مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
نماد
منبع:
مطالعات قرآنی سال ششم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲۳
9 - 22
حوزه های تخصصی:
آیه آغازین سوره قاف حلقه ارتباط اندیشه های عرفانی و اسطوره ای و پیوند آن با روایات بوده است. بر اساس یافته های این پژوهش، انتساب ارتباط کوه قاف با سوره قاف به ائمه شیعه علیهم السلام احتمالاً نتیجه تحریف تاریخی است و قابل اعتماد نیست. از دیگر سو ریشه ورود اساطیر به تفاسیر به ابن عباس از صحابه پیامبر برمی گردد. در درجه بعد، تابعینی همچون مقاتل بن سلیمان ، ضحاک ، عکرمه و وهب بن منبه آن را نقل کردند و به تدریج بر دامنه آن افزوده شد؛ بدین گونه مشخص می شود که این تفسیر افسانه ای فاقد هرگونه حجیتی است؛ در این نوشتار برای انتظام مطلب، تفاسیر را در سه شاخه تفاسیر عرفانی، روایی و اسطوره گرا تقسیم کردیم و ضمن رد تفاسیر اسطوره گرا به ریشه شناسی دلایل ارتباط یافتن اسطوره قاف به حرف مقطعه قاف نیز پرداختیم.
وام گیری نهج البلاغه از عناصر تصویرساز قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۳
131 - 161
حوزه های تخصصی:
ارتباط متن شریف نهج البلاغه با قرآن از وجوه مختلف قابل بررسی است. یکی از این ابعاد تحلیل مناسبات بینامتنی و زمینه های شکل گیری و تأثیر قرآن در شکل گیری آن است. مناسبات بینامتنی وجوه مختلفی را شامل می شود. نوشتار حاضر با هدف نشان دادن این ارتباط بین قرآن و نهج البلاغه، مناسبات بینامتنی را در عناصر تصویرساز مورد بررسی قرار داده است. بدین منظور با روش توصیفی- تحلیلی وجوه اشتراک را شناسایی و تحلیل کرده تا پاسخ روشنی به این سؤالات ارائه کند: وجوه اشتراک نهج البلاغه با قرآن در استفاده از عناصر تصویرساز برای مفهوم سازی چیست؟ عناصر تصویرسازی که زمینه ساز مناسبات بینامتنی در قرآن و نهج البلاغه هستند از چه اموری انتخاب شده اند؟ مناسبات بینامتنی آن ها در چه حدی قابل شناسایی است؟ فراوانی عناصر تصویرساز در آن دو چگونه است؟
وجه نمادین رنگ ها در جریان شعر سوسیالیستی افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمادها در تصویرآفرینی و انتقال مفاهیم شعری نقشی ویژه دارند. رنگ ها نیز در شعر گاه برای بیان احساسات و عواطفی همچون خشم، ترس، عشق و... وجهی نمادین می یابند. شاعران، در معناآفرینی گاه رنگ ها را در معنای واقعی و برای بیان زیبایی های حسی به کار می گیرند و گاه، نظر به وجه نمادین آنها، مفاهیم انتزاعی را ترسیم می کنند. در جریان شعر سوسیالیستی افغانستان نیز شاعران، با نگاهی عمیق به پدیده های هستی و آگاهی از مفاهیم متنوع و نمادین رنگ ها، در بیان آرمان ها و خواسته های خویش از رنگ های مختلف بهره برده اند. در پژوهش حاضر، تلاش شده تا به روش توصیفی تحلیلی جایگاه نمادین رنگ در جریان شعر سوسیالیستی افغانستان واکاوی شود. نتایج نشان می دهد کاربرد نمادین رنگ ها در این جریان شعری برجسته است؛ چنانکه رنگ سرخ نماد بارز آزادی و اندیشه کمونیستی و سیاه نماد خفقان و استبداد حاکم بر جامعه است و شاعران این جریان راه برون رفت از نماد سیاه را در رنگ سرخ جسته اند. رنگ سفید نیز در این جریان شعری نماد بارز صلح و پیروزی است. رنگ های دیگر همچون سبز، آبی و زرد نیز که در زمره رنگ های اصلی بیشترین بسامد را دارند در کنار سایر رنگ ها، از عناصر مهم نمادآفرینی در جریان شعر سوسیالیستی به شمار می روند.
