آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۱

چکیده

مقدمه هدف از این پژوهش جستجوی معانی ، ریشه ها و تبار، واژه های جان و روان در فرهنگ و ادبیات ایرانی است و از آن طریق به اثبات رساندن این فرض است که کاربرد واژه روان برای شناسایی و درمان بدونه توجه به بسترو زمینه بومی بوده است و به نظر می رسد واژه جان معادل مناسب تری است. روش به وسیله تحلیل تبار واژه ها ، پژوهش در صدد نشان دادن کاربرد خطای واژه روان است. به این منظور کتاب مثنوی معنوی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد که ابیات مرتبط با واژه جان و روان در شش دفتر آن جستجو شد و همچنین از فرهنگ های لغات نیز به این منظور استفاده شده است. در نهایت به مقایسه و تحلیل معانی و کاربرد این واژه ها پرداخته شده است. یافته ها نتیجه پژوهش نشان دادکه واژه روان معادلی مجرد و لاهوتی برابر روح درادبیات فارسی است. چون روح ناشناخته و دانش آن در نزد خداونداست در مقایسه با جان که دستگاه شناسای و نفس ناطقه است و با تن پیوستگی دارد، واژه مناسب تری برای شناسایی و درمانگری است وکاربرد واژه روان بدونه توجه به این معانی و بستر بومی بوده است. نتیجه گیری از طریق تحلیل تبار مشخص شد که کاربرد واژه روان بدونه توجه به بستر فرهنگی و بومی بوده است وکاربرد آن فقط به خاطر استعمال فراوان آن بوده است و واژه جان در مقایسه با آن معادل مناسب تری است.

تبلیغات