مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
انسان شناسی
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
155 - 178
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال ارائه الگویی از مقاومت اسلامی مبتنی بر مبانی انسان شناختی علامه طباطبایی و شهید مطهری است. اهمیت این موضوع از آنجاست که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سطح منطقه ای، گفتمانی به اسم مقاومت نمود پیدا کرد اما کمتر از بُعد انسان شناسی فلسفی به آن پرداخته شده است. این مقاله به روش اسنادی، مباحث انسان شناختی را در پرتو نظریه اعتباریات در آثار این دو فیلسوف معاصر بررسی کرده است، سپس براساس آن، کنش گری انسان ها را در نظریه تشکیل جامعه و دولتِ ایشان نشان می دهد و در طرحی نوآورانه، با تعمیم نظریه تشکیل جامعه و دولتِ این دو اندیشمند به عرصه روابط بین ملت ها و دولت ها، الزام های تشکیل یک دولت جهانی و دلایل ناکامی بشر در رسیدن بدان را مشخص می کند و الگویی از روابط سه گانه استثماری، کارکردی و هویتی را به عنوان مدل جایگزین تعاملات بین المللی تبیین می کند. در این میان، الگوی تعامل دولت اسلامی براساس روابط سه گانه مذکور با سه دسته مختلف از بازیگران فراسرزمینی (استثمارگران، بازیگرانِ هم هویت و غیرهویت) در پرتو قاعده «نفی سبیل» و برآورده ساختن چهار نیاز اساسی بشر به عنوان الگوی مقاومت اسلامی، ارائه می شود.
مبانی انسان شناختی حق بر حریم خصوصی از دیدگاه اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی دوره یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
41 - 69
حوزه های تخصصی:
حریم خصوصی یکی از حقوق شهروندی است. برخی گمان می کنند محتوای اسناد حقوق بشری در مورد حقوق شهروندی و حریم خصوصی با اسلام و مبانی انسان شناسی اسلامی بیگانه هستند و این حق را کنوانسیون های حقوق بشری برای انسان به ارمغان آورده اند، اما واقعیت آن است که اسلام اگرچه مبدع عنوان حقوق شهروندی و حریم خصوصی نیست، اما قرن ها پیش، لزوم حمایت از حریم خصوصی و عدم تجاوز به قلمرو شخصی انسان ها را مطرح کرده و مبانی انسان شناسی اسلامی ثابت کننده حق حریم خصوصی برای شهروندان است. تحقیق حاضر با روش توصیفی–تحلیلی به تحلیل آیات و روایات پرداخته و در پاسخ به این پرسش که مبانی انسان شناسی حق بر حریم خصوصی در اسلام کدم اند؟ به این نتیجه رسیده است که انتخاب گری انسان و حقیقت روحانی او، کرامت ذاتی و میل فطری انسان به امنیت و خلوت گزینی حق حریم خصوصی را برای شهروندان اثبات می کند.
فلسفه انسان شناختی حقوق بشر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تعیین و وضع حقوق واقعی بشر مرهون معین بودن موضوع آن و به عبارتی دانش «انسان شناسی» است. اندیشه های انسان شناسانه فلاسفه و دانشمندان در شناخت بشر گستره ای وسیع و گاه به غایت در تضاد با یکدیگر از انسان خدایی تا انسان گرگی، از خیریت بالذات تا شریت بالذات و از موجودی فطری و فاقد هرگونه طبیعت و فطرت، از ربوبیت تا عبودیت، از اختیار تا جبر، از خاکی تا افلاکی، از دنیوی تا ابدی، از فراجنسیتی تا مذکر و از هدفمندی تا بی هدف دارد. همچنین اندیشمندان انسان شناس، از راه های گوناگونی مثل مشاهده و تجربه، یا عقل و یا منبعی فراعقل و فراتجربه یعنی «وحی» به مطالعه انسان می پردازند لکن بهترین راه، بهره گیری راه جامع و تلفیقی و با استفاده از همه ابزار شناخت است تا همه ابعاد انسان شناخته شود. در این نوشتار مؤلفه های محوری در شناخت حقیقت بشر همچون، عبودیت بشر، هویت جسمانی روحانی بشر، فطرت بشر، کرامت بشر، اختیار بشر، رابطه بشر و جنسیت، هدفمندی بشر، امتداد ابدی حیات ابدی بشر، هویت اجتماعی بشر و... به روش تحلیل عقلی مورد بررسی و تطبیق میان دیدگاه های الحادی و دیدگاه الهی قرار گرفته است. این مؤلفه ها هر یک تأثیرات و تفاوت هایی را در استنباط نظام حقوق بشر می گذارد که نظام حقوق بشر الهی را از نظام های الحادی متمایز می سازد.
