مسعود آلگونه جونقانی

مسعود آلگونه جونقانی

مدرک تحصیلی: استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۰ مورد.
۱.

ساختار واقعیت و نظریۀ محاکات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختار واقعیت نظریۀ محاکات بازنمایی نگاشت واقعیت ابتدایی واقعیت نهادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۷ تعداد دانلود : ۱۶۸
صورت بندی نخستین نظریۀ محاکات بر این فرض استوار است که هنر و ادبیات بازنماییِ جهان واقع، یا طبیعت است. در تحلیل های بعدی، با اینکه دامنۀ موضوع محاکات بسط می یابد و مشتمل بر امر عام، طبیعت زیبا، کنش انسانی، و امر ایدئال می شود، همچنان این فرض باقی می ماند که بازنمایی ادبی در حالت واقع نمایانه متوجه مصادیق خارجی یا وضعِ امور است. به این ترتیب، آنچه نظریۀ محاکات به دست می دهد، علی رغم تنوع و تکثری که در دامنۀ موضوع محاکات قائل است، درنهایت، مستلزم غفلت از دو موضوع بنیادی است؛ یعنی نادیده گرفتن ساختار واقعیت و نیز تأثیر ساخت معرفتی سوژه بر کیفیت بازنمایی؛ به همین سبب، در این پژوهش، ضمن پذیرش مفروضات بنیادی نظریۀ محاکات، نخست حدود و ثغور مفهوم تصویر ذهنی روشن می شود. سپس به این موضوع پرداخته می شود که ذهن، امکان بازنمایی یک واقعیت ابتدایی را ازطریق تصویرهایی دارد که گاه ازاساس با وضع امور بیگانه اند. در پایان، با تأکید بر تفکیک واقعیت نهادی و ابتدایی نزد سرل، ضمن جرح وتعدیل دیدگاه وی، اهمیت کاربست این تفکیک در نظریۀ محاکات روشن می شود و تبیین می شود زبان چگونه در تقویمِ ساختارِ واقعیت دخیل است.
۲.

آیا فرای در نقد اتیکال ایتوس را نادیده گرفته است؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرای ایتوس میتوس دایانویا مرحله سمبول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۷۵
فرای متأثر از نگرش های تفسیری قرون وسطی و متعهد به آموزه های اصحاب نقد نو و تکیه بر روش شناختی ساختارگرا، نظریات بدیعی درباره چگونگی تحلیل ساختار اثر ادبی به دست داده است. او در بوطیقای ادبی خود، معنای اثر ادبی را برساخته ای از عناصر و مؤلفه هایی می داند که از زوایای چهارگانه وجه، سمبول، آرکی تایپ و ژانر می توان به آن دست یافت. در چنین چارچوبی، او مؤلفه های ایتوس، میتوس و دایانویا را عناصر اساسی برسازنده معنا بر می شمارد. اما در این میان، به نظر می رسد به شکلی درخور به ایتوس پرداخته نشده است. در این جستار ابتدا با واکاوی لوازم و عواقب نظری آنچه فرای بدان پای بند است، می کوشیم پاسخی برای این مسئله به دست دهیم که اولاً، چرا در نقد اتیکال، که الزاماً مبتنی بر ایتوس است، ایتوس کنار گذاشته می شود. در ادامه، ضمن تبیین روش شناختیِ تحلیل فرای، ایتوسِ وانهاده شده به چه شکلی در چارچوب نظری فرای نمایان می شود. در پایان مشخص می شود که ایتوس نه به واسطه ملاحظات روش شناختی، بلکه به سبب ملاحظات غایت شناختی بخشی از چارچوب نظری فرای را تشکیل می دهد.
۳.

