مقالات
حوزه های تخصصی:
برخی نویسندگان معتقدند مدیریت استراتژیک در بخش دولتی از بخش خصوصی به عاریه گرفته شده است و به همین دلیل سازمان های دولتی در مسیر استقرار و سرآمدی در آن با چالش هایی روبرو هستند. هدف از مقاله حاضر ارائه ی مدلی است که رهبران و مدیران سازمان های دولتی را در ارزیابی وضعیت مدیریت استراتژیک سازمان شان و طی گام به گام مراحل بلوغ یاری نماید. در این پژوهش ضمن اشاره به تمایزهای مدیریت استراتژیک در بخش دولتی و خصوصی، انواع مدل های بلوغ بررسی شده و مدل های بلوغ از نوع حوزه کانونی برای تحقق هدف پژوهش حاضر انتخاب شده است. برای ساخت مدل مورد نظر از مدل سازی ساختاری تفسیری بهره برده ایم و داده های مورد نیاز با استفاده از مطالعات کتابخآن های، تحلیل مضمون و روش گروه توافق تأمین شده است و نمونه گیری نیز به صورت غیر احتمالی هدفمند قضاوتی و با استفاده از روش گلوله برفی از میان صاحب نظران دانشگاهی و شاغلین دستگاه های اجرایی صورت پذیرفته است. به این ترتیب ماتریس بلوغی مرکب از دوازده حوزه کانونی، سی و شش قابلیت و دوازده سطح بلوغ طراحی شده و در نهایت، مفید بودن و کاربردپذیری آن از طریق پیمایش نشان داده شده است.
شناسایی و اولویت بندی عوامل کلیدی موفقیت برنامه ریزی استراتژیک در کسب وکارهای الکترونیکی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استراتژی کسب وکار الکترونیک مرکز همه ی فعالیت های کسب وکار الکترونیکی است و موفقیت کسب وکار الکترونیکی از استراتژی آن شروع می شود. هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی عوامل کلیدی موفقیت در برنامه ریزی استراتژیک کسب وکارهای الکترونیک ایران است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. برای استخراج عوامل کلیدی موفقیت به تحلیل پژوهش های موجود در در حوزه کسب وکار الکترونیک پرداخته شده است. سپس برای سنجش میزان تأثیر عوامل کلیدی موفقیت بر کسب وکار الکترونیک، با استفاده از جدول کرجسی مورگان، نمونه ای شامل 384 نفر از کارشناسان، متخصصان در زمینه مدیریت و مدیران کسب وکار الکترونیک انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه و برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تاییدی با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شد. نتایج نشان داد که ابعاد مدیریتی، فناوری و مشتریان بیشترین تأثیر و عامل فرهنگی و اجتماعی کمترین تأثیر را دارند و عامل اقتصاد کلان در موفقیت کسب وکارهای الکترونیکی اثری ندارد.
مدل ارزیابی سیاست های مدیریت ریسک بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خطاهای بالینی نه تنها باعث کاهش سطح ایمنی بیمار، آسیب به سلامتی و حتی مرگ بیمار شده و بلکه منجر به از دست رفتن وجه پزشک و برند بیمارستان می گردد. بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت، اشتباهات پزشکی هشتمین علت مرگ افراد است. وجود سیستم مدیریت ریسک بالینی ابزاری نظام مند است جهت به حداقل رساندن خطا و پیشگیری از بروز خطاهای سیستماتیک است. برخورداری از این سیستم اثربخش، نیازمند شناسایی ساختار سیستمی مولد رفتار مشکل زا و همچنین یافتن سیاست های مناسب بهبود است.پژوهش حاضر بر شناسایی ساختار سیستمی مؤثر بر رخداد خطاهای بالینی در بیمارستان ها با رویکرد پویایی شناسی سیستم تمرکز دارد. در این رویکرد پس از نگاشت ساختار سیستمی مولد مسئله، حلقه های بازخوردی بازنمایی می شود. همچنین با ارائه یک مدل شبیه سازی، امکان ارزیابی سیستمی اثربخشی سیاست های مدیریتی امکان پذیر است.نتایج نشان می دهد سیاست های ایجاد پرونده الکترونیک سلامت، فرهنگ ایمنی بیمار و حاکمیت بالینی در کاهش خطاهای بالینی نقش مؤثری دارند. از این میان سیاست بهبود فرهنگ ایمنی بیمار سیاستی است که با بیشترین اثربخشی معرفی می گردد.نظام سلامت ایران علی رغم رشد زیرساخت های سلامت و سیاست گذاری های جدید، خطاهای پزشکی با روند در حال رشد مواجه است و این موضوع به یکی از چالش های مهم سیاست گذاران حوزه سلامت تبدیل شده است. توسعه زیرساخت و تلاش برای بهبود شاخص های عملکردی بدون برخورداری از درک سیستمی از مسئله، منجر به کاهش میزان خطاهای بالینی در بیمارستان ها و مراکز سلامت نخواهد شد.
