مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فضیلت اخلاقی
حوزه های تخصصی:
آکوئیناس «مدافع» ارسطو در نیاز فضایل عقلی به جهت دهی فضایل اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترنس اروین استدلال می کند که آکوئیناس به پرسشی که ارسطو طرح کرده بود ولی پاسخ نداده بود، پاسخ داد. پرسش این است که آیا بین فضایل عقلی و فضایل اخلاقی ارتباطی وجود دارد؟ پاسخ این است که بله، فضایل اخلاقی به فضایل عقلی برای رسیدن به غایت نهایی جهت می دهند. فضایل اخلاقی می گویند که در زمینه چه اموری باید اندیشید، چقدر به امور دیگر باید پرداخت و چقدر باید برای امور عقلی زمان گذاشت. آکوئیناس علاوه بر فضایل اخلاقی به فضایل موهبتی قائل است و به آنها به ویژه به محبت، در جهت دهی مذکور، نقش محوری می دهد. نگارنده استدلال می کند که اولاً ارسطو هم به این پرسش پاسخ داده بود. ثانیاً بین فضایل عقلی و فضایل اخلاقی تفاوت نوعی وجود ندارد. ثالثاً یک فضیلت است که هم در امور عقلی عمل می کند و هم در امور اخلاقی. رابعاً ریشه اشکالات در طبیعت-گرایی اخلاقی آکوئیناس، به تبع ارسطوست.
نقش فرایندهای خودشناختی و عوامل بزرگ شخصیت در فضایل اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش فرایندهای خودشناختی و پنج عامل بزرگ شخصیت در فضایل اخلاقی بود. 315 دانشجو به این پرسش نامه ها پاسخ دادند: خزانه بین المللی گویه های شخصیت-پنج عامل بزرگ، مقیاس کوتاه خود مهارگری، مقیاس خودشناسی انسجامی، و پرسش نامه فضایل اخلاقی. نتایج پژوهش نشان داد که فضایل با پنج عامل بزرگ شخصیت (برون گردی، توافق، وظیفه شناسی، ثبات هیجانی و تجربه پذیری)، خودمهارگری و خودشناسی انسجامی همبستگی مثبت دارند. توافق و خودشناسی انسجامی، نیرومندترین همبسته های فضایل بودند و وظیفه شناسی ضعیف ترین آن. همچنین، نقش واسطه ای خودشناسی انسجامی در رابطه شخصیت با فضایل تأیید شد، اما نقش واسطه ای خودمهارگری در این رابطه تأیید نشد. این پژوهش نشان داد رابطه برخی رگه های شخصیت با فضایل اخلاقی قوی تر از رابطه سایر رگه های شخصیت است. نتایج این پژوهش از این دیدگاه حمایت کرد که خودشناسی نقش میانجی را میان شخصیت و فضایل اخلاقی ایفا می کند.
بازتاب بنیادهای اخلاق اجتماعی امام رضا (ع) در شعر متعهّد عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات متعهّد می کوشد ارزش های دین اسلام و سجایای اخلاقی اهل بیت علیهم السّلام را به تصویر کشیده و در راستای الگوآفرینی ادبی - اخلاقی گامی مؤثّر بردارد. با توجّه به تعامل و پیوند فرهنگی و تاریخی میان ایرانیان و اعراب، بازتاب شخصیّت اخلاقی امامان معصوم در شعر ایشان قابل بررسی است.
پژوهش حاضر، بر اساس روش توصیفی - تحلیلی با رویکرد تطبیقی، می کوشد تا مصادیقی از اخلاق اجتماعی امام رضا (ع) را در دو ادب فارسی و عربی، ارائه نماید. اگرچه امام (ع) جامع تمام فضائل انسانی است امّا با بررسی مواردی از شعر عربی و فارسی، برخی ویژگی های اجتماعی امام رضا (ع) از جمله: کرم،
حسن خلق، صداقت، فروتنی و عدالت ایشان بیشتر خودنمایی می کند، از جهت بسامدی نیز، از میان سجایای اخلاقی - اجتماعی مذکور، شاعران هر دو زبان بیشتر به اصل اخلاقی کرم و بخشش آن حضرت پرداخته اند؛ و آن به جهت تأکید امام رضا (ع) بر بخشش و سخاوت و تجلّی آن فضیلت ها در گفتار و کردار می باشد.
