جستارهای زبانی (پژوهش های زبان و ادبیات تطبیقی)
جستارهای زبانی دوره یازدهم مهر و آبان 1399 شماره 4 (پیاپی 58) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در زبان شناسی شناختی، زبان بخشی از توانمندی های شناختی انسان تلقی می شود و هرگونه تحلیل زبانی با تحلیلی از توانایی های شناختی انسان همراه است. یکی از توانایی های شناختی انسان بازداری شناختی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه بازداری شناختی در دانش آموزان دو زبانه و دانش آموزان یک زبانه انجام شد. روش این پژوهش عل ّ ی مقایسه ای بود. جامعه مورد مطالعه، دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر قزوین بودند که تعداد 82 دانش آموز (43 دانش آموز دو زبانه و 39 دانش آموز یک زبانه) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار های پژوهشِ پرسش نامه دموگرافیک و آزمون رایانه ای استروپ عددی بود. دانش آموزان پس از پر کردن پرسش نامه دموگرافیک، به آزمون استروپ عددی پاسخ دادند. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) تجزیه و تحلیل شد. یافته های آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که بین عملکرد دانش آموزان دو زبانه و یک زبانه در آزمون استروپ عددی تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که اثر استروپ عددی و اثر استروپ فیزیکی در دانش آموزان یک زبانه بیشتر از دانش آموزان دو زبانه است. با توجه به یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که دانش آموزان دو زبانه نسبت به دانش آموزان یک زبانه، عملکرد بهتری در بازداری شناختی دارند که سبب می شود در برخورد با مسائل شناختی، خطای کم تری داشته باشند و سریع تر پاسخ دهند. واژه های کلیدی: آزمون استروپ، بازداری شناختی، دانش آموزان، دو زبانه، یک زبانه.
زبان و سبک گفتار شخصیت در نمایشنامه مجنون محبت، نوشته سام شپرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی زبان و سبک گفتار شخصیت «می» (May) در نمایشنامه مجنون محبت ، نوشته سام شپرد می پردازد. برای بررسی زبان و مطالعه سبک گفتار این شخصیت، از نظریه های سبک شناسی سارا میلز استفاده شده است که متون را در سه سطح کلمه ای، جمله ای و گفتمان بررسی می کند. مسئله ای که نویسندگان در این مقاله مطرح کرده اند این است که با استفاده از ایده های سارا میلز، مشخص کنند که آیا شخصیت «می» فعال و قدرتمند است یا خیر. همچنین، هدف این مقاله آن است که شخصیت می را نسبت به شخصیت های مرد در این نمایشنامه بسنجد و مشخص کند که آیا این شخصیت زن مطیع شخصیت های مرد است و آن چنان که برخی منتقدان ادعا می کنند، تصویری ضد زن از او ارائه شده است یا خیر. یافته های این بررسی نشان می دهد که می شخصیتی مطیع دارد که توانایی اثر گذاری بر محیط و اطرافیانش را ندارد و نسبت به شخصیت های مرد نمایشنامه دارای ضعف های بیشتری است .
سبک شناسی «دگردیسی جسمانه» در داستان های کودک بر پایه نظام گفتمان تنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«دگردیسی جسمانه» تغییر هویتِ عنصر کنش پذیر یا کنشگر داستان است از یک نمود جسمانی به نمودِ جسمانی دیگر. از آنجا که در داستان های کودک «دگردیسی جسمانه» یا به مثابه شگرد گره افکنی، خالق فضای تنشی است یا به مثابه شگرد گره گشایی، حاصل فضای تنشی؛ از همین رو رویکرد «گفتمانِ تنشی» برای بررسی این شگردِ روایی اختیار شده است. هدف پژوهش حاضر، دسته بندی داستان هایی در گستره کودک است که گِرد شگرد «دگردیسی جسمانه» بسط یافته اند. در این راستا، با توجه به اینکه فرایندِ معنا بر سه عنصرِ تنش، حضور و جسم استوار است، پژوهش پیش ِرو با روش تحلیلی توصیفی درصدد پاسخ به سه پرسش است: در داستان های کودک، بر اساس سبک شناسی تنشیِ زیلبربرگ، سبک های حضورِ عناصرِ دخیل در دگردیسی جسمانه کدام اند؟ سبک شناسی تنشیِ دومؤلفه ای چگونه سبک شناسی تک مؤلفه ایِ زیلبربرگ را بسط می دهد ؟ وفقِ الگوی تنشیِ دومؤلفه ای، دگردیسی جسمانه در داستان های کودک به چه طبقاتی قابل رده بندی است؟ با توجه به بسامد کاربرد شگرد «دگردیسی جسمانه» در داستان های کودک و فقدان پژوهش نظری درخصوص آن، ضرورت رفع این خلأ انکارناپذیر است و از سوی دیگر، غنی سازی نظریه های ادبی بدون نگاه های بین رشته ای، امکان ناپذیر.
