های آیلتس T ازجمله پرسش های تکمیل جمله و چهارگزینه ای، رابطه معناداری مشاهده شد.
تحلیل چهار نظام زبانی فضایی با تکیه بر نظام های معنایی تعاملی اریک لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
می توان بر اساس چهار نظام معنایی که اریک لاندوفسکی، نشانه شناس اجتماعی پساگرماسی مطرح می کند، چهار نظام فضایی متفاوت، یعنی نظام های فضایی «شبکه»، «بافتاری»، «چرخان» و «ورطه» را از یکدیگر تشخیص داد. در واقع پایه و اساس این نظام های فضایی را می توان در نظام های معنایی و تعاملی جستجو کرد. نظام معنایی «برنامه مدار» یا «عملیات» بر جهان، که اساس آن «نظم» و ترتیب می باشد، پایه نظام فضایی «بافتاری» می باشد. نظام معنایی مجاب سازی که مبتنی بر« نیت مندی» است، پایه نظام فضایی «شبکه» است. نظام فضایی «چرخان» یا «حلزونی»، بر اساس نظام معنایی «تطبیق» که مبتنی بر امر ادراکی – حسی می باشد، تعریف می شود، و در نهایت نظام فضایی «ورطه» بر نظام معنایی «تصادف» که اساس آن بر «بخت» یا «شانس» بنا شده است، تکیه دارد. هدف اصلی مقاله حاضر این است که، ضمن معرفی هر یک از این نظام های فضایی و پرداختن به ویژگی شکل گیری هر یک از آن ها، فرضیه مطرح شده در خطوط بالا را ثابت کرده و به این پرسش پاسخ دهد که چگونه می توان بنیاد و زیر ساخت هر یک از این نظام های فضایی مکانی را در نظام های معنایی و تعاملی اریک لاندوفسکی جستجو کرد.
زبان و زمان در روایت زنان سیاسیِ خاطره نگار دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش آفرینی پررنگ زنانِ مبارزِ ایرانِ عصر پهلوی در شکل گیری و تسریع جریاناتی که به انقلاب 1357 منجر شد ، جایگاه تاریخی ویژه ای را برای آنان رقم زده است. آگاهی از این جایگاه برجسته، بی شک در روی آوری بخشی از آنان به ثبت تجربیات زیسته خویش به شکل خودزندگی نامه نویسی مؤثر بوده است. با پذیرش خودزندگینامه نگاری به عنوان عرصه ای برای بازنمایی هویت و روایت خویشتن - که جنسیت پایه و اساس آن است - این پژوهش بر آن است تا با استفاده از رویکرد تفسیری هرمنوتیکی در چارچوب مفهومی «هویت روایی پل ریکور» از یک سو به بررسی جایگاه زبان و زمان در سطح روایت و از سوی دیگر، به چگونگی بازتاب هویت زنانه در قالب های روایتیِ بازتعریف شده در نظریه مذکور، با تکیه بر متن خاطرات زنان سیاسی عصر پهلوی بپردازد. حضور 9 زن در گفتمان مبارزاتی چپ و 3 زن در زیرمجموعه ایدئولوژی اسلامی و همچنین، بازتاب هویت و دغدغه های جنسیتی در زیرمجموعه هویت سازمانی، به خوبی نشان می دهد که گفتمان مبارزاتی و ایدئولوژی سازمانی، بر هویت جنسیتی زنانه این خاطره نگاران سیطره داشته است. انسجام روایتی، عدم تک خطی بودن روایت، برقرار بودن رابطه «هم زمانی» و «درزمانی» بین زمان زیسته و زمان روایت و همچنین، رابطه مستقیم زمان روایت در زبان راوی، از دیگر نتایج تحقیق است که باید بدان اشاره کرد.
نگاهی نو به آموزش دستور زبان: معرفی آموزش «فکربردی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش دستور یکی از فرایندهای مهم آموزش زبان است که با فراز و نشیب های بسیاری روبه رو بوده است. در روش های سنتی تأکید را روی به خاطرسپاری قواعد دستوری می گذارند؛ اما رویکردهای نوین آموزشی به ارتقای توانایی ارتباطی از طریق دستور نیز توجه می کنند. پژوهش حاضر می کوشد پس از بررسی سیر تاریخی آموزش دستور، رویکردهای نوین آموزشی بر اساس حس و تفکر را پیشنهاد دهد. نگارندگان بر اساس سطوح تفکر بالا و پایین و درگیری حواس زیاد (حواس افزوده) و حواس کم (حواس کاسته) ، چهار آموزش «نظری»، «کاربردی»، «فکرورزی» و «فکربردی» را معرفی کرده و بدین نتیجه دست یافته اند که آموختن قواعد دستوری به تنهایی کافی نیست؛ بلکه مدرس باید تلاش کند آموزش دستور را به گونه ای انجام دهد که قواعد دستوری در حافظه بلندمدت زبان آموز ثبت شود. بنابراین، دستور را می توان به شیوه فکربردی انجام داد و انواع تفکرهای انتقادی، خلاقانه و آینده نگر او را نیز پرورش داد. در این روش، با افزایش قدرت تفکر و درگیری حواسِ بیشتر، میزان توجه زبان آموز بیشتر می شود و خلاقیت و توانش ارتباطی او نیز افزایش می یابد و این امر میزان یادگیری نکات دستوری را افزایش می دهد. در این راستا، استفاده از تمرین های دستوری تکلیف محور و تمرین هایی که به تفکرهای انتقادی و خلاقانه می انجامد ، مؤثر به نظر می رسد و مدرس می تواند از طریق آن ها دستور را به شکل کاربردی و فکربردی آموزش دهد.
تحلیل نشانه معناشناختیِ «پرسش» در مجموعه شعرِ هزاره دوم آهوی کوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان و بیان بخشی از اعجاز آفرینش و یکی از مهارت های ارزشمند هستند که از دنیای پیچیده و پر رمز و راز آدمی آشکار می شود. صرف نظر از کارکرد ارتباطیِ زبان، کارکردهای دیگر همچون عاطفی، ارجاعی، اندیشگانی و ادبی و هنری، ضرورت تولید شیوه های متفاوتِ به کارگیری زبان را برای دست یابی به مقاصد گوناگون تبیین می کنند. «پرسش» نیز با لحن های متفاوت، به خلق دلالت های ثانویه منجر می شود که از دیرباز، همواره یکی از مباحث علم معانی در حوزه بلاغت بوده است. در نگرش نوین نشانه شناسی، یعنی نشانه معناشناسی، شناخت با اهمیت دادن به کارکردهای دیگر زبان، حالت فعال تری به خود می گیرد. طرح «پرسش» افزون بر ترغیب مخاطب به جست وجوی لایه های پنهان معنایی متن، به کارگیری لحن های متفاوت در طرح آن، امکان تولید معناهای فراوان را ایجاد می کند. از این رو، علامت پرسش «؟» به عنوان یک نشانه ظاهری و لحن پرسشی در جایگاه یک نشانه پنهان، در تولید معناهای متفاوت نقش دارد. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل نشانه معناشناختی آن دسته از شعرهای شفیعی کدکنی است که حاوی پرسش هستند؛ ازجمله نتایج به دست آمده این است که سروده ها بیشتر با تکیه بر حس دیداری و شنیداری، زمینه حضور و اتصال گفتمانی با مخاطب را فراهم می کند و با ایجاد فضاهایی همچون حاضر سازی غایب و غایب سازی غایب، زمینه تعامل گفتمانی و رسیدن به «منِ متعالی» را ممکن می سازد. این مقاله به شیوه تحلیل محتوای کیفیِ متن، با گزینش بعضی از شعرهای حاوی «پرسش» به انجام رسیده است.
خطاهای ترجمه دانشجویان رشته زبان و ادبیات عربی و راهکارهای رفع آن ها (با تکیه بر روش تجزیه و تحلیل خطا ((ETA1)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ترجمه های زبان آموزان رشته زبان و ادبیات عربی دانشگاه های کشور، بیانگر وجود خطاهای تکراری در این ترجمه هاست و این امر ضرورت بررسی و علت یابی این مشکل را یادآور می شود. در این راستا، می توان از روش های زبان شناختی، از جمله روش «تحلیل خطا» که حاصل بازنگری و رفع نواقص روش «تجزیه و تحلیل مقابله ای» است، کمک گرفت. این مقاله در صدد است با رویکردی میدانی تحلیلی خطاهای دانشجویان رشته زبان و ادبیات عربی در حیطه ترجمه عربی به فارسی و بالعکس را ارزیابی کند و از این رهگذر، بر مبنای روش تحلیل خطا، به بررسی خطاهای رایج در میان دانشجویان این رشته و علل بروز و راهکارهای خروج از آن ها بپردازد. یافته های پژوهش، ضمن تأیید کارآمدی و تأثیر مثبت توجه به معیارهای روش تحلیل خطا، بر افزایش کیفیت ترجمه زبان آموزان و تأکید بر ضرورت تشویق دانشجویان به کار با فرهنگ لغت، نشان می دهد رویکرد معنامحور به درس نحو می تواند از میزان خطاهای ترجمه زبان آموزان بکاهد.
خطاهای آوایی در یادگیری زبان فرانسه: خوشه های دو-همخوانی [pʀ] و [tʀ](مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوشه های دو همخوانی که ترکیبی از /R/ و همخوانی دیگر است؛ از جمله ویژگی های آوایی زبان فرانسه هستند. در فرایند یادگیری زبان فرانسه، زبان آموزان همواره در مراحل اولیه و گاهی تا سال ها بعد در تولید آوایی درست خوشه های دو همخوانی دچار مشکل هستند. با وجود اینکه در زبان مادری فراگیران فارسی زبان ساختار هجایی CC در جایگاه پایانی واژه وجود دارد؛ اما در آغازه حضور ندارد. در این پژوهش، با به کارگیری آواشناسی فیزیکی، ساختار فیزیکی خوشه های دو همخوانی [pR] و [tR] در چند واژه ، هدف بررسی شد . با فرض بر اینکه، زبان آموزان به ویژه در مراحل اولیه یادگیری در باز تولید خوشه دو همخوانی در آغازه نسبت به پایانه واژه های هدف، در زبان فرانسه دچار خطای آوایی می شوند. تولیدات آوایی 6 نفر از دانشجویان ترم اول کارشناسی زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه اصفهان، با در نظر گرفتن سازه اول، دوم و سوم و همچنین، میزان انرژی بسامد ها، مطالعه و خطایابی آوایی شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده، بیانگر این نکته است که میزان خطای زبان آموزان مورد مطالعه در باز تولید خوشه های همخوانی [pR] و [tR] در آغازه و پایانه با میزان نشان دار بودن خوشه های دو همخوانی، رابطه معنا داری دارد و خوشه دو همخوانی نشان دار در آغازه و پایانه واژه های هدف، خطای آوایی ایجاد می کند.
جنس دستوری در هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گورانی یکی از زبان ها ی ایرانی شمال غربی است که به طور پراکنده در استان های کرمانشاه و کردستان ایران و بخش هایی از اقلیم کردستان عراق تکلم می شود و با توجه به گسترش نفوذ زبان های قدرتمند مجاور آن مانند فارسی، عربی و کردی، در معرض خطر است. یکی از ویژگی های دستوری زبان گورانی، جنس دستوری است که در مورد آن تنها به اشارات کوتاهی در برخی از منابع مانند ( 1966 MacKenzie, ) و سجادی (1394) بر می خوریم. با توجه به نقش مؤثر جنس دستوری در صرف و نحو گورانی، این مقاله می کوشد تا با استفاده از داده های میدانی از دو گویش لهون (شمالی و جنوبی) و هورامان تخت، به نقش، کاربرد و صورت گوناگون این ویژگی دستوری در این زبان بپردازد. داده های این پژوهش با استفاده از چارچوب نظری ( Corbett, 1991 ) بررسی شده و روش تشخیص جنس دستوری واژ ه های مشتق، مرکب و وام واژه ها تعیین شده است. نتایج به دست آمده، تفاوت های معناداری را در کاربرد جنس دستوری هنگام وام گیری واژه از زبان های دیگر و تک واژهای حالت در دو جنس مذکر و مؤنث و شناسه های فعلی و تأثیر جنس دستوری اسم بر وابسته های اسمی در دو گویش مذکور هورامی نشان می دهد.
توسیع معنایی در زبان فارسی؛ مطالعه موردی افعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسیع معنایی، از جمله فرایندهای مهم تغییر معنی به شمار می آید که از دیرباز از سوی متخصصان و به ویژه معنی شناسان تاریخی فقه اللغوی مطالعه می شد. در جریان این فرایند که در گذر زمان رخ می دهد، واژه ای بر حسب مشابهت مفهومش با مفهومی جدید و بر اساس اصل صرفه زبانی، برای اشاره به واحد جدیدی در زبان به کار می رود. به این ترتیب، افزون بر مفهوم اولیه اش در مفهوم تازه ای نیز کاربرد می یابد. همین عامل «مشابهت» سبب شده است تا در بسیاری از موارد، توسیع معنایی با استعاره اشتباه گرفته شود و مجموعه ای از واژه هایی که دارای توسیع معنایی هستند، استعاره محسوب شوند. در نوشته حاضر، نگارنده ضمن معرفی توسیع معنایی، به بررسی تمایز این فرایند با استعاره می پردازد و به ویژه با تأکید بر افعال زبان فارسی می کوشد نشان دهد که بسیاری از ساخت هایی که استعاره در نظر گرفته می شوند، در واقع، توسیع معنایی یافته اند و در اثر این فرایند، دارای چند معنایی شده اند.
بررسی پیکره بنیاد متمم اجباری و اختیاری در زبان فارسی بر اساس دستور شناختی لانگاکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وابسته های فعل، یکی از بحث برانگیزترین مباحث پژوهش در زبان فارسی بوده و افراد زیادی همچون متیوز ( 1981 )، دوتی ( 2000 )، طبیب زاده (1383) و رحیمیان (1392) در این زمینه مطالعاتی انجام داده اند. با این حال، ماهیت این مقولات همچنان از دیدگاه صاحب نظران، متفاوت ارزیابی شده است. متمم به عنوان مهم ترین وابسته فعلی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. عده ای هم به متمم اجباری و هم به متمم اختیاری قائلند، در حالی که افرادی دیگر متمم را همان عنصری می دانند که همواره اجباری است و به متمم اختیاری قائل نیستند. تحقیق حاضر پژوهشی پیکره بنیاد درباره وابسته های فعلی است. هدف این پژوهش، بررسی بود یا نبود متمم اختیاری در زبان فارسی است. به سخن دیگر، هدف از انجام این مطالعه یافتن پاسخ برای این سؤال است که آیا داده های پیکره ا ی زبان فارسی وجود متمم اختیاری را تأیید می کند و اگر نه، آنچه متمم اختیاری خوانده می شود، در زمره چه مقوله یا مقولاتی قرار می گیرد؟ به این منظور، از هر یک از افعال شاخص حرکتی «آمدن»، «رفتن»، «آوردن» و «بردن»، 300 مورد به طور تصادفی در پیکره نوشتاری همشهری 2 مورد بررسی قرار گرفته و وابسته هایشان بر اساس چارچوب دستور شناختی لانگاکر ( 2013 ) مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که آنچه تاکنون متمم اختیاری تلقی می شده، نه متمم است و نه اختیاری، بلکه توصیفگر ی است که بر اساس الزام بافتی به صورت اجباری در گفتمان حضور می یابد و از این رو در تحقیق حاضر «مکمل بافتی» نامیده شده است. واژه های کلیدی: دستور شناختی لانگاکر، پیکره زبان فارسی، متمم اجباری و اختیاری، افزوده، توصیفگر، مکمل بافتی.
کاوش گفتمان کنشی گرمس در رمان اهل غرق از منیرو روانی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسمان اصلی پژوهش حاضر که با رویکردی توصیفی تحلیلی مبتنی بر گفتمان کنشی گرمس انجام شده است، تبیین نقش عوامل کنشی در آفرینش نظام گفتمانی کنشی القایی یا مجابی در رمان اهل غرق و چگونگی به کارگیری فرایند شناختی در تولید ارزش و معنا، در القای هدف این داستان به خواننده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که گفتمان رمان با توجه به تأثیر پارامترهای رئالیسم جادویی، شاید توقع خواننده را به سمت گفتمان شوشیِ مرکزی هدایت کند؛ اما قوت عناصر فولکلور در ذهن مردم منطقه خاصی مانند جفره، سبب شکل گیری لایه های هستی در تداوم معنا می شود و باور به شرایط حاکم بر ایجاد ابژه ارزشی، سوژه را مجبور به اجرای کنش می کند و گفتمان مرکزی را سبب می شود. در طول روایت اتصال و انفصال از ابژه ارزشی در جهت رفع نقصان معنا که سعادت و رسیدن به خوشبختی است، در حال تغییر است و این امر گفتمان های کنشی را از وضعیت سلبی به ایجابی و برعکس عبور می دهد. گاه انفصال از ابژه ارزشی و دگرگونی موقتی، ارزش مؤلفه های تغییر شرایط از نابسامان به سامان یافته را در طول گفتمان کنش محور متفاوت می کند و نظام گفتمانی کنشی تجویزی را که در ابتدای داستان آغازگر کنش بود، به نظام گفتمانی کنشی - مجابی تغییر می دهد. روانی پور فرایند کنشی قراردادی را میان کنش گزاران و کنشگر برای رسیدن به شیء ارزشی و شناخت کنش گزار از موقعیت خود و گسست از ابژه ارزشی در عملیاتی القایی ایجاد کرده تا کنش اصلی گفتمان حاصل شود و زمینه برای تحلیلی معناشناسانه از روایت اهل غرق فراهم گردد .