مفهوم شناسی تطبیقی ملکات نفسانی در آثار فلاسفه و حکمای اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از محورهای مهم در زمینه انسان شناسی، اخلاق و فلسفه تصمیم، بحث از ملکات نفسانی است که در آن، «مفهوم شناسی و تبیین دقیق تعریف ملکه» بر سایر مسائل تقدم دارد. تفحص در آثار فلاسفه و حکمای اسلامی، بیانگر وجود اختلافاتی در تعریف «ملکه» بوده است. این پژوهش، به دنبال آن است که ابتدا تعاریف موجود از ملکه در آثار فلاسفه و حکمای اسلامی را کشف و دسته بندی نماید. سپس، ضمن بررسی تطبیقی و مقایسه ای تعاریف، به تحلیل نوع اختلاف و ترابط معنایی آنها بپردازد. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است. مبتنی بر دستاوردهای پژوهش، تعاریف موجود از ملکات در قالب شش دسته و بر مبنای این ملاک ها قابل تبیین است: 1. رسوخ، 2. سرعت زوال، 3. استقرار در موضوع، 4. امکان مفارقت، 5. ثبوت، 6. سختی زوال. طبق بررسیِ تطبیقی و مقایسه ای، این تعاریف و ملاک ها، علی رغم اختلافات، به طور کلی بی ارتباط و مباین از هم نیستند؛ بلکه نوعی ترابط معنایی بین آنها وجود دارد. ملاک ها، به پایه و غیرپایه تقسیم می شوند. برخی از این ملاک ها، هم ارزش برخی دیگر بوده و برخی به نسبت سایرین، رابطه علّی معلولی دارند. این تبیینات از ترابط معناییِ ملاک ها، منجر به یک مدل مفهومی در پژوهش شده است.
بررسی جایگاه روح در انسان شناسی یهودیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنیان هر دینی بر آموزه های آن دین استوار است. یکی از آموزه های مهم در یهودیت، انسان شناسی است. یهودیت اهمیت کلیدی برای انسان قائل است؛ تا جایی که این امر بر آموزه های دیگر یهودیت تأثیرگذار می باشد. یکی از ابعاد بسیار مهم وجود انسان که مورد توجه همه فلاسفه، متکلمان، عرفا و اندیشمندان بوده است، بحث روح و ویژگی های آن است. توجه به این بُعد وجودی و ترسیم جایگاه آن در انسان می تواند کلید حل اختلافات بین ادیان باشد. این مقاله به صورت تحلیلی توصیفی و با استفاده از تحقیقات، کتب، اسناد و منابع کتابخانه ای مرتبط، تدوین شده است. حاصل آنکه با نگاهی به تاریخ یهودیت و کتاب مقدس و بعدها با تأثیر اندیشه های فلسفی یونان توسط فیلون، فیلسوف یهودی، دوساحتی بودن انسان و تأکید بر ساحت روحانی و مجرد به عنوان امری جاودانه در اعتقاد یهود، ثابت می شود.