ساخت های دواسمی در زبان فارسی بر اساس مدل محدودیت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت های دواسمی به توالی دو کلمه که دارای طبقه دستوری یکسان هستند و عموماً با یک رابط واژگانی به هم مرتبط می شوند گفته می شود. ساخت های دواسمی می توانند برگشت پذیر یا برگشت ناپذیر باشند. این مقاله در نظر دارد تا ساخت های دواسمی در زبان فارسی را بر اساس مدل محدودیت ها بررسی کند تا مشخص شود که این مدل تا چه میزان می تواند داده های زبان فارسی را توجیه کند. در مورد آن دسته از ساخت های دواسمی که مدل مولین قادر به تبیین آن ها نیست پژوهش حاضر در نظر دارد تا محدودیت هایی را متناسب با ساختار زبان فارسی معرفی کند. مدل محدودیت ها را مولین ( 2014 ) معرفی کرده است. این مدل شامل محدودیت های معنایی/ کاربردشناختی، واجی غیروزنی، واجیِ وزنی و بسامد و ترتیب الفبایی است. داده های این پژوهش از کتاب ها، روزنامه ها، فرهنگ لغت زبان فارسی و نیز پیکره تحت وب به دست آمد. برای انجام این پژوهش، داده های تحقیق که مشتمل بر 593 ساخت دواسمی است از نظر برگشت پذیری یا برگشت ناپذیری گروه بندی شد. برای تعیین برگشت پذیری یا برگشت ناپذیری ساخت های دواسمی، از مرجع دادگان زبان فارسی (پیکره بی جن خان) و اینترنت استفاده شده است. بدین صورت ساخت هایی که در پیکره مورد استفاده فقط در یک ترتیب ظاهر شده اند، برگشت ناپذیر و ساخت هایی که در هر دو ترتیب ظاهر شده اند، برگشت پذیر در نظر گرفته شده اند. سپس داده های استخراج شده بر اساس مدل محدودیت ها تحلیل شد. نتایج نشان داد که مدل محدودیت های مولین می تواند ترتیب اکثر ساخت های دواسمی در زبان فارسی را توجیه کند. همچنین در مورد داده هایی که مدل مولین قادر به تبیین آن ها نیست، یک سری محدودیت هایی تعریف شد، ازجمله: اصل «غلبه»، اصل «رسایی اول هجای دوم»، اصل «قیاس»، اصل «اهمیت»، اصل «رسایی جزء اول پایانه»، اصل «روایت»، و اصل «سبب مسبب»،
احساس در واژگان و عبارات بخش خواندن آزمون تافل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا عاملی مانند واژگان در متن، سبب برانگیختن واکنش های احساسی می شود؟ هنگامی که متنی را مطالعه می کنیم، از شناخت خود برای درک واژگان آن بهره می بریم. به علاوه، ممکن است با خواندن واژگان آن متن، احساساتی برانگیخته شوند که عمداً در طول آزمون بررسی نمی شوند. پژوهش حاضر به منظور بررسی این مسئله است که آیا واژگان متون تافل سبب برانگیختن احساسات می شوند یا خیر؟ و در صورت وجود، احتمال دارد این پدیده یکی از عوامل بی ربط به سازه باشد که بر دقت و مشروعیت آزمون تأثیر می گذارد. فرضیه ما این است که میزان احساسات برانگیخته شده در متون تافل نسبت به یکدیگر، متفاوت بوده است و عوامل دیگری در این مقوله مداخله دارند. در این پژوهش، تعداد شرکت کنندگان 393 نفر بودند که از آن ها خواسته شد سه متن استاندارد تافل را که به طور تصادفی انتخاب شده بود بخوانند. سپس با الگو گرفتن از روش تولید واژه نامه احساسات، میزان برانگیخته شدن احساسات شرکت کنندگان نسبت به واژگان و عبارات آن سه متن سنجیده شد. به منظور ارزیابی متغیر کنترلی از آن ها درخواست شد به پرسش نامه هوش هیجانی نیز پاسخ دهند. یافته ها، درستی فرضیه ها و تحقق اهداف تحقیق را نشان داد. همچنین، نتایج تحقیق، پرسش هایی در زمینه دریافت احساسات و تأثیر آن ها بر آزمون تافل را مطرح کرده است. واژه های کلیدی: احساسات، بازنگری عادلانه ، عامل بی ربط به سازه ، هوش هیجانی، خواندن
تحلیل انتقادی دشواری های زبانی مربوط به طبقه بندی اطلاعات در قانون آیین دادرسی کیفری بر اساس رویکرد نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقتی سازوکارهای حقوقی از طریق گزاره های زبان بیان می شوند، چینش های بافتی و ساختاری خاصی می طلبند. نظریه نقش گرا این ضرورت ها را در چارچوب فرانقش های اندیشگانی (تجربی منطقی)، بینافردی و متنی تعریف می کند. دشواری زبان حقوقی و به ویژه زبان قانون زبان زد است. پرسش اصلی این است که عامل یا دلیل این دشواری در چیست. فرضیه نقش گرا این است که این دشواری در نحوه ارائه اطلاعات از سوی متن و در شیوه ارتباط متن نهفته است. مقاله حاضر با هدف سنجش این فرضیه، با تمرکز بر مواد 1 تا 7 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392، نشان داد در این مواد، مجهول سازی، ارتقای جایگاه کنش پذیر به کنشگر، جایگزینی فاعل جمله با عبارت های مصدری انتزاعی و تبدیل افعال تام به ربطی میزان زیادی تفسیر ضمنی بر دوش خواننده قانون نهاده و نقش بینافردی مراجع قضائی و متهمان را مبهم کرده است. به این صورت که نقش مراجع قضائی را به هنگام اعمال قدرت در قالب ساخت معلوم و با عناصر فرانقشی تجربی و مادی، اما زمانی که باید پاسخ گو باشند به صورت مجهول و با عبارت های مصدری انتزاعی بیان کرده و وظایف آنان را از طریق ارتقای جایگاه متهم از کنش پذیر به کنشگر به دوش متهم انداخته است. این نحوه ساخت اطلاعی، رابطه مراجع قضائی و متهم را به صورت سلطه گر و سلطه پذیر درآورده و با حفظ حقوق شهروندی، که در ماده 7 تأکید شده، ناهم خوان است.
صفت های فعلی زبان روسی در آینه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی بر آن است تا با بررسی صفت فعلی در ساختار جملات روسی و ترجمه های موجود، راهکارهایی برای معادل یابی دقیق این مقوله دستوری، به زبان فارسی ارائه شود. در این جستار که با استفاده از شیوه تحقیق مقابله ای و آنالیز مثال ها و ترجمه ها انجام شده است، با هدف آزمودن این فرضیه که نقش نحوی صفت فعلی زبان روسی در معادل یابی درست این مقوله دستوری در زبان فارسی می تواند مؤثر باشد، 90 جمله دارای صفت فعلی به طور تصادفی از ترجمه های آثاری نظیر آشیانه اشراف ایوان تورگنف، جنگ و صلح لف تولستوی و بازرس نیکولای گوگول انتخاب شده است و معادل هایی که برای صفت فعلی در زبان فارسی در نظر گرفته شده اند، با رویکرد نقش محور بررسی شده اند. پرسش اصلی تحقیق این است: آیا صفات فعلی می توانند یک واحد حداقلی برای ترجمه در متن مبدأ باشند و با واحدهای مستقل زبانی در زبان فارسی معادل یابی شوند؟ آیا ترجمه های ارائه شده مفهوم دقیق صفت های فعلی زبان روسی را منعکس می کنند؟ راه حل چیست؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که در ترجمه های موجود رویه یکسانی برای معادل یابی این مقوله دستوری اتخاذ نشده است و معادل ها دارای دقت کافی نیستند. بنابراین، پیشنهاد پژوهش حاضر می تواند برای معادل یابی دقیق صفات فعلی در زبان روسی به منزله یک واحد ترجم ه، کار آمد باشد. از دستاوردهای پژوهش حاضر می توان در ترجمه های ماشینی و الکترونیکی استفاده کرد.
