هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب جدایی کودکان دبستانی بر اساس ساختار شخصیت و روابط موضوعی مادران بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه ی کودکان دبستانی مدارس منطقه 2 شهر تهران در سال 1399 بود که از بین آنها 384 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کار گرفته شده شامل مقیاس سنجش اضطراب جدایی (نسخه والد و کودک) هان و همکاران ( 2003)( (SAS ، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو (1985) ( NEO-FFI ) و مقیاس روابط موضوعی بل (1995) ( ( BTRS ) بودند. جهت تجزیه وتحلیل از رگرسیون چندگانه به روش همزمان استفاده شد. نتیجه حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که حدود 13 درصد واریانس اضطراب جدایی کودکان توسط عامل های متغیر ساختار شخصیت (برونگرایی، گشودگی، موافق بودن و با وجدان بودن) و زیرمقیاس های روابط موضوعی (بیگانگی، بی کفایتی اجتماعی و خود میان بینی) پیش بینی می شود(05/0> P ). نتایج نشان داد که برونگرایی، گشودگی، موافق بودن و با وجدان بودن رابطه منفی و معناداری با اضطراب جدایی دارند. بیگانگی، بی کفایتی اجتماعی و خود میان بینی رابطه مثبت و معناداری با اضطراب جدایی دارند(05/0> P ).. نتیجه حاصل از تحلیل واریانس نشان داد که بین اضطراب جدایی کودکان دبستانی با سن مادران رابطه معناداری وجود ندارد (05/0< P ).. نتیجه گیری می شود اضطراب جدایی کودکان براساس ساختار شخصیت و روابط موضوعی مادارن قابل پیش بینی است.