مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
انسان شناسی تصویری
منبع:
رادیو تلویزیون سال نهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۰
125 - 156
حوزههای تخصصی:
«انسان شناسی تصویری» اصطلاحی است ترکیبی که نمایندگی دو حوزه «فیلم» و «مردم نگاری» را به عهده دارد. هر یک از دو حوزه دارای روش ها و تکنیک های خاصی هستند که برای دیدن پدیده ها و پرداخت رویدادها از آن ها کمک می گیرند. بدیهی است تفاوت های نسبتاً عمیقی بین این دو حوزه وجود دارد که ناشی از تفاوت های ماهوی و اختلاف روش بین آنهاست. اولی با متن نوشتاری سر و کار دارد و کار خود را با مبانی نظری آغاز و با تحلیل و گزارش نویسی خاتمه می دهد، درحالی که دیگری با «نوار سلولوئید» کار می کند و کار خود را با ایده آغاز و نهایتاً با فیلم برداری و نمایش دستاوردها فیصله می دهد. این که چطور می توان از یک تفکر مردم شناختی مبتنی بر متن نوشتاری به یک تفکر مردم شناختی مبتنی بر نما و سکانس رسید؟ پرسشی است که در این مقاله مبنای بررسی قرار گرفته است. همچنین در این مقاله تلاش شده است تا ضمن مروری کوتاه بر دو حوزه مردم شناسی و فیلم مستند، نحوه شکل گیری انسان شناسی تصویری، بازنمایی حس در انسان شناسی تصویری و تمایزات برجسته در این حوزه به اختصار بیان شوند.
مطالعه تطبیقی عکس های مردم نگارانه آنتوان سوریوگین و نصراله کسرائیان از منظر پسااستعماری
حوزههای تخصصی:
پیوند تنگاتنگ میان عکاسی با علم انسان شناسی و فرآیند مدرنیته، امری انکارناپذیر است. دوربین عکاسی درعصر پوزیتیویست قرن نوزدهم ظهور کرد. عصری که در آن انسان شناسان در پی نظریه تطورگرایی و ظهور قدرت های استعماری، برای ثبت عینی و واقع گرایانه مردمان جوامع شرقی، نیاز به ابزاری مناسب داشتند. با ورود زودهنگام دوربین عکاسی به ایران، آنتوان خان سوریوگین در زمان قاجار و نصراله کسرائیان در دوران پس از انقلاب اسلامی به مستندنگاری از مردم پرداختند. با مطالعه تطبیقی عکس های مردم نگارانه این دو عکاس، با رویکردی انسان شناسانه و از دو منظر متفاوت، گفتمان شرق شناسی و بومی گرایی، این پرسش مطرح گردید که این گفتمان ها چگونه در آثار این عکاسان بازنمایی می شوند. برای پاسخ به این پرسش، از روش توصیفی و تحلیل تطبیقی بهره گرفته ودریافتیم که هر دو عکاس در روند ثبت تصویر دارای شباهت ها و تفاوت هایی هستند که در تقابل با فرهنگ اروپایی که در نگاه بیرونی خودش نسبت به پدیده ها داشت، مطرح می شوند. ما این نگاه را تحت عنوان اگزوتیسم می شناسیم. بدین معنا که ما با افزودن ایسم به آخر این واژه، آن را از حوزه گفتار عادی جدا و به حیطه ی گفتمانی انتقال می دهیم و ادعا می کنیم که اگزوتیسم نه یک مفهوم، بلکه یک جریان فرهنگی و نوعی شیوه نگاه هست که گفتمان هایی را به همراه دارد.