اعتبارسنجی معیارنمره دهی مهارت صحبت کردن در آزمون جامع زبان فارسی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهارت صحبت کردن بخش بسیار مهمی از توانایی زبانی افراد را دربر می گیرد. بهره مندی از این مهارت در محیط دانشگاه نیز اهمیت بسزایی دارد؛ اما سنجش صحبت کردن کار چندان ساده ای نیست و با مشکلاتی مانند دشواری در نمره دهی روبه رو است. در این پژوهش تلاش شده است تا میزان اعتبارِ معیار نمره دهی مهارت صحبت کردن در آزمون جامع زبان فارسی مرکز بین المللی دانشگاه فردوسی مشهد مطالعه شود. به همین منظور، نتایج به دست آمده از یکی از آزمون های برگزار شده در این مرکز به وسیله مدل های آماری راش و تحلیل عاملی بررسی شد. نتایج نشان داد که پایایی آزمون گیرنده 97 درصد است. این عدد بیانگر درک نسبتاً یکسان آزمون گیرندگان از معیار نمره دهی است. همچنین، در این آزمون، آزمون گیرندگان توانسته اند به شکل مناسبی مقیاس نمره دهی را برای آزمون دهندگان با توانایی های مختلف به کار گیرند؛ زیرا آستانه های به دست آمده بر اساس مدل راش، سیر صعودی منظمی داشته اند. نقشه آزمون دهنده - پرسش نیز نشان می دهد که معیار نمره دهی توانایی تمییز زبان آموزان ضعیف، متوسط و قوی از یکدیگر را داشته است. با این حال، در بالای طیف توانمندی آزمون دهندگان، هشت آزمون دهنده قرار گرفته است که هیچ نمره ای متناسب با سطح توانمندی شان دیده نمی شود؛ یعنی معیار نمره دهی در تمییز آن ها کارآمد نبوده است. از سوی دیگر، بار عاملی به دست آمده برای سه سازه شیوه بیان، کیفیت زبان و بسط موضوع به ترتیب 76، 78 و 74 درصد بوده است. این امر نشان می دهد تقسیم توانایی صحبت کردن به سه عامل یاد شده متناسب و دقیق است و هر کدام از این سازه ها توانمندی متفاوتی را سنجش می کنند. از این میان کیفیت زبان بیشترین و سازه بسط موضوع، کم ترین میزان بار عاملی را داشته اند.
تحلیل محتوای کتاب فارسی خوانداری و نوشتاری دوره دبستان از منظر معنی شناسی قالبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب درسی در مقام مهم ترین ابزار آموزشی کشور، بخش مهمی از محتوای برنامه درسی را در خود دارد. از این رو، روزآمد کردن کتاب های درسی، افزودن بر غنای مفهومی و پرهیز از کاستی های موجود در آن ها همواره ضرورت تحلیل محتوای کتاب های درسی را اجنتاب ناپذیر می کند. پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن میزان توجه کتاب های فارسی خوانداری و نوشتاری دوره دبستان به انواع معانی موجود در یک قالبِ معنایی می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که « در کتاب فارسی دوره دبستان کدام یک از انواع معانی «دستوری»، «صریح» «سبکی»، «هم آیندی»، «کاربردی»، «تلویحی» و «متداعی» آموزش داده می شود؟» و «هر یک از انواع معانیِ مورد نظر تا چه سطحی مورد توجه قرار گرفته اند؟». پژوهش در شمار پژوهش های کیفی قرار دارد و جامعه آماری پژوهش تمامی تکالیف مجموعه کتاب فارسی نوشتاری و تمامی متون و تمرین های فارسی خوانداری دوره دبستان را دربردارد. برای ارزیابی محتوای درسی از روش تحلیل محتوا و مشخصاً چک لیست استفاده شده و واحد تحلیل، واژه است. معیار تحلیل محتوا برای ارزیابی این کتاب، معنی شناسی قالبی فیلمور ( 1975 ) است و محتوای کتاب ها بر اساس میزان کاربست انواع معانی موجود در یک قالب معنایی، تحلیل و توصیف می شوند. یافته های پژوهش ناظر است به آموزش غیرمستقیم معنای صریح، معنای هم آیندی، معنای متداعی و معنای سبکی در قالب تکلیف های نوشتاری و خوانداری مختلف که از این میان معنای صریح بیش از معانی هم آیندی، متداعی و سبکی است. همچنین، تحلیل کتاب های دوره دبستان نشان می دهد که معانی دستوری، کاربردی و تلویحی از نظر دور مانده اند.
شیوه های دستیابی به اصل توالی رسایی و قانون مجاورت هجا: نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی فرایندهایی است که گویشوران زبان برای رعایت اصل توالی رسایی و قانون مجاورت هجا بر واژه های زبان اعمال می کنند. بدین منظور، داده های زبان فارسی از گونه گفتاری گویشوران جمع آوری و صورت واجی آن ها با فرهنگ لغت مشیری (1388) مقایسه شده است. داده های گویش کردی هورامی از طریق مصاحبه با گویشوران و داده های مربوط به گویش های لفوری، تربت حیدریه و سبزواری از کامبوزیا (1385) استخراج شده است. از بین 1125 واژه بسیط گردآوری شده که اصل رسایی در آن ها رعایت نمی شود، در 357 واژه، شاهد اعمال فرایندهای واجی کشش جبرانی، قلب، درج، حذف و جایگزینی یک واحد واجی با واحد واجی دیگر از سوی گویشوران زبان هستیم که از این میان بسامد فرایندهای کشش جبرانی و قلب بیشتر از دیگر فرایندهای واجی است. به علاوه، این فرایندها بر واژه های یک، دو و سه هجایی اعمال می شوند که از این میان بسامد واژه های دوهجایی بیشتر از واژه های یک هجایی و سه هجایی است. در نهایت، فرایندهای واجی مطرح شده در چارچوب نظریه بهینگی تبیین و رتبه بندی محدودیت ها مشخص می شود.
تأثیر آموزش راهبردهای خواندن زبان دوم بر عملکرد درک مطلب و اضطراب خواندن زبان آموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تأثیر آموزش راهبردهای خواندن زبان دوم بر مهارت درک مطلب و اضطراب خواندن زبان آموزان نوجوان ایرانی می پردازد. بدین منظور، 48 زبان آموز نوجوان ایرانی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (تعداد 28 نفر) و گروه کنترل (تعداد 23 نفر) قرار گرفتند. با استفاده از یک طرح شبه آزمایشی، گروه آزمایش به مدت یک ترم، آموزش راهبردهای خواندن در زبان دوم را دریافت کرد، در حالی که گروه کنترل به روش معمول و بدون آموزش راهبردهای خواندن مورد آموزش قرار گرفت. هر دو گروه قبل و بعد از دوره آموزش، از نظر میزان درک مطلب و اضطراب خواندن سنجش شدند. به منظور ارزیابی عملکرد درک مطلب و اضطراب خواندن شرکت کننده ها به ترتیب از دو آزمون بخش خواندن انگلیسی مقدماتی کمبریج (CPET) و مقیاس اضطراب خواندن زبان خارجی (FLRAS) ، قبل و بعد از دوره آموزش به منزله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر این بود که بعد از دریافت آموزش راهبردها، عملکرد درک مطلب زبان آموزان گروه آزمایش بهتر از گروه کنترل بود. به علاوه، نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای خواندن، میزان اضطراب خواندن شرکت کنندگان را کاهش داد. در پایان، درباره پیامدهای آموزشی یافته های این پژوهش بحث شد.
