مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۶۱.
۵۶۲.
۵۶۳.
۵۶۴.
۵۶۵.
۵۶۶.
۵۶۷.
۵۶۸.
۵۶۹.
۵۷۰.
۵۷۱.
۵۷۲.
۵۷۳.
۵۷۴.
۵۷۵.
۵۷۶.
۵۷۷.
۵۷۸.
۵۷۹.
۵۸۰.
شعر
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
7 - 31
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش هدف این است که مولفه های زیباشناسی طبیعت با توجه به نگرش به طبیعت در شعر و نقاشی رمانتیک انگلیس مطالعه و واکاوی شود. پرسش ها از این قرار است: رابطه طبیعت و هنر به چه صورت هایی بیان می شود؟ طبیعت در آثار شاعران (وردزورث و کولریج) و نقاشان رمانتیک (کانستبل و ترنر) انگلیس چگونه تصویر شده است؟ بر اساس آن زیباشناسی طبیعت دارای چه تأکیداتی می شود؟ داده ها به روش توصیفی –تحلیلی مطالعه می شود و این نتیجه را نشان می دهد مکتب رمانتیک انگلیس خود به جهت فردیت گرایی و تنوع دیدگاه شاعران و نقاشان از نوعی طیف نمایی نسبت به طبیعت بهره مند است. جنبه ذهنی و من تغزلی نسبت به عینیت طبیعت وزنه بیشتری در آثار رمانتیک های منتخب این پژوهش دارد. اگر بخواهیم مسائل زیباشناسی را از قاب هنر انتخاب کنیم، به دلیل سلطه همین جنبه ذهنی است. «زیبا شناسی طبیعت» به عنوان شاخه ای از زیباشناسی به معنای عام آن می تواند مقتضیات خود را در باب بحث درباره طبیعت رام، انرژی مثبت عناصر طبیعی، ارزش ذاتی طبیعت، ذهنی بودن درک زیبایی عینی، وجه مابعدالطبیعی آن، نیروهای وحشی و کنترل ناپذیر آن، نقش طبیعت در رشد ذهنی و تربیت زیباشناختی انسان را بر اساس نگرش رمانتیک ها تنظیم کند.
نگاهی به غم و شادی در دیوان خاقانی شروانی
حوزههای تخصصی:
غم و شادی از حالات و هیجانات آدمی است که ریشه در روان او دارد. بنا بردیدگاه های متفاوتی چون دین، فلسفه، عرفان، روانشناسی عوامل مختلفی در ایجاد این دو حالت روانی دخیلند. بر همین اساس، صاحب نظران بنابر رویکردهای متفاوت خود، تفسیرهای مختلفی را از آن ارائه مینمایند. افضل الدین خاقانی شروانی، شعر قرن ششم، که خود یکی از بزرگترین تجربت اندیشان در حوزهی علوم اخلاقی و ادبی است، در پرتو تجربیات کسب شده ناشی از حوادث به کام و ناکام مختلفی که در زندگی خود داشته، نگاه ویژهی به این دو پدیده دارد. در نظر او غم و شادی به دو دستهی کلی غم مطلوب و نامطلوب تقسیم میشود که غم مطلوب غمی است که از طرف معشوق به عاشق ارزانی میگردد. او در تبیین غم نامطلوب خود از رابطهی علی و غایی بهره میبرد. در این مقاله که با روش تحلیل محتوا صورت می گیرد، با بررسی ریشههای غم و شادی، با توجه به اشعار موجود در دیوان افضل الدین خاقانی، به عوامل ایجاد غم، عوامل برطرف کنندهی غم، نتایج و تأثیرات غم و نیز ساختشناسی مفهوم شادی پرداخته می شود. بنا بر نتایج این پژوهش، خاقانی غم های نامطلوبی که تحت شرایط و عوامل مختلفی چون هجران، دشمنان، جفای روزگار، بخت سیاه و...ایجاد می شوند. غمهایی اجتناب ناپذیر می داند. با این حال، او غم معشوق را بر هر شادی ترجیح می دهد. همچنین عواملی چون معشوق، زیبایی، وصال، دعا، دیدن طوس و ...را عناصری می داند که حس شادی را در او بر می انگیزند.