استنباط های رهبری آموزشی مبتنی بر شناخت خدا وانسان در تفسیر المیزان علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارتقا و گسترش نظریه ی تعلیم و تربیت اسلامی، به ارائه ی اقتضائات رهبری آموزشی ازطریق شناخت ویژگی ها و صفات خدا و انسان در این حوزه ی خطیر، می پردازد. راهبرد این پژوهش کیفی برای ارائه ی استنباط های رهبری آموزشی، تحلیل مضمون آیات مربوط به صفات خدا درحیطه ی هدایت و تکامل بشر و همینطور آیات ارائه شده در باب چگونگی رهبری پیامبر در جهت سوق افراد به سوی این هدف عالی است. بنابراین که تفسیرالمیزان یکی از کامل ترین تفاسیر ارائه شده از قرآن محسوب می گردد، آرا علامه طباطبایی در این تفسیر، به عنوان اصلی ترین و اساسی ترین منبع گردآوری داده ها مورد مطالعه قرارگرفت و سپس داده های جمع آوری شده با روشی استنباطی مورد تجزیه و تحلیل واقع شد. نتایج بررسی ها دربرگیرنده نکاتی ناب و کاربردی در حوزه مدیریت آموزشی بود. براساس استنباط های مبتنی برخدا شناسی، رهبر آموزشی باید بداندکه به واسطه روح الهی دمیده شده در انسان، خداوند امکان پرورش صفات خود را نیز در وجود انسان قرار داده است که با تقویت آن ها می توان در رهبری آموزشی نیز از آن ها بهره برد. صفاتی مانند علیم و قیوم از جمله ی این صفات است که به ترتیب بیانگر لزوم تسلط علمی و تخصصی مدیر، تدبیر و توانایی مدیریتی وی و در نهایت آگاهی و هوشیاری وی نسبت به مسائل مبتلی به است. صفات رزاق و رب مقتضی تلاش برای بهبود توان مالی و پرورش فکری فراگیران بوده و صفت رحیم ایجاب می نماید که نسبت به آن ها تا حد امکان مهربان باشد. از مطالعات درحوزه انسان شناسی نیز، لزوم برخورداری رهبر آموزشی از ویژگی هایی چون ایمان، عمل صالح، محبت، مشورت، توکل، اعتدال، عدالت و مساوات و همینطور استقامت و پایداری استنباط می گردد.
مبانی انسان شناسی سبک زندگی سیاسی امام خمینی ره(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی سیاسی عبارت است از: «شیوه های مواجهه با مهم ترین وظایف به منظور نیل به اهداف در ساحت زندگی سیاسی». امام خمینی ره شخصیتی معاصر، متخلق و صاحب سبک است که اقدام بی نظیر ایشان در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی و رهبری آن، زمینه ای مناسب برای بررسی سبک زندگی سیاسی ایشان را فراهم آورده است. با توجه به شکل گیری سبک از مبانی منحصر به فرد صاحب آن و همچنین نقش بسزای مبانی انسان شناسی در ترسیم سبک زندگی سیاسی، مسئله اصلی این پژوهش، بررسی مهم ترین مبانی انسان شناسی امام و تأثیر آنها در سبک زندگی سیاسی ایشان است. این پژهش، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی آثار به جای مانده از امام خمینی ره می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که در سبک زندگی سیاسی امام، شیوه های مواجهه با وظایف سیاسی همچون اقامه عدل، مبارزه با ظلم و انظلام، بصیرت افزایی نسبت به عدم مشروعیت طواغیت و محاسن نظام دینی و غیره متکی بر مبانی انسان شناسی همچون سرشت الهی انسان، نامحدود بودن انسان از حیث ظهور کمالات، اختیار انسان در تعیین سرنوشت و اولویت حیات اخروی نسبت به زندگی دنیایی است.