تحلیل آماری تداخل واژگانی و نقش آن در مهارت نگارش به زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط گسترده زبان فارسی و عربی از دیرباز تاکنون سبب پیدایش پیوند واژگانی عمیق بین دو زبان شده است؛ به گونه ای که گاه در یک جمله فارسی تمامی اجزای تشکیل دهنده آن (به جز عوامل پیوند دهنده) واژگان عربی هستند. این حجم زیاد از واژگان مشترک بین دو زبان، حکم چاقوی دو لبه را دارد؛ زیرا از طرفی به تسریع فرایند آموزش و یادگیری زبان عربی کمک می کند و از طرفی دیگر به دلیل تفاوت معنایی و کاربردی که در دو زبان دارد به تداخل زبانی منجر می شود. هدف از این پژوهش، ارزیابی عملکرد فارسی زبانان عربی آموز در به کار گیری این واژگان در مهارت نگارش 1 و 3 و مقایسه عملکرد آن ها در این دو مهارت بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از 10 دانشگاه دولتی ایران و نمونه آماری نیز متشکل از 199 دانشجوی زبان و ادبیات عربی در مقطع کارشناسی بود. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و پیمایشی و ابزار به کار گرفته شده، آزمون محقق ساخته در زمینه مهارت نگارش 1 و 3 بود که شامل واژگان مشترک عربی و فارسی بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و رگرسیون لجستیک استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که زبان آموزان با وجود پیشرفتی که در مهارت واژگانی خود در نگارش 3 نسبت به نگارش 1 داشتند، همچنان در تشخیص تفاوت معنایی واژگان مشترک و نیز به کار گیری این واژگان در زبان عربی ضعیف بودند. عوامل مؤثر در این ضعف تداخل واژگانی و نقص دایره واژگانی است. همچنین، نگاه قواعدمحور نیز سبب تشدید این ضعف شده است.
گورانی، هَورامی و کُردی: یک بررسی زبان شناختی در پاسخ به چمن آرا (1390) و بامشادی و همکاران (1393، 1394، 1395، 1396)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط زبان شناختی میان گورانی، هَورامی و کُردی در پاسخ به چمن آرا (1390) و بامشادی و همکاران (1393، 1394، 1395، 1396) است. برای این منظور، از دیدگاه صاحب نظران در این زمینه، شواهد زبان شناختی، ادبی و مشاهدات و شم زبانی نگارنده بهره برده شده است. بررسی همه این موارد نشان می دهد که گورانی و هورامی دو دال دارای یک مدلول زبان شناختی واحد، مستقل و متمایز از کردی اند: خلاف تصور عامه، گورانی یا هورامی گونه ای کردی نیست، بلکه زبانی مستقل و مجزا متعلق به شاخ ه غربی شمالی زبان های ایرانی است که خود دارای گویش هایی است. آنچه سبب شده است گورانی/ هورامی گونه ای کردی تلقی شود، صرفاً سکونت زبان وران این دو گونه در منطقه جغرافیایی خاصی، اختلاط آن ها و تشابهات زبانی بین آن ها، به ویژه واژگانی و ساخت واژی، ناشی از تأثیر گورانی/ هورامی بر کردی است که تا نیمه دوم قرن نوزدهم زبان رسمی، ادبی و درباری به اصطلاح کردستان بوده است. شکل گیری جنبش های ملی گرای کردی در دهه های اخیر مبتنی بر مفهوم «دولت ملت» و به تبع آن «یک ملت یک زبان» نیز مزید بر علت بوده است که به همگونی زبانی بیشتر گوران ها/ هورام ها منجر و مانع خودآگاهی زبانی آن ها شده است.
تلفظ تکواژ جمعِ «ها» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکواژ جمعِ «ها» زایاترین نشانه جمع در زبان فارسی است. این تکواژ به جز در سبک رسمی فقط در بافتِ پس از واژه های مختوم به دو واکه /e/ و / A / ، و در صورت جمع چند واژه خاص که در آن ها تأکیدِ تکواژِ «ها» بر مفهوم «تعداد زیاد» است به صورت کاملِ [h A ] تلفظ می شود. از این رو، در بیشتر بافت ها یعنی پس از واژه های مختوم به همخوان ها و پس از واژه های مختوم به سه واکه /i/ ، /u/ و /o/ همخوان /h/ یِ این تکواژ حذف می شود. البته برای رفع التقای واکه ها یک غلت جایگزین همخوان /h/ می شود. هدف این مقاله توصیفی تحلیلی بررسی بافت های گوناگون و فرایندهای واجی اثرگذار بر تلفظ تکواژ جمعِ «ها» در چارچوب نظریه بهینگی است. موارد منحصربه فردی که به رغم فراهم بودن شرایط واجی، همخوان /h/ یِ این تکواژ حذف نمی شود با بهره گیری از دو رویکرد زیرشاخه نظریه بهینگی «محدودیت های نمایه دار به لحاظ واژگانی» و «محدودیت های دسترسی دار به واژگان» تحلیل شده است.
راهبردهای کلامی در تعامل بازجویی (جستاری در گفتمان کاوی قضائی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان در حین فرایند بازجویی و گفتمان موجود در آن مشخصه های خاصی دارد که می تواند محمل بسیاری از پژوهش ها و مطالعات زبانی باشد. از مهم ترین مسائلی که در فرایند مذکور می توان به آن اشاره کرد، چگونگی پیش برد ارتباط کلامی از سوی بازجو به منظور دست یابی به حقیقت از گفته های بازجوشونده است. در این راستا، فرد بازجو از راهبردهایی برای پیش برد گفتمان به شیوه موردنظر خود استفاده می کند. در پژوهش حاضر، شرکت کنندگان در تعامل بازجویی به دو دسته افراد متخصص و غیر متخصص تقسیم شدند و مراد از دسته نخست افرادی هستند که آشنایی کامل با قانون و زبان قانونی دارند و شامل پلیس، قاضی، وکیل و غیره می شوند و در مقابل، دسته دوم افرادی که با قانون آشنایی ندارند (یا دست کم آشنایی کمی دارند) و شامل متهم، شاکی، شاهد می شوند. در جستار حاضر، بر مبنای پیکره ای متشکل از ده پرونده قضائی و تحلیل تعامل گفتاری بین فرد متخصص (قاضی) و فرد غیر متخصص (متهم، شاکی) تلاش شد انواع راهبردهای مورد استفاده بازجو استخراج شود. راهبردهای مذکور شامل صورت بندی پرسش، استفاده از پرسش مکرر، بندهای نقل قول، تقابل، استفاده از عبارت «خب» به منزله نشانگر گفتمان ساز و قطع کلام هستند.
