مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۴۱.
۴۴۲.
۴۴۳.
۴۴۴.
۴۴۵.
۴۴۶.
۴۴۷.
۴۴۸.
۴۴۹.
۴۵۰.
۴۵۱.
۴۵۲.
۴۵۳.
۴۵۴.
۴۵۵.
۴۵۶.
۴۵۷.
۴۵۸.
۴۵۹.
۴۶۰.
نماد
حوزههای تخصصی:
«استان بوشهر» واقع شده در کناره خلیج فارس(جنوب غربی ایران)، با نویسندگان دوره(نسل) اول تا چهارم خود، در ادبیات داستانی کشور به ویژه مکتب جنوب جایگاه مهمی دارد. داستان پردازان این ناحیه مانند دیگر نقاط ایران در دوره های تاریخی مختلف از شگردهای متنوّع داستان نویسی در ساخت و محتوا بهره برده اند. آبشخور این تکثّر و تحوّل سبکی و فکری از طرفی متأثر از ادبیات جهان است و از سوی دیگر به توان متون روایی کلاسیک پیوند می خورد که تمثیل و بیان نمادین یکی از شیوه های بازنمایی ماجرای داستان در متون کهن پارسی است. هدف این مقاله؛ بیان مزایا، نقایص و دگردیسی های محتوایی داستان های تمثیلی و بیان نمادین در دوره دوم نویسندگی بوشهر است. بنابراین، در این مقاله کوشش شده است؛ آثار تمثیلی در سه نوع: روایت مستقل، غیر مستقل و استفاده از نمادها در فاصله دهه های بیست تا پنجاه شمسی بر پایه موضوع و درون مایه نقد و تحلیل شوند و به این پرسش اساسی پاسخ دهد که نویسندگان این دوره از کدام شیوه بیان تمثیلی و برای کدام مقاصد استفاده کرده اند. ماحصل این تحقیق به شیوه کتاب خانه ای با روی کرد پژوهشی- تحلیلی این است که؛ در دوره پهلوی دوم،«چوبک» با تکیه بر فضای اجتماعی و سیاسی نامطلوب جامعه؛ فابل هایی با روایت مستقل نوشت اما تمثیل در اثنای داستان و بیان نمادین را علاوه بر چوبک در داستان خاطره های دیگر نویسنده این دوره،«پرویزی» هم می توان یافت.
تطبیق مفاهیم تمثیلی و نمادین گاو در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نماد یک شگرد بیانی است که معنا و مفهوم وسیعی دارد و به جای اشاره مستقیم موضوعی، آن را غیر مستقیم و به واسطه موضوعی دیگر ، با شیوه تمثیل بیان می کند. هدف این مقاله – که با روش کتابخانه ای و شیوه تحلیلی - تطبیقی نوشته شده - بررسی مفاهیم نمادین و تمثیلی «گاو» در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه فردوسی، خمسه ی نظامی و مثنوی مولوی) است و می خواهد به این پرسش ها پاسخ دهد : در اوستا و متون پهلوی در مورد گاو چه نگرشی وجود دارد؟ گاو در هریک از آثار مورد بررسی در چه مفاهیم نمادین و تمثیلی به کار رفته است؟ کدام مفهوم مایه حماسی، کدام غنایی و کدام مایه عرفانی دارد؟ نماد، تمثیل، گاو، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی، خمسه نظامی
ساختار تقابل های نمادین در دیوان سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
193 - 210
حوزههای تخصصی:
دیوان سنایی سرشار از انواع تقابل هایی است که حاصل بیان مفاهیم عرفانی متضادی چون عقل و نفس، جان و تن، ملک و ملکوت و ... است. آنچه به سنایی در نمایش این تقابل ها و به ویژه نیمه روحانی شان یاری می رساند، نماد است. سنایی با ترکیب تقابل و نماد، ساختارهایی از تقابل های نمادین می آفریند و از آن ها در جهت بیان آن دسته از تقابل های عرفانی استفاده می کند که در نظر او برجسته تر هستند. این مقاله در پی تبیین رابطه نماد با تقابل های اصلی و ساختاری در دیوان سنایی است. در این جستار تلاش می شود انواع تقابل های عمده و محوری در دیوان سنایی روشن شود؛ تقابل هایی که می توان آن ها را کلان تقابل نامید و سایر تقابل ها به گونه ای با این تقابل های مرکزی مرتبط می شوند. افزون بر این در مقاله حاضر نقش نماد در بیان این تقابل ها و سازکار تبیین و تفسیر نظام های تقابلی توسط نماد در دیوان سنایی روشن می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد نمادها در دیوان سنایی ساختاری منسجم و منظم دارند و غالباً بر محور یک تقابل اصلی شکل می گیرند و بنیادی ترین تقابل ها در ذهن سنایی تقابل اصل و فرع و گفتمان زهد و رندی است که هرکدام زیرمجموعه هایی دارند و به شکلی ساختارمند به یکدیگر پیوندخورده اند و درهم تنیده اند.
بررسی نمادپردازی در سینمای دفاع مقدس؛ مطالعه ی موردی فیلم دیده بان و مهاجر
منبع:
مطالعات دینی رسانه سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷ و ۸
91 - 111
حوزههای تخصصی:
هدف: تبیین نمادپردازی در سینمای دفاع مقدس از نظرگاه میرچا الیاده است که در دو فیلم دیده بان و مهاجر مورد بررسی قرار می گیرد.
روش: از طریق مطالعات کتابخانه ای و مشاهده فیلم ها، داده های به دست آمده به صورت توصیفی- تطبیقی تبیین می گردد.
یافته ها: نماد از منظر میرچا الیاده جلوه قدسی دارد که انسان بر اساس کنشگری خود می تواند از طریق آن، معرفتی حقیقی از ساحات قدسی کسب کند. بر اساس این دیدگاه، یکی از راه های درک نمادپردازی، پژوهش در ادیان و مذاهب با نگاه آیینی و قوم شناختی است. هر عمل عبادی و دینی پاره ای از نمادپردازی را در خود دارد و می خواهد انسان دین ورز را به حقیقتی ورای تجربه سوق دهد. از جمله می توان به عمل و کنشگری رزمندگان در دوران دفاع مقدس اشاره کرد که در سینما برای مردم تماشایی و نمود نمادین داشته است.
نتیجه گیری: نتایج برآمده از این پژوهش نشان می دهد، هر چقدر کنش شخصیت در زمان و مکان معین، در مرتبه وجودی بالاتری از امور مقدس قرار بگیرد، به همان میزان فضای قدسی ایجاد می شود و اشیاء و امور عادی، ظهور نمادین پیدا می کند. در فیلم های دیده بان و مهاجر، کنش شخصیت ها در رویداد معین و موقعیت بحرانی، فضای قدسی ایجاد می کنند و اشیاء و لوازم صحنه نمود نمادین می یابد.
چگونگی بازنمایی نمادهای عاشورایی در سریال مختارنامه
منبع:
مطالعات دینی رسانه سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹ و ۱۰
112 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به دنبال واکاوی معانی نماد های عاشورایی، با قابلیت نمایشی است، و ترسیم چگونگی بازنمایی نمادهای عاشورایی در فیلم و سریال های تلویزیونی، و راه های ارتقاء آنها است.روششناسی پژوهش: بهره گیری از روش ( تحلیل محتوای کیفی) و تکنیک نشانه شناسی جان فیسک .یافته ها: یافته ها نشان می دهدکه، نماد های استفاده شده در فیلم ها و سریال های تلویزیونی با موضوع عاشورا دارای مفاهیم عمیقی هستند که می توان از آنها در راستای تعمیق بخشی و تولید یک معنای دقیق در قالبی نمایشی استفاده کرد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که نمادهای عاشورایی دارای ظرفیت های بسیار بالایی برای استفاده درآثار نمایشی هستند، اما سازندگان آثار نمایشی به چگونگی بازنمایی این نمادها توجه کافی ندارند و در بیشتر موارد در بازنمایی آنها اشتباه کرده اند. این نحوه بازنمایی گاهی مفاهیم دیگری را در قالب نماد های عاشورایی به بیننده منتقل کرده است.کلیدواژه ها: نماد، نشانه، سریال تلویزیونی، مختارنامه، عاشورا، بازنمایی
بررسی سیر تطّور اصطلاح میخانه ای به نماد در غزل عرفانی (با تکیه بر غزلیات سنایی، عطار، مولوی، عراقی و حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح صوفیانه یکی از مهم ترین عنصرهای زبان عرفانی و عرفان یکی از پیچیده ترین موضوع ها در دانش بشری است. این دشواری از آنجا ناشی می شود که هم زبان صوفی با زبان اهل علم فرق دارد و هم او اصطلاح را به قصد روشن کردن دریافته های اشراقی اش به کار نمی برد. در این مقاله رابطه اصطلاح و استعاره و نماد، در قلمرو ادبیات میخانه ای و تکیه بر دو واژه خرابات و میخانه، بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اصطلاح عرفانی، به دلیل ابهام ذاتی اش، همیشه آبستن استعاره و نماد و به همین دلیل محتاج تفسیر و تاویل است. تأویلی که در آن ذوق از عقل پیشی می گیرد. اطلاعات مربوط به موضوع این مقاله از طریق مطالعات کتابخانه ای فراهم آمده و پس از مقوله بندی به یاری روش کیفی توصیف شده است.
تأثیر تحولات سیاسی- اجتماعی بر تعریف خود و دیگری در اشعار و نقاشی های نمادین نیما یوشیج (بر پایه نظریه باختین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
374 - 386
حوزههای تخصصی:
در عصر مشروطه گسترش مراودات فرهنگی با کشورهای اروپایی از یک سو، و تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی در سطح جامعه از سوی دیگر، موجب آشنایی بیشتر ایرانیان با ادبیات مدرن روز جهان شد و به تبع آن ادبیات فارسی به ویژه در شعر، چه در محتوا و مضمون، و چه در شکل و فرم دچار دگرگونی اساسی گردید. اگرچه تغییر در مضمون و محتوا و واردشدن مضامین تازه ای مانند: زن، آزادی، مساوات و برابری؛ هم نوایی شعر با اتفاقات سیاسی اجتماعی قبل از نیما صورت گرفت اما قالب شکنی شعر سنتی و جریان سازی و ابداع و خلق شعر نو یا شعر نیمایی با نیما یوشیج بود. نیما ارزش های عام انسانی را اصل قرار می دهد و با زبان رمزگونه خود گفت وگومحوری را در شعرهایش به ویژه شعرهای بلندی مانند: خانه ی سریویلی، خانواده سرباز، مانلی، و پی دار و چوپان به تصویر می کشد. ازآنجاکه میخاییل باختین و اندیشمند و نظریه پرداز روس اولین بار نظریه چندصدایی و گفت وگومندی را در مقابل تک صدایی مطرح کرد، این پژوهش بر آن است که تأثیر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران را بر تعریف «خود و دیگری» در زبان نمادین شعار نیما و نقاشی از آثار او با تکیه بر نظریه گفتوگومندی میخاییل باختین مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.اهداف پژوهش:بررسی تأثیر تغییر و تحولات سیاسی اجتماعی بر تعریف «خود و دیگری» در اشعار نمادین نیما یوشیج.بررسی تصویرگری نمادین از اشعار نیما یوشیج.سؤالات پژوهش:تأثیر تغییر و تحولات سیاسی اجتماعی بر تعریف «خود و دیگری» در اشعار نیما یوشیج چگونه می باشد؟اشعار نمادین نیما یوشیج چه بازتابی در نقاشی های نمادین یافته است؟
مطالعه تطبیقی طرح اسب در نگاره های عبدالصمد شیرازی و محمود فرشچیان از دیدگاه ترامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
519 - 536
حوزههای تخصصی:
نقاشی ایرانی نوین با مکاتب سنتی نقاشی دارای وجه اشتراک و افتراق است مسئله موردتوجه در این پژوهش «نقش اسب» در آثار عبدالصمد و فرشچیان و سپس بررسی، تطبیق و تحلیل این نقش از نقطه نظر ترامتنیت ژنت در آثار این دو هنرمند می باشد. هدف این نوشتار چگونگی بهره گیری این دو هنرمند از این نقش است. چگونگی کشیدن نقش اسب در نقاشی هایشان و بیان افتراق و اشتراک آثار آن ها با رویکرد ترامتنیت ژنت از مسائل این پژوهش می باشد. همچنین وجوه تفاوت و شباهت بین اسب های عبدالصمد و فرشچیان و امتیازات طراحی اسب در نگاره های فرشچیان نسبت به اسب های عبدالصمد بررسی می شود. این پژوهش از نوع «نظری کاربردی» این پژوهش نظری و با روش«توصیفی -تحلیلی» با استناد به پایان نامه ها، مقالات انجام شده است، که ضمن تبین اهمیت نقش اسب در آثار این دو هنرمند می باشد. در ﻧﺘیﺠﻪ ﻣ ی ﺗ ﻮان ﮔﻔ ﺖ ک ﻪ در آﺛ ﺎر ﻫ ﺮ دو هنرمند «اسب» به عنوان یک نماد بارز و یک موضوع مشترک می باشد؛ ﻫﻤﭽﻨیﻦ ﻣؤﻟﻔﻪ ﻫﺎیی ﭼﻮن: کﻤیﺖ، ﺗﻌﺪاد آﺛ ﺎر، موضوع، ﻧﻤﺎدﮔﺮایی و اﺑﺪاع ﻣﻀﺎﻣیﻦ ﻧﻮ، از اﻓﺘﺮاﻗﺎت آﺛﺎر ﻣﺤﻤﻮد ﻓﺮﺷ ﭽیﺎن ﺑ ﺎ آﺛﺎر عبدالصمد ﺑﻮده اﺳﺖ.اهداف پژوهش:مطالعه تطبیقی نقش اسب در آثار عبدالصمد و فرشچیان.بیان افتراق و اشتراک آثار آن ها با رویکرد ترامتنیت ژنت.سؤالات پژوهش :وجوه تفاوت و شباهت بین اسب های عبد الصمد و فرشچیان چگونه است؟امتیازات طراحی اسب در نگاره های فرشچیان نسبت به اسب های عبدالصمد چه بوده است؟
اسطوره نمادین شیر در عرفان مولوی، عطار و سنایی و انعکاس آن بر سکه های ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
638 - 659
حوزههای تخصصی:
اساطیری مانند شیر در ادب پارسی و هنر اسلامی جایگاه ویژه ای داشته است. نقش شیر در ایران علاوه بر ارتباط نزدیکی که با هنر و ادبیات دارد، در نقوش تخت جمشید، درفش ها و نشان های رزمی و پهلوانی، نقاشی ها و نگارگری ها، دست بافته ها و نیز ادبیات فارسی به وفور دیده می شود. سخنوران فارسی نیز با الهام از ریشه های اساطیری شیر اشعار تأمل برانگیزی را آفریده اند. نقش اساطیری «شیر» در شعر فارسی باعث شده است که بعضی از تجلیات شیر، ریشه اساطیری بیابند. شیر در ایران مظهر میترا، خورشید، گرما، تابستان، پیروزی، نماد اهریمن، شجاعت، سلطنت، قدرت، نور، آتش، پیر در ادبیات عرفانی و حضرت امیرالمؤمنین(ع) نیز هست. درمجموع اندیشمندان و شعرا به این حیوان با نگاهی از سر احترام نگریسته اند و تقدس ویژه ای برای آن قائل شده اند. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. در مقاله حاضر به بررسی کاربرد شیر در آثار سه شاعر گران قدر ایرانی، مولانا، سنایی و عطار پرداخته شده و ریشه های اساطیری آن بررسی گردیده است. همچنین این نماد در سکه های دوره ایلخانی مورد واکاوی قرار گرفته است.اهداف پژوهش:تبیین جایگاه شیر در اساطیر ایرانی و ادبیات فارسی.بررسی نماد شیر در سکه های دوره ایلخانی.سؤالات پژوهش:آیا تجلی شیر در شعر فارسی ریشه و پایه اساطیری دارد؟نماد شیر در سکه های دوره ایلخانی چه جایگاهی داشت؟
نمادها و نمادواره های ابداعی در مصیبت نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
167 - 197
حوزههای تخصصی:
نماد مفهومی بسیار گسترده است که تعاریف متعددی در کتب مختلف از آن ارائه شده است. در دسته بندی نمادها یکی از اقسام نمادهایی که از آن نام برده شده، نمادهای ابداعی است که با عناوینی دیگر چون نمادهای تصادفی، اختصاصی، شخصی و خاص در کتب مختلف ذکر شده است. هریک از شاعران نمادپرداز، در تصاویر نمادین خود نمادهای ابداعی دارند که پیش از آن ها کسی آن را به کار نگرفته است. عطار هم ازجمله شاعرانی است که در اشعار خود موفق به تدوین یک نظام منسجم نمادین شده و در میان شاعران عارف به سبکی یگانه دست یافته است. او در نمادپردازی ابداعاتی دارد که در این پژوهش برآنیم تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع و اسناد مکتوب و الکترونیکی این نمادها را در مصیبت نامه استخراج کنیم و از این رهگذر هم شیوه های نمادپردازی عطار را به دست آوریم و هم فراگیر شدن یا نشدن این نمادها بعد از عطار بر ما مکشوف گردد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که عطار اغلب نمادهایش را در قالب اضافه های تشبیهی به کار می برد، همچنین برخی از نمادهای ابداعی عطار را تاکنون هیچ شاعری جز عطار به کار نبرده، اما برخی دیگر به صورت نمادهای فراگیری در شعر شاعران پس از عطار درآمده است. نمادهای ابداعی عطار در سه شکل اضافه های تشبیهی، استعارات و حکایات تمثیلی بیان شده اند که اغلب موارد استخراج شده، به صورت اضافه های تشبیهی است.
جلوه نمادین ظلم و خفقان در اشعار هوشنگ ابتهاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
141 - 166
حوزههای تخصصی:
مقوله ظلم ستیزی، یکی از اساسی ترین مولفه های ادبیات پایداری است که در شعر شاعران معاصر گاه با بیانی صریح و مستقیم و گاه با زبان رمز آلود و نمادین بازتاب یافته است. یکی از شاعران مشهور معاصر که همواره در اشعار خود به مفاهیم اجتماعی توجه ویژه داشته است، هوشنگ ابتهاج است. در این پژوهش چنان که قرار بود با استفاده از روش تحلیلی_توصیفی و کتابخانه ای به بررسی موردی اشعار این شاعر معاصر پرداخته و نمادهایی را که او در راستای تبیین مفهوم ظلم و خفقان مورد استفاده قرار داده است، مشخص نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این موضوع بوده که ابتهاح علاوه بر جریان رمانتیسم اجتماعی، تحت تاثیر جریان سمبولیسم اجتماعی نیز قرار داشت و در اشعار خود، از نمادهای گوناگون برای پرداختن به مضامین اجتماعی و مقوله های پایداری، بهره مند بود. این شاعر معاصر از نمادهای مختلفی استفاده کرده است؛ اما رویکرد او در نمادگرایی درخصوص این مضمون، رویکردی ابداعی و شخصی نیست؛ بلکه او اغلب سعی بر هماهنگی در استفاده از نمادهای عمومی و طبیعی داشت که دیگر شاعران همعصرش نیز از آن ها بهره برده بودند. همچنین پرکاربردترین نماد ظلم در اشعار هوشنگ ابتهاج، نماد شب است که روی هم رفته ۴۲ بار در اشعار او تکرار شده است.
بازخوانی مروری سنتِ تحلیل معرفت شناختی نماد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
203 - 224
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های متفاوتی برای تبیین نماد، معنا و ارزش آن، سازوکارِ درونی آن و اهمیت وجودی یا معرفتی آن وجود دارد. از این میان، سنت تحلیل هستی شناختی و سنت تحلیل معرفت شناختی اهمیت ویژه ای دارند. دیدگاه نخست در جستار مستقلی واکاوی شده است، و بنابراین جُستار حاضر صرفاً متوجه جنبه های معرفت شناختی نماد است. در تحلیل معرفت شناختی، بررسی روش ها و مبانی بنیادیِ مطالعه نماد، تنها در صورت پذیرش وجوه معرفتیِ «هم تراز» یا «ناهم تراز» در زبان علم و زبان هنر میسر می شود. ، مقاله پیش رو کوشیده است ضمن پرداختن به سنت تحلیل معرفت شناختی نماد، روشن سازد: الف- نماد به موجب چه استدلال هایی حاملِ بار معنایی و ارزشی است، ب- تفکیک یا اختلاطِ زبان علم و زبان هنر چگونه تبیین ما را درباب نماد دگرگون خواهد کرد. بنابراین، پژوهش حاضر ضمن بازخوانی انتقادی سنت تحلیلِ معرفت شناختی نماد، می کوشد پاسخی روشن به این پرسش به دست دهد که در سنت مذکور نسبت به مفهوم، جایگاه و کارکردِ نماد چه دیدگاه هایی اتخاذ شده است. در این پژوهش روشن می شود که در سنت نخست، هدف اصلی مبتنی بر ایجاد نوعی توازن بین وجه معرفتی در ساحت علم و وجه معرفتی در ساحت ادبیات است؛ درحالی که در سنت دیگر، هدف اصلی مبتنی بر آن است که ضمن پذیرش تمایز زبان علم از زبان هنر یا شعر نشان دهیم ویژگی های بنیادین این دو گونه متفاوت چیست و سازکار درونی آنها بر چه موازینی استوار است.
بررسی نمادشناختی افسانه های خواف؛ با تأکید بر نمادهای آیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات شفاهی بازتاب زندگی اجتماعی و فرهنگی و نشان دهنده منش، احساس و اعتقادات هر جامعه است. افسانه های عامیانه از بطن اندیشه ها و عواطف مردم برخاسته اند و ظرفیت بسیاری برای تحلیل معنایی دارند و عمدتاً نمادها در این زمینه دارای نقشی اساسی هستند. این افسانه ها جلوه گاه فرهنگ هر جامعه اند و از باورهای آغازین و تخیلات مردم سرچشمه گرفته اند. از میان افسانه های شهرستان خواف که عمدتاً دارای بافتی نمادین هستند دو قصه «کاکل زری و دندان مروارید» و «سلطان و حیدربیگ» با روایت ویژه این شهرستان برای تحلیل نمادشناسی انتخاب شده اند. این قصه ها قابلیت معناسازی قابل توجهی دارند و به ویژه حضور مفاهیم آیینی را در نمادها به صورتی پررنگ نشان می دهند. پژوهش حاضر، به تحلیل نمادشناسانه این دو قصه با تشریح مفاهیم آیینی آن پرداخته و نخست به این سؤال پاسخ داده است که نمادهای موجود در متن از کدام بخش فرهنگ منشأ گرفته اند و سپس مفاهیم ذهنی و بسامد اندیشه های آیینی را در متن قصه ها بررسی کرده است. با توجه به نتایج به دست آمده، بیشتر نمادها از محیط زیست و فرهنگ مادی شهرستان گرفته شده اند و غالباً با مفهوم آیینی در متن حضور یافته اند. با توجه به شرایط جغرافیایی سخت گیر شهرستان خواف، به نظرمی رسد مردم با بخشیدن معنای دینی و عرفانی به عناصر مادی و طبیعی محیط اطراف خود و سهیم شدن در قصه ها، اسطوره ها و آیین های مذهبی، سعی داشته اند تعلق داشتن به یک گروه را به عنوان شکلی از امنیت به دست آورند.
بررسی تطبیقی مؤلفه های پایداری ایران و فلسطین (مطالعه موردی اشعار نصرالله مردانی و توفیق زیّاد)
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
91 - 114
حوزههای تخصصی:
ایستادگی مردم در برابر بیگانگان در سرزمین های ایران و فلسطین و فداکاری آنان در راه دفاع از وطن، موجب خلق و گسترش شعر پایداری در دو ادبیات فارسی و عربی شده است. مردانی با الهام از میراث گذشته و با خلق تصاویری ساده، دل نشین و سرشار از عاطفه انسانی، شعری آفرید که آینه تمام نمای همه آرزوهای شاعر و چشم انداز آینده او برای وطن به شمار می آید. توفیق زیّاد، شاعر فلسطینی نیز با قلبی دردمند که طعم تلخ فقر، آوارگی و زندان را چشیده بود، تصاویری عاطفی و استوار از پایداری ملت فلسطین در برابر اشغالگران ساخته است. این پژوهش با رویکردی تحلیلی- تطبیقی، شعر مقاومت این دو شاعر را بررسی و مورد مقایسه قرار داده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش گویای آن است که استفاده از افسانه قدیم ایران و عرب در سروده های هر دو شاعر، فراوان یافت می شود، استفاده از نام پهلوانان و جوانمردان اسطوره ای و تاریخی ایران و عرب و گاه یونان، چون: کاوه، آرش، رستم در شعر مردانی و عنتره، جساس و کولُمبُس در شعر توفیق از ویژگی های بارز شعر آن هاست؛ رویکرد اصلی مردانی در اشعارش، رویکردی دینی است، حال آنکه اشعار توفیق بیشتر قالب و رنگ ملی-انسانی به خود گرفته است، به همین جهت نمادهای مردانی برگرفته از شخصیت های دینی و مذهبی و نمادهای توفیق برگرفته از نمادهای ملی-میهنی است.
تبیین فرایند معنایابی مکان شهری در ارتباط با ذهنیت عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
۱۴۷-۱۲۸
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف تبیین فرایند پیچیده معنایابی مکان های شهری و نقش محوری ذهنیت عامه در آن انجام شده است و به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه ذهنیت عامه و عوامل اجتماعی، فرهنگی و روان شناختی بر نحوه درک و تجربه افراد از فضاهای شهری تأثیر می گذارد و چه عواملی در شکل گیری معنای مکان ها نقش ایفا می کنند. با بهره گیری از روش کیفی و پدیدارشناختی، این تحقیق به بررسی عمیق ریشه های تجربه زیسته افراد از فضاهای شهری پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که معنایابی مکان یک فرایند پویا و چندلایه است که در آن، ذهنیت عامه، تجربه فردی، عوامل محیطی و نمادهای فرهنگی به طور متقابل بر یکدیگر تأثیر می گذارند. نتایج نشان داد که مکان ها نه تنها فضاهای فیزیکی، بلکه حامل معانی و ارزش های فرهنگی هستند که از طریق ذهنیت عامه شکل می گیرند و بر رفتار افراد تأثیرگذارند. مدل مفهومی ارائه شده در این تحقیق، نشان می دهد که معنایابی مکان یک فرایند پویا و در حال تغییر است که تحت تأثیر تغییرات اجتماعی، فرهنگی و محیطی قرار دارد. این یافته ها می تواند در طراحی شهری پایدارتر و انسان محورتر، ایجاد حس تعلق به مکان و بهبود کیفیت زندگی شهروندان مورد استفاده قرار گیرد. این تحقیق با تلفیق رویکردهای مختلف همچون روان شناسی محیطی، جغرافیای فرهنگی و جامعه شناسی، تلاش می کند تا درکی جامع از فرایند معنایابی مکان های شهری ارائه دهد و به عنوان پایه ای برای مطالعات آینده در زمینه روان شناسی محیطی، جغرافیای فرهنگی و طراحی شهری مورد استفاده قرار گیرد.
تجلی نماد باد و باران در اشعار سمبلیک م. سرشک(مقاله علمی وزارت علوم)
شاعران فارسی زبان از قدیم با عناصر و مظاهر طبیعت انس و الفت داشته اند. طرز تلقی آنان از طبیعت بسته به فضای حاکم بر جامعه و نوع نگرش و دیدگاه های فردی- شخصیتی آنان و نیز ذهنیت و تجربه های شاعرانه اشان بسیار متفاوت است.گروهی از آنان با طبیعت برخوردی منفعل و توصیفی دارند و گروهی دیگر طبیعت را ابزار و دست مایه ای برای بیان اندیشه های سیاسی- فلسفی- انسانی خود قرار می دهند. م. سرشک نیز در زمره ی شاعرانی قرار می گیرد که از طبیعت به عنوان عاملی برای بیان اندیشه های اجتماعی خود بهره جسته است. زیرا وی به شهادت بخش عظیمی از آثار ش، روحی بی قرار و جانی آگاه و جویای کمال دارد. به دنبال رسالت انسان مدار خود، در برابر جامعه ای که در منجلاب فقر و جهل و فساد و بی عدالتی دست و پا می زند به هر پدیده ای متوسل می شود تا با بیانی غیرمستقیم و سمبلیک زندگی و زیستن را بستاید و با مرگ و تحّملِ بیداد به مبارزه برخیزد. از این رو جریان و جلوه ی طبیعت- که نشانه ی حیات و رویش و دگرگونی است- در آفاق شعر شفیعی به لحاظ ریشه دوانیدن در ژرفای خواست و نیازهای اجتماعی و فرهنگی بسیار تأمّل برانگیز است.
نقش نماد و اسطوره در ارزیابی هرمنوتیکی پل ریکور از شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث در مورد شر یکی از مهم ترین مسائل زنده جهان است که در ایران به آن به اندازه کافی پرداخته نشده است . هدف از نوشتن این مقاله بررسی ایده منحصربه فرد ریکور نسبت به شناخت موضوع معمایی «شر» است. اهمیت طرح چنین مباحثی از این جهت است که می توانیم به بینش حاصله و حکمت عملی اسطوره های نمادین پی ببریم. حکمتی که ما را به شناخت بخش جدانشدنی وجود انسان رهنمون می کند. ریکور با تفسیر زبان نمادین اسطوره ها، شر را پدیده ای رمزی اعلام می کند که می تواند گویای پیامی در مورد وضعیت انسان در جهان باشد. به طورکلی مسأله اصلی نوشتار حاضر این است که انسان امروزی نیاز به بینشی درون نگرانه برای پی بردن به تناهی وجودی خود دارد که تفسیر نمادین اسطوره ها می تواند، راه کاری برای رشد اخلاقی انسان باشد. بنابراین در این مقاله سعی کرده ام تا مشخص کنم؛ از نظر ریکور شر از کجا می آید و چگونه انسان به شر آلوده می شود؟ آیا وجود شیطان به بهترین نحو برای رشد اخلاقی درک می شود؟ آیا ریکور توانایی جداکردن جوهر نمادهای بدوی و انتقال حقیقت آنها به بینشی فلسفی، برای داشتن یک زندگی بهتر را داشته است؟ و آیا این مقاله می تواند کمکی در جهت از بین بردن شکاف معنایی انسان مدرنی، که گرفتار دام علم زدگی شده است، باشد؟ برای پاسخ به این مسائل از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.
تجلی مروارید به عنوان عنصری کارکردی یا مفهومی مقدس در هنر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۱۲۷-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
نقش مروارید یکی از برجسته ترین و پرکاربردترین عنصر تزئینی در هنر دوره ساسانی به شمار می رود که بازتاب های متنوعی از آن در آثار فرهنگی و هنری این دوره مشاهده می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی جایگاه و اهمیت این نقش در هنرهای تزئینی ساسانی، به تحلیل آن به عنوان یکی از شاخص ترین نقوش به کاررفته در زیورآلات شاهانه و نمادی مقدس یا معنادار می پردازد. پرسش های اصلی پژوهش عبارتنداز: مروارید در هنر دوره ساسانی چه نمادها و کاربردهایی را نمایان می سازد؟ شاخص ترین جلوه های بصری مروارید و ارتباط آن با ارزش های معنوی در دوره ساسانی چگونه تجلی یافته است؟ این پژوهش که از نوع بنیادی است، با رویکرد توصیفی، تحلیلی-تطبیقی انجام شده و اطلاعات آن از طریق مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که کاربرد نقش مروارید در هنر ساسانی فراتر از جنبه های تزئینی بوده و به عنوان عنصری نمادین، معنوی و سلطنتی شناخته می شده است. تحلیل ها حاکی از آن است که استفاده از نقش مروارید در این دوره، علاوه بر اهداف زیبایی شناسانه، در پیوندی عمیق با باورهای زرتشتی قرار داشته و نمادی از فرّه ایزدی به شمار می رفته است. این نقش مایه نمادین در گستره ای از هنرهای تزئینی، ازجمله منسوجات ابریشمی، ظروف زرین و سیمین، سکه ها و تزئینات معماری نظیر گچ بری و نقاشی دیواری به کار رفته است. استفاده از این نقش در راستای تأکید بر مفاهیمی هم چون: مشروعیت سلطنتی، تقدس الهی، و با هدف دستیابی به فرّه افزون تر و درنتیجه سعادت و کامیابی بیشتر بوده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که نقش مروارید، با تأکید بر پیوند میان ارزش های مذهبی و اجتماعی، به عنوان یکی از ارکان اصلی هنرهای تزئینی ساسانی، نمادی برجسته از ارتباط میان انسان، ایزدان و نظام سلطنتی در این دوره بوده است.
ذهن متجسد در مکان: تبیین رابطه بین ذهن، بدن و محیط شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
67 - 83
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله: چگونه مکان فراتر از یک فضای فیزیکی، بر شکل گیری هویت، شناخت و تجربه انسان تأثیرگذار است؟ این مقاله با هدف بررسی این پرسش بنیادین، به تبیین تعامل پیچیده میان انسان و محیط ساخته پرداخته است.
هدف: ارائه مدلی جامع از فرایند تجربه حسی-حرکتی انسان و ایجاد ارتباط غیرکلامی مؤثر با محیط، به منظور تسهیل امکان طراحی فضاهای با کیفیت تر و انسانی تر است.
روش: با اتکا بر روشی توصیفی-تحلیلی و بررسی عمیق ادبیات موضوع، این مقاله به دنبال تبیین الگوهای پنهان بین فضا، تجربه و معنا است. تحلیل کیفی متون، ابزاری کلیدی برای دستیابی به این هدف بوده است.
یافته ها: مکان، صرفاً یک بستر فیزیکی نیست، بلکه یک بستر معنایی است که در آن، هویت فردی و جمعی شکل می گیرد. نمادها و عناصر بصری فضایی، به عنوان زبانی مشترک، امکان برقراری ارتباط با محیط اطراف و معنایابی را فراهم می کند. ذهن انسان به شدت تحت تأثیر ساختارهای فضایی قرار دارد و فضاها می توانند بر ادراک، احساسات و رفتارها تأثیر بگذارند.
نتیجه گیری: با درک عمیق از رابطه انسان و مکان، می توان به طراحی فضاهایی پرداخت که نه تنها پاسخگوی نیازهای فیزیکی انسان باشند، بلکه به ارتقای کیفیت زندگی، تقویت حس تعلق و شکل دهی به هویت جمعی نیز کمک کنند. ذهن، بدن و محیط به طور جدایی ناپذیری با هم مرتبط هستند و درک این رابطه پیچیده، برای ایجاد محیط های انسانی پایدار و پویا ضروری است. مدل ارائه شده، می تواند به عنوان ابزاری برای طراحان و برنامه ریزان شهری مورد استفاده قرار گیرد.
تجلیّات تمثیلی بر شخصیّت های انسانی و غیرانسانی در اشعار فارسی علّامه اقبال لاهوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شعر اقبال لاهوری تمثیلی نمادین از راهنمایی و نوعی ادب تعلیمی با اسلوبی تازه به منظور نشر تربیت و پراکندن معرفت است. و همچنین اقبال، شاعری صاحب درد است و می خواهد که چشم و گوش و قلب مردم را با این تمثیل های نمادین با حقایق آشنایی جانی بیابد. در این تابلوی کم نظیر از بعد تمثیلی با اهداف تفکر تمثیلی و شخصیت های انسانی درجه ی اوّل و دوّم در اشعار فارسی وی. و بیان تمثیلی و نمادین شخصیّت های غیرانسانی در اشعار فارسی وی با مفهوم ساده تر به مخاطب و با ضرورت و اهمیّت این پژوهش افقی نو و با روش گردآوری به صورت توصیفی، تحلیلی بر اشعار وی و همچنین با توجه به سؤالات و فرضیه های پژوهش از بُعد تمثیلی شخصیت های انسانی درجه ی اوّل در اشعار وی اُسوه ها، الگوها و قهرمانان تمثیل های اشعارش حضرات اولیاء، افراد و اشخاص مقدّس و مورد اعتقاد اسلام و به ویژه مسلمانان شبه قارّه هندوستان می باشند در رأس آن حضرات و اُسوه ها، حضرت پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(ع) و امام حسین(ع) یا به قول ایشان پنج تن پاک قرار دارند. و در درجه ی دوّم از بُعد تمثیلی در اشعار اقبال لاهوری اولیاء خدا سیدعلی هجویری غزنوی، شیخ میان میرولی و مولانا جلال الدین رومی است. و شخصیت های غیرانسانی از بُعد تمثیلی جنبه ی تمثیل نمادین نظیر شیر، شهباز، مرغ خانگی، استر، پروانه و کرمک شب تاب و عقاب وجود دارد که هریک برای ما پیامی نماد خوبی، و با گفتارها، رفتارها، و اخلاقیّات آنها تأثیرات شگرفی بر رفتار انسان داشته تداعی می شود.