مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
شعر پارسی
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۸ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
از جمله سنتهای شعر پارسی که ریشه در ادبیات سامانی و شعر ستایشی و درباری دارد و حتی میتوان پیشینه آن را تا ادبیات پیش از اسلام و بهویژه آیین گوسانی پارتی نیز باز پس برد، روایت شعر است. در ادب عرب نیز روایت، پیشینه¬ا¬ی دراز دارد و یگانه راهی بوده است که یادگارهای ادبی اعراب را از دوره جاهلی به روزگار اسلامی رسانیده است. روایت در پارسی، خوانده شدن شعر بر زبان راویان خوشآوازی بوده است که از سوی شاعر، عهده¬دار گزارش سخن او بوده¬اند. در این مقاله پیشینه روایت شعر در ایران، زمینه¬های پیدایش آن، نامهای برجای مانده از راویان، کارکردهای آنان و سرانجام، دگرگونیهای راه یافته در مفهوم روایت بررسی شده است. در بخشی از مقاله نیز به پیشینه روایت در ادب عرب و پژوهش در سرچشمه روایت پارسی و پیوند آن با ادب عربی پرداخته شده است.
شعر صائب :محصول پیوند فرهنگی ایران و هند
حوزه های تخصصی:
صائب تبریزی درخشانترین و نامدارترین شاعر سبک هندی در شعر فارسی است. او در سفر طولانی خود به هندوستان، شناخت و آگاهی عمیقی از فرهنگ آن سرزمین به دست آورد و افزون بر آن، در سراسر عمر پربار خود، در دیوانهای شاعران پارسی گوی ایران و هند، با دقت فراوان تتبع کرد و با تلفیق این دو فرهنگ اصیل، سرمایه بزرگی از معانی و مضامین والای انسانی فراهم ساخت و در اشعار خود از آن بهره بسیار برد. بنابراین، دیوان صائب تبریزی را می توان از یک دیدگاه، عصاره این دو فرهنگ دانست. در این گفتار، این مطالب با شواهد و دلایلی گوناگون بررسی و اثبات می شود.
بررسی تطبیقی «طرح» و «توقیعه» در ادب پارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر «طرح » در فارسی و «توقیعه» در عربی یکی از گونه های شعر امروز ایران و عرب است که با معنایی ژرف در قالب کلماتی اندک بیان شده است. قالب شعرهای کلاسیک کوتاه فارسی و عربی جای خود را در شعر مدرن به «طرح» و «توقیعه» داده است و از اوایل دهه هفتاد قرن بیستم شاعران فارسی و عربی به آن رسمیت بخشیدند.
تاریخ شعر کوتاه فارسی به شعر کوتاه قدیم و سپس به خسروانی ها و تاریخ شعر کوتاه عربی به توقیعات دوره عباسی باز می گردد. مهمترین علل و اسباب پیدایش و انتشار این گونه شعری عبارت است از: دگرگونی در جهان بینی، سرعت و شتاب، دگرگونی در ذوق و احساس جمعی، مشغله زیاد و وقت اندک، سنّت شکنی و اثرپذیری از خارج.
این گونه شعری در فارسی با شعرهای کوتاه نیما آغاز شد و به وسیله شاعرانی چون بیژن جلالی، ضیاء الدین خالقی، محمّد زهری، منصور اوجی و سیروس نوذری به اوج رسید و در عربی از آثار امین الریحانی و جبران خلیل جبران آغاز شد و به وسیله شاعرانی چون عزالدین المناصره، أحمد مطر، مظفّر نوّاب، إبراهیم نصرالله، به اوج رسید.
در این پژوهش ویژگی های «طرح» و «توقیعه» از جمله زبان، وزن و قافیه، ایجاز؛ طنز، هنجارگریزی معنایی، جذابیت موضوع، مورد بررسی قرار گرفته و ثابت شده است هر چند این گونه شعری متأثر از گونه های خارجی است؛ ولی هرگز تقلید و نمونه برداری از آن اشعار نبوده؛ بلکه ریشه در شعر کهن ادبیات فارسی و عربی دارد
جایگاه گل سوسن در فرهنگ، شعر و ادب پارسی
منبع:
هنر و تمدن شرق سال پنجم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶
3 - 14
حوزه های تخصصی:
گیاهان از دیرباز در فرهنگ و هنر ایرانیان از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. در این میان برخی از گیاهان مورد توجه و ستایش بیشتری قرار گرفته اند و به اصطلاح گزیده شده اند. گل سوسن نیز یکی از گیاهانی است که از دوران کهن در میان ایرانیان از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است و می توان آثار این احترام را در اندیشه مردمان این سرزمین پی گرفت. گرچه امروزه منشأ این گزینش مبهم است اما بیانگر وجود مفاهیمی ذهنی در اندیشه مردمان باستان است. گل سوسن از نمونه گل هایی ست که در فرهنگ ما نضج یافته است. رسوخ این گل در فرهنگ ما بخشی از هویت تاریخی و خاطرات مردم این سرزمین را به خود اختصاص می دهد؛ بدین سان شناسایی تحولات معنایی آن امری ضروری تلقی می شود. یکی از منابع شناخت اندیشه های هر ملت، مطالعه آثار ادبی آن است و شعر فارسی به عنوان یکی از کهن ترین منابع ادبی مردم ایران، می تواند در شناسایی لایه های معنایی پنهان این گل راهگشا باشد. شاعران پارسی گوی نماینده تفکرات رایج دوران خود هستند که در ورای ابیات، حقایق و مفاهیمی را برای ما روشن می سازند که بیانگر وضع زمانه خویش است. پژوهش در دست، در پی آن است که با تحلیل آثار شعری در دوره های ادبی مختلف، به تلقی از نگرش مردمان ایران به گل سوسن دست یابد. به همین منظور ابتدا گونه های مختلف گل سوسن به شیوه علمی معرفی و ویژگی های کلی آن بیان می شود. پس از آن که درآمدی از حضور گل سوسن در فرهنگ و هنر ایرانیان ارائه شد، با ارائه نمونه هایی به تحلیل معنایی گل سوسن در ادوار شعری پرداخته می شود.