تأثیر استراتژی برندمحوری بر عملکرد برند با تأکید بر مداخله گری هویت برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در محیط به شدت رقابتی صنعت مواد غذایی حفظ و توسعه سهم بازار نتیجه عملکرد برند است. بنابراین شناسایی عوامل اثرگذار بر عملکرد برند موضوع مهمی در تصمیمات راهبردی بازاریابی تلقی می شود. طبق یافته ها، برندمحوری، توسعه هویت برند را تحریک می کند و هویت برند نیز نقش مهمی را در اجرای یک استراتژی برندمحور و بهبود عملکرد کسب و کار ایفا می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر راهبرد برندمحوری بر عملکرد برند با تأکید بر نقش مداخله گر هویت برند در شرکت های صنایع غذایی استان تهران است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش، مدیران ارشد شرکت های صنایع غذایی در سطح شهر تهران بود که شامل 298 نفر بودند. در این پژوهش، از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 168 نفر از مدیران به عنوان نمونه انتخاب شدند. آمار توصیفی توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. برای آزمون فرضیه های تدوین شده از نرم افزار SMART-PLS2 استفاده شد. نتایج پژوهش اعم از ضرایب مسیر بین متغیرها و معناداری آماره t (642/0= β 514/12t=) و سطح معناداری اسپیرمن در این رابطه 000/0 (کمتر از 05/0) بوده که نشان از معنادار بودن رابطه بین استراتژی برند محوری و عملکرد برند دارد و تحلیل اثر مداخله گر هویت برند در این رابطه تایید شده است.
شناسایی مفهوم، علل و پیامدهای یادگیری استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در یک محیط آشفته و متغیر، رویکرد یادگیری استراتژیک می تواند شرکت های دانش بنیان را قادر سازد تا به سرعت تغییرات بازار را تشخیص داده و بر فرصت های نوظهور تمرکز نمایند؛ بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه مدلی برای شناسایی مفهوم، علل و پیامدهای یادگیری استراتژیک و درنهایت بررسی و تحلیل کمی و اعتبارسنجی آن است. در این پژوهش با استفاده از نظریه کیفی داده بنیاد و با روش نمونه گیری گلوله برفی، 15 تن از متخصصان شرکت های دانش بنیان انتخاب شده و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با آن ها صورت گرفت. داده ها پس از بررسی و تحلیل در قالب 52 مفهوم، 8 زیر مقوله و 4 مقوله اصلی دسته بندی گردیدند. مقوله های اصلی شامل عوامل سازمانی، عوامل محیطی، مقوله محوری و پیامدها است. سپس بر اساس مدل فرآیندی و گزاره های حکمی به دست آمده از مرحله اول، فرضیه های پژوهش تدوین و در سطح کارکنان سازمان مذکور به صورت کمّی آزمون شد. در بخش دوم پژوهش علاوه بر تائید اعتبار مدل، متغیرهای عوامل سازمانی و محیطی تأثیر مثبت و معناداری بر یادگیری استراتژیک دارند. همچنین یادگیری استراتژیک تأثیر مثبت بر پیامدهای چابکی استراتژیک، توسعه قابلیت های پویا، زمینه ساز تغییر و تحول، بهبود عملکرد، رشد فروش دارد.
راهبردهای ارتقای کیفیت زندگی کاری کارکنان مشاغل دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه کیفیت زندگی کاری یک مفهوم جهانی در مرحله مدیریت منابع انسانی و توسعه سازمانی مورد تأمل قرار گرفته و تأمین و ارتقاء آن کلید اصلی موفقیت هر سازمان به شمار می رود. هدف اصلی این پژوهش ارائه راهبردهایی در راستای ارتقای کیفیت زندگی کاری کارکنان مشاغل دولتی بود. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان شعب یکی از بانک های دولتی شهر تهران در سال 1394 تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 330 کارمند است که با استفاده از فرمول کوکران به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته که روایی و پایایی آن مورد آزمون قرارگرفته بود، استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تاییدی و از روش معادلات ساختاری خطی و نرم افزار LISREL استفاده شد. نتایج آزمون نشان دهنده آن است که عوامل مدیریتی، عوامل ساختاری، عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی، عوامل روان شناختی و عوامل فرهنگی تاثیر معنا داری بر کیفیت زندگی داشتند و در زیر مؤلفه ها نیز همه عوامل مورد بررسی به غیر از متغیر پرورش استعداد و مهارت در زیر مؤلفه عوامل مدیریتی و متغیر تضاد سازمانی در زیر مؤلفه عامل ساختاری همگی تاثیر معناداری داشتند.
