مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
نظریه فرهنگی
حوزه های تخصصی:
عقلانیت عامل بازشناسی انسان و یکی از مفاهیم مهم نظریة فرهنگی معاصر است.پرسش اصلی این جستار آن است که عقلانیت در نظریة فرهنگی ماکس وبر چه نسبتی با عقلانیت در اندیشة علامه طباطبایی دارد؟ با توجه به انواع چهارگانة عقلانیت (نوعی، هنجاری، نظری، عملی) بررسی تحلیلی- منطقی آرای دو متفکر نشان میدهد هرچند هردو عقلانیت نوعی و هنجاری را میپذیرند، درون مایة عقلانیت که در ساحت اندیشه و عمل منعکس میشود، با هم تفاوت بنیادین دارند. وبر عقلانیت را در زندگی روزمره بازتاب دیدگاهی صرفاً عمل گرایانه و خودسرانه میداند؛ یعنی انتخاب مناسب ترین وسیله برای رسیدن به هدف. او دنیای معاصر را جهانی میداند که عقلانیت ابزاری با نفوذ در همة عرصه های زندگی اجتماعی بشر غربی، جهان اجتماعی او را شکل داده و سیاست گذاری کرده است. اما در اندیشة علامه طباطبایی، عقلانیت با فطرت سالم و اصیل ملازم است؛ لذا انسان باید حق همة قوا و غرائزش را ادا و از افراط و تفریط پرهیز کند تا فطرت او سالم و در سایة آن عقل او از انحراف و کژاندیشی مصون بماند و کنش های انسانی عقلانی شود و به حیات طیبه برسد. عقلانیت فطری میتواند زندگی اجتماعی اسلامی(حیات طیبه) را شکل دهد و جهان طیب اجتماعی مؤمنان را سیاست گذاری نماید.
جایگاه نظریه فرهنگی امام در فهم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک نظام مند از دیدگاه های فرهنگی امام خمینی(ره) هنگامی میسر می شود که با مطالعه گزاره های مختلفی که ایشان در موضوعات متنوع فرهنگی مطرح کرده اند، نسبت به استنباط سازه ای نظری از این دیدگاه ها اقدام شود. سپس تلاش شود براساس وجه متمایز و اختصاصی این سازه، دیدگاه های فرهنگی امام خمینی(ره) به مثابه یک نظریه فرهنگی منسجم سامان یابد.
این مقاله در پی آن است تا ابتدا با روشی توصیفی تحلیلی و با استفاده از چارچوبی که فلیپ اسمیت از مطالعه ی یک نظریه فرهنگی دست می دهد، دیدگاه های فرهنگی امام خمینی(ره) را با تأکید بر نوآوری ها و مفاهیم متمایز ایشان بازسازی کند. سپس تلاش می شود نشان دهد چارچوب به دست آمده از نظریه فرهنگی امام خمینی(ره) چه ظرفیت ها و زمینه هایی را در فهم انقلاب اسلامی در اختیار قرار می دهد.
روش شناسی انتقادی نظریه فرهنگی فوکو(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال دوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۶)
94 - 119
حوزه های تخصصی:
برای به کار بردن هر نظریه ای توجه به زمینه های اجتماعی و معرفتی و همچنین مبانی هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی آن ضروری است. از آنجا که در سال های اخیر نظریه فرهنگی فوکو در ایران مورد توجه قرار گرفته، در این مقاله بر آن شدیم تا با روش تحلیلی توصیفی به بررسی مبانی و زمینه های این نظریه پرداخته و برخی از نقدهای وارد بر آن را مطرح کنیم تا در مراجعه و به کاربردن آن مورد توجه قرار گیرد. به نظر می رسد، نظریه فرهنگی فوکو مبانی و بنیادهایی دارد که بدون توجه به آن ها نمی توان به تحلیل مسائل اجتماعی در ایران پرداخت.
