مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
فلسفه یونان
حوزه های تخصصی:
فسلفه، چه در خاستگاه خود – یونان – و چه در تمدن اسلامی با معاندانی روبه رو بوده است. در یونان، سوفیستها به مخالفت با فسلفه برخاستند و در تمدن اسلامی، فلسفه با عنادورزی پیروان دین اسلام و عرفا و اهل سلوک مواجه بوده است. بر این اصناف معاند طبقه شاعران را نیز باید افزود، شاعرانی چون سنایی و خاقانی که با تمام نیروی بیان خویش بر فلسفه تاخته اند. از سوی دیگر نظام های سیاسی نیز برخی اوقات روی خوش به فلسفه نشان نداده اند. در این پژوهش با اشاره ای مختصر به عوامل این عناد و ستیزه گری با فلسفه که تا حدی به منش و رفتار خود فلاسفه، آموزه های نظامیه ها، راحت طلبی فکری مخاطبان فلاسفه، کج فهمی مسایل فلسفی و نگرش حداکثری نسبت به دین وابسته بود، با مصادیقی از دیوان خاقانی، دیدگاه او درباره این مقوله تحلیل و بررسی شده است.
سهروردی و اندیشمندانِ پس از وی
حوزه های تخصصی:
مطالعات تطبیقی برای شناسایی اندیشه ها و نحله های فکری جایگاهی اساسی دارد. اندیشه های سهروردی نیز در این مقایسه ها روشن می گردد. یکی از دستاوردهای حکمت اشراق این است که هویتی گم کرده را عیان می سازد وبا از خود رمیدگی مقابله می کند. از جمله اندیشمندانی که به شیخ اشراق ارادت می ورزیدند، قطب الدین شیرازی، جلال الدین دوانی، میرداماد استرآبادی، پیروان آذر کیوان، حاج ملاهادی سبزواری و دیگران بودند که بررسی آثار آنها، خواننده را به اندیشه های سهروردی نزدیک می نماید. همینطور مقایسه سهروردی با هگل ونیچه و فلاسفه دیگر غرب نشان می دهد که شباهت هایی بین آنها وجود دارد. مانند کتاب سفر به شرق از هرمان هسه که شباهت بسیاری با رسالات رمزی شیخ اشراق دارد.
منابع ناآشنای کشف المحجوب هجویری
حوزه های تخصصی:
کشف المحجوب هجویری یکی از قدیم ترین و عمده ترین منابع عرفانی ادب پارسی است، از این رو می تواند در جستجوی مآخذی که در ایجاد عرفان ایرانی-اسلامی نقش داشته اند، موثر باشد. مآخذی که مؤلف ـ گاه بدون آنکه از نام و نشان اصلی آنها آگاه باشد ـ استفاده کرده است، یعنی کتبی که در نهضت ترجمه از زبان های گوناگون به ویژه یونانی به تازی در آمده اند و بعضاً نام صحیح اثر و مولف در نزد نویسندگان اسلامی ناشناخته بوده است. زیرا مطابق رسم قدما ایشان کمتر به ذکر نام منبع قول خود می پرداخته و اقوال منقول را به صورت عام در مطاوی گفتار خویش مندرج می ساخته اند و همین امر موجب شده که مؤلف را صاحب قول بدانند. در این مقاله سعی بر آن است که علاوه بر ذکر منابع برخی عبارات، از آبشخور های مشترکی که در شکل گیری عرفان اسلامی و مسیحی تاثیرگذار بوده اند، سخن به میان آید و تاثیر آن ها در کشف المحجوب بررسی شود. بدیهی است که در این طریق، توارد و تداعی معانی در ایجاد افکار مشترک مؤثر است و نمی توان هر شباهتی را قطعا حاکی از برداشت و اقتباس دانست.
واکاوی نسبت میان اسلام و فلسفه اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دانشی که موضوع خویش را وجود مطلق قرار داده و با روش عقلی و بهره گیری از برهان در پی درک حقایق اشیا است را «فلسفه اسلامی» نامیده اند. امّا چرا این فلسفه را با پسوند «اسلامی» وصف کرده اند؟ برای پاسخ گویی به این پرسش، نخست به امکان تحقق فلسفه اسلامی و سپس به ویژگی ها و مؤلفه هایی که در مجموع، امکان شکل گیری فلسفه ای با وصف اسلامی را قابل قبول می سازند، پرداخته شده است.
