مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
نسفی
حوزههای تخصصی:
انسان کامل بودن لذتی است که کام هر انسان طالب به معرفت حقیقی را شیرین می کند، شور و عشق خداوندی را در دلش شعله ور می نماید و او را واصل به بی نهایت یا همان (خدا گونه شدن) می کند. از دیدگاه عرفان اسلامی که اساس آن بر آرمان گرایی و نوعی ایده آلیسم مبتنی است انسان کاملی که سالکان طریق حقیقت او را به عنوان نمونه و سرمشق و راهنما و راه شناس خود در سیر و سلوک می جویند و دست یابی به دامان رهبری و پایگاه معنوی اش را آرزو می کنند، به عالیترین صفات و سجایای اخلاقی آراسته است.در حوزه عرفان عملی، انسان کامل مراحل کمال را با حرکت از ظاهر جهان و کثرات آن برای رسیدن به جهان باطن و وحدت طی نموده است. او با گذشتن از جاده شریعت و پایبندی به اصول آن، گام بر طریقت و مرحله خودشناسی متعالی و عرفانی می نهد و پس از سلوک روحانی، به مرحله شکوفایی استعدادهای نهفته در وجود خویش می رسد و به مرحله عین الیقین نایل می شود. سرانجام در مرحله حقیقت که مرحله ناخودآگاهی متعالی است، در اثر معرفتی که در طی سلوک عرفانی در مراتب آفاق و انفس حاصل می کند، به مرحله حق الیقین دست می یابد و حقیقت جان و در نهایت جهان بر او آشکار می شود و در نتیجه با حقیقت خویشتن که حقیقتی یگانه با حق است، دیدار می کند.با توجه به مجموعه آرا و افکاری که در آثار اهل عرفان و به خصوص این سه نویسنده پیرامون مساله فوق دیده می شود می توان گفت انسان کامل انسانی است متخلق به اخلاق الهی، علت غایی خلقت، سبب ایجاد و بقای عالم، متحقق به اسم جامع اله، واسطه میان حق و خلق، خلیفه بلامنازع خدواند که علم او به شریعت، طریقت و حقیقت قطعیت یافته و به تعبیری اقوال نیک، افعال نیک و اخلاق نیک در او به کمال رسیده است.در این جا سعی شده تا با تکیه بر نظریات عزیز الدین نسفی، سنایی و عطّار به بیان مراتب سیر آفاق و انفس در حیطه عرفان عملی برای رسیدن به مقام انسان کامل پرداخته شود.
احاطه علمی انسان کامل از دید صدرا و نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
نوشتار حاضر کوششی در راستای فهم احاطه علمی انسان کامل از دید صدرا و نسفی است . نگارنده بر این باور است که احاطه علمی انسان کامل ، ارتباط مستقیمی با حقیقت علم و تهذیب نفس دارد . حقیقت علم در نظر صدرا و نسفی نوری از جانب حق تعالی است همچنین هر دو بر این نکته واقف اند که این نور براثر سیر و سلوک به دست می آید .بالاترین مرتبه این نور متعلق به انسان کامل است که به همه علوم احاطه دارد . بنا بر نظر نسفی هر چه ریاضت بیشتر شود احاطه علمی انسان بیشتر می گردد و اشیاء راکماهی می تواند ببیند . صدرا و نسفی،رسیدن به بالاترین مرتبه علوم رافی نفسه دارای ارزش ندانستند بلکه علم رازمانی ارزشمند می دانند که توأم با عمل باشد . انسان کامل نه تنها بر علوم ظاهری بلکه با غیب نیز آشنایی دارد . او غیب آسمان و زمین را می داند .بنابراین احاطه عملی انسان کامل آن است که وی بر تمامی علوم ظاهری و باطنی آشنایی و به درک حقیقت اشیاء رسد.
مقام خلافت از دید ملاصدرا و عزیزالدین نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۸۶
129 - 148
حوزههای تخصصی:
مقام خلافت یکی از مقامات انسان کامل است. باری تعالی از بین تمام موجودات تنها انسان را بدین مقام منصوب نمود؛ اما آیا در دستیابی بدین مقام تمام انسان ها یکسان اند؟ چه تفاوتی بین خلافت حقیقی و اعتباری و خلافت کبری و صغری وجود دارد؟ در اینجا به بیان دیدگاه های صدرا به عنوان یک فیلسوف و نسفی به عنوان یک عارف می پردازیم. در این مقاله بر آن ایم که با روش تطبیقی به این پرسش بپردازیم که آیا نظریات صدرا و نسفی درباره مقام خلافت با یکدیگر هماهنگ است یا بین دو دیدگاه تفاوت وجود دارد؟ هرچند در بادی امر چنین می نماید نظریات این دو با یکدیگر هماهنگ است؛ اما با دقت در عبارات بدین نکته رهنمون می شویم که بین دو دیدگاه تفاوت وجود دارد.
