پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی و واقعیت درمانی بر کنترل عواطف مادران کودکان کم توان ذهنی ا نجام شد . به منظور دستیابی به هدف از بین تمامی مادران کودکان کم توان ذهنی (آموزش پذیر) که فرزندشان در سال تحصیلی 99-98 در مدارس استثنایی دوره ابتدایی منطقه 4 شهر تهران مشغول به تحصیل بودند، 45 نفر بصورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و بطور تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. سپس آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک طی 8 جلسه به ترتیب رفتاردرمانی دیالکتیکی و واقعیت درمانی دریافت کردند. مقیاس کنترل عواطف ( ویلیامز کمبل و آهرانز، 1997) بعنوان ابزار پژوهش در سه مرحله قبل و بعد از آموزش، و پیگیری سه ماهه در هر سه گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. در پایان یافته های به دست آمده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته نشان داد هر دو رویکرد درمانی موجب بهبود کنترل عواطف مادران شده است و تأثیر هر دو رویکرد در طی زمان دارای پایداری اثر است ( 01/0 P≤ ). نتایج آزمون بونفرنی نشان داد اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک نسبت به واقعیت درمانی بر کنترل عواطف بیشتر است. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، در حوزه درمان و مشاوره مادران کودکان دارای ناتوانی، رفتاردرمانی دیالکتیکی و واقعیت درمانی بسیار کارآمد و نویدبخش به نظر می رسد.