مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی تغییرات بهره وری بانک های تجاری ایران و بررسی عوامل مؤثر بر آن است. به منظور اندازه گیری تغییرات بهره وری، از شاخص مالم کوئیست و روش تحلیل پوششی داده ها و به منظور بررسی عوامل مؤثر بر آن، از رگرسیون چند متغیره استفاده شد. دوره زمانی پژوهش شامل یک دوره 8 ساله منتهی به سال 1396 و نمونه مورد بررسی شامل 10 بانک فعال در ایران است. یافته های پژوهش نشان داد که به طور میانگین واحدهای مورد بررسی با رشد در بهره وری همراه و این رشد را مدیون رشد کارایی فنی خود هستند. بنابراین، نوسازی نقش فزاینده ای در بهبود بهره وری و عملکرد واحدهای مورد بررسی خواهد داشت. البته، از نقش بهبود در کارایی فنی و الگو برداری از واحدای مرجع نیز نباید غافل شد. نتایج دیگر پژوهش نشان داد که اندازه به صورت مستقیم، نسبت هزینه به سود به صورت معکوس و رقابت در بازار جذب سپرده به طور مستقیم می تواند بهره وری و عملکرد بانک ها را تحت تأثیر قرار دهد.
راهبردهای توسعه علوم و فناوری های پزشکی بازساختی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست گذاری برای توسعه علوم و فناوری های نوین نیازمند درک صحیحی از وضعیت موجود با توجه به شرایط خاص کشور است. پزشکی بازساختی نیز از این امر مستثنی نیست. هدف این مقاله پیشنهاد راهبردهایی برای توسعه علم و فناوری در حوزه پزشکی بازساختی در کشور است، به طوریکه هم راستا با اسناد بالادستی توسعه علم و فناوری باشند. برای دستیابی به این هدف، در مرحله اول از تحلیل SWOT بهره گرفته شده که طی آن با نظرخواهی از کارشناسان این حوزه، بینشی از وضعیت کنونی به دست آمده و راهبردهایی متناسب از تقابل نقاط قوت و ضعف با تهدیدها و فرصت ها ارائه شده است. در مرحله بعد در قالب نگاشت نهادی، با تکیه بر نظام نوآوری، به تبیین مسئولیت های بازیگران و فعالان این حوزه برای اجرایی سازی این راهبردها پرداخته ایم. در نتیجه، راهبردهایی در حوزه های سیاست گذاری، تنظیم گری، تسهیل گری و ارائه خدمات ارائه، و برای اتخاذ گامی اولیه در جهت تحقق عملیاتی شدن آن ها، نهادهای متولی هریک با توجه به وظایف و حوزه های عملکردی و کارکردشان در نظام نوآوری مشخص شده اند.
بررسی نقش رهبری تحول آفرین و تفکر استراتژیک بر توسعه محصولات جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شدت یافتن تغییرات فناورانه و کاهش چرخه زندگی محصول شرکت ها با افزایش فشار بر توسعه محصول جدید مواجه شده اند. از این رو سازمان ها نیازمند روش های نوینی برای توسعه محصولات خود هستند تا آنها را در کوران رقابت با رقبای خود در سطح قابل قبولی از موفقیت قرار دهند. پژوهش حاضر به بررسی نقش رهبری تحول آفرین بر توسعه محصولات جدید با توجه به نقش میانجی تفکر استراتژیک پرداخته است. این پژوهش یک مطالعه توصیفی- همبستگی است و جامعه آماری پژوهش از نوع جامعه محدود است که حدود 1100 نفر از مدیران و کارشناسان صنعت فرش کاشان است و نمونه آماری متشکل از 285نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. روش گردآوری داده ها میدانی و ابزار اندازه گیری پرسشنامه است. روایی آن با روش محتوا و صوری در حد قابل قبول تأیید گردیده است و پایایی ابزار اندازه گیری، از طریق فرمول آلفای کرونباخ (942/۰) تأیید شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری نرم افزار لیزرل صورت پذیرفته است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که نقش معناداری رهبری تحول آفرین در تفکر استراتژیک و نیز نقش معناداری تفکر استراتژیک در توسعه محصولات جدید تأیید شد، اما نقش معناداری رهبری تحول آفرین در توسعه محصولات جدید تأیید نشد.
