پژوهش های مدیریت در ایران (مدرس علوم انسانی)
مدرس علوم انسانی - پژوهش های مدیریت در ایران 1386 شماره 52 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
اهمیت بخش خدمات در اقتصاد کشورها باعث شده است که در طی چند سال گذشته به اثربخشی ارائه خدمات به مشتری توجه بیشتری شود. ارائه خدمات با کیفیت به مشتری موجب رضایتمندی و موفقیت سازمان میشود. رضایت و عدم رضایت مشتری بر میزان سودآوری تأثیر مستقیم دارد، لذا بانکها مسیر رضایتمندی مشتری را شناسایی کرده تا در این راستا استراتژی خدماتی خود را تدوین کنند. در این مقاله با بررسی نظریهها و نتایج تحقیقات انجام شده یک مدل مفهومی ارائه شده است که این مدل بهصورت تجربی آزمون شد. در این مدل آمده است که یک مشتری ارزیابی کلی خود از یک خدمت را براساس رفتار کارکنان (عدالت در مقابل) نتیجه کار (عدالت توزیعی) و فرایند کار (عدالت رویهای) انجام میدهد. در این صورت مؤلفههای سهگانه عدالت بر میزان رضایت مشتری مؤثر میباشند. آگاهی از این ارزیابی از طریق گرفتن بازخور از مشتری صورت میگیرد که نوعی خود ارزیابی مستمر است. گرفتن بازخور موجب میشود که بانکها براساس انتظارات مشتری در خدمات بهبود ایجاد کنند که در نهایت رضایت مشتری را افزایش میدهد، از طرفی مشارکت دادن مشتریان در تصمیمگیریها نیز بر رضایت مشتری مؤثر است. کارکنان ارائهکننده خدمات در عدالت کلی در سازمان و گرفتن بازخور از مشتریان نقش اصلی را دارند، چونکه آنها در تماس مستقیم با مشتری میباشند. حمایت سازمانی ادراک شده بهوسیله کارکنان در ایفای این نقش محوری بسیار مؤثر است، زیرا بین حمایت سازمانی ادراک شده و عملکرد شغلی، تلاش کارکنان و نوآوری آنان همبستگی مثبت وجود دارد. علاقه مشتری به کارکنان ارائه کننده خدمات و مشابهت ادراک شده از کارکنان سرویسدهنده نیز بر رضایت مشتری مؤثر است، چون مشتریان برای ارزیابی خود از کارکنان، اطلاعات عملکردی مثبت را در نظر میگیرند و اطلاعات بیشتری در اختیار آنان قرار میدهند که این عوامل نیز سطح رضایتمندی را افزایش میدهد.
رتبهبندی شرکتها براساس معیارهای مدل سرآمدی – روش PROMETHEE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دسـتیابی به سرآمدی و اجـرای بهـبود مسـتمر یکـی از دغـدغههای اصـلی سـازمانهای امروزی برای بـقا در بـازارهای رقابـتی اسـت. مدلهای سرآمدی به سازمانها کمک میکنند تا نیازهای اصلی جامـعه و مشـتریان خـود را بـه بهـترین شـکل مـمکن بـرآورده کنـنـد. سـازمانها برای مقایسه خود با رقبا نـیاز دارنـد تـا یـک روش سـاخـتار یافتـه و قابـل اعتـماد در اختـیار داشـته باشند و براساس نتایج مقایسه تصمیمگیری کـنند. در این مقاله ابتدا مهمترین مدلهای سرآمدی به طـور اجمالی بررسی میشـوند. سـپس شـرکتهای قطعهساز خودرو براساس سطوح سرآمدی کـسب شده و با اسـتفاده از روش PROMETHEE رتـبهبندی میشوند. اهداف اصلی این مقاله به این شرح میباشـند: هـدف اول، شناسایی سطوح سرآمدی شرکتهای قطعهساز؛ هدف دوم، رتبهبندی آنـها با استفاده از روش PROMETHEE، و در نهایت هدف سوم، معرفی این روش به عنوان یکی از قویترین روشهای تصمیمگیری چـند معیاره بـرای استفادههای آتی.