مطالعه پنجره های آشپزخانه های محلۀ کیانشهر با دو رویکرد عکاسی و انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازتاب کوچ در فیلم های قوم نگار ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کوچ عشایر شیوه ای از زندگی می باشد که همواره مورد توجه فیلم سازان و انسان شناسان است. ثبت این نحوه از زیستن در تاریخ سینمای قوم نگار سابقه طولانی دارد.هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدفی کاربردی نحوه بازتاب کوچ عشایر در فیلم های قوم نگار را مورد مطالعه و واکاوی قرار داده است و در تلاش است ضمن شناسایی مولفه های شاخص کوچ، در پاسداشت این فرهنگ و شناسایی الگوهای فیلم قوم نگار برای فیلم سازان معاصر موثر باشد.روش شناسی تحقیق: بر اساس مطلعه موردی، با رویکرد تحلیلی تفسیری است. از این روی ضمن مرور ادبیات پژوهش، از مصاحبه عمیق از افراد مختلف بهره گرفته شده است. نمونه گیری به صورت غیرتصادفی، و از کارشناسان در حوزه هنر، جغرافیا، فرهنگ و مخاطبان فعال تلویزیون صورت گرفته است. موردهای مطالعاتی شامل فیلم های«علف1925»، «شقایق سوزان1341»، «قوم باد، گوسفندها باید زنده بمانند1976»، «تاراز1366» می باشد که به صورت هدفمند و از موارد مطلوب گزینش شده است.قلمروجغرافیایی پژوهش: مسیر صعب العبور و پرفراز و نشیب رشته کوه های زاگرس و رودخانه های پر از آب سرشاخه های مختلف کارون که از ناهموارترین و حادثه خیزترین راه ها در ییلاق و قشلاق بختیاری محسوب می شوند و شامل پنج ایل راه اصلی هستند که انشعابات فرعی و یورتگاهها عشایری را به ایل راه های اصلی تاراز، هزار چم، کوه سفید، دو آب، دزپارت و مناطق مختلفی متصل می کنند قلمرو جغرافیای پژوهش می باشد.یافته ها و بحث: امروزه علم و تکنولوژی در عوض آنکه به کمک این سنت بیاید باعث از بین بردن محیط زیست، مراتع، جاده ها و مسیر کوچ شده است. همچنین مشکلات معیشتی و فرهنگ شهرنشینی در عشایر رسوخ کرده و نسل جوان را بسوی جدا شدن از طایفه و دوری از انجام فرایند کوچ روی و کوچ نشینی ترغیب و تشویق می کنند.نتایج: نتیجه حاصله نشان از آن دارد فیلم سازان قو م نگار در پی ساخت اثری علمی، گزارشی محض یا هنری نبوده اند. فیلم ساز قوم نگار نیز در پی کشف معنا و درک زیبایی های درونی و بیرونی قومی است که به تصویر می کشد. فیلم های مورد مطالعه با چنین برداشتی ساخته شده است و هدفشان نمایش طریقه کوچ و نمایش زندگی عشایری مقاوم است که نمی گذارند سختی های طبیعت و زندگی از پایشان در آورد.
مطالعه انسان شناسی تصویری در روند جهانی شدن (مطالعه موردی پوستر معاصر ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
199 - 225
حوزههای تخصصی:
فرهنگ در دوره های مختلف یک جامعه همواره ایستا و ثابت نبوده و با توجه به عوامل مختلفی از جمله تاثیر پذیری از دیگر فرهنگ ها در حال تغییر و تنوع بوده است؛ هنر نیز لاجرم در راستا و نشات گرفته از فرهنگ، دچار تحولاتی در طول زمان خواهد شد. بنابراین مطالعه هنر به عنوان ساختاری تاثیر گرفته از فرهنگ، خواهد توانست راهگشای شناخت فرهنگ و انسان باشد. انسان شناسی تصویری به عنوان زیر شاخه انسان شناسی فرهنگ، با ابزار تصویر به شناخت فرهنگ نائل می شود؛ همچنین از طریق مطالعه فرهنگ، به اندیشه ها، روابط و موقعیت انسان ها در هر دوره، زمان و مکان خاص می پردازد. مقاله حاضر، به روش توصیفی-تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است، سعی دارد به بررسی روابط تصویری در گرافیک معاصر ایران بپردازد؛ در این راستا از مفاهیم و نظریات انسان شناسی در عصر جهانی که توسط انسان شناس هندی تبار، آرجون آپادورای مطرح گردیده، استفاده شده است.فرض بر آن است که امروزه با توجه به مساله جهانی شدن می توان تغییرات چشمگیری در جهت همگن سازی یا غیر همگن سازی را با فرهنگ جهانی مشاهده کرد. جامعه آماری در نظر گرفته شده پوسترهایی هستند که در نمایشگاه سرو نقره 96 و 98 به نمایش درآمده اند. با توجه به آنچه در گرافیک معاصر ایران مشاهده می شود، میزان توجه هنرمندان به هویت تصویری ملی و همنشینی هویت های ملی و فراملی وجود دارد که دیدگاه ها و ساختار نوینی را به جهت همنشینی دو هویت متفاوت میسر می سازند.