رابطه بین فضایل اخلاقی و عقلانی از منظر فارابی و زاگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
ازجمله مسائل مورد مناقشه درباره فضیلت، ارتباط فضایل با یکدیگر است که اولین بار سقراط و افلاطون به آن پرداختند و نظریه یگانگی فضیلت را مطرح کردند. ارسطو این نظریه را نپذیرفت و فضیلت را به دو قسم عقلانی و اخلاقی تقسیم نمود. او بیشتر به بحث درباره فضیلت اخلاقی پرداخت و به این پرسش که چه رابطه ای میان فضیلت عقلانی و اخلاقی وجود دارد، پاسخ شفافی نداد. فارابی و زاگزبسکی، نظریه یگانگی فضیلت را نمی پذیرند و معتقدند فضایل عقلانی، غیر از فضایل اخلاقی هستند؛ فارابی در پاسخ به ارتباط بین فضایل، نظریه تقدم و تأخر و زاگزبسکی نیز نظریه زیرمجموعه را مطرح کرده اند. تحلیلی که فارابی و زاگزبسکی از ارتباط بین فضایل مطرح می کنند، درنهایت تقریر دیگری از یگانگی فضیلت ها است.
مسئلة ارتباط فضایل از نظر فارابی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
چیستی فضیلت و چگونگی کسب آن از مباحث مهم از نظر فیلسوفان است. یکی از مسائل مورد مناقشه دربارة هر نظریه ای در باب فضیلت، مسئلة ارتباط فضایل با یکدیگر است که نخستین بار افلاطون و سقراط آن را مطرح کردند. آنان مدافع نظریة یگانگی فضیلت بودند. ارسطو نخستین کسی است که تمایز بین فضیلت عقلانی و اخلاقی را مطرح، و یگانگی فضیلت را نقد کرد. با این حال، او پاسخی به این پرسش که چه رابطه ای بین فضیلت عقلانی و اخلاقی وجود دارد، نمی دهد. فارابی نظریة یگانگی فضیلت را نمی پذیرد و همچون ارسطو با استفاده از قوای نفس و روش اکتساب فضایل، فضایل را بر دو قسم عقلانی و اخلاقی می داند. او در پاسخ به این پرسش که چه رابطه ای بین فضایل وجود دارد، نظریة تقدم و تأخر را مطرح کرده است. این مقاله با روش توصیفی و تحلیل محتوا به بررسی این مسئله پرداخته است.
بررسی داستان رستم و سهراب با رویکرد اخلاق ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار،بررسی داستان رستم وسهراب با توجه به فضایل اخلاقی در اندیشه ارسطو است. فضیلت از نگاه ارسطو،ملکه اخلاقی ستوده ای است که میان دو حد افراط وتفریط جای دارد؛شجاعت،صداقت،بزرگ منشی،درستکاری در شمار این فضایلند. دراین مقاله،پس از نگاهی کوتاه به رویکرداخلاقی ارسطو در زمینه فضایل اخلاقی،این فضایل در داستان رستم وسهراب،بررسی شده اند. تحلیل داستان رستم وسهراب از این نظر،نشان دهنده تناظری قابل اعتنامیان صفات اخلاقی و رفتاری شخصیت های داستان با فضایل اخلاقی ارسطویی است و علاوه بر این،مؤید اهمیت اصول اخلاقی در شاهنامهومنش پهلوانان ایرانی حتی با توجه به رویکردهای مهم فلسفی در این زمینه است؛چنانکه رفتار شخصیتی مانندسهراب،انطباقی قابل توجه بافضایل اخلاقی ارسطویی دارد.