عوامل مؤثر بر مطابقه مفعولی در کردی ایلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان ها از ابزارهای متنوعی بهره می گیرند تا نقش های دستوری را بازنمایی کنند. یکی از این ابزارها (سازوکار) مطابقه است که در زبان های مختلف ممکن است کم و بیش از آن استفاده شود. از طرف دیگر، عوامل متنوعی ممکن است در زبان های مختلف بر روی قسمت های مختلف دستور زبان و ازجمله نظام مطابقه اثرگذار باشند. بر این اساس، در پژوهش حاضر با استناد به داده هایی از کردی ایلامی، هم به دنبال بررسی میزان استفاده از مطابقه مفعولی هستیم و هم درپی یافتن تأثیر احتمالی عوامل مختلف بر روی مطابقه پی بست های مفعولی با مفعول. برای تحقق این اهداف، از روش توصیفی، کتابخانه ای، مصاحبه و ضبط صدای گویش وران بومی جهت استخراج داده ها استفاده شده است. تعداد 10 نفر گویشور بومی با محدوده سنی 40 تا60 سال در استخراج داده ها کمک کردند. عوامل مؤثر بر مطابقه که در اینجا مورد بررسی قرار گرفته اند، برگرفته از گیون ( 2004 ) هستند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در کردی ایلامی از پی بست های مطابقه مفعولی جهت ارجاع به مفعول استفاده می شود. همچنین نتایج نشان داد که در کردی ایلامی مطابقه مفعولی متأثر از برخی محدودیت هاست. مشخصاً، عوامل معرفگی/ نکرگی، ارجاعی/ غیرارجاعی، مبتدایی/ غیرمبتدایی و انضمام مفعول به بروز برخی محدویت ها در مطابقه پی بست های مفعولی با مفعول منجر می شوند. بررسی تأثیر این عوامل بر نظام مطابقه به خصوص در زبان های دارای نظام مطابقه دوگانه به منزله موضوع پژوهش های آتی توصیه می شود.
بازنمایی دشمن در متن خاطرات زنی در اسارت: بررسی موردی کتاب خاطرات من زنده ام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بازنمود دشمن در متن خاطرات خودنوشته یک زن از جنگ عراق با ایران است. با گذشت چند دهه از این جنگ هنوز کسانی که درگیر جنگ بوده اند تصویری از دشمن دارند که با مرزبندی های ذهنی و فرهنگی آن هایی که تجربه حضور در جنگ و برخورد با دشمن را نداشته اند، متفاوت است. از طرفی نوع نگاه یک زن به دشمن تصویری متفاوت از آن به دست می دهد. بدین منظور از میان آثاری که در رابطه با جنگ نوشته شده اند و نویسند ه خانم دارند کتاب من زنده ام اثر معصومه آباد انتخاب شد. این اثر به قلم فردی که در اسارت بوده نگاشته شده و متن تحت تأثیر احتمالی ذهنیت خاطره نگار قرار نگرفته است. به همین دلیل متن مستقیم و دست اول به شمار می آید. با به کارگیری نظریه «سپهر نشانه ای» لوتمان، نظری ه «خلق دشمن» اکو و «مربع نشانه شناختی» گریماس متن موردنظر تحلیل شد. بررسی متن نشان داد که برای بازنمود دشمن از قطبی سازی، تصویرسازی، و دشمن ایدئولوژیک استفاده شده است. شکل دشمن و میزان دشمنی در این اثر ثابت نیست. نویسنده برای هر دیگری میزان دشمنی متفاوتی قائل است؛ یعنی با پیوستاری از دشمن با درجات دشمنی متفاوت روبه روییم. در برخی موارد بنا به اقتضای شرایط مانند احساس خطر یا درماندگی، دشمن نیز خودی تلقی می شود.
کاربردشناسی ساخت های پرسشی در متون علمی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش بر پایه پرسش استوار است و در هر متن علمی، فرض بر این است که نویسنده به یک یا چند پرسش معین پاسخ دهد. با وجود مطالعات گسترده در خصوص ملاحظات دستوری، آوایی و معنایی ساخت های پرسشی، تحلیل کاربردشناختی این گروه از ساخت های زبانی دارای سابقه چندانی نیست. برای نخستین بار هایلند ( 2002 ) ساخت پرسشی را با رویکردی کاربردشناختی و به مثابه راهبردی کلامی برای جلب توجه خواننده متن معرفی کرد. در انگاره نظری هایلند، هفت کارکرد کلامی برای ساخت های پرسشی پیش بینی شده است: 1) ساخت پرسشی در جایگاه عنوان اثر، 2) مقدمه چینی، 3) بخش بندی متن، 4) موقعیت محکم، 5) اظهار نگرش یا رد ادعا، 6) تأیید خواننده و 7) پرسش واقعی. به دلیل فقدان مطالعه ای در خصوص کارکرد کلامی ساخت های پرسشی در زبان فارسی، نگارنده پس از فراهم ساختن پیکره ای از متون علمی زبان فارسی شامل 5700000 هزار واژه، کوشیده است خلأ پژوهشی موردنظر را رفع کند. به منظور امکان مقایسه میان متون، فراوانی ساخت های پرسشی در قالب مقیاس 10000 واژه نیز محاسبه شده است و یافته ها نشان می دهد که ساخت های پرسشی در ژانر کتاب درسی بیش از دو نوع مقاله و طرح پژوهشی به کار می رود. همچنین، در این خصوص شاهد تفاوت در متون مربوط به دو حوزه علوم انسانی و علوم پایه هستیم و لذا، دیدگاه مبتنی بر وجود دوگانه علوم نرم و علوم سخت تقویت می شود. تفاوت در کارکرد کلامی ساخت های پرسشی در متون مربوط به رشته های مختلف دانشگاهی نیز مشاهده می شود.