سرگذشت عاشقان روزگار
منبع:
آینه پژوهش سال ۲۷ بهمن و اسفند ۱۳۹۵ شماره ۶ (پیاپی ۱۶۲)
36 - 39
حوزه های تخصصی:
کتاب بانگ نی دربردارنده یک مثنوی بلند سروده امیرهوشنگ ابتهاج )سایه( است که بر وزن مثنوی معنوی مولوی سروده شده است. شاعر نماد نی را نیز از مولوی گرفته و به شیوه خود آن را در رمزگانی تازه با مفاهیمی امروزین پیوند زده است. سایه در بانگ نی توانسته با قالبی کهن باورها، دردها و آرما نهای انسان امروزی را بازگوید و در این راه از زبانی آراسته و پیراسته بهره برده است. قافی هسازی هنری و آرایه پردازی گسترده سایه که بیشتر در موسیقی شعر نمود یافته، نغز و نهفته با تاروپود بافت سخن درآمیخته و هرگز ساختگی نمی نماید. نگارنده در نوشتار پیش رو، به بررسی بنیاد دیگرسانی بانگ نی با شعر کهن به ویژه مثنوی معنوی و بخشی از باورهای بازتاب یافته در آن، همراه با گزارش زیبای یشناسانه برخی بیت ها، پرداخته است.
بررسی انتقال تصوف با تکیه بر سیر تاریخی نظریه وحدت وجود از ابن عربی تا بیدل
حوزه های تخصصی:
عرفان و تصوف اسلامی به زعم پاره یی از محققین خاستگاهی شرقی دارد و از ادیان هند و بودایی به انحای گوناگون به جهان اسلام راه یافته است. آموزه های وحدت وجودی هندی، ابتدا مکتب خراسان از تصوف را تحت تاثیر قرار داد و سپس از این طریق در مکتب عراق نیز تاثیر گذاشت. محی الدین ابن عربی اندلسی به عنوان موجد و یا حداقل مدون عرفان نظری یا حکمت فلسفی، در عرفان و تصوف تاثیر فراوان نهاده است. آثار ابن عربی همراه با شرح ها و تفسیرها و حتی انتقادها و تکفیرها، مرزهای ممالک اسلامی را درنوردید و از منتهی الیه غرب، به هندوستان در اقصی نقاط شرق که خارج از مرزهای جهاناسلام بود، رسید. میرزاعبدالقادر بیدلعظیم آبادیکهدرایرانبهدهلویمشهوراستازآرایعرفانیابن عربیتاثیرفراوانپذیرفتهاست،به گونه ییکهمی تواناورابقیه السیفشارحینابن عربیدانست. بیدلعلی رغمشهرتومحبوبیتفراوانیکهبینفارسی زبانانشبه قارهو آسیای میانهدارد،در ایرانبه خوبیشناختهنیست. اینمقالهبادیدگاهیتطبیقیبه بررسی انتقال تصوف و همراه با آن، شعر پارسی به هندوستان می پردازد، سپس تاثیر آرای ابن عربی در مهم ترین مسأله تصوف و عرفان، یعنی وحدت وجود را در آثار بیدل با ذکر شواهد بررسی می نماید.
پاکدامنی و پوشیدگی زن در جلوه گاه شعر پارسی
حوزه های تخصصی:
در شعر و ادب پارسی، همواره از پوشیدگی و پاک دامنی، به عنوان مهم ترین و اساسی ترین ویژگی های زن نام برده شده است. علاوه بر این، زندگانی خانوادگی جامعه ایرانی، همیشه بر این اساس استوار بوده که زن ها با مردان بیگانه آمیزش نداشته باشند و شیوه زندگی در خانه ها نیز به صورت بیرونی و اندرونی بوده است. باور به پوشیده بودن و مستوری به عنوان صفتی بارز و ارزنده برای زن، موجب شده است که در شعر، مجازاً به جای واژه زن و دختر، از صفت مهم او، یعنی پوشیده، پوشیده روی و پوشیده رخ استفاده شود. در دنیاى پاک شعر فردوسى، زن ایرانی، نژاده، عفیف، خویشتن دار و پوشیده است و دارای صفات والای انسانی. زنان عفیف و باحیاى شاهنامه، زیبا هستند و صاحب جمال و همواره خود را از چشم اغیار مى پوشانند و به این امر مى بالند. این باور و اندیشه، در شعر دیگر شاعران بزرگ ایران به وضوح نمایان است، چه آنجا که آشکارا به این موضوع اشاره دارند و چه آن گاه که در قالب صور خیال و تصویرپردازی های شاعرانه، از مضمون پوشیدگی، پاک دامنی و حیای زن، سخن به میان می آورند. در این مقاله با نگاهی به شاهنامه و آثار شاعرانی دیگر، به بررسی موضوع پوشیده بودن و پاک دامنی زن در این آثار پرداخته شده است.