بررسی جنبه اسلامی آنچه که امروز با نام «فلسفه اسلامی» شناخته می شود، بخش دیگر این مقاله را تشکیل می دهد. در آغاز این بخش در نقد دیدگاهی که عنوان «فلسفه اسلامی» را ساخته و پرداخته شرق شناسان می داند، به تبارشناسی این واژه پرداخته و آثار آن در نوشته های فیلسوفان اسلامی پی گرفته شده است و در ادامه، واژة «فلسفه عربی» مورد بررسی و نقد قرار گرفته است. آن گاه مؤلفه هایی که بیانگر اسلامی بودن فلسفه موجود است، برشمرده شده و در پایان به طرح و نقد دیدگاه مخالف تحقق فلسفه اسلامی پرداخته شده است. این مقاله در مجموع با گردآوری دیدگاه های گوناگون درباره نسبت میان اسلام و فلسفه اسلامی، به ارائه معیارهایی که انتساب فلسفه اسلامی به اسلام را قابل قبول می سازد، پرداخته است.
کلمه «خدا» در مقدمه انجیل یوحنا؛ دیدگاه ها و نظریات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«کلمه» در سنت یهودی و متن مقدس عبری گرچه همواره به طور مستقیم و با صراحت مورد اشاره قرار نگرفته است، اما واژه های «حکمت» و «ممرا» و... در عهد عتیق دیده می شود که همان کارکردهای «کلمه» در فلسفه یونان، عهد جدید و حتی قرآن را دارد.
فیلون به عنوان یکی از بزرگ ترین فلاسفه یهودی و به عنوان یکی از نخستین متکلمان فیلسوف، نقش مهمی در ورود این واژه به ادبیات دینی دارد. وی معانی زیادی را برای کلمه برشمرده است؛ به گونه ای که برخی، معانی موردنظر فیلون از این واژه را تا بیش از 60 معنا احصا نموده اند.
یوحنا نیز در فضایی یونانی می اندیشید. زمانی که او عیسی را در مقدمه انجیلش با عنوان «کلمه» خطاب کرد، مخاطبان انجیلش با دیدن این واژه، هیچ غرابتی نداشتند و آن را در فضای فلسفی یونان کاملاً درک می کردند.
به نظر می رسد، از میان رویکردهای گوناگون به ریشه این واژه در مقدمه یوحنا، این دیدگاه که فلسفه یونان و فیلون در ورود این واژه به ادبیات عهد جدید و یوحنا، مؤثرتر از دیگر عوامل بودند، از شواهد محکم تری برخوردار است.
بررسی هویت فلسفه اسلامی در آثار علامه طباطبایی ره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
127 - 150
حوزه های تخصصی:
در سده گذشته بررسی هویت فلسفه اسلامی اعم از چیستی و هستی آن، یکی از موضوعات مورد بحث مستشرقین غربی و متفکرین اسلامی بوده است. آیا فلسفه اسلامی دارای یک هویت متمایز است؟ بدین معنا که آیا می توان درباره آن گفت هم اسلامی است و هم هویتی جدا از کلام اسلامی و فلسفه یونان دارد؟ در این باره پاسخ های گوناگونی در رد یا دفاع از آن ارایه شده است. یکی از بزرگترین فیلسوفان معاصر که بررسی های گسترده ای در این باره انجام داده و در آثار خود تلاش نموده است تا به تبیین هویت فلسفه اسلامی و دفاع از آن بپردازد علامه طباطبایی است. <br /> این تحقیق با توجه به آثار علامه طباطبایی به سه سوال درباره هویت فلسفه اسلامی یعنی ارتباط اسلام با فلسفه، چیستی فلسفه اسلامی و هستی فلسفه اسلامی از منظر علامه پاسخ می دهد. به نظر علامه طباطبایی اسلام دینی فطری و جهانی است و نباید آن را در قشری خاص از مخاطبین محدود کرد. اندیشه فلسفی نیز امری فطری است و اسلام آن را به رسمیت شناخته و در ردیف تفکر مذهبی قرار داده است. فلسفه اسلامی در چیستی و ماهیت فلسفی و برهانی خود، اگر چه با کلام اسلامی متمایز است اما تفاوتی با فلسفه یونان نمی کند بلکه تمایز فلسفه اسلامی با فلسفه یونان در هستی و تحقق خارجی آن است؛ یعنی در ابتکاراتی است که در سه بخش 1-کمیت مسایل فلسفی 2- انسجام و ترتب خاص در بین مسایل فلسفی 3- زنده بودن و پویایی در ابعاد مختلف که در طول سالیان متمادی بدست آورده است.
