هدف این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی، نشخوار فکری و مکانیزم های دفاعی با باورهای وسواسی در زنان بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 300 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند و هر یک از افراد پرسشنامه های سبک دلبستگی، نشخوار فکری، مکانیزم های دفاعی و باورهای وسواسی را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که سبک دلبستگی ایمن همبستگی منفی معناداری با باورهای وسواسی دارد همچنین بین سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی، نشخوار فکری ومکانیزم های دفاعی رشدنایافته و روان آزرده با باورهای وسواسی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و اینکه سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی، نشخوار فکری و مکانیزم های دفاعی رشدنایافته و روان آزرده توان پیش بینی باورهای وسواسی را دارند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مدل های درونکاری ایمن و ناایمن، که در چارچوب روابط دلبستگی نوزاد- مادر تشکیل می شوند از طریق استقرار مدل های درونکاری ناایمن می توانند زمینه ظهور و استمرار آسیب پذیری ها را فراهم سازد. بنابراین کاهش بکارگیری نشخوارفکری و سبک های رشدنایافته و روان آزرده می تواند گامی مهم در جهت ارتقای سلامت روانی افراد باشد.