مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
ایالات متحده آمریکا
ایالات متحده آمریکا در طول تاریخ خود همواره با تکیه بر گزاره های واقع گرایانه خواهان ایجاد نظام تک قطبی مبتنی بر هژمونی آمریکایی بوده که براساس دو محور یکجانبه گرایی و مداخله گرایی قوام می یابد. این مهم، در اندیشه نظم نوین آمریکایی که پیوسته بعنوان دال مرکزی اهداف تمامی روسای جمهور آمریکا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تا امروز قرار داشته مورد تأکید بوده است. بر این اساس سیاست نفوذ در مناطق راهبردی قدرت های رقیب از مهمترین اهداف سیاست خارجی آمریکا در این دوران بود که از مهمترین این مناطق، اوراسیا است. روسیه و چین دو کشور اوراسیایی در بیش از دو دهه اخیر توانمندی های خود را در این منطقه در راستای ایجاد اتحاد استراتژیک و جلوگیری از مداخله قدرت خارجی در امور منطقه بکار گرفته اند. یافته ها نشان می دهد که دو کشور خواهان باز توزیع قدرت در نظام بین المللی بوده و حاضر به پیروی از اصول رهبری آمریکا در مناسبات منطقه ای و جهانی بخصوص در اوراسیا نیستند. قدرت یابی روسیه و چین در عرصه های مختلف و تأثیرگذاری آنان بر نظام بین الملل و پیرو آن تقابل با هژمون گرایی آمریکا منجر به طرح این سوال شده است که روسیه و چین در اوراسیا چگونه و با چه ابزارهایی با سیاست های یکجانبه گرایی هژمون به مقابله پرداخته و آیا محور اتحاد دو کشور در برابر هژمون امکان پذیر خواهد بود؟ فرضیه مقاله این است که سیاست های روسیه و چین در قبال آمریکا در اوراسیا، به ترتیب در بُعد موازنه سخت و موازنه نرم قوام یافته و باتوجه به منافع نسبی هرکدام در حوزه های ژئوپلیتیکی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی نتوانسته مسیر یکنواختی را سپری کند.
معیارهای احراز نقض علامت تجاری بر اساس ضوابط عام مسوولیت مدنی و خصوصیات علائم تجاری در حقوق ایران و ایالات متحده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وفاداری و اعتماد مشتری به علامت تجاری ، مهمترین عامل تولید ارزش اقتصادی برای علامت تجاری می باشد و در صورت شبیه سازی علامت و یا استفاده غیر مجاز از علامت، سود ناشی از هزینه های صورت یافته توسط صاحب علامت، عاید استفاده کننده از علامت مجعول خواهد شد. مهمترین هدف این پژوهش، بررسی تطبیقی معیارهای احراز نقض علائم تجاری در حقوق ایران و ایالات متحده آمریکا بر اساس ضوابط عام مسوولیت مدنی و خصوصیات علائم تجاری می باشد. به این منظور بررسی قوانین، متون قانونی کنوانسیونهای بین المللی در قالب کتب، مقالات و گزارشها به عمل آمده و رویه قضایی در زمینه خسارات وارده به مالکیت فکری مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج نشان داد برای احراز شباهت میان دو علامت، بر سه عنصر اصلی علامت یعنی، آوای علامت، معنا، نمود و رقیق سازی علامت تکیه می کنند. همچنین در مقایسه با حقوق ایالات متحده آمریکا در حقوق ایران تعریف جامعی از نقض ارائه نگردیده و تفکیک میان افعالی هم چون شبیه سازی، تقلید، جعل نسبی، مسکوت گذاشته شده است و علائمی غیر دیداری قابل ثبت نیستند. اگرچه نتایج نشان داد که رویه قضایی جاری قادر است که معیار های احراز نقض را بر اساس ضوابط عام مسوولیت مدنی و نیز خصوصیات علائم تجاری ایجاد نماید و ضابطه مستتر در مقررات هردو کشور، منع تولید ابهام از طریق ایجاد شائبه وحدت منبع تولید یا وابستگی میان منشا علائم می باشد. در نهایت چند توصیه سیاستی برای اصلاح قانون ثبت علائم تجاری پیشنهاد گردیده است.