معرفت شناسیِ اخلاقیِ سقراط: پیوندِ نظر و عمل در نوشته های آغازینِ افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشته های آغازین افلاطون حول محور نوعی معرفت می گردند که متعلَقِآنفضیلت های اخلاقی ا ست. دیدگاهِ معرفت شناختیِ این نوشته ها نظر را با عمل گره می زند؛ چراکه بر اساس آن، معرفت به فضیلتِ اخلاقی، ما را در عمل نیز اخلاقی، و جهل به آن، ما را مبتلا به رذیلت می سازد. اراده نیز از معرفت پیروی می کند؛ به گونه ای که اگر کسی نیکی را بشناسد، خواهان آن خواهد بود؛ ازاین رو، هیچ کس به خواست خود بدی نمی کند. همچنین، سعادت آدمی در گرو معرفت است؛ زیرا برخورداری های مادی تنها در صورتی که به درستی به کار روند، خیر به بار می آورند و معرفت کاربرد درست آن ها را به ما می نماید. حتی فضیلت های اخلاقی، اگر با معرفت همراه نباشند، فضیلت راستین نیستند. پس، معرفت شرط اصلی کسب فضیلت و سعادت است. در نوشته های یادشده، روش دیالکتیک سقراطی برای دستیابی به معرفت اخلاقی آزموده، و ثابت می شود که با این روش به دشواری می توان به چنان معرفتی دست یافت. بااین حال، گام نهادن در این راه، زندگی و وجودِ فیلسوف را از فلسفة او جدایی ناپذیر می سازد.
رویکردی برنهادینه سازی حیا و اخلاق عمومی در پرتو نظریه ی «کمال گرایی کیفری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۵)
87-114
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریه ی کمال گرایی شهروندان به گذران یک زندگی ارزشمند علاقه مندند و نوعا برای افراد اجتماع برخورداری از زندگی مطلوب اهمیت دارد. از سویی موجودیت حکومت برای کمک به اشخاص جهت تعقیب علایقشان و بهرمندی از زندگی فضیلت مندانه است؛ لذا طبیعی به نظر می رسد همان گونه که حکومت در خصوص مسائلی چون نظم، امنیت، بهداشت و برقراری عدالت و حمایت از حقوق افراد، مردمانش را یاری می کند، برای تحقق زندگی مطلوب نیز یاریگر آنان باشد. مسئله مهم در ارتباط با حوزه اعمال قدرت و احتمال تحدید حقوق و آزادی شهروندان، هنگامی رخ می نماید، که دولت ها جهت بسط اخلاقیات و ارزش های دینی، متمسک به حقوق کیفری و تحمیل مجازات می شوند. در دامنه جرائم تعزیری کشورمان، نمونه هایی از این نحو سلوک در حوزه نهادینه سازی حجاب شرعی بانوان، حیا و عفت عمومی قابل مشاهده است. این در حالیست که درمسیر رشد فضائل و الزام به ارزش های اخلاقی، «توجه» به سطوح مختلف عناصرو شرایط احکام، و نیز محدودیت های حاکم برحدود الهی، تشویق به ورع و پرهیزگاری و توجه به داشتن نیت خداپسندانه در انجام اعمال خیر، می رساند که برخی از سطوح حفظ نفس و رشد و آن در حوزه ی اخلاقیات، بر پایه آموزش، تعلیم و تمرین و ت ذکر و نصیحت، و نهادینه شدن درونی التزام به اخلاقیات و فضائل انسانی، بر وجه استمرار و استقرار است، و واضحا «مداخله ی کیفری دولت در این امور»، به عبارتی فضیلت گرایی کیفری، ناکارآمد و نافی ارزش های معنوی تحصیل شده است. مع الوصف نتیجه اصلی در پژوهش حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده، آن است که توجه به امور فوق می تواند، منجر به پیشگیری از فربه تر شدن مدل جرم انگاری در نظام حقوقی اسلامی گردد؛و این مدل را با رویک ردی متفاوت، معقول، دارای پذیرش اجتماعی و جامعه پذیری مطلوب ، و نزدیک تر به بعد رحمانی آن، معرف ی نمای د.
بررسی تفکیک فضایل به دو قسم اخلاقی و عقلانی از نگاه معرفت شناسی فضیلت زاگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زاگزبسکی از پیشگامان نظریه معرفت شناسی فضیلت است. از نظر وی دلایل ارسطو برای تفکیک فضیلت اخلاقی از فضیلت عقلانی صحیح نیست و همان تفاوتی که بین دو فضیلت اخلاقی وجود دارد بین یک فضیلت اخلاقی و یک فضیلت عقلانی نیز وجود دارد. بر اساس این نگرش به فضایل، فضایل عقلانی زیرمجموعه فضایل اخلاقی هستند. زاگزبسکی بر این باور است که تنها دلیل نظری مناسب برای تفکیک فضایل از یکدیگر عبارت است از اینکه هر کدام انگیزه بنیادینی دارند که از دیگری متمایز است. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوا به نقد و بررسی دلایل تفکیک فضایل بر اساس معرفت شناسی فضیلت زاگزبسکی پراخته ایم.