در ماهیت و مقوله «تشخیص»؛ تأملی در سنت ادبا و بلاغیون
منبع:
پازند سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۲
55 - 72
حوزههای تخصصی:
امروزه در میان ادبا و بلاغیون فارسی زبان همچنان بر سر ماهیت و مقوله «تشخیص» چونان یک صنعت ادبی اختلاف نظر وجود دارد. غالباً محدود به دیدگاهی صورت گرا، آن را بعضی نوعی از استعاره و بعضی بیرون از استعاره می شناسند. در همین سطح زبانی به سامان دهی مقوله ای آن و دسته بندی گونه های آن پرداخته اند که، چنان که خواهیم دید، تلاشی نافرجام بوده است. مسئله پژوهش این است که ماهیت و مقوله «تشخیص» در سنت ادب و بلاغت (دست کم فارسی) در هاله ابهام است. این پژوهش جستاری نظری است و با هدف شناخت بهتر پدیده زبانی ادبی «تشخیص»، با روشی توصیفی و شیوه استدلال کیفی ارائه شده است. در این پژوهش آراء چندی از معاصران حوزه ادب معرفی شده و برای تبیین ماهیت این پدیده از دیدگاهی علمی و نمایاندن جنبه هایی دیگر از واقعیت آن استدلالاتی نیز صورت گرفته است. در این پژوهش با تأکید بر ماهیت و کارکرد تشخیص، شواهدی از حوزه نگارگری ایرانی به میان آمده است.
واکاوی رویکرد تمثیلی ناصر خسرو به مقوله ی سخن در دیوان اشعار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سخن کلید در اندیشه ها و بیان کننده احساسات و عواطف آدمی است. یکی از مفاهیم قابل تامّل در دیوان شعری حکیم ناصر خسرو مقوله ی«سخن و معیار های آن» است. به همین سبب این کلمه با توجه به ضرورتی که به جهت انتقال معنی دارد و ابزاری موثر برای دعوت و تعلیم است، بارها در اشعار وی به آن اشاره شده است. ناصر خسرو وجه امتیاز انسان را بر سایر موجودات، به داشتن «جان سخندان یا سخنگو» و به اصطلاح علمای منطق در نطق و بیان می داند، بیانی که از مواهب حکمت، خرد و فضائل اخلاقی سرچشمه می گیرد. هدف از پژوهش پیش رو، بررسی نگاه زیباشناسانه و تمثیلی شاعر به مقوله ارزشی سخن بوده است. بنابراین، شیوه پژوهش کتابخانه ای و روش کار تحلیلی و توصیفی دنبال شده است. نگارنده در این مقاله در صدد پاسخ به این پرسش اساسی بوده که ناصر خسرو اهمیّت و ارزش سخن را در دید هنرمندانه خویش چگونه به تصویر کشیده و از چه عناصری برای تمثیل سازی بهره برده است. یافته ها حکایت از آن دارد که کارکردهای برجسته تمثیل در شعر شاعر، تسریع، تسهیل و درک مفاهیم شعری و گذشته از آن، عرصه ای برای بروز خلاقیّت و توانایی او، برای به کارگیری شیوه بلاغی در جهت تبیین و تشریح اندیشه های تعلیمی و مذهبی اوست. ناصر خسرو برای خلق تمثیلات زیبا و بدیع خویش در موضوع سخن از عناصر طیبعت و مظاهر آن از قبیل پرندگان، گیاهان، احجارکریمه، کانی ها و جز آن سود جسته است.
اشعار تازه یاب از شاعران دوره قاجار با استناد به نشریات آن عصر (2): از محمدعلی فروغی سیاستمدار تا محمدعلی فروغی شاعر
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۲۰۹)
235 - 244
حوزههای تخصصی:
محمدعلی فروغی (۱۲۵۶ش ۱۳۲۱ش) که عموماً با وجهه سیاسی اش شناخته می شود، در حوزه فلسفه، تاریخ و ادبیات نیز فعالیت داشت و از او آثاری در این زمینه ها به جا مانده است؛ با این حال، کمتر کسی است که فروغی را به عنوان شاعر نیز بشناسد. با بررسی نشریه تربیت که پدر محمدعلی، یعنی محمدحسین فروغی منتشر می کرد، سه شعر از محمدعلی فروغی درج شده است که این مقاله، متن کامل آن اشعار را در بر می گیرد. وزن و قافیه صحیح این اشعار نشان از آن دارد که او کاملاً با شیوه شاعری آشنا بوده است، اما اینکه چرا وی به شاعری ادامه نداده است، مجالی دیگر می طلبد.