شناخت بازیگران تدوین خط مشی عمومی موثر بر اجرای خط مشی های سلامت نظام اداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درصورتی که تدوین کنندگان خط مشی عمومی با اجرا ارتباط داشته باشند بسیاری از مشکلات از بین خواهند رفت اما در عمل این گونه نیست. هدف از پژوهش حاضر شناخت بازیگران تدوین خط مشی عمومی مؤثر بر اجرای خط مشی های سلامت نظام اداری در دستگاه های اجرایی استان خوزستان به منظور ارائه یک مدل است. در این تحقیق از پرسش نامه بازیگران تدوین خط مشی های عمومی با 51 سؤال و آلفای کرونباخ 815/0 و پرسش نامه سلامت نظام اداری با آلفای کرونباخ 790/0 با 74 سؤال استفاده شد. جامعه آماری در مرحله تدوین بازیگران خط مشی شامل 15 نفر از خبرگان بوده و در بخش اجرای خط مشی ها شامل 10377 نفر از مدیران دستگاه های اجرایی بوده که با نمونه گیری طبقه ای ساده 382 نفر انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای Spss 22 و Amos 22 استفاده شد. یافته ها نشان داد که بازیگران تدوین خط مشی عمومی شامل سیزده بازیگر بوده که به بازیگران رسمی و غیررسمی تقسیم شدند و خط مشی های سلامت نظام اداری شامل چهارده خط مشی هستند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که بین بازیگران تدوین خط مشی عمومی و اجرای خط مشی های سلامت نظام اداری رابطه معناداری وجود دارد. در نهایت نیز مدل مطلوب ارائه شد.
بررسی تأثیر سیاست هدف گذاری تورم بر مدیریت نرخ ارز در کشورهای در حال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل اصلی اقتصاد کشورهای در حال توسعه مدیریت صحیح نرخ ارز است، به طوری که ارزش گذاری کمتر یا بیشتر از سطح تعادلی نرخ ارز باعث بی ثباتی و عدم تعادل ها در اقتصاد کلان به ویژه در حوزه ی صادرات و واردات، سطح عمومی قیمت ها و بازارهای مالی می شود. از این رو، سیاست گذاران اقتصادی در پی دستیابی به راهکارهایی هستند که آ ن ها را قادر سازد نرخ ارز را در مسیر صحیح آن هدایت کنند. از مهم ترین این عوامل، نرخ تورم است. در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر سیاست هدف گذاری تورم بر مدیریت نرخ ارز در گروه منتخب کشورهای در حال توسعه طی دوره زمانی 2017-2000 به روش رگرسیونی داده های تابلویی پرداخته است. نتایج تجربی نشان داد که انحراف تورم از نرخ هدف گذاری شده آن باعث انحرافات نرخ ارز حقیقی از سطح تعادلی آن می شود. همچنین، تغییرات نرخ تورم در دنیای خارج، تغییرات نرخ ارز اسمی و تغییرات تراز حساب جاری منجر به انحراف نرخ ارز از سطح تعادلی آن می شود اما اثرات تغییرات جریان سرمایه بر انحراف نرخ ارز از سطح تعادلی آن از نظر آماری معنادار نبود. اما اثرات تعاملی نشان داد که سیاست هدف گذاری تورمی نقش معناداری در اندازه ی تأثیرگذاری تغییرات نرخ ارز اسمی، نرخ تورم داخلی و نرخ تورم خارجی بر انحرافات نرخ ارز حقیقی از سطح تعادلی آن ندارد. اما این سیاست منجر می شود نقش تغییرات حساب جاری و حساب سرمایه در افزایش انحرافات نرخ ارز حقیقی از سطح تعادلی آن به صورت معناداری کاهش یابد.
الگوی اولویت بندی پروژه های فناوری پیشرفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت انتخاب صحیح پروژه های فناوری پیشرفته، اهمیت توسعه پایدار در برنامه های استراتژیک سازمان های مجری این گونه پروژه ها، تأثیر چشم گیر این فناوری در تمامی ابعاد و ارتقا کیفیت زندگی بشری و عدم قطعیت بالا در محیط این گونه پروژه ها، دلیل پرداختن به این پژوهش است. با بررسی مبانی نظری و پیشینه تحقیق، اولویت بندی پروژه های فناوری پیشرفته بر اساس شاخص های سرمایه انسانی، نوآوری، دستاورد تجاری طرح، بازدهی اقتصادی، سطح تأثیرگذاری ملی و مزیت رقابتی، کیفیت، سطح تقاضا، قابلیت اطمینان و برنامه های استراتژیک و هزینه های پروژه در نظر گرفته شد. پس از بررسی مدل ها و روش های اولویت بندی و انتخاب ان نوع پروژه ها، مدل ساختار ترجیحی بازده به مقیاس متغیر خروجی محور در رویکرد تحلیل پوششی داده ها به عنوان جامع ترین مدل در این زمینه انتخاب شد. با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی مهم ترین شاخص ها وزن دهی و رتبه بندی شدند. در نتیجه اجرای مدل ساختار ترجیحی بازده به مقیاس متغیر خروجی محور، از بین 30 پروژه ستاد ویژه توسعه فناوری نانو 67/46٪ از پروژه ها اولویت دارترین پروژه ها و مناسب سرمایه گذاری تشخیص داده شده و پیشنهاد شده اند. پروژه های 19 و 28 و 7 به ترتیب اولویت اول تا سوم برای اجرا بوده اند. پروژه در اولویت های آخر هم می توانند با توجه به الگو قرار دادن مجموعه مرجع مشخص شده، خود را به اولویت های اول جهت اجرایی شدن برسانند.