استراتژی استدلال استعارهای در نظریهپردازی: شکلگیری تئوری جابهجایی مدیران دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرد ریگز با ارائه تئوری منشوری خود نحوه تأثیر اکولوژی مدیریت دولتی در شکلگیری سالا مدل را تبیین کرده است. تئوری جابهجایی مدیران دولتی با نقد تئوری فردریگز مدعی است که استقرار مدیران دولتی در پستهای دولتی و در گذر زمان اکولوژی مدیریت دولتی (محیط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) را شکل میدهد. فرضهای عقبه ذهن مدیریت دولتی کشورهای جهان سوم ایجاب میکند که حلقه مدیریت دولتی ویژهای شکل گیرد و به دنبال خود محیط مدیریت دولتی را شکل دهد. بر این اساس با استفاده از استدلال استعارهای تئوری جابهجایی مدیران دولتی ارائه شده است.
ارائه مدلی تلفیقی برای محاسبه رشد بهرهوری کل عوامل از مدلهای تحلیل پوششی دادهها، شاخص تورنکوئیست و محاسبه رشد بهرهوری شرکت ملی نفت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"بهرهوری کل عوامل ، معیاری است که توصیفکننده استفاده صحیح و بهینه از عوامل تولید و همچنین درجه دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده میباشد. در برنامه چهارم توسعه، تمامی سازمانها و دستگاههای اجرایی مکلف شدند، که سهم ارتقای بهرهوری کل عوامل تولید را در رشد تولید معین کرده و الزامات و راهکارهای لازم برای تحول کشور از یک اقتصاد نهاده محور به یک اقتصاد بهرهور محور را مشخص کنند.
بنابراین برای دستیابی به این اهداف در یک سازمان، ابتدا باید میزان بهرهوری سازمان در دورههای گذشته محاسبه شود، سپس با مشخص کردن عوامل تأثیرگذار بر رشد بهرهوری به برنامهریزی و ارائه راهکارهایی در جهت ارتقای بهرهوری، اقدام شود.
این مقاله برای پوشش اهداف مذکور، مدلی را با تلفیق مدلهای تحلیل پوششی دادهها و شاخص تورنکوئیست ارائه میدهد که علاوه بر محاسبه رشد بهرهوری در طول زمان، میزان تأثیر تغییرات کارایی و تغییرات تکنولوژی را محاسبه میکند. این مدل در صورت وجود تنها یک واحد تصمیمگیرنده میتواند به محاسبه تغییرات بهرهوری در طول زمان بپردازد که در اینگونه موقعیتها، مدلهای مشابه مانند شاخص مالمکوئیست کاملاً در محاسبه تغییرات بهرهوری ناتوانند. این مقاله همچنین به منظور بررسی دقیقتر موارد شرح داده شده، در یک مطالعه موردی، به بررسی رشد بهرهوری کل عوامل شرکت ملی نفت ایران و تعیین تغییرات کارایی و تکنولوژی در آن شرکت میپردازد. این مطالعه براساس دادههای واقعی سالهای 1356 - 1379 انجام شده است."
عوامل مدیریتی و ساختاری مؤثر بر کاربری فنّاوری اطلاعات در سازمانهای دولتی: استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"عصر کنونی، به عنوان عصر اطلاعات و یا دانایی نام گرفته است. در این عصر، فناوری اطلاعات به عنوان یک راهبرد و طرز تفکر جدید، تمام ابعاد زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است و سازمانها نیز از مفاهیم و نهادهایی هستند که بهطور شدیدی تحت تأثیر فناوری اطلاعات قرار گرفتهاند، به گونهای که تصور سازمان امروزی بدون فناوری اطلاعات و کاربری آن غیر ممکن بهنظر میرسد.
پاسخگویی به نیازها و انتظارهای موجود و آینده جامعه در زمینه فناوری اطلاعات شرایطی را فراهم کرده است که سازمانها برای ادامه حیات خود به ناچار باید به فناوری اطلاعات روی آورده و از آن به منظور ارتقای بهرهوری سازمانی استفاده کنند. در این میان توسعه کاربری فناوری اطلاعات در سازمانهای دولتی در کشورهای در حال توسعه بهویژه ایران از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا از یکسو بهکارگیری و توسعه فناوری اطلاعات به عنوان یک راهبرد توسعه ملی در کشورهای در حال توسعه مطرح است و از سوی دیگر، نقش گسترده دولت در اقتصاد ملی، تولید ناخالص داخلی و بازار فناوری اطلاعات اهمیت موضوع را دو چندان میسازد.