بازخوانی مروری سنّت تحلیلِ هستی شناختی نماد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نماد قضایای نمادین سنت تحلیلِ هستی شناختی نماد رویکردهای سمبولیستی و رمانتیستی رویکردهای دینی و عرفانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۲
پژوهش هایی که به موضوع نماد می پردازند در کل ذیل دو سنّت کلان قرار می گیرند. در سنّت نخست، معنا امری پیشینی تلقی می شود که در نهایت در بستر زبان جاری می شود. چنین نگرشی با هستی شناسی افلاطونی آغاز شده است. به همین سبب، در این جستار تمامی این دیدگاه ها ذیل سنّت هستی شناختیِ تحلیل نماد گنجانده می شوند. در سنّت دوم، معنا خود اساساً ازطریق نماد ممکن می شود. این منظر شامل دو رویکرد کلی رئالیستی و ایده الیستی است. به هر ترتیب، زبانی که شاخصه اصلی آن بهره مندی از حضورِ مسلط نماد است، یا به بیانی فنّی تر، زبان شعر، زبان تمثیلی یا زبان عرفانی، همواره موضوع بحث و بررسی بوده است. براین اساس، جُستار پیش رو بر آن است که با اتخاذ رویکردی در-زمانی یا تاریخی، به بررسی اجمالی این موضوع بپردازد که سنّت تحلیلِ هستی شناختی نماد در چه دوره های تاریخی و در کدام نگرش ها غالب بوده است. به این ترتیب، این پژوهش ضمن بازخوانی مروری سنّت تحلیلِ هستی شناختی نماد، روشن می سازد که این سنت چه موضعی در بابِ مفهوم، جایگاه و کارکردِ نماد اتخاذ می کند.
۴.

فُرم محاکات: بازاندیشی در ساحت مغفول نظریه محاکات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه محاکات (میمسیس) بازنمایی اصل ارجاع جهان های ممکن فرم و موضوع محاکات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۲۰۴
محاکات به مثابه یکی از دیدگاه های بنیادین درباره سرشت هنر و ادبیات، از عهد یونان باستان تا قرن هجدهم میلادی همواره در فلسفه هنر نظریه ای مسلط به شمار می رفته است. در دوره معاصر نیز اندیشمندانی نظیر اوئرباخ، ژرار و نیز پیروان مکتب شیکاگو هر یک از منظری خاص قرائت تازه ای از آن به دست داده اند. با این همه، محاکات اساساً به عنوان نظریه ای ضدفرمالیستی محسوب می شود که به سبب پای بندی به اصل ارجاع، وضع امورِ جهانِ واقع در کانون توجّهات آن قرار دارد. براساس این تلقی، نظریه محاکات متضمّن آن است که صدق و کذب آثار هنری/ ادبی را براساس اصل تطابق و توجه به کارکرد ارجاعی زبان در آثار هنری بررسی کند. به همین دلیل است که محاکات در نظام فکری افلاطون منتهی به موضع ضدّ هنری او می شود. به هر روی، پژوهش حاضر از بطن سنت محاکاتی در فلسفه هنر برآمده و با تکیه بر اصول موضوعه نظریه محاکات کوشیده است تا ضمن بررسی خاستگاه های این دیدگاه، استدلال هایی اقامه کند که به موجب آن تقلید چنانچه متوجه فرم و نه موضوع محاکات باشد، این نظریه قابلیّت آن را دارد که در خوانشی نو به مثابه درآمدی بر نظریه فرمالیستی و نه الزاماً نظریه ای بدیل یا رقیب با آن درآید. در این پژوهش، روشن می شود که محاکات در معنای خاص آن، در مرتبه نخست مستلزم انتزاع فرم وضع امور است. فرم انتزاع شده در مرتبه دوم براساس مادّه هنری (که در هنر کلامی زبان و نشانه های آن است) از نو پیکره بندی می شود و صورت جدیدی پیدا می کند. به این منوال، صدق و کذب اثر هنری در این صورت نه از طریق ارجاع بیرون متنی به جهان خارج که از طریق بررسی نظام درونی اثر ممکن است؛ موضوعی که مستلزم قول به خودبسندگی اثر هنری که از آموزه های بنیادین فرمالیسم است نیز تواند بود.
۵.