بازآفرینی هنری و شناخت شهودی در اشعار سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چشم انداز معرفت شناختی سهراب سپهری، دیدگاه شهودی در تعامل با هنر، نقشی بنیادی در توسعه گستره شناخت و کشف حقیقت و زوایای هستی دارد. این شاعر هنرمند با گذار از تنگناهای ناگزیر و تحمیلی واقعیت متعارف و نگاه معمول، امور و پدیده های هستی را باری دیگر با نگاهی ژرف و هنرمندانه بازآفرینی کرده است. او برای توصیف و تفسیر امور ناشناخته و ناشناختنی، انتقال محتوای ادراکی و تجربیات زیستی، عواطف شاعرانه و دیگر مشاهدات خود در جهت گسترش مرزهای شناخت و کشف حقیقت از قابلیت ها و ظرفیت های هنر استفاده کرده است. منظور از بازآفرینی هنری، این است که هنرمند در تحولی ناب از درک و شیوه نگرش، با گذار از شناخت نمادین که فقط رویه ها و وجه محدودی از موضوع شناخت را به دست می دهد، به شناختی شهودی نایل گردد و واقعیات اصیل را با حذف مفاهیم قراردادی و از میان برداشتن واسطه ها، از نو بیافریند. سپهری با رویکردها و شیوه های مختلفی از جمله: 1-تجسّم بخشی و تجربی نمودن احوال، یافته ها و محتوای ادراکی؛ 2-تغییر در پیوندگاه و افق دید؛ 3-استفاده از مفاهیم و اصطلاحات علوم مختلف؛ 4-اندیشه و دیدگاه فلسفی، از شناخت نمادین عبور کرده و با تفسیر هنری زیست جهانش به توسعه مرزهای معرفت و شناخت همت گماشته است.
تبیین متقابل نفوذپذیری شعر و ریاضیات در آموزش و ملموس سازی یکدیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
بی تردید آموزش و به ویژه ارائهٔ شیوه های نوین و تأثیرگذار آن از مهم ترین ضرورت ها و دغدغه های هر کشوری در جهان نوین است. هدف از این مقاله این است که برخلاف آنچه به نظر می آید که شعر، ادبیات و ریاضیات بسیار دور از هم و بی ارتباط هستند، اما به اشکال مختلف ارتباط ذوقی با هم دارند. نام بسیاری از مشاهیر ریاضی هر عصر را می توان در آثار منظوم و منثور جست وجو کرد. شاعران از واژه ها، علائم و نمادها و ابزار ریاضیات و هندسه در اشعار خود بهره برده اند. بخش عمده ای از ادبیات (مانند امثال وحکم) نیز شامل مضامین عددی مانند ماه، تاریخ، عروض و معما است. در نام گذاری قالب ها و صنایع ادبی دیگر همچون قالب مثلث (3ضلعی) و مربع (4ضلعی) نیز اعداد نقش برجسته ای دارند. در طول تاریخ رفاقت و صمیمیت شعر و ریاضیات دستخوش فراز و فرودهایی شده است. در این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی ضمن مروری بر نزول و صعود این رفاقت، به هستی شناسی، چرایی ها و شباهت های شعر و ریاضیات پرداخته و با ارائهٔ نمونه هایی نشان می دهیم که چگونه شعر و ریاضیات هریک می توانند به نحوی مؤثر و نفوذپذیر به مفهوم و ملموس سازی یکدیگر کمک کنند. از همکاری این دو زبان می توان در آموزش نیز بهره مند شد.
جستاری بر شعردرمانی: واکاوی کارکرد و ظرفیت های شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روانشناسی و ادبیات اشتراکات زیادی دارند و شعردرمانی یکی از حلقه های ارتباطی میان آنهاست. شعردرمانی روشی برای خواندن متون موزون در گروه یا به تنهایی است که هدف آن، تمرکز کردن بر تصویرهای استعاری در شعر و دریافت عمیق معنا در متن شعر است. این شیوه دل پذیر قابلیت هایی دارد که می تواند در مواردی که روان درمانی ها به روش خشک پاسخ نمی دهند، جایگزین مناسبی باشد. از یک سو شعر فارسی جایگاه منحصر به فردی در ادبیات فارسی دارد و از سوی دیگر تاکنون پژوهش مستقلی در خصوص استفاده از شعر فارسی در روان درمانی انجام نشده است. باتوجه به اهمیت رابطه تنگاتنگ میان ادبیات و روان شناسی، پژوهش حاضر می کوشد با رویکرد میان رشته ای به بررسی شعردرمانی باتکیه بر اشعار فارسی بپردازد. بر این مبنا با واکاری مطالعات صورت گرفته در این حوزه، تلاش شد جایگاه شعردرمانی در ایران و حوزه های بین المللی مشخص گردد. مراجعه به پایگاه های اطلاعاتی معتبر نشان داد که شعردرمانی برای مشکلات روان شناختی، پزشکی و حوزه نوروساینس مورد استفاده قرار گرفته است. روش های پژوهش شامل پژوهش کمی (آزمایشی و نیمه آزمایشی)، کیفی (مطالعات موردی) و آمیخته (تحلیل اشعار مشارکت کننده ها و تمرین های گروهی) است که به روش های انفرادی و گروهی، اما در اکثر موارد گروهی، مورد استفاده قرار می گیرد. برای اینکه جلسات روایی و پایایی داشته باشد، برخی الگوهای ساختاریافته برای جلسات شعردرمانی طراحی گشته که در این پژوهش معرفی شدند. در نهایت وضعیت شعردرمانی در ایران نیز مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین، قابلیت های شعر درمانی در مورد اشعار ایرانی مورد بحث قرار گرفت.