رشد و تحول ایمانی در پرتو فضایل از دیدگاه علامه طباطبایی و توماس آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایمان به عنوان یک ملکة نفسانی، در اندیشة شیعی و کاتولیک از این قابلیت برخوردار است که تقویت شود و درجاتی از رشد کیفی را طی کند. فضایل، با توجه به مؤلفه های درونی خود، در شبکه ای هماهنگ و یکپارچه با ایمان ارتباط دارند و در نتیجه، سهم مهمی در کمال و تعالی ایمان خواهند داشت. در این مقاله، با تکیه بر آرای دو اندیشمند تأثیرگذار در اندیشة اخلاقی شیعه و کاتولیک، یعنی علامه طباطبایی و توماس آکویناس، و با شیوة توصیفی تحلیلی دو مطلب را بررسی خواهیم کرد؛ نخست اینکه وجود درجات در ایمان بر پایة چه امری توجیه پذیر است، و دوم اینکه کدام فضایل در این میان برجسته تر هستند و در رشد ایمانی نقش دارند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بنا به هر دو دیدگاه، ایمان با توجه به ماهیت و مؤلفه های درونی خود، شدت و ضعف می پذیرد. همچنین، در رابطه با فضایل مؤثر در رشد ایمانی، علامه طباطبایی تقوا ، سکینه و یقین را مورد اشاره قرار می دهد و آکویناس از فضایل نیک خواهی، دین و یقین سخن به میان می آورد.
ساختار فرد و جهان و نقش آن در نیل به کمال اخلاقی:رواقیان و اسپینُزا(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تفکر رواقی، از گذشته تا کنون بر فلسفه غرب تأثیر به سزایی داشته است. تأثیر این تفکر در دوره جدید،یعنی قرون 16 تا 18، بسیار تعیین کننده بوده است. اخلاق در اندیشه ارسطو و ارسطوییان با اصول نظری پیوند نزدیکی دارد؛ اما این اصول مبنای اخلاق نیستند. در تفکر رواقیان، اخلاق قویاً بر منطق و فیزیک مبتنی بود. اخلاق در نگاه آنان مهم ترین بخش فلسفه بود و دیگر بخش های فلسفه، مبانی یا مقدمات آن به شمار می آمدند. در اندیشه اسپینُزا نیز چنان که از چینش و نام کتاب او آشکار است، متافیزیک بنیاد اخلاق و برای اخلاق است. کاوش در اخلاق رواقی اسپینُزایینشان می دهدشرط بنیادین فضیلت یا کمال اخلاقی، دستیابی به شناخت عمیق از انسان و جهان است. انسان بافضیلت، انسانی عقلانی است و به همین دلیل در مقایسه با دیگران توانایی های ذهنی بیشتری دارد. درنتیجه، انسان فضیلت مند بسیار فعال است. از دیگر سو، برخی انفعالات همچون اندوه، ترس، افسردگی، خودباختگی و... بر ضعف و ناتوانی دلالت دارند. انسان بافضیلت دچار این انفعالات نیست؛ پس، فضیلت عین نیرومندی است. این نیرومندی درونی بر نیرومندی بیرونی تأثیر می گذارد. این مقاله می کوشد با تحلیل و بررسی اخلاق از دیدگاه رواقیان و اسپینُزا، رابطه اخلاق رواقی را با اخلاق اسپینُزا تبیین کند.
