پژوهش های مدیریت در ایران (مدرس علوم انسانی)
مدرس علوم انسانی - پژوهش های مدیریت در ایران 1385 شماره 44 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
WTO به عنوان یکی از 118 مؤلفه پارادایم موج سوم و همچنین تغییر نقش خودروسازان و تأمین¬کنندگان در زنجیره¬ ارزش خودرو و ظهور خودروسازان صاحب برند با محصولات جدید و متفاوت با قرن 20 در صنایع خودروسازی جهانی، جدی¬ترین چالشهای استراتژیک برای خودروسازان نوپای منطقه¬ای، بویژه شرکتهای خودروساز ایرانی به حساب می¬آیند. این مقاله یافتههای مطالعهای را ارائه میدهد که موتورهای رشد و موانع یادگیری را در شرکتهای خودروساز ایرانی بررسی کرده است. همچنین این پژوهش ابتدا با استفاده از متدولوژی SD اوضاع رقابت را در شرکت ایران خودرو (که به عنوان پایلوت جهت بهکارگیری نتایج حاصل از تحقیق درنظر گرفته شده)، درمقایسه با سایر رقبای داخلی آن مدلسازی و بررسی کرده است؛ سپس با اعمال دو گزینه استراتژیک سناریو به مدل، اوضاع رقابت پذیری بخش صنعت خودروی ایران را در یک محیط رقابتی واقعی و با حضور سایر رقبای خارجی شبیه¬سازی میکند. این دو سناریو بیان می¬دارند که اگر زیرساختهای لازم جهت ورود ایران به مذاکرات دو یا چند جانبه WTO در بخش صنعت خودرو، تقویت بشوند و یا نشوند، موتورها و موانع رشد برای شرکت ایران خودرو (در حوزه خرد) و بخش صنعت خودروی ایران (در حوزه کلان) چه میباشند؟ در نهایت سیاستهای تکمیلی جهت رشد شرکتهای خودروساز ایرانی در شرایط رقابت کامل مورد آزمون و بررسی قرار گرفته و پیشنهادهای لازم جهت بقای آنان ارائه می¬شود.
بالندگی سازمانی، ارائه الگویی اثربخش برای بنگاههای کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطرح شدن رویکردهای گوناگون در زمینه بالندگی سازمانی، این پرسش اساسی را به وجود میآورد که در چه شرایط سازمانی، کدام رویکرد برای ایجاد تحول در سازمان اثربخش است؟ به منظور پاسخ به این سؤال اساسی، رویکردهای تحول سازمانی، بررسی و در سه گروه جای داده میشوند. گروه اول، رویکردهایی است که تحول سریع و از بالا به پایین و به کارگیری فناوریهای نوین اطلاعاتی را برای دگرگونسازی و بالندگی سازمان لازم میشمرند. نمونه بارز این گروه از رویکردها، مهندسی مجدد فرایندهای کاری است. گروه دوم، رویکردهایی است که به بهبود دائم فرایندها تأکید دارند و توجه به کیفیت فراوردههای صنعتی و خدماتی سازمان را از طریق برنامهریزی بهبود کیفیت حیاتی میشمرند. نمونه مهم این گروه از رویکردها، مدیریت کیفیت فراگیر است. گروه سوم به تغییر تدریجی از طریق یادگیری سازمانی به منظور آمادگی سازمان برای مقابله با هرگونه تحول محیطی توجه میکنند. سازمانهای یادگیرنده از نمونههای بارز این گروه از رویکردها میباشند.. پس از این دستهبندی با توجه به شاخصهای مهم تحول سازمانی، یعنی وضعیت مالی، بازار و مشتری، الگویی برای شرایط استفاده از هر رویکرد ارائه میشود. براساس این الگو، پس از تحلیل مالی، تحلیل بازار و تحلیل مشتری با توجه به عوامل مهم موفقیت که در راهبرد سازمان مشخص شده، معلوم میشود که باید از کدام رویکردهای تحول استفاده شود تا اثربخشی بیشتری به دست آید. این الگو از طریق مورد کاویهایی که در شرکتهای ایرانی انجام پذیرفته است، مورد آزمون قرار میگیرد.