موضوع محاکات به مثابه اُبژه هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه محاکات جهان ممکن موضوع محاکات شیوه و وسائط محاکات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۹ تعداد دانلود : ۱۶۵
در بررسی هایی که متوجه تبیین سرشت هنر و ادبیات است، بحث در باب موضوع محاکات همواره اهمیت ویژه ای داشته است. درواقع، ارسطو در بوطیقا با متمایز کردن «موضوع»، «شیوه» و «وسائط محاکات» آغازگر بحث و جدل هایی است که تا دوران معاصر تداوم یافته است. در این میان، موضوع محاکات به مثابه ابژه هنری، پیش از ارسطو در سنت فلسفی افلاطون نیز مطرح شده است. البته، برخلاف ارسطو که با ابتنای بحث بر پایه ایده ال تجربی می کوشد محاکات را به رسمیت بشناسد، افلاطون محاکات را به واسطه توجه به ایده آل استعلایی فاقد شأن معرفتی قلمداد می کند. بااین همه، در سیر تداوم فلسفه هنر عموماً این دیدگاه ارسطویی است که تبیین یا بازتفسیر می شود. براین اساس، عموماً اندیشمندان دوره رنسانس و سپس تر در دوران معاصر امثال لوکاچ یا اوئرباخ موضوع محاکات را از چشم اندازهای متفاوتی تشریح کرده اند. در مجموع، از آرای این اندیشمندان این گونه بر می آید که هنرمند وقتی به آفرینش اثر هنری روی می آورد، موضوع محاکات ممکن است مشتمل بر امرِ ایده آل یا آرمانی، سنّت، طبیعت، وضع امور، اصول عام طبیعت بشری یا صرفاً همان واقعیت بیرونی باشد. پژوهش حاضر، می کوشد ضمن بررسی این پیش نهاده ها در باب موضوع محاکات، قابلیت ها و کاستی های نظری آنان را واکاوی کند. در نهایت، نگارنده با پیشنهاد جهان ممکن به مثابه موضوع محاکات، دریافتی نو در این خصوص به دست می دهد که به نظر می رسد از توان تحلیلی بیشتری برخوردار باشد. به موجب چنین پیش نهادی، رویدادها و پدیدارها در ساحت جهان ممکن ادبی براساس قواعد درونی خاص آن جهان عمل می کنند و بنابراین حتی گونه های غیررئالیستی بازنمایی نیز در نهایت بر پایه اصل حقیقت نمایی قابل فهم و تفسیر هستند.
۶.

تحلیل پیکره بندی ساختاری شعر «وسوسه» منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساخت گرایی نشانه شناسی پیکره بندی ساختار منوچهر آتشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۱ تعداد دانلود : ۱۵۰
ساختار اصل سازمان دهنده ای به شمار میرود که عناصر بنیادینِ متن، در نهایت بر اساس آن تفسیر می شوند؛ بدین ترتیب، منتقدان ادبی همواره بدان توجه کرده اند. بر اساس چنین دیدگاهی، ساختار متن ادبی از متن غیرادبی متمایز شده است. با این همه، به نظر می رسد علی رغم پژوهش هایی که معطوف به ساخت گرایی بوده و اهمیت ساختار کلی شعر در آفرینش اثر ادبی را روشن ساخته است، پژوهش نظام مندی که به تعامل دیالکتیک مولفه ها و ساختار کلی اثر بپردازد، در دست نیست. از این رو در جستار پیش رو کوشیده شده است، با رویکردی تحلیلی توصیفی ضمن استخراج روابط متنوع موجود در بین مولفه های یک ساختار، مبانی نظری پیکره بندی شعر را مطرح کرده و ساختار کلی اثر را از این چشم انداز بررسی کنیم. به همین سبب، با تکیه بر قواعدی مانند توازن تصویری، توازن نحوی، تقابل های دوگانه و انسجام غیرساختاری به خوانش ساخت گرایانه شعر «وسوسه» منوچهر آتشی می پردازیم و عواملی که منتهی به پیکره بندی ویژه ای در ساختار کلی آن شده است را روشن می کنیم. در این پژوهش روشن می شود که شاعر علی رغم آنکه میان هم عصران خود مغفول واقع شده است، با ابداعات فراوانی که با شیوه ی پیکره بندی در زبان شعری خود به کار می گیرد، ساخت ویژه و محکمی را ایجاد می کند که به موجب آن از بسیاری شاعران هم عصر خود متمایز می شود.
۷.