روش شناسی بنیادین نظریه فرهنگی پیتر.ال.برگر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از جامعه شناسان برجسته و دارای نظام فکری منسجم، پیتر برگر است؛ او با رویکرد پدیدارشناختی، فرهنگ را معرفت زندگی روزمره تعریف می کند. این مقاله، درصدد مطالعه مبانی معرفتی و غیرمعرفتی نظریه فرهنگی برگر، بر اساس روش شناسی بنیادین است. نتایج این بررسی نشان می دهد که نظریه برگر، در مبانی غیرمعرفتی، علاوه بر ویژگی های فردی و انگیزه های شخصی، تحت تأثیر فضای سیاسی و ایدئولوژیکی سکولار حاکم بر آمریکا بوده است و در مبانی غیرمعرفتی نظریه خود: 1. در برونی سازی، از جهت معناداری جهان، نقش دین در نظم اجتماعی، عرفی شدن دین در دوران مدرن، تحت تأثیر اندیشه های ماکس وبر و شلایرماخر است. از حیث تأکید بر واقعیت زندگی روزمره، حیث التفاتی آگاهی، چندوجهی بودن واقعیت، بین الاذهانی بودن شناخت، متأثر از نظریات آلفرد شوتس است. 2. در عینی سازی، در «تأکید بر واقعیت اجتماعی و عینیت اجتماعی» تحت تأثیر دورکیم می باشد. 3. در درونی سازی، با استفاده از پیش فرض های روان شناختی، تحت تأثیر اندیشه های هربرت مید بوده است. این تأثیرات، موجب شده تا برگر تحت تأثیر آنها در مبانی معرفتی نظریه فرهنگی خود، در هستی شناسی و معرفت شناسی دیدگاهی سکولار داشته باشد. این امر سبب شده تا نظریه فرهنگی او، بریده از ماوراء طبیعت، ساخته و پرداخته بشر باشد و نتواند چتر معنا و نظم را در طبیعت و جامعه بشری بگستراند.
هانری کربن و تمهید علم فرهنگ معنوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال اول زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳
33 - 63
این مقاله طرح نظری هانری کربن درباره «دانش فرهنگ معنوی» را شرح داده است. فرضیه مقاله آن است که کربن برای دانش فرهنگ معنوی طرحی ارائه کرده است؛ مبانی نظری آن را بیان و روش ویژه ای طرح کرده است و حتی در آثارش مصادیقی از آن را به تفصیل بیان کرده است. هدف این پژوهش، تشریح امکان طرح نوعی متفاوت، از دانش فرهنگ است که با سنت دینی قرابت دارد و دچار تاریخ گرایی و لاادری گری رویکردهای مدرن، نیست. روش پژوهش مطالعه اسنادی آثار «هانری کربن» و نیز آثار مربوط به وی، بر اساس الگوی «روش شناسی بنیادین در تکوین نظریه های علمی» است. نتیجه پژوهش آن است که هانری کربن توانسته تا حد زیادی، نوعی متمایز از دانش فرهنگ معنوی، بر اساس مبانی فلسفه اشراقی و حکمت شیعی و روش پدیدارشناختی را معرفی کند. آثار وی می تواند در نقد و فهم فرهنگی و هنری، می تواند سرمشقی برای این حوزه باشد. البته طرح نظری کربن از جهاتی مبهم یا ناتمام است که سبب شده اندیشمندان متأخر به صورت های مختلفی از آن استفاده کنند. این مقاله در بخش ارزیابی این موارد را بررسی کرده و پیشنهادهایی را به اجمال در خصوص کاربست اندیشه وی ارائه داده است.