حرکت فعل اصلی در کردی - سنندجی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر پژوهشی درباره حرکت نحوی فعل اصلی بر پایه داده های زبان کردی سنندجی در چارچوب برنامه کمینه گراست. برای نیل به این هدف، می توان از دو منظر حرکت فعل اصلی را در زبان های مختلف بررسی کرد: الف) قائل شدن به نظام مطابقه قوی یا ضعیف بر مبنای دیدگاه پولاک ( 1989 )، بلتی ( 1991 ) و چامسکی ( 1995 ) و ب) قائل شدن به نظام تصریف دوجزئی بر مبنای بوبالیک و ترنسن ( 1998 ). حرکت فعل اصلی از منظر نظام مطابقه قوی و ضعیف در زبان کردی با بهره جستن از آزمون حذف گروه فعلی بررسی شده است. این در حالی است که در مطالعات اخیر وجود حذف گروه فعلی در زبان فارسی رد و تفسیرهای متفاوتی برای آن مطرح شده است. در این پژوهش پس از بیان اجمالی نظرات زبان شناسان، استدلال خود را برای قائل شدن به حذف گروه فعلی در زبان کردی سنندجی مطرح کردیم و از آن در نشان دادن حرکت فعل اصلی در کردی سنندجی بهره بردیم؛ اما حرکت فعل اصلی در زبان کردی تاکنون از منظر دوم که قائل شدن به تصریف دوجزئی است بررسی نشده است. بر مبنای این دیدگاه در زبان هایی که دارای تصریف دوجزئی هستند، فعل اصلی اجباراً به بیرون از جایگاه اشتقاق در پایه آن حرکت می کند. بنابراین، در این مقاله علاوه بر بازنگری دیدگاه قبلی درباره حرکت فعل اصلی، از دیدگاهی جدید نیز این موضوع بررسی می شود. در این پژوهش بر اساس شواهد تجربی و ملاحظات نظری نشان خواهیم داد که فعل اصلی در زبان کردی سنندجی به بیرون جایگاه اشتقاق در پایه آن حرکت می کند و جایگاه روساختی آن در این زبان هسته گروه زمان است.
بررسی مقایسه ای فضای واکه ای در کودکان دارای سمعک، کاشت حلزون شنوایی و کودکان بدون اختلال شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق مقایسه فضای واکه ای کودکان دارای سمعک، کودکان کاشت حلزون شنوایی و کودکان بدون اختلال شنوایی با توجه به متغیر های اختلال شنوایی و جنسیت است. از سی کودک، ده کودک در هر گروه که شامل پنج دختر و پنج پسر بودند، خواسته شد تا 36 کلمه با ساختار CVC را که متشکل از همخوان های انسدادی آغازه و پایانه یکسان و واکه های زبان فارسی بودند تکرار کنند. کلمات موردنظر با استفاده از میکروفون شور و نرم افزار پرت ضبط شد . سپس مقادیر بسامد سازه های اول و دوم برای هر واکه اندازه گیری و مقایسه شد. نتایج نشان داد که کودکان دارای اختلال شنوایی واکه های [u , i, e, ᴂ] را در جایگاهی افتاده تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می کنند . واکه [ a ] در کودکان کاشت حلزون شنوایی در جایگاهی افتاده تر و واکه [ o ] در کودکان دارای اختلال شنوایی در جایگاهی افراشته تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می شود. در حالی که واکه [a] در کودکان دارای سمعک در جایگاهی افراشته تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می شود. به علاوه، تمامی واکه هایِ کودکان کاشت حلزون شنوایی و واکه های ᴂ] [u, i, e, a, در کودکان دارای سمعک در جایگاهی پیشین تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می شوند. کودکان دارای سمعک دارای کوچک ترین فضای واکه ای در بین افراد شرکت کننده در تحقیق هستند، درحالی که فضای واکه ای کودکان کاشت حلزون شنوایی تفاوت فاحشی با فضای واکه ای کودکان بدون اختلال شنوایی نداشت. جنسیت نیز بر بسامد سازه اول واکه [a] و بسامد سازه دوم واکه [i] تأثیری معنادار داشت.
شناسایی و طبقه بندی چالش های مدرسان زبان فارسی به غیرفارسی زبانان در کلاس های چندفرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، شناسایی، طبقه بندی و اولویت بندی چالش ها و مشکلات مدرسان زبان فارسی در کلاس های چندفرهنگی آموزش زبان فارسی به منزله زبان دوم و نیز ارائه راهکارهای عملی برای رفع این چالش ها بر اساس نظرات مدرسان است. داده ها ی این تحقیق با شرکت 56 مدرس زبان فارسی به خارجیان ازطریق پرسش نامه محقق ساخته بر اساس طیف لیکرت، به دست آمد. روایی پرسش نامه از سوی 16 مدرس زبان فارسی بررسی و اصلاح و تأیید شد. بر اساس تحلیل عاملی 9 مجموعه عامل شناسایی شد. رتبه بندی عوامل کلیدی چالش های مدرسان در کلاس های چندفرهنگی بر اساس میانگین رتبه ها، نشان می دهد که عوامل فرهنگی رتبه اول، عوامل آموزشی رتبه دوم، عوامل مذهبی رتبه سوم و عوامل یادگیری، تدریس، عاطفی، انگیزه، دانش زبانی پیشین و عوامل اجتماعی به ترتیب رتبه چهارم تا نهم را کسب کرده اند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن نشان داد که این زیرعوامل در هر یک از نه عامل رتبه اول را دارند: عامل فرهنگی: ارزش های متفاوت در ارتباط با روابط دختر و پسر؛ عامل دانش زبانی پیشین: عدم توانایی زبان آموزان در نوشتن به زبان مقصد؛ عامل یادگیری: سبک ها ی یادگیری گوناگون؛ عامل آموزشی: دشواری انطباق دروس با نیازهای زبان آموزان؛ عامل تدریس: یافتن روش تدریسی که برای همه زبان آموزان مفید باشد؛ عامل مذهبی: جنبه دینی و تبلیغاتی محتوای کتاب های آموزش فارسی؛ عامل انگیزه: عدم علاقه برخی زبان آموزان به انجام تکلیف؛ عامل عاطفی: پایین بودن آستانه تحمل مدرس در مقابل موانع موجود و روحیه دفع آن ها و عامل اجتماعی: زیرعامل سوءتفاهم میان زبان آموزان با یکدیگر در درک نشانه های اجتماعی. در پایان، راهکارهای پیشنهادی مدرسان برای رفع این چالش ها ارائه شد.