جهان ادبی به مثابه جهان ممکن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جهان ممکن خودبسندگی بافت گرایی نظریه هماهنگی و تطابق صدق کارکرد ارجاعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۶۲
پژوهش حاضر برآن است تا با طرح جهان ادبی به مثابه جهان ممکن، ضمن قول به خودبسندگی اثر ادبی، بدیلی دربرابر آن دسته از نظریاتی به دست دهد که اثر ادبی را بازتاب وضع امور در جهان واقع تلقی می کنند. به همین سبب پس از طرح بحثی درباب خودبسندگی اثر ادبی که به واسطه نیروهای درون سو شکل می گیرد، موضوع بافت گرایی را از موضع کلانِ فرهنگی، پدیدارشناختی و زبان شناختی می کاود. این پژوهش به لحاظ روشی، تلفیقی از رویکردهای پدیدارشناختی و زبان شناختی را در بررسی بافت ادبی به کار می بندد تا اصول موضوعه جهان ممکن ادبی را در پرتو موضوعاتی مانند صورت های سمبلیک، تمامیت، ناهمسانی معناشناختی، ناممکنِ محتمل، منطق درونی اثر و خوانش نشانه شناختی تبیین کند. در این بررسی، مشخص می شود که در معناشناسی جهان ممکن ادبی، نظریه هماهنگی صدق در قیاس با نظریه تطابق صدق کارایی بیشتری دارد و جهان ادبی، ضمن تعلیق کارکرد ارجاعی متن، شکل گیری معنا را نه از طریق ارجاع به وضعیت امور در جهان خارج، بلکه از طریق انتظام درونی اثر ممکن می سازد.
۸.

تحلیل زبان عرفانی روزبهان بر اساس الگوی گفتمان پویا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان عرفانی روزبهان گفتمان پویا هویت صیرورت مربع معناشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۶ تعداد دانلود : ۱۶۱
از دلایل اهمیت روزبهان، بازتاب گسترده تجربه سلوک در آثار اوست. تحلیل زبان عرفانیِ ویژه او در تجربه صیرورت با استفاده از الگوی گفتمان پویا و فرایند تحولی کلام میسر است. این الگو نشان می دهد زبان عرفانی گفتمانی ایستا نیست. هدف این پژوهش تحلیل چگونگی پویایی تجربه عرفانی در بستر زبان است؛ بر این اساس «هویت های خودهمانی و خودغیری» و «شدن» سالک بررسی خواهد شد. با استفاده از مربع معناشناسی که بر اساس حرکت از یک مقوله متضاد با نفی خود به سوی متضادش تعریف می شود، بخش هایی از فرایند پویایی در کلام تفسیر می شود. چنین مطالعه ای آشکار می کند که در گفتمان عرفانی روزبهان، «هویت خودغیریِ» سالک عبارت از «فقر و فنا»ست. فنای «هویت خود همان» راه را بر سیر به سوی «هویت خودغیری» می گشاید؛ هویتی که به طور مداوم در حال بازسازی است، تا آنجا که در فرایندی استعلایی به هویت حق متصل می شود. در این فرایند رابطه «اتیک» سبب انفصال سوژه از «خود» می شود و تعامل پیوسته او با «فراخود» و در مرکز قرار دادن او، تداوم معنا را تضمین می کند. واژگانی همچون «فنا» و «فراموشی خود» از انفصال سوژه از خود حکایت می کند. همچنین واژگانی چون «یاد حق، دیدن به نور او»، «توحید قِدَمی، خورشید ذات ازلی» موجب تضمین تداوم معنا می شود. تحولی که موجب می شود کنشگر یا «من خردگرا» سیری را در خویشتن آغاز کند، آگاهی از آفات «داشتن» است؛ بنابراین او به هویت هایی که «واجد بودن» به او می بخشد، «نه» می گوید، سپس در سلوکی عرفانی به شوش گری ممتاز دگرگون می شود که هویت او با فقر و فنا تعریف می شود. افعال مؤثر «خواستن» در گفتمان عرفانی با طلب و «بایستن» که با رهنمودهای پیر برابر است، مقدمات تشکیل فاعل را فراهم می آورند. در نهایت آنچه سالک را به «فاعل توانشی» تبدیل می کند، فضل و رحمت حق تعالی است.
۹.

