مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
اپیکور
حوزه های تخصصی:
لذّت گرایی نظریه ای است که در آن افراد بشر، بهبود زندگی خود را در لذّت جویی می دانند و خوش باشی و اغتنام فرصت را پیشه خود می سازند. لذّت گرایی و شادخواری در طول تاریخ، سابقه ای طولانی در بین مردم دارد. اپیکور ـ فیلسوف یونانی ـ مکتبی با افکار لذّت گرایی به وجود آورد که با وجود مخالفت های فراوان به راه خود ادامه داد و طرفدارانی به دست آورد. اپیکوریست ها خدایان را انکار می کنند و معتقدند زندگی انسان، منحصر به همین دنیاست؛ پس انسان تا زمانی که در این دنیاست باید شاد باشد. این افکار، در آثاری چون شاهنامه فردوسی هم مؤثّر افتاده است. شاهان و پهلوانان ایرانی، در مجالس بزم خود غالباً از می و رامشگران استفاده می نمایند. اما این دو عنصر به تنهایی اسباب لذّت آنها را فراهم نمی آورد، آنها به زن نیز توجّهی خاص دارند و از شکار و چوگان بازی نیز برای تفریح و غم زدایی استفاده می کنند. شاهنامه فردوسی، سرشار است از شادی ها و لذّت گرایی ها، و فلسفه اپیکور نیز شادی را توصیه می کند. اما اینکه اندیشه های شاد باشی و لذّت گرایی در شاهنامه، چقدر با فلسفه اپیکور تطابق دارد، خود بحث دیگری است. دنیای حماسی شاهنامه را نمی توان با دنیای اپیکور ـ فیلسوف سرخورده ـ یکی دانست و تمایزاتی در این میان، وجود دارد که در بخش شاهنامه و اپیکوریسم و نتیجه گیری نهایی بدان پرداخته شده است.
رابطه «لذت و سعادت» از دیدگاه اپیکور و صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیلی درون دینی بر لذت گرایی اپیکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اپیکور معتقد است غایت زندگی انسان لذت است وآدمی باید برای رسیدن به لذت تلاش کند . وی بر عدم ترس از خدا و مرگ تأکید می کند او در جامعه ای زندگی می کرد که ترس در آن موج می زد لذا مرگ را مساوی با معدوم شدن محض می داند؛ لذا ترس از مرگ بی معناست. او خدایان را در زندگی بشر بدون نقش می دانست و بیان می کرد که خدا در زندگی بشر هیچ نقشی ندارد اپیکور با انکار خدا و مرگ سعی بر آن داشت که سعادت و شادی را برای افراد به ارمغان بیاورد. لذت و اصالت حس از مبانی فلسفی اپیکور می باشد که غایت زندگی را بر آن پی ریزی می کند؛ لذا برای رسیدن به این سعادت و شادی تلاش می کرد تا مبانی کلامی خود را نیز بر انکار خدا و معدومیت انسان با مرگ قرار دهد تا به لذت دست یابد. در این مقاله برآنیم تا با رهیافت درون دینی به نقد لذت گرایی اخلاقی اپیکور بپردازیم. اطلاعات این مقاله بر اساس منابع کتابخانه ای احصا شده و به روش تحلیلی بررسی شده است.
انسان شناسی اپیکوری و رواقی: مروری بر نگرش های انسان شناختی در عصر هلنیسم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
95 - 112
حوزه های تخصصی:
هلنسیم دوره ای غریب از تاریخ فلسفه، میان دو عصر قریب باستان و قرون وسطاست. این دوره در برگیرنده اندیشه های مهمی چون اپیکوریسم، رواقی گری و فلسفه نوافلاطونی بوده و آثار قابل توجهی بر سده های بعدی داشته است. پژوهش حاضر با تکیه بر کتب و منابع موجود در حوزه فلسفه هلنیستی، انسان شناسی دو مکتب اپیکوریان و رواقیون را مرور می کند و سعی دارد از این رهگذر، بخشی از تاریخ انسان شناسی را نقد کند. نتایج این مقاله نشان داد که آموزه های یونان باستان در لایه های زیرین فلسفه یونانی مآبی (هلنیسم) رسوخ کرده، اما فیلسوفان هلنیستی صرفاً مقلد نبوده اند و نوآوری های چشمگیری نیز داشته اند. اپیکور با تکیه بر ابزار حس و نگرش مادی اتمی به جهان، انسان را موجودی متشکل از مجموعه اتم ها می داند و به این دلیل زندگی پس از مرگ را انکار می کند. او با احترام به فضایل اخلاقی و دفاع از مسئولیت، انسان را آزاد از جبر فرض می کند و سعادت او را در لذت و رهایی از رنج می داند. در مقابل، رواقیون نیز با افزودن عنصر «اذعان» به دریافت های حسی، ملاک اعتبار شناخت را دگرگون ساخته اند و با نگرشی مادی، صورت گرا بوده اند. ایشان هویت انسان را در صورت یا پنئوما دانسته اند. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی پس از ارائه گزارشی از چارچوب های معرفت شناختی و جهان شناختی، درباره چهار سرفصل «هویت انسان»، «تعین گرایی و آزادی»، «رابطه انسان با خدا و زندگی پس از مرگ» و «سعادت انسان»، در فلسفه اپیکوری و رواقی بحث شده است.
