روش شناسی پژوهش در علوم انسانی (عیار پژوهش در علوم انسانی سابق)
عیار پژوهش در علوم انسانی سال 13 بهار و تابستان 1401 شماره 1 (پیاپی 25)
مقالات
حوزه های تخصصی:
«پدیدارشناسی» به مثابه یکی از رویکردهای فلسفی مغرب زمین، با وجود گستره حامیان خود و تشتت آراء در میان آنها، این پرسش را به اذهان متبادر می سازد که آیا این رویکرد فلسفی، به منزله یک مکتب فلسفی مستقل و معین با یک سلسله مبانی و مؤلفه های مشخص خودنمایی می کند؟ یا اختلاف رأی میان پدیدارشناسان به قدری زیاد است که نمی توان آنها را ذیل یک مکتب فلسفی معین با مبانی و مؤلفه های مشخص جای داد؟ در صورت اخیر، پرسش دیگری مطرح می شود که اگر نمی توان آنها را با یک سلسله آراء مشخص تحت یک مکتب معین جمع آوری کرد، پس وجه تسمیه آنها به «پدیدارشناسی» چیست؟ این پژوهش با روشی «توصیفی و تحلیلی» به این نتایج دست یافته که گرچه پدیدارشناسی به عنوان یک رویکرد فلسفی توسط ادموند هوسرل با یک سلسله مبانی و مؤلفه های معین برای تحقق یک علم متقن بنیان نهاده شد، ولی شاگردان و پیروان وی بر آراء او وفادار نماندند و به شعب مختلف تقسیم شدند. به رغم اختلافات زیاد میان پدیدارشناسان، برخی از محققان بر این باورند که گرچه نمی توان رویکرد پدیدارشناسی را به سبب فقدان اشتراک حامیان آن بر یک سلسله مبانی مشخص، یک مکتب فلسفی معرفی کرد، ولی می توان نام «جنبش» بر آن نهاد؛ زیرا رویکردی پویاست که با سرچشمه ای واحد به سوی اهدافی در جریان است. جنبش مزبور گرچه شایسته عنوان یک مکتب مستقل فلسفی نیست، ولی تمام طرفداران خود را با روشی خاص به مطالعه پدیدارهای گوناگون دعوت می کند. روش مذکور هفت مرحله ای است که تمام پدیدارشناسان در سه مرحله نخست آن اتفاق نظر و در مراحل بعدی اختلاف نظر دارند.
روش شناسی مبانی انسان شناختی علامه طباطبائی و دلالت های اجتماعی آن
حوزه های تخصصی:
کنش های اجتماعی از جمله قانون گریزی یا قانون گرایی در هر جامعه، برخاسته از انواع گوناگون انسان ها در آن جامعه است. تدبیر جامعه مسلماً نیازمند تحلیل و شناسایی انواع انسان و دلالت های اجتماعی آن است. این مقاله از میان مبانی معرفتی، مبنای انسان شناختی علامه طباطبائی را بررسی و در این تحقیق با روشی «اسنادی» نظریه ایشان را تحلیل نموده است. در این زمینه، به صورت «تحلیلی و توصیفی» آثار ایشان و نظر شارحان این نظریه به صورت دقیق واکاوی شده است. در این پژوهش با رویکردی روش شناسانه به شکلی بنیادین دلالت های اجتماعی انواع انسان وحشی (استخدام گر یک سویه) و اجتماعی (استخدام گر دوسویه) و متمدن (فطری) ارائه گردیده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد دلالت های اجتماعی انسان وحشی، زوال عدالت اجتماعی، زوال انتظام اجتماعی، ابزارگرایی، زوال عقلانیت، قانون گریزی و گسست اجتماعی؛ و دلالت های انسان اجتماعی بسط عقلانیت اجتماعی، قانون گرایی و همبستگی اجتماعی؛ و دلالت های انسان فطری عقل گرایی قدسی و وحدت گرایی توحیدی است.
روش شناسی علوم سیاسی از منظر شارحان مکتب صدرایی
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، گسترش مطالعات انتقادی در علم سیاست، پژوهشگران اسلامی را با مسئله ای جدی درباره نقش مطالعات فلسفی و روش شناسی های گوناگون در هویت بخشی به دانش سیاسی و ارتقای آن مواجه ساخته است. این مقاله با استفاده از روش «تحقیق کیفی» به بررسی چیستی، قلمرو و چشم اندازهای روش شناسی بر مبنای حکمت صدرایی در مقایسه با سایر روش شناسی های متعارف پرداخته است. فرضیه اصلی مقاله آن است که روش شناسی های گوناگون می توانند در تطبیق با یکدیگر و با توجه به جنبه های معرفت شناختی، هستی شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی گزاره های گوناگون، به ارتقای دانش سیاست کمک کنند. روش شناسی حکمت صدرایی با گسترش منابع، ابزارها و متعلق شناخت، و ترویج نظام ارزشی متعالی، به بازسازی واقعیت در نظریه های سیاسی یاری می رساند. آنچه این مقاله را متمایز می سازد استفاده از آخرین نظریات استادان متأله و شارحان مکتب صدرایی (مانند استاد شهید مطهری، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی) در این زمینه است.