پدیدارشناسی معنای «عاطفه» در انسان شناسی علامه محمدحسین طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمدحسین طباطبایی، علاوه بر مباحث انسان شناسانه، در تفسیر آیات جنسیتی قرآن عبارتی بنیادی دارد: زندگی مرد، عقلانی و زندگی زن، احساسی و عاطفی است. با وجود توضیحات نسبتاً مفصل وی درباره عقل، اشتراک زن و مرد در انسانیت در عین تفاوت تکوینی دو جنس، اغلب واژه «عاطفه» بدون تعریف مشخص و در معانی گوناگونی در تفسیر المیزان به کار رفته است. پژوهش حاضر با روش پدیدارشناسی و طبق گام های پیشنهادی موستاکاس در پی آن است که معنا و جایگاه عاطفه را در نظام انسان شناختی طباطبایی روشن تر کند. لذا پس از تعلیق دانسته های قبلی و گردآوری کلیه کاربردهای «عاطفه» در تفسیر المیزان به افق سازی و تشکیل خوشه های معنایی پرداختیم. عاطفه به مثابه محصول واهمه، و عاطفه ذیل اعتباریات، دو مجموعه معنایی نهایی است. در انتها با ترکیب توصیف زمینه ای و ساختاری، اهمیت تأثیر بافت قرآنی و فلسفی در دریافت طباطبایی روشن می شود.
جایگاه انسانی زن از منظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
93 - 115
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا چه نگاهی به زن دارد؟ هرچند تفسیر ماهیت زن و تبیین راز تفاوت های او با مرد به صورت مستقل مسئله ملاصدرا نبوده است اما می توان از خلال مبانی هستی شناسی و انسان شناسی او پاسخ به این پرسش را استنباط کرد. از منظر حکمت صدرایی انسان بودن در تفسیر مشهور مشایی، تمام حقیقت افراد انسان نیست و آنچه موجب تمییز انسان از سایر موجودات می شود نه نطق به معنای «ادراک کلیات» بلکه نطق به معنای «نفس ناطقه قدسیه» است. تمام حقیقت انسان ها در سایه حرکت جوهری اشتدادی این نفس ناطقه به سمت اعلی مراتب وجود تعین پیدا می کند به گونه ای که هر یک از زن و مرد تبدیل به واحد مستمری می شوند که از کمترین مراتب وجود تا مرز بی نهایت امکان حرکت دارند. ملاک برتری در این حرکت، بهره مندی از مراتب علم و عمل است. بر همین اساس تمایزات جنسی و جنسیتی به خودی خود، عامل برتری یکی از زن یا مرد بر دیگری نیست بلکه بهره مندی از مراتب متفاوت وجود، در سایه فعلیت مراتب علم و عمل است که مرتبه سعادت و کمال هر فرد از انسان را می نمایاند. در انتهای مقاله عبارتی چالش برانگیز از ملاصدرا در خصوص زن، و توجیهاتی که برای آن آورده شده است نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی تأثیر مبانی انسان شناسی صدرا در مسئله دعا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دعا یکی از عمیق ترین انواع ارتباطی انسان ها با خدا است. هر انسانی به فراخور میزان درک فقر ذاتی خویش به معناشناسی و مسائل پیرامون آن پرداخته است. نگاه صدرا به مسئله دعا، گسسته از مبانی انسان شناسی وی نیست. حرکت جوهری اشتدادی نفس، نحوه استکمال انسانی، انسان کامل، فقر وجودی انسان و اصل اختیار، اهم مبانی صدرا در تبیین مسئله دعا است. در این نوشتار با توجه به مبانی انسان شناسی صدرا (در دو نظام تشکیک خاصی و وحدت شخصی وجود) مسئله دعا تحلیل شده است. لذا ضمن تبیین مختصری از مفاهیم و مبانی وی، علاوه بر به تصویر کشیدن ارتباط آن دو، تحلیلی نو و منطبق بر اصول انسان شناختی صدرایی از مسئله دعا مطرح کرده ایم.
روش شناسی مطالعه انسان در حکمت متعالیه گذار به هرمنوتیک صدرایی در مسئله نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال شانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۱
161 - 177
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل کلیدی مطرح شده در فلسفه ملاصدرا بررسی چیستی، ابتدا و انتهای انسان و ربط آن با وجود حقیقی است. مقاله حاضر با بررسی و تحلیل روش حاکم بر نفس شناسی ملاصدرا و ابزاری که وی استفاده کرده در پی کشف راز برتری حکمت متعالیه بر سایر مسلک های فلسفی یا تفاوت آن با این مسلک ها در انسان شناسی است. بررسی آثار گوناگون ملاصدرا به شیوه کتاب خانه ای و تحلیل محتوا نشان می دهد که او در بررسی مسئله نفس (که از مهم ترین و کلیدی ترین مسائل حکمت متعالیه است)، در کنار برهان (شاکله اصلی مباحث فلسفی در حکمت متعالیه) از ابزارهای دیگری همچون آیات و روایات، تجارب شخصی، شهود، عقاید، نقل و نقد اقوال، تشبیه و تمثیل، تأویل، اشارات و ... استفاده کرده است. روش ملاصدرا در انسان شناسی، التقاط، تلفیق و میان رشته ای نیست بلکه ذهن ذوب شده وی در دین و عرفان و اشراف او به فلسفه های موجود باعث تحقق هرمنوتیکی ترین تقریر از فلسفه قدیم و تبیین متفاوت او از انسان شده است. انسان شناسی ملاصدرا بروز حقیقت انسان در منظر و مرئای عقل انسان با رتبه وجودی ملاصدرا و تقویت شده با فهم والای انسان کامل است. لذا انسان شناسی حکمت متعالیه علی رغم استفاده از ابزارهایی همچون وحی و شهود، همچنان به عنوان نوعی روش اصیل عقلی و فلسفی باقی مانده است.
عناصر انسان شناسی نظام سازی فقهی؛ با تأکید برآراء آیت الله سیدمحمد باقر صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۸
195 - 223
حوزه های تخصصی:
نظام سازی به معنای شناسایی و طراحی الگو های کلان و تنظیم کننده متغیر های دخیل در یک شبکه ارتباطی است. ماهیت این موضوع، به گونه ای است که یک دانش خاص را نمی توان متولی پرداختن به آن قرار داد، بلکه باید آن را موضوعی فرارشته ای دانست که دانش های مختلف در یک آمیزش بین رشته ای می توانند آن را محقق کنند. آیت الله سیدمحمدباقر صدر از جمله اندیشمندانی است که موضوع نظام سازی و کشف نظام واره های جامعه انسانی را مطرح نموده و از دریچه دانش فقه به این مقوله پرداخته است. لذا در این نوشتار مبادی انسان شناسانه مؤثر در مؤلفه های فقهی نظام ساز با تأکید بر آراء آیت الله سیدمحمدباقر صدر مورد بررسی قرار می گیرد تا تأثیر دانش هایی همچون کلام و فلسفه در تحلیل های نهایی دانش فقه پیرامون موضوعاتی همچون جایگاه مردم در حکومت و نسبت آنها با ولی امر آشکار شود. نوآوری این نوشتار از این جهت است که با توجه به قرائت نوین شهید صدر نسبت به «انسان شناسی» دینی، می توان قرائتی از ابتناء نظام سازی فقهی بر مبادی انسان شناسانه و مقوله اعتباریات شریعت ارائه نمود. این فرآیند مجموعه معارف فلسفی، کلامی و فقهی را در خط سیر واحدی قرار می دهد که رویکرد انسان شناسانه مرتکز از آن اثرات مستقلی در تکون منطق نظری نظام سازی فقهی خواهد داشت.
تاثیر مدرنیته بر مبانی اندیشه ی سیاسی ایران در دوران قاجار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی تحول مبانی اندیشه ی سیاسی ایران در مواجهه با مدرنیته و سنجش پیامدهای آن در زندگی سیاسی ایرانیان در دوران قاجار بود. سوال اصلی این است که مبانی حاکم بر اندیشه ی سیاسی در ایران، قبل از مواجهه با مدرنیته بر چه گزاره های اساسی معرفتی استوار بوده و پس از مواجهه، این گزاره ها چگونه متحول شده اند؟ در این پژوهش، تاثیر مدرنیته بر حوزه ی هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی اندیشه ی سیاسی ایران در دوران قاجار مورد تحقیق قرار گرفته و میزان تحولات هر یک از این سه بخش و نتایج آن ها بررسی شد. داده های این پژوهش با رویکرد تاریخی و در چارچوب روش تحلیل کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهند که در آغاز، این مواجهه فعالانه بوده و تحول در اندیشه ی سیاسی و ساختارهای آن با حفظ اصول کلی مبانی اندیشه ی سیاسی رخ داده است؛ ازاین رو، به ندرت با مکتوباتی مواجه می شویم که بر نقض مبانی مستقر ناشی از این مواجهه دلالت داشته باشند
خیال به مثابه نفس حیوانی بازشناسی قوّه خیال نزد صدرالمتألهین در پرتوی تبیین مبانی و تحلیل کارکردها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
99 - 122
حوزه های تخصصی:
قوّه خیال در فلسفه ابن سینا و تابعان وی، «خزانه» صوَری معرفی می شود که جزئی است و به وسیله حسّ مشترک ادراک شده است؛ در مقابل، صدرالمتألهین در مقام تعریف قوّه خیال، دو دیدگاه متفاوت، ولی منسجم و منطقی ارائه کرده که با تحلیل روش شناختی وی در مباحث نفس، قابل استنتاج و توصیف است. مسئله اساسی پژوهش جاری، توصیف نظریه واقعی صدرالمتألهین در مسئله چیستی خیال و سپس مقایسه آن با دیدگاه رایج مشائیان، به منظور کشف نقاط اشتراک و افتراق حقیقی این دو دیدگاه است. یافته اصلی که براساس روش تحلیلی منطقی و با تکیه بر روی آورد تحلیل گزاره ای و سیستمی عبارات صدرالمتألهین در دو مقامِ «تبیین مبانی شناخت قوّه خیال» و «ارائه کارکردهای این قوّه» به دست آمده است، حاکی از اتخاذ دو رویکرد از سوی صدرا در تعریف قوّه خیال است. وی در ابتدای مباحث نفس شناسی و قوای آن، تابع دیدگاه مشهور مشائیان است و پس از آن و در فرایندی تعالی گونه و با ابتنا بر امکان تشکیک در قوای نفس، دیدگاه دیگری را در بازشناسی قوه خیال ارائه می دهد. صدرالمتألهین خیال را به مثابه نفس حیوانی و فصل حقیقی انسان در مرتبه حیوانیّت معرّفی می کند که خود بر قوّه انگاری هریک از مراتب سه گانه نفس انسانی در نظام فلسفی وی مبتنی است.
