مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر خودکارآمدی، تاب آوری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل) است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر کرمانشاه بود. به منظور انتخاب آزمودنی ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای نمونه ای به حجم 40 نفر(20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل) انتخاب شدند. گروه آزمایش در طول هشت جلسه و هرجلسه به مدت دو ساعت تحت آموزش مثبت اندیشی قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده گردید که عبارتند از: الف: خودکارآمدی شرر و ب: تاب آوری کانر و دیویدسون. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی(کوواریانس چند متغیره و یک متغیره) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مثبت اندیشی بر افزایش خودکارآمدی، تاب آوری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان تاثیر مثبت دارد. در مجموع مثبت اندیشی موجب خودکارآمدی، تاب آوری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان شده است.
پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس سرزندگی تحصیلی، انگیزش پیشرفت و خوش بینی تحصیلی در دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس سرزندگی تحصیلی، انگیزش پیشرفت و خوش بینی تحصیلی در دانش آموزان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر بندرعباس در سال تحصیلی 98-1397 بودند. نمونه پژوهش 600 دانش آموز (300 دختر و 300 پسر) بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های عملکرد تحصیلی (صالحی، 1392)، سرزندگی تحصیلی (دهقانی زاده و حسین چاری، 1391)، انگیزش پیشرفت (هرمانز، 1970) و خوش بینی تحصیلی (بیرد و همکاران، 2010) استفاده شد. داده ها در نرم افزار SPSS-19 با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان تحلیل شدند. نتایج تحلیل ها نشان داد که سرزندگی تحصیلی، انگیزش پیشرفت و خوش بینی تحصیلی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معنادار داشتند. همچنین، متغیرهای سرزندگی تحصیلی، انگیزش پیشرفت و خوش بینی تحصیلی به طور معناداری توانستند 23 درصد از تغییرات عملکرد تحصیلی دانش آموزان را تبیین نمایند (01/0p < ). بنابراین، برای بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان توصیه می گردد که از طریق کارگاه های آموزشی میزان سرزندگی تحصیلی، انگیزش پیشرفت و خوش بینی تحصیلی آنان افزایش یابد.
ارائه مدلی برای پرورش شخصیت پژوهشی دانش آموزان ابتدایی کشور ( مورد مطالعه: استان بوشهر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه مدلی برای پرورش شخصیت پژوهشی دانش آموزان ابتدایی استان بوشهر انجام شده است. روش مورد استفاده به صورت کیفی – کمی بود. در مرحله اول مولفه های استخراج شده از ادبیات موجود در اختیار 20 نفر از صاحبنظران تعلیم و تربیت که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند قرار گرفت و با اجرای فن دلفی و محاسبه ضریب همبستگی 7 بعد شامل " فرهنگ مسئله محوری "وقار علمی" "کاوشگری" "ارتباطات" "سواد فن آوری" "ارزشیابی" "اشتراک گذاری" و 67 مولفه شناسایی شدند. در مرحله دوم در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته حاصل از نظرات صاحبنظران بر روی یک نمونه 357 نفری به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با تخصیص متناسب از جامعه آماری 5107 نفری مدیران، معاونین و معلمان دوره ی ابتدایی از استان بوشهر اجرا شد. برای تحلیل داده های مربوط به تعیین ابعاد و مولفه های شخصیت پژوهشی از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی با کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. در نهایت مدل پرورش شخصیت پژوهشی بر اساس نتایج حاصل از اجرای رگرسیون میان ابعاد شخصیت پژوهشی تدوین شد. برای آزمون و تأیید مدل مفهومی پژوهش نیز از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار LISREL استفاده شد.
تبیین مولفه های افشا داوطلبانه با رویکرد مسئولیت اجتماعی از دیدگاه متخصصین آموزش عالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین مولفه های افشا داوطلبانه با رویکرد مسئولیت اجتماعی از دیدگاه متخصصین آموزش عالی انجام گرفت. تحقیق حاضر، مؤلفه ها و شاخص های افشا داوطلبانه را با بررسی نظر متخصصین آموزش عالی دانشگاه های ایران در یک چارچوب جامع ارائه و مورد تحلیل قرار داد. برای تعیین مؤلفه ها افشا داوطلبانه به وزن دهی آن ها از نظر 108 نفر از اساتید دانشگاه پرداخته شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل اساتید دانشگاه های ایران در رشته های حسابداری، حسابرسی و مدیریت مالی در سال 1396 می باشد. روش نمونه گیری به شیوه هدفمند، مبتنی بر حوزه پژوهش بود. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی از طریق نرم افزار SPSS تحلیل شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که سه بعد برای افشا داوطلبانه شرکت ها (اطلاعات عمومی و راهبری، عملکرد و نوآوری و رشد آتی) قابل استخراج است نتایج این تحقیق می تواند منعکس کننده انتظارات متخصصین آموزش عالی و استفاده کنندگان گزارش های مالی در مورد افشا داوطلبانه باشد.
اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر خودکارآمدی، جهتگیری هدف و انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان بناب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف ازپژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تئوری انتخاب برخودکارآمدی، جهت گیری هدف و انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان بناب بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل دختر پایه نهم شهر بناب در سال تحصیلی 96-1395 بودند.نمونه شامل 30 دانش آموزبودکه به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب وبه صورت تصادفی دردوگروه آزمایشی(15نفر) و کنترل(15نفر) گمارده شدند. ابزار جمع آوری داه ها پرسشنامه های انگیزش تحصیلی والرندو همکاران،جهت گیری هدف الیوت ومک گریگور و خودکارآمدی مک ایلروری و بانتینگ بود.که تمام آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون آن راتکمیل کردند، سپس گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت آموزش های تئوری انتخاب قرار گرفتند و گروه دوم )کنترل) نیز همزمان به برنامه های عادی کلاسی خود ادامه دادند و در نهایت، پس آزمون از تمام گروه های گروه آزمایش وکنترل گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج حاکی ازافزایش خودکارآمدی، جهت گیری هدف و انگیزش تحصیلی دانش آموزان در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون بود از آن جایی که اجرای برنامه آموزش تئوری انتخاب منجر افزایش خودکارآمدی، جهت گیری و انگیزش تحصیلی دانش آموزان می شود. از این برنامه می توان به عنوان برنامه ای مفید وموثردر مدارس برای دانش آموزان استفاده کرد. .
پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی بر اساس ویژگی های شخصیتی و سبک های یادگیری در دانش آموزان دختر شهر مشهد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدفپیش بینی خودکارآمدی تحصیلی بر اساس ویژگی های شخصیتی و سبک های یادگیری در دانش آموزان دختر انجام شد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 98-1397 بودند. نمونه پژوهش 400 نفر بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی (جینکز و مورگان، 1999)، ویژگی های شخصیتی (کاستا و مک کری، 1992) و سبک های یادگیری (کلب، 1985) پاسخ دادند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان به کمکبا نرم افزار SPSS-21 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سبک های یادگیری همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق یابنده، برون گرایی و وظیفه شناسی با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر رابطه مثبت و معنادار و روان رنجورخویی با خودکارآمدی تحصیلی آنان رابطه منفی و معنادار داشت. متغیرهای ویژگی های شخصیتی و سبک های یادگیری توانستند 8/37 درصد از تغییرات خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر را پیش بینی نمایند (05/0p < ). بر اساس نتایج، برای افزایش خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر می توان به کمک کارگاه های آموزشی سبک های یادگیری، برون گرایی و وظیفه شناسی آنان را افزایش و روان رنجورخویی آنان را کاهش استفاده کرد.
بررسی سبک های یادگیری دانش آموزان دوره متوسطه مناطق روستایی شهرستان کوهرنگ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شناخت سبک های یادگیری، در گزینش سبک تدریس مناسب، طراحی فضای آموزشی و تدوین مواد و محتوای آموزشی و نظایر آن، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا، هدف پژوهش حاضر، بررسی سبک های یادگیری دانش آموزان دوره ی متوسطه مناطق روستایی شهرستان کوهرنگ بود. این تحقیق، از نوع توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دوره متوسطه مناطق روستایی شهرستان کوهرنگ بودند (1437 دانش آموز) که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری طبقه ای به صورت متناسب 305 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار تحقیق پرسش نامه استاندارد سبک یادگیری کلب بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون خی دو استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که دانش آموزان مورد مطالعه به ترتیب دارای سبک های یادگیری واگرا(28 درصد)، انطباق یابنده(9/26 درصد)، همگرا(59/24 درصد) و جذب کننده(32/20 درصد) هستند. دیگر یافته های پژوهش نیز نشان داد که میانگین پیشرفت تحصیلی هر چهار گروه سبک یادگیری با هم تفاوت دارند به نحوی که دانش آموزان با سبک یادگیری جذب کننده، پیشرفت تحصیلی بالاتری دارند و دانش آموزان با سبک یادگیری واگرا از پیشرفت تحصیلی کمتری برخوردار هستند. افزون بر آن، تفاوت معناداری بین دانش آموزان دختر و پسر از لحاظ سبکهای یادگیری وجود دارد.
وضعیت انعکاس مؤلفه های هویت فرهنگی منبعث از برنامه درسی ملی در کتاب های درسی ریاضی دوره ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت انعکاس مؤلفه های هویت فرهنگی منبعث از برنامه درسی ملی در کتاب-های درسی ریاضی دوره ابتدایی اجرا شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه پژوهشی کتاب های درسی دوره ابتدایی در سال تحصیلی 95-1394 بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند کتاب های ریاضی به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته روا و پایا بود و نتایج پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی بررسی و تحلیل شد. عمده ترین نتایج پژوهش بیان کننده آن بود که از مجموع 270 مورد استخراج شده از شش کتاب ریاضی ابتدایی، 61 مورد (6/22 درصد) به مؤلفه دین و مذهب، 57 مورد (2/21 درصد) به مؤلفه جغرافیای فرهنگی، 72 مورد (6/26 درصد) به مؤلفه تاریخ و حافظه فرهنگی، 80 مورد (6/29 درصد) به مؤلفه نظام اجتماعی توجه شده است. این درحالی است که مؤلفه زبان جایگاهی در محتوای کتاب های مذکور ندارد. همچنین تفاوت مشاهده شده بین فراوانی مؤلفه ها از لحاظ آماری معنادار می باشد.
بررسی میزان اثربخشی برنامه آموزشی الگوی چندمحوری شفیع آبادی (smpvc) در کاهش آسیب های سازمانی در شرکت های صنایع غذایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پ ژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی چند محوری در کاهش آسیب های سازمانی در شرکت های صنایع غذایی می باشدکه باعث اشتغال وتولید ملی می شود. این پژوهش از نظر روش جزء مطالعات نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل همه کارکنان شرکت های صنایع غذایی شهرک صنعتی امامزاده عبدالله آمل مشغول به فعالیت بود ندکه نمونه ای به حجم 50 نفر از آنها به شیوه هدفمند انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است که روایی آزمون با اعمال نظر متخصصان تأیید شد و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرانباخ ۹۲/.محاسبه شده است . برای توصیف داده ها شاخص های مرکزی مانند میانگین و انحراف معیار استفاده شد و برای بررسی فرضیه ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر آموزش مبتنی بر الگوی چندمحوری بر عوامل رفتاری، ساختاری و زمینه ای در سطح 01/0 معنادار است.