مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۴۱.
۴۴۲.
۴۴۳.
۴۴۴.
۴۴۵.
۴۴۶.
۴۴۷.
۴۴۸.
۴۴۹.
۴۵۰.
۴۵۱.
۴۵۲.
۴۵۳.
۴۵۴.
۴۵۵.
۴۵۶.
۴۵۷.
۴۵۸.
۴۵۹.
۴۶۰.
شعر
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
151 - 172
حوزههای تخصصی:
فلسفه و ادبیات هرچند متعلّق به دو حوزه متفاوت علم و هنر هستند که هدف یکی کشف دانش و دیگری خلق زیبایی و لذّت بخشی است، با این همه ارتباط هایی نیز بین این دو حوزه وجود دارد. ادبیات گاهی جلوه گاه افکار و اندیشه های فلسفی و تفسیر و تبیین این افکار می شود و شاعران و نویسندگان برای غنائی معنایی و محتوایی آثار خود افکار فلسفی را در آثار خود وارد می کنند و هم زمان، فلسفه برای سهولت انتقال، به زبان ادبیات و هنر نیاز دارد. افکار فلسفی در قالب زبان ادبی دل نشین تر و زیباتر، قابل بیان است. در نوشتار پیش رو پس از بحثی درمورد رابطه فلسفه و ادبیات به بحث درمورد افکار فلسفی شفیعی کدکنی با تکیه بر اگزیستانسیالیسم پرداختیم. دیدگاه های وجودی در اشعار شفیعی کدکنی به شکلی گسترده وارد شده است و این اندیشه ها در بسیاری موارد بر پاره ای از اشعار شاعر، نظام و وحدت معنایی بخشیده است و شاعر، فکری فلسفی را در این اشعار پرورده است. دیدگاه های فلسفی شفیعی همچون اومانیسم، آزادی فلسفی، وانهادگی انسان، حق انتخاب و آزادی انسان و... سبب غنای محتوایی و اندیشگی اشعار او شده است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است و تلاش شده است تا نمودهای اندیشه های فلسفی در اشعار شفیعی کدکنی، از متن استخراج شده و مورد بحث و بررسی قرار گیرد. نتایج پژوهش حاضر، نشانگر این است که اگزیستانسیالیسم و دیدگاه های اگزیستانسیالیستی بخش قابل توجّهی از رویکرد فکری شفیعی کدکنی را به خود اختصاص داده و او از اصول این مکتب فکری همچون؛ آزادی انسان، تعهّد و مسئولیت، اختیار و انتخاب، انسان گرایی و... در جهت غنای محتوایی شعر خود بهره برده و به برخی اشعار خود، رنگی فلسفی زده است.
مطالعه تطبیقی شاعرانگی در آثار سپهری و آندو: بررسی فرم و فضا در شعرهای سهراب سپهری و معماری شعرگون تادائو آندو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعرهای سهراب سپهریِ شاعر و بناهای تادائو آندویِ معمار آثاری هستند بر ساخته از کلمات و بتن که در بردارنده نوعی شاعرانگی اند. در این پژوهش پس از استخراج مؤلفه های شاعرانگی در آثار دو هنرمند، ریسمانی نامرئی میان آن ها دریافته و بر این نکته دست یافته که سرچشمه شاعرانگی در کار این دو هنرمند، متأثر از آیین ذن، به مانند شعرهای هایکوست، که نه حاصل تخیل، بل تصویری از واقعیت به سودای ارتباط است، و این ارتباط از طریق استقرار یک «فضا» فراچشم می آید. مبنای نظری این پژوهش اندیشه هیدگر در باب حقیقت یا همان معناست. هیدگر بر این اعتقاد است که سرچشمه حقیقتِ چیزها با توضیح به وسیله کلمات ممکن نیست. خود چیز است که کشف و پدیداری حقیقت است. نیروی هنر بر بستر شاعرانگی به پدیداری حقیقت چیزها کمک می کند تا معنایی پدید آید که برگرفته از جهان دیگری ست که با کلمات به بیان درنمی آید؛ چراکه به صورتی پراکنده در ناخودآگاه اثر نهان است و به هنگام اتصال به فضای اثر، دریافت می شود که چیزی جز ارتباط با فضای اثر نیست. و اما مسئله این مقاله این است: حقیقت یا معنایی که به کلام درنمی آیند، چگونه در شعر سهراب سپهری و معماری تادائو آندو زبان می گشاید؟ و مفروضه را در قالب پاسخ می توان چنین در نظر آورد که زبان شاعرانه بستر کار دو هنرمند، فراتر از کلمات، زبان می گشاید تا معنایی بیافریند که چیزی جز ارتباط با فضای اثر نیست .