مبانی انسان شناختی پرورش جسمانی کودکان در تربیت اسلامی با تأکید بر نقش بازی های فیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین مبانی انسان شناختی پرورش جسمانی کودکان در تربیت اسلامی با تأکید بر نقش بازی های فیزیکی است. امروزه بازی های تمرکزیافته بر ذهن که بیشتر در قالب بازی های دیجیتال و الکترونیکی عرضه و از آن ها باعنوان بازی های رایانه ای یاد می شود، در عمل باعث شده اند تا علاقه کودکان به بازی ها و تحرکات فیزیکی و جسمی کاهش پیدا کند. این در حالی است که در تربیت اسلامی بر نقش پراهمیت بازی به ویژه بازی های فیزیکی کودکان تأکید شده است. به همین دلیل این پژوهش بااستفاده از روش توصیفی تحلیلی درصدد تبیین مبانی انسان شناختی پرورش جسمانی کودکان در تربیت اسلامی با تأکید بر نقش بازی های فیزیکی است. نتایج این پژوهش نشانگر آن است که با مفروض قرار دادن جایگاه و اهمیت پرورش جسمانی کودکان در تربیت اسلامی، مبانی انسان شناختی خاصی قابل شناسایی و تبیین است. این مبانی عبارتند از ترکیب کودک انسان از جسم و روح و تأثیر متقابل جسم و روح بر یکدیگر در فرایند رشد کودک به سمت کمال، تدریجی بودن رشد جسم و روح کودک و نقش ابزاری جسم در پرورش روح که از کودکی آغاز می شود. بدین سان ضرورت توجه جدی برنامه های تربیتی بر نقش پرورش جسمانی کودکان تأکید می شود. ملاحظه مبانی انسان شناختی یاد شده در برنامه ریزی های تربیتی، علاوه بر تأمین سلامت جسمانی کودکان، زمینه را برای تقویت و پرورش روحی و معنوی آنان در آینده فراهم می سازد.
تبیین مساله دعا از نظر فخر رازی با توجه به اهم مبانی انسان شناسی او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۰
31-42
حوزه های تخصصی:
در تبیین مساله دعا از نظر فخررازی، نباید مبانی انسان شناسی وی را نادیده گرفت. جبر و اختیار ، تجرد نفس و کمال انسان اهم مبانی انسان شناسی هستند که تبیین مساله دعا را تحت تأثیر قرار می دهند. بنا بر اینکه فخر را در این مسائل مهم انسان شناسی صاحب چه اندیشه ای بدانیم، تحلیل مساله دعا متفاوت خواهد شد. این پژوهش با روش تحلیلی و استنادی در پی تبیین مساله دعا از نظر فخررازی مبتنی بر اهم مبانی انسان شناسی ایشان است. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ علی رغم تشتت آراء فخر در این مسائل، قول به اختیار و تجرد نفس ارجح است و می بایست بر اساس آن مساله دعا تبیین گردد. هم چنین نگرش جامع فخر به کمال انسان و بررسی از زوایای مختلف نیز تاثیر بسزایی در تفسیر دعا دارد. در این نوشتار با توجه به این مبانی انسان شناسی فخر رازی، مسأله دعا تبیین شده است.
مطالعه تطبیقی آرای مرتضی مطهری و آیزایا برلین در باب آزادی؛ مبتنی بر مؤلفه های کنش گر، مانع و غایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار سعی شده با رویکردی تحلیلی و با اتخاذ تعریف تعدیل یافته مک کالوم از آزادی به عنوان چارچوب نظری به مقایسه تطبیقی آرای مرتضی مطهری و آیزایا برلین در باب آزادی پرداخته و مسیر متفاوت ساخته شدن این مفاهیم را نظاره کرد. بر این اساس در ذیل مؤلفه «کنشگر انسانی»، به مقایسه مباحث انسان شناسانه دو اندیشمند پرداخته، در ذیل مؤلفه «مانع» به موانع ایجابی- سلبی آزادی که کنشگر از آن ها آزاد است- نیست پرداخته و در پایان در ذیل مؤلفه «غایت»؛ به مقایسه اهداف و غایاتی که هر یک از این دو اندیشمند از آزادی دارند پرداخته شد. در نگاه برلین ازآنجاکه انسان موجودی نامتعین است و می بایست خود، به وجود خویش تعین بخشد؛ آزادی، ارزشی ابزاری به حساب نیامده و خود غایت است. آزادی اولویت دارترین ارزش محسوب می شود، زیرا قرار است فرد با استفاده از آن وجوه ناقص و ناکامل و نامتعین خویش را بنا به میل و اراده خود تحقق بخشد. اما در نگاه مرتضی مطهری ازآنجاکه انسان موجودی فطرت مند است که سرشتی بالقوه متعین داشته و لذا دارای غایاتی مشخص است، آزادی اعتبار می شود تا فرد بتواند در مسیر رشد و تکامل خود گام بردارد. یعنی آزادی ابزاری است که انسان صرفاً با استفاده از آن می تواند به غایات والای خود دست یابد.