تأثیر سایبر دیپلماسی آمریکا بر دیدگاه کاربران ایرانی فضای مجازی (مورد مطالعه: سایت صدای آمریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال دوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۶
123-163
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله، مطالعه تأثیر سایبر دیپلماسی آمریکا بر دیدگاه کاربران ایرانی فضای مجازی (موردمطالعه: سایت صدای آمریکا) است. دولت آمریکا در تلاش است با اجرای برنامه های فرهنگی، اجتماعی و آموزشی در قالب دیپلماسی عمومی اهداف سیاست خارجی خود را به پیش ببرد. با شکل گیری اینترنت، استفاده از ظرفیت های آن در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفت و پدیده سایبر دیپلماسی به عنوان زیرمجموعه تازه دیپلماسی عمومی شکل گرفت. وزارت خارجه آمریکا طرح هایی را در حوزه سایبر دیپلماسی باهدف تأثیرگذاری بر اذهان ایرانیان و ازجمله ایجاد سایت صدای آمریکا به اجرا درآورده. سؤال کلیدی مقاله این است: استفاده از سایت صدای آمریکا چه تأثیری بر دیدگاه کاربران ایرانی فضای مجازی داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش از روش تحلیل محتوای کیفی سایت صدای آمریکا و ارسال پرسشنامه برای کاربران اینترنت، استفاده شد. فرضیه اصلی آن است که کاربران سایت صدای آمریکا، بیشتر تحت تأثیر پیام های سایبر دیپلماسی آمریکا بوده و این باعث ایجاد نگرش منفی نسبت به وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه ایران در آن ها می شود.
تصویرسازی تهدیدانگار از جمهوری اسلامی ایران توسط ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصویرسازی در روابط بین الملل که تحت عناوینی همچون اعتبار، حیثیت و پرستیژ بین المللی مطرح می شود ، از آن روی اهمیت ویژه دارد که عموماً تصویر واقعیت از خود واقعیت مهم تر تلقی می شود. علی الخصوص که بخش عمده ای از قضاوت های افکار عمومی و ارزش گذاری های کنش گران بین المللی (نظیر سازمان ها و شرکت های چندملیتی) متأثر از این موضوع بوده و حتی اغلب مکانیزم های موجود در عرصه بین المللی نیز بر پایه تصویرسازی ها استوار می گردد . اکنون با نظرداشت روند کلی مناسبات دو بازیگر مهم بین المللی یعنی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا طی سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی این پرسش مطرح می شود که آیا امکان شناخت ماهیت ، چرایی و به تبع آن دسته بندی اقدامات و شیوه های عمل آمریکا در حوزه تصویرسازی علیه ایران وجود دارد؟ مقاله حاضر درصدد است با شیوه تحقیق توصیفی تحلیلی و براساس رهیافت های هنجارگرایانه ، به تبیین وجوه مختلف تصویرسازی از جانب آمریکا و رابطه آن با مباحثی همچون امنیتی ساختن و تهدید فضای هنجاری کنش گران بین المللی بپردازد و ضمن بررسی استقرایی نمونه هایی از طرح ها ، برنامه ها و اقدامات دستگاه سیاست خارجی آمریکا بتواند دسته بندی مفهومی جدیدی از لایه بندی تصویر سازی تهدیدانگار نسبت به جمهوری اسلامی ایران ارائه نماید.