بررسی تحلیلی مبانی و نتایج دیدگاه رابطه ضروری معرفت و عمل اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سقراط بر آن بود که معرفت و شناخت نیکی ها و بدی ها نه تنها برای عمل اخلاقی و کسب فضیلت ضروری است، بلکه تنها علت آن نیز شناخته می شود؛ یعنی معرفت علت لازم و کافی عمل اخلاقی و کسب فضیلت است و کسی با آگاهی و معرفت (خواسته و دانسته) مرتکب بدی نمی شود. بدین ترتیب رابطه ضروری میان معرفت و عمل اخلاقی برقرار است. افلاطون با پذیرش این دیدگاهِ استاد خود، آن را بر مبانی معرفت شناختی خاص خود و ایده مُثل استوار می کند. این نظریه، طبق مبانی ای که افلاطون برای آن ترسیم می کند، لوازم، آثار و نتایج خاصی دارد که علی رغم وجود شباهت هایی میان این دیدگاه و نظریه های دیگر، باز هم از سایر نظریات متمایز بوده و بحث های بسیاری را متوجه خود کرده است. مهم ترین انتقادات وارد شده بر این دیدگاه از سوی ارسطو طرح شده است. در عین حال، ارسطو در پایان بررسی های خود، تا حدودی به این دیدگاه نزدیک می شود و با شرایطی آن را تلقی به قبول می کند، اما این دیدگاه همچنان منتقدان فراوانی دارد.
بررسی تطبیقی ویژگی های اخلاقی و مهارت های رفتاری شاه پدر از دیدگاه فردوسی و فِنلون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۳
160 - 180
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی شده ویژگی های اخلاقی و مهارت های رفتاری شاه پدر با توجه به دیدگاه فردوسی و فنلون تعریف شود. شاه پدر الگویی صحیح از خصوصیات رفتاری خردمندانه و بالغ یک پادشاه است؛ پادشاهی که پدر ملت خود است و مردمش را همچون فرزندان خود دوست دارد. ویژگی های اخلاقی شاه پدر مردم دوستی، خدمت گزاری و پارسایی است و مهارت های رفتاری او شناخت ذات انسان ها، تشخیص فرهیختگان از بی مایگان و تمییز خیرخواهان از فریب کاران است. شاه پدر توانایی پیش بینی خطر را دارد و آینده نگر است. فنلون و فردوسی بر آن هستند که پیشگیری از عیب ها و کژی های اخلاقی یک پادشاه به پیشرفت یک حکومت ایدئال کمک می کند و خصوصیات اخلاقی فرمان روا بر رفتار مردم آن سرزمین تأثیرگذار است. با بررسی تطبیقی نظریات این دو نویسنده گران سنگ ایران و فرانسه، به این نتیجه رسیدیم که فردوسی و فنلون با اعتقاد به گره خوردگی فضیلت اخلاقی و حکومت داری، کمر همت به آموزش و تربیت شاهزادگان و پادشاهان بسته اند تا الگویی از یک انسان اندیشمند با رفتار برتر را به بشریت ارائه دهند.
بررسی مقایسه ایِ نظرگاهِ ارسطو درباره جایگاه «فضیلت اخلاقی» در «سعادت انسان» در اخلاق نیکوماخوس و اخلاقِ ائودِموس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
75 - 104
حوزه های تخصصی:
ارسطو در دو رساله اخلاقِ نیکوماخوس و اخلاقِ ائودموس «سعادت» را به «فعّالیّتِ فضیلت مندانه» تعریف می کند. او با پرداختن به علم النّفس و توجّه به فضیلتِ اجزای نفس́ می کوشد تا به تعریفِ نهاییِ «سعادت» و «فعّالیّتِ فضیلت مندانه» دست یابد. وی در اخلاقِ نیکوماخوس به این نتیجه می رسد که سعادتِ نهایی́ عبارت از «تفکّرِ نظری» است. امّا در اخلاقِ ائودموس́ «سعادت» را به «فعّالیّتِ زندگیِ کامل بر طبقِ فضیلتِ کامل» تعریف می کند. به عبارتِ دیگر، او در آنجا سعادت را شاملِ همه فضایل، از جمله تفکّرِ نظری و فضایلِ اخلاقی، می داند. این دو تعریفِ ظاهراً متفاوت از «سعادت» نشان می دهد که فضیلتِ اخلاقی́ جایگاهِ یکسانی در آن دو رساله ندارد. در این مقاله، ابتدا اندیشه اخلاق شناختیِ ارسطو در آن دو رساله را بیان می کنیم و، سپس، نشان می دهیم که ارسطو فضیلتِ اخلاقی را در پایانِ اخلاقِ نیکوماخوس شرطِ لازمِ سعادت و تفکّرِ نظری می داند، ولی در اخلاقِ ائودموس آن را همراه با تفکّرِ نظری́ مقوّمِ سعادت می داند. چنین تفاوتی به تفاوتِ نگاهِ ارسطو به زندگیِ انسانِ سعادتمند در اخلاقِ نیکوماخوس و اخلاقِ ائودموس بازمی گردد. ارسطو در اوّلی با انسان در «ساحتِ فعّالیّتِ خداگونه» سروکار دارد، ولی در دومی با انسان در «ساحتِ فعّالیّتِ انسانی».