طراحی الگوی استراتژیک ورود به بازار جهانی: صنعت خودروی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"با آغاز هزاره سوم میلادی و گذشت حدود سیصد سال از انقلاب صنعتی، حوزه عمل و رقابت بنگاهها در مقیاس جهانی گسترش پیدا کرد. صنعت خودروی ایران با بیش از چهل سال قدمت و تخصیص 5/2 درصد درامد ناخالص ملی، 20 درصد ارزش افزوده در بخش صنعت و 54/2 درصد سرمایه گذاریهای کشور به خود، طی سالهای اخیر رشدی معادل 30 درصد را تجربه کرده است، اما تاکنون نتوانسته است تا حضوری شایسته در بازارهای جهانی داشته باشد. آیندهنگری ایجاب میکند تا برای پیشگیری از وقوع آینده محتمل، توانایی استراتژیک این صنعت برای حفظ بازار داخلی و ورود به بازار جهانی مستمراً ارزیابی شود. بررسی نظریههای موجود در خصوص دادوستد بینالمللی و مدلهای بینالمللی شدن بنگاهها نشان میدهد که اغلب این نظریهها براساس مفروضات پایهای بازار رقابتی کشورهای توسعه یافته غربی و بر اساس مطالعات انجام شده روی شرکتهای غول آسای چند ملیتی تدوین شدهاند و هر یک از آنها از زاویه دید یک سطح تجزیه و تحلیل (بنگاه، صنعت، کشور و محیط بینالمللی) به موضوع پرداختهاند. بنابراین به نظر میرسد هیچ یک از آنها بتنهایی از تعمیمپذیری کاملی برای تعیین توان استراتژیک بنگاههای فعال در کشورهای در حال توسعه که در تلاش برای ورود به بازارهای جهانی هستند، برخوردار نمیباشند.
هدف از این مقاله ارائه یک مدل مفهومی برای تعیین الگوی استراتژیک ورود بنگاههای فعال در کشورهای در حال توسعه به بازار جهانی است. این مدل در برگیرنده چهار سطح تجزیه و تحلیل (بنگاه، صنعت داخلی، سیاستهای توسعه مزیت رقابتی ملی و روابط با بازیگران جهانی) میباشد. الگوی مفهومی ارائه شده در این مقاله آثار چهار متغیر مستقل «فضای درونی بنگاه»، «ساختار صنعت داخلی»، «مشخصات و ویژگیهای فضای رقابتی ملی» و «روابط بنگاه با بازیگران بینالمللی صنعت» را بر «توان استراتژیک بنگاه برای جهانی شدن و ورود به بازار جهانی در یک چارچوب واحد منسجم کرده است و نشان میدهد که چگونه توان استراتژیک بنگاه برای جهانی شدن تابعی از شایستگی محوری بنگاه و همافزایی ساختار صنعت داخلی، هم افزایی فضای رقابتی ملی و هم افزایی مزیت مشارکتی حاصل از روابط بینالمللی بنگاه با بازیگران جهانی صنعت میباشد."
مدیریت قبیلگی و مدیریت مدنی در نهجالبلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"اسلام در روزگاری پدیدار شد که سراسر سرزمین جزیرهالعرب در زیر حکومت قبایل، دوران سختی را پشت سر میگذاشت. فرهنگ قبیله، آداب و رسومی را بر مردم تحمیل کرده بود که مردم در زیر بار آن توان راه رفتن، به رشد و تعالی دست یافتن و به مقصد انسانی رسیدن را از دست داده بودند.
اسلام از همان آغاز به از هم پاشیدن نظام قبیلگی و ویران کردن ساختار قبیله همت گماشت و چون این ساختار کهنسال (و منظم در سراسر زندگی مردم) در مکه آسیبناپذیر و غیرقابل فروپاشی به نظر میرسید، پیامبر گرامی اسلام به یثرب هجرت کرد. یثرب جایگاه دو تمدن کهن یمنی و بنیاسرائیلی بود که آن دو تمدن نیز با گذشت سدهها، تحت تأثیر فرهنگ قبیلگی به صورت دو فرهنگ بسته و از ریشه گسسته درآمده بودند.