جایگاه ایران در دکترین روسای جمهور آمریکا (از جنگ جهانی دوم تا آغاز دهه 1350)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت پهلوی دوم در دهه 1350 (1970 م) توانست در سایه اتحاد و هم پیمانی با غرب به یکی از فعال ترین بازیگران در عرصه روابط بین الملل تبدیل شود. نوشتار حاضر با ابتنا بر روش تاریخی تحلیلی با بررسی جایگاه ایران در سامانه سیاست خارجی آمریکا از جنگ جهانی دوم تا آغاز دهه1350، به چگونگی رشد روزافزون قدرت شاه در این منظومه می پردازد. از منظر سیاست خارجی، جایگاه ایران در دکترین روسای جمهور آمریکا در آن دوره و علل و عوامل موثر در رهنمون شدن ایران به یک بازیگر منطقه ای و فرامنطقه ای را مورد واکاوی قرار می دهد. تدقیق در دکترین روسای جمهور آمریکا حاکی از آن است که مسائل مربوط به اهمیت نفت ایران و همچنین هم مرزی با شوروی و بعد خلاء قدرت ناشی از خروج انگلستان و ظرفیت ایران برای پر کردن این خلاء ازجمله مهمترین عوامل موثر در دکترین روسای جمهور آمریکا و قدرت گیری ایران در طی این سال ها است. In the 1970s, the second Pahlavi period, through its alliance with the west, played a very influential role in the international relations arena. Taking a historical-analytical perspective, the present article explores the status of Iran in the US foreign diplomacy from the Second World War to the early 1970 in order to elaborate on the why and how of Mohammad Reza Shah’s rapid rise to power. Besides, this study refers to the status of Iran in the diplomacy of the US presidents to further elaborate on the status of Iran in the US presidents’ doctrines and to analyze factors which contributed to Iran’s being an influential regional and universal power in the 1970s. Findings from an in-depth analysis of the US presidents’ diplomacy bears witness to the fact that issues regarding the importance of Iran’s oil resources, Iran’s being coterminous with USRR, and Iran’s capacity for filling the void caused by UK’s absence were among the most crucial factors influencing the US presidents’ doctrines and contributing to Iran’s rise to power in the 1970s. Key words: Doctrine, The USA, Oil, Communism, Mohammad Reza Shah, Diplomacy.
بیانیه امضایی رئیس جمهور در حق وق ایالات متحده آمریک ا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق تطبیقی جلد ۱۴ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
113 - 130
حوزه های تخصصی:
رئیس جمهوری آمریکا به ضمیمه مصوبه ای که به قانون تبدیل شده یا می شود، معمولاً اعلامیه یا بیانیه ای صادر می کند که به آن بیانیه امضایی می گویند. بیانیه امضایی از اهمیت ویژه ای در نظم اساسی آمریکا برخوردار است؛ زیرا دیوان عالی و دادگاه های فدرال از آن به عنوان منبعی برای صدور حکم استفاده می کنند. بیانیه های امضایی به سه نوع؛ بلاغی، تفسیری و اساسی تقسیم می گردند که می توانند به عنوان ابزاری فرعی و کمک کننده برای دیگر قوا و نهادهای ذی نفع در جهت فهم صحیح قانون و صیانت از قانون اساسی مؤثر باشند. بحث هایی درباره اساسی بودن استفاده از بیانیه امضایی وجود دارد؛ ولی به این دلیل که در قانون اساسی در مورد اعمال یا عدم اعمال آن صراحتی وجود ندارد، رؤسای جمهور از آن به عنوان ابزاری بلاغی، تفسیری و اساسی استفاده می کنند.
مصونیت بانک مرکزی در حقوق بین الملل با تأکید بر تحریم های ایالات متحده آمریکا علیه بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
مطالعات مالی و بانکداری اسلامی سال چهارم بهار ۱۳۹۷ شماره ۸
153 - 183
حوزه های تخصصی:
با پیشرفت روز افزون ارتباطات و مبادلات اقتصادی، همواره نیاز به وجود نهادی که بر کار سایر نهادهای مالی نظارت داشته باشد، احساس شده است. در هر کشور در رأس این هرم نظارتی، بانک مرکزی قرار می گیرد. بانک مرکزی بر خلاف سایر بانک ها، اصولاً نهادی تجاری نیست و به فعالیت هایی نظیر تعیین نرخ بهره، تورم، بیکاری و توزیع درآمد می پردازد. درجه ی استقلال بانک مرکزی از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. این بانک در برخی کشورها به عنوان بازوی پولی دولت عمل نموده و در برخی دیگر از کشورها، به صورت کاملاً مستقل از دولت و سیاست های دولتی عمل می نمایند. این نهاد نظارتی، برای عملکرد بهتر خود به برخی از امتیازات نیاز دارد. یکی از مهم ترین این امتیازات، مصونیت بانک مرکزی است. لذا تا هنگامی که بانک مرکزی به وظایف اصلی خود که همان بُعد نظارتی و کنترلی است، عمل نماید، نمی توان این مصونیت را به بهانه نقض حقوق بشر نادیده گرفت. اما در فرضی که بانک مرکزی به حطیه ی اقدامات تجاری و نظامی وارد شود و از هدف اصلی خود دور شود ممکن است این مصونیت شکسته شود. در سال های اخیر، شاهد اعمال تحریم هایی علیه بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران بوده ایم که تمام فعالیت های بانکی را با اخلال مواجه ساخته. این تحریم ها، به دلیل فراسرزمینی و فراقطعنامه ای بودن و نقض تعهدات معاهداتی غیرقانونی هستند.