چالش هایی در منابع مطالعه فیلسوفان نخستین یونان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
19 - 36
حوزه های تخصصی:
پیشاسقراطیان در سده ششم پیش از میلاد، شیوه های پژوهش دو قلمرو علم و فلسفه را پایه ریختند؛ نخستین رسالات علمی را نگاشتند و مفاهیمِ پایه در فرآیند استنتاج را معرفی کردند. با وجود این، هیچ اثر مستقلی از ایشان به دست ما نرسیده و هرچه داریم پاره هایی است منقول از سخنان ایشان در آثار پسینیان که هریک، پاره نوشته را در سیاقی متفاوت آورده اند. ولی این شیوه همیشه در فهم سخن و ارزیابی پیشاسقراطیان کارایی ندارد. هرمان دیلس با کتاب عقیده نگاری یونانی خود شیوه ای نو در باب عقیده نگاری را مطرح کرد. وی سنت عقیده نگاری را به کتاب تئوفراستوس شاگرد ارسطو بازگرداند. بی توجهی دیلس به سوفسطاییان و سایر منابع را دانشمندان بعدی، از جمله منسفیلد[1]، نقد کردند. براساس سخن وی، تأثیر سوفیست ها بر افلاطون، تأثیر نظر ارسطو درباره عقیده «دکسا» بر گلچین ها و کتاب های آموزه ای، و تأثیر سنت سلسله نگاری و آثار شارحان بر شکل گیری متون عقیده نگاری، از جمله موارد تأثیرگذار و شایان توجهی هستند که دیلس به آنها نپرداخته است.
نهج البلاغه و نقد تاریخی (پژوهش موردی: وجود و عدم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
251 - 274
حوزه های تخصصی:
در نهج البلاغه الفاظ و تعبیرهایی به کار رفته است که معانی متأخر کلامی فلسفی دارد و با شرایط تاریخی قرن اول هجری همخوان نیست. برخی مؤلفان این ناهمخوانی را نپذیرفته اند و معتقدند که امام علی(ع) واضع این الفاظ و تعبیرها بوده است. گروهی دیگر کوشیده اند شواهد تاریخی بر وجود بافت تاریخی مناسب ارائه کنند اما آنچه مطرح می شود تنها امکان وجود چنین مباحثی را نشان می دهد نه اینکه شاهدی تاریخی در اثبات آن ارائه دهد. برخی دیگر سعی کرده اند نشان دهند که بخشی از موارد مشکوک، سخنانی از شخصیت های دینی متأخرتر، از جمله امامان شیعه از قرن دوم به بعد است. با این حال، در این روش نیز بافت تاریخی نصوص، بازسازی نشده و درباره آغاز بحث و تحولات آن سخنی به میان نیامده است. در مقاله حاضر تلاش بر این است که ریشه های تاریخی موضوع وجود و عدم در قرآن، روایات، منابع کلامی و فلسفی و مناظره های مسلمانان با پیروان دیگر ادیان در قرن های دوم و سوم هجری، بررسی و تحلیل شوند و پاسخ بهتری برای این مسئله بیان گردد.
نقش شعوبی گری در انتقال میراث زندیقی به اسماعیلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش های اجتماعی و سیاسی که جهان ایرانی قرون نخستین اسلامی با آن مواجه بوده است، در تداوم و میراث فکری ایران باستان اند. این جریان ها با بهره مندی از متون و میراث فکری پیشین در این برهه با اتکا بر تحولات سیاسی ناشی از زوال تدریجی دستگاه دینی زردشتی در پی احیای خویش برآمدند. جنبش های اجتماعی و ادبی ممتد زندقه و شعوبیه برجسته ترین این جریان ها به شمار می آمدند که با تکیه و بازخوانی متون فلسفی یونان سعی در تداوم و تبلیغ مباحث عقل محور و مادی در جهان اسلام نمودند. ترجمه متون فلسفی و دینی زندقه و یونانی با حمایت طبقات نخبه در این دوران، تأثیری بسزا در انتقال میراث عقلانی و فلسفی ایران باستان که مانویت برجسته ترین گفتمان آن بوده داشته است. با سرکوب و ضعف زندقه، این جریان از پوشش دینی اسلام در جهت ارائه مضامین خویش بهره برد. شباهت مبانی زندیقی با اسماعیلیه، زمینه ساز این فرض می گردد که درون مایه های تفکر زندقه به واسطه جریان ادبی شعوبیه به شیعیان اسماعیلی انتقال یافته است.
