مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
شناخت شهودی
حوزه های تخصصی:
عالم غیب نشئه ماورای ماده است که نیل به حقایق آن، در تحقق کمال انسانی نقش بسیار مهم و ارزندهیی دارد، لذا ایمان به آن وجهه» دعوت تمام ادیان توحیدی، خصوصاً اسلام میباشد. از آنجا که ایمان به غیب بدون شناخت آن امکانپذیر نیست، لذا بحث از شناخت نشئه غیب بسیار مهم و ضروری است و هدف این مقاله آنست که راه شناخت حقایق عالم غیب از نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی که از بزرگترین اسلام شناسان شیعیند، مورد بررسی قرار گیرد.
تحلیلی بر شناخت و اصول تربیت اشراقی از دیدگاه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی اندیشه سهروردی با هدف تبیین دیدگاه فلسفی وی دربارة شناخت، تحلیل و استنباط اصول تربیتی از آن با استفاده از روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. فلسفه وی، که به عنوان فلسفه التقاطی(عقل و شهود) میتوان از آن نام برد در شناخت با ترکیب دو نگرش فلسفی و عرفانی یعنی برهان ارسطویی و عرفان افلاطونی با نگرش اشراقی به شکل قاعده مندی نظام متفاوتی از فلسفه پیش گفته را مطرح میسازد. بیشتر، سهروردی در زمینه کسب دانش این باور را القا کرده است که کسب دانش از جانب انسان به تجربه سه سطح شناختی، یعنی شناخت شهودی (استفاده از حواس)، شناخت از طریق مشاهده (شهود عرفانی) و شناخت اشراقی منوط است که این سطح از شناخت می تواند انسان را به حقیقت دانش رهنمون سازد؛ لذا این نوع نگرش از شناخت و فرایند کسب دانش توسط انسان، پیامدهایی را برای اصول تربیت در پی دارد که در این مقاله بدان پرداخته شده است.
نسبت شناخت عقلی خدا و شناخت خدا به خدا در دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون دینی به ویژه روایات به شکل صریح و غیرصریح شناخت خدا به خدا را توصیه و تأکید می کنند. توصیه «اعرفو الله بالله» ازجمله اینهاست. در دیدگاه ابن عربی شناخت خدا به خدا معرفتی، شهودی است که منحصر و مختص «اهل الله» است. ابن عربی با توجه به رویکرد عرفانی و مبتنی بر وحدت وجود و مظهر بودن عالم، شناخت خدا به خدا را تفسیر و آن را وهب الهی می داند که تنها اهل الله آن را در می یابند. بررسی جایگاه عقل در معرفت الله از دیدگاه وی حائز اهمیت است. وی با همه انتقاداتی که به راه برهان و استدلال که فلاسفه عهده دار آن هستند وارد می آورد عقل را نیز مشمول وهب الهی دانسته که آن هم فقط شامل عقول اهل الله می گردد. اهمیتی که محی الدین به راه عرفان و شهود می دهد شناخت خدا به خدا را منصرف در اهل عرفان دانسته و حتی معرفت شرع و تقلید از خدا را شایسته آنان می داند و بر راه های دیگر می تازد.
تبیین شناخت مثال خیر بر اساس روش دیالکتیک افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به تبیین نگرش افلاطون در خصوص چگونگی شناخت مثال خیر از طریق فرایند دیالکتیک پرداخته شده است. روش نگارنده جهت رسیدن به این امر، تحلیل آثار افلاطون و مفسران او در خصوص چگونگی ارتباط دیالکتیک و مثال خیر و نقش دیالکتیک در فرایند معرفت شناختی انسان به مثال خیر بوده است. دستاورد تحقیق نشانگر آن است که از نظر افلاطون شناخت انسان دارای مراتبی است که با هر مرتبه ای از آن مرحله-ای متناظر از هستی را می شناسیم. مثال خیر منشأ هستی و معرفت و خود در فوق مراتب هستی و معرفت جای دارد. فلسفه افلاطون جست وجوی نفس حقیقت توسط عالی ترین مرتبه شناسایی انسان، یعنی عقل است که آن لمحه ای الهی از عالم حقیقت است و انسان توسط آن، عالم ایده ها و نهایتاً مثال خیر را مورد شناخت قرار می دهد و دیالکتیک، روش فلسفی او جهت درک این عوالم است که دارای دو وجه عقلانی- مفهومی و عقلانی– شهودی است. نگارنده در صدد است تا فرایند شناخت مثال خیر را بر اساس مبانی فلسفه افلاطون به گونه ای تبیین نماید که هم انسجام درونی و هم سیر منطقی داشته باشد.
نقش معرفت های شهودی در تکامل اختیاری انسان از نظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم بهمن ۱۳۹۹ شماره ۲۷۸
11-22
حوزه های تخصصی:
ازجمله شناخت های انسان که در کمال او مؤثر است، معرفت شهودی است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی نقش ایجابی و سلبی معرفت های شهودی انسان در تکامل اختیاری او از دیدگاه قرآن در چارچوب تفسیر موضوعی آیات می پردازد. یافته های پژوهش حاکی است که برخی از آیات دلالت دارند بر اینکه معرفت شهودی انسان به خود و خداوند، عین کمال است و در رسیدن آدمی به کمال بالاتر نیز نقش ایجابی دارد. مطابق دلالت دسته ای دیگر از آیات، خداوند خود به برخی از بندگان خاصش معرفت هایی شهودی اعطا می کند که موجب افزایش کمال آنها می گردد. از دلالت ضمنی پاره ای از آیات هم استفاده می شود که بعضی از معرفت های حضوری می توانند تأثیر سلبی در کمال آدمی داشته و عامل سقوط و زمینه ساز دوری او از سعادت باشند. درک القائات شیطانی و احساس درونی استقلال و بی نیازی از خدا از این قبیل اند.
امکان سنجی و نوع شناخت خداوند با نگاه تطبیقی در تفسیر المیزان و مفاتیح الغیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
109 - 129
حوزه های تخصصی:
بی تردید یکی از مهم ترین مباحث فلسفی و کلامی، بحث در باره خداوند است ولی بدون فهم چگونگی شناخت، شناخت خداوند غیر ممکن خواهد بود؛ امروزه به دلیل اختلاف میان مذاهب اسلامی، بهترین دفاع از حق، کشف نقاط اشتراک و افتراق و تبیین درست دیدگاه فریقین در آیات قرآن کریم است. پژوهش حاضر که بر روش توصیف و تحلیل با مطالعه و بررسی دو تفسیر المیزان و مفاتیح الغیب استوار است دیدگاه و آراء دو مفسر برجسته – علامه طباطبایی و فخررازی – را از دو مذهب شیعه و سنّی در باره «امکان شناخت ذات خداوند» مورد بررسی قرار داده است؛ لذا برای واکاوی مسأله اصلی، نکات دیگری نیز بررسی شد که مثلاً هر کدام از دو مفسر نوع شناختی که از خداوند ارائه داده اند کدام یک از شناخت های فطری، عقلی، نقلی، شهودی و حسی است؟ نتیجه اینکه علامه طباطبایی برخلاف دیدگاه فخررازی بر ناممکن بودن شناخت کامل خداوند اذعان دارد، حصر شناخت عقلی و نادیده گرفتن علم حضوری و شهودی مهم ترین وجه تمایز دیدگاه فخررازی با علامه است؛ دیدگاه علامه طباطبایی در تحلیل مسأله، منسجم تر است و تعارض ندارد.