طراحی الگوی اخلاق حرفه ای مدیران در سازمان تامین اجتماعی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از عمده ترین دغدغه های مدیران کارآمد در سطوح مختلف، چگونگی ایجاد بسترهای مناسب برای عوامل انسانی شاغل در تمام حرفه هاست تا آنها با حس مسئولیت و تعهد کامل به مسائل جامعه و حرفه خود بپردازند و اصول اخلاقی حاکم بر شغل و حرفه خود را رعایت کنند. این مقاله بر آن است تا به مفهوم اخلاق حرفه ای و اهمیت و ابعاد گوناگون آن و نیاز جوامع امروز به اخلاق بپردازد. همچنین به ویژگی های افراد دارای اخلاق حرفه ای مانند احساس مسئولیت، برتری جویی و رقابت طلبی، صادق بودن، احترام و تکریم دیگران، رعایت ارزش ها و هنجارهای اجتماعی، عدالت و انصاف، همدردی با دیگران و وفاداری اشاره می شود. در ادامه، با اشاره به عوامل پایه ای اخلاق حرفه ای، چگونگی اشاعه و ترویج آن در جهت توسعه سازمانی بیان می شود.در سازمان تأمین اجتماعی که سازمانی عمومی است و در دو بخش بیمه ای و درمانی خدمتگزار عموم است بحث اخلاق بصورت مفصل نقشی بسزاء دارد که با رعایت آن موجب رضایتمندی منابع انسانی و در نتیجه مراجعه کنندگان خواهد شد. لازم به تأکید است رعایت اخلاق حرفه ای مدیران نه فقط در سازمان تأمین اجتماعی بلکه در تمامی ارکان دولتی و غیر دولتی تأثیر به سزائی دارد. در پژوهش حاضر با استفاده از تحلیل مضمون خبرگان سازمانی و منابع دینی به عنوان راهبر مسلمانان، مدل اخلاق حرفه ای مدیریان سازمان تامین اجتماعی استخراج گردید. این مدل در مجموع شامل 24 فضیلت و 14 رذیلت اخلاقی می باشد.
رواداری و بازتاب آن در فرهنگ شافعیه
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
114 - 88
حوزه های تخصصی:
رواداری یا تالرنس عبارت است از پذیرفتن و احترام گذاشتن به نژادها، فرهنگ ها و شیوه های متنوع زیستن، اندیشیدن و اظهارنظر کردن؛ پذیرش و احترامی از روی آگاهی و صداقت و از موضع قدرت. رواداری که در آغاز فضیلتی اخلاقی به شمار می آمده به اقتضای ضررورت های تاریخی و اجتماعی وارد حوزه فلسفه سیاست شده و در نهایت به یک هنجار فرهنگی و حقوقی جهانی تبدیل شده است. در حدی که امروزه پیش شرط صلح و توسعه محسوب می شود و از بایسته های سیاست گذاری های کلان تلقی می گردد. بانیان و نظریه پردازان مذهب شافعی تحت تأثیر آموزه های قرآن کریم و سنت شریف نبوی، وسعت نظر شخص امام شافعی و بنیادهای مکتب اعتدالگرای اشعری به نحو درخور تحسینی روادار بوده اند و از موضع اقتدار علمی و موقعیت ممتاز اجتماعی، آگاهانه و صادقانه به ائمه و اتباع سایر مذاهب احترام می گذاشته اند و مبانی اجتهادی و فتاوای فقهی آنان را محتمل الصواب می شمرده اند. شافعیه علاوه بر رواداری های نظری در مقام عمل هم همواره بر مبنای حسن تفاهم و تعامل مثبت، با دیگران رو به رو می شده اند. در میراث مکتوب و سیره عملی آنان شواهد زیادی در تصدیق این ادعا وجود دارد.