مطالعه تطبیقی تصویر درخت در تابلوهای نقاشی و اشعار دیوید جونز از منظر آیکونولوژی پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوید جونز شاعر-نقاش مدرن بریتانیایی، از عناصر طبیعت به ویژه موضوع درخت در زبان کلامی و بصری خود بهره برده است؛ از این رو پژوهش حاضر با گزینشی هدف مند و با تمرکز بر تصویر درخت در تابلو های نقاشی و اشعار «این پرانتز و آناتماتا» جونز، به مطالعه تطبیقی و بینارشته ای این تصاویر بر مبنای نظریه آیکونولوژی پانوفسکی پرداخته است؛ نتیجه پژوهش نشان می دهد، جونز به عنوان یک مدرنیست «ضد مدرن»، عصر مدرن را عاملی مضر برای افول اجتماعی و فرهنگی می داند و به نقد آن می پردازد، او با پیوند دادن مصائب مسیح با مصائب انسان مدرن، انحطاط فرهنگی مدرن و امکان تجدید معنوی را یادآور می شود. او با بهره گیری از تکنیک های متنوع نقاشی و شعر مدرن، با رویکردی مشابه به آیکون درخت در تصاویر نقاشی و شعری پرداخته است و در این تصاویر درخت با توجه به کیفیت وجودی آن، با تمام گذشته پربار اسطوره ای، تاریخی و مذهبی خود ظاهر می شود و ارزش نمادین می یابد و در برجسته ترین شکل نمادین، درخت به صلیب و صلیب به بدن رنجور مسیح قلب می گردد و این بدن مجروح درخت، شالوده نشانه شناسی آیکونیک جونز را ایجاد می کند.
جلوه های قرآنی و معنوی در شعر حسان بن ثابت انصاری و تزئینات معماری قرون اولیه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
213 - 226
حوزههای تخصصی:
با ظهور دین مبین اسلام، آیات قرآن کریم و احادیث نبوی (ص) به عنوان دو زیرمتنِ معتبر، منبع الهام بسیاری از شعرای مسلمان دوره صدر اسلام و ادوار بعدی به شمار آمده است؛ از میان انبوه شعرای عرب صدر اسلام حسّان بن ثابت انصاری که از شاعران نامدار آن دوره بوده و لقب شاعرالنّبی به خود گرفته است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی و بر بنیاد روش کتابخانه ای و با هدف بررسی تأثیر آیات قرآنی و احادیث نبوی بر ذهن و زبان این شاعر انجام می گیرد. زبان و به ویژه شعر عرب پیش از اسلام اغلب به منظور القاى مقاصد محسوس و محدود متعلق به زندگى روزمره و رویدادها و سرگذشت هاى قبیلگى قبایل عرب به کار گرفته مى شد؛ نتایج حاکی است: ظهور اسلام، نزول قرآن و بیان احادیث موجب شد که زبان قریش در میان تمام قبایل عرب و حتى غیر عرب انتشار یافته و حوزه مفهوم واژگان گسترش پیدا کرده و سطح مفاهیم از محسوسات به معقولات و از معاش به معاد ارتقا یابد. همچنین ذهن و زبان شعرا و ادبا با تأسّی از آیات و احادیث به سرحد کمال فصاحت و بلاغت سوق داده شد و مضامین عالی الهی، انسانی و فلسفی به وجود آمد. تا جایی که شعر از توصیف صرف به سوی تاریخ مکتوب گام نهاد و شعر به نوعی وسیله ثبت و بیان وقایع، تبلیغ آیین دینی، تحولات اجتماعی انسان و اسلامی گردید. چنانکه شعر حسّان یکی از نمادهای تبیین تاریخ صدر اسلام و مبلغ باورهای اسلامی گردید. به تبع رواج فرهنگ قرآنی، در معماری اسلامی و تزئینات معماری اسلامی در قرون اولیه هجری، آیات قرآنی و احادیث نبوی از جایگاه والایی برخوردار بود.اهداف پژوهش:بررسی تأثیر آیات قرآنی و احادیث نبوی بر ذهن و اشعار حسّان بن ثابت انصاری.بررسی تأثیر آیات قرآنی بر تزئینات معماری در قرون اولیه اسلامی.سؤالات پژوهش:آیات قرآنی و احادیث نبوی بر ذهن و اشعار حسّان بن ثابت انصاری چه تأثیراتی داشته است؟تأثیر آیات قرآنی بر تزئینات معماری در قرون اولیه اسلامی چگونه بود؟