اصطلاحات و نمادهای کلیدی مکتب ابن عربی در آثار منثور عزیزالدین نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عزیزالدین بن محمّد نسفی (ف حدود 700ق)، از شاگردان سعدالدین حمویه، عارفی بنام در قرن هفتم هجری است که آثار متعددّی در حوزه نثر عرفانی فارسی بر جای گذاشته است. وی از طریق سعدالدین حمویه با تعالیم مکتب عرفانی ابن عربی و سبک استدلالی-رمزی او آشنا شده و در آثارش اغلب مفاهیم کلیدی عرفان نظری ابن عربی از قبیل وحدت وجود، اعیان ثابته، حقیقت محمدیه، فیض اقدس و مقدس و حضرات خمس را با زبان ادبی و با کاربرد نمادها تبیین کرده است. وی هم چنین با تأکید بر مفهوم انسان کامل ترکیباتی نظیر معجون اکبر، اکسیر اعظم، جام جهان نما، آیینه دو گیتی و تریاق بزرگ، مصر جامع و بلد اعظم را درباره انسان کامل به کار برده است. این تحقیق با روش کتابخانه ای و بر اساس تحلیل محتوا و استخراج اصطلاحات و نمادهای مرکزی در عرفان ابن عربی و سپس بررسی تطبیقی آن ها در آثار عزیزالدین نسفی صورت گرفته است.
نقد و تحلیل سبک شناسی کشف الحقایق عزیز نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار کوشش می شود ویژگی های سبکی کشف الحقایق – به عنوان یکی از برجسته ترین آثار نثر عرفانی- بررسی و با غور در سطوح زبانی، نحوی و زیبایی شناسی، سیمای روشنی از این کتاب ارائه شود. شکی نیست که واکاوی هر اثر، جهت شناخت دقیق آن، راهگشای درک زمانه تألیف آن اثر و دست یابی به شاخصه های فکری مؤلّف است. گمان می رود در سطح زبانیِ کشف الحقایق خصلت های آوایی، واژگانی و نحوی، مشخص و سادگی باشد. در سطح ادبی این مقاله به صناعات ، و آرایه های ادبی نثر نسفی خواهد پرداخت تا به شگردهای بلاغی و ابهام های رنگارنگ اگر در آن باشد راه جوید. کشف الحقایق متعلّق به دوره حاکمیّت مطلق نثر فنّی است؛ امّا محتوایِ عرفانی آن و گزینشِ زبانِ ساده برای این نثر، آن را از تألیفات هم عصرش ممتاز کرده است. اگرچه سادگی و سهولت زبان، جهت انتقال بهتر و آسان ترِ مفاهیم به مخاطبِ عام، از ویژگی نثرهای تعلیمیِ عرفانی و جزء لاینفک آن است؛ در این اثر، نه ویژگی زبانی و ادبی، نه تناقضات و شطحیّات، بلکه غنای مفاهیم و وفور اصطلاحات فلسفی باید سبب دشواری متن شده باشد. و به طور کلی چهارچوب نثر آن مبتنی بر سادگی و نزدیک به نثر سامانی، مرسل، است. امّا درک فحوای کلام نسفی به دلیل بهره از مفاهیم انتزاعی با دشواری روبه رو است.
تمثیل ماهیان در جستجوی آب
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از کابرد تمثیل، مثال زدن برای تبیین و فهماندن مطلب به مخاطب است. یکی از تمثیل هایی که تاکنون درباره آن تحقیقی صورت نگرفته، تمثیل ماهیان در جستجوی دریاست که به لحاظ شباهت با تمثیل سفر پرندگان برای یافتن پادشاه مهم است. تمثیل ماهیان در جستجوی دریا در یک مثنوی عاشقانه به نام فردوس خیال آمده است. این مثنوی خودزندگینامه شاعری به نام رضی است. مؤلّفان گفتار حاضر در هنگام تصحیح این مثنوی تلاش کردند تا این تمثیل را در دیگر آثار فارسی جستجو کنند. نتایج بررسی نشان داد که تمثیل ماهیان در جستجوی دریا بارها در آثار مختلف به کار رفته و هدف بیشتر مؤلّفان از درج این تمثیل بیان مفاهیم عرفانی بخصوص وحدت وجود است. بیشتر این مؤلّفان از شاگردان مکتب ابن عربی هستند. همچنین این تمثیل توسّط فرقه حلولیّه برای بیان مفاهیم اعتقادی ایشان به کار رفته است. رضی که در پایان عصر صفویه می زیسته است، این تمثیل را در بین یک روایت عاشقانه نقل کرده است.
اهمیت «تأکید» و روش های آن در ساخت اطلاعی گفتمان تعلیمی الانسان الکامل نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۲۸-۵
حوزههای تخصصی:
بررسی نظام متنی و چگونگی توالی کلمات در بخش آغازگر/ پایان بخش و توجه به ساخت اطلاعی، نوع آغاز گرها، بی نشانی و نشان دار بودن ساختار جمله، کارکرد قیدها و ادات نفی در جمله ها و بندهای معنایی دو رساله «در بیان آداب اهل تصوف» و «آداب خلوت» از کتاب الانسان الکامل بر اساس رویکرد نقش گرای هلیدی، متوجه کاربرد مکرر و معنادار انواع مختلفی از ابزارهای بیانی «تأکید» در این متن می شویم. ساختارهای نشان دار جمله که اغلب دلالت به معنای تأکید دارند، کاربرد گسترده آغازگرهای بینافردی (وجه نما و زمان دار)، کاربرد معنادار قیدهای زمانی دارای مفهوم استمرار و تأکید، ایجاد حصر و قصر با کاربرد قیدهای نفی و تأکید، القای مفهوم تأکید به همراه حروف ربطی بیانِ حکم و علت، کاربرد تکرار به عنوان ابزار تأکیدی، در نهایت حتی کاربرد ابزارهای بیانی تأکید در جمله هایی با ساختارهای بی نشان، نمایانگر تمرکز گفتمان نویسنده بر مقوله تأکید است. نتیجه این بررسی که به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفت و تحلیل این یافته هاها در کنار بافت موقعیت تولید اثر، نشان می دهد که هدف نگارش در این متن، نه بازگویی مکرر گفته های پیشینیان، که جلب توجه مخاطب به این «تأکید و اهمیت» است. گفتمان غالب نسفی در این دو رساله، گفتمانی تعلیمی تأکیدی است و نویسنده برای القای این گفتمان از انواع روش های تأکید در زبان فارسی بهره می گیرد.
کمال در مشرب عرفانی عزیز الدین نسفی *(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که دستیابی به کمال، همواره مهمترین و متعالی ترین مقصد اهل معرفت بوده است، هر یک از آنان کوشیده اند تا کمال را تعریف کنند و ویژگی های اصحاب کمال را برشمارند. عزیز بن محمّد نسفی، عارف قرن هفتم هجری، از جمله نویسندگانی است که درباره این موضوع به تفصیل سخن گفته و با طرح آرا و دیدگاه های تازه ای در این باب، به تبیین ابعاد مختلف کمال انسانی، همچون راه های رسیدن به این مقصد، موانع و حجاب های راه و «بلوغ و حریّت» -که از اصطلاحات بدیع وی است- پرداخته است. این نوشتار در پی حلّ تناقضات کلامی نسفی در برخی آراء وی از جمله التزام بلوغ با حرّیت- که در جایی بر لزوم همراهی این دو تأکید می کند و در جای دیگر از انسان آزاد نابالغ سخن به میان می آورد- به اثبات این نکته می پردازد که وی با در نظر گرفتن دو نوع حرّیت، پایه علم را از پایه کمال به عنوان اساس و زیربنای حرّیت جدا می سازد، چنانکه جایگاه دانای آزاد از مقام کامل آزاد مستقل و متمایز می گردد. علاوه بر آن، نسفی با جدا ساختن مقام «کاملان مکمل» از «کاملان» و اختصاص آن به انبیا و اوّلیای الهی و ورود به بحث پراهمّیّت نبوت و ولایت این مبحث را در دو محور اصلی تفّوق ولی بر نبی یا نبی بر ولی تبیین می کند که تحلیل و گره گشایی از این تفّوق معمّاگونه در این مقاله در قالب تفّوق ولایت بر نبوت از یک سو و تفّوق نبی بر ولی از سوی دیگر تعیین کننده دیدگاه حقیقی او در این موضوع است؛ چنانکه ارزیابی و تحلیل کلیتی از ویژگی های انسان کامل نزد وی و نیز آراء او درباره معاد اصلی کاملان تحت عنوان «عقل» یا «مقام معلوم»، به ما در تشخیص و تشریح بینش خاص او مدد می رساند. در پایان با بیان وجوه تمایز اندیشه نسفی با دیگران در موضوع کمال در ابعادی چون جامعیّت و انسجام دیدگاه ها، ابداع اصطلاحات تازه، ذکر مراحل دوگانه برای سلوک، تبیین غایت کمال حقیقی در مقام رؤیت کماهیِ اشیاء برای سالکان و بالأخره رویکرد جدید او به علم و حکمت به عنوان مهمترین شرط رسیدن به کمال، جایگاه خاصّ این عارف بزرگ در تبیین و پردازش این موضوع عرفانی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است