مطالعه تطبیقی هنر کومیکوی ژاپنی و گره چینی ماسوله ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشور ژاپن و استان گیلان به دلیل قرارگیری در اقلیم های مشابه موجب شده تا مشخصه های معماری و هنری یکسانی همچون هنر کومیکو و گره چینی در هر دو منطقه ایجاد شوند. با توجه به آنکه تاکنون پژوهشی درباره مشابهت ها و تفاوت های میان هنر کومیکو و گره چینی صورت نپذیرفته است، تحقیق حاضر در تلاش خواهد بود تا به بررسی مؤلفه های شکل گیری دو هنر بپردازد. نگارندگان با بهره مندی از مطالعات تطبیقی و مقایسه ای، به دنبال پاسخ گویی به این سؤالات هستند؛ چه عواملی در شکل گیری هنر کومیکوی ژاپن و گره چینی ماسوله مؤثر بوده اند؟ نقوش هندسی هنر کومیکوی ژاپن و گره چینی ماسوله در چندین سطح دسته بندی می شوند؟ هنر کومیکوی ژاپن دارای چه شباهت و تفاوت هایی با هنر گره چینی ماسوله است؟ پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بوده و از تحقیقات کتابخانه ای و میدانی در شناخت گره چینی ها استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که عمده ترین عوامل مؤثر در شکل گیری هنر کومیکو، وجود مفاهیمی همچون؛ اشکال گیاهی، حیوانات، تعاملات فرهنگی با کشورهای چین و هند، البسه سنتی چین و ژاپن، عناصر معماری سنتی و محیط زندگی و زیست محیطی ژاپن است. مفاهیم شکل دهنده گره چینی ها به صورت های؛ اجرام آسمانی، نمادهای مذهبی، اسما و اعداد مقدس، اشکال هندسی ساده و پیچیده، الگوهای غیربومی، نقوش حیوانات و گیاهان بومی ماسوله هستند. از عمده تفاوت ها و شباهت های دو هنر، می توان به وجود ساختارهای هندسی پیچیده ، مصالح ساده و کالبد ظریف تر کومیکو ها نسبت به گره چینی ها اشاره کرد. کاربرد کومیکوها در تقسیم بندی فضاها و گره چینی ها در بازشوها است. اتصالات کومیکوها به صورت کام و زبانه و گره چینی ها به صورت های کام و زبانه و قواره بری است. نتایج پژوهش نشان دهنده وجود شباهت های فرمی، تأثیرپذیری مفاهیم مذهبی، تاریخی، به کارگیری اشکال گیاهی و نقوش جانوری یکسان در هنر کومیکو و گره چینی هستند.
ظاهر فرمالیسم (صورت و فرم) در ادبیات و نگارگری (با تاکید بر آثار یدالله رویایی و نسخه همای و همایون جلایری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
25 - 44
حوزه های تخصصی:
هنرمندانی که در مباحث هنری و ادبی به «صورت» و «فُرم» توجّه دارند صورت گرا خوانده می شوند. به تعبیر شفیعی کدکنی «اصحاب فُرم یا فُرمالیست»؛ در نگاه صورت گرایان روس یک اثر ادبی عبارت است از یک نشانه و این نشانه یا نظام نشانه ای، متن را شکل می دهد. یدالله رؤیایی شاعری صورت گراست و همانند فُرمالیست های روس تکیه را در آفرینش شعر بر فُرم و صورت نهاده است. فرمالیسم در هنر نگارگری ایرانی نیز حضور پررنگی داشته است. بررسی فرمالیسم در نسخه همای و همایون جلایری می تواند مختصاتی را از این فرمالیسم آشکار سازد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که نگاه رؤیایی به صورت و فُرم شعر نگاه ویژه ایست؛ او شعر حجم را یک فاصله فضایی می داند؛ تکّه ای از فضا. درواقع شعر برای رؤیایی مجرایی برای استنشاق هوای تازه است و صورت شعر، حُکم نجات فکر را دارد از قُبح تکرار. با اینکه رؤیایی همانند صورت گرایان، کارش خلق قطعه و آفرینش صورت است و در دفاع از این شعر، سماجت و یک دندگی ویژهای خود را دارد، امّا از معنا و پیام هم غافل نبوده است. یدالله رؤیایی از شاعران صورت گرایی است که علاوه بر صورت شعر، به معنا و جریان فکر و اندیشه بی اعتنا نیست. در نسخه مصور همای و همایون جلایری نیز نمادهای متعددی دیده می شود.اهداف پژوهش:بررسی مظاهر فُرمالیستی اشعار یدالله رؤیایی.بررسی فرمالیسم در همای و همایون جلایری.سؤالات پژوهش:مظاهر فُرمالیستی اشعار یدالله رؤیایی چگونه می باشد؟فرمالیسم در نسخه همای و همایون جلایری چه بازتابی یافته است؟
