مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
ایالات متحده آمریکا
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره هشتم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۶
111 - 138
حوزه های تخصصی:
در 21 نوامبر 2013 ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهور اوکراین در اجلاسی در لیتوانی توافقنامه تجاری و تعامل با اتحادیه اروپا را لغو کرد و از امضای آن سر باز زد. این موضوع باعث اعتراضات گسترده در اوکراین شد و با کشته شدن 5 نفر از معترضان، اوکراین وارد جدی ترین بحران سیاسی خود پس از انقلاب نارنجی در 2004 شد. همانند سایر بحران ها ازجمله بحران سوریه در سال 2011 روسیه و ایالات متحده امریکا با اعلام جانبداری از دولت و معترضان، دوباره در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند. پرسش اصلی این است که ریشه اصلی اهمیت اوکراین برای روسیه و ایالات متحده را در چه امری باید جست وجو کرد؟ یا به عبارت بهتر، مهم ترین عامل تأثیرگذار بر نگرش روسیه و ایالات متحده در بحران اوکراین چیست؟ پژوهش حاضر استدلال می کند که ریشه اصلی تقابل روسیه و ایالات متحده در اوکراین را باید در اهمیت ژئوپلیتیک اوکراین و رقابت ژئوپلیتیک روسیه و ایالات متحده آمریکا در دوران پس از جنگ سرد دانست. اوکراین از مهم ترین مناطق استراتژیک اوراسیا و شرق اروپاست. هدف از این پژوهش، بررسی مهم ترین مؤلفه های تأثیرگذار بر نگرش شرق و غرب در بحران اوکراین است. از نظریه ژئوپلیتیک برای تحلیل موضوع پژوهش استفاده شده و روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است.
بحران تصمیم گیری در بحران اتمی کره شمالی (بحران اتمی کره به مثابه یک بازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره هشتم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۶
139 - 170
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی راهبرد ها و تصمیمات گرفته شده توسط کشورهای ایالات متحده امریکا و کره شمالی و نتایج (برآیندهای) آن طی بحران اتمی کره شمالی است. در این مسیر، پژوهش از تئوری حرکت جان برامز بهره گرفته است. از سال 1993 که موضوع فعالیت های اتمی کره شمالی به عنوان یک بحران مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفت، استراتژی ها و ضد استراتژی هایی از سوی آمریکا و کره شمالی اتخاذ شد که در نهایت، به تولید سلاح اتمی توسط کره شمالی و آزمایش آن در سال های 2006 و 2009 منجر شد و متعاقباً ایالات متحده نیز به قطع کمک های اقتصادی به کره شمالی و برقراری تحریم های گسترده در چارچوب شورای امنیت علیه آن کشور اقدام نمود. از نظر پژوهش، هر تصمیمی (حرکتی) که یکی از طرفین بازی اتخاذ می کرد، با هدف بیشینه سازی منافع و کمینه سازی تهدیدها بوده است؛ البته، ارتباط تنگاتنگی نیز با حرکت های طرف مقابل داشته است. به همین دلیل، استراتژی های آنها در قوالب مصالحه یا موضع سخت در نوسان بوده است. پژوهش دریافته است که در ابتدا هدف اصلی کره شمالی از تولید سلاح اتمی نه بازدارندگی؛ بلکه کسب امتیاز (تضمین های امنیتی، سوخت و غذا) بوده است؛ اما با توجه به آنچه کارشکنی آمریکا خوانده شده، بدین سو کشیده شده است.
رویارویی و رقابت ایران و آمریکا در افغانستان پس از حوادث 11 سپتامبر 2001(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره نهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۰
117 - 150
حوزه های تخصصی:
تحولات افغانستان برای جمهوری اسلامی ایران که دارای مرزهای طولانی با آن کشور است، دارای اهمیت زیادی است. حوادث 11 سپتامبر و حمله ایالات متحده به افغانستان و سرنگونی طالبان، بر اهمیت و حساسیت این کشور افزود. ایران و ایالات متحده در سرنگونی طالبان منافع مشترکی داشتند؛ اما این تفاهم مقطعی پس از اعلام ایران به عنوان «محور شرارت» در ژانویه 2002 از سوی رئیس جمهور آمریکا، جورج بوش پسر برهم خورد و دشمنی بین دو کشور افزایش یافت و همین امر، دورنمای همکاری بین ایران و ایالات متحده در افغانستان را کاهش داد. با روی کار آمدن اوباما در سال 2009 و امضای توافقنامه برجام، احتمال رویارویی نظامی ایران و آمریکا کاهش یافت. هدف مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، پاسخ به این پرسش است که پس از سقوط طالبان، چه زمینه های همکاری و رقابت بین ایران و ایالات متحده آمریکا در افغانستان وجود داشته است؟ به نظر می رسد ایران و ایالات متحده منافع مشترکی در ثبات و امنیت افغانستان داشته باشند. این منافع شامل کمک به دولت کابل، جلوگیری از قاچاق مواد مخدر، رسیدگی به بحران پناهندگان افغان، افزایش توانمندی نیروهای امنیتی افغانستان و ایجاد انگیزه برای آشتی ملی است؛ اما تحولاتی مانند امضای پیمان استراتژیک بین ایالات متحده و افغانستان، بر نگرانی های امنیتی ایران افزوده است. خروج نسبی نیروهای آمریکایی از افغانستان، فرصتی دیگر برای تعامل دوباره با ایران پدید آورد. ایالات متحده آمریکا پس از یک دهه مداخله نافرجام، باید تهران را شریکی مناسب برای بهبود چشم انداز صلح و ثبات در افغانستان به شمار آورد؛ اما تنش در روابط ایران و ایالات متحده و تضاد ساختاری دو کشور، تاکنون مانع این مهم شده است.
راهبردهای امنیتی چین در مقابل تحرکات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۲
125 - 146
حوزه های تخصصی:
روابط چین و ایالات متحده را شاید بتوان پیچیده ترین و پرتناقض ترین روابط در میان قدرت های بزرگ دانست. روابطی که با تأثیرپذیری از متغیرهای متعدد و در موارد بسیاری متضاد، همواره دچار نوسان و در مقاطعی پیش بینی ناپذیر بوده است. چین به مثابه نماینده قدرت های نوظهور، و آمریکا به عنوان نماینده قدرت های سنتی، نمادهای دو فرایند رقیب و متعارض در سیاست های جهانی سده بیست ویکم محسوب شده و روابط آنها به مهم ترین گزاره ادبیات سیاسی بین الملل تبدیل شده است. با توجه به نسبت معنادار تحول در روابط آمریکا و چین، و با چرخش قدرت در روابط بین الملل، فهم ماهیت و مؤلفه های تأثیرگذار بر روابط دو کشور؛ به ویژه فهم راهبردهای امنیتی آنها در مناطق ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک جهان می تواند در فهم چشم انداز آینده نظام بین الملل بسیار روشنگر باشد. بر همین اساس، در این مقاله سعی شده با استفاده از یک مدل تحلیلی که تعدیلی بر مدل واقعگرای ساختاری کنث والتز است، ضمن مطرح کردن این پرسش که: «راهبردهای امنیتی چین در مقابل تحرکات ژئوپلیتیک آمریکا در مناطق ژئواستراتژیک دنیا چه خواهد بود؟» و با طبقه بندی راهبردهای امنیتی چین در چهارگونه مدل رفتاری موازنه سخت و موازنه نرم، دنباله روی سخت، دنباله روی نرم- که البته هر کدام از آنها نیز تابعی از ترکیب سه عامل قدرت نسبی، ایدئولوژی نسبی و امنیت نسبی هستند- سعی در تبیین موضوع داریم. این پژوهش به روش کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی-توصیفی و تاریخی انجام گرفته است و ضمن تمرکز بر مفهوم مناطق ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک در ادبیات روابط بین الملل، درصدد واکاوی مدل رفتاری و راهبردهای امنیتی قدرتی نوظهور و خواهان نقشی بیشتر در معادلات بین ا لمللی، در برابر قدرتی کلاسیک در این عرصه، در قالب مدلی تحلیلی، برآمده است.
سیاست گذاری رسانه ای آمریکا علیه روسیه؛ هالیوود، جنگ سرد نوین و احیای روسیه هراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۶
76 - 100
حوزه های تخصصی:
در طول دوران جنگ سرد، علاوه بر رقابت تسلیحاتی و ایدئولوژیک میان آمریکا و شوروی که با موازنه قوای مبتنی بر بلوک بندی های آن دوره توأم بود، ایالات متحده توانست با بهره مندی از برتری در تولیدات فرهنگی؛ به ویژه در قالب سینمای هالیوود، قدرت نرم خود را از طریق جنگ رسانه ای و بازنمایی فرهنگی پیش ببرد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، رفته رفته تمرکز جنگ رسانه ای آمریکا از کمونیسم به اسلام و خاورمیانه تغییر جهت داد. این روند پس از وقوع حوادث 11 سپتامبر تشدید شد و موجی از محصولات فرهنگی با محتوای اسلام هراسی تولید شد؛ اما همزمان با بسط دوباره نفوذ روسیه در بعضی از نقاط جهان و شکل گیری موازنه های جدید قدرت که پاره ای از صاحبنظران از آن به جنگ سرد نوین تعبیر می کنند ، به نظر می رسد جنگ رسانه ای آمریکا علیه این کشور مجدداً در حال فعال شدن است. پرسش اصلی این مقاله آن است که آیا تحولات در روابط خارجی آمریکا با روسیه، بر سیاست گذاری رسانه ای ایالات متحده علیه روسیه تأثیرگذار بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که در واکنش به توفیقات روسیه در نقاط استراتژیک جهان؛ اهداف سیاست گذاری رسانه ای آمریکا پس از یک دوره تمرکز بر اسلام هراسی و بازنمایی علیه مسلمانان، درحال چرخش به سوی روسیه هراسی است. روش تحقیق در این مقاله بر پایه روش تفسیری و مقایسه ای است.
تحول در ساختار قدرت جهانی و تأثیرآن بر روابط ایالات متحده و عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی شوروی و تبدیل ساختار قدرت جهانی از دوقطبی به تک قطبی، بار دیگر مناطق به عنوان خرده سیستم های تأثیرگذار اهمیت بالایی یافت؛ بر این اساس ایالات متحده نیز تلاش کرد تا با اولویت بندی خرده سیستم های منطقه ای بپردازد که در این مسیر خاورمیانه هم به نظر ژئوپلیتیکی و هم از نظر قطبیت انرژی جهان از اهمیت بالایی برخوردار بود. بر این اساس تعیین سلسله مراتب قدرت در خاورمیانه با توجه به دوری و نزدیکی به کانون قدرت جهانی انجام پذیرفت که این توزیع قدرت تلاش کرد تا به نزدیک کردن عربستان سعودی به عنوان بازیگر مورد حمایت ایالات متحده به مرکز و به حاشیه راندن ایران پس از انقلاب 1979 بپردازد. از سوی دیگر قطب های قدرت منطقه ای مانند جمهوری اسلامی نیز حاضر به پیرامونی شدن در ساختار قدرت منطقه ای نبود بنابراین، این امکان که توزیع قدرت مطلوب ایالات متحده در منطقه به هم بخورد افزایش می یافت که درنهایت ایالات متحده را به سوی تقویت عربستان سعودی سوق داد. بر این اساس سؤال اصلی این است که ایالات متحده از چه ابزارهایی برای تقویت عربستان سعودی استفاده کرده است؟ که پاسخ این سؤال را می توان در سه متغیر «تداوم روابط بر اساس منافع و تهدیدات مشترک»، «گستره و ماهیت روابط نظامی» و «وابستگی متقابل اقتصادی» جستجو کرد.
تأملی بر دیالکتیک افول گرایی و بازسازیِ هژمونی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
119 - 145
حوزه های تخصصی:
هژمونی، مهم ترین کلیدواژه معرفِ قدرت آمریکا در نظام بین الملل از زمان پایان جنگ سرد تاکنون بوده است. در این میان، افول گرایان به عنوان منتقدین تداوم قدرت هژمونیک آمریکا در سیاست جهانی، با تأکید بر مسائلی نظیر تضعیف مؤلفه ها و شاخص های مقوّمِ هژمونی آمریکا، منطق افول و صعود قدرت های بزرگ و دیگر مشکلات بنیادین اقتصادی و اجتماعی داخلی این کشور معتقدند که آمریکا هم اکنون دوره سرازیری ابرقدرتی در جهان را طی می کند و باید از دوره پساهژمون سخن گفت. از سوی دیگر، طرفداران بازسازی، با تکیه بر اختلاف فاحش قدرت اقتصادی، نظامی و فنّاورانه آمریکا با سایر قدرت های بزرگ، توانمندی ویژه آمریکا در احیای قدرت خویش و تجربه چرخه های افول و بازسازی در تاریخ هژمونی آمریکا، شرایط کنونی را صرفاً نشانگر دوره گذار و تداوم عصر آمریکایی در نظام بین الملل می دانند. این مقاله می کوشد با تمرکز بر این سؤال که تضعیف شاخص های قدرت سخت افزاری و نرم افزاری آمریکا، چه چشم اندازی را از افول یا تجدید حیات مؤلفه های قدرت این کشور نشان می دهد، به بررسی استدلال های دو دیدگاه مذکور بپردازد. فرضیه این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی موردبررسی قرار گرفته، نشان می دهد برخلاف تجربه چرخه های افول و بازسازی در تاریخ هژمونی آمریکا در نظام بین الملل و دیدگاه اندیشمندانی نظیر هانتینگتون، آمریکا فاقد توان بازسازی هژمونی خود بوده و وارد افول غیرقابل بازگشت شده است.
سیاست خارجی جدید آمریکا؛ افول از جایگاه ابرقدرت به جایگاه قدرت بزرگ جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
93 - 109
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی به خصوص در حوزه اعمالی یکی از نشانه ها و نمودهای میزان قدرت و جایگاه هر بازیگری در ساختار نظام بین الملل است، زیرا عموماً بر اساس مقدورات، ظرفیت ها، محذورات و محدودیت های داخلی، منطقه ای و بین المللی اتخاذ می شود. این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که سیاست خارجی جدید ایالات متحده آمریکا با توجه الزامات و مؤلفه های سیاست خارجی یک ابرقدرت در ساختار نظام بین الملل، چه جایگاهی را برای این کشور در ساختار نظام بین الملل تعریف می کند. در این نوشتار تلاش شده تا به بررسی جایگاه ایالات متحده آمریکا به عنوان یک ابرقدرت در ساختار نظام بین الملل از طریق تحلیل کنش ها و واکنش ها، جهت گیری ها، سوگیری های سیاست خارجی جدید این کشور پرداخته شده و همچنین با استفاده از گزاره ها و مفاهیم برگرفته از نظریات موجود روابط بین الملل و سیاست خارجی که به تبیین جایگاه بازیگران در سلسله مراتب قدرت در ساختار نظام بین الملل می پردازند، الزامات و مؤلفه های یک ابرقدرت را استحصال و با مقایسه سیاست خارجی جدید ایالات متحده آمریکا به بررسی جایگاه جدید این کشور در ساختار نظام بین الملل پرداخته گردد. با نگاهی به سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا چه در حوزه اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت و چه در حوزه اعمال و اقدام همچون اقدامات ضدنهادی، کاهش توان اجماع سازی بین المللی از طریق اقناع سازی، کاهش گزینه های پیش رو، افزایش انفعال در پرونده های مهم منطقه ای و بین المللی تأثیرگذار بر موازنه قوا شاهد تحولاتی هستیم که نشان از افول جایگاه این کشور در ساختار نظام بین الملل از یک ابرقدرت نظام ساز و هژمون به جایگاه یک قدرت بزرگ جهانی است.
پیامدهای گسترش حضور لاتین تباران در فرهنگ و سیاست آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
137 - 153
حوزه های تخصصی:
افزایش شتاب مهاجرت لاتین تباران به ایالات متحده به سبب تفاوت های هویتی میان این گروه انسانی با سفیدپوستان حاکم، نگرانی هایی از جمله پایبندی دینی آن ها به کاتولیسیسم سنتی، پیوند جمعی آن ها و زندگی در کلونی های جداگانه، حفظ زبان گذشته، نرخ باروری بالا، پیوند با موطن اولیه خود و تلاش فعالان اجتماعی و سیاسیِ لاتین تبار برای رسیدن به کرسی های ایالتی و فدرال را برانگیخته است. برخی از ناظران و تحلیل گران به جذب آن ها در فرهنگ سیاسی حاکم امیدوارند و برخی دیگر نیز از گسترش شکاف نژادی و اضافه شدن لاتین تباران به جبهه سیاه پوستان به عنوان طلیعه فروپاشی ایالات متحده یاد می کنند. پرسش مقاله حاضر چنین است که چه سناریوهایی برای تغییر و تحولات فرهنگی و سیاسی در آمریکایِ دهه 2020 میلادی بر اثر افزایش حضور لاتین تباران قابل ترسیم است؟ در چه شرایطی یک ظرفیت جدید برای قدرت گیری دو حزب حاکم به دست می آید و در چه شرایطی تفاوت های فرهنگی به منازعات اجتماعی و سیاسی خواهد انجامید؟ گردآوری داده ها با مراجعه به منابع موجود و تحلیل آن با روش سناریونویسی آینده پژوهانه مبتنی بر توالی رویدادها انجام می شود و دست آخر پیامدهای هر یک از آن ها در عرصه فرهنگ و سیاست آمریکا تشریح می شود. به نظر نگارنده اگرچه راه عقلانی و عملیاتی تر، ادغام حداکثری نژادها در یک آمریکای جدید است، اما تداوم روند کنونی به سناریوی فروپاشی اجتماعی و سیاسی میل دارد.
آثار تحریم فراسرزمینی آمریکا بر تعهد به همکاری در تأمین دارو و تجهیزات پزشکی در زمان بیماری های فراگیر (کووید19)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
275 - 296
حوزه های تخصصی:
تحریم های یکجانبه ایالات متحده علیه ایران، سبب کاهش دسترسی به داروها و تجهیزات پزشکی در طول بیماری فراگیر کرونا (کووید19) و ایجاد محدودیت در همکاری بین المللی در مقابله با بیماری مذکور شده است. در این مقاله تعهدات بین المللی دولت ها در خصوص همکاری بین المللی در زمان بیماری های فراگیر بررسی و سپس دامنه شمول تحریم ها بر کمک های بشردوستانه مانند دارو و تجهیزات پزشکی نیز تحلیل شد. در نهایت مسئولیت احتمالی دولت های ثالث در صورت عدم همکاری با دولت ایران و در این چارچوب امکان استناد این کشورها به عوامل رافع مسئولیت بررسی شد. از رهگذر بررسی موارد مذکور مشخص شد تحریم های یکجانبه ایالات متحده، به ویژه موارد ناظر بر محدودیت تجارت دارو، تجهیزات پزشکی و کمک های بشردوستانه مغایر با حقوق بین الملل است و نظر به این مغایرت، توجیه عدم همکاری در تأمین دارو و تجهیزات پزشکی توسط کشورهای ثالث غیرقابل قبول است.
بررسی دلایل حمایت ایالات متحده از گروهک منافقین پس از 2003 مهار جمهوری اسلامی ایران بر مبنای راهبرد آشوب سازنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعی دارد دلایل افزایش حمایت آمریکا از سازمان تروریستی منافقین (سازمان مجاهدین خلق) علیه جمهوری اسلامی ایران که هم اکنون وارد مرحله جدیدی شده را پس از تحولات سال 2003 میلادی و اشغال عراق توسط آمریکا بررسی نماید. این سازمان که یکی از جریان های انحرافی پدید آمده در سپهر سیاسی ایران در اواسط دهه چهل شمسی است ، با مبانی فکری و سیاسی التقاطی به واسطه اقدامات و خط مشی خود به گروهک منافقین شهرت یافت. پس از سال 2003 میلادی با توجه به سقوط صدام (مهمترین حامی سازمان) ، افزایش نفوذ ج.ا.ا در عراق و قرار داشتن همزمان نام سازمان در لیست گروه های تروریستی آمریکا و اتحادیه اروپا بسیاری از کارشناسان فروپاشی سازمان را نزدیک می دانستند. اما اعضای این گروهک تروریستی توانستند به عنوان کارگزار ایالات متحده در پرتو راهبرد «آشوب سازنده» جهت مهار ج.ا.ا با جلب حمایت های سیاسی، امنیتی ، مالی و نظامی آمریکا به بقاء بخشی از ساختار فروپاشیده خود کمک رساند. بر اساس فرضیه اصلی این پژوهش ، ایالات متحده در چارچوب نظریه آشوب سازنده و مدیریت گروه های تروریستی به منظور مهار ج.ا.ا و تغییر رژیم آن از این سازمان تروریستی استفاده می نماید.
بررسی و تحلیل «انقلاب اسلامی» بر اساس نظریه استکبارستیزی امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹۱
111 - 137
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل انقلاب اسلامی با روش توصیفی و تحلیلی و بر اساس نظریه استکبارستیزی امام خمینی به دنبال تجزیه وتحلیل وقوع انقلاب اسلامی در نظام جهانی است. پیشینه این موضوع ریشه در تحولات صدسال اخیر جوامع توسعه نیافته دارد. فرضیه اصلی این پژوهش عبارت است از اینکه شکل گیری انقلاب اسلامی نوعی واکنش هویت خواهانه و استقلال طلبانه به دخالت های استعمار در ایران بوده است. بر اساس یافته های این پژوهش ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نقش یک کشور وابسته را در نظام بین الملل بازی می کرد. این کشور از دوره قاجاریه تا ظهور پهلوی اول بازیچه سیاست های استعماری انگلیس و روسیه و در دوره پهلوی هم مجری سیاست های ایالات متحده در دوران جنگ سرد شده است. انقلاب اسلامی ایران بر اساس نظریه استکبارستیزی امام خمینی و مفروضات نظریه وابستگی به عنوان مهم ترین تحول داخلی در ایران و جهان، با تمسک به آموزه های دینی موجب سقوط رژیم وابسته به غرب و قطع چرخه های وابستگی در ایران شد.
مدیریت دانش: مطالعه موردی اداره تأمین اجتماعی ایالات متحده آمریکا
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
173 - 212
حوزه های تخصصی:
هدف: مدیریت دانش ابزاری قدرتمند برای پرداختن به موضوع «پا به سن گذاشتن دولت»[1] و سایر عوامل مؤثر در فقدان تخصص در سازمان های دولتی است. مقاله حاضر با هدف مطالعه موردی مدیریت دانش در اداره تأمین اجتماعی ایالات متحده انجام گرفته است و توصیه ها و پیشنهاداتی دارد درباره اینکه چگونه فرایند مدیریت دانش می تواند منابع ارزشمند دانش را به صورت مطلوب حفظ کند. این مطالعه دومرحله ای در زمینه افزایش میزان مزایای قابل پرداخت یا افزایش حق بیمه قابل وصول BRI/PAC)[2]) - یکی از فرایندهای اصلی اداره تأمین اجتماعی ایالات متحده که همواره با خطر ازدست دادن دانش حیاتی روبه رو است - انجام گرفته است. نتیجه: این مطالعه نشان می دهد که به اشتراک گذاریِ دانش، آموزش و به طورکلی ایجاد یک محیط کاری مدیریت دانش- محور نویددهنده بهبود عملکرد BRI/PAC[3] در اداره تأمین اجتماعی است.یکی از فرآیندهای اصلی اداره تأمین اجتماعی افزایش میزان مزایای قابل پرداخت یا افزایش مبلغ حق بیمه قابل وصول است که از این به بعد با حروف اختصاری BRI / PAC نشان داده می شود.
تغییر در متدولوژی حضور خاورمیانه ای ایالات متحده آمریکا: دلایل و زمینه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه غرب آسیا به سبب ظرفیت های بالای ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی، همواره موردتوجه و محل مداخله قدرت های جهانی و فرا منطقه ای بوده و بخش قابل توجهی از ساختار امنیتی این منطقه و تحول در آن نیز به نحوه ورود و خروج و نوع کنش و راهبرد قدرت های فرا منطقه ای در قبال آن بستگی دارد. ایالات متحده آمریکا پس از جنگ دوم جهانی همواره مهمترین قدرت فرامنطقه ای و تاثیرگزار در منطقه غرب آسیا بوده است. این کشور همواره متناسب با تغییر و تحولات سیاست و قدرت در منطقه به ارائه رویکردهای منفعت محور در سیاست خارجی خود مبادرت نموده است. متعاقب تحولات در سال 2011 در غرب آسیا، رویکرد سیاست خارجی دولت های آمریکا، به عنوان بزرگ ترین قدرت فرا منطقه ای مداخله گر، از تغییرات اساسی تر نسبت به گذشته برخوردار گشته و به نظر می رسد رهبران این کشور بدنبال ارائه متدولوژی جدیدی از حضور منطقه ای ایالات متحده در غرب آسیا می باشند. با توجه به اهمیت نقش این کشور در معادلات جهانی و بخصوص معادلات منطقه غرب آسیا، این مقاله درصد است با رویکردی توصیفی – تحلیلی و با استفاده از چارچوب نظری موازنه منافع رندال شولر به این سئوال مهم پاسخ دهد که دلایل و زمینه های تغییر در متدولوژی حضور ایالات متحده آمریکا در غرب آسیا چیست
تغییر در ادراک آمریکا از تهدید در افغانستان و پیامدهای راهبردی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
495 - 530
حوزه های تخصصی:
آمریکا پس از توافق با طالبان در دوحه، نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج کرد. این در حالی است که ایالات متحده در سال ۲۰۰۱، ذیل سیاست مبارزه با تروریسم و با هدف سرنگونی دولت وقت طالبان، به افغانستان حمله نظامی و این کشور را اشغال کرده بود. آمریکا از زمان حمله به افغانستان، در شش مرحله سیاست خود را در قبال این کشور و به ویژه طالبان که طی سال های طولانی در لیست دشمنان ایالات متحده بود، تنظیم کرد. اما حصول توافق اخیر با این جنبش که به معنای گذار از راهبرد تقابل به سیاست تعامل با طالبان است، نشان از تغییر در ادراک آمریکا از تهدید در افغانستان دارد. این تغییر ادراک آمریکا برای ایران، که یکی از همسایگان افغانستان است، پیامدهای راهبردی به ویژه در حوزه امنیتی دارد.ازاین رو، این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است که تغییر در ادراک آمریکا از تهدید در افغانستان، چه پیامدهای راهبردی برای ایران به خصوص درزمینه امنیت خواهد داشت. در این مقاله به دلیل ماهیت پیچیده موضوع، از تلفیق روش های اکتشافی و هنجاری استفاده شده است. ترکیب نظریه های روابط بین الملل به طور خاص و نظریه ادراک تهدید با روش های پژوهشی تحلیل روندها و سناریونویسی، به لحاظ استخراج مولفه های متنوع و مداخله گر کمک کرده است.یافته های تحقیق پیش رو نشان می دهد که آمریکا در پی تغییر در ادراک خود، از افغانستان خارج شده و قدرت گرفتن طالبان را تسهیل کرده است. هرچند تهران در تعامل با طالبان بوده است، اما از قابل پیش بینی بودن رفتار آن مطمئن نیست. تهران چه بسا نگران است که طالبان به عنوان نیروی نیابتی برخی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای ایفای نقش کرده و منافع امنیتی جمهوری اسلامی ایران را به مخاطره اندازد. افزون بر این، ایران درباره احتمال ظهور گروه های افراطی و تروریستی در افغانستان، نگرانی های جدی دارد. یکی از دغدغه های تهران این است که توافق آمریکا با طالبان، بر کیفیت تعامل و مواجهه این جنبش با ایران در آینده تاثیرگذار بوده و افغانستان را به سکوی جدیدی برای فشار بر ایران در حوزه امنیتی تبدیل کند. به ویژه اینکه افغانستان بیش از ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک با ایران دارد و هرگونه ناامنی یا نفوذ ازسوی طالبان یا گروه های دیگر می تواند تاثیری مستقیم بر امنیت ملی ایران داشته باشد. حکومت مطلق طالبان در افغانستان و همزیستی تهران با آن نیز می تواند موجب نارضایتی بخش قابل توجهی از مهاجران یا پناهجویان افغان در ایران شود.
تحلیل مقایسه ای سیاست خارجی آمریکا و روسیه در قبال اقلیم کردستان عراق و تاثیر آن بر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
879 - 901
حوزه های تخصصی:
اقلیم کردستان عراق به دلیل اهمیت منابع نفتی و قرار گرفتن در همسایگی چهار کشور ایران، عراق، ترکیه و سوریه، مورد توجه قدرتهای بزرگ بوده است. این منطقه پس از سقوط صدام و به ویژه با شروع بحران سوریه، در محاسبات منطقه ای قدرتهای فرامنطقه ای از قبیل ایالات متحده و روسیه جایگاه خاصی یافته است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی تلاش دارد به این سوال پاسخ دهد که سیاست خارجی آمریکا و روسیه به عنوان قدرت های فرامنطقه ای به عنوان یک کشور همسایه در قبال اقلیم کردستان عراق چه بوده است و این سیاست چه تاثیری بر ایران داشته است؟ فرضیه مقاله این است: در حالی که عامل ژئوبلیتیک انرژی وجه مشترک سیاست خارجی دو قدرت فرامنطقه ای آمریکا و روسیه در قبال کردستان عراق بوده، با این حال رویکرد دو کشور نسبت به اقلیم کردستان در بعد ژئواستراتژیک متفاوت بوده است. در حالیکه مناسبات قدرت منطقه ای و پویش های درونی آن شکل دهنده به سیاست خارجی ایالات متحده در قبال اقلیم کردستان بوده است، مناسبات ساختاری قدرت در نظام بین الملل و به ویژه رقابت با ایالات متحده تعیین کننده روابط روسیه با اقلیم کردستان بوده است.
تأثیر ساختار نومحافظه کاری بر مسلمانان آمریکا و اسلام هراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
31 - 62
حوزه های تخصصی:
اغلب مسلمانان در ایالات متحده آمریکا از تبعیض و بی عدالتی جامعه و نظام سیاسی این کشور رنج برده و آن را ناشی از پدیده اسلام هراسی تلقی می کنند. اسلام هراسی علیه مسلمانان در ایالات متحده آمریکا یک پدیده ساختاری و مبتنی بر آموزه های ایدئولوژیک و نهادینه است. در این مقاله کوشش خواهیم نمود به این پرسش ها پاسخ دهیم که ساختارها و نهاده ای اسلام ستیز در ایالات متحده چگونه تحت تأثیر اندیشه نومحافظه کاری قرار گرفته اند؟ و مشی فکری اسلام هراسی چگونه به گسترش اسلام هراسی در این کشور دامن می زند؟ و این بینش اسلام ستیز در سطح نظام سیاسی آمریکا چه پیامدهایی علیه مسلمانان آمریکا در پی دارد؟ پس از تجزیه وتحلیل شرایط مسلمانان در آمریکا بر این باور هستیم که اصلی ترین آموزه فکری تبعیض علیه مسلمانان و دیگر اقلیت ها در ایالات متحده، نظام فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نومحافظه کاری است. اصلی ترین ثمره این نظام تولید نابرابری است؛ بنابراین، در چارچوب این نظام، برابری مسلمانان با نخبگان سیاسی و صاحبان سرمایه امری دشوار است و کارکرد اصلی سیستم سیاسی حفظ این نابرابری است. برای همین نهادها و ساختارهای سرمایه سالار اسلام ستیز با اعطای بودجه به سیستم سیاسی اسلام هراسی را گسترش داده که از مهم ترین پیامدهای آن ایجاد تنگنا در زیست اجتماعی، حقوقی و مذهبی مسلمانان در آمریکا است چارچوب نظری این مقاله بر مبنای اندیشه نومحافظه کاری طراحی شده است و روش تحقیق نیز دارای رویکرد توصیفی و از نوع تحلیلی-کمی می باشد و روش گردآوری داده ها نیز بر مبنای کتابخانه ای و منابع معتبر اینترنتی می باشد.
افول قدرت نرم آمریکا؛ دیدگاه ها و زمینه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
63 - 88
حوزه های تخصصی:
شکست های متوالی قدرت سخت آمریکا و افزایش هزینه های مادی و معنوی این کشور در کاربست منابع سخت افزاری قدرت باعث گردید تا این کشور منابع نرم افزاری قدرت را بیشتر مورد توجه قرار دهد که در این زمینه موفقیت هایی به دست آورد؛ ولی عملکرد، سیاست گذاری و مدیریت مقامات آمریکایی در سیاست جهانی منجر به کاهش مشروعیت و مقبولیت قدرت آمریکا در افکار عمومی بین المللی گردید. به عبارتی، مرحله رشد و نمو قدرت نرم افزاری آمریکا دچار نزول و افول شده و در شرایط فعلی، آمریکا دیگر توانمندی لازم برای اعمال قدرت نرم را ندارد؛ زیرا سیاست های این کشور برای دولت-ملت ها دارای زیبایی، شکوه و مقبولیت نیست و منابع فرهنگی، سیاسی و اقتصادی قدرت نرم آمریکا با بدبینی مواجه شده اند. با توجه به اهمیت مقوله قدرت نرم در مناسبات جهانی و نحوه عملکرد ایالات متحده آمریکا در این زمینه، مقاله حاضر تلاش دارد به این سؤال اصلی پاسخ دهد که دلایل افول قدرت نرم ایالات متحده آمریکا در روند سیاست جهانی چه مؤلفه هایی است؟ برای پاسخ به سؤال اصلی مقاله، نگارندگان با کاربست روش تحلیلی-توصیفی تلاش در تبیین زمینه های افول منابع نرم قدرت آمریکا را دارند. یافته ها نشان می دهند دلایل افول قدرت نرم آمریکا عبارت اند از ظهور قدرت های جدید، بحران های داخلی، کاهش تأثیرات بین المللی بر نهادهای مالی و اقتصادی، بی اعتباری دیپلماسی آمریکا، هزینه های سیاسی و اقتصادی نظامی گری، کاهش قدرت هنجاری، اضمحلال رؤیای آمریکایی در افکار جهانی، کاهش توانمندی اقتصادی، رشد مرزشکنی دانش توسط قدرت های منطقه ای، گسترش آمریکاستیزی، بیداری سیاسی ملت ها و... .
افول سیاسی ایالات متحده آمریکا؛ زمینه ها و دلایل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
149 - 167
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده آمریکا خود را به عنوان قدرت اول جهان (هژمونی برتر) معرفی کرد و با برتری قابل توجهی در عرصه سیاسی-نظامی و اقتصادی توانست موقعیت مسلطی در عرصه بین المللی به دست آورد؛ اما در حال حاضر، نشانه های مبتنی بر افول سیاسی این کشور نیز قابل مشاهده است. در حقیقت مطالعات نشان می دهد که آمریکا از نظر سیاسی (دموکراسی، حقوق بشر، سیاست خارجی، قدرت نرم و...) فاصله اش با سایر رقبا در حال کاهش است و در بعضی موارد از رقابت با آن ها عقب مانده است. حال پرسش اصلی پژوهش این است که عوامل سیاسی افول هژمون ایالات متحده آمریکا کدم اند؟ برای این منظور داده های لازم به شیوه کتابخانه ای گردآوری و بر اساس روش توصیفی-تحلیلی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان داد که مؤلفه های متعددی مانند نوع حکومت، یک جانبه گرایی، ایدئولوژی لیبرالیسم، کاهش نفوذ قدرت در کشورهای جهان سوم، کاهش نفوذ سیاسی آمریکا بر روی متحدانش، زوال اعتبار سیاست خارجی آمریکا و...، مهم ترین عناصر تعیین کننده افول سیاسی است که می توان برای آمریکا در آینده تصور کرد.
تاثیر تحریم های اقتصادی سازمان ملل و ایالات متحده آمریکا بر شاخص فلاکت کشورهای هدف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اقتصادی سال بیست و یکم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۸۱)
197 - 229
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، تحریم های بین المللی به یک ویژگی متداول و تکراری در تعاملات سیاسی بین دولت ها تبدیل شده است. ایالات متحده آمریکا کشوری است که بعد از جنگ جهانی دوم، بیشترین تحریم های اقتصادی را اعمال کرده است. همچنین چندین اقدام توسط یک سازمان چندجانبه مانند سازمان ملل در سال های اخیر اعمال شده است. این مطالعه سعی در آشکار ساختن اثر تحریم های اقتصادی سازمان ملل و ایالات متحده آمریکا بر شاخص فلاکت در 41 کشور تحریم شده طی سال های 2018-1991 با استفاده از یک روش و داده های جدید را دارد. الگوی نهایی به صورت داده های ترکیبی نامتوازن و با استفاده از روش حداقل مربعات تعمیم یافته (GLS) برآورد شده است. نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که تحریم های سازمان ملل و ایالات متحده آمریکا تاثیر قابل توجهی بر شاخص فلاکت دارند. همچنین اثر مثبت و افزایشی ناشی از اعمال تحریم های جامع اقتصادی سازمان ملل متحد بر شاخص فلاکت، بیشتر از تحریم های ایالات متحده آمریکا است.