تأثیر ارزیابی پویا و غیرپویا بر درک یادگیرندگان زبان انگلیسی سطح متوسط از کنش های گفتاری معذرت خواهی و درخواست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیروِ پیدایش رویکردها و روش های نوین در حوزه تدریس زبان انگلیسی، ارزیابی زبان دست خوش تغییرات بسیار اساسی شده است و روش های سنتی جای خود را به ارزیابی پویا داده اند. ارزیابی پویا مبتنی بر نظریه اجتماعی فرهنگی ویگوتسکی ( 1978 ) و منطقه مجاور رشد است. اگرچه رویکرد ارزیابی پویا برای بیشتر جنبه های یادگیری زبان دوم کاربرد دارد، اما به ندرت در جهت بررسی روند توسعه و تکامل منظورشناسی بین زبانی تحقیقی انجام نشده است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ارزیابی پویا بر درک کنش های گفتاری معذرت خواهی و درخواست در میان زبان آموزان زبان انگلیسی سطح متوسط در ایران نگاشته شده است. در این راستا، تعداد 66 زبان آموز زبان انگلیسی سطح متوسط که در آموزشگاه زبان شکوه در شهرستان کلاله مشغول به تحصیل بوده اند، برحسب نمره هایشان در آزمون تعیین سطح آکسفورد انتخاب و سپس به سه گروه تقسیم شدند: گروه ارزیابی غیرپویا، گروه ارزیابی پویا و گروه شاهد. در این پژوهش از طرح پیش آزمون پس آزمون استفاده شده است. برای ارزیابی توانش منظورشناختی در این تحقیق، در دوران پیش و پس از مداخله، آزمون درک منظورشناسی شنیداری بیرجندی و درخشان ( 2014 ) اجرا شده است. اعضای شرکت کننده در این تحقیق، هشت جلسه آموزش 45 دقیقه ای را در قالب کلیپ های ویدئویی منتخب از فصل ها و بخش های مختلف 13 Reasons Why و Suits دریافت کردند. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک متغیره نشان داده که میان این سه گروه، تفاوت معنادار آماری وجود داشته است و نتایج به دست آمده از آزمون تعقیبی توکی نیز حاکی از آن بوده که گروه ارزیابی پویا، نسبت به دو گروه ارزیابی غیرپویا و شاهد، عملکرد بهتری داشته است. پژوهش حاضر کاربردهای قابل ملاحظه ای برای معلمان، زبان آموزان و طراحان مواد آموزشی خواهد داشت.
اصطلاحات خویشاوندی و خطاب واژه هایِ گویش نَنَّجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، کاربرد اصطلاحات خویشاوندی و خطاب واژه ها در گویش نَنَّجی بررسی و تحلیل شده است. این گویش، زبان مردم روستای نَنَّجِ شهرستان ملایر است. داده های پژوهش که به روش میدانی و در گفتگویِ مشارکتی با گویشورانِ نَنَّجی گردآوری شده اند، در چهار بخش تحلیل شده اند: اصطلاحات مربوط به خویشاوندان نسبی ، اصطلاحات مربوط به خویشاوندان سببی ، اصطلاحات خویشاوندی رضاعی و خویشاوندی ناشی از «عقد اُخوت» ، خطاب واژه های مربوط به غیرخویشاوندان . این پژوهش نشان می دهد که اصطلاحات خویشاوندی و خطاب واژه های گویش ننجی متنوع و غنی هستند. در عین حال دگرگونیِ مناسبات و پیوندهای خانوادگی و اجتماعی، مهاجرت و شهرنشینی موجب کم کاربرد یا مهجور و منسوخ شدن شمار زیادی از اصطلاحات خویشاوندی و خطاب واژه های این گویش و جایگزین شدن آنها با اصطلاحات رایج در فارسی معیار شده است. این امر نمونه روشنی است از حرکت گویش ها و زبان های ایران در مسیر هَم سانی.
آسیب شناسی برنامه نوین آموزش زبان انگلیسی در نظام رسمی از منظر متخصصان برنامه درسی: چارچوب سیاست و برنامه ریزی آموزشی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال تصویب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و اجرای برنامه درسی ملی، شاهد عملیاتی شدن برنامه آموزشی جدیدی درخصوص زبان انگلیسی در نظام آموزش و پرورش بوده ایم. این برنامه که با تغییر رویکرد و نیز با تهیه و تدوین کتاب های نونگاشت همراه بوده، تفاوت هایی اساسی با برنامه سنتی و ناکارآمد پیشین داشته است. حال با توجه به این موضوع که عملاً همه کتاب های دوره اول و دوم متوسطه تدوین و تدریس شده است، ضرورت ارزشیابی و آسیب شناسی این برنامه و توجه به نقاط قوت و ضعف آن از منظرهای مختلف ضرورتی اجتناب ناپذیر است. برای نیل به این هدف یعنی ارزشیابی و آسیب شناسی این برنامه جدید، در این مقاله، با بهره جویی از چارچوب سیاست و برنامه ریزی آموزش زبان، به نحوی کیفی و در قالب مصاحبه به سنجش و تحلیل موضوعی نگرش پنج تن از متخصصان حوزه برنامه ریزی آموزش زبان انگلیسی درباره این برنامه پرداخته شده است. یافته ها مبین آن است که برنامه جدید در کنار نقاط قوت خود، با کاستی هایی در بخش هایی چون تربیت معلم، ساعات درسی، و به ویژه ارزیابی فراگیران همراه است که عدم توجه به آن ها می تواند این برنامه را با چالش هایی جدی همراه سازد. در پایان مبتنی بر یافته های پژوهش، پیشنهادهایی در راستای کاستن از ضعف های بالقوه و بالفعل و نیز بهبود آن ارائه شده است.