تطبیق مفاخره در سبک بازگشت و دوران مشروطه و انعکاس آن در صحنه های مصور جنگ آوری و رشادت های قاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
478 - 501
حوزههای تخصصی:
مفاخره از گونه های منظوم ادبیات فارسی است که شاعران ایرانی با تأسی از شعر عرب آن را به خدمت گرفته اند. در مسیر چندین صدساله ادبیات فارسی، دیوانِ اغلب شاعران در تمام سبک های ادبی مزیّن به این نوع ادبی بوده است. هر شاعری تحت تأثیر شرایط حاکم بر جامعه خود از مفاخره برای دست یابی به اهداف خود یاری می جوید. شاعران بر حکم ذوق و قریحه شاعرانه برای بیان احساسات و عواطف خود از آن استفاده کرده اند و تلاش کردند تا توانایی ها، برتری ها و آن چه را که می پسندند و در وجودشان نهادینه شده است به مخاطب خود بیان کنند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی درصدد پاسخ به این سؤال است که مفاخره با عبور از سبک بازگشت و رسیدن به دوره مشروطه شاهد چه تغییراتی شده است. نتایج پژوهش حاکی از این است که مفاخره در آثار شاعران دوره مذکور جلوه های گوناگونی دارد. شاعران هر دو دوره بیشتر به سخن و قریحه شعری خود می نازند و خود را یکه تاز میدان نظم می دانند. اما تفاخر به عشق و عاشقی مختص دوره بازگشت و فخر به وطن نوع ادبی متعلق به دوره مشروطه است. این مضامین در نسخ مصور دوره قاجار نیز قابل ردیابی و بررسی است.اهداف پژوهشبررسی مفاخره در سبک بازگشت و دوران مشروطه و انعکاس آن در صحنه های مصور جنگ آوری و رشادت های قاجاری2و تطبیق مفاخره در سبک بازگشت و دوران مشروطه و انعکاس آن در صحنه های مصور جنگ آوری و رشادت های قاجاری.سؤالات پژوهش:مفاخره در سبک بازگشت و دوران مشروطه چگونه بوده است؟مفاخره چه انعکاسی در صحنه های مصور جنگ آوری و رشادت های قاجاری داشته است؟
کارکرد مؤلفه های روایی- بلاغی در ساختار تراژیک منظومه «إلى فَزّان» جمیل صدقی الزّهاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گاهی خلق تصاویر عینی در آثار ادبی شاخص ترین رسالت یک ادیب محسوب می شود که این مهم از طریق تلفیق عناصر داستانی با آرایه های ادبی فضای اثر ادبی را زنده و دست یافتنی می سازد تا مخاطب از خلال گفتگوی بین شخصیت ها یا نقل قول های نویسنده پیام اثر را دریافت کند، با فضای اثر همراه شود و حتی گاهی حس همذات پنداری اش تحریک شود. بی شک شعر داستانی یکی از حساس ترین و ناب ترین گذرگاه های ادبی در انتقال و اشاعه مضامین بلند ادبی و روایت گر رخداد های مهم سیاسی- اجتماعی است. در این جستار با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی مؤلفه های روایی- بلاغی در قصیده داستان گونه «إلى فزان» جمیل صدقی الزهاوی پرداخته شده است. برآیند پژوهش نشان می دهد که شاعر با تکیه بر عناصر روایی شخصیت، گفتگو، کشمکش و فضاسازی های سیاسی- عاطفی خود را مقید به صنعت پردازی های تصنعی و متکلفانه نساخته است، اما در ایجاد حس کشش و کنجکاوی برای مخاطب خویش نیز قصور نکرده است. او از همان ابتدای کار با یک انتخاب ماهرانه برای عنوان و حتی در حسن مطلع قصیده یک حس ابهام گونگی را در مخاطب می پروراند. در ابیات ابتدایی استفاده آگاهانه و ابزاری از نماد های طبیعی و پیوند ناگهانی آن با یک محیط خانوادگی مخاطب را غافل گیر می کند و فضای قصه را به تدریج به سمت یک محیط خفقان آمیز سیاسی سوق می دهد تا از این طریق رعب و هراس تظلم خواهی در چنین فضایی را به صورتی نمادین به مخاطبینش القا کند.