بررسی نشانه معناشناختی نمادهای دالّ بر آداب و رسوم خانقاهی در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
433 - 448
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی مطالعه نظام مند نشانه ها برای دریافت پس زمینه های گوناگون فکری شاعر یا نویسنده است. نماد و نشانه بیان کننده تجربه ای غیرمحسوس با قابلیت چندمعنایی و عدم قطعیت مدلول ها است؛ از این رو نماد، مصادیق متعددی پیدا می کند و یگانه راه درک معنی آن، تاویل و تفسیر است. بر این اساس برای رسیدن به معنای نماد، باید از روساخت به ژرف ساخت، با در نظر گرفتن ساختار و بافت متن گذر کرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است مولانا شاعری عارف و معناگراست که از نماد برای پرداخت الگوهای فکری خود بهره گرفته است. او به طبیعت و نمادهای طبیعی توجه بسیاری کرده است و با توجه به اینکه در میان مردم و با آن ها مانوس بوده سعی کرده است محیط اطراف و زندگی افراد آن زمان را به درستی به تصویر بکشد. نویسندگان با کشف نشانه های موجود در متن غزلیات شمس، کوشیده اند به لایه های متنوع و متضاد فکری مولانا دست یابند و از طریق توانسته اند به شخصیت و عرفان مولانا نزدیک شوند و منظور ایشان از هر مطلب را برای عموم مردم روشن سازند.اهداف پژوهش:بیان آداب و رسوم خانقاهی از دید نمادین است (به عنوان نمادهای عرفانی در غزلیات شمس).۲ .بررسی بازتاب آداب و رسوم صوفیه و نمادهای آن در شعر مولوی.سوالات پژوهش:۱. کدام یک از آداب و رسوم خانقاهی بیشترین کاربرد را در غزلیات شمس دارد؟۲. مولانا به آداب خانقاه به عنوان آداب و رسوم طبیعی و رایج نگاه کرده یا از دید نمادین آن را بررسی کرده است؟
تحلیل نقش دست در بیرق و عَلَم در نگاره های شاهنامه داوری با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه از جمله کتب ادبی- حماسی است که در زمان های مختلف مورد توجه بوده است و نگارگران به تصویرسازی آن همت گماشتند. در این نگاره ها نبرد، جایگاه ویژه ای دارد و عَلَم و بیرق از عناصر جدایی ناپذیر در نبردهای مصور است. این عنصر در شاهنامه داوری که از شاهنامه های دوره قاجار است- به شکل دست، سرو، اژدها ختم می شود. آنچه در بین عَلَم های ذکرشده با توجه به دلالت های اسلامی آن توجه مخاطب را به خود جلب می کند عَلَم هایی است که به شکل دست منتهی می شود. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که: دلیل استفاده از شکل دست در نوک عَلَم ها چیست؟ نقش دست بر روی عَلَم ها بیانگر چه معنایی است؟ هدف از این پژوهش تحلیل و تبیین نگاره های شاهنامه داوری بر اساس نقش عَلَم و بیرق با نماد دست است. بنابراین برای رسیدن به پاسخ مناسب با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد آیکونولوژی (شمایل شناسانه) نگاره هایی که دارای عَلَم با نقش دست هستند توصیف، تحلیل و تبیین می گردند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در اکثر تصاویر، پهلوانی که عَلَمی به شکل «دست» را برافراشته، پیروز میدان و حریفی که عَلَمی به شکل بته، گرز یا اشکال دیگر در دست دارد، مغلوب است. افزون بر این می توان معنای ضمنیِ یاری رسانیِ دست حضرت عباس یا پنج تن را در تصاویر موجود مشاهده کرد. به نوعی می توان گفت که نگارگر به شکل آگاهانه یا غیرآگاهانه پیروز میدان را کسی معرفی می کند که برخوردار از حمایت نیروهای مذهبی است.