بررسی تحلیلی علل گرایشی صبر حضرت زهرا (س) هنگام مصیبت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ تیر ۱۴۰۱ شماره ۲۹۵
67-74
حوزه های تخصصی:
حضرت زهرا (س) الگوی تمام مسلمانان در ابعاد گوناگون زندگی ازجمله اخلاق به حساب می آیند. با توجه به اسوه بودن ایشان در تمام زمینه ها ازجمله صبر، در این مقاله قصد داریم، علل گرایشی صبر ایشان هنگام مصیبت را بررسی کنیم. فعل اختیاری «صبر» مسبوق به بینش ها و گرایش هایی است؛ زیرا روح انسان علاوه بر بعد شناختی بعد گرایشی نیز دارد. امیال انسان در اثر عواملی رشد کرده و شکوفا می گردد. در این مقاله می کوشیم عوامل گرایشی صبر حضرت زهرا(س) هنگام مصیبت را با رویکرد توصیفی تحلیلی و با روش کتابخانه ای بررسی کنیم. با تأمل در زندگی حضرت زهرا(س) علل گرایشی مزبور را می توان بدین شرح برشمرد: احساس نیاز به خدا، احساس محبت و عشق به خداوند متعال، خشیت الهی، محبت و نفرت با معیار الهی، امید به استحقاق پاداش الهی برای صابران، امید به گشایش، میل به لذت و قدرت متعالی، روحیه قناعت و گرایش به رفع نیاز مالی دیگران. علل گرایشی صبر می تواند به نوبه خود عاملی برای تقویت این فضیلت اخلاقی و دستیابی انسان به مراتب بالاتر آن باشد.
قناعت و ساده زیستی میان قرآن و نهج البلاغه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات قرآنی (فدک سبزواران) سال دوم بهار ۱۳۹۰ شماره ۵
191 - 210
حوزه های تخصصی:
قناعت یکی از فضایل ارزشمند اخلاقی است که مانع حرص ورزی و زیاده خواهی است و یکی از اصول ارزشی اخلاق اقتصادی در اسلام به حساب می آید. تمایل افراطی و شدید انسان به مادیات و لذات زودگذر دنیایی منشاء رذایل اخلاقی در جامعه می شود و باعث پایمال شدن حقوق انسان ها و باعث از بین رفتن سرمایه های مادی و منابع طبیعی می شود. یکی از راه های توسعه اقتصادی و پیشرفت همه جانبه جامعه ترویج فرهنگ ساده زیستی وقناعت است. بهترین الگوی ساده زیستی در قرآن و تعالیم دین مبین اسلام حضرت پیامبر (ص)، ائمه معصومین (ع) و سایر اولیای الهی هستند که با بررسی دیدگاه ها و سیره عملی ایشان می توان الگو های عملی مناسبی را برای مردم ارائه کرد.
ملاک فضیلت اخلاقی براساس دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«فضیلت اخلاقی» از موضوعات مدنظر دانشمندان علومی همچون روان شناسی، جامعه شناسی و اخلاق است که با توجه به روایات منقول، مطمح نظر علمای اسلام قرار گرفته و در زمینه ﻣﻌﺮﻓﯽ، ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ، اقسام و ملاک ﻓﻀﺎیل اخلاقی، دﯾﺪﮔﺎهﻫای ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ اراﺋﻪ ﺷﺪه است. علامه مصباح یزدی یکی از اندیشمندان صاحب نظر در این موضوع است. ازاین رو در پژوهشی کیفی و با هدف دستیابی به ملاک «فضیلت اخلاقی» براساس دیدگاه ایشان، آثار مکتوب معظمٌ له به روش «خط به خط» مطالعه و نکته برداری شده و نکات به دست آمده به روش «تحلیل محتوای کیفی» تحلیل گردیده است. بر این اساس مشخص شد حد وسط به تنهایی نمی تواند ملاک درستی باشد و ملاک اصلی فضایل اخلاقی سازگاری با روح عبودیت است که در بسیاری از موارد بر حد وسط منطبق می شود و حد وسط می تواند به مثابه نشانه فضیلت مورد استفاده قرار گیرد.