حاشیه بر خویشتن (تأملی بر خودحاشیه نویسیهای اخوان ثالث)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۵
76-51
حوزههای تخصصی:
حاشیه نویسی بر متون از سنتهای علمی و ادبی مسلمانان بوده است. از دیرباز نگارش حاشیه، چه از سوی خود مؤلف و چه از سوی شاگردان یا منتقدان مؤلف روشی رایج در گسترش اندیشه علمی و ادبی در حوزه فرهنگ ایران بوده است. حاشیه نگاری بر متون از قرن هشتم هجری شتاب گرفت و در روزگار قاجار، حاشیه نگاری بر متون فقهی به امری متداول در حوزه های علمیه تبدیل شد. حاشیه نگاری بر شعر، آن هم شعر معاصر، غریب و نامتداول است که چندان سابقه ای در ادب معاصر فارسی ندارد. مهدی اخوان ثالث به سائقه استعداد، مطالعه زیاد، پرورش در حوزه فرهنگی خراسان و آشنایی با متون ادب فارسی و عربی در این زمینه شاعری پرکار و کم مانند است. اخوان ثالث بر شعر خود از مجموعه "ارغنون" تا آخرین مجموعه شعریش، "تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم"، حاشیه های گوناگون، طنزآلود، آگاهی بخش و ظریف نگاشته است. بر اساس این تحقیق، عمده دلیل او برای این کار دفع دخل مقدر و ابهام زدایی از نظریات ادبی او توسط دیگران است. این تحقیق به روش تحلیلی- توصیفی انجام شده و در پی یافتن علل گرایش فراوان اخوان به سنت خود حاشیه نویسی است.
نسبت شعر با اعتبار و حقیقت بر مبنای نظریه اعتباریات علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
81 - 98
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه علامه طباطبایی شعر و ادراکات اعتباری ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند تا جایی که وی در کتاب اصول فلسفه و روش رئالسیم، توصیف ادراکات اعتباری را بمدد تشبیه و تمثیل و استعاره در شعر آغاز میکند. در تحقیق پیش رو با استناد به آثاری مختلف از علامه که نظریه» اعتباریات در آنها آمده، نسبت شعر با ادراکات اعتباری مورد بررسی قرار گرفته است. اهمیت این نسبت از آن جهت است که با تحلیل ا رتباط میان شعر و اعتباریات در متنهای مختلف فلسفی، عرفانی و تفسیری علامه، میتوان به پرسش از نسبت شعر و اعتبار با حقیقت نفس الامری پرداخت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که ادراکات اعتباری نگاه شاعرانه انسان به جهان است و همانند چشمی است که انسان همه چیز را با آن میبیند. این جهان شاعرانه در عین غیرمنطقی و غیراستدلالی بودن میتواند به زبان اشارت خبر از حقیقت بدهد. از اینرو میتوان گفت نظریه» ادراکات اعتباری در حکمت اسلامی، برای شناخت حقیقت بابی نو گشوده است.
تحلیل اثربخشی اجتماعی- سیاسی گفتمان ادونیس در قصیده «البرزخ» بر اساس نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریات تحلیل گفتمان با پلی که میان زبان شناسی و علوم اجتماعی و سیاسی زده، عرصه جدیدی را به روی نقد ادبی گشوده است. برخی از نظریات بیش تر به سمت زبان شناسی و برخی دیگر بیش تر به سمت علوم اجتماعی و سیاسی گرایش دارند؛ اما نقطه اشتراک همه آن ها کشف گفتمان های اجتماعی و سیاسی حاکم بر متن از طریق کشف نشانه ها است. نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف بیش از دیگر نظریه ها به سمت علوم اجتماعی و سیاسی متمایل است و همچنین به سیالیت نشانه ها تأکید دارد. گفتمان ادونیس نیز بر محور همین سیالیت بنا شده و از این رو روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف برای بررسی مؤلفه های این گفتمان در جهت رسیدن به اهداف اجتماعی- سیاسی اش می تواند نتیجه بخش باشد. این پژوهش در پایان به این نتیجه می رسد که گفتمان ادونیس، گفتمان تغییر و اصلاح طلبی است و به دنبال مبارزه ای است که سلاح آن، قدرتِ زبان است. وی راه برون رفت کشورهای عربی از عقب ماندگی را بازخوانی دوباره مفاهیم ارزشی می داند، چراکه معتقد است این مفاهیم در طول تاریخ به آنچه که نظام قدرت به آن ها تحمیل کرده، آلوده شده اند. همچنین نتیجه می گیرد که شعر با ترغیب افراد جامعه با ساختن جامعه بهتر، آن ها را به سوژه های انقلابی مبدل می سازد. روش پژوهش نیز بدین صورت است که دال های مختلف از درون شعر استخراج شده و در راستای پاسخ به سؤالات پژوهش طبق نظام تحلیل گفتمان لاکلا و موف که ارتباط میان دال ها و نیز میان گفتمان ها را بررسی می کند، به تحلیل اثرگذاری اجتماعی – سیاسی گفتمان ادونیس پرداخته می شود.
