آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۱

چکیده

عوامل شناختی نقش تعیین کننده ای در زندگی زناشویی زوجین به ویژه شناخت آنها از یکدیگر، توانایی کنار آمدن با شباهت ها و تفاوت های یکدیگر و ادراک زوجین از تعارضات زناشویی دارد. مطالعات متعددی بر اهمیت عوامل شناختی صحه گذاشته اند. نظریه پردازان شناختی و رفتاری مشکلات زناشویی را نتیجه مهارت های ناکارآمد همسران در برقراری ارتباط، ناتوانی در حل موثر مشکلات و تعارض ها، انتظارات و باورهای غیرمنطقی و تبادلات رفتارهای منفی می دانند. با وجود اینکه بسیاری از مشکلات زوجین که به طلاق می انجامد به عوامل شناختی مربوط است، کمتر به بررسی این عامل در زندگی زناشویی پرداخته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مروری شیوع پدیده طلاق شناختی در بین زوجین متقاضی طلاق صورت گرفت. کلیدواژه های طلاق، عوامل شناختی طلاق، عوامل شناختی موثر در طلاق عاطفی، باورهای زوجین در پایگاه های معتبری مانند اس آی دی، مگیران، ایرانداک، ساینس دایرکت، گوگل اسکالر، اسکوپوس جستجو گردید. مقاله حاضر با بررسی مطالعات انجام گرفته تاکنون، علاوه بر تبیین پدیده طلاق شناختی و مولفه های آن، به نقش این پدیده در پیدایش طلاق عاطفی می پردازد. فرآیندهای شناختی اعم از نگرش ها، باورها، اندیشه ها، نقشه های ذهنی، طرحواره های ذهنی و مواردی از این قبیل که در نوع عملکرد، رفتار و روابط زوجین با یکدیگر تاثیر می گذارد و زوجین را در تعبیر و تفسیر کردن موقعیت ها هدایت می کند به گونه ای که اگر تعبیر و تفسیر در زوجین با خطای شناختی، افکار منفی گرایانه و تحریف همراه باشد، پدیده ای بنام طلاق شناختی تجلی پیدا می کند. مولفه های طلاق شناختی براساس مطالعه انجام گرفته شده عبارت بودند از: تفکر آرمان گرایانه، نگرش تخریب کنندگی، ذهن خوانی، ادراک وابسته، عدم بلوغ شناختی و آسیب شناسی هم بافته. طبق مقالات بررسی شده و مستندات، اختلال در زمینه های هیجانی و شناختی زوجین می تواند طلاق عاطفی را به همراه داشته باشد. به عبارتی بین شناخت، افکار و هیجان زوجین با طلاق عاطفی رابطه وجود دارد و قبل از طلاق عاطفی زوجین دچار طلاق شناختی می شوند. شناسایی ماهیت طلاق به عنوان آسیب زا ترین نحوه بروز تعارض زوجین می تواند در جهت برنامه ریزی مناسب به منظور جلوگیری و کاهش طلاق در سال های آینده مؤثر واقع شود.

تبلیغات