راهبرد نفوذ ایالات متحده آمریکا و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران (با تأکید بر دیدگاه مقام معظم رهبری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی رفتاری حاکم در روابط بین آمریکا و ایران در طول سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مبتنی بر الگوی تخاصم بوده است. آمریکا در طول این مدت راهبردها و سیاست های چند جانبه ای در ابعاد سیاسی، امنیتی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی علیه ایران به کار گرفته است که این راهبردها موفقیت های زیادی را برای آن کشور همراه نداشته است. راهبرد نفوذ آمریکا در ایران برای رسیدن به اهداف خود اگرچه در گذشته مطرح بوده است؛ بعد از توافق هسته ای بین ایران و گروه 1+5، آن کشور را به استفاده از راهبرد نفوذ امیدوار کرده است. اهمیت این راهبرد آمریکا به حدی است که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی های خود بعد از توافق هسته ای به صورت مکرر بر این امر تأکید نموده اند. این نوشتار تلاش دارد با استفاده از روش توصیفی تحلیلی ابعاد مختلف این راهبرد و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را تبیین نماید.
تاثیر سایبر دیپلماسی آمریکا بر دیدگاه کاربران ایرانی فضای مجازی مورد مطالعه: سایت رادیو فردا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع نوشتار، مطالعه تأثیر سایبر دیپلماسی امریکا بر دیدگاه کاربران ایرانی فضای مجازی (مطالعه موردی: سایت رادیو فردا) است. دولت امریکا در تلاش است با اجرای برنامه های فرهنگی، اجتماعی و آموزشی در قالب دیپلماسی عمومی اهداف سیاست خارجی خود را بقبولاند. با ایجاد اینترنت، استفاده از آن در دستورکار دولت امریکا قرار گرفت و از آن باعنوان سایبردیپلماسی یاد شد. وزارت خارجه امریکا طرح هایی را در حوزه سایبردیپلماسی با هدف تأثیرگذاری بر اذهان ایرانیان و از جمله ایجاد سایت رادیو فردا به اجرا درآورده است. سوال اصلی پژوهش این است: استفاده از سایت رادیو فردا چه تأثیری بر دیدگاه کاربران ایرانی فضای مجازی داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش از روش تحلیل محتوای کیفی سایت رادیو فردا و ارسال پرسشنامه برای کاربران اینترنت، استفاده شد. فرضیه آن است که کاربران سایت رادیو فردا، بیشتر تحت تأثیر پیام های سایبر دیپلماسی امریکا بوده اند و این باعث ایجاد نگرش منفی نسبت به جامعه ایران در آنان شده است.
تحلیل سیاست خارجی ایالات متحده امریکا در قبال پرونده هسته ای ایران با رویکرد سیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محور سیاست خارجی امریکا در دوره اوباما به ویژه در دوره دوم، حل بحران های بین المللی این کشور در خاورمیانه و نیز حل مساله هسته ای ایران بوده است. هدف کاخ سفید فشار آوردن به ایران از طریق نظام تحریم و هماهنگ با اروپا به منظور ایجاد و گسترش نارضایتی داخلی از سیاست های دولت و حاکمیت ایران در قبال اتخاذ رویکرد جدید در موضوع هسته ای می باشد. تنش های ایران و غرب نه محصول برنامه هسته ای ایران، بلکه مبتنی بر ایدئولوژی دینی حکومت ایران و حضور اسرائیل در منطقه است، هرچند نباید از نقش برخی کشورهای عربی به ویژه عربستان غافل شد. فرضیه مورد سنجش، سیاست خارجی ایالات متحده امریکا در پرونده هسته ای ایران با پیروی از الگوی عقلایی، سازمانی و بروکراتیک مدل های تصمیم گیری به سوی تعامل منافع ملی هدایت شده است. نتیجه پژوهش این است که اتاق های فکر در جهت دهی به دولتمردان امریکا در تصمیم سازی سیاست خارجی کاخ سفید در قبال ایران بسیار تاثیرگذار هستند به گونه ای که بازیگران دیپلماسی، گریزی از آن ندارند.