نقدی بر کتاب شاعران حوزه ادبی خراسان گزیده ای برای دوره کارشناسی ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب شاعران حوزه ادبی خراسان ازجمله گزیده های ادبی است که توسط دکتر نصرالله امامی ظاهرا برای درسی به همین نام در دوره کارشناسی ادبیات فارسی تألیف شده است. با توجه به سابقه نویسنده در گزیده نویسیِ دانشگاهی، خواننده انتظار کتاب آراسته و پیراسته ای دارد که شوق دانشجویان را برای مطالعه بیشتر در باره یکی از مهمترین حوزه های شعر فارسی افزون کند؛ اما این انتظار چندان برآورده نمی شود. در مقاله حاضر مهمترین اشکالات کتاب مذکور شامل: نام گذاری های نه چندان مناسب برای شعرها، انتخاب ناقص اشعار، توضیحات نادرست برای برخی بیت ها؛ تغییر سلیقه ای واژه هایی از بیت ها بدون هیچ توضیحی در باره آنها، حذف برخی منابعی که در توضیحات کتاب به آنها ارجاع داده شده؛ توضیحات نارسا، غیردقیق یا غیرضروری؛ و ایرادات ویرایشی و نگارشی مورد بررسی قرار گرفته است. نگارنده امیدوار است با مطرح کردن این اشکالات موجب توجه بیشتر نگارندگان گزیده های ادبی دانشگاهی به تألیفاتشان و پیراستن کتاب مذکور از اشکالات یادشده در چاپ های بعدی شود.
تأملی در چند اصطلاحِ «قمار» با تأکید بر دیوان خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی شروانی از جمله شاعرانی است که در مقایسه با سایر سخنوران، بیشترین استفاده را از ظرفیت های زبان برده است. یکی از شگردهای شعری وی در تصویرسازی و مضمون پردازی های شاعرانه، بهره گیری از عناصر قمار و اصطلاحات مرتبط با دو بازی «نرد» و «شطرنج» است؛ به گونه ای که می توان وی را چه از نظر کمّی و چه از نظر کیفی، برجسته ترین سخنگوی پارسی در این زمینه قلمدادکرد. با وجود کوشش های بسیار از سوی شارحان و خاقانی پژوهان، بیشترِ این مصطلحات به درستی و با دقت درک و تبیین نشده است. در این پژوهش، با بهره گیری از شواهد درون متنی و برون متنی، برخی از این عبارات و واژگان، نظیرِ «کعبتین وامالیدن»، «دو شش را دو یک شمردن» و «عری»، بررسی و تحلیل شده ؛ و در ضمنِ دستیابی به نکاتی نویافته در خصوص لوازم، قواعد و کیفیت نرد و شطرنج باختن قدما؛ شرح دقیق و صحیحی از ابیات مورد نظر به دست داده شده است. در توضیح یک مورد نیز (مقامری صفت) شیوه ای از رسم الخط کهن در استنساخ دستنویس های دیوان خاقانی، همراه با ارائه شواهد متعدد، شناسایی و معرفی شده است.