بازخوانی تحلیلی تشبیه کعبه به عروس «هرهفت کرده» در دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در دیوان خاقانی کعبه ستایی است که رهاورد سفرهای حج اوست. از زیباترین این توصیف ها، توصیف کعبه به عنوان عروسی «هر هفت کرده» است. اصطلاح «هر هفت کرده» در اشعار شاعران قرن ششم به بعد دیده می شود؛ اما بیشترین کاربرد آن در اشعار خاقانی است. فرهنگ ها این اصطلاح را به معنی «دارای آرایش کامل» و همان که امروز «هفت قلم آرایش کرده» گفته می شود، آورده و آن را شامل حنا، وسمه، سرمه، سرخاب، سفیداب، زرک، و غالیه دانسته اند. شارحان خاقانی نیز در شرح بیت های مذکور، فقط به ذکر همان هفت قلم آرایشِ آمده در فرهنگ ها بسنده کرده و توضیح دیگری در این باره نیاورده اند. ازآنجاکه خاقانی شاعر نکته های دقیق است، می توان پنداشت که وی در توصیف کعبه به عنوان عروسی دارای آرایش کامل، شباهت هایی در نظر داشته است. مسأله مقاله حاضر این است که آوردن این صفت برای کعبه، چه معنا یا توجیهی در ذهن خاقانی داشته است. نتایج حاصل از بررسی این موضوع، گویای آن است که اولاً منظور خاقانی از «هر هفت کرده» درباره عروس یا معشوق، تنها استفاده از مواد آرایشیِ گفته شده نبوده؛ بلکه منظور وی همه لوازم مربوط به عروس بوده است که شامل آراستن گیسو، پوشیدن لباس زیبا و گران بها، استفاده از زیورآلات، استفاده از عطر و در حجله نشستن هم می شده و ثانیاً خاقانی اجزایی از خانه کعبه را با آنچه به آراستگی و زیبایی عروس مربوط می شده، تطبیق داده و آنها را به عنوان هر هفت کردگی کعبه در نظر گرفته است.
واکاوی سخاوت و بن مایه های آن در شعر دعبل
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
26 - 52
حوزههای تخصصی:
یکی از زیباترین جنبه های اخلاق، سخاوت می باشد. در ادب عربی کرم و سخاوت جایگاهی ویژه دارد. شخص کریم با بخششی که نثار دیگران می کند، رفیع ترین جایگاه را به خود اختصاص داده و به زندگی اجتماعی اعتباری دیگر می بخشد. در این بین شاعران همنوا با کریمان ضمن تأسّی از سیره آنان، زیباترین اشعار خود را نثار آنها کرده و به واسطه توصیفات زیبایی که از سخاوت به نمایش می گذارند؛ موجبات بخشش هرچه بیشتر دیگران را فراهم می کنند. این ویژگی اخلاقی به روایت اشعاری فراوان، آشکارا نزد دعبل، تجلّی یافته است و شاعر از جنبه های مختلف این فضیلت اخلاقی را در وجود خود به اثبات رسانده است. در این مقاله که به شیوه توصیفی –تحلیلی نگارش یافته، ضمن بیان مهم ترین مؤلفه های سخاوت در شعر دعبل به جلوه هایی زیبا از شخصیّت شاعر دست می یابیم. یافته های تحقیق که برآمده از شعر شاعر می-باشد، نمایانگر توجّه خاصِّ شاعر به این فضیلت برتر اخلاقی است که از آن به صورت های مختلف یاد شده است. شاعرگاه آشکارا از سخاوت خود سخن می گوید و گاه شخصیّت آرمانی خود را در وجود شخصی دیگر به نظاره می نشیند و زمانی به خاطرعلاقه شدیدی که نسبت به این فضیلت دارد به سخنان ناصحان و سرزنشگران بی تفاوت است و در این راه از رسوا ساختن انسان بخیل إبایی ندارد.
درنگی در تفکر وجودی شاعرانه از منظر هایدگر متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
79 - 100
حوزههای تخصصی:
هایدگر در مطالعات فلسفی خود رویکرد جدیدی به تفکر می گشاید که متفاوت با تفکر متافیزیکی است و از آن با عنوان عام "تفکر وجودی"یاد می کند. آدمی در چنین تفکری، باید گشوده به روی حقیقت هستی باشد و به ندای آن گوش بسپارد. هایدگر متقدم از راه پدیدارشناسی"دازاین" سعی در تقرب به معنای هستی دارد، درحالی که در اندیشه متأخر، وی بر شاعرانگی تفکر و حوالت تاریخی وجود، تأکید می ورزد. هایدگر بر این باور است که "تفکر وجودی"، تفکری برآمده از هستی و درباره آن است. سرچشمه و متعلق این تفکر خود هستی است؛ هستی به مثابه "رویداد" که تفکر انسان را از آنِ خود می کند. رویداد خصلتی تاریخی دارد، به این معنی که هستی در ادوار مختلف تاریخ خود، جلوه های گوناگونی دارد و خود را به انحای مختلفی اظهار می دارد. این اظهار، همان موهبت هستی است. پس تفکر باید پذیرا و منتظر موهبت هستی باشد. این موهبت خود را در زبان و شعر می نمایاند که شرط ظهور و آشکار شدن هستی موجودات است. شعر به مثابه روشن ترین پدیدار زبان اصیل، سروده شدن حقیقت را امکان پذیر می کند با خصلت "یادآوری" و "نامیدن"، گشاینده مجلایی برای ظهور حقیقت هستی می شود و این شاعر و متفکر است که باید از این ظهور پاسداری کند. ازاین رو تفکر وجودی با ذات شعر یکی است. با وجود بصیرت ویژه ای که تفکر وجودی هایدگر به مثابه راهی برای تعمق در هستی برای ما گشوده است، پرسش ها و ابهاماتی به رهیافت وی به نظر می رسد، از جمله: شائبه محدود کردن حقیقت هستی به افق زمان، ابهام درباره ثبات یا تجدد هستی و نهایتاً کمرنگ شدن نقش اراده و اختیار انسانی و تن دادن به گونه ای از جبر و دترمینیسم. نوشتار حاضر در صدد است با روش توصیفی- تحلیلی نخست بنیاد "تفکر وجودی"متأخر هایدگر و مختصات آن را تحلیل کند و سپس با رویکردی انتقادی، رهیافتِ هایدگر را مورد نقد و بررسی قرار دهد.