با این شرایط، شناسایی عوامل مؤثر بر کاربری فناوری اطلاعات برای انتخاب مسیر و فرایند مناسب جهت بهکارگیری و توسعه فناوری اطلاعات امری ضروری است. در این راستا عوامل مدیریتی و ساختاری تأثیرگذار بر کاربری و نفوذ فناوری اطلاعات از اهمیت ویژه برخوردارند و شناسایی این عوامل میتواند فرایند توسعه فناوری اطلاعات در سازمان را سرعتبخشد و بهکارگیری فناوری اطلاعات در سازمانهای دولتی را گسترش دهد.
این مقاله نتیجه یک کار میدانی با هدف شناسایی عوامل مدیریتی و ساختاری مؤثر بر کاربری فناوری اطلاعات در سازمانهای دولتی است. در این مطالعه تأثیر عواملی مانند مهارت فناوری اطلاعات مدیر ارشد سازمان، حمایت مدیر ارشد سازمان از برنامههای توسعه کاربری فناوری اطلاعات، مهارت فناوری اطلاعات مدیر ارشد فناوری اطلاعات سازمان، حمایت مدیر ارشد فناوری اطلاعات سازمان از برنامههای توسعه کاربری فناوری اطلاعات، ساختار سازمانی مناسب بخش فناوری اطلاعات و نوع فعالیت سازمان بر میزان کاربری فناوری اطلاعات بررسی شده است."
بررسی آثار بهکارگیری استراتژیهای رقابتی مناسب بر کارایی شرکتهای تجاری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"بخش تجاری کشور به دلیل عقبماندگی علمی و فنی و بهرهوری پایین عوامل تولید، آمادگی لازم برای رقابت با سایر رقبا را ندارد. واقعیت آن است که در محیط فعلی، ایران فرصت اندکی برای کسب مزیت رقابتی در بخش تجارت دارد.
شکافهای عمیق در تکنولوژی، ناآشنایی با شرایط عرضه و تقاضا، درک نداشتن دقیق از رویکردهای محصول و بازار، ناآگاهی از رفتار مصرف کنندگان، ناموزونی در اتخاذ استراتژی و ساختار، اطلاع نداشتن از تلاطمهای اجتماعی و سیاسی، افزایش سطوح تجارت جهانی و... مجموعه عواملی میباشند که آن واقعیت را تشدید کرده است. بههمین منظور ضرورت دارد تا برای پیشگیری از آثار منفی اینگونه عوامل یک برنامه فراگیر، منسجم و انعطافپذیر جهت پوشش آن شکافها طرحریزی شود.
مقاله حاضر با عنوان"" بررسی آثار بهکارگیری استراتژیهای رقابتی مناسب بر کارایی شرکتهای تجاری ایران"" بهدنبال ارائه آن برنامه از طریق اتخاذ سیاستهای همراستا برای کسب مزیتهای تجاری است.
نتایج مقاله، شواهدی را با توجه به شدت تأثیرگذاری استراتژیهای رقابتی در خصوص امکان عملی استفاده و اولویتبندی آن استراتژیها برای شرکتهای تجاری فراهم کرده است. با مشاهده آن نتایج میتوان اذعان کرد که اولویتبندی و درجه اهمیت هر یک از چهار استراتژی رقابتی با یکدیگر متفاوت و دارای اختلاف معنادار میباشد. به عبارتی دیگر کارایی شرکتهای تجاری تحت تأثیر هریک از این ابعاد، از خود واکنشی ویژه و متفاوت ارائه میکند. این بهنحوی است که استراتژی رهبری قیمت تمام شده با اولویت اول بیشترین تأثیر را در کارایی شرکتهای تجاری دارد و در گام بعد استراتژیهای بهترین شیوه هزینهکردن، تمایز و تمرکز دیگر اولویتهای مهم در ارتقای کارایی شرکتهای تجاری بهشمار میآیند."