واکاوی تحول معنایی نمادین سیمرغ در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمادها تصویرهایی قدرتمند هستند که انبوهی از مفاهیم و اساطیر فرهنگی را در قالب یک خوشه معنایی صورت بندی می کنند. این خوشه های معنایی طی فرایندهای خلاق ادبی تولید می شوند و بخشی از حافظه فرهنگی ما را تشکیل می دهند. یکی از این نمادها که در متون ایرانی قبل از اسلام تولید شده و در حافظه فرهنگی جامعه پس از اسلام باقی مانده و در صورت بندی های جدیدی در سنت شعری و عرفانی فارسی استمرار یافته، سیمرغ است. این صورت بندی های متعدد نشان می دهد که سیمرغ در فرهنگ ایرانی به یک دال مرکزی تبدیل شده و بازخوانی بینامتنی کدهای رمزگذاری شده در آن می تواند تفکر اسطوره ای و سنت فکری رمزآلود انسان ایرانی در سده های گذشته را برای نسل جدید فهم پذیر کند. با عنایت به این موضوع، مقاله حاضر با تکنیک قرائت تنگاتنگ و با تکیه بر شواهد متنی موجود در پیکره ادبیات پیشااسلام و پسااسلام می کوشد ضمن تاکید بر سمبلیسم غنی این پرنده، سیر تطور معنایی آن را در دوره های مختلف تاریخی تا قرن هفتم واکاوی کند و چرایی و چگونگی این چرخش های معنایی را به یک مسئله تبدیل کند. بر این اساس، مقاله حاضر تلاش می کند به این سؤال پاسخ دهد که سیمرغ در پیکره متون ادبی پسااسلام چه تفاوتی با متون پیش از اسلام دارد و در صورت بندی های متعدد آن چه نوع دست کاری های خلاقانه ای در صورت و محتوای آن رخ داده است؟
کارکرد نمادها در برخی رسوم فرهنگی مردم تنکابن و سبک زندگی آن ها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۴
29 - 50
حوزه های تخصصی:
ابعاد شناختی سبک زندگی یکی از پیچیده ترین و دیریاب ترین ابعاد سبک زندگی است. این ابعاد، الگوها و طرح واره هایی هستند که شهروندان با کمک آن ها واقعیت را فهم کرده و جهان پیرامون خود را معنادار می کنند. زیربنای سویه های عینی سبک زندگی بر این سویه های شناختی مبتنی هستند. برای دست یابی به این ابعاد از سبک زندگی روش های مختلفی وجود دارد که از آن جمله می توان به نمادهای موجود در بازی ها و نیز آیین های سنتی اشاره کرد. با بررسی نمادها در هر فرهنگی می توان به باورها، عقاید، و شبکه های ارتباطی آن مردم دست یافت. می توان رفتارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روانی اقوام گوناگون را معناشناسی و تحلیل کرد. این بدان معناست که نمادها تجلی حس تعلق و احساس وابستگی فرهنگی مردم در هر منطقه خاص است و هر روز در زندگی آن ها تکرار می شوند و درک خاصی از هویت را تقویت می کنند. این پژوهش با رویکرد توصیفی – تحلیلی و همچنین با استفاده از روش مشاهده ای با هدف تحلیل مردم شناختی تعریف صاحب نظران مردم شناسی و کاربرد نمادها در برخی از رسوم و سبک زندگی مردم تنکابن انجام شده است. مردم تنکابن مانند بسیاری از دیگر مناطق سرزمین ایران از رسوم گوناگون و نمادهای مختلف بهره می برند. برخی از این آیین ها مانند برکت مرغانه، تشخیص کله پاچه، عدد صد برای شکارچیان، و کفشدوزک در مراسم مختلف مردم این سامان هر یک بیان گر پاره ای از اعتقادات و باور های مردمان این سامان است. یافته های این پژوهش نشان دهنده آن است که نمادها در این آیین ها بیشتر برای گریز از ابهام آینده کارکرد دارند. همچنین بررسی این نمادها نشان دهنده چند خصلت فرهنگی مهم در سبک زندگی مردم تنکابن است که زمینه را برای رشد فالگیری فراهم آورده است. خصلت هایی چون: خوش بینی مثبت به آینده، پیوند با طبیعت، ابهام پذیری پایین، و وطن دوستی.