آسیب شناسی و بررسی وضعیت متون درسی «دانش عرفان نظری» در حوزه علمیه قم
حوزه های تخصصی:
متون درسی از ارکان مهم آموزش در هر نظام آموزشی هستند که نقش قابل توجهی در فرایند تعلیم و تعلم دارند و همواره مورد اهتمام برنامه ریزان آموزشی بوده اند. بررسی وضعیت متون آموزشی و آسیب شناسی کتاب های درسی در جهت اصلاح، تکمیل، روزآمد و کارآمد کردن آنها یکی از اقدامات لازم و متداول در نظام های آموزشی است. در بررسی و آسیب شناسی متون درسی «دانش عرفان نظری» در حوزه علمیه قم، با روش «تحلیل مضمونی» داده های گردآمده از طریق مصاحبه و پژوهش کتابخانه ای، آسیب های متعددی را می توان یافت که به دو بخش آسیب های عمومی و اختصاصی قابل تفکیک اند. در بخش آسیب های اختصاصی، اشکالات متعددی به چشم می خورند؛ از جمله: دوگانه باطل عقل قلب، فقدان ساختاری روشن و نظامی منسجم، نقصان برخی سرفصل ها، نبود طرح مسائل کلی و مقدماتی، بی توجهی به عرفان های نوپدید، بی توجهی به عرفان تطبیقی، کم توجهی به نقش عرفان در تمدن سازی نوین اسلامی، دشواری متون عرفانی، اختلاف محتوایی در بیان مباحث و برداشت های غلط از برخی مسائل. در بخش آسیب های عمومی نیز اشکالات و آسیب های فراوانی ناظر به اهداف آموزشی، روش آموزشی، محتوای آموزشی، شکل و ظاهر متن آموزشی، ساختار متن آموزشی و جنبه های روان شناختی قابل مشاهده اند.
جستاری در تحلیل محتوا
حوزه های تخصصی:
روش «تحلیل محتوا» سابقه ای طولانى دارد که آثار آن را می توان در تحلیل کتب آسمانی مانند انجیل و قرآن کریم مشاهده کرد؛ اما به صورت علمى در قرن اخیر و با بررسى و تحلیل مطبوعات دنبال شده و به حوزه های گوناگون علمى گسترش پیدا کرده است. این روش را «مطالعه عینى، کمّى و نظام مند فراورده های ارتباطى (محتواى آشکار پیام) براى رسیدن به تفسیر پیام» تعریف کرده اند. تحلیل محتوا در تحقیقات حوزه علوم رفتاری و به ویژه علوم تربیتی برای دسترسی به نظریه ها و دیدگاه های مناسب برای حل مسئله بسیار تعیین کننده است. با توجه به گسترش این روش شناسی و اهمیت و تأکید بر روش های آمیخته، کاربران با دشواری هایی در تشخیص و کاربست مراحل گوناگون این روش ها مواجه اند. بدین روی این دغدغه در پژوهشگران به وجود آمد که شاید بتوان با یک تحلیل روش شناسانه و مطالعه و بررسی منابع روش شناسی موجود در مقالات و کتب، روش «تحلیل محتوا» را با اتقان و وضوح بیشتری معرفی کرد. این مسئله موجب شد ابتدا روش مزبور به دقت مطالعه شود، منابع شناسایی و جمع بندی گردد و مطابق مراحل روش «فراتحلیل» متن، یک نوشته اصلی به مثابه متن پایه تعیین گردد و تمام مقالات و نوشته های موجود گردآوری، مطالعه و با متن پایه تطبیق داده شود. در نهایت با پالایش منابع گردآوری شده، منابع مرتبط انتخاب و نقاط مشترک در منابع تصریح و مشخص شده و با این نگاه روش شناسی تحلیل محتوا بازپردازش و تکمیل گردیده است.
مردم نگاری به مثابه رویکردی کیفی
حوزه های تخصصی:
«مردم نگاری» یک روش کیفی در حوزه های انسان شناسی و علوم انسانی با رویکرد اکتشافی است که در موضوعات فرهنگی، ارزشی، باورها، گرایش ها و تعلیم و تربیت جایگاه مهمی دارد. در این روش جوامع گوناگون به صورت کامل و همه جانبه توصیف می شوند. این روش یک رویکرد کل نگرانه و کل گرایانه است و به مطالعه عمیق برای توصیف دقیق از موضوع مطالعه شده در زمینه درک واقعیت های اجتماعی به همان شکلی که بودند می پردازد. مشاهده موضوع مطالعه در شرایط کاملاً طبیعی در این روش دیدی جامع نگر به محقق می دهد. پژوهش حاضر با هدف ترکیب نتایج پژوهش های انجام شده در حوزه «روش شناسی مردم نگاری در ایران» انجام شده است. این پژوهش با یک فرایند مشخص، ابتدا به پیشینه مردم نگاری، مکاتب و انواع مردم نگاری و مراحل انجام این نوع از پژوهش پرداخته است تا بتواند این روش را با وضوح بیشتری معرفی کند.