اضطراب امتحان یک حالت هیجانی ذهنی است که عملکرد دانش آموزان را کاهش می دهد. استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان سازش یافته و ناسازش یافته و اجتناب شناختی بر شیوه خارج شدن دانش آموزان از شرایط استرس زا تأثیر مهمی دارد. هدف از پژوهش حاضر نقش تنظیم شناختی هیجان و اجتناب شناختی در پیش بینی اضطراب امتحان دانش آموزان دختر بود. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دهم شهرستان ازنا در سال تحصیلی 99-1398 بودند که تعداد 336 دانش آموز دختر به روش در دسترس از بین آنها انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه اضطراب امتحان ( TAI ؛ اسپیلبرگر، 1980)، تنظیم شناختی هیجان ( CERQ ؛ گارنفسکی و کرایج، 2006) و اجتناب شناختی ( CAQ ؛ سکستون و دوگاس، 2008) بود. داده های پژوهش با اس تفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. نتایج نشان داد اضطراب امتحان با راهبردهای خودسرزنشگری، پذیرش، نشخوارگری، فاجعه نمایی، دیگر سرزنش گری، فرونشانی، جانشینی فکر، حواس پرتی، اجتناب از محرک و تصورات رابطه مثبت و با ارزیابی مثبت رابطه منفی دارد ( P<0/05 ). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از میان راهبردهای سازش یافته تنظیم شناختی هیجان ارزیابی مثبت، به صورت منفی، از میان راهبردهای ناسازش یافته تنظیم شناختی هیجان فاجعه نمایی، دیگر سرزنش گری و خودسرزنشگری و از راهبردهای اجتناب شناختی فرونشانی فکر و جانشینی فکر به صورت مثبت، ۴۱ درصد از نمره اضطراب امتحان را تبیین می کنند. این نتایج نشان می دهند راهبردهایی که دانش آموزان برای تنظیم شناختی هیجاناتشان استفاده می کنند می تواند در تعیین اضطراب امتحان عامل مهم باشد و تقویت راهبردهای سازش یافته به منزله یک هدف برای مداخله های آموزشی و درمان کاهش اضطراب امتحان مورد توجه قرار گیرد.