بررسی معنای مراسم برگزار شده در خانه بنکدار در ایام ماه محرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شهر اصفهان در محله های قدیمی خانه هایی وجود دارد که از دوره قاجار تا کنون مراسم خاصی برای ماه محرم در آنها برگزار می گردد. مردم پیش از نماز صبح، از نیمه های شب در صف طویل می ایستند تا نوبت به آنها برسد و وارد منزل بنکدار شوند. در ورودی و درون خانه نقش مایه-هایی ایرانی-اسلامی بر پوش و پرچم دیده می شود، همچنین در مراسم برگزار شده در خانه، علاوه بر حضور پیر در کنار روضه خوان، در انتهای عزاداری تابلوی نقاشی برای لحظه ای به نمایش عموم گذاشته می شود، بنابراین پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که چه ارتباطی میان نقش مایه های موجود در بنا و مراسم اجرا شده و نمایش تابلو وجود دارد؟ هدف از این پژوهش بررسی معنا در مراسم برگزار شده در خانه بنکدار و ارتباط آن با تزئینات موجود و تابلوی نقاشی است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و اطلاعات پژوهش به شیوه میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده است. با توجه به آنکه این مراسم، شامل مراحل مختلفی است و لایه های گوناگون دارد، ابتدا متن توصیف و سپس معنای پنهان در مراسم بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان داد که مردم برای دریافت و درکی از مراسم باید با آماده ورود به آن محل یا مکان گردند؛ لذا نقش مایه های موجود، حرکات نوحه خوان در مجلس و نمایش تابلو، پیام و نشانی از عالم ملکوت را بیان می کند که بدون طی مراحل و درک نقش مایه ها، این وصول امکان پذیر نمی شود.
«نقش عناصر طبیعت و نمادپردازی در عرفان و هنر اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر اسلامی دارای گنجینه عظیمی از معانی عمیق عرفانی و حکمت الهی است؛ زیرا این هنر ریشه در بنیان های ژرف تفکری معنوی و الهی دارد. این هنر، گاه با خلق صورت های جدید و گاه با بهره گیری از تصاویر و فرم های هنری گذشته همچون ایران باستان و ایران قبل از اسلام و با نگرش و معنا بخشی مجدد به آنها به پی ریزی فرهنگی بس غنی و شکوفا در تمدن اسلامی پرداخت. متاسفانه ما در بررسی « هنر اسلامی» شاهد گستره وسیعی ای از نگرش ها و رویکردهای تاریخی در قالب « تاریخ هنر» بوده ایم و جای خالی نگرش هایی عمیق تر با نگاهی فلسفی به این هنر در بستر رویکردهای فلسفی به هنر قابل مشاهده است. در واقع تعمق در جنبه درونی این هنر و زبان رمزگونه و لسان تمثیلی آن که حاوی بنیان هایی متافیزیکی و عرفانی بوده ضرورتی انکار ناپذیر است و کاستی های فراوانی در این زمینه همچنان در محافل دانشگاهی مشاهده می شود. در این مقاله به بررسی معنای نمادین و رمزگونه این هنر پرداخته و چرایی لزوم وجود چنین لسانی را برای این هنر مورد بررسی قرار می دهیم. سپس به معنای نمادین برخی نقوش، تصاویر و همچنین تاثیر عناصر طبیعت در هنر اسلامی خواهیم پرداخت و در کنار این عناصر، برخی بنیان های عرفانی و متافیزیکی این هنر را بررسی می کنیم.
دنیا؛ نماد عالم ظلمت در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عرفان اسلامی، همواره شاهد ارائه سیمای ناخوشایند و فریبکار از دنیا هستیم. این نگرش، با آن چه در دیگر مکتب های عرفانی مشاهده می شود، همسو است؛ اما آن چه مخاطب را به بازنگری این نگرش فرا می خواند، همسویی غیر قابل انکاری است که دیدگاه مطرح شده در عرفان اسلامی را به نحوه ی مطرح شدن دنیا در برخی از متون اسلامی پیوند می زند.
در این راستا، شاهد تلاش عرفا جهت ایجاد ارتباط میان مصداق دنیا و مفاهیم خاصی هستیم که در نهایت مبین جنبه ظلمانی دنیا است؛ نظیر فریبکاری، دشمنی و ...؛ علاوه بر این، شیطان، بیشترین ارتباط را با دنیا برقرار می کند. از آن جا که دیگر عناصر شیطانی که با هم یاری خویش، عامل اخراج آدم از بهشت شدند، در کنار شیطان با دنیا در ارتباطند؛ می توان به این نتیجه رسید که مبحث مذکور، برگرفته از تعالیم و معارف اسلامی است؛ چرا که این بن مایه مأخوذ از قرآن است؛ همچنان که وجود پاره ای شواهد در آیات و احادیث بر این نظریه تأکید می کند.