فیزیس یا فوزیس؟ (ریشه شناسی مفهوم طبیعت در علم الاساطیر و فلسفه یونانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبیعت یا فیزیس یکی از بنیادی ترین مفاهیم فلسفه یونانی است. فیزیس اصطلاحی فلسفی، کلامی و علمی است که معمولاً در زبان انگلیسی به طبیعت ترجمه می شود. این مقاله، معانی مختلف فیزیس در تمدن یونانی، از دوره اساطیر تا ظهور فلسفه در یونان را مورد بحث قرار داده و به ویژه در باب دو تلفظ مختلف فوزیس و فیزیس در ایران (با توجه به دو ترجمه متفاوت از یک متن ارسطو)، تحقیق خواهد نمود تا تلفظ دقیق آن روشن گردد. اهمیت این پژوهش در کشف ریشه های مفهومی فیزیس در یونان، پرداختن به معنای بنیادین و ریشه ای آن در سنت اورفه ای و نیز رویکرد فلاسفه پیشاسقراطی است. علاوه برآن، این نکته نیز مورد تحقیق قرار می گیرد که در اندیشه ارسطو و افلاطون فیزیس با چه مفهومی مورد توجه و کاربرد بوده است. می دانیم که در آثار ارسطو به ویژه دو اثر متافیزیک و سماع طبیعی تأملات جدی در باب مفهوم طبیعت وجود دارد و آنچه از این تأملات برمی آید تأکید بر این معناست که بین فیزیس (طبیعت) و تخنه (صناعت) نوعی تمایز وجود دارد. از دیدگاه ارسطو صناعت چیزی است که توسط انسان خلق می شود (چه نظری، چه عملی) اما طبیعت امرموجودی است که انسان در خلق آن نقشی ندارد .
بررسی نقش آموزه های قرآن کریم در ساحت خداشناسی فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
13 - 26
حوزه های تخصصی:
برخی مخالفان فلسفه و بسیاری از خاورشناسان چنین میپندارند که فلسفه اسلامی تکرار سخنان و نظریات فلاسفه یونان است و نه تنها از تعالیم اسلامی بکلی دور است، بلکه گاهی در تضاد و تعارض با تعالیم قرآنی است. هدف این نوشتار آنست تا با تبیین حد و حدود نقش و تأثیرگذاری قرآن کریم بر یک بحث عقلی و فلسفی، و نیز بررسی آثار فلاسفه مسلمان، نشان دهد که آنها بمنظور بسط و تکامل مباحث فلسفی و بطورخاص، خداشناسی فلسفی از تعالیم قرآنی بهره برده اند و گسترش کمّی و کیفی مسائل، استدلالها، نظریه ها و قواعد فلسفی در این حوزه وامدار تعالیم قرآنی است. این تأثیر و بهره گیری بمیزانی است که به تحول محتوایی و ساختاری فلسفه یونان منتهی شده و رویکرد و نگرش کلی فلسفه اسلامی را از فلسفه یونانی متمایز ساخته است.
