مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
ایالات متحده آمریکا
مجتمع های نظامی-صنعتی با نفوذ در ساختار سیاسی آمریکا، اهداف و منافع اقتصادی خود را به عنوان اهداف و منافع این کشور و هم پیمانانش جلوه داده و با بهره گیری از مکانیزم های مختلف، نقش برجسته ای را در شکل دهی و پیشبرد سیاست خارجی ایالات متحده در دوران جنگ سرد و پس از آن ایفا کرده اند. در این مقاله با طرح این سؤال که مجتمع های نظامی-صنعتی چه نقشی در سیاست خارجی آمریکا داشته اند، این فرضیه را به آزمون می گذاریم که نفوذ مجتمع های نظامی-صنعتی در نهادهای مرتبط با سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا باعث هدایت سیاست خارجی این کشور به سمت مداخله گرایی و جنگ شده است. اطلاعات و داده های تحقیق متکی به منابع کتابخانه ای و اسنادی است و نویسندگان می کوشند با استناد به شواهد و مصادیق مهم تاریخی به تحلیل و تبیین مکانیزم ها و نقش مجتمع های نظامی- صنعتی در سیاست خارجی آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم بپردازند.
تجزیه و تحلیل دو گفتمان متعارض اروپا و آمریکا در قبال برجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
215 - 244
فعالیت های هسته ای ایران یکی از مهمترین موضوع هایی بوده که از سال 1381 و اعلام رسمی جمهوری اسلامی ایران به دستیابی به فن آوری هسته ایی بر روابط این کشور با آمریکا و اتحادیه اروپا سایه افکنده و علاوه بر مناسبات سیاسی، جنبه های دیگر روابط بین آنها را هم تحت الشعاع قرار داده است. به دنبال گفتگوهای چندجانبه ایران با شش قدرت بزرگ، سرانجام برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) با توافق نهایی وزرای امور خارجه 5+1 و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 23 تیرماه 1394(14 جولای 2015) به امضا رسید و پس از دو سال مذاکره، توافقی بلند مدت بین ایران و کشورهای 5+1در خصوص فعالیت های هسته ای ایران و لغو تحریم های ایران حاصل شد. تنها پس از شش روز، در تاریخ 29 تیرما 1394(20 جولای 2015) قطعنامه 2231 شورای امنیت به تصویب رسید که بر اساس آن، تحریمهای قبلی شورای امنیت لغو شده و کشورهای امضا کننده برجام، موظف به اجرای کامل تعهدات مندرج در آن شدند. اما طولی نکشید که ریاست جمهوری جدید آمریکا دونالد ترامپ علی رغم پایبندی اروپائیان به یرجام ناسازگاری خود با توافق چند جانبه بین المللی هسته ای ایران را آشکار ساخت. پرسش کلیدی در این پژوهش آن است که گفتمان های اروپا و آمریکا در قبال برجام چگونه است؟ در این راستا فرضیه اصلی پژوهش چنین است که گفتمان اروپا در قبال برجام مبنی بر حمایت از آن و در نتیجه حفظ شکل اصلی اش است در حالی که گفتمان آمریکایی ترامپ مبنی بر مخالفت با آن و در نتیجه تغییر و لغو می باشد. بر همین اساس، هدف اصلی این تحقیق فهم این رابطه در پرتوی تحلیل گفتمان اروپا و آمریکا در قبال برجام بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ است. از این رو روش پژوهش در این نوشتار تلفیقی از تحلیل گفتمانی و شیوه توصیف و تبیین اطلاعات خواهد بود.
باورهای بنیادین رهبران، برداشت ها از تهدید و تخاصم آمریکا و کره شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
باورهای رهبران و برداشت آنها از تهدید، بخش مهمی از دلایل تداومِ خصومت ها میان دولت ها در نظام بین الملل است. صرف نظر از میزان تهدید واقعی از سوی دشمن و پیامدهای آن و همچنین با نادیده گرفتن این واقعیت که بسیاری از اقدامات دولت ها نه برای تهدید، بلکه تنها برای رفع نگران های امنیتی است و اینکه رهبران دو کشور چه برداشتی از ماهیت تهدید داشته باشند، می تواند به نتایج متفاوتی منتهی شود. این مقاله با در نظر گرفتن نقش باورهای رهبران دو کشور ایالات متحده آمریکا و کره شمالی در طول دهه های گذشته و برداشت آنها از تهدید به ارزیابی دلیل تداوم خصومت ها میان دو کشور، می پردازد. فرضیه این مقاله بر این بنیان استوار شده است که برداشت خصمانه از نیات طرف مقابل و هرگونه اقدام به عنوان تلاشی برای تهدید امنیتی و ارزیابی های متفاوت از میزان تهدید سبب تداوم ناکامی اقدمات برای رسیدن به یک راه حل نهایی صلح شده است. روش تحقیق در این پژوهش، تبیین علّی و نوع پژوهش کاربردی است .