مضمون آفرینی و نمادپردازی از شطرنج در متون منظوم عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
41 - 62
حوزه های تخصصی:
استفاده از مضامین متنوع، گوناگون و به تبع آن نمادپردازی، از جمله شیوه های شاعران و عارفان برای بیان مطالب و مافی الضمیر است. با توجه به تعدد آبشخورهای مضمون آفرینی که خود تحت تأثیر عوامل گوناگونی هستند، شاعران عارفی همچون سنایی، عطار، مولوی، سعدی، حافظ، عراقی، اوحدی و... برای پرورش هر چه بیشتر و انتقال اندیشه های عرفانی خود از همه امکانات زبانی و بیانی از جمله تأمّل برانگیزترین بازی؛ یعنی شطرنج – که در ارتباط مستقیم با حماسه و تداعی صحنه های رزم است و در ظاهر هیچ تناسبی با اندیشه های عرفانی ندارد- به بهترین شکل ممکن استفاده کرده اند. نوشته حاضر بر آن است تا با بازخوانی دقیق آثار منظوم عرفانی، به تحلیل ابیاتی که اصطلاحات شطرنج در آن به کار رفته است، بپردازد. حاصل پژوهش حاکی از تسلط کامل برخی از شاعران عارف به خصوص مولوی به این بازی است؛ چراکه مهمترین مباحث عرفانی و اندیشه های شاعرانه را با دقایق و ظرایف شطرنج، به نحو احسن بیان کرده اند.
زبان نمادین در اشعار عارفانه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
235 - 256
حوزه های تخصصی:
شعر کلاسیک فارسی مشحون از ایماژها و تصاویر عاشقانه، عارفانه و ادبی است که هر خواننده مشتاقی را سر ذوق می آورد. این شعر، پر است از مضامین و بن مایه های شهودی و عارفانه. در میان شاعران کلاسیک فارسی، سنایی از جمله آغازکنندگان شعر عارفانه است. سنایی با شعر زاهدانه خویش، توانست صورت های شهودی و سیر و سلوک عارفانه سالک راه حق را به زیبایی تصویر کند. در واقع سنایی اولین شاعر ایرانی پس از اسلام به شمار می رود که حقایق عرفانی و معانی و نمادین تصوف را در ادبیات مطرح کرد. سنایی در عصر خودش یک شاعر نوگرا بود. بیشتر پژوهندگان او را پایه گذار شعر عرفانی و رمزی می دانند. کاری که او آغاز کرد، با عطار نیشابوری تداوم یافت و در شعر جلال الدین محمد بلخی به اوج خود رسید. درون مایه عرفانی و غزل سرایی عارفانه و عاشقانه، تنها نوآوری این شاعر بزرگ در ادب پارسی نیست. او در بیشتر قالب های شعر پیش از خود بازنگری می کند و حال و هوایی تازه در کالبد آنان می دمد. سنایی با وارد کردن درون مایه های عرفانی، نمادین و استعاری، جان و روح تازه ای به کالبد بی جان قصیده دمید. سنایی به جز درون مایه های عرفانی و اندرزهای اخلاقی؛ نوعی نقد اجتماعی را نیز وارد قصیده کرد. با این تفاسیر، رویکرد زبان شناختی به مفاهیم عرفانی و رمزی شعر سنایی، اهمیتی دو چندان پیدا می کند. از این رو ما در این مقاله سعی داریم ضمن تعریف زبان و کارکردهای آن و نیز تعریف زبان نمادین، علاوه بر واکاوی و نحوه استفاده سنایی از آرایه های زبانی در دو مجموعه به نام «حدیقه الحقیقه» و «سیر العباد الی المعاد»، وجوه نمادین اشعار او را بازنمایی کنیم.
کارکرد عرفانی نماد رنگ در مثنوی های عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
231 - 252
حوزه های تخصصی:
رنگ ها شکلی از بیان احساسات، افکار و تجربیات آدمی هستند. توجه به آن ها در متون عرفانی به دلیل نقش تأویل پذیری در شناخت بینش شاعران صوفی مسلک اهمیت ویژه ای دارد. ضرورت پژوهش حاضر کشف رموز رنگ هایی بود که عطار از آن به زبان نمادین مفاهیم باطنی را تأویل کرده است. بازگشایی معنای رمزی رنگ های به کار رفته در چهار مثنوی عطار و رسیدن به معانی نهفته و عرفانی زﻣیﻨه تازه ای برای درک معانی اشعار وی فراهم می کند. پرسش اساسی اینجاست کدام رنگ ها و با چه مفاهیم رمزی در اشعار شیخ عطار بازتاب داشته است؟ نگارنده در این جستار حین بررسی چهار منظومه عرفانی شاعر با رنگ های نمادین مواجه شد. این رنگ ها، سپید یا سفید، سیاه و کبود، نیلی یا فیروزه ای، زرد، سبز و سرخ بودند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که عطار علاقه وافری به استفاده از زبان نمادین رنگ برای بیان مفاهیم عرفانی دارد. نمود حالات عرفانی از طریق زبان سمبلیک رنگ در مثنوی ها مخاطب را به عمیق ترین لایه های درونی عرفان کشانده است.رنگ ها در زبان شعری عطار با پیشینه اعتقادی، اساطیری، ادبی و عرفانی دارای تأویل های منفی و مثبت بودند.
