پژوهش حاضر با به کارگیری رویکرد بر ساختی- تفسیری سعی بر این داشته است، که از منظر افراد به درک معنای ازدواج خوشبخت دست یابد. روش پژوهش حاضر، روش کیفی است. برای جمع آوری داده ها از فن مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق استفاده شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش، با به کارگیری روش گلوله برفی از میان مردان متاهل شهرستان عسلویه که ازدواج خود را خوشبخت می دانستند، انتخاب شده اند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه نظریه نهایی از روش نظریه زمینه ای استفاده شد. یافته های به دست آمده شامل شش مقوله اصلی که خود در بر دارنده مقوله های فرعی هستند: شرایط ازدواج خوشبخت، خوشبختی در معنای احساس، عوامل معنوی و احساسی، رفتارهای منتج خوشبختی، حضور دیگران، و همسان بودن. مقوله هسته پژوهش تحت عنوان "ازدواج خوشبخت تر نتیجه متناسب بودن مبادله زوجین و همسانی هر چه بیشتر در ازدواج است" که سایر مقولات را در برمی گیرد. بر همین اساس، می توان گفت زوجینی که یک یا هر دو آن ها سطح بالای ارتباط را نشان دهند، و همچنین ازدواج آنان با توجه به ارزش ها و ویژگی های شخصیتی، خانوادگی و فرهنگی همسانی صورت گرفته باشد، زوجین می توانند احساس خوشبختی بیشتری را تجربه نمایند.