ایران کشوری چندفرهنگی و چندزبانه است. بررسی تأثیر دوزبانگی بر توانایی های زبانی کودکان و روند فراگیری و یادگیری زبان هم از منظر روان شناسی زبان و هم جامعه شناسی زبان در مقوله برنامه ریزی زبانی مهم است. هدف پژوهش حاضر که از نوع توصیفی تحلیلی و مقایسه ای است بررسی و تحلیل روایت های داستانی شفاهی کودکان دوزبانه مازندرانی فارسی جویبار است تا از یک سو تأثیر سن بر رشد ساختار روایی کودکان و از سوی دیگر، مهارت روایی کودکان در هر یک از این دو زبان بررسی و از دو منظر پیچیدگی ساختار و طول روایت مقایسه شود. به این منظور، ساختار ۳۲ روایت شفاهی مازندرانی و فارسی 16 دختر و پسر 4 تا 6 ساله دوزبانه (در چهار گروه سنی الف: 4 - 5/4، ب: 5/4 - 5، ج: 5 - 5/5، د: 5/5 - 6) بررسی شده اند. نتایج نشان می دهند که متغیر سن بر پیچیدگی ساختار روایت در هر دو سطح کلان و خرد و در هر دو زبان مازندرانی و فارسی تأثیر معناداری دارد. مقایسه روایت های فارسی و مازندرانی کودکان دوزبانه نشان می دهد که روایت های فارسی این کودکان پیچیده تر از روایت های مازندرانی شان است و این تفاوت به لحاظ آماری معنادار است. این تفاوت ناشی از تفاوت معنادار در مقوله های کنش، پیامد، حروف ربط هم پایه و نیز کاربرد افعال ذهنی و بیانی است. بررسی و مقایسه و طول روایت با استفاده از محاسبه میانگین طول پاره گفتار و تعداد واژه تفاوت معناداری را با توجه به متغیر سن و زبان نشان نمی دهد، هر چند که طول روایت با بالا رفتن سن بیشتر شده است.