بازنمایی عملکرد دولت انگلیس در تداوم بخشی به نظام سلطه در قرن 21(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳ (پیاپی ۵۳)
303 - 354
حوزه های تخصصی:
بریتانیا از دوران جنگ سرد تاکنون همواره ذیل چتر امنیتی ایالات متحده امریکا، سیاست ها و اهدافش را در عرصه های بین المللی پی ریزی و عملیاتی می کند. مقامات لندن به گونه ای تصمیم سازی و اقدام می نمایند که چتر حمایتی دولت امریکا تقویت شده و قدرت سلطه گری واشنگتن تداوم پیدا کند. این پژوهش با هدف پاسخ گویی به این پرسش که «بریتانیا چگونه از مؤلفه های قدرتش برای حفظ و استمرار نظام سلطه به رهبری ایالات متحده امریکا در قرن 21 استفاده می کند؟» به رشته تحریر درآمده است. نتایج بیانگر آنست که لندن در چارچوب «روابط ویژه» خود با واشنگتن، از دیپلماسی عمومی، دیپلماسی رسانه ای و روابط دیپلماتیک در راستای توجیه رهبری فکری امریکا استفاده می نماید. نیروهای نظامی و سرویس های امنیتی انگلیس به عنوان بخشی از قابلیت های مادی آن در راستای تقویت سلطه گری امریکا عمل می کنند. موقعیت بریتانیا در نهادهای بین المللی به عنوان قطعه آخر این پازل برای استمراربخشی سلطه ایالات متحده در نظر گرفته می شود.
آینده پژوهی نقش آفرینی عربستان در پرتو روابط با ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه (2025-2017)؛ چالش ها و راهبردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یک سال پس از تأسیس رژیم سعودی، در سال 1933، ریاض و واشنگتن اتحاد سنتی و استراتژیکی بین خود ایجاد کردند. این رابطه اتحاد، تاکنون (2018) با نوساناتی ادامه داشته است. از سوی دیگر، با توجه به تغییرات احتمالی سیاست خارجی خاورمیانه ای ایالات متحده در دوره اوباما و ترامپ، کاهش وابستگی واشنگتن به نفت عربستان و تغییر مرکز ثقل سیاسی آمریکا از خاورمیانه به شرق آسیا، آینده روابط دو کشور یکی از موضوعات مورد توجه محافل سیاسی است. هدف مقاله، توضیح، تفسیر و تحلیل آیندة اتحاد عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا و پاسخ به این سؤال است که آیندة بازیگری عربستان در خاورمیانه در پرتو روابط رژیم سعودی و ایالات متحده آمریکا در سال های زمام داری ترامپ، به فرض دو دوره ای بودن، چگونه قابل ارزیابی است؟ فرضیه قابل طرح این است که سیاست خارجی آمریکا تحت ریاست جمهوری ترامپ، کمتر دغدغه های حقوق بشری و دمکراتیک دارد و از سوی دیگر، عربستان هم عملاً در راستای استراتژی کلان آمریکا در خاورمیانه عمل می کند. از این رو، اتحاد استراتژیک ریاض-واشنگتن با تقبل هزینه بیش تر از سوی ریاض کماکان ادامه پیدا خواهد کرد. هم چنین در خوش بینانه ترین حالت، عربستان تا حدی که منابع اقتصادی و قابلیت های آن به او اجازه دهد، نقش شیر منطقه ایِ پیروِ شیر بزرگ (آمریکا) و استراتژی دولت چرخشی را ایفا خواهد کرد که هدف اش مهار قدرت های منطقه ای مانند ایران خواهد بود. نویسندگان با مبنا قرار دادن نظریه موازنه منافع [1] رندال شولر [2] و با استفاده از روش سناریونویسی، در صدد بررسی سناریوهای آینده اتحاد این دو کشور و بازیگری عربستان در خاورمیانه برآمده اند. [1] Balance of interests [2] Randall Schweller
تحریم های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران از منظر حقوق بین الملل
حوزه های تخصصی:
تحریم های گوناگونی در طی دوره های مختلف بر کشور ایران تحمیل شده است. ایالات متحده از سال ۱۹۸۰م. و شورای امنیت سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا از ۲۰۰۹م. ایران را تحت تحریم قرار داده اند. همچنین دولت هایی به صورت یکجانبه بنا بر اقتضای عضویت در سازمان ملل طبق ماده ۲۵ منشور و جهت تأمین منافع ملی خود که آن را در تبعیت از نظام بین الملل دیدند، تحریم ها و محدودیت هایی را بر ایران اعمال کردند. تحریم های اعمال شده بر کشور به دلیل اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر شهروندان ایرانی، مغایر با اصول و ارزش های عام و جهان شمول حقوق بشر است؛ چراکه برخی از اهداف غیرمشروع همچون بی ثبات کردن یک نظام سیاسی برای کسب منافع نامشروع، تهدید به زور یا حتی سرنگونی و براندازی یک دولت قانونی از اهداف اعلام نشده برخی تحریم ها بوده است. لذا با عنایت به این فرضیه که اعمال چنین تحریم هایی غیرمشروع و غیرقانونی دانسته می شود؛ آن هم توسط مراجعی که صلاحیت چنین کارهایی را ندارند، نگارنده را بر آن داشت تا با بررسی تحریم های یکجانبه از منظر حقوق بین الملل به این سؤال پاسخ دهد که آیا چنین تحریم هایی دارای وجهه حقوقی هستند یا خیر؟ در نتیجه سعی شده است تا به نقد و بررسی تحریم های یکجانبه ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخته شود.