بازخوانی شخصیت جعفربن ابی طالب بر اساس مرثیه حسان بن ثابت
حوزههای تخصصی:
دین اسلام در سرزمینی شعرپرور و شاعرخیز ظهور کرد؛ چراکه قوم عرب در سخن و سخنوری چیره دست و در سخن شناسی توانا بود و به شعر و شاعری قدر فراوان می نهاد. شعر، سند و مدرک فضایل، معایب، انساب و ایام و تاریخ اعراب به شمار می رفت و تمام معرفت و زندگی آنان محسوب می شد. یکی از ابزار عرب ها برای بیان احساسات خود در غم از دست دادن بزرگان، مرثیه هایی است که در سوگ آنان می سرودند. در این میان، یکی از مرثیه ها، در غم «جعفر بن ابی طالب» از «حسّان بن ثابت انصاری» است. حسان ازجمله شاعرانی بود که اشعار فراوانی در مدح پیامبر (ص) سرود و مرثیه هایی در سوگ شخصیت های بزرگ عرب برجای نهاد. نوشتار پیش رو در بررسی مرثیه حسان درباره جعفر باتکیه بر منابع لغوی و تاریخی به این نتیجه دست یافت که این گونه اشعار علاوه بر تبیین میزان حزن و اندوه در مرگ شخص، به معرفی وی می پردازد که بیان کننده جایگاه ویژه افراد است و سبب ماندگاری آنها می شود.
تجلی نماد باد و باران در اشعار سمبلیک م. سرشک(مقاله علمی وزارت علوم)
شاعران فارسی زبان از قدیم با عناصر و مظاهر طبیعت انس و الفت داشته اند. طرز تلقی آنان از طبیعت بسته به فضای حاکم بر جامعه و نوع نگرش و دیدگاه های فردی- شخصیتی آنان و نیز ذهنیت و تجربه های شاعرانه اشان بسیار متفاوت است.گروهی از آنان با طبیعت برخوردی منفعل و توصیفی دارند و گروهی دیگر طبیعت را ابزار و دست مایه ای برای بیان اندیشه های سیاسی- فلسفی- انسانی خود قرار می دهند. م. سرشک نیز در زمره ی شاعرانی قرار می گیرد که از طبیعت به عنوان عاملی برای بیان اندیشه های اجتماعی خود بهره جسته است. زیرا وی به شهادت بخش عظیمی از آثار ش، روحی بی قرار و جانی آگاه و جویای کمال دارد. به دنبال رسالت انسان مدار خود، در برابر جامعه ای که در منجلاب فقر و جهل و فساد و بی عدالتی دست و پا می زند به هر پدیده ای متوسل می شود تا با بیانی غیرمستقیم و سمبلیک زندگی و زیستن را بستاید و با مرگ و تحّملِ بیداد به مبارزه برخیزد. از این رو جریان و جلوه ی طبیعت- که نشانه ی حیات و رویش و دگرگونی است- در آفاق شعر شفیعی به لحاظ ریشه دوانیدن در ژرفای خواست و نیازهای اجتماعی و فرهنگی بسیار تأمّل برانگیز است.
