پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی مقابله زوجی و تفاهم و هماهنگی فکری در رابطه بین جاذبه های زناشویی و کیفیت زناشویی انجام شد. روش پژوهش، همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهل مشاور فعال در مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال 1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 207 نفر بعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل، مقیاس تجدید نظر شده کیفیت زناشویی RDAS (باسبی و همکاران، 1995)، پرسشنامه جاذبه های زناشویی MAQ (سلیمی و همکاران، 1399)، پرسشنامه مقابله زوجی DCI (بودنمن، 2000) و پرسشنامه تفاهم و هماهنگی فکری زوجین ایرانی ICIMC (جاودان، 2014) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و برای بررسی اثرات غیر مستقیم از آزمون بوت استرپ استفاده گردید. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل مفروض میانجی گری مقابله زوجی و تفاهم و هماهنگی فکری در رابطه ی بین جاذبه های زناشویی و کیفیت زناشویی با داده ها برازش مطلوبی داشت. علاوه براین نتایج نشان داد که در مدل مفروض تمام وزن های رگرسیونی به لحاظ آماری معنادار بودند (05/0p<). و همچنین جاذبه های زناشویی، مقابله زوجی و تفاهم و هماهنگی فکری می توانند 64 درصد از واریانس کیفیت زناشویی را تبیین کنند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که در رابطه بین جاذبه های زناشویی و کیفیت زناشویی، متغیرهای مقابله زوجی و تفاهم و هماهنگی فکری، نقش میانجی ایفا می کنند. از یافته های پژوهش حاضر می توان در جهت بهبود کیفیت زناشویی در مراکز مشاوره ازدواج و خانواده استفاده کرد.