بهمن علاءالدین و حیات جاودانه او در ترانه های ایل: بررسی زبان شناختی و ادبی دو شعر بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش می شود تا به تحلیل زبان شناختی و ادبی شعری از بهمن علاءالدین (شَوِ چهارده «شب چهارده») و شعری در ستایش وی از فیض الله طاهری اردلی (تا لَوتِه غزل خونِ کُنی باز به آواز «تا لب غزل خوانِ خود را به آواز می گشایی») پرداخته شود. بدین منظور، ابتدا این اشعار به خط بختیاریِ پیشنهادی آنونبی و اسدی (2018) ترانویسی شد؛ سپس ترجمه فارسی و انگلیسی و «میان نویسی» ( interlinearization ) آن ها ارائه گردید. به دنبالِ آن، تحلیل زبان شناختی این دو شعر با تمرکز بر ساخت های واجی و دستوری آمده است. ازآنجایی که بختیاری گونه های متعددی دارد، این تحلیل ها، تفاوت های زبانی بین این دو شعر را برجسته ساخته است. از چشم انداز ادبی، تلاش شده است به مهم ترین ویژگی های زبانی، صوَر خیال و آرایه های ادبیِ مطرح در اشعار پرداخته و تحلیلی از آن ها ارائه شود.
جنبه های دراماتیکی سروده های ابوالطیب متنبی در آینه نقد و واکاوی
حوزههای تخصصی:
درام یکی از مهم ترین شگرد های بیانی و بالاترین سطح تعبیر فنی است که در بسیاری از سروده های دوره عباسی نمودی چشمگیر دارد. باید گفت سبب اصلی روی آوردن شاعران تازی سرا به این شیوه بیانی، تأثیرپذیری آنان از فلسفه و ادبیات یونانی و ترجمه اشعار بزرگانی چون «جالینوس» و «سقراط» است که بیشتر با عقاید سوفیست های سده سوم میلادی هم خوانی دارد. از دیگر سو، کشمکش های دینی، حزبی و سیاسی، سبب رویکرد این شاعران به کاربست فن درام شد.«ابوطیب المتنبی» ازجمله سرایندگانی است که همسو با رویدادهای عصر عباسی، بنای برخی از سروده های خویش را بر تنش و کشمکش درامی استوار ساخت. او در سرایش اشعار ستیزوار دراماتیکی و گرایش به ستیز، از نقش کلیدی واژگان و مفاهیم شعری، غافل نماند و به حق در شمار طلایه داران این آوردگاه به حساب می آید. نوشتار حاضر با روش تحلیلی توصیفی به بررسی و نقد برخی از سروده های درام گونه او می پردازد. دستاورد پژوهش به مخاطب می نمایاند که سه نوع درام عمودی، دینامیکی و افقی در شعر متنبی دارای برجستگی است. درام افقی به سبب همخوانی مفهوم آن با اخلاق و رفتار متنبی و تناسب با رویدادهای عصر عباسی، نزد او از عرصه بروز بیشتری بهره مند است و درام دینامیکی نیز در اشعار مرثیه ای او جلوه گر است؛ اما درام عمودی به سبب خو گرفتن شاعر با دنیای اندیشگی خویش و غوطه ور شدن در مسائل سیاسی عصر عباسی، به نسبت دو نوع دیگر درام، از برجستگی پایین تری برخوردار است.
بررسی رویکرد عرفانی به جریان عاشورا با تأکید بر منظومه زبدة الاسرار(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
173-188
حوزههای تخصصی:
نوع نگاه و باور و احوالات امام حسین (ع) در واقعه عاشورا، جدا از رویکردهای حماسی و عاطفی و سیاسی، گفتمان فراگیر دیگری نیز دارد که در اشعار عارفانی چون صفیعلی شاه به زیبایی جلوه گر شده و تأمین کننده سُرور و عزت جریان حسینی است، نه حزن و ذلت. در این پژوهش، ضمن تبیین نگاه تأویلی صفیعلی شاه، سراینده زبده الاسرار ، و تطبیق نظر او با بعضی از روایات حضرات معصومین (ع)، قیام عاشورا از منظر عرفان اسلامی بررسی شده است. این دیدگاه عاشورائیان را در قله فتح انسانی ترسیم می کند و در واقع جهان عاشقانه ای به تصویر می کشد که با خنجر و تیغ و تیر تزئین شده است و در آن، معشوق با بلا و رنج شیدایان کوی خود را مست می کند. با تغییر در برداشت از یک حادثه، می توان احساسات برآمده از آن حادثه را متحول ساخت. به تعبیری دیگر، احساساتِ برآمده از ادراکات آدمی با تحول و تبدیل به یک بینش ظریف تر، عواطف انسانی را عوض می کنند. این نگاه معناگرایانه صفیعلی شاه به شاگردان او همچون عمان سامانی سرایت کرد و او اثری فاخر با عنوان گنجینه اسرار پدید آورد.