نظریه فرهنگی ابن مسکویه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۴
105 - 126
اندیشمندان مسلمان در عرصه حکمت عملی، نظریه هایی برای تبیین و تفسیر پدیده های فرهنگی، مطرح نموده اند که قابلیت و ظرفیت فراوانی برای به کار گیری در عرصه علوم اجتماعی دارد. مسکویه اندیشمند ایرانی قرن چهارم و پنجم قمری، از جمله فیلسوفانی است که با رویکردی اخلاقی به بررسی معنا، رذایل، فضایل و ارزش های اخلاقی، سنن و تاثیر آن بر کنش متقابل پرداخته است. در این مقاله با روش تحلیلی به دنبال استخراج و تدوین نظریه فرهنگی وی و دلالت های آن در عرصه سیاست گذاری هستیم. وی چهار هدف لذت، نفع، خیر و ترکیبی از این موارد را برای تعاملات اجتماعی معرفی می کند که منجر به شکل گیری چهار نوع محبت می شود. انواع محبت مورد نظر وی نیز منجر به شکل گیری هفت نوع تعامل تعقلی، تعلیمی، تادیبی، طبیعی، عادتی، اکراهی و ناشی از ملکات می باشد که غلبه هر یک از این انواع تعاملات در سطح اجتماع موجب شکل گیری جامعه مبتنی بر محبت، جامعه عادله یا ظالمه از یک حیث یا جامعه ضروریه، عاقله، فاضله و عماره از حیثی دیگر خواهد شد. هماهنگی میان سه عامل تکامل اجتماعی فرهنگی، اصلاح فرهنگی در راستای شیوع و غلبه تعاملات تعقلی، تعلیمی و تادیبی؛ نسبت به تعاملات ناشی از طبیعت، عادت و ملکات و تعاملات اکراهی، را به منظور عقلانی سازی فرهنگ و دست یابی به ثبات، آرامش و رضایت، نشاط و شادی، از جمله دلالت های نظریه فرهنگی مسکویه در عرصه سیاست گذاری است.
خوانش جامعه شناختی بوردیویی از فیلم «جدایی نادر از سیمین» با تأکید بر جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۴
173 - 198
حوزه های تخصصی:
بوردیو برای تبیین نظریه خود و برای نشان دادن تمایزات اجتماعی، از دو مفهوم عادت واره و میدان مدد می جوید و اظهار می کند که جهان اجتماعی از میدان های مختلف تشکیل می شود. هر میدانی عادت واره های خاص خود را دارد و عادت واره ها بسته به تغییر میدان، تغییر می کنند. در نگاه بوردیو دنیای مدرن بر پایه تمایز استوار است که این تمایز در مفاهیم ساختاری چون فضا، میدان، طبقه و سرمایه و همچنین در سطح مفاهیم کنشی یعنی عادت واره، عملکردهای درون میدان، ذایقه و سلیقه نمایان است. می توان گفت جهان زیست دنیای مدرن عرصه تمایزگذاری هاست. با توجه به گسترش مدرنیته در جهان زیست های متنوع، عرصه تمایزگذاری متکثرند. فهم شیوه های تمایز در هر جامعه و فرهنگی لازم به خوانش متن های درونی آن جامعه دارد. فهم متن ها با رویکرد بوردیویی می تواند شیوه های تمایز در هر جامعه ای را نشان دهد. معمولاً متن هایی چون هنر، رمان، فیلم، نمایش، سینما، ادبیات و حوزه های دیگر فرهنگ عامه، سر ریزهای جامعه اند که مدل بندی های تمایز را می توان در آن خوانش کرد. در این مقاله با توجه به خوانش یکی از متن ها (فیلم جدایی نادر از سیمین) با رویکرد بوردیویی سعی بر آن است مدل بندی و جلوه های تمایز نشان داده شود. چنین خوانشی می تواند در درک کاربرد مفاهیم بوردیویی در جامعه ایران مفید باشد. فرهادی در این فیلم نوعی تمایز و تشخص طبقاتی و فرهنگی را بر اساس عادت واره ها و سرمایه ها برجسته می کند؛ اینکه افراد در میدان های مختلف متناسب با سرمایه و عادت واره منتسب به آن میدان متمایل به متمایز جلوه کردن خود هستند و بر این اساس بازنده یا برنده میدان می شوند.