مقایسه دیدگاه ابن سینا و اپیکوریان درخصوص رابطه لذت و سعادت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
277 - 299
حوزه های تخصصی:
مسئله پژوهش در این مقاله تبیین جایگاه لذت و سعادت و نسبت آن ها نزد ابن سینا و اپیکور و بررسی تطبیقی مفاهیم مذکور در سنت فکری دو متفکر است. در پی گیری این مقصود برمبنای روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، با محوریت لذت برتر و تعبیر کلیدیِ «درمان چهاربخشی»، رهیافت اپیکوریان به لذت و سعادت تبیین شده و ابعاد گوناگون لذت گرایی و اصالت حس نزد آن ها تشریح شده است. درواقع اپیکوریان اهداف اصلی نظریه ی اخلاقی را توصیف ماهیت سعادت و ترسیم روش هایی می دانند که شخص از طریق آن ها به سعادت دست می یابد. همچنین لذت برتر و انواع سعادت در سنت سینوی باتکیه بر فرجام گرایی ابن سینا و تمرکز بر مفهوم ادراک، تشریح شده است. ابن سینا بحث سعادت را با مقوله ی انواع لذت گره زده است. درنهایت ازآنجایی که اپیکور و ابن سینا برمبنای جهان بینی متفاوت، مفهوم منحصربه فرد خود را از لذت و سعادت ارائه داده اند، تحلیل تطبیقی برمبنای فضیلت محوری، ادراک و... صورت بندی شده است؛ چرا که یکی از جنبه های مهم فلسفه ی اپیکور و ابن سینا، نقش محوری اخلاق و فضیلت در جست وجوی سعادت بوده است. نوشتار حاضر برمبنای نکات مذکور، مقایسه دیدگاه اپیکوریان و ابن سینا را دنبال کرده است.
ضرورت و تصادف در رساله ی دکتری مارکس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
85 - 112
حوزه های تخصصی:
مطابق تفسیر مارکس در رساله ی دکتری اش، در دستگاه دموکریتی، اتم ها در خلأ طبقِ ضرورتی کور حرکت می کنند. اطلاق لفظ تصادفی به نظام دموکریتی دلالت بر حرکتِ پیش بینی ناپذیر یا بدونِ علتِ اتم ها ندارد؛ بلکه حاکی از عدم وجود طرح و نقشه ی پیشین یا غایتی مشخص در خلقِ جهان هاست. گویی که اتم ها به سمت و سویی می روند که انتهای مسیر آن، خلقِ عوالم است. اپیکور برخلاف دموکریتْ قائل به وجود ضرورتی تخطی ناپذیر در حرکات اتم ها نیست و انحراف اتم از خطِ مستقیم را به عنوان سنخی حرکت تصادفی وارد نظام اتمیستی اش می کند. با انحراف به مثابه حرکتی تصادفی است که اساساً خلق جهان ها آغاز می شود. پس پایه ی خلقِ جهان ها، تصادف {یا بخت} است. اپیکور هم قائل به حرکتِ تصادفی اتم هاست، هم در روند خلق جهان ها هیچ طرح و نقشه ی پیشینی ای را مفروض نمی گیرد. تصادف اپیکوری، هم حاکی از نفیِ غایت است و هم حاکی از حرکاتِ تصادفی اتم ها در انحراف از خطِ مستقیم.