یثرب، «مدینهالنبی» نامیده شد که گویای پاگذاشتن عرب بدوی به مدنیتی نوین و مدیریتی مدنی بود. پیامبر (ص) با این شیوه توانستند تا در آنجا نظام قبیله را از هم جدا کنند. بنابراین تا سال هشتم هجرت، پس از تعلیم آیات وحی و جنگهایی چند، ساختار قبیله و مدیریت آن نیز از هم فرو ریخت. در نتیجه این فرهنگ که در ژرفای وجود سران قریش باقی مانده بود، پس از پیامبر تجدید سازمان کرد و زنده شد.
امام علی (ع) با رسیدن به خلافت و به دست گرفتن زمام امور مسلمانان، به تجدید حیات برنامه پیامبر اکرم (ص) کمر بست و به همه کارگزاران و فرمانداران خویش، شیوه اجرایی مدیریت (انسانی – اسلامی) مدنی را آموخت. حضرت علی (ع) با نوشتن «عهدنامه کشورداری» نوین به مالک اشتر، این مدیریت را با همه جزئیات ترسیم کرد که راهنمای عملی است برای مدیران همه عصرها، نسلها و در همه شرایط و جایها."
مدلی برای تعیین میزان تأثیر بازارگرایی بر عملکرد کسب و کار با توجه به قابلیتهای بازاریابی در صنایع شیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازارگرایی و تأثیر آن بر عملکرد کسب و کار از جمله مباحث مهم و محوری در مدیریت بازار و مشتری است. این مقاله، ابتدا به بررسی دیدگاهها، مدلهای مختلف بازارگرایی و تأثیر بازارگرایی بر عملکرد کسب و کار با توجه به قابلیتهای بازاریابی میپردازد؛ سپس روابط علّی میان فرهنگ بازارگرایی، هوشمندی بازار، قابلیتهای بازاریابی و عملکرد کسب و کار را بررسی میکند و با استفاده از مدلسازی معادلههای ساختاری و بر اساس دادههای حاصل از محیط صنعت، مدلی مفهومی و تصمیمساز را برای تبیین پیوندهای علّی مؤثر بر عملکرد کسب و کار پیشنهاد و مورد آزمون قرار میدهد. نتایج پژوهش نشان میدهد که عملکرد کسب و کار در فضای رقابتی کنونی تحت تأثیر یکپارچگی بازارگرایی و قابلیتهای بازاریابی قرار دارد.
ماهیت کار مدیران در ایران در مقایسه با سایر کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"مقاله حاضر برخی از دستاوردهای پژوهشی را که به بررسی در مورد ماهیت کار مدیران ایرانی پرداخته است، ارائه میدهد. روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش برگرفته از روشی است که هنریمینتزبرگ در تحقیق خود در مورد مدیران آمریکایی انجام داد. در این روش مدیران مورد بررسی از طریق مشاهده سایه به سایه مطالعه شدند.
نتایج تحقیق به منظور دستیابی به الگوی کاری مدیران ایرانی با متوسط کار روزانه 8 ساعت و 6 دقیقه شامل فعالیتهایی به این شرح است: کار روی میز (13%)، تلفن (12%)، جلسههای برنامهریزیشده (43%)، جلسههای برنامهریزی نشده (17%)، گشت یا تور (3%)، ناهارهای اداری (5%)، سفرهای اداری (4%) و تأخیرها (4%). جالب است که اختصاص وقت مدیران به تأخیرها در میان فعالیتهای مدیران آمریکایی مشاهده نشده است، ولی پژوهش مشابه در هند وضعیت مشابهی در مورد مدیران هندی نشان میدهد.
نتیجه تحقیق در مورد محتوای کار مدیران به ارائه مدل دوازده نقش برای مدیران ایرانی منتهی شد. این دوازده نقش عبارتند از: مدیریت برخود، مدیریت کارکنان یا رهبری، توسعهدهنده سیستم، محافظتکننده سیستم، کارآفرینی، مدیریت منابع، گیرنده اطلاعات، توزیعکننده اطلاعات، شبکهسازی، سخنگو، نقش تشریفاتی و بالاخره نقش اجتماعی. نکته قابل توجه اینکه در میان اموری که مدیران ایرانی به آنها میپردازند، سهم دو وظیفه آموزش کارکنان و ایفای نقش اجتماعی ایشان بسیار چشمگیر و متمایز از وظایف مدیران در کشور توسعهیافتهای مانند آمریکاست.