بازتاب فطرت در نظریه فرهنگی آیت الله جوادی آملی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد است با رویکرد انسان شناسی و در تناظر با دوگانه «طبیعت و فرهنگ» در نظریه های غربی با دوگانه «طبیعت و فطرت»، بازتاب فطرت را در نظریه فرهنگی آیت الله جوادی آملی نشان دهد. تحلیل آراء ایشان روشن کرد که فرهنگ، تجلی توانایی های انسان در حیات فردی و اجتماعی است. توانایی های انسان نیز در دو حوزه وجودی انسان، یعنی طبیعت و فطرت بروز پیدا می کند و حاکمیت هر یک از این دو قوای وجودی، فرهنگ متناسب با خود را شکل می دهد. تجلی طبیعتِ انسان در حیات فردی و اجتماعی، فرهنگِ «مستور و مُتدانی» را شکل می دهد و تجلی فطرت نیز فرهنگ «مشهور و فرهنگ متعالی» را به وجود می آورد. فرهنگ مطلوب از نظر ایشان فرهنگی است که بازتاب فطرت باشد. بر همین اساس فرهنگ فطری دارای ویژگی هایی همچون ساخته ای الهی، تکوینی- اعتباری، حقیقت گرایی، وحدت گرایی، تکثرپذیری، شکوفاپذیری، جهانی و زنگارپذیر است.
مطالعات فرهنگی دایاسپورا و جهان وطنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۸
1 - 24
حوزه های تخصصی:
تلاقی فرهنگ، سیاست و عاملیت در سطوح جهانی و فراملی، حوزه مطالعاتی دایاسپورا را به قلمرو نظری و تجربی جذاب و مهمی در میدان علوم اجتماعی تبدیل ساخته است. تحلیل تجربه دایاسپورا مستلزم به کارگیری سطوح تحلیلی و مفهومی چندلایه و توجه به زمینه های متنوع ساختاری، تاریخی و تکنولوژیک است. مقاله حاضر با تمرکز بر تجربه و اندیشه جهان وطنی به مثابه هسته ای محوری و استراتژیک برای فهم هویت دایاسپوریک، به دنبال نشان دادن فرآیند، سازوکار، تنوعات، موانع و تنگناهایی است که این تجربه در میان مهاجرین به خود می گیرد. نظریه فرهنگی پسا ساختارگرا، پسا استعماری و فمینیسم با به کارگیری طیفی از مفاهیم، روش ها و مفروضات رشته ای، قابلیت های زیادی در توضیح و تفسیر فرصت ها و محدودیت های پیش روی مهاجران بین المللی فراهم می سازند که توجه به آن درس های مهمی را برای سیاست گذاری مهاجرین هم در کشورهای میزبان و هم در کشورهای مادر فراهم می سازد.
امکان سنجی تبلیغ بیناتمدنی بر اساس حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
تبلیغ بین المللی دین اسلام از رسالت های دانشمندان دین است؛ اما این عرصه در مواجهه با پرسش هایی بنیادین از این قرار است که آیا تبلیغ بیناتمدنی و میان فرهنگی دین اسلام ممکن است؟ آیا فرهنگ مدرن برای سیطره تبلیغاتی خود توجیه منطقی دارد؟ چه ظرفیت هایی در جهان اسلام برای تبلیغ بیناتمدنی وجود دارد؟ فلسفه اسلامی گنجینه ارزشمندی است که از اندیشمندان بزرگ جهان اسلام به یادگار مانده است، این گنجینه دارای ظرفیت های زیادی است که می تواند به معانی میان فرهنگی دست یافته و مبلغان دین اسلام با تکیه بر معارف فلسفه اسلامی، امکان تبلیغ بیناتمدنی را می یابند. این تحقیق ادعای فوق را اثبات می کند و نشان می دهد که فرهنگ مدرن توجیه منطقی جهانی بودن را دارا نیست. سپس اصل اجتماع نقیضین، اصل واقعیت و اثبات وجود خدا را به عنوان پایه های تبلیغ بیناتمدنی معرفی می نماید. روش اثبات این ادعا روش شناسی بنیادین است.