تأثیر قدرت یابی چین بر روابط و رقابت با آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
برخی نظریه پردازان معتقدند که با تداوم رشد قدرت چین، رقابت های امنیتی آن با ایالات متحده آمریکا به طور ناگزیری افزایش می یابد و امکان بالقوه جنگ میان آنها وجود دارد. استدلال این نظریه پردازان آن است که با قدرت یابی بیشتر چین و فرسایش قدرت و موقعیت جهانی آمریکا، چین تلاش خواهد کرد از نفوذ فزاینده خود برای شکل دهی دوباره به مقررات، قواعد و نهادهای نظام بین الملل به منظور تأمین منافع این کشور بهره جوید و این امر سبب خواهد شد تا سایر دولت ها به ویژه ایالات متحده آمریکا، چین را یک تهدید امنیتی جدی در نظر بگیرند. در نتیجه، سیاست جهانی شاهد تنش، بی اعتمادی و منازعه دائمی میان قدرت های مستقر و نوظهور برای مدیریت نظام بین الملل خواهد بود. با این وصف پژوهش حاضر تلاش دارد به بررسی تأثیر افزایش قدرت چین به عنوان قدرت برتر آسیا در نظام بین الملل، بپردازد. سئوالی که مطرح می شود این است که: قدرت یابی چین چه تأثیراتی بر روابط و رقابت این قدرت نوظهور با آمریکا می گذارد؟ در پاسخ به سئوال مذکور و با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و چهارچوب تئوریک واقع گرایی ساختاری ، این فرضیه مد نظر است که قدرت یابی چین و تلاش های آن برای کسب نقش بیشتر در مدیریت نظام منطقه ای و بین المللی، زمینه رقابت بین چین و آمریکا و احساس خطر برای هژمونی آمریکا را فراهم می کند؛ در نتیجه آمریکا برای مهار قدرت و کنترل رشد قدرت چین، تلاش خواهد کرد. مسائلی نظیر گسترش تسلیحات و توسعه نظامی چین، هژمونی طلبی در شرق و جنوب شرق آسیا، مسأله تایوان و بحران کره شمالی زمینه های رقابت چین و آمریکا را ایجاد کرده است که نهایتاً به درگیری های بیشتر و تقابل منافع دو قدرت مذکور منجر خواهد شد.
ایالات متحده و برسازی خطر امنیتی ایران در ادراک اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
تأثیر متغیر ایالات متحده آمریکا بر روابط ایران و اروپا نشان دهنده این روند است که بخشی از ادراکات اروپایی از تهدیدات ایران، برساخته بازیگران دیگری است که به دنبال تغییر رویکرد اتحادیه اروپا در قبال ایران هستند. در این چارچوب راهبرد جدید ایالات متحده آمریکا و متحدان منطقه ای، تهدیدسازی از موارد اختلاف ایران و اروپا با هدف اجماع سازی در تحریم ها و اقدام علیه ایران است. برای عملیاتی کردن این رویکرد، ایالات متحده سعی دارد مسائل مورد اختلاف ایران و اروپا را به عنوان تهدید واقعی علیه اروپا از جانب ایران معرفی کند. فرضیه مقاله این است که ایالات متحده با همراهی متحدان منطقه ای خود، مهم ترین محرک امنیتی کردن و تهدیدسازی از ایران برای امنیت اروپا با هدف کشاندن آن به متن سیاست گذاری های دولت ها و نهادهای تصمیم گیر اروپایی است. در این میان اختلافات میان ایران و اروپا در حوزه های موشکی (بالستیک) و حملات ادعایی تروریستی به خاک اروپا از مهم ترین مواردی است که ایالات متحده به دنبال امنیتی کردن و تهدید سازی از آنها برای بازیگران و نهادهای تصمیم ساز اتحادیه اروپا است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بخش بزرگی از ادراک تهدید اروپا از ایران برساخته بازیگران دیگری همچون ایالات متحده آمریکا و متحدان منطقه ای آن است که باهدف امنیتی کردن و برساخت تهدید از ایران به منظور ایجاد تنش و مهم تر از آن اجماع سازی در تحریم ها علیه ایران به سبک و سیاق تحریم های سال ۲۰۱۲ است. روش مورد استفاده این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و از ابزار کتابخانه ای، اسنادی و منابع الکترونیکی و پایگاه های اینترنتی برای گردآوری داده ها استفاده شده است.