تربیت عقلانی با تأکید بر مبانی انسان شناختی و معرفت شناختی علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درپی بررسی عقلانیت، تربیت عقلانی و استنتاج اهداف، اصول و روش های تربیت عقلانی مبتنی بر مبانی انسان شناختی و معرفت شناختی علامه طباطبایی است. این پژوهش ازجمله طرح های تحقیق کیفی است و داده ها به شیوه مطالعه تحلیلی اسنادی گردآوری و طبقه بندی شده و براساس الگوی بازسازی شده فرانکنا توسط باقری و تحلیل شبه استعلایی شکل گرفته و مبتنی بر الگوی مذکور اقدام به استنتاج دلالت های تربیتی درقالب اهداف، اصول و روش نموده است. بدین ترتیب، ذیل هدف غاییِ دستیابی به مراتبی از قرب الهی، چند هدف واسطی و اصول و روش های ناظر بر آنها مطمح نظر قرار گرفته که هدایت و پیروی از حق، ضرورت شناخت مظاهر عقلانیت، ضرورت صیانت از سلامت فطرت و ضرورت کاهش زمینه خطا های فکری به عنوان اهداف واسط؛ ضرورت تعقل صحیح و تفکر انتقادی، ضرورت پذیرش امام به عنوان مربیِ آگاه و راه شناس، ضرورت تقواگرایی و لزوم کنترل قوه خیال و مبارزه با نفوذ شیطان به عنوان اصول؛ و ضرورت استقلال فکری و آشنایی با معیار های حق، ضرورت الگوگیری و الگوسازی از امام، اصلاح عادات نکوهیده و ر هایی از غفلت و ضرورت کنترل خیال و آشنایی با طریق منطق به عنوان روش های تربیت عقلانی از آن جمله هستند.
بررسی تطبیقی انسان شناسی در آراء میشل فوکو با تعالیم قرآن
منبع:
پژوهش های سیاسی سال سوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۷
26 - 45
حوزه های تخصصی:
معرفی، نقد و ارزیابی کتاب «انسان شناسی پراگماتیکی کانت» (Kant’s Pragmatic Anthropology)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
161-181
کانت در اواخر عمر خود سوال «انسان چیست» را بر سوالات اصلی فلسفی خود افزود و پاسخ این پرسش را جواب گوی دیگر سوالات دانست. اما پاسخ کانت به این سوال چیست؟ ویلسون در اثری با عنوان انسان شناسی پراگماتیکی کانت می کوشد تا با کاوشی در آثار غیرانتقادی او چون انسان شناسی، دین در محدوده عقل تنها و تعلیم و تربیت، که آنها را«فلسفه تجربه» کانت می نامد، پاسخ او به این پرسش را بیابد.او در این اثر با این ادعا که انسان شناسی پراگماتیکی کانت، روان شناسی تجربی نیست، علاوه بر معرفی خاستگاه و معنای انسان شناسی پراگماتیکی، انسان را از منظر این فیلسوف به عنوان موجودی برخوردار از چهاراستعداد حیوانی، فنی، پراگماتیکی و اخلاقی معرفی می کند که باید بکوشد با بهره گیری از استعدادها و توانایی های خود، به سرشت نهایی انسانیت که همانا اخلاق و و آزادی است، دست یابد. هم چنین از نظر این نویسنده حکم غایی تأملی پل ارتباطی میان انسان شناسی و آثار انتقادی کانت محسوب می شود که کانت با استفاده از آن کوشیده بود تا به دانشجویان خود دانش عملی را بیاموزد تا آنها از این طریق بتوانند جایگاه خود را در جهان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بیابند.