بازنگریِ نقدهای وارد بر نظریۀ نهادی؛ کدام نظریۀ نهادی؟
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
25 - 33
حوزه های تخصصی:
نظریـۀ نهـادی هنـر، بهعنـوان نظریهای فرهنگـی در پـی توجیهناپذیری لذت ناشـی از آثار هنری معاصـر و تجلیل از آنهـا توسـط نظریههـای تقلیـدی و بیانگرانـۀ هنـر بـه مشخصسـاختن فراینـدی میپـردازد کـه در آن بسـتر اجتماعـی- فرهنگـی، تعیینکننـدۀ تعریـف اثـر هنـری اسـت و بسـیاری از آثـار معاصـر را بدین طریـق در تعریف خـود میگنجانـد. چنیـن بسـتری کـه مقدمـات لازم آن را آرتـور دانتـو فراهـم میکنـد، توسـط جـورج دیکـی، اشـکال و سـازوکارهای آن بـا مؤلفههایـی چـون مصنوعیـت اثـر، جهـان هنـر و اعطـای شـأن توسـط اعضـای این جهـان مشـخص میگـردد. طبـق نظر او، لزوم شمردهشـدن یک شـیء به عنوان شـیء هنری آن اسـت که توسـط اعضـای محیطـی نهـادی بـه آن اعطای شـأن شـود. پژوهش حاضر بر آن اسـت که بـا تکیه بر آرای دیکـی و چهار نسـخه تعریفـی کـه از ایـن نظریـه ارائـه داده اسـت و نیز بررسـی نقدهـای وارد بر آن، به این پرسـش پاسـخ دهد کـه کـدام یـک از نقدهـا باعث پیشـروی و بسـط این نظریه شـدهاند و کـدام یک، به سـوء تعبیرهای ناشـی از فهم نادرسـت ایـن نظریـه منجر گشـتهاند. اطلاعات ایـن تحقیق، براسـاس منابع کتابخانـهای گردآوری شـده و مبتنی بـر روش توصیفـی- تحلیلـی بـه تجزیه و تحلیـل کیفی دادهها پرداخته اسـت. بـا توجه به دادههای بهدسـتآمده، اینگونـه بـه نظـر میرسـد کـه بسـیاری از نقدهـای وارد بر نظریـۀ دیکـی، بیتوجه به تعریـف نهایی او، بـر مبنای تعاریـف اولیـۀ ایـن نظریـه مطرح میشـوند و از این نظریـه، توقع نگاهـی ارزشگذارانه دارند. این در صورتی اسـت کـه چنیـن نقدهایـی، فهـم ابهامـات اصلی ایـن نظریه را مخـدوش سـاخته و باعث سـوء تعبیرهایی ناشـی از عدم توجـه بـه رونـد اصلاحی این نظریه توسـط دیکی شـده اسـت.
نقد انسان شناختی دلالت های سیاست گذارانه نظریه «کنش ارتباطی» هابرماس براساس الگوی دینی «ارتباطات درون فردی»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
معرفت فرهنگی اجتماعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
119-138
حوزه های تخصصی:
یورگن هابرماس از آخرین بازماندگان مکتب فرانکفورت است که اندیشه هایش در حوزه علوم اجتماعی شهرت جهانی دارد. این نوشتار با کمک روش توصیفی تحلیلی و نیز «تحلیل انتقادی» نظریه فرهنگی هابرماس، امکان سیاست گذاری براساس آن و نیز دلالت های سیاست گذارانه آن را در قالب سه پرسش توضیح داده و در ادامه، این دلالت ها را در قالب دو پرسش به چالش کشیده است. این نوشتار از دو منظر نقد شده است: اول. علوم فرهنگ شناختی و سیاست گذاری و دوم. موضع دینی با تأکید بر قرآن و حدیث و رهیافت ارتباط درون فردی به مثابه یکی از الگوهای ارتباطی برجسته در معارف قرآنی و حدیثی. این تحقیق نشان داده است که گرچه نظریه فرهنگی هابرماس در مرتبه مفهومی و تحلیلی در تولید سیاست های فرهنگی، تواناست، اما در مرتبه کارایی و اجرایی، این سیاست ها بسیار انتزاعی و دور از واقع هستند؛ زیرا ضمانت اجرایی ندارند و تحقق آنها دور از دسترس است. پیشنهاد این تحقیق اصلاح ارتباط اجتماعی انسان ها و حوزه عمومی براساس تصحیح ارتباط درون فردی و در حوزه خصوصی است و تصحیح این ارتباط نیز تنها در گرو ارتباط خالصانه با خداوند است.