همسوئی امنیتی چین و روسیه در رویارویی با تهدیدات ایالات متحده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۸)
125 - 160
پایان جنگ سرد نقطه عطفی در سیاست بین الملل بود. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ساختار دو قطبی نظام بین المللی را در هم شکست و مسیر را برای ایالات متحده آمریکا هموار کرد که تنها ابرقدرت باقی مانده در جهان باشد. در این میان روابط جمهوری خلق چین به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان و فدراسیون روسیه به عنوان میراث دار ابرقدرت شرق واجد اهمیت خاصی است. چین و روسیه روابط پر فراز و نشیبی را در طول تاریخ خود از سرگذرانده اند. به عنوان مثال، می توان به حمایت های اتحاد جماهیر شوروی از حکومت کمونیستی جمهوری خلق چین در دهه 1950 میلادی و تیره گی روابط در اواخر این دهه و دهه ی 1960میلادی و سردی روابط در دو دهه ی پس از آن یاد کرد. هرچند «گورباچف» اقداماتی را برای نزدیکی با چین در سال 1989 میلادی آغاز کرد، اما این فروپاشیِ اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد بود که نقطه ی عطفی در تعاملات و همکاری های دو کشور رقم زد. پس از پایان غرب گرایی اولیه در سیاست خارجی فدراسیون روسیه در سال 1993 میلادی و غالب شدن رویکرد اورآسیا گرایی بر سیاست خارجی این کشور، به تدریج روسیه همکاری های خود را با همسایه قدیمی، چین گسترش داد. در طول قریب به سه دهه از آن زمان، ما شاهد تقویت همکاری های فیمابین و گسترش حوزه های همکاری به بخش های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی بودیم. در ابتدا پایان دادن به اختلافات مرزهای مشترک در دستور کار دو کشور قرار گرفت و سپس همکارهای سیاسی، اقتصادی و نهایتاً امنیتی و نظامی در پیش گرفته شد.
علل تداوم مناقشه ایران و آمریکا پس از توافق هسته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره پنجم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
242 - 209
روابط ایران و آمریکا در چند دهه ی اخیر به ویژه پس از انقلاب اسلامی همراه با بی اعتمادی، بدبینی و نگاه به شدت خصومت آمیز نسبت به یکدیگرمعرفی شده است. ساختارهای هنجاری و معنایی که هویت بخش ایران و آمریکا در عرصه ی بین المللی است، همدیگر را به مثابه ی یک «دگر» و«غیر» تعریف کرده است. در این میان در چارچوب بن نگره های هویتی دوطرف، اقداماتی که در مناسبات منطقه ای و بین المللی توسط هرکدام از دوبازیگر صورت می گیرد، به عنوان اقدامی علیه«خود» تلقی می شود. اقداماتی که به زعم آن بازیگر به عنوان کنش مناسب و در راستای منافع ملی و خدمت به مولفه های هویت ساز است در چشم دیگری یک تهدید نگریسته می شود. روابط ایران و آمریکا بعد از انقلاب از این قاعده تخطی نکرده است.. بر این اساس در مناسبات بین دو بازیگر همواره لحظه های امیدبخش به منظور کاستن از این نگاه منفی به ندرت مشاهده شده است. با این حال در سالهای اخیر که مناقشه ی هسته ای ایران این انگاره ها و سازه های به شدت تقابل گرایانه را به عرصه ی عمل کشانده بود؛ با دستیابی به توافق هسته ای ایران و غرب این سوال سؤال مطرح می شود که حل مناقشه ی هسته ای در آینده ی مناسبات دوکشور چه پیامدی به همراه دارد. بر این اساس سوال اصلی تحقیق آن است که علل و زمینه های تداوم مناقشه ی ایران و آمریکا کدام اند؟ فرضیه ی مقاله آن است که حاکم بودن انگاره های هویتی در مناسبات بین دوکشور، مولفه های رفتاری متعارضی را در مناسبات منطقه ای و بین المللی آنها بوجود آورده است. از جمله محورهای تعارض رفتاری دو طرف مسأله ی حقوق بشر، تروریسم، حمایت از جنبش های اسلامی، مسأله ی اسراییل، مسائل منطقه ای و مناقشه ی هسته ای است. در مقاله ی پیش رو نویسندگان به بررسی ابعاد مختلف این مسأله می پردازند
نظرگاهِ جنگ ترکیبی، بنیانی برای درک راهبرد دولت ترامپ در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۹)
105 - 132
ایران و آمریکا دوران پرتنشی را در روابط خود تجربه می کنند. شدت این تنش ها تا بدان حد است که برخی از امکان آغاز جنگی ناخواسته در منطقه خبر می دهند. دولت ترامپ با هدف اعلانیِ بازگرداندن ج.ا.ایران به میز مذاکره و انجام توافقی جامع با این کشور، تحمیل تحریم های اقتصادی و سیاسی را در قالب آنچه "سیاست فشار حداکثری" می خواند، دنبال می کند. این مفهوم بیش از همه فشارهای اقتصادی حاصل از تحریم ها را تداعی می کند. با وجود این، تعمق در سیاست اعمالی دولت ترامپ علیه ج.ا.ایران، گویای این واقعیت است که آمریکا، راهبردی را در مواجهه با ایران در پیش گرفته که تنها به ابعاد اقتصادی محدود نمی شود. راهبرد آمریکا در برابر ج.ا.ایران ترکیبی از فشارهای اقتصادی، سیاسی، نظامی، حملات سایبری و ایجاد مه جنگ در مناطق نفوذ ایران است. هدف نهایی نیز تغییر نظام سیاسی و یا فروپاشی سامان سیاسی ج.ا.ایران است. تعینات گوناگون راهبرد ترامپ علیه ج.ا.ایران نه در قالب سیاست فشار حداکثری بلکه در چارچوب مفهوم "جنگ ترکیبی" با دقت بیشتری تبیین می شود. بدین سبب، این مقاله سعی بر آن دارد تا با کاربست مفهوم جنگ ترکیبی، سیاست عملی دولت ترامپ علیه ج.ا.ایران و اهداف تعیین شده برای آن را به گونه ای مبسوط تر تببین کند.
تحلیل رابطه بین ایران و ایالات متحده آمریکا از منظر موازنه تهدید (2021- 2016)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
163 - 196
از سال 1357، ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران سیاستی خصمانه در برابر یکدیگر در پیش گرفته اند هر چند در دهه های مختلف این مسئله با شدت و ضعف همراه بوده است. به همین دلیل نگارندگان این نوشتار میزان تهدید آمیز بودن این دو کشور را براساس نظریه موازنه تهدید استفن والت ارزیابی کرده اند. در واقع این نوشتار به دنبال پاسخی برای این سوال بوده است که براساس نظریه موازنه تهدید استفن والت، جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در بازه زمانی 2021-2016 تا چه اندازه نسبت به یکدیگر به عنوان تهدید به شمار رفته و می روند؟ برای یافتن پاسخ این سوال شاخص های کمی وکیفی متغیرهای نظریه موازنه تهدید شامل قدرت کلی، مجاورت جغرافیایی، قابلیت های تهاجمی و نیات تهاجمی مورد سنجش قرار گرفته اند. در نهایت یافته های این نوشتار نشان می دهد که با توجه به مفروضات نظریه موزانه تهدید، در دوران فوق جمهوری اسلامی ایران برای ایالات متحده آمریکا یک تهدید فوری و قریب الوقوع به شمار نمی آید اما ایالات متحده آمریکا می تواند یک تهدید نسبی و در عین حال جدی برای امنیت جمهوری اسلامی ایران به شمار رود. نویسندگان کوشیده اند با بهره گیری از روش مطالعه موردی به پرسش فوق پاسخ دهند.
سیاست ایالات متحده آمریکا در قبال برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران: بررسی سیاست دموکرات ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
259 - 284
بعد از انقلاب اسلامی 1357 و سقوط نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی در ایران، آمریکا به اولین و مهمترین تهدید امنیت ملی ایران تبدیل شد. هرچند ایران مهمترین تهدید امنیت ملی آمریکا نیست، اما بعنوان یکی از تهدیدهای مهم امنیت ملی آمریکا تلقی شده است. این تحقیق مربوط به تاثیر کلان سیاست آمریکا بر برنامه هسته ای ایران است ضمن اینکه سیاست خارجی دموکرات ها بطور موردی نیز مورد مطالعه قرار می گیرد. در مقاله حاضر از مدل پیش تئوری جیمز روزنا، به دلیل آنکه تلفیقی از سطوح خرد و کلان در زمینه بررسی سیاست خارجی است و با روش توصیفی- تحلیلی سیاست خارجی آمریکا و تاثیر آن بر برنامه هسته ای ایران مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. بر اساس یافته های تحقیق؛ یک. سیاست های آمریکا تاثیر شگرفی بر برنامه هسته ای ایران داشته و سیاست های زورگویانه آمریکا برای نابودی برنامه هسته ای ایران، نتیجه کاملا معکوس داشته و ایران را به مرز توانمندی ساخت بمب هسته ای رسانده است و دوم. دموکرات های آمریکا با برجام درصدد تغییر سیاست سنتی آمریکا در مورد برنامه هسته ای ایران هستند.
تحلیل گفتمان انتقادی سخنان دولتمردان ایران و آمریکا در مشروعیت بخشی به دولتهای خویش: تحقیق موردی سخنان امام خمینی و جورج بوش(مقاله علمی وزارت علوم)
نظم گفتمانی حاکم بر سخنان دولتمردان در عرصه بین الملل در تصویر سازی از مشروعیت دولت شان در پی آن است که با شکل دهی گفتمان خود تصویری مثبت ازاعمال حاکمیت خود ارائه نماید. گفتمان دولتمردان برای کشف روابط و مناسبات قدرت (اقتدار) در جهت بازتولید و حفظ ساختارهای اجتماعی و سیاسی خود و همچنین مشروعیت بخشی به اعمال حاکمیت خودشان تحلیل شده است. در این راستا، دولت ایالات متحده آمریکا با زبان قدرت و خشونت و دولت ایران با حمایتهای مردمی و با زبان اقتدار سعی در ارائه تصویری مثبت از خود و مشروعیت بخشی به دولت و اعمال حاکمیت خود در محافل بین المللی دارند. نویسندگان این مقاله به مطالعه و مقایسه گفتمان دولتمردان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا با روش تحلیل گفتمان انتقادی پرداخته اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که گفتمان دولتمردان جمهوری اسلامی ایران، گفتمان تکثر گرا بوده است در حالی که گفتمان دولتمردان ایالات متحده آمریکا، گفتمان توطئه و انحصار گرا بوده است.
تاثیر حمایت از حقوق مالکیت فکری بر مهاجرت نخبگان از کشورهای منتخب درحال توسعه و توسعه یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
نخبگان علمی به مثابه اصلی ترین رکن بنگاه های تولید دانش نظیر دانشگاه ها و پژوهشگاه ها، بیشترین نقش را در فرآیند توسعه جوامع ایفا می کنند. لذا مهاجرت تحصیل کردگان و متخصصین، کشور را به سمت توسعه نیافتگی سوق می دهد و شکاف آن را با کشورهای توسعه یافته عمیق تر می کند. یکی از موضوعاتی که بر جریان خروج نخبگان از کشورهای درحال توسعه تاثیر قابل توجهی دارد، نظام حقوق مالکیت فکری می باشد. حقوق مالکیت فکری از طریق ایجاد فضای مناسب اقتصادی برای فعالیت نخبگان نقش بسیار مهمی در مهاجرت نخبگان ایفا می کند. چراکه حمایت از حقوق مالکیت فکری موجب تشویق، تقویت و اشاعه فعالیت ها و خلاقیت های علمی، تحقیقاتی، صنعتی، فکری و هنری و در نهایت باعث کاهش انگیزه مهاجرت نخبگان خواهد شد. در همین راستا هدف این مطالعه بررسی تاثیر حمایت از حقوق مالکیت فکری بر مهاجرت نخبگان از دو گروه کشورهای منتخب درحال توسعه و توسعه یافته به ایالات متحده آمریکا طی دوره زمانی 1996-2009 با رهیافت پانل دیتا متوازن می باشد. یافته های مطالعه حاکی از آن است که حمایت از حقوق مالکیت فکری ارتباط منفی بر مهاجرت نخبگان در در هر دو گروه کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته دارد. متغیر انباشت مهاجرت نخبگان و شکاف رفاهی مابین کشورهای مبدا و مقصد به طور مثبت مهاجرت نخبگان را متاثر می کند. متغیر سرمایه انسانی نیز در کشورهای توسعه یافته ارتباط مثبت و معنادار و در کشورهای درحال توسعه ارتباط منفی و معناداری بر مهاجرت نخبگان دارد. همچنین کنترل فساد به طور منفی مهاجرت نخبگان را تحت تاثیر قرار می دهد.