ژئواستراتژی آمریکا در آسیا پاسیفیک؛ تداوم یا تغییر؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
139 - 175
حوزه های تخصصی:
ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرت برتر در نظام بین الملل همواره به دنبال موازنه سازی در مناطق مختلف به منظور عدم ظهور قدرت همسنگ خود در مناطق مختلف بوده است. پس از حادثه یازده سپتامبر مقابله با تروریسم به محور سیاست خارجی آمریکا و منطقه خاورمیانه نیز به عنوان منطقه محوری کنش سیاست خارجی این کشور تبدیل شد. اما با افزایش نقش منطقه آسیاپاسیفیک در اقتصاد و امنیت جهانی، باراک اوباما با طرح استراتژی محور آسیایی به دنبال اولویت بخشی به این منطقه در سیاست خارجی این کشور بود. از نمودهای این استراتژی می توان به تلاش ایالات متحده جهت تقویت سیستم اتحادی و افزایش تعاملات با قدرت های در حال ظهور، تلاش جهت افزایش حضور نظامی، حضور چندجانبه فعال تر و پیشبرد دمکراسی و حقوق بشر بوده است. اما با توجه به چالش های پیش رو و انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا سؤالاتی در خصوص تداوم یا تغییر در این استراتژی این کشور مطرح شده است. این پژوهش با توجه به اهمیت آسیاپاسیفیک در اقتصاد، امنیت و سیاست جهان به بررسی پیامدهای مثبت و منفی رویکردهای مطرح شده دولت ترامپ می پردازد. با توجه به پیامدهای منفی کاهش حضور، این پژوهش بر این فرض مبتنی است که ایالات متحده گرچه همراه با تغییراتی، اما همچنان منطقه آسیاپاسیفیک را یکی از مهمترین اولویت های سیاست خارجی خود می داند.<br />
Trump and the Perspective of the US National Security Strategy; the Transition from Multilateralism to Unilateralism(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
210 - 229
حوزه های تخصصی:
Donald Trump, the forty-fifth president of the United States, entered the White House with a very different agenda and sought to redefine the pattern of US action and engagement in the international sphere. While rejection of Obama's policies, Trump has sought to alteration, the US foreign policy and security strategy at almost all levels and in this pathway has sought to change the strategic mechanisms of the United States. The present paper, through a brief review of the US National Security Strategy during Barack Obama's presidency, discusses the most significant signs of a possible transformation in the US National Security Strategy in the coming years. This survey is based on reports, documents and white House new president and decision makers' speech. The main question of the present article is what features of the Trump National Security Strategy in the coming years differentiate from Obama's strategy in 2008-2016, And its initial hypothesis focuses on the formulation of a national security strategy in a different framework than Obama's multilateralism, mainly as a form of moderate unilateralism, and based on ambiguous politics and, in particular, the Madman theory of Henry Kissinger as the main difference between Obama's declared strategy. <br /> <br />
Geographical Restriction and Interests as a Bulwark against Disintegration of Iraq(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
245 - 279
حوزه های تخصصی:
In the wake of the capture of Iraqi lands, especially Mosul by the ISIS, the talk of disintegration of Iraq was ever more serious in political circles. The idea is still at issue even after the collapse of the ISIS and its defeat in Mosul. The main objective of this study is to examine whether ethnic and religious conflicts are powerful enough to lead to Iraq’s disintegration. Considering the recent developments in Iraq with pretexts of ethnic and religious conflicts, the question considered in this article is whether this situation could pose a threat to the territorial integrity of Iraq or not? Monitoring the positions of internal groups of Iraq, U.S. interests as well as neighboring countries including Iran, Saudi Arabia and Turkey indicates that disintegration of Iraq would not be beneficial for these countries and it will cause farther violence in the region. In this research, the roles of certain Foreign & domestic or International & national elements in the Iraqi politics and society are being analyzed. A study of the effect of the three variables of Kurds, Sunnis and Shias on Iraqi disintegration or integrity indicates that the Kurd variable has the largest contributing effect on Iraq disintegration while the other two variables show lesser potential for driving the country towards disintegration. Nevertheless, the interests of the regional and trans-regional states combined with the geographical situation of Iraq as a landlocked territory prove to be an obstacle in the way of disintegration of the country. According to the findings of this research, the territorial disintegration of Iraq does not seem to be a viable scenario and territorial integrity of Iraq is more consistent with the objectives and interests of local communities and foreign governments. <br /> <br />
مطالعه تطبیقی سیاست جنایی ایران و آمریکا در برابر مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از اعلان جنگ علیه مواد مخدر در دهه هفتاد میلادی در ایالات متحده آمریکا و آثار نامطلوب آن، بایستگی دگرگونی روش های رویارویی با مواد مخدر مورد توجه و در نتیجه سیاستی متفاوت از سیاستی سختگیرانه مدّنظر قرار گرفت. هدف این نوشتار، بررسی و توضیح «راهبردهای ملی کنترل مواد مخدر» ایالات متحده آمریکا به عنوان یکی از کشورهای درگیر با معضل مواد مخدر است. نظر به اینکه وضعیت ایران با ایالات متحده آمریکا در مورد معضل مواد مخدر، دست کم در برخی جنبه ها به ویژه بحرانی شدن سیاست جنایی در این زمینه همسانی هایی دارد، اقدام مشابه راهبردهای مزبور یعنی «سیاست های کلی مبارزه با مواد مخدر» هم مورد اشاره قرار گرفته است. در واقع، با بررسی این راهبردها و سیاست ها، این نکته هویدا می گردد که راهبردهای مذکور به مثابه یک سیاست جنایی متوازن در پی استفاده از تمام ظرفیت ها بوده و تلاش می کند به بهترین نحو امنیت را برای جامعه تأمین نماید. به بیان دیگر، این راهبردها و سیاست ها افزون بر روش های کیفری، در یک طیف فراگیر شامل روش های فراکیفری از جمله پیشگیری، مداخله زودرس، درمان، بازتوان سازی، همکاری بین المللی و حتی تحول در نظام عدالت کیفری است. نتیجه اینکه این راهبردها و سیاست ها در دو سطح ملی و بین المللی در پی سامان بخشیدن به مسئله مواد مخدر هستند؛ چنان که برای این منظور تنها بر پاسخ های پسینی و کیفری تمرکز نداشته، بلکه پاسخ های پیشینی و فراکیفری هم مدّنظر قرار گرفته اند.