ارائه مدلی برای انتخاب گروه پروژه با استفاده از رویکرد فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب نیروی انسانی پروژه یا شکل امروزی آن گروه پروژه از دغدغههای مدیران پروژه است، زیرا ماهیت فعالیتهای پروژهای از جمله محدودیت زمانی و موقتی بودن ایجاب میکند که افراد بسرعت جذب فعالیتها شده و اغلب کارها و فعالیتهای نامتعارف را با تجربیات قبلی انجام دهند. پس در این تحقیق سعی شده است تا الگو و مدلی برای انتخاب نظاممند و بر پایه اصول علمی جهت انتخاب گروه(تیم) یک پروژه و یا مراحلی از آن ارائه شود. این مدل براساس الگوی سازگاری فازی پایهریزی شده است. مفهوم سازگاری فازی برای سنجش میزان تناسب بین دو مجموعه فازی استفاده میشود که در این تحقیق تناسب بین دو مجموعه فازی مهارتهای هدف پروژه و مهارتهای گروههای بالقوه مورد سنجش قرار میگیرد. در این تحقیق ابتدا با استفاده از برنامهریزی پروژه، فعالیتها و مهارتهای مورد نیاز، مدت زمان فعالیتها، هزینههای هر فرد و برنامه تخصیص افراد به پروژه استخراج میشود. در گام بعد درجه عضویت هریک از مهارتهای هدف پروژه تعیین میگردد و به صورت مجموعه فازی مهارتهای هدف تعریف میشود. سپس با استفاده از همین روش، مجموعه فازی مهارتهای افراد تعریف میشود. در گام بعد با استفاده از مفهوم اجتماع فازی، گروههای بالقوه تشکیل میشوند. در گام بعد با تعیین و تعریف سطح کیفی, گروهها پالایش میشوند. سپس با استفاده از مفهوم سازگاری، درجه سازگاری گروههای پالایش شده محاسبه میگردد. همچنین هزینههای هر گروه نیز مورد محاسبه قرار میگیرد. در گام بعدی با استفاده از مقادیر درجه سازگاری و مقادیر هزینه گروههای پالایش شده، ماتریس تصمیمگیری تشکیل میشود. در ادامه وزن شاخصهای درجه سازگاری و بودجه مورد نیاز هر گروه با استفاده از آنتروپی شانون تعیین میگردد. در پایان نیز با استفاده از روشSaw گروهها رتبهبندی میشوند و گروه بهینه انتخاب میگردد. در نهایت گروه انتخاب شده به پروژه تخصیص داده میشود. همچنین در پایان یک مورد کاربردی ارائه میشود.
مزیت رقابتی: تبیین نقش سرمایه فکری و سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی دو شرکت خودروساز ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اقتصاد مبتنی بر دانش، محصولات و سازمانها براساس دانش زندگی میکنند و میمیرند، در این میان موفقترین سازمانها آنهایی هستند که از این دارایی ناملموس بهنحو بهتر و سریعتری استفاده کنند. مطالعات نشان دادهاند که برخلاف کاهش بازدهی منابع سنتی (مثل پول، زمین، ماشینآلات و غیره)، دانش در واقع منبعی برای افزایش عملکرد کسب وکار است. از دیدگاه استراتژیک، امروزه از سرمایه فکری به منظور خلق و افزایش ارزش سازمانی استفاده میشود و موفقیت یک سازمان به توانایی آن در مدیریت این منبع کمیاب بستگی دارد، بهعلاوه یکی از قابلیتهای مهم سازمانی که میتواند به سازمانها در خلق و تسهیم دانش کمک بسیار کند و برای آنها در مقایسه با سازمانهای دیگر «مزیت سازمانی پایدار » ایجاد کند، سرمایه اجتماعی است. از این رو، هدف مقاله حاضر بررسی نقش سرمایه فکری و سرمایه اجتماعی در مزیت رقابتی دو شرکت خودروساز ایرانی است. روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق نیز مدیران شرکتهای مطالعه شده میباشند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که در این دو شرکت بین سرمایه اجتماعی و سرمایه فکری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. به عبارت واضحتر با افزایش سرمایه اجتماعی، سرمایه فکری آنها افزایش یافته است. همچنین نتایج نشان میدهد که سرمایه اجتماعی و سرمایه فکری شرکتهای مطالعهشده توانسته است تا در افزایش مزیت رقابتی آنها تأثیر بگذارد.