بررسی مقایسه ای انواع و کارکرد نماد در داستان های عرفانی ابن سینا و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
295 - 310
حوزه های تخصصی:
بیان رمزی مفاهیم عرفانی شگرد متصوفه و عارفان برای رساندن و القای مقصود خود به دیگران بوده است. کاربرد رمز در داستان های ادب فارسی و به ویژه داستان هایی که در حوزه ادبیات تصوف خلق شده اند، ابزاری بوده است برای پنهان کردن مفاهیم عمیق عرفانی که در بیشتر موارد بایستی از درک ناآگاهان این حوزه به دور می ماند. استفاده از رمز و نماد در آثاری که به شکل داستان روایت می شود، روایت تمثیلی را پدید می آورد که داستان های ابن سینا و سهروردی را می توان مصداق و نمونه بارز آن دانست. جستار حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی تلاش می کند تا انواع و کارکرد نماد را در داستان های این دو فیلسوف که تمایلات عرفانی داشتند؛ به شکلی مقایسه ای بررسی کند. آنچه از پژوهش حاضر به دست آمده، بیانگر این نکته است که نماد در داستان های سهروردی در مقایسه با داستان های ابن سینا بسیار پیچیده تر و شخصی تر است. از سوی دیگر سهروردی در مقایسه با ابن سینا بیشتر از نمادهای وضعی یا قرادادی استفاده کرده است. او از نمادهای سنتی (عمومی) که بیشتر آن ها از اساطیر ایران باستان نشأت گرفته اند استفاده می کند و آن ها را به عنوان نمادهای وضعی در آثار عرفانی خود به کار می گیرد. در نتیجه شبکه نمادها که روایت تمثیلی را می سازد، بسیار تودرتو و بغرنج است.
بررسی مقایسه ای زبان نمادین در آثار عرفانی رسالهالطیر ابن سینا و منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
277 - 294
حوزه های تخصصی:
از روزگاران گذشته نماد و نمادپردازی شیوه ای در بیان داستان ها و اسطوره ها بوده است. زبان به عنوان بستری برای این نمادپردازی به شمار می رفته است. حرکت اجتماعی- فرهنگی عرفان و تصوف نوعی زبان خاص را می طلبید تا فهم معانی عمیق آن برای کسانی که با این مفاهیم بیگانه اند، به آسانی میسّر نگردد. ابن سینا در رسالهالطیر خود و عطار در منطق الطیر از نمادهایی برای بیان مفاهیم ثانویه که خاص حوزه عرفان است بهره برده اند. مقاله حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی مقایسه ای انواع نمادها در دو متن یاد شده می پردازد. نتیجه پژوهش حاضر بیانگر این است که ابن سینا و عطار هر دو از نماد برای بیان مفاهیم عرفانی بهره برده اند؛ به گونه ای که می توان این دو اثر را داستان هایی نمادین (سمبولیک) با رنگ عرفانی دانست. بیشتر نمادهای این دو اثر بویژه منطق الطیر از جمله نمادهای وضعی (قراردادی) است. به این معنا که حاصل ابتکار و خلاقیت ابن سینا و عطار می باشد. جدای از این، می توان نمادهای سنتی (عمومی) را نیز در این دو اثر یافت.