تحلیل زبان عرفانی روزبهان بر اساس الگوی مربع تنشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان عرفانی روزبهان مربع تنشی فشاره گستره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۷ تعداد دانلود : ۴۳۷
یکی از وجوه اهمیت روزبهان بقلی از عارفان قرن ششم هجری، بازتاب گسترده تجربه های عرفانی، در آثار وی است. تحلیل زبان عرفانی ویژه او با استفاده از الگوی مربع تنشی امکان پذیر است. فرایند تنشی گفتمان نشان می دهد زبان عرفانی، کنشی ایستا و از پیش تعیین شده نیست، بلکه روند همیشگی صیرورت و سیالیت تجربه عرفانی در ساحت زبان است و فرایند زنده «شدن» را بازمی نماید. فرایند تنشی با استفاده از تعامل دو بعد شناختی و عاطفی گفتمان و به واسطه اصل سیالیت نشانه ها، رابطه های هم سو و ناهم سو را در زبان عرفانی مشخص می سازد. «عبهرالعاشقین» از جمله آثار روزبهان است که به تجربه عرفانی او در آسمان های عالم معنا و کشف و شهودها و دیدارهایی در «ارض ملکوت» و سپس بازگشت به اقلیم خاک و ابتلای او به عشق می پردازد. این پژوهش به تحلیل زبان عرفانی عبهرالعاشقین بر اساس الگوی تنشی می پردازد و نشان می دهد که الگوی مربع تنشی در زبان عرفانی روزبهان تابع ساختار افزایشی است و زبان او همچون زبان متون غنایی به درونه زبان متمایل است.
۱۰.

از «ناممکن محتمل» تا قول به خودبسندگی اثر ادبی در اندیشه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محاکات ناممکن محتمل خودبسندگی اصل احتمال و ضرورت بازنمایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۷ تعداد دانلود : ۳۰۳
ارسطو ضمن تأکید بر محاکات به مثابه عاملی طبیعی در یادگیری بشر، آن را خاستگاه التذاذ هنری برمی شمارد؛ اما التزام او به نظریه محاکات، به تقلیل اثر هنری به بازنمایی صِرف جهان واقع منتهی نمی شود. درواقع، ارسطو صریحاً امر «ناممکن محتمل» را به «ممکن نامحتمل» ترجیح می دهد. چنین موضعی مستلزم تصدیق اعتبار جهان ممکن ادبی و قول به خودبسندگی آن است. بدیهی است اتخاذ چنین دیدگاهی متوجه قرائت فرمالیستی نظریه ارسطو است که در تقابل با رویکرد ضدفرمالیستی نظریه محاکات است؛ درنتیجه این پرسش پیش می آید که ارسطو براساس چه تمهیداتی موفق به امتزاج این دو نظریه متباین شده و آیا چنین دیدگاهی درنهایت متضمن قول به خودبسندگی اثر ادبی است. به همین سبب، پژوهش حاضر ضمن خوانش انتقادی جایگاه نظریه محاکات در اندیشه ارسطو، به تحلیل مفهوم «ناممکن محتمل» می پردازد و تلقی ارسطو را از ناممکن محتمل و خودبسندگی اثر ادبی تحلیل و بررسