مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
نماد
حوزه های تخصصی:
حکایت ها که پایه و اساس تمثیل هستند، نقش بسیار مهمی در آموزش های صوفیّه داشته اند. از جمله این حکایت ها، حکایت هایی است که یکی از شخصیت های آن یک جانور است. هدف اصلی این تحقیق مشخص ساختن انواع شخصیّت های جانوری در حکایت های تمثیلی کتاب اللّمع است. در این تحقیق- که به روش توصیفی و تحلیلی نوشته شده- این نوع حکایت ها در کتاب اللّمع فی التّصوّف نوشته ابونصر سرّاج توسی (م 387 ه ) مورد مطالعه قرار گرفته و نشان داده شده است که سرّاج در حکایت های تمثیلی خود، از چه نوع شخصیّت های جانوری استفاده نموده و نوع نگاه او به عنوان یک عارف نسبت به جانوران چگونه است؟ با مطالعه حکایت های کتاب اللّمع آن ها را می توان به سه دسته کلی تقسیم نمود: 1- حکایت های واقعی: این نوع حکایت ها در جهان بیرون اتفاق افتاده و یا می تواند اتفاق افتاده باشد. 2- حکایت های تخیلی که زاده تخیّلات صوفیّه هستند. 3- حکایت های نمادین که در آنها حیوان نقشی نمادین دارد. این نوع حکایت ها یک رویداد درونی است و برخاسته از ناخودآگاهی عارف است. هدف اصلی از به کارگیری حکایت ها در متون صوفیه درک و فهم بهتر مطالب عرفانی و آسان تر شدن آموزش از طریق بیان حکایت است که البته در تمامی حکایت ها، بی آزاری و مهربانی صوفیه نسبت به تمام حیوانات کاملاً آشکار است.
تحلیل تمثیل های نمادین اسب در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
اسب در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی جایگاهی ویژه دارد. در متون اوستا و ادبیات باستانی ایران از اسب به نیکی یاد شده است. شاعران، عارفان، نکته پردازان و خردمندان، پادشاهان و امیران، گردان و دلاوران، دهقانان و کارورزان ایرانی و دین آوران بزرگ آن را مظهر خوشبختی و رستگاری و فراست و تیزهوشی دانسته اند. حضور اسب در فرهنگ و تاریخ کهن ایران در جلوه های گوناگون متجلی است. که بیشتر کتیبه ها، سنگ نبشته ها، الواح سیمین و زرین دوره هخامنشی گواه اهمیّت و توجّه خاص به این حیوان زیبای اساطیری است و در کتیبه های گلی دوره داریوش نیز نام اسب های عالی کشور ایران عنوان شده است. اسب همچنین در فرهنگ اسلامی نیز مقام و جایگاه ویژه ای دارد. در روایات حماسی و اساطیر و افسانه های کهنی - که متضمن ماجرای قهرمانی و حوادث فراروی اوست - اسب پرکاربردترین نمادینه تمثیلی جانوری است که مثل همه عناصر غیرانسانی جهان اساطیر، صاحب هویت انسانی شده است و نمادینگی آن را تنها باید در ارتباط با متون کهن بررسی کرد. به جهت نقش این حیوان در تکامل نقش قهرمانی، جایگاه اسب های نمادین و افسانه ای در روایات زندگی قهرمانان اساطیری که در فرهنگ ها و اقوام مختلف، نمونه های کم و بیش مشابه بسیاری برای آن ها یافت می شود همیشه مدّ نظر بوده است. حکیم ابوالقاسم فردوسی با شخصیت بخشی به اسب و اعطای نقش تمثیلی به این حیوان باعث جذابیت و ارزش بیشتر داستانهای شاهنامه گردیده، ضرورت و اهداف تحقیقی این مقاله به روش کتابخانه ای و به طریق تحلیلی ارائه شده است.
نقش تمثیلی حیوانات در طرب المجالس
حوزه های تخصصی:
استفاده از حیوانات به عنوان شخصیت داستان ها و حکایت های داستانی، یکی از ابزارهایی است که نویسندگان و داستان سرایان از دیرباز تاکنون به آن توجّه داشته و از آن بسیار بهره برده اند. از جمله آثاری که در بخشی از آن از حیوانات برای ایفای نقش تمثیلی و نمادین استفاده شده، کتاب طرب المجالس اثر میرحسینی غوری هروی است که در قرن هفتم تألیف شده است. میرحسینی هروی در بخش سوم کتاب با عنوان «در فضیلت و شرف انسان بر جمیع حیوانات » از حیوانات گوناگون به عنوان بخشی از شخصیت های داستان کتاب خود استفاده کرده است. در این کتاب از حدود شصت جانور مختلف نام برده شده که هریک از آنها با توجّه به نقشی که در داستان دارند، نمادی از شخصیتی هستند که در جهان بیرون وجود دارند و میرحسینی هروی با استفاده از این نقش های تمثیلی و نمادین که برای هریک از این حیوانات در جامعه و اذهان مردم وجود دارد، به بیان اهداف تعلیمی، اخلاقی و تربیتی خود پرداخته است. این کتاب با توجّه به کاربرد مؤثر و گسترده از نقش سبملیک حیوانات گوناگون در آن، اثری تعلیمی و نمادین و جایگاه آن به عنوان یک اثر تمثیلی به گونه توصیفی در ادب فارسی و عرفانی قابل توجّه است.
نمادها و تمثیل های نور در متون عرفانی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
113 - 129
حوزه های تخصصی:
سلوک، اساسی ترین بخش عرفان است و فلسفه ی انجام آن مربوط می شود به تمایلات گوناگون بشر از جمله بازگشت به سرزمین نور و کسب زندگی جاودان که در عرفان اسلامی "بقا" خوانده می شود. در پی هبوط انسان، آن چه را "قوس نزولی" می نامند، به اتمام رسیده و انسان، به عنوان تنها موجودی که توانمندی صعود و بازگشت به شهر حقیقی را دارد، می بایست "قوس صعودی" را به سمت شهر جان، طی کند. سالک در مسیر سلوک، انواری را مشاهده می کند که گاه قابل دسته بندی است و گاه فاقد معیار مشخصی برای این کار؛ به عنوان مثال تعدد عناوین این نورها و همچنین جابجایی آن ها در طول تقسیم بندی های ارائه شده، عمده ترین مانع انجام این فرآیند، محسوب می شود. در این پژوهش که به شیوه ی توصیفی-تحلیلی انجام شده است، نویسنده به بررسی تمثیل های نور در عرفان اسلامی پرداخته و نتیجه حاصل شده این بود که همه ی این تقسیم بندی ها ریشه در گرایش عرفا به نمادپردازی و تمثیل گرایی دارد.
نماد و تمثیل در مثنوی مولانا
حوزه های تخصصی:
شاهکارهای ادبی هم چون منشوری است که از هر طرف بدان نگاه کنیم طیفی از رنگ ها و دنیایی نو در آن می بینیم. نمادها و تمثیل های به کار رفته در مثنوی معنوی نیز چنین است. به هر قصه ی مثنوی می توان از دیدگاهی ویژه و متفاوت نظر انداخت و به اندازه ی درک و بینایی خویش منظره ای شگرف و شگفت دید. نمادها و تمثیل ها در آثار عرفانی کاربرد گسترده ای دارند که تحلیل و بررسی آنها باعث گشوده شدن بسیاری از گره ها و ابهامات موجود در ادبیات می شود. هدف این تحقیق این است که جایگاه نماد و تمثیل را در مثنوی مولانا بیشتر با تکیه بر جانوران و حیوانات مورد بررسی قرار دهد و با مشخص شدن این جایگاه، بیان کند که دیدگاه مولانا درباره ی آنها چیست؟ و هر یک از این قصه ها، رمز و نماد چه چیزهایی هستند. روش انجام این پژوهش، روش تحلیلی و توصیفی و بر اساس پژوهش کتابخانه ای است.
واکاوی مؤلّفه های تمثیلی و نمادین رضایتمندی در اشعار فریدون مشیری از دیدگاه نظریه ی شخصیت اریکسون
حوزه های تخصصی:
تحلیل روان شناختی آثار ادبی و پدیدآورندگان این آثار، از شیوه های نوین نقد و پژوهش در ادبیّات فارسی محسوب می شود. بر همین اساس در این مقاله، مؤلّفه های رضایتمندی در اشعار فریدون مشیری بر اساس نظریه ی رشد شخصیت اریکسون با رویکردی نمادین و تمثیلی مورد بررسی قرار گرفته است.این پژوهش علاوه بر روشن ساختن اشکال رضایتمندی در شعر مشیری، میزان موفّقیت او در کاربرد آرایه های نماد و تمثیل را نیز آشکار می سازد. توجّه به خاستگاه نمادها و نوع تمثیل ها از دیگر مواردی است که در این مقاله مورد توجّه بوده است. براساس نظریه ی اریکسون، رضایت درونی در سایه ی ثمربخشی و امیدواری شکل می گیرد. نمودهای این دو مؤلّفه در اشعار مشیری، به شکل ویژگی های مثبت شخصیتی، نظیر احساس مسئولیت، عشق ورزی ، مبارزه با جهل و خشونت، دوری از حسرت و ناامیدی و ... و بیشتر در قالب اشکال نمادین و تمثیلی دیده می شود. نمادهای مورد استفاده در اشعار مشیری اغلب برگرفته از طبیعتند و تمثیل ها بیشتر برای بیان مفاهیم فکری و انسانی مورد استفاده قرار گرفته اند.
بررسی کاربرد تمثیلی و نمادین دریا و مظاهر آن در مثنوی معنوی مولانا
حوزه های تخصصی:
شاعران عارف برای بیان مفاهیم متعالی عرفانی پیوسته از زبان تمثیلی و نمادین در شعر خود بهره برده اند. تصویر دریا یکی از پربسامدترین تصاویر در مثنوی معنوی و یکی از کلیدواژه های ذهن مولانا است. در مثنوی معنوی واژه دریا و متعلقات آن همچون قطره، شبنم، موج، ماهی، گوهر و... بسیار خودنمایی می کند. دریا در تقابل با هر یک از موارد مذکور، مفهوم و معنایی متفاوت می یابد. مولوی این واژه های تمثیلی نمادین را در خدمت بیان عواطف ناخودآگاه و اندیشه های الهی و عرفانی خود قرار داده و مفاهیم متعدد و فراوانی را از این طریق بیان کرده است. رابطه خالق و موجودات، فنا، توحید، تجلّی عشق و آفرینش و... از جمله مفاهیمی هستند که مولانا برای بیان و تبیین آنها از دریا و متعلقات آن بهره جسته است. در این پژوهش کاربرد تمثیلی و نمادین دریا و مظاهر آن در مثنوی معنوی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی می باشد. نتایج نشان داد که دریا و مظاهر و وابسته های مربوط به آن، یکی از پربسامدترین عناصر طبیعت در میان تمثیل ها و نمادهای مولانا است. در نگاه مولوی،دریا تمثیل حقیقت، ذات بی پایان الهی، معرفت و جان انسان است. همچنین دریا با دیگر نمادها، از جمله: قطره، باران، طوفان، کشتی و شبنم ارتباط می یابد که مقصد نهایی آن ها رسیدن به اصل خود، یعنی دریا است.
تأملی در داستان و شخصیت های نمادین و تمثیلی شاهنامه
حوزه های تخصصی:
شاهنامه تنها شناسنامه ی زبان فارسی نیست بلکه در واقع آیینه ی آیین و اندیشه و پسند و آرمان ایران و ایرانی است، نام های نامور که بیش از یک هزاره تماشاگه راز فرهنگ ماست. شاهنامه خردنامه است و خدای نامه. زشتی و درشتی و پلشتی را در قالب داستان ها و در هیئت و شخصیت های ضحاک ها و افراسیاب ها و دیوان تخطئه می کند و خوبی و خرد و روشنی و درستی را تمثیل وار در سیمای فریدون ها و رستم ها و مردان و زنان بزرگ فرا چشم و دل می گذارد. نویسنده در این مقاله کوشیده است تا حدی نمادها و سمبل ها و تمثیل هایی از این کتاب سترگ را جلوی چشم خواننده مجسم کند. برای تحقق این اهداف در این تحقیق از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
مرگ اندیشی و نوزایی در قصه های ایرانی انجوی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرگ و مرگ اندیشی از بن مایه های برجسته در قصه های عامیانه است و اندیشه نوزایی برخاسته از مرگ اندیشی از باورهای جمعی و اسطوره ای کهن است. مرگ و نوزایی، صورت های متعددی در قصه ها دارند و در تعدادی از نمونه ها بیانی نمادین دارند. شناخت این صورت ها و نمادها، درک عمیق تری از مرگ اندیشیِ عامه نمایان می سازد. نگارندگان برای دست یابی به اَشکال مرگ اندیشی و نوزایی در مجموعه چهار جلدی قصه های ایرانی انجوی شیرازی از شیوه توصیفی- تحلیلی بهره برده و صورت های مرگ، نوزایی و نمادهای مرگ اندیشی و نوزایی را شناسایی، استخراج و تحلیل کرده اند. یافته های پژوهش نشان می دهند مرگ دو نمود طبیعی و غیرطبیعی در قصه ها دارند و صورت های غیرطبیعی مرگ، که پربسامدترین گونه مرگ در قصه هاست، عبارتند از: اقدام موفق، اقدام ناموفق و مرگ با پایان باز، رویگردانی از کشتن، خودکشی، مرگ بر اثر حوادث، دیدار با مردگان و شایعه مرگ. ظهور و بروز نمادهای مرگ در شکل های اقدام موفق، اقدام ناموفق و نتیجه نامشخص در کشتن و مرگ بر اثر حوادث است. صورت های نوزایی در قصه ها شامل ولادت مجدد، انتقال نفس، استحاله، تناسخ و رستاخیز است، نمادهای آن هم در تمامی شکل های نوزایی بسامد دارند و در پاره ای از نمونه ها با نمادهای مرگ مشترکند.
تحلیل نمادپردازی در کتاب «هفت کشور» اثر فخری هروی با توجّه به دیدگاه نجومی و اساطیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
31 - 55
حوزه های تخصصی:
در میان فنون هنرمندانه ای که در فرهنگ و تمدّن انسان جلوه های گسترده و متنوّعی داشته، شگرد نمادپردازی، همواره در آثار ادیبان بزرگ مورد توجّه بوده است. نماد با هنر بیان اندیشه ها و عواطف به صورت غیرمستقیم می تواند مفاهیم و موضوعات عمیق و ریشه ای را به شیوه ای جامع و گسترده بیان کند و با ارائه معانی گوناگون از صورتی واحد، بازتاب دهنده امور درونی، ذهنی و عاطفی نویسنده باشد. فخری هروی از جمله نویسندگانی است که با آفرینش هفت کشور، میراثی ارزشمند در عرصه ادبیات داستانی به جای گذاشته است. او در این اثر از اسطوره و نماد به عنوان مهم ترین شاخصه های ادبی بهره برده است. نویسنده اجرام آسمانی را که شامل نقوش دوازده گانه صور فلکی و هفت سیاره است، مطابق با باورهای عصر خود در چهره ای نمادین که زیرساخت های اساطیری دارد به تصویر کشیده است. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، به رمزگشایی و تحلیل تعابیر و گزاره های نمادین هفت کشور براساس قرائن و شواهد درون متنی می پردازد و با چشم اندازی به باورها و ریشه های اساطیری در جهت نمایان سازی هر چه بهتر مفاهیم گام برمی دارد، تا بدین گونه، حقیقت، درک اثر، دریافت روش و اندیشه نویسنده حاصل آید. براساس نتایج پژوهش، توصیف نمادین افلاک هفتگانه و اشاره تلویحی به ویژگی های هر یک از آن ها از قبیل وارستگی، سخاوتمندی، پاس داشت دیگران، تواضع، عدالت گستری و قدرت نمایی با هدف رونمایی از ارزش های اخلاقی و اعتباربخشی به آن ها انجام شده است.
زیبایی شناسی کارکرد نور در تذهیب های قرآنی (با تاکید بر مبانی حکمت نوریه سهروردی)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال اول بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
40 - 49
حوزه های تخصصی:
قرآن، معتبرترین منبع اندیشه اسلامی با تزیینات خاص خود دربردارنده عناصر کلیدی هنر اسلامی چون نور، فرم و رنگ است؛ سهروردی بنیانگذار حکمت نوریه با تاویل آیاتی از قرآن که در آن ها به نور اشاره شده، نور را نماد اصیلی چون نماد عالم خیال می داند که اصل نقوش، رنگ ها و صور تجریدی هنر اسلامی در آنجاست؛ هنر اسلامی، خصوصاَ تذهیب، هویدای حضور باطنی نماد نور است؛ لذا تبیین نور از دیدگاه «شهاب الدین سهروردی» خصوصاً به عنوان مؤسس وجودشناسی عالم نورانی خیال در انطباق با آموزه های قرآن و هنر اسلامی می تواند سرآغاز جدیدی باشد به مسائل حِکَمی و لوازمی که در ذهن و زبان و ناخودآگاه هنرمندان مسلمان مؤثر است. از طرفی تذهیب قرآنی به سبب تجریدی بودن با تاکید بر چنین مفاهیمی نیاز به رمز گشایی دارد. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که پس از بازخوانی رمز نور نزد سهروردی تأثیر این نوع نگاه به عالَم، در هنر اسلامی و به ویژه در تذهیب های قرآنی دوره صفویه نشان داده شود تا آنچه از نور در نقوش و رنگ های بکار رفته در آن از جمله رنگ طلایی حضور بارز دارد، با رویکرد زیبایی شناسی و نماد شناسی به روش تطبیقی تحلیل شود تا نتیجه حاصل گردد که چگونه نور در فضای تزیینی حواشی قرآن و شکل نقوش آن چون شمسه و رنگ های تذهیب خصوصا رنگ طلایی جلوه گر ساحت نورانی و زیبایی اعلی شده است. منابع به صورت کتابخانه ای گردآوری شده و تصاویر از طریق عکسبرداری نمونه هایی از قرآن های دوره صفویه موزه ملی قر آن کریم تهران و موزه هنرهای تزیینی اصفهان حاصل آمده است.
مطالعه نماد ماهی و کاربرد فرم آن در قالی های صفوی و قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش مایه ماهی علاوه بر زیبایی در فرم ظاهری، دارای مفاهیم نمادینی است که از دیرباز سبب کاربرد مکرر آن در هنرهای مختلف شده است. این نقش مایه در فرش ایران نیز به صورت های مختلف نمود پیداکرده و هم به صورت انتزاعی و تغییر شکل یافته و هم به صورت نزدیک به طبیعت دیده می شود. در هنر ایران پس از اسلام به علت حرمت کاربرد نقوش تصویری، شاهد تبدیل فرم ماهی به برگ هستیم که در نقوش فرش نیز این تغییر شکل را در نقشه هراتی یا ماهی درهم، که فرم ماهی یکی از ساختارهای اصلی این نقشه است، می توانیم ببینیم. در این مقاله سعی بر آن است که فرم های طبیع تگرایانه ماهی را در قالی های دوره صفویه و قاجار بر طبق تصاویر موجود بررسی نماییم و درنهایت پاسخی برای این مسئله بیابیم که: مفهوم نمادین نقش ماهی در هنر ایران چیست و چه جایگاهی در قالی ایران دارد؟ فرم ظاهری و موقعیت قرارگیری ماه یها در فر شهای فوق چگونه است؟ مقاله از نوع توصیفی و تحلیلی است و مبانی نظری آن به شیوه اسنادی گردآوری شده است. بررس یها نشان م یدهد که در پرداختن فرم ماهی، الهام از طبیعت مشهود است؛ ولی درجه نرمی و خشونت استفاده از خطوط، در طراحی آن ها متفاوت است. ه مچنین مفاهیم نمادین این نقش مایه و جایگاه آن در باورها و اعتقادات ایرانیان باستان بر مبنای محل قرارگیری آ نها در فرش مورد تأویل و تفسیر قرار گرفت.
بررسی نقش نشانه ای شمایل های مقدسین به عنوان عنصر محوری در تصویر سازی های قرآنی برای کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
119 - 134
حوزه های تخصصی:
گرایش و علاقه جامعه اسلامی به اولیاء الهی و ائمه اطهار خصوصاً در سی سال بعد از انقلاب اسلامی سبب بوجود آمدن آثاری در حوزه های مختلف هنرهای تجسمی گشت که شمایل ائمه اطهار در آنها عنصر اصلی و یا دارای نقش محوری بودند. یکی از حیطه هایی که به صورت جدی با شمایل نگاری مواجه بوده و بواقع اصلی ترین آن می باشد، حیطه ادبیات کودک و نوجوان و به عبارت دقیق تر تصویر سازی دینی بر گرفته از قصص قرآن و کتب دینی برای کودک و نوجوان بوده است. پیشینه شمایل نگاری در نگارگری ایران، نشان دهنده گرایش به نوعی نماد گرایی در ترسیم شمایل ها درگذشته بوده که بازتاب آن در آثار تصویرسازی دینی معاصر نیز دیده شده است. این مقاله با هدف مشخص نمودن ویژگی های نمادین شمایل های اولیاء در تصویرسازی از منظر نشانه شناسی به روش کتابخانه ای انجام گرفته و در پی پاسخ به دو پرسش بوده 1- تصویرگران از چه ویژگی های نگارگری و نقاشی ایرانی برای نمادین شدن شمایل هایشان استفاده نموده اند؟ 2- آیا هنرمندان تصویرگر از ویژگی های بصری آثار غیر اسلامی برای نمادین ساختن شمایل ها بهره برده اند؟ در نهایت یا توجه به مباحث طرح شده اثبات گردید هنرمندان تصویرگر در شمایل نگاری معاصر همانند پیشینه نگارگری با استفاده از عناصر نمادین و قراردادهای رایج و پذیرفته، آثار اسلامی و غیر اسلامی سعی نمودند ویژگی تقدس و فراواقع به شمایل هایشان بدهند که در این میان فقط آن دسته از آثار نمادگرا که با تکیه بر پیشینه نمادگرایی در حوزه نقاشی ایرانی و توانمندی فنی هنرمند بوجود آمده، قابل طرح بوده اند.
بررسی و شناسایی نقش مایه کایلین در فرش های دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
23 - 41
حوزه های تخصصی:
نقوش حیوانی یکی از مهم ترین و اثرگذارترین نقوشی است که می توان آن را از دیر باز تاکنون در فرش ایران مشاهده نمود. این نقوش در برگیرنده ی مفاهیم دینی و اسطوره ای کهن، بیان کننده موقیعت جغرافیایی و طبیعی، محل زندگی بشر و آمال و آرزوهای وی بوده است.کایلین نیز یکی از نقوش حیوانی است که اگر چه ما به ازای آن در طبیعت وجود ندارد اما به دلیل کاربرد زیاد در هنر صفوی از اهمیت خاصی برخوردار است و در هنر مناطق مختلف ازجمله ایران، چین و آسیای شرقی دیده می شود. در سرتاسر شرق آسیا کایلین یکی از چهار حیوان نجیب است که همراه با اژدها، ققنوس و لاک پشت می آید و تشکیل شده از سر اژدها، بدن آهو یا گاو و دم شیر است. کاربرد بی شمار این نقش در فرش های صفویه نویسندگان را برآن داشت تا ضمن معرفی نقش مایه ی کایلین و مفاهیم آن به این پرسش پاسخ می دهد که جایگاه بصری این نقش در فرش های این دوره چیست و چه انواع و طبقه بندی برای آن می توان ارائه داد؟ همچنین به جهت شناخت و درک مفهوم این نقش درهنر ایران لازم است به مفاهیم نمادین آن در هنر چین توجه کنیم و یا به بررسی بخش های مختلف این حیوان ترکیبی و نحوه ترسیم آن بپردازیم تا بتواند ما را در جهت شناخت علت کاربرد آن یاری نماید. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و گردآوری مبانی نظری حاصل از پژوهش های اسنادی صورت گرفته است و براساس بررسی کلیه فرش های موجود در منابع این نقش در 13 تخته فرش به کار رفته که دارای تنوع رنگ، فرم و طراحی است. از نظر فرمی به صورت منفرد و یا گرفت و گیر با شیر، اژدها وگاو ترسیم شده است که بیشترین حضور در درگیری با نقش شیر است. کایلین در فرهنگ ایران نماد خیر است و با توجه به شرایط و جایگاه قرارگیری نماد و مفهوم آن می تواند جایگزینی برای نقش گاو یا اژدها در صحنه های گرفت و گیر با شیر باشد.
اپونیم «نام بخش»، گونه ای بلاغی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اپونیم اسم و صفتی است که به یک مفهوم تبدیل شده و در واقع مفهوم با مصداق یکی شده است و اینک در مفهومی به کار می رود که ناخودآگاه جمعی آن را پذیرفته است. اپونیم برخلاف استعاره، در زبان ادبی به کار نمی رود؛ بلکه بیشتر در زبان عامیانه کاربرد دارد و برخلاف استعاره که قرینه ای برای فهم آن لازم است، اپونیم ریشه در ناخودآگاه جمعی قوم یا فرهنگی خاص دارد. در واقع اپونیم ها، استعاره های کلیشه شده ای هستند که فهم آنها منوط به همسانی فرهنگی است. اینگونه واژه ها در زبان، کاربرد فراوان دارد؛ اما در زبان فارسی تا کنون تحقیقی در باب این ژانر یا صنعت ادبی انجام نشده و حتی به عنوان یک آرایه ادبی نیز مطرح نشده است. این تحقیق به دنبال آن است که این نوع کاربرد را به عنوان یک ژانر، معرفی و نیز اینگونه اسم ها را بر اساس قلمرو معنایی و نوع کاربرد آنها تقسیم بندی کند. روش این پژوهش کیفی بوده است و داده های آن بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از ابزار مطالعات کتابخانه ای به دست آمده است. نتیجه این تقسیم بندی قرار دادن اپونیم ها در هشت گروه مختلف است: مذهبی و غیرمذهبی، حیوان و انسان، مثبت و منفی، سیاست و مکان. از طرفی دیگر در شش دسته: نام اشخاص، جانوران، مکان، لوازمی مربوط به بزرگان مذهبی و اسطوره ای، در معنای صفت و دنیای مجازی قرار داده شده اند. پربسامدترین اپونیم ها در زبان فارسی اسم هایی خاص هستند که به صفت تبدیل شده اند؛ مانند: ابلیس و دجال. بعضی از اپونیم ها نام حیواناتی است که به صفت تبدیل شده اند؛ مثل: لاشخور و کفتار. برخی از نام های مکان نیز به صفت تبدیل شده اند؛ همچون: صحرای کربلا و قیامت.
کارکرد نماد در حکایت های حدیقه، داستان های مثنوی و قصه های پریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
217 - 241
حوزه های تخصصی:
متون عرفانی و قصه های پریان غالباً در حوزه ادبیات تعلیمی و تمثیلی اند و نقش نماد در تحلیل کارکرد بلاغی و اندیشگانی این آثار، برجسته است. نمادپردازی علاوه بر آنکه شگردی مؤثر برای ادبیّت بخشی به متون ادبی است، ابزاری دقیق برای سنجش محتوایی این آثار نیز محسوب می شود و مهم ترین و در عین حال مؤثرترین شیوه بیان مباحث متون رمزی است. بررسی کارکرد نماد در تحلیل مفاهیم صریح و محتوای پنهان حکایت های حدیقه، داستان های مثنوی و قصه های پریان هدف اصلی این پژوهش است. کیفیت استفاده از شیوه های نمادپردازی در جهت استنباط معانیِ این آثار به درک بهتر اهمیت نمادگرایی برای تأویل کلام در داستان های عرفانی و قصه های پریان منجر می شود. این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی، اهمیت نماد را در تفسیر و تأویل مفاهیم این آثار بررسی می کند. سپس از طریق مقایسه برخی نمونه ها، نشان می دهد که شناخت ویژگی ها و کارکردهای نماد در تحلیل محتوای متون مورد اشاره تا چه اندازه برای کشف لایه های مکتوم مضامین آن ها مؤثر است. نتیجه این است که استفاده از نماد در متون عرفانی، اغلب برای روشن شدنِ مفاهیم باطنی در ذهن خواننده است و حال آنکه در قصه های پریان، ابهام آفرینی در معنا به قصد بلوغ فکریِ مخاطب، هدف غایی محسوب می شود. این آثار با تفسیرهای صحیح خواننده، اصالت و تازگی خود را در خوانش های مکرر حفظ می کنند و چنین کیفیتی آن ها را به متنی باز، با قابلیت تأویل های گوناگون تبدیل می کند.
نماد های مقاومت در شعر محمّد حلمی الرّیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات مقاومت، پژواک صدای آزادی خواهانی است که در پی رهایی از چنگال متجاوزان هستند. حضور اشغالگرانه اسرائیل در فلسطین، نقش بسزایی در بروز این نوع از ادبیّات داشت و شعر را تجلّی گاه فریاد انسان های متعهد قرار داد؛ از این رو، شاعران، مقاومت را به عنوان جان مایه اشعار خویش بکار برده اند. محمّد حلمی الریشه (1958)، شاعر نامدار فلسطینی، یکی از شاعران متعهدی است که فریاد اعتراضش را در شعر منعکس نموده است. وی در شعر خویش بر آنان که مهر سکوت بر لب دارند، می تازد و سر آن دارد با به جوش آوردن احساسات ناسیونالیستی مردم، آن ها را به براندازی سایه شوم اشغالگران ترغیب نماید. پژوهش حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به واکاوی نماد های مقاومت شاعر پرداخته و مهم ترین نوع نماد های مقاومت در شعر وی را باز گو نماید. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که شاعر طنین ندای ظلم ستیزی خویش را با وام گیری نماد ها -غالباً در پرتو نماد های ساختمند و خرده نماد- به مخاطب القاء نموده است و این امر حاصل شد که خرده نماد هایی که شاعر در پرتو نماد طبیعت بکار برده از بسامد بیشتری برخوردار بوده است؛ دیگر این که شاعر در کاربست بعضی از نماد ها مانند دادن بار معنایی منفی به سیب و ابر، اقدام به قاعده شکنی نموده و تعبیر واژگونی از نماد ها را خلق کرده است.
بررسی ظاهری و مفهومی نقش مایه های حاشیه ای متداول در گلیم بافت های استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استان اردبیل نظیر هر منطقه دیگری دارای صنایع دستی مختص به خود است که از مهم ترین و جذاب ترین آنها می توان به گلیم بافت ها اشاره نمود. گلیم اردبیل چه از نظر فرهنگی، به دلیل انعکاس نقش های اصیل و سنتی، و چه از نظر اقتصادی، که باعث تقویت اقتصاد این استان می گردد، مورداهمیت واقع شده است. با این حال، تحقیقات عمده ای در رابطه با گلیم های آن صورت نیافته است. یکی از مشخصه های مهم این دست بافت ها که معرف فرهنگ اقوام بافنده است، نقوش به کاررفته در آنهاست. بنابر خلل تحقیقاتی در این راستا و نبود مطالبی مدون و مکتوب در زمینه معرفی نقش مایه ها و مفاهیم آنها که مسئله اصلی این پژوهش است، این سؤال مطرح می گردد که نقش های کاربردی بافته های موردنظر کدام اند و دارای چه مفهوم و معنایی هستند. باتوجه به حجم بالای نقش های موجود در این بافته ها، تنها بررسی نقش مایه های حاشیه ای در آنها صورت پذیرفته است. هدف اصلی این پژوهش، ابتدا بررسی و شناسایی نقوش تزئینی حاشیه گلیم بافت ها و سپس مطالعه مفهوم و معانی نمادین این نقش ها در دست بافته های موجود است. این تحقیق از نوع کیفی بوده و روش پژوهش آن توصیفی است که غالب اطلاعات به صورت میدانی جمع آوری شده و سپس با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل استقرایی تدوین گشته است. حاصل این تحقیقات، بیانگر نوع نقش های کاربردی در انواع حاشیه ها به صورت نقوش متصل و منفصل در گلیم بافت های استان اردبیل است که به صورت نقوش گیاهی، جانوری، کیهانی و لوازم مورداستفاده در زندگی روزمره بافندگان و عناصر طبیعی نمود یافته است. هریک از گروه نقش ها تقسیماتی دارد با معانی و مفاهیم نمادین مختلف که نشانگر باورها و اعتقادات بافندگان منطقه بوده و از دیرباز تا حال ادامه یافته است.
نمادشناسی نقوش جانوری در پارچه های مدالیونی عصر ساسانی (مورد مطالعاتی: قوچ، گراز، شیر، گوزن و فیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
۴۱-۲۹
حوزه های تخصصی:
در گروه وسیعی از پارچه های منسوب به عصر ساسانی، نقوش جانوری در قالب طرح های قابی از جمله مدالیون، قابل ملاحظه هستند. مورد مطالعاتی این مقاله، نقوش جانوری پارچه های ساسانی با محوریت چهارپایان طبیعی و غیر اهلی است که این امکان را داشته فارغ از وجود انسان شکارچی، در قالب طرح مدالیون تصویر شوند. بر اساس التزام به محدودیت های فوق، بیشتر انواع جانوری مصور در قالب طرح مدالیونی به صورت قوچ، گراز، شیر، گوزن و فیل تعریف می شوند. حال، پرسش این است؛ نقوش جانوران چهارپای طبیعی و غیر اهلی در طرح مدالیونی منسوجات ساسانی که به شکل مجزا و فارغ از حضور انسان شکارگر تصویر شده ، مؤید چه معنایی هستند؟ هدف اصلی چنین پژوهشی، دست یابی به مفهوم نمادین هر نقش در بستر فرهنگی عصر خویش است؛ چرا که به درازنای تاریخ ایران، معانی متفاوتی برای هر یک از این انواع تعریف شده اند، اما فقط باریک بینی در بُعد زمانی مشخص، مفهوم نمادین هر نقش را در دوره خاص متمایز می نماید. بر این اساس، این مقاله با رویکرد تاریخی، به شیوه توصیفی- تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات اسنادی، نسبت به بررسی هدفمند پنج قطعه پارچه مدالیونی از عصر ساسانی اقدام نمود. نتیجه نشان داد نقوش جانوری مذکور در هر شکلی که باشند -اعم از قوچ، گراز، شیر، گوزن و فیل- به رغم آنکه از زمینی ترین موجودات هستند که حتی عناصر پرواز همچون بال به آنها الوهیت نبخشیده یا به سبب تعامل و تقابل با انسان سوارکار و شکارگر، تأکیدی بر ارزش های سمبلیک آنها نشده است، همگی به معنای نمادین الوهیت، فرهمندی، قدرت، صلابت، جاودانگی و جنگاوری پادشاه اشاره می کنند. به واقع همان طورکه همواره سامانه طرح بر نقش غلبه دارد، طرح مدالیون به عنوان مترادف مفهوم فره و موهبت ایزدی، به قدرت تکرار، ضمانت اجرایی نقوشی است که تأییدی بر اقتدار و جایگاه سلطنت داشته؛ حتی اگر این نقوش در شکل اصلی خود، معرف معمول ترین مصداق های آفرینش باشند.
بررسی موضوع زن در اندیشه های آنتون چخوف براساس آخرین داستان نویسنده Невеста (عروس خانم)(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله ضمن بررسی آخرین داستان چخوف با عنوان «عروس خانم»، به بررسی دیدگاه های نویسنده درباره مسئله زن در آخرین مراحل سیر تحول ادبی وی پرداخته شده است. برای درک دیدگاه چخوف در این خصوص، باید به شرایط تاریخی که اثر در آن خلق شده واقف بود. همچنین ضمن بررسی داستان، نمادین بودن نام اثر و نام قهرمان آن، سرنوشت خاص قهرمان و علت پایان باز داستان بررسی شده است. چخوف زمانی این داستان را خلق می کند که روسیه در حال تحولات شدید بود و زمان گشودن درب های جدید به سوی آینده فرا رسیده بود، اما هنوز چشم انداز مشخصی از آینده وجود نداشت، با این حال نویسنده به نیروی جوان و تأثیر آن در سرنوشت کشور امیدوار بود و این مسئله در آخرین اثر او کاملاً قابل رؤیت است. در پژوهش حاضر به این پرسش پاسخ داده شده است که قهرمان زن ایده آل چخوف کیست. قهرمان زن ایده آل چخوف از سایر نویسندگان روسی متفاوت است. اگر در ابتدای قرن نوزده، زنان دکابریست ها که همراه همسران خود به تبعید رفتند، زنان ایده آل روسیه محسوب می شدند، در اواخر سده نوزده، زنانی که قادر به تعیین سرنوشت خود بودند، زنان ایده آل جامعه روسیه محسوب می شدند.