تاثیرپذیری فیلسوفان مسلمان از قرآن کریم در برخی مباحث عالم طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
بی تردید قرآن کریم از عوامل موثر در شکل گیری، رشد و توسعه برخی علوم بوده و هست و در فلسفه اسلامی نیز نقش ارزنده ای ایفا کرده است. از جمله در حوزه جهان شناسی فلسفی، علاوه بر افق گشایی نسبت به مسائل بسیاری که در قرآن بدان ها اشاره شده است، به اصلاح و تکمیل برخی باورهای فلسفی نیز انجامیده است. این مقاله در پی اثبات تاثیر آموزه های قرآن کریم در ساحت جهان شناسی فلسفی است و به عنوان نمونه چهار مسئله جهان شناختی آغاز و آفرینش جهان، حدوث و قدم عالم، حرکت جوهری و آگاهی و شعور موجودات را به روش توصیفی تحلیلی بررسی کرده و از این رهگذر به مقایسه آرای فلاسفه مسلمان با اندیشه های فلسفی یونان می پردازد. این تحقیق نشان می دهد در آن دسته از مسائل که در فلسفه یونان ریشه دارند، نه تنها آرای جهان شناختی فلاسفه مسلمان تابع اندیشه های ارسطوئی نیست بلکه به طور معناداری به آموزه های قرآنی نزدیک تر است. از این رو این سخن خاورشناسان که فلسفه اسلامی تکرار تقلیدگونه فلسفه یونان است، از حقیقت عاری است.
انسان شناسی اپیکوری و رواقی: مروری بر نگرش های انسان شناختی در عصر هلنیسم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
95 - 112
حوزه های تخصصی:
هلنسیم دوره ای غریب از تاریخ فلسفه، میان دو عصر قریب باستان و قرون وسطاست. این دوره در برگیرنده اندیشه های مهمی چون اپیکوریسم، رواقی گری و فلسفه نوافلاطونی بوده و آثار قابل توجهی بر سده های بعدی داشته است. پژوهش حاضر با تکیه بر کتب و منابع موجود در حوزه فلسفه هلنیستی، انسان شناسی دو مکتب اپیکوریان و رواقیون را مرور می کند و سعی دارد از این رهگذر، بخشی از تاریخ انسان شناسی را نقد کند. نتایج این مقاله نشان داد که آموزه های یونان باستان در لایه های زیرین فلسفه یونانی مآبی (هلنیسم) رسوخ کرده، اما فیلسوفان هلنیستی صرفاً مقلد نبوده اند و نوآوری های چشمگیری نیز داشته اند. اپیکور با تکیه بر ابزار حس و نگرش مادی اتمی به جهان، انسان را موجودی متشکل از مجموعه اتم ها می داند و به این دلیل زندگی پس از مرگ را انکار می کند. او با احترام به فضایل اخلاقی و دفاع از مسئولیت، انسان را آزاد از جبر فرض می کند و سعادت او را در لذت و رهایی از رنج می داند. در مقابل، رواقیون نیز با افزودن عنصر «اذعان» به دریافت های حسی، ملاک اعتبار شناخت را دگرگون ساخته اند و با نگرشی مادی، صورت گرا بوده اند. ایشان هویت انسان را در صورت یا پنئوما دانسته اند. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی پس از ارائه گزارشی از چارچوب های معرفت شناختی و جهان شناختی، درباره چهار سرفصل «هویت انسان»، «تعین گرایی و آزادی»، «رابطه انسان با خدا و زندگی پس از مرگ» و «سعادت انسان»، در فلسفه اپیکوری و رواقی بحث شده است.
مواجهۀ حوزۀ علمیه ایران با فلسفۀ غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۳۰۷
9-22
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های رشد هر فلسفه ای مواجهه آن با فلسفه های دیگر و تأثیر و تأثرهایی است که در این حوزه رخ می دهد. برخورد اندیشه ها منتهی به پخته تر شدن آنها و ظهور اندیشه های نو می شود. سنت فلسفی ای که با سنت های دیگر در دادوستد نباشد دچار رکود و توقف می شود و اگر هم تحولی در آن رخ دهد، بسیار کند و کم دامنه خواهد بود؛ این درسی است که از مطالعه تاریخ فلسفه می توان آموخت. از این نگاه می توان مناسبات فلسفه اسلامی و فلسفه غرب را مطالعه و بررسی کرد. فلسفه اسلامی در شکل گیری آغازین خود از فلسفه یونان بهره برد. پس از تکون و رشد فلسفه اسلامی، متون این فلسفه به لاتین ترجمه شد و منشأ تحولاتی اساسی در فلسفه غرب در دوره قرون وسطا گردید. با ورود فلسفه غرب به ایران در عصر جدید و آشنایی ایرانیان با آن، تحولاتی در رویکرد و ساختار فلسفه اسلامی رخ داد. بررسی این تحولات و ترسیم دورنمایی از آینده ارتباط میان فلسفه اسلامی و فلسفه غرب موضوع نوشته حاضر است.