مفاهیم نمادین نور در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
39 - 56
حوزه های تخصصی:
بشر از همان اوان حیات خود بر زمین، با پدیده های رازآمیز بسیاری روبه رو بوده است و یکی از رازآمیزترین این پدیده ها برای او، نور بوده است. نور، نوع زندگی و معماری فضای زیست آدمی را تحت تأثیر قرارداده و افزون بر جنبه مادی و فیزیکی حیات بشر، به تدریج بر جنبه ذهنی و معرفتی وی نیز پرتو افکنده است. در ساحت معرفتی و فلسفی، نور، چشم انداز بحث هایی ظریف را فراروی آدمی گشوده است. در کنار همه این ویژگی ها، نور به عنوان تجلّی زیبایی، در خدمت بیان هنری درآمده و گونه های هنر را از امکانات مادی و بیانی وسیعی بهره مند کرده است. در این مقاله با استفاده از نظریه نماد، کارکردهای نمادین نور و خوشه های تصویری مرتبط با آن یعنی خورشید، آفتاب، شمع، چراغ و ... در دیوان حافظ تبیین می شود. و نیز سعی کردهایم به بررسی لایه ها و وجوه گوناگون نور از قبیل نور نماد حق تعالی، انسان کامل، جهانِ غیب به منزله نور، حضور نور در مکان، خوراک و شراب و تبیین مقوله فنا و بقا در دیوان حافظ با استفاده از پدیده نور بپردازیم تا دریچه ای دیگر برای شناخت کامل تر دیوان این شاعر برجسته گشوده شود.
بررسی نشانه - معنا شناختی واژه ها و اصطلاحات کاربردی در علم پزشکی و کاربرد آن ها در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به منظور بررسی مفهوم ضمنی واژه ها و اصطلاحات نظام نشانه ای پزشکی که بعنوان نماد به نظام نشانه ای زبان فارسی راه یافته و بکار می روند، از "فرهنگ شفاهی سخن" و "فرهنگ فارسی گفتاری"، داده های مناسب با موضوع پژوهش استخراج شده و با استفاده از دانش معنی شناسی و نشانه شناسی و بر اساس چارچوب نظری پیرس به تحلیل معنای ضمنی آن ها پرداخته شده و با ذکر نمونه برای هر یک در مفهوم صریحشان در نظام نشانه ای پزشکی، هم چنین ضمن ارائه نمونه هایی برای کاربرد مفهوم ضمنی این واژه ها و اصطلاحات در زبان فارسی، مشخص شد که هر یک از این نماد ها به هنگام انتقال به نظام نشانه ای زبان فارسی از رفتار تازه ای برخوردار می شوند. بیشترین میزان استفاده از واژه ها و اصطلاحات پزشکی، کاربرد اندام واژه ها در زبان فارسی محاوره ای می باشد و در این میان چند اندام واژه کاربرد گسترده تری نسبت به بقیه در اصطلاحات فارسی گفتاری دارند و اکثرا در معنای ضمنی خود به کار می روند؛ مانند اندام واژه "روده" در " یک روده راست تو شکمش نداره". به طور کلی این نتایج حاصل شد که واژه ها و اصطلاحات مذکور در ضرب المثل های زبان فارسی عموماً بصورت شمایل بازنمایی می شوند و در واقع استعاره محسوب می شوند و استعاره را می توان جزو نشانه شمایلی محسوب کرد.
مفهوم نمادین «مرکز» با مطالعه تطبیقی نظریات الیاده و یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مرکز» از جمله موضوعات بنیادین در توضیح و فهم جهان هستی و پدیده ها است. بسیاری از هستی شناسان مبانی خود را با اتکاء به تلقی خود از این مفهوم تبیین می کنند. پژوهش حاضر به روش تحلیلی تطبیقی درصدد بررسی مفهوم نمادینِ مرکز با تکیه بر نظریات دو اسطوره شناس برجسته، میرچا الیاده و گوستاو یونگ است. سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که مفهوم نمادین مرکز در نگاه میرچا الیاده و گوستاو یونگ چه بوده و نمود آن در جهان خارج کدام است؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا تلقی این دو اندیشمند از جهان، انسان و رابطه جهان و انسان بررسی و سپس مفهوم «مرکز» در نظام معرفتی شان تبیین شده و در نهایت با توجه به نگاه نمادگرایانه آن ها، نمادهای این مفهوم در جهان خارج نیز معرفی شده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته، الیاده مرکز را نقطه شروع آفرینش می داند که در آن نقطه مراتب مختلف هستی به یکدیگر مرتبط و متصل می شوند. وی ستون کیهانی را به عنوان نماد این مفهوم معرفی می کند. یونگ حقیقت را در روان انسان جست وجو و کهن الگوی خویشتن را به عنوان مرکز روان و ماندالا را به عنوان نماد این کهن الگو در جهان خارج معرفی می کند.