طراحی و اعتباریابی مدل اجرای استراتژی در بانک های تجاری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اجرای استراتژی از مهم ترین مراحل مدیریت استراتژیک است. با این حال به اجرا در مقایسه با تدوین کمتر پرداخته شده است. هدف مقاله، تبیین مدل کاربردی اجرای استراتژی در بانک های تجاری است که شامل شناسایی، اولویت بندی متغیر های موثر آن، تشریح فرآیند، چگونگی اجرا و بررسی پیامد ها و چالش های اجرا است. روش پژوهش از حیث نتیجه، کاربردی، از حیث هدف، توصیفی و از نظر داده، کمی-کیفی است. استراتژی پژوهش در بخش کیفی، نظریه داده بنیاد و در بخش کمی، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی است. روش تجزیه و تحلیل در بخش کیفی، کدگذاری با الگوی پارادایمی استراوس و کوربین و در بخش کمی برپایه مقایسه های زوجی و تحلیل نرخ ناسازگاری است. جامعه، خبرگان بانک های تجاری و نمونه، تعداد 46 نفر از مدیران و کارشناسان 11 بانک تجاری (خصوصی و دولتی) است. روش نمونه گیری، قضاوتی هدفمند با تکنیک گلوله برفی و ابزار آن در بخش کیفی مصاحبه و بررسی اسناد و در بخش کمی پرسش نامه است. نتایج پژوهش، مدلی در قالب 105 کد اولیه، 33 مفهوم و 5 مقوله اصلی متغیر های علی، زمینه ای، موانع (مداخله گر)، فرآیند (نحوه اجرا) و نیز پیامد های آن طراحی و اعتباریابی شده و اولویت (جایگاه) هر یک تعیین گردیده است.
الگویابی ارزش آفرینی برند در برندگرایی با تأکید بر کیفیت خدمات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله، الگویابی ارزش آفرینی برند در برند گرایی با تأکید بر کیفیت خدمات است. پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی و به صورت کیفی- کمی است. در جمع آوری داده ها و تحلیل و بررسی آن ها، در مرحله اول (روش کیفی) از روش نظریه زمینه ای با بهره گیری از نظر 15 نفر از اساتید و خبرگان دانشگاهی صنعت غذایی و فعالان صنایع غذایی متشکل از سرمایه گذاران ، سهام داران و مالکین تهیه غذا و منابع مطالعاتی استفاده شد، چارچوب الگو، ارائه و تحلیل محتوا صورت گرفت البته با استفاده از روش کدگذاری ؛ ابعاد، مولفه ها و شاخص ها شناسایی و پالایش و انتخاب، سپس روابط میان متغیرها تعیین گردید و در نهایت الگوی پژوهش ارائه شد. در مرحله دوم (روش کمی) الگوی پژوهش با نمونه 384 نفری از مشتریان و مخاطبان برند صنایع غذائی در زمینه تهیه غذا در شهر تهران با تهیه پرسشنامه و اخذ نظرات با بهره گیری از مدل سازی معادلات ساختاری مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفته است. نتایج تحلیل داده ها نشانگر تأیید فرضیه ها و برازش الگوی پژوهش است. بر اساس نتایج، برندگرایی یا وابستگی و ترجیح برند می تواند متأثر از ارزش دریافتی که از طریق ارزش آفرینی برند ایجاد شده است باشد، ارزش آفرینی نیز متأثر کیفیت خدمات دریافتی است.
عوامل قانونگریزی و دستهبندی سیاستهای قانونگذاری بر اساس سیاستهای ابلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس اسناد بالادستی در جمهوری اسلامی ایران، قانون ریشه در شریعت دارد و قانون گریزی یک فساد آشکار در جامعه است. در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی، 17 بند از سیاست های قانون گذاری، پس از تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام به قوای سه گانه جهت اجرا ابلاغ شد. هدف اصلی این بررسی عوامل مؤثر بر قانون گریزی و دسته بندی تحلیلی سیاست های قانون گذاری با روش فرا تحلیل و تفسیر تحقیقات انجام شده از یکسو و دسته بندی سیاست های کلی ابلاغی با روش تحلیل محتوا می باشد. این پژوهش برخی از عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی قانون گریزی در ایران را با استفاده از 14 مقاله معتبر علمی-پژوهشی مندرج در مجلات نشان می دهد و در بخش دوم با بهره مندی از سیاست های قانون گذاری ابلاغی مقام معظم رهبری، به دسته بندی آن ها می پردازد و در 12 دسته آنها را تنظیم می نماید. نتایج پژوهش نشان می دهد که لزوم ابتنای قوانین، مقررات، اساسنامه ها، بخشنامه ها و تصویب نامه ها بر شریعت اسلامی، قانون اساسی و سیاست های ابلاغی دو دسته از محورهای سیاست های ابلاغی است که مورد اهتمام ویژه قرارگرفته است.
تدوین و اولویت بندی راهبردهای توسعه گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از برنامه ریزان و سیاست گذاران توسعه از صنعت گردشگری به مثابه رکن اصلی توسعه پایدار یاد می کنند که با برنامه ریزی اصولی و مناسب و شناسایی فرصت ها و محدودیت های گردشگری نقش مؤثری در توسعه روابط و مناسبات اقتصادی و در نتیجه توسعه ملی و منطقه ای و تنوع بخشی به اقتصاد ملی و منطقه ای بر عهده دارد. به همین منظور پژوهش حاضر درصدد است تا با استفاده از رویکردی تلفیقی از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره در محیط فازی نظیر تصمیم گیری گروهی فازی و فرآیند تحلیل شبکه ای فازی به تدوین و اولویت بندی راهبردهای توسعه گردشگری در استان خوزستان بپردازد. در راستای دستیابی به این هدف، این سؤال مطرح هست که راهبردهای توسعه گردشگری استان خوزستان کدامند؟ و کدام راهبرد باید در اولویت اجرایی مدیران ذی ربط قرار گیرد؟ جهت پاسخگویی به این سؤال، پس از بررسی پیشینه پژوهش، از نظرات تعداد 30 نفر از کارشناسان و خبرگان دانشگاهی و اجرایی حوزه گردشگری استفاده شده است. نتایج نشان داد که در جهت نیل به توسعه گردشگری در استان خوزستان، می بایست عملیاتی نمودن راهبردها به ترتیب اولویت: راهبرد تنوع (با امتیاز وزنی 28/33%)؛ راهبرد تهاجمی (با امتیاز وزنی 43/26%)؛ راهبرد تدافعی (با امتیاز وزنی 12/21%) و راهبرد بازنگری (با امتیاز وزنی 17/19%)، در رأس برنامه های اجرایی مدیران ذی ربط قرار گیرد. نتایج مذکور حاکی از غلبه نقاط قوت و تهدیدها نسبت به ضعف ها و فرصت های موجود در توسعه گردشگری استان است.
تأثیر رهبری اصیل درک شده بر بدبینی سازمانی و توانمندسازی ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدبینی سازمانی از رفتارهای سازمانی منفی منبعث از در دست نداشتن اطلاعات لازم در سازمان است. رهبری اصیل از رویکردهای رهبری اخلاقی است که منجر به بهبود توانمندی کارکنان و کاهش دیدگاه های مخرب سازمانی می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، سنجش تأثیر رهبری اصیل درک شده بر بدبینی سازمانی با میانجی گری توانمندسازی ساختاری در کارکنان شرکت پارس حیان است. پژوهش از نوع توصیفی – پیمایشی و جامعه آن، کارکنان شرکت پارس حیان در شعب سراسر کشور، با حجم نمونه برآورد شده 200 نفر است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که پایایی آن به روش آلفای کرونباخ و پایایی مرکب و روایی آن به روش روایی محتوا و روایی هم گرا و واگرا تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. مطابق یافته های پژوهش رهبری اصیل بر توانمندسازی ساختاری و بدبینی سازمانی و توانمندسازی ساختاری نیز بر بدبینی سازمانی تأثیرمعناداری دارد. همچنین نقش میانجی توانمندسازی ساختاری در تأثیر رهبری اصیل درک شده بر بدبینی سازمانی مورد تأیید قرار گرفت. لذا با ارتقاء توانمندسازی ساختاری و رهبری اصیل درک شده، میزان بدبینی سازمانی در شرکت پارس حیان کاهش پیدا می کند.
طراحی الگوی شاخص های راهبردی کیفیت آموزش مراکز علمی کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگویی راهبردی برای ارتقای کیفیت آموزش مراکز آموزش علمی-کاربردی استان کردستان است. روش پژوهش کمی-کیفی (آمیخته) است. جامعه آماری در بخش کیفی تحقیق شامل مدیران، سیاست گذاران، صاحب نظران و اساتید دانشگاهی بودند، که با 18 نفر از این افراد به صورت هدفمند مصاحبه انجام شد. جامعه آماری بخش کمی نیز کلیه دانشجویان مراکز علمی-کاربردی استان کردستان بودند، که 348 نفر بر اساس شیوه نمونه گیری کوکران نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. جهت بررسی مؤلفه های پرسشنامه از نظر اساتید و برای بررسی پایایی پرسشنامه ها از آلفای کرانباخ استفاده شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش نیز از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده از مصاحبه ها شاخص های کیفیت سنجی در نظام آموزش عالی در 71 کد باز مشخص شد، که در قالب 4 کد محوری (زمینه، درون داد، فرایند و برون داد) و 11 گروه دسته بندی شدند. نتایج به دست آمده در بخش کمی پژوهش نیز نشان داد که مدل مشخص شده در بخش کمی، از لحاظ شاخص های برازش، مناسب بود.