هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه تجارب معنوی روزانه، عواطف مثبت و منفی و جهت گیری زندگی دانشجویان به شیوه تحلیل مسیر بود. جامعه آماری را دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی مشهد تشکیل می دادند. تعداد 205 نفر (94 دختر و 111 پسر) از این دانشجویان با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس های تجارب معنوی روزانه (DSES، آندروود و ترسی، 2002)، عواطف مثبت و منفی (PANAS، واتسون و همکاران، 1988) و جهت گیری زندگی(LOT، شی یر و همکاران، 1994) را تکمیل کردند. داده ها به روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که احساس حضور خداوند به واسطه عواطف مثبت و منفی با جهت گیری زندگی رابطه غیرمستقیم و معناداری دارد(01/0>p). رابطه غیر مستقیم میان ارتباط با خداوند و احساس مسئولیت در قبال دیگران با جهت گیری زندگی به واسطه عواطف منفی نیز معنادار بود (01/0>p). مدل تحلیل مسیر از برازش مطلوبی برخوردار بود. به نظر می رسد تجارب معنوی روزانه به واسطه عواطف مثبت و منفی با جهت گیری زندگی دانشجویان رابطه دارند.