دراسة نوستلوجية في شعر "آن روزها" لفروغ فرخزاد و"نهاية السلم " لنازک الملائكة
حوزههای تخصصی:
النستولجیه هی احدی المواضیع التی یناقشها نقد علم النفس، وهو یکتب باللغه الفارسیه على أنه حنین أو شوق. إن الشوق إلى الماضی الجمیل ومقارنه الحاضر بالماضی یسمى بالنستولجیه. ومن مکوناتها حزن التشرد والبعد عن الوطن، وذکرى الموت، وشوق الطفوله والشباب، وفراق الحبیب، وذکرى حقبه من التاریخ المجید، والآثار والتطلع إلى مدینه فاضله. وقد عرضت فروغ فرخزاد، الشاعره الفارسیه المعاصره، وناز ک الملائکه، شاعره الأدب العربی المعاصر، أشکال وأبعاد الألم والشوق والحنین فی شعرهما. یتناول هذا المقال مقاربه الحنین إلى الماضی والحب وذکریات الطفوله والشباب والرغبه فی المدینه المثالیه، معتمداً على قصیده "آن روزها(تلک الأیام)" لفروغ فرخزادو"نهایه السلم" لناز ک الملائکه، ویحاول شرح تجلیات کل منهما من وجهه نظر مقارنه، ورغم أن الکتاب قد حللوا هذین الشاعرین وهذین العملین الأدبیین من جوانب مختلفه، إلا أن جوانبه الحنینیه حظیت باهتمام أقل والمقالات الماضیه قد تناولت ابعاد شتی من النستولجیات فی کل اشعار هاتین الشاعرتین لکن هذه المقاله تناولت مقارنه النستولجیهفی هذین الشعرین المتمیزین بشکل خاص
تعهدِ ایدئولوژیک و مخاطب شناسیِ شعر سیاوش کسرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاوش کسرایی از شاعران نوپردازیست که به واسطه گرایش حزبی و تعلق خاطری که به ایدئولوژی مارکسیستی داشت، در شکل گیری گونه ای شعر نو با ماهیتِ گفتمانی خاص، نقش ایفا نموده و آثاری با مختصات و رمزگانِ مرامی و ایدئولوژیک سروده است. در این نوشتار، کیفیت، ابعاد و شاخصه های بخشی از شعر کسرایی که متأثر از تفکر سیاسی و حزبی و نیز تحت تأثیر مخاطبان ویژه او تکوین یافته، به شیوه توصیفی- تحلیلی مورد بررسی و کاوش قرار گرفته است. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که کسرایی در مواردی نه فقط در جایگاه شاعر، بلکه در موقعیت یک ایدئولوگ و نظریه پردازِ حزبی و سیاسی ظاهر شده است؛ بدین واسطه، شعر او ویژگی های مرامنامه یا بیانیه حزبی و ایدئولوژیک را به خود پذیرفته است. در این موارد، شعر کسرایی عموماً در راستای اعتباربخشی به ارزش ها، آرمان ها و مولفه های ایدئولوژی مارکسیستی نظام یافته است؛ از این روی، بیش از مخاطبان عام و معمول شعر، مخاطبانی را مد نظر داشته که با شاعر، همگرایی و مشترکات فکری و ایدئولوژیک دارند؛ یا از عادات و زمینه ذهنی لازم و مناسب برای ادراک مفاهیم و محتوای ایدئولوژیک شعر او برخوردار هستند. زیرا تنها این گروه از مخاطبان می توانند پیام، معانی و مفاهیمی را از شعر کسرایی دریافت و برداشت کنند، که کسرایی قصد القاء و انتقال همان ها را به خوانندگان داشته است.
حافظ و ارزش ها و ضد ارزش های اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به روش تحلیل محتوا به پیروی از نظریه مارکس وبر، به بررسی ضد ارزش ها در جامعه عصر حافظ پرداخته شده است. هدف از این تحقیق شناخت نگرش اجتماعی حافظ و مسائل اجتماعی و فرهنگی شرایط سیاسی جامعه آن عصر است. برای دستیابی به این هدف، به بررسی آن دسته از غزلیاتی پرداختیم که در آن به ارزش ها و ضد ارزش های جامعه او اشاره شده است. یافته ها نشان داد که حافظ نسبت به ناهنجاری های موجود در جامعه خود واکنش نشان داده و منتقد ضد ارزش هایی است که پایه های جامعه آرمانی ساخته شده در ذهن صلح جوی او را متزلزل ساخته است. شاعر شیرین سخن ما، مخاطرات بی شماری را به جان خریده و با لحنی تند و گزنده از صوفی و محتسب و شیخ و مفتی و واعظ لب به سخن گشوده و در نکوهش ضد ارزش هایی چون ریا، فساد، فرصت طلبی، حرام خواری و مانند آن سخن سرایی کرده است تا رسالت اجتماعی خود را به تمام و کمال به سوی یک مبارزه سیاسی سوق دهد. او با کلام شیوا و شیرینش کوشیده تا همبستگی و هویت ملی را در میان اعضای جامعه قوام بخشد و با اتکا به نگاه ژرف خود، طرحی نو از انسان، آزادی، دین و دنیا دراندازد.