روند جدید ترقی خواهی در آمریکای لاتین با تمرکز بر انتخابات کلمبیا
منبع:
پژوهش ملل شهریور ۱۴۰۱ شماره ۷۹
7-26
حوزه های تخصصی:
در نقشه سیاسی آمریکای لاتین، روزبه روز نیروهای ترقی خواه بیشتر از گذشته قدرت نمایی می کنند. انتخاب گوستاوو پترو در کلمبیا جدیدترین نمونه آن است. بر همین اساس، هدف مقاله حاضر، بررسی و شناخت علل یا عواملی است که به چرایی و تداوم به قدرت رسیدن رهبران ترقی خواه در آمریکای لاتین بویژه در دو دهه اخیر می پردازد، می باشد. روش پژوهش در این مقاله بصورت توصیفی- تحلیلی بوده و سوال مطرح شده در این مقاله آن است که روند ترقی خواهی نوین در آمریکای لاتین به چه صورت است؟ در پاسخ، به این فرضیه می رسیم که در قرن حاضر روند ترقی خواهی در آمریکای لاتین را می توان به دو برهه زمانی پیش و پس از فوت هوگو چاوز رئیس جمهور سابق ونزوئلا در سال 2013، تقسیم نمود؛ فوت چاوز بعنوان یک رهبر کاریزماتیک، روند گرایش عمومی به چپ گرایی را با وقفه ای چند ساله مواجه ساخت. از طرفی، بی توجهی زمامداران راست گرا در آمریکای لاتین به مطالبات قشر عموما فقیر جامعه، رشد اقتصادی پایین در کنار ضعف های ساختاری، سرمایه گذاری و بهره وری پایین همراه با فشارهای تورمی قوی، شکنندگی سیستم بهداشتی، فرسایش نهادها و سطوح بالای فقر، شرایط را بیش از گذشته برای ظهور ترقی خواهان این منطقه فراهم ساخته است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که شاهد گرایش روزافزون به جناح های چپ در آمریکای لاتین طی دو دهه گذشته بوده ایم و این عامل بیش از هر چیز، انعکاس فریاد لاتینی ها در برابر بی توجهی رهبران راست گرا به خواست عمومی در جهت رفع فقر، بی توجهی به عدالت اجتماعی و مخالفت با مداخلات ایالات متحده آمریکا در امور داخلی این کشورها بوده است
تبیین عینی مفهوم استکبار در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) در بررسی رابطه ایران و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روحیه برتری جویی یک جامعه یا یک نظام حکومتی موجب می شود تا آن نظام یا حکومت خود را در جایگاهی برتر و بالاتر از سایر نظام ها و حکومت ها پندارد که بر این اساس، بر خود جایز می داند سیطره خویش را در حوزه های مختلف فکری، اعتقادی، فرهنگی، نظامی، اقتصادی و سیاسی اعمال نماید. امام خمینی(ره) از جمله اندیشمندان و سیاستمدارانی است که در اندیشه سیاسی خویش به کرار از مفهوم " استکبار" استفاده نموده و با تعیین مصداق، این مفهوم را از حالت ذهنی بر وضعیت عینی منطبق ساخته است. در واقع اشراف ایشان بر اندیشه و فقه اسلامی موجب گردیده تا وی علاوه بر تبیین این مفهوم و ابعاد آن، بر عینیت سازی آن، اهتمام ورزد. سوال پژوهش آن است که در اندیشه امام خمینی(ره) مصداق عینی مفهوم "استکبار" و "ضد استکبار"چه نظام یا کشوری است؟ یافته پژوهش نشان می دهد از نگاه امام خمینی(ره) مصداق عینی مفهوم استکبار نظام سرمایه داری آمریکاست و کشور ایران نماد ضد استکبار است. روش بکار رفته در این پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد.
برآورد اثر تحریم های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه حقوق بشر: موردکاوی حق بر توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق بشر اسلامی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۵
125-151
حوزه های تخصصی:
همواره ایالات متحده آمریکا، پس از انقلاب تحریم های بسیاری را بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل نموده است. این تحریم ها با هر اهدافی که صورت می پذیرند، سبب نقض آشکار ارزش ها و اصول اساسی حقوق بشر می شوند و به طور مستقیم و غیرمستقیم حق حیات، حق کار، حق آموزش و حق توسعه و... را به شدت تحت تأثیر قرار می دهند. روش تحقیق، روش توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای و اسنادی می باشد. در این پژوهش، تحریم های یکجانبه ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، با هدف شناخت نقش آن ها بر تضییع و نقض حق بر توسعه مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بر این اساس، این پرسش مطرح می شود که «تحریم های ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، چه تأثیری بر حق بر توسعه در ایران را فراهم نموده است؟». با توجه به بررسی های این پژوهش، یافته های آن نشان می دهد که تحریم های ایالات متحده آمریکا، ضمن هدف قرار دادن مستقیم مردم ایران، موجب تضییع شدید حقوق اساسی آنان و از جمله حق بر توسعه در ایران گردیده است.
حق بر «دفاع مشروع» در قبال حملات سایبری با تاکید بر حملات ایالات متحده آمریکا
منبع:
مطالعات حقوقی فضای مجازی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵)
88 - 100
حوزه های تخصصی:
اقدامات خصمانه و توسل به زور در فضای سایبر موضوع بسیار مهمی است که توانایی مواجه کردن حقوق بین الملل با چالش هایی اساسی را دارد؛ چراکه دولت های مختلف فضای مذکور را به عنوان میدان جنگ تلقی نموده و در راستای ایراد خسارت به دیگرانی هستند که آن را دشمن خود خطاب می نمایند، یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین این کشورها ایالات متحده آمریکا است که با استفاده از تجهیزات فوق پیشرفته خود به این اقدامات علیه دولت های دیگر دست می یا زد. در این راستا ضرورت انجام دفاع مشروع در مقابل این حملات اجتناب ناپذیر جلوه می نماید؛ اما سؤال اساسی آن است که با توجه به قواعد موجود بین المللی و به طور خاص ماده 51 منشور ملل متحد می توان به این اقدام دست یازید و از آن به دفاع مشروع سایبری یادکرد یا خیر. این پژوهش با روش توصیفی–تحلیلی به مطالعه منابع مرتبط با موضوع و گردآوری اطلاعات پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در صورت انجام حمله سایبری از جانب بازیگر دولتی یا انتساب آن به دولت با رعایت شرایط دفاع مشروع درزمینه انتساب، شدت درجه نقض اصل عدم توسل به زور و گزارش به شورای امنیت سازمان ملل متحد؛ می توان به دفاع مشروع سایبری دست یازید؛ البته در مسیر دفاع مشروع باید اصل تناسب به عنوان ضابطه اصلی رعایت گردیده و به محض ورود مؤثر شورای امنیت در بحران، دفاع خاتمه یابد.
آینده پژوهی حضور نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۴۳)
67 - 93
حوزه های تخصصی:
خلیج فارس یکی از مناطق ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک جهان است که از جایگاهی ویژه در استراتژی ها و اسناد امنیت ملی ایالات متحده آمریکا برخوردار است. بررسی سناریوهای آینده حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس می تواند چشم انداز روشنی را جهت تبیین سیاست خارجی اصولی بر پایه تامین حداکثری منافع ملی، پیشِ روی سیاستمداران جمهوری اسلامی ایران و نخبگان نظامی این کشور قرار دهد. پرسش پژوهش حاضر این است که سناریوهای محتمل از آینده حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس کدامند؟ با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی جهت آزمون فرضیه و روش کتابخانه ای، فیش برداری برای گردآوری داده ها، با رویکردی آینده پژوهانه این نتیجه حاصل گردید که آمریکا دیگر تمایلی به حضور مستقیم نظامی و بی واسطه در تحولات منطقه خلیج فارس نخواهد داشت، لذا در راستای کاهش حضور نظامی فیزیکی در این منطقه، سناریوی هوشمند سازی حضور نظامی در منطقه خلیج فارس، ائتلاف منطقه ای و موازنه از راه دور، سناریویی موجه و باورپذیر در خصوص آینده حضور نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس می باشد که امکان تحقق و وقوع آن وجود دارد. هم چنین به موازات وقوع سناریوی قبلی، گسترش و تمرکز نیروهای نظامی آمریکا به منطقه شرق آسیا، در جهت مهار قدرت چین نیز سناریویی ممکن بوده که از لحاظ عقلانی، احتمال تحقق آن وجود خواهد داشت.
عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای؛ عاملی در موازنه نرم در روابط با آمریکا
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره سوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴
31 - 55
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر بر آن است که ظهور و تکامل سازمان همکاری شانگهای به طور بالقوه یک اقدام موازنه بخش در واکنش به یک جانبه گرایی ایالات متحده آمریکا است، موازنه شدید در نظام تک قطبی مشکل است و خطر بالایی دارد، به همین دلیل دولت ها بیشتر در صدد شکل گیری یک موازنه نرم تر می باشند. از این نظر، سازمان شانگهای به عنوان ابزاری دیده می شود که روسیه با (همکاری چین) در پی ایجاد موازنه در برابر ایالات متحده می باشد. همچنین این نوشتار بازی دوگانه روسیه در زمینه عضویت دایم ایران در سازمان همکاری شانگهای را نیز بررسی می کند. در واقع طرح عضویت دایم ایران در سازمان همکاری شانگهای و انعطاف نسبی سیاست روسیه در قبال این درخواست به نگرانی روسیه از همراهی ایران با غرب نسبت داده می شود؛ به این خاطر که در صورتی که جمهوری اسلامی ایران بتواند روابطی سازنده و مبتنی بر احترام متقابل در روابط بین خود و کشورهای غربی به ویژه آمریکا را سامان دهد، آنگاه روس ها ناچار خواهند شد ملاحظات بیشتری در تامین منافع جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار دهند.
بررسی روند عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل ( ۲۰۱۱ -۲۰۲۰)
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
79 - 103
حوزه های تخصصی:
به دنبال فروپاشی امپراتوری عثمانی و تأسیس اسرائیل، بحران منطقه ای خاورمیانه به اوج خود رسید و مناقشه عربی-اسرائیل به یکی از مسائل اصلی خاورمیانه تبدیل شد. با این حال، برخی کشورهای عربی تحت تأثیر عوامل مختلفی همچون ناسیونالیسم عربی، بحران های داخلی و منطقه ای، توازن قوا در منطقه، مسائل هویتی، وقوع انقلاب اسلامی ایران، شکل گیری ناآرامی های عربی از سال ۲۰۱۱ و در نهایت توافق هسته ای ایران با کشورهای ۱+۵ موسوم به برجام، همواره مواضع مختلفی مقابل اسرائیل داشته اند که نشئت گرفته از منافع ملی آن هاست. با توجه به مناقشه بنیادینی که از زمان تشکیل اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میان اعراب و اسرائیل وجود داشته است، عادی سازی روابط آن ها، از همان پیمان صلح مصر و اسرائیل در سال ۱۹۷۸، اهمیت یافته است. این مسئله زمانی مورد توجه بیشتر قرار گرفت که تنها طی چند ماه عربستان سعودی، امارات، بحرین، سودان و مراکش اقدام به عادی سازی روابط با اسرائیل کردند. سؤال اصلی این است که «چرا اسرائیل و کشورهای عربی، به رغم اختلافات، به عادی سازی روابط پرداخته اند؟» در این پژوهش از روش تحلیلی-تبیینی برای پاسخ گویی به این سؤال و از منابع کتابخانه ای نیز برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد این دولت ها با توجه به وجود تهدید مشترک و منافع مشترک به عادی سازی روابط روی آورده اند؛ در واقع این اقدام آن ها ذیل نظریه نوواقع گرایی تبیین می شود. این دولت ها تحت تأثیر مجموعه ای از عوامل داخلی، منطقه ای، بین المللی با محوریت منافع ملی و همچنین تلاش دونالد ترامپ در راستای طرح به اصطلاح «صلح خاورمیانه» اقدام به عادی سازی روابط با یکدیگر کرده اند و به منظور تأمین بهتر منافع ملی خود به سمت همکاری پیش رفته اند.
هوش سیاسی و ذهن آگاهی رهبران آمریکا و کره شمالی و تاثیر آن بر روابط دو کشور در بازه زمانی 2017 تا 2019(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
27 - 50
حوزه های تخصصی:
بحران روابط کره شمالی و ایالات متحده آمریکا در برنامه هسته ای و موشکی این کشور از دیرپاترین بحران ها در نظام بین الملل معاصر است. پیشرفت توقف ناپذیر برنامه هسته ای کره شمالی در کنار تمایل و اراده آمریکا برای از بین بردن توان تهدیدزای این کشور سبب شده است تا نه تنها بحران موجود تداوم داشته باشد بلکه بر شدت آن نیز افزوده شود. با در نظر گرفتن سنت فکری رهبری در کره شمالی و پیوند برنامه هسته ای با هویت دفاعی و سیاسی این کشور از یک سو و روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا با رویکرد تهاجمی تر در مقایسه با باراک اوباما بیش از هر زمان دیگری تشدید بحران میان کره شمالی و آمریکا را ایجاد کرد. پرسش اصلی که مطرح می شود این است چگونه هوش سیاسی و ذهن آگاهی بر تصمیم گیری رهبران سیاسی دو کشور آمریکا (ترامپ) وکره شمالی (کیم) اثرگذار بوده است؟ فرض ما در این تحقیق این است که هوش سیاسی و ذهن آگاهی بر نحوه تصمیم گیری رهبران دو کشور کره شمالی (کیم) و ایالات متحده (ترامپ) تأثیرگذار بوده است. با توجه به پیچیدگی و چالش های روابط دو کشور آمریکا و کره شمالی تلاش می شود تا با روش کیفی و تفسیری- تطبیقی و نوعی تحلیل محتوا، بررسی تطبیقی و شناخت دقیق از هوش سیاسی و ذهن آگاهی رهبران سیاسی دو کشور، تاثیرات آن بر روابط دو کشور به درستی تبیین شود. یافته های تحقیق نشان می دهد هوش سیاسی رهبران سیاسی این دو کشور کاملاً بر نحوه و کیفیت روابط دوجانبه آنها اثرگذار بوده و پیامدهای سیاسی- امنیتی خاصی را به دنبال آورده است.