مقالات
حوزه های تخصصی:
برخورداری از مدلی یکپارچه برای مدیریت تغییرات می تواند پیچیدگی ذاتی تغییر را با تشخیص رابطه میان عناصر حیاتی، ساده کند. به دلیل پویایی عوامل مؤثر بر تغییرات سازمانی و برهم کنشی آن ها بر یکدیگر، تدوین مدلی ایستا چندان راهگشا نیست. در مطالعه پیش رو سعی شد در چهار مرحله و با ترکیب روش های کیفی (تحلیل محتوا و فن دلفی) با روش های هوش مصنوعی (الگوریتم ژنتیک و مفهوم منطق فازی)، روشی جدید برای ساخت الگوی پویا و یکپارچه تغییرات سازمانی ایجاد شود تا بتوان میزان موفقیت تغییر را تخمین زد. به علاوه با اعمال محدودیت های حاکم بر شرایط مختلف، نقشه راهی در اختیار مدیران برای هدایت تغییر قرار دهد. پس از احصاء و غربال عوامل مؤثر بر تغییرات با روش های کیفی، مدل اولیه به دلیل پیچیدگی و ابعاد بالای مسئله با نظریه فازی ساخته و برای دقیق تر کردن مدل از الگوریتم ژنتیک استفاده شد. برای اعمال محدودیت ها و یافتن مقدار قابل قبول متغیرها جهت موفقیت برنامه تغییر از الگوریتم ژنتیک استفاده شد.
شبیه سازی زنجیره تأمین مبتنی بر همکاری راهبردی بر اساس رویکرد پویایی های سیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه همکاری های راهبردی میان شرکای تجاری به عنوان یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر عملکرد آن ها قلمداد می شود. برقراری روابط مبتنی بر همکاری می تواند عدم اطمینان های محیطی را کاهش داده و بر هزینه های عملیاتی شرکت ها تأثیرگذار باشد. از این رو در این مقاله با هدف مشاهده تغییرات حاصل از برقراری همکاری بر رفتار زنجیره تأمین و با اتخاذ رویکرد پویایی های سیستم به عنوان یکی از قدرتمندترین روش شناسی های موجود در شبیه سازی سیستم های پویا و پیچیده، مدلی سه سطحی از یک زنجیره تأمین توسعه داده شده است. مدل طراحی شده توسط نرم افزار Vensim DSS اجرا گردید. نتایج شبیه سازی در دو وضعیت تقاضای تصادفی و تقاضای قطعی نشان می دهد که عملکرد زنجیره در حالتی که اعضای بالادستی از پیش بینی تقاضای عضو پایین دستی زنجیره آگاهی دارند به طور قابل توجهی بهبود یافته و متغیرهایی مانند سطح موجودی های انبار و میزان مواد در حال ساخت کاهش یافته و نوسانات شدید در طول زنجیره تعدیل شده اند.
رهبری راهبردی و عجین شدگی شغلی و هویت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله مدلی را ارائه و آزمون می کند که از طریق آن درک بهتری نسبت به پیامدهای رهبری راهبردی مبتنی بر جهت دهی راهبردی، بهر ه برداری و نگهداری قابلیت های هسته ای، توسعه سرمایه انسانی، پایداری فرهنگ مشارکت اثربخش، تأکید بر رویه های اخلاقی و تدوین کنترل های راهبردی بر عجین شدگی شغلی کارکنان یعنی میزان انرژی مندی، مجذوبیت و وقف شدگی آن ها با میانجی گری هویت سازمانی آن ها ایجاد می شود. داده های این پژوهش با رویکرد روش شناسی تحلیلی- پیمایشی از طریق پرسشنامه در میان نمونه 124 نفری از کارشناسان و مدیران شرکت برق منطقه ای خراسان حاصل شده است. نتایج تحلیل فرضیه های تحقیق که با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری آزمون شده است، نشان می دهد که رهبری راهبردی بر هویت سازمانی و عجین شدگی شغلی کارکنان به طور مستقیم اثرگذار بوده ضمن اینکه هویت سازمانی اثر رهبری راهبردی را بر عجین شدگی شغلی کارکنان میانجی گری می کند.
مدیریت دانش مشتری و قابلیت های انطباق با محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به تبیین رابطه میان مدیریت دانش مشتری و قابلیت های انطباق با محیط می پردازد. از یک سو با توجه به نقش محوری مشتری در محیط های رقابتی که در نظریاتی همچون نظریه دلتا به روشنی بیان شده است و از سوی دیگر باتوجه به تلاش سازمان ها برای کسب مزیت رقابتی پایدار به ویژه در محیط های پویا و متلاطم که در مفهوم قابلیت های انطباق با محیط به خوبی متبلور شده است. انتظار می رود بررسی توامان دو مقوله مدیریت دانش مشتری و قابلیت های انطباق با محیط بتواند راهگشای برخی از مسائل موجود در دنیای رقابت باشد. لذا بررسی رابطه مدیریت دانش مشتری و قابلیت های انطباق با محیط، محور این پژوهش قرار گرفته است. در این راستا 16 فرضیه مطرح و مورد بررسی قرار گرفتند و نتیجه آزمون ها در سطح اطمینان 95% رابطه مثبت و معنادار پنج فرضیه را تأیید کردند که عبارت اند از: رابطه "مدیریت دانش مشتری" و مؤلّفه " شناسایی" در قابلیت های انطباق با محیط، رابطه مؤلّفه "دانش درباره مشتری" در مدیریت دانش مشتری و "قابلیت های انطباق با محیط"، رابطه مؤلّفه "دانش درباره مشتری" در مدیریت دانش مشتری و مؤلّفه "شناسایی" در قابلیت های انطباق با محیط، رابطه مؤلّفه "دانش درباره مشتری" در مدیریت دانش مشتری و مؤلّفه "تصاحب" در قابلیت های انطباق با محیط، رابطه مؤلّفه "دانش از مشتری"در مدیریت دانش مشتری و مؤلّفه "شناسایی" در قابلیت های انطباق با محیط.
مالکیت مدیریتی و محافظه کاری حسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیران با توجه به انگیزه های گوناگون، درصدد شناسایی سریع تر سودها و به تأخیر انداختن زیان ها و هزینه ها هستند. محافظه کاری محدودیتی است که توانایی و تمایل این رفتار فرصت طلبانه را از مدیران می گیرد. هیات مدیره شرکت به عنوان نهاد راهبری، که نقش هدایت و نظارت بر کار مدیران اجرایی را دارد، از اهمیت بسزایی در هدایت مناسب تر شرکت و ازجمله اتخاذ شیوه های محافظه کارانه تر در زمان بندی شناسایی سودها برخوردار است. هدف کلی تحقیق، تبیین رابطه بین درصد مالکیت مدیریتی با سطح محافظه کاری اعمال شده در گزارشگری مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. نمونه آماری تحقیق شامل 111 شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و دوره زمانی تحقیق از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ است. برای آزمون فرضیه های تحقیق، از رگرسیون خطی ساده استفاده گردیده است که نتایج آزمون فرضیات این تحقیق، درمجموع حاکی از وجود رابطه معنا دار و مثبت بین مالکیت مدیریتی و محافظه کاری حسابداری و همچنین عدم وجود رابطه بین درصد سهام شناور آزاد و محافظه کاری حسابداری هست.
راهبرد ارتقاء شایستگی های استقرار سیستم اطلاعات راهبردی مراکز پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کسب شایستگی کلیدی در زمینه عوامل مؤثر بر استقرار سیستم اطلاعات راهبردی مراکز پژوهشی در جامعه آماری متشکل از کلیه اعضای هیئت علمی و کارشناسان گروه های علمی مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی کشور انجام پذیرفته است. برای جمع آوری داده های مربوط به مبانی نظری و استخراج عوامل و شاخص های اولیه از منابع کتابخانه ای و اینترنتی شامل کتب، مقالات و مطالعات موردی و برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه ای که روایی سؤالات آن به تأیید خبرگان و صاحبنطران رسیده بود استفاده گردید. در آزمون محاسبه پایایی، آلفای کرونباخ کل سؤالات 821/0 و برای متغیرهای مدل 745/0 محاسبه گردید. یافته های پژوهش حاکی از آن است؛ عوامل تأثیرگذار منبعث از استقرار سیستم اطلاعات راهبردی مراکز پژوهشی از طریق مؤلفه های سه گانه؛ یافته های پژوهشی، نیازسنجی پژوهشی و اثرسنجی پژوهشی به خوبی توانسته است منجر به شایستگی کلیدی موسسه گردد و این تأثیرگذاری مورد تأیید قرار گرفته است.
الگوی توسعه راهبردی همراه بانک در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادراکات مصرف کنندگان ازجمله عوامل اثرگذار بر استفاده از فناوری جدید است. در این پژوهش با تمرکز بر عوامل سودمندی درک شده، اعتماد درک شده و ریسک درک شده به تعیین نحوه اثرگذاری این عوامل بر کاربرد همراه بانک پرداخته شده است. از این رو جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان دانشگاه های تهران در نظر گرفته شده است. داده های لازم از طریق پرسشنامه 36 سؤالی از 402 نفر که به روش نمونه گیری غیر احتمالی از نوع در دسترس انتخاب شدند، گردآوری شد. جهت آزمون فرضیه، از معادلات ساختاری و نرم افزار لیزر استفاده شد. نتایج نشان داد که سودمندی درک شده و اعتماد درک شده بر کاربرد همراه بانک مؤثرند. بنابراین پیشنهاد می شود که ارائه دهندگان خدمت همراه بانک به منظور افزایش کاربرد همراه بانک از سوی مشتریان باید برافزایش سودمندی درک شده و ایجاد اعتماد در مشتری تمرکز نمایند.