سایبر دیپلماسی دولت آمریکا؛ تأثیر صفحه فیس بوک وزارت امور خارجه آمریکا بر نگرش کاربران ایرانی نسبت به جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال چهارم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۵
73 - 112
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله حاضر مطالعه سایبر دیپلماسی دولت آمریکا و تأثیر آن بر دیدگاه کاربران ایرانی فیس بوک فارسی وزارت امور خارجه این کشور است. با عنایت به جایگاه مهم ایران در سیاست خارجی آمریکا، وزارت امور خارجه ایالات متحده، صفحه فیس بوک فارسی را به منظور تأثیرگذاری بر کاربران ایرانی راه اندازی کرده است. مسئله اساسی مقاله، شناسایی میزان تأثیرگذاری استفاده از فیس بوک فارسی وزارت امور خارجه آمریکا به عنوان یک ابزار سایبر دیپلماسی دولت این کشور بر دیدگاه کاربران ایرانی فضای مجازی نسبت به جامعه ایران است. برای پاسخ به پرسش مقاله، از روش تحلیل محتوای کیفی سایت های رادیو فردا، صدای آمریکا و فیس بوک فارسی وزارت امور خارجه آمریکا برای استخراج گزاره های پرسشنامه، و سپس انجام پیمایش استفاده شده است. بر اساس فرضیه اصلی مقاله، کاربرانی که از فیس بوک فارسی وزارت امور خارجه آمریکا استفاده می کنند، در مقایسه با کاربرانی که از آن استفاده نمی کنند؛ بیشتر تحت تأثیر محتوا و پیام های سایبر دیپلماسی این کشور بوده و این امر باعث ایجاد نگرش منفی نسبت به جامعه ایران در بین آن ها می شود. بر همین اساس، میزان استفاده از صفحه فیس بوک فارسی بر نوع نگرش کاربران نسبت به جامعه ایران به مقدار 12 درصد تأثیر دارد که این تأثیر ازلحاظ آماری معنی دار است. همچنین هرچقدر مطالب صفحه فیس بوک فارسی وزارت امور خارجه آمریکا مورد تأیید کاربران باشد به میزان 30 درصد تغییر در نگرش (منفی) آن ها نسبت به جامعه ایران قابل برآورد است.
مشوقها و موانع بازگشت به کشور: بررسی موردی متخصصان مقیم ایالات متحدهٔ آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۹۷
289 - 324
گام اول سیاستگذاری برای بازگشت متخصصان شناخت موانع و مشوقهای بازگشت و الگوهای رفتاری متخصصان مقیم خارج از کشور است ولی در این حیطه مطالعات کافی انجام نشده است. بر اساس مطالعهٔ کیفی صورت گرفته در این مقاله، چند فرضیه در مورد موانع و مشوقها بدست آمده است و سپس با یک پیمایش منحصر به فرد از ایرانیان مقیم آمریکا مورد بررسی قرار گرفته است. فرضیه ها از این قرارند که مهمترین مشوق بازگشت دلایل شخصی و میهنی افراد است؛ مهمترین مانع بازگشت کیفیت زندگی است؛ برای افرادی که فی الواقع در معرض تصمیم به بازگشت یا عدم بازگشت هستند، موانع اقتصادی نقشی پررنگ دارند ولی به مرور زمان نقش این موانع کمرنگ تر می شود و نقش عواملی مانند کیفیت زندگی افزایش می یابد و به طور کلی با طولانی شدن زمان اقامت احتمال بازگشت کاهش می یابد؛ و آخر این که مستقل از مشوقها و موانع بازگشت، افراد تمایل دارند به پیشرفت ایران کمک کنند. نتایج حاصل از تحلیل کمّی پاسخهای بیش از هزار و پانصد ایرانی مقیم آمریکا مؤید این فرضیه ها است.
تعارضات روسیه و آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ و رویکرد رسانه ای به آن
حوزه های تخصصی:
روابط روسیه و آمریکا یکی از جذاب ترین موضوعات برای پژوهشگران حوزه روابط بین الملل محسوب می شود. در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ این روابط از نوسانات پیچیده ای برخوردار شده است. بخشی از این پیچیدگی به رقابت های راهبردی دو کشور و بخشی دیگر به کنش های همکاری جویانه تاکتیکی آن ها مربوط می شود. بر این اساس مقاله حاضر درصدد پاسخگویی به این سؤال است که مهم ترین تعارضات روسیه و آمریکا در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ چه مواردی است؟ یافته های مقاله نشان می دهد که در سه سطح دوجانبه، منطقه ای و بین المللی می توان تعارضات دو کشور را در مقطع مذکور دسته بندی کرد. از جمله محل های منازعه می توان به موازنه هسته ای، اختلافات تجاری، تحریم ها در سطوح بین المللی، گسترش ناتو به شرق، دخالت در امور داخلی یکدیگر، مسئله اوکراین و سوریه اشاره کرد. در این مقاله پژوهشی به روش «توصیفی- تحلیلی» و با استفاده از بررسی راهبردها، اسناد امنیتی منتشر شده و همچنین تجزیه و تحلیل تصمیمات تقابلی متصدیان حوزه های مختلف دو کشور، مؤلفه های رفتار راهبردی مؤثر بر گسترش اختلافات دوسویه، تبیین می شود.