مقایسه انسان شناسی در اندیشه عزیزالدین نسفی با حکمت ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی، یکی از مسائل اساسی در عرصه معارف بشری است. که مکاتب مختلف از زاویه های گوناگون به آن پرداخته اند. هدف این مقاله، که با روش تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانه ای انجام می پذیرد آن است؛ که بهمقایسه آراء و اندیشه های عزیزالدین نسفی با زرتشت دراین مسأله بپردازد. در فرآیند تحقیق با مراجعه و اتکا بر آثار نسفی و زرتشت به این مسأله دست یافته ایمکه دو طرف مقایسه در مسائلی مانند پذیرش اینکه انسان موجودی مخلوق خداست دارای ابعادی وجودی مانند جان و روان و خرد و بعد فیزیکی است. آدمی موجودی است برخوردار از نیروی اراده و اختیار، خیر و یا شر نیزبه گزینش او باز می گردد و اینکه علم و عمل انسان است که سازنده حقیقت اوست. دارای ظرفیت وجودی ویژه است که موجودات دیگر آز آن بی بهره اند و به دلیل همین ظرفیت وجودی است که نماینده و خلیفه الهی و یاور آفریدگار(به اصطلاح زرتشت) در جهان هستی می باشد. گل سر سبد خلقت و از همه برتر است و زمام اختیار و رهبری دیگر موجودات به وی سپرده شده است. از سویی دیگر به تفاوت هایی نیز دست یافته ایم که موجب تمایز دو نوع انسان شناسی می گردد مانند اینکه در اندیشه زرتشت، مسأله ای به نام فطرت مطرح نشده است اما در اندیشه نسفی این مسأله به خوبی نمود دارد. همچنین در این مسأله که معرفت آدمی نسبت به مبدأ هستی به چه میزان و چگونه میسر است؛آیا انسان می تواند نسبت به آفریننده، معرفت اکتناهی داشته باشد؟ نسفی به روشنی این نوع معرفت را نفی کرده است اما زرتشت ساکت است. در اندیشه وی چیزی به چشم نمی خورد. همچنین نسفی نگاهی شریعتمدارانه به حوزه رفتار آدمی دارد و پای بندی به شریعت را در مراحل سلوکی یک ضرورت می شمرد.
ریشه شناختی «وحدت وجود» در «کشف الحقایق» نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲
13 - 31
حوزههای تخصصی:
نسفی در کتاب «کشف الحقایق»، چونان یک آموزگار مدرسی، به رسته بندی مطالب و موضوعات عرفان اسلامی – به ویژه وحدت وجود- پرداخته است؛ مع الأسف، آموزگاری که کمیت تحلیلش لنگان است. در این راه، آشکار است که، همگام با و پیرو دیگر عرفا، خود را از پیچیدن به استدلالات فلسفی و کلامی دور نگاه داشته است، و مانند فلاسفه عرفان پیشه ای چون شیخ اشراق، مخاطب را به گذرگاه های صعب العبور برهان و استدلال نمی برد. با توجه به منش کتابت او، همچنان که گنجینه موروث عرفانی پیش از خود را به دوش می کشد، -که ریشه های آن را می توان در فلسفه یونان (به ویژه افلاطون و نوافلاطونیان) و هند باستان باز جست- از برخی از اساتید عرفان، چون ابن سبعین و ابن عربی بیشترها خوشه برچیده است. حتی در انتخاب عناوین فصول و بخش های مختلف کشف الحقایق، بعید نیست که از آثار ابن سبعین و ابن عربی، به گونه ای مستقیم تاثیر گرفته باشد؛ به ویژه در انتخاب دو عنوان اصحاب «نور» و «نار»، که مهمترین آراء نسفی را در باب وحدت وجود، می توان در پرداخت همین دو بخش به ملاحظه کرد. در این جستار، ریشه نگاری عقاید او در باب وحدت وجود، نشانگر تاثیر بی چون و چرای او از ابن سبعین و ابن عربی است؛ که البته در این ریشه نگاری، آراء ابن سبعین تازگی خاص خود را دارند.