از آنجا که بسیاری از حقایق در سایه مقایسهها روشنتر و ملموستر میشوند، در این مقاله نتایج برخی از مقایسههای میانکشوری از مطالعه مدیران در ایران و تحقیقات مشابه در سایر کشورها آمده است. این کشورها عبارتند از: آمریکا، ژاپن، کره، هنگ کنگ، سنگاپور، چین و هند. در پایان به برخی از خصوصیات فرهنگی و ملی ایران نظیر: سطح پایینتر توسعهیافتگی اقتصادی و آموزشی، فرهنگ جمعگرا ، فرهنگ مدیریتپدرانه و تمایل به ارتباطهای شفاهی که وجود این تفاوتهای میان ملی را تبیین میکنند، اشاره شده است."
بررسی سیستمهای سنجش نوآوری و ارائه چارچوبی برای سنجش نوآوری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"مقاله حاضر در دو بخش با توجه به اهمیت و راهکارهای موجود برای سنجش فعالیتهای علمی و پژوهشی، چارچوبی را جهت سنجش نوآوری در سطح ملی ارائه میدهد. بخش اول به بررسی و مرور ادبیات سنجش تغییرات تکنولوژیک اختصاص دارد. در این بخش ابتدا در مورد زیر بنای تئوریک تغییر تکنولوژیک بحث میشود. در قسمت بعدی سنجش تحقیق و توسعه بعنوان قدیمیترین شاخص فعالیتهای علمی و پژوهشی تشریح میگردد؛ سپس با توجه به نارساییهای سنجش تحقیق و توسعه و واقعیتهای غیر خطی اقتصاد نوین سنجش نوآوری بعنوان تازه ترین راهکار برای سنجش فعالیتهای تکنولوژیک معرفی میشود و در ادامه رویکردهای متداول سنجش نوآوری در سطح ملی تشریح شده و دو رویکرد طبقهبندی سیاست تکنولوژی در قسمت نهایی بخش اول بحث میشود.
در بخش دوم مقاله با استفاده از تحقیق پیمایشی، چارچوب مناسب جهت سنجش نوآوری در سطح ملی پیشنهاد میگردد. در این بخش ابتدا به روش شناسی تحقیق پرداخته میشود و در ادامه با توجه به توانمندیها و قابلیتهای هر یک از رویکردهای متداول سنجش نوآوری در سطح ملی، رویکرد مناسب انتخاب می شود؛ سپس با استفاده از رویکرد مستقیم طبقهبندی سیاست تکنولوژی، جایگاه فعالیتهای نوآورانه کشور تعیین میشود؛ در قسمت بعدی از بین شاخصهای متداول سنجش نوآوری در سطح ملی، شاخصهایی که با توجه به مقتضیات ملی و جایگاه فعالیتهای نوآورانه کشور مناسب میباشند، شناسایی می گردند. در ادامه امکان محاسبه شاخصهای متداول سنجش نوآوری با توجه به وضعیت موجود کشور بررسی می شود و در نهایت با توجه به نتایج حاصل از تحقیق پیمایشی، در قسمت نتیجهگیری شاخصهای مناسب و امکانپذیر برای سنجش نوآوری در سطح ملی پیشنهاد میشوند."
سنجش رضایت شغلی منابع انسانی در بخش دولتی و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منابع انسانی کارامد و پرانگیزه در افزایش اثربخشی هر سازمانی نقشی مهم و اساسی ایفا میکند. شناخت میزان رضایتشغلی کارکنان به مدیران در پیشرفت و بهبود بهرهوری منابع انسانی یاری میرساند. براساس پژوهشهای موجود، عوامل مختلفی در میزان رضایت شغلی اثر دارد. این عوامل در سازمانها بسته به اندازه، فرهنگ، نظام جبران خدمت، نظام ارتقای شغلی، نوع تولید و سایر شرایط محیطی سازمان، متفاوت است. در این پژوهش براساس فرضیهها و آزمونهای علمی انجام شده، سعی شده است تا عوامل مؤثر و مرتبط با رضایت شغلی در بخش دولتی به دست آید. به این منظور وزارت کشور مورد کاوی شد و مشخص شد که در وزارت کشور کدام عوامل برای متغیر وابسته رضایت شغلی نقش پیشبینی کننده را دارد و کدام یک از متغیرهای مستقل همچون نحوه ارتقای شغلی، نظام ارزشیابی، سطح درامد و سبک رهبری ارتباط معناداری با رضایت شغلی دارد.
ارزیابی عملکرد آموزشی و پژوهشی با استفاده از مدل تحلیل پوششی دادهها:گروههای آموزشی دانشکده علوم انسانی هر یک از مدلهای ارزیابی دانشگاه تربیت مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عملکرد، ابزاری میباشند که پس از اجرا میتوانند اطلاعات گوناگونی را در اختیار تصمیمگیرندگان قرار دهند. بنابراین استفاده از اینگونه مدلها به منظور پاسخگویی به سؤالات و مسائلی که در ذهن تصمیمگیرندگان شکل گرفته است، اجتنابناپذیر میباشد. در این صورت در این مقاله سعی شده تا مدل ریاضی تحلیل پوششی دادههای مناسب، رتبهبندی کارایی گروههای آموزشی، نقاط ضعف و قوت هر یک از گروهها و وضعیت استفاده بهینه از منابع در دسترس در دانشکده علوم انسانی از منظر مدل DEA بیان شود. از آنجا که مدلهای گوناگونی از DEA در طول سالهای گذشته به منظور استفاده در حوزههای گوناگون توسعه یافتهاند، یکی از گامهای بسیار مهم قبل از ارزیابی واحدهای مطالعه شده، انتخاب مدل یا مدلهای متناسب با آنها میباشد. این مقاله مجموعهای از گامهای پیدرپی را در قالب یک مدل مفهومی به منظور انتخاب صحیح مدل ارزیابی عملکرد، ارائه میکند. این مراحل به مثابه حلقههای یک زنجیر تکاملبخش فرایند ارزیابی است و نبود هر یک از آنها میتواند اعتبار مدل ارزیابی را از حیث ضعفهای ذاتی روش DEA، خدشهدار کند.
برنامهریزی ملی با رویکرد مدیریت کیفیت جامع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هر چند امروزه اعتقاد به برنامهریزی ملی همانند سالهای گذشته وجود ندارد، ولی این به آن معنا نیست که باید برنامهریزی کنار گذاشته شود، بلکه دنیای امروز روشهای جدید و مؤثرتری را برای برنامهریزی ملی میطلبد.
خاستگاه برنامهریزی ملی با هر رویکردی، دست یافتن به نیازها و مطالبههای مردم میباشد و مدیریت کیفیت جامع که از نیازهای مشتری شروع شده و به دنبال تأمین رضایت مشتریان میباشد، بخوبی میتواند نگاهی جدید به برنامهریزی ملی ارائه دهد. هدف این مدل تأمین رضایت مشتریان برنامه میباشد که واجد ویژگیهایی است که در صورت تحقق آنها رضایت براورده خواهد شد. جامع بودن، عدالت، انعطافپذیری، هماهنگی، سازگاری درونی و بیرونی، عقلانیت و اثر بخشی از خصوصیات هدف مدل میباشند که براساس نظرهای صاحبنظران برنامهریزی بهدست میآید. همچنین مبانی اصلی تحقق هدف، سه عامل اصلی، بهینهسازی فرایندهای برنامهریزی، توانمندسازی دستاندرکاران برنامه و تمرکز بر نیازهای مشتریان برنامه میباشد. برنامهریزی به مرحله تدوین برنامه خلاصه نشده و شامل تدوین، اجرا بررسی و اصلاح برنامه است و زمانی هدف مدل، یعنی رضایت مشتریان برنامه محقق میشود که کلیه مبانی ذکر شده بهطور مستمر بهبود پیدا کنند."