مدیریت وزن و قافیه در ترجمۀ شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
67 - 94
حوزههای تخصصی:
زبان را می توان از یک منظر به دو لایه معنایی و فیزیکی تقسیم کرد. لایه معنایی متشکل از معناها و مفاهیم است، که وجود عینی ندارند. لایه فیزیکی متشکل از عناصری است که کلمات یا وزن و قافیه را می سازند و عینیّت دارند. همه می دانند که لایه فیزیکی زبان، در ادبیات، به ویژه در شعر، کاربرد گسترده ای دارد؛ اما سؤال این است که آیا این لایه را می توان ترجمه کرد و آیا این لایه را باید ترجمه کرد؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه باید این کار را کرد؟ در این مقاله تلاش می شود به این سؤال ها پاسخ داده شود. البته تمرکز ما بر روی وزن و قافیه شعر است. از آنجا که قالب های شعر کلاسیک فارسی و واژگان و مفاهیمی که آن را پدید می آورند محدود و تغییرناپذیر هستند، این شیوه نمی تواند ظرفی مناسب برای محتوای شعری فرهنگی دیگر باشد؛ از طرف دیگر، واژه های جدید در وزن های کلاسیک نمی گنجند، و این به طراوت شعر منبع آسیب می زند. قصد ما معرفی یک اسلوب تازه در ترجمه است، متشکل از نوعی نثر آهنگین و نوعی قافیه توسعه یافته، که تأثیرگذاری لایه فیزیکی یک شعر ترجمه شده را به حداکثر می رساند، بدون آنکه وجه معناشناسانه آن را تضعیف کند.
آرمان شهر در شعر مهدی اخوان ثالث
حوزههای تخصصی:
اندیشه آرمان شهر یا مدینه فاضله، یکی از مقولاتی است که نخست در فلسفه بدان پرداخته شد و سپس در مکاتب فکری و هنری گوناگون مورد توجه قرار گرفت. آرمان شهر یعنی سرزمینی بی نقص و فرا واقعی که از بدی ها و کاستی های دنیای واقعی و جهان پیرامون ما خالی است و در آنجا آمال و آرزوهای بشری برآورده می شود. چنین اندیشه ای به تدریج در شعر و هنر و ادبیات رسوخ کرد و همچون گریزگاهی امن، منزل و مقصود عدّه کثیری از اندیشمندان و هنرمندان گردید. افلاطون، اندیشه آرمان شهر را به صورت رسمی بنا نهاد و فلاسفه دیگر؛ چون ابن سینا و فارابی و خواجه نصیر آن را ادامه دادند، و سپس در حوزه ادبیات، به ویژه شعر، نفوذ یافت؛ به گونه ای که می توان شاعران آرمان شهر را نمایندگان ادبی این مقوله فلسفی دانست. در ادبیات آرمان شهری دوره معاصر، مهدی اخوان ثالث جایگاه ویژه و ممتازی دارد؛ زیرا شاعری آرمان گرا و جامعه محور است. در این مقاله، انواع آرمان شهر و نگاه ویژه اخوان ثالث به هر یک از آن ها را بررسی می گردد. نتیجه پژوهش نشان داده می شود اخوان ثالث چه در کمیّت و چه در کیفیت، سرآمد دیگر شاعران آرمان شهری است. آرمان شهرهای اخوان، یا از جنس زمینی است یا از نوع آسمانی. قسم زمینی آن برآمده از ناخرسندی ها و دغدغه های این جهانی شاعر است و قسم آسمانی آن، زاییده دغدغه های آن جهانی اوست. اخوان ثالث، هر یک از این آرمان شهرها را به اشکال و انواع گوناگون در اشعارخود مطرح کرده است. از آنجا که اندیشه آرمان شهر برآمده از برخی دغدغه ها و ناخرسندی های شاعر است، می توان گفت دین، جامعه، انسان، سیاست و ایران باستان، مقولات بنیادینی است که اخوان ثالث آرمان شهرهای خویش را بر آن ها بنا کرده است.