تحلیل مؤلفه ها و سازوکارهای نشانه - معنایی دخیل در شکل گیری مفهوم «تردید» در گفتمان ادبی (مطالعه موردی رمان انگار گفته بودی لیلی اثر سپیده شاملو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستار پیش رو می کوشد تا با اتکا بر رویکرد نشانه معناشناسی به تحلیل گفتمان ادبی و سازوکارهای نشانه معناشناختی «تردید» در گفتمان ادبی رمان ِ انگار گفته بودی لیلی اثر سپیده شاملو بپردازد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. درواقع، نگارنده سعی دارد تا با تکیه بر گفتمان ادبی شاملو و فرم روایی منحصربه فرد آن به شیوه تحلیل نشانه معناشناختی نشان دهد چگونه « تردید » در بطن گفتمان رمان شکل گرفته و فرایند تولید و دریافت معنا را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف اصلی جستار پیش رو پاسخ گویی به پرسش های زیر است :1. مؤلفه ها و سازوکارهای نشانه معنایی و گفتمانی دخیل در شکل گیری «تردید» در بطن روایت ادبی کدام اند و چه ویژگی هایی دارند؟ 2. مؤلفه های روایی و نشانه معنایی «تردید» در کلیت نظام گفتمانی اثر مورد مطالعه چه کارکردهایی دارند؟ نتایج نشان دادند که تردید ِروایی برونداد مؤلفه های تنشی و بوِشی گفتمان است که به نوبه خود کنش روایی را از طریق برهم ریختن نظم و ایجاد آشفتگی در افعال مؤثر به حاشیه رانده و با سبک های حضور نشانه معناشناختی پیوندی تنگاتنگ دارد. با لحاظ مؤلفه های نشانه معنایی تردید و نوع حضور سوژه در این اثر، تردید به شکل گیری گفتمانی می انجامد که دارای کارکردی سلبی [1] و مبتنی بر سقوط است. [1] .Negative status
رویکردی ساختی - شناختی به پسوند «-ار» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پسوند «- ار» یکی از پسوندهای اسم ساز (و گاه صفت ساز) زبان فارسی است که به باور بیشتر پژوهشگرانی که تا به امروز درباره آن مطالعه کرده اند دارای معناهای فاعلی، مصدری و مفعولی است. در پژوهش پیش رو این پسوند را از دیدگاه دستور شناختی لانگاکر ( 2008, 2009 ) و نظریه ساخت واژه ساختی بوی ( 2010, 2016 ) مورد بررسی قرار داده و کوشیده ایم تبیینی شناختی و ساخت بنیاد از این پسوند و کاربردهای آن ارائه دهیم. این پژوهش از لحاظ تجربی (یعنی روش گردآوری داده ها) پیکره بنیاد و از لحاظ نظری (یعنی روش و چارچوب تحلیل) مبتنی بر رویکرد شناختی و ساخت بنیاد است. داده های پژوهش دربرگیرنده 38 واژه مشتق ساخته شده با پسوند «- ار» است که از پیکره ساخت واژی خود نگارندگان (شامل بیش از ده هزار واژه مشتق و مرکب فارسی) و فرهنگ زانسو گردآوری شده است. یافته های پژوهش گویای آن است که این پسوند در پنج زیرطرح واره ساختی متفاوت به کار می رود و با پیوستن به ستاک گذشته و اسم، قلمروهای شناختی فرایند، کنشگری، نمود و رابطه را بیان می کند. این یافته ها همچنین نشان می دهد که فرایند شناختی «بریافت» و به ویژه دو جنبه مهم آن شامل برنمایی و مشخص سازی، نقش تعیین کننده ای در شکل گیری زیرطرح واره های مربوط به پسوند «- ار» دارد.
تحلیل کیفیت معنابخشی به پدیدار ها در زبان گفتمان عرفان بر مبنای آرای لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دشواری های مخاطب در مواجهه با متون عرفانی، ناتوانی در درک تجربه زیسته عارف است. کشف چگونگی معنابخشی به جهان پدیدارها در گفتمان عرفانی بدون توجه به زبان و فهم علمی نشانه های زبانی ممکن نیست. اگر چونان هایدگر زبان را خانه وجود بدانیم، حقیقت عرفان نیز در زبان متجلی است، اما به دلایلی چون نقضان زبان عادی در بیان تجارب، موانع فهم مخاطب در درک حقیقت و تجارب عرفانی، دشواری موضوع و غیرعادی بودن تجارب عارف و... زبان عرفان دشواریاب و پیچیده می نماید؛ به ویژه اینکه در گفتمان عرفانی، عارف سوژه به عنوان کنشگر و روایتگر عرفان با ابژه هایی متفاوت روبه روست. در یک سو، جهان حسی پدیدارها و تجربه حسی او قرار دارد و در سوی دیگر با تجربه ذهنی عرفانی او مواجه ایم که بخش بی واسطه و غیرقابل انتقال از تجربه زیسته اوست. جستار حاضر تلاش می کند به کمک آرای پدیدارشناسانه و مبانی زبان شناختی فلسفی لاندوفسکی چگونگی فرایند معنابخشی به جهان پدیدارها را در دو نظام نگرشی وحدت شهودی و وحدت وجودی در گفتمان عرفانی رمزگشایی کند. عارف سوژه با توجه به رویکرد وجود شناسی عرفان نظری از دریچه دو نگرش وجودی و شهودی، ارتباط خود با جهان متن را به تصویر می کشد. او به عنوان سوژه به گونه ای تازه به جهان پدیدارها معنا می بخشد و درنتیجه، فرایند متفاوتی برای زایش و یا دریافت معنا پیش رو خواهد داشت.
لزوم بازنگری سرفصل درس های رشته زبان و ادبیات فرانسه؛ مورد درس نمایشنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب سیاستگذاری آموزشی دانشگاهی در ایران قرار می گیرد. هدف اصلی این پژوهشِ توصیفی تحلیلی، بررسی ضرورت بازنگری محتوای کمّی و کیفی سرفصل درس نمایشنامه در رشته زبان و ادبیات فرانسه است. آنچه در این تحقیق ارائه شده است شامل سه قسمت می شود: در بخش اول به مرور مبانی نظری بازنگری محتوای آموزشی می پردازیم. در بخش دوم، مقایسه ای بین وضعیت کنونی آموزش درس نمایشنامه در گروه های زبان و ادبیات فرانسه در ایران و سه دانشگاه معتبر خارجی صورت می گیرد و در بخش آخر به ارزیابی و ارائه پیشنهاد سرفصل، بر اساس تحلیل های پژوهش، برای این واحد درسی خواهیم پرداخت. در این مطالعه پرسش اصلی این است که سرفصل درس نمایشنامه در ایران در حیطه اهداف، محتوا، روش و ارزشیابی نیازمند چه تغییراتی است و چگونه می توان به این تغییرات دست یافت؟ هدف از انجام پژوهش به دست دادن راهکار و پیشنهادی عملی، بومی و کاربردی است. در نتیجه گیری، و پس از بررسی برنامه های درسی مختلف، به این نتیجه می رسیم که اولاً تغییر در سرفصل موجود و به ویژه درمورد درس نمایشنامه امری است لازم. در انتها، با تکیه بر تحلیل ها و مطالعه تطبیقی انجام شده، چند موردِ کاربردی تدوین و پیشنهاد می شود. پیشنهاد نهایی این پژوهش را می توان در اختیار کارگروه زبان ها و ادبیات خارجی در شورای تحول علوم انسانی قرار داد.