شیوه بیانی تکنیک متامورف در بازنمایی تخیل شاعرانه در انیمیشن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، متامورف فراتر از یک تکنیک انیمیشن، و به عنوان شیوه ای بیانی که ساختار استعاری دارد، مورد مطالعه قرار می گیرد. منظور از ساختار استعاری، ساختاری دو بخشی است که در آن دو شکلی که قرار است به هم تبدیل شوند، دارای شباهت های ظاهری و یا مفهومی با یکدیگرند. این شباهت، عامل جانشینی و معناسازی است. همچنین این تکنیک را می توان قابل مقایسه با شعر و رویا که مصادیق تخیل شاعرانه اند، دانست. هدف اصلی این پژوهش، تعیین شباهت های ساختاری میان تکنیک متامورف و تخیل شعرگونه است. درک شیوه بیانی متامورف، با توصیف انواع مورف در نمونه های انیمیشنی و مطالعه تطبیقی ساختار آنها با ساختار انواع شیوه های بیان در نظریات رومن یاکوبسن در زبان شناسی امکان پذیر می باشد. برای شناسایی ساختار تخیل شعرگونه، از نظریات زیگموند فروید در تحلیل رویا استفاده شده است. طی این پژوهش درخواهیم یافت که تکنیک متامورف، بستر مناسبی را جهت به تصویر کشیدن تخیل شاعرانه در اختیار فیلمساز انیمیشن قرار می دهد، که با استفاده از قواعدی که در مقاله مشخص شده است، می تواند مسائل خیال انگیز و رویاگونه را به کمک آنها به تصویر کشد.
بینامتنیت قرآنی در شعر محمدولی دشت بیاضی
قرآن کریم به عنوان اصلی ترین کتاب دینی مسلمانان در طول 14 قرن، تأثیرهای بسزایی بر ابعاد گوناگون زندگی مسلمانان داشته است. این کتاب آسمانی با عمق معانی و غنای واژگانی، ارزشمندترین منبع دینی الهام بخش نزد هنرمندان مسلمان قلمداد می گردد. در این بین یکی از شخصیت های گمنام با نام «مولانا محمدولی دشت بیاضی» به عنوان شاعری شیعه از خطه خراسان در سده دهم هجری است که عبارات و معانی قرآنی از اصلی ترین دستمایه های شعری او محسوب می گردد. این جستار بر آن است تا از رهگذر تحلیل درونمایه های بنیادی شعر دشت بیاضی و با تکیه بر انواع رابطه بینامتنی چگونگی اثرپذیری این شاعر از معانی، مفاهیم، تصاویر و... قرآن کریم را واکاوی نموده و حدود و ثغور آن را در لایه های پنهان و آشکار شعری اش نشان دهد. نتایج این پژوهش حکایت از آن دارد که دشت بیاضی به طور یکنواخت از قرآن تأثیر نپذیرفته و بیشترین تأثر از قرآن در قصاید اوست. از نظر فراوانی، بینامتنی اشاره ای و واژگانی بیشترین بسامد و بینامتنی گزاره ای و اسلوبی کمترین بسامد را در دیوان شاعر به خود اختصاص داده اند.
تحلیل نشانه معناشناختی فرایند گفته پردازی جواهری در اشعار مقتبس از نشانه های قرآنی براساس رویکرد تنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
جواهری به عنوان یکی از شعرای نامدار معاصر عرب با بهره گیری از نشانه های قرآنی تولیدات بدیعی در جهان سخن داشته است. تحلیل اشعار این شاعر براساس نظام تنشی و عناصر اتصال و انفصال گفتمانی می تواند زمینه کشف شیوه گفته پردازی و کنش مجاب سازی مخاطب توسط این شاعر را نمایان سازد. در نظام تنشی لایه های فشاره ای و گستره ای در ارتباط و تعامل با یکدیگر نقش آفرینی می کنند و شاکله گفتمان را شکل می دهند. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی و به کارگیری الگوی تنشی سعی برآن دارد تا به تحلیل فرایند گفته پردازی در اشعار مقتبس از نشانه های قرآنی جواهری بپردازد. بر این اساس چهار موضوع از مفاهیمی قرآنی که در اشعار به کارگرفته شده انتخاب شد و ضمن تبیین ارتباط اشعار با آیات فرایند گفته پردازی براساس الگوهای تنشی، اتصال و انفصال گفتمانی موردبررسی قرار گرفت. نتایج حاصله نشان می دهد در پاره ای از موضوعات جواهری با بهره گیری از عناصر اتصال گفتمانی از حیطه گفته به مرکز تراکم انرژی حرکت و روند تولید معنا را از گستره به سمت فشاره سوق می دهد تا جریانی عاطفی را برای مخاطب ایجاد کند و در پاره ای از موضوعات این جریان روندی کاملاً عکس به خود می گیرد.
بررسی عنصر عاطفه در شعر سهراب سپهری در مقایسه با نگاره عشاق هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
267 - 281
عاطفه یکی از عناصر برجسته در شکل گیری شعر و هنر است. شاعران و هنرمندان، احساس خود را در برخورد با حوادث و پدیده های دنیای اطراف خود در قالب اثر خود می ریزد. درواقع، در هر شعری که عنصر عاطفه در آن غلبه داشته باشد، آن شعر برای مخاطب خواندنی تر جلوه می کند و التذاذ هنری بیشتری نصیب مخاطب خواهد گردید. در کنار این عنصر، عناصر دیگری چون تخیّل، زبان، وزن و... نیز وجود دارند و به نوعی آن را کامل می کنند. پس هر شاعری که به خوبی این عناصر را با هم تلفیق کند و عنصر عاطفه را به طور محسوس بر دیگر عناصر برتری دهد، شعری قابل تأمّل پدید خواهد آورد. سهراب سپهری، از برجسته ترین شاعران دوره معاصر، عواطف فردی و انسانی را در شعر خویش مورد توجه قرار داده است. در این مقاله سعی شده با شیوه تحلیلی- توصیفی و با تقسیم بندی عواطف شعری به سه دسته فردی، اجتماعی و جمعی، مجموعه اشعار سپهری و نگاره عشاق در منظومه هفت پیکر نظامی گنجوی از این منظر مورد بررسی قرار دهد. در این بررسی عواطف فردی در مجموعه شعرهای «مرگ رنگ»، «زندگی خواب ها»، «آوار آفتاب»، «شرق اندوه» بیشتر مورد توجه شاعر بوده است. در منظومه های «صدای پای آب» و «مسافر» و نیز در مجموعه شعر «حجم سبز»، سپهری بیشتر به عواطف جمعی توجه دارد. در نگاره عشاق هفت پیکر نظامی نیز عاطفه نقش محوری دارد. اهداف پژوهش: بازشناسی عنصر عاطفه در اشعار سهراب سپهری. بررسی عنصر عاطفه در نگاره عشاق هفت پیکر نظامی. سؤالات پژوهش: عنصر عاطفه چه جایگاهی در اشعار سهراب سپهری دارد؟ عنصر عاطفه چه جایگاهی در نگاره عشاق هفت پیکر نظامی دارد؟
مضامین و اصطلاحات عرفانی در شعر شاعران دوره بازگشت با تکیه بر چهار شاعر دوره قاجار و مشروطه: فروغی بسطامی، قاآنی، صفای اصفهانی، ادیب نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱
19 - 36
مضامین شعر، دگرگونی های مختلفی را تجربه کرده و آنچه به نحوی کامل دور نشده، مضامین عرفانی است. ازآنجاکه دوره بازگشت ادبی یکی از دوره های مهم در ادوار شعر و حلقه اتصال ادب کلاسیک با دوره معاصر است، توجه ویژه به بازتاب مضامین مختلف شعری آن مهم بوده. تعیین رویکردها و نگرش شاعران برتر دوره قاجار مشروطه در حیطه مضامین عرفانی به روش توصیفی - تحلیلی هدف این پژوهش است. شاعران منتخب این تحقیق تحت نفوذ سبک های کهن و نیز شاعران برتر دوره های مختلف بوده اند و تقلید هرچند استادانه هم انجام شود، بازهم ارزش اثر اصلی را ندارد. تقلید از سکون و ایستایی شخص و جامعه مقلد روایت دارد اما مضامین عرفانی، به نحوی کامل از شعر این شاعران دور نشده و آنان سبک شخصی خود را نیز به حیطه اشعارشان وارد کرده اند. هرچند این مضامین در خدمت زیبایی و پر مفهوم شدن شعر استفاده شده اما به گونه ای جداگانه شعر سبک عارفانه محسوب نمی شوند. این شاعران به تعالیم هر دو مکتب خراسانی و بغدادی واقف بوده اند. توجه به همراهی همیشگی شور، محبت و عشق در مراحل عرفانی است و عرفان عملی بر عرفان نظری ارجحیت می یابد.
مطالعه تطبیقی هنجار گریزی معنایی در اشعار ژاله اصفهانی و غاده السّمّان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
1 - 14
هنجار گریزی یکی از نظریه های ادبی و تأثیرگذارترین روش ها در برجسته سازی ادبی می باشد که در عرصه شعر بازخورد زیادی دارد. نظریه فرمالیست ها بر این باور است که انسان همواره با دو نوع زبان در ارتباط است. اولی زبان عادی که انتقال دهنده پیام های روزمره است و زبان ادبی که در قلمرو هنر و ادبیات استعمال می شود و ظرافت خاص خود را دارد. آشنایی زدایی همواره لذت های ادبی را برای مخاطب برقرار می سازد و قدرت حواس آدمی را بهبود می بخشد. پژوهش حاضر در نظر دارد با شیوه ای توصیفی - تحلیلی و تکیه بر اشعار ژاله اصفهانی و غاده السّمّان به مقوله هنجار گریزی معنایی و گونه های مختلف آن بپردازد و به این سؤال پاسخ دهد که هنجار گریزی معنایی چیست و حوزه های بسترساز این هنجار در اشعار ژاله اصفهانی و غاده السّمّان علیرغم وجوه اشتراک و افتراق چگونه به کار رفته است؟ یافته های پژوهش از راه جستجوی کتابخانه ای نشان می دهد که ژاله اصفهانی و غاده السّمّان هر دو از صور خیال و آرایه های معنوی بهره مند گردیده اند.
بررسی تطبیقی مهم ترین مضامین اجتماعی در اشعار قاسم حدّاد و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
29 - 44
مقایسه ادبای ایران و جهان عرب از جمله موضوعاتی است که مورد توجّه محقّقان عربی و فارسی قرارگرفته است. امروزه، مسائل مشترک اجتماعی، زمینه هایی را جهت مشترکات فکری فراهم کرده است. همچنین مضامین اجتماعی، از مضامین پرتکرار میان ادبای معاصر در سراسر جهان به شمار می رود و به سبب تقارب فرهنگی و اجتماعی که میان ادبیّات و ادبای ایران و جهان عرب وجود دارد، بررسی از این چشم انداز، دستاوردهای جدیدی به پژوهش خواهد داد. قاسم حدّاد و احمد شاملو دو شاعر بحرینی و ایرانی هستند که با توجّه به مسائل جامعه و مشکلات مردم، بخش عظیمی از اشعارشان را به بیان واقعیّت های جامعه اختصاص داده اند. در این پژوهش که به روش کتابخانه ای و توصیفی-تحلیلی تدوین شده است، مضامین اجتماعی در اشعار هر دو شاعر با نگاه تطبیقی بررسی شده است. در این بررسی پی می بریم علی رغم تفاوت های زبانی و مکانی، اشعار حدّاد و شاملو به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جوامع آن ها، دارای مشترکات فراوانی می باشد. مباحثی چون؛ وطن پرستی، آزادی، ظلم ستیزی و عدالت خواهی از موتیف های مشترک این دو شاعر است که با بافت روایتگرانه و داستان گونه، گزیدن واژگان مناسب و استفاده از موسیقی درونی مطرح شده اند.
بررسی جامعه شناختی اشعار صائب و فضولی در دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
179 - 196
مسائل اجتماعی هر دوره ای در روند شکل گیری ادبیّات آن دوره تاثیر بسزایی دارد. از آنجا که شاعران هم-عصر، اتّفاقات و اوضاع اجتماعی مشترکی داشته و شرایط فکری و فرهنگی تقریبا یکسانی را تجربه می کنند؛ لذا طبیعی است که گرایشات و مضامین مشترک در آثار آنها دیده شود. در این رهگذر، شعر «صائب» و «فضولی» به عنوان دو شاعر دوره صفوی از جهت جامعه شناسی به روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است تا به این سوال پاسخ دهد که هر کدام از این دو شاعر به چه مضامین اجتماعی توجه داشتند و چه دغدغه های اجتماعی را در شعر خود بازتاب داده اند. نتایج حاصل نشان می دهد که اشعار هر دو شاعر از قابلیت چشمگیری برای مطالعات جامعه شناسی برخوردار است. بخش عمده ای از مباحث اجتماعی در اشعار هر دو شاعر مشترک بودند امّا بندرت به مضامینی برخورد شد که فقط در شعر یک شاعر نمود داشت از جمله: گرایش به مخدّرات، عید فطر و شکایت از فلک. موضوع غربت و قربت از وطن نیز از موضوعاتی بود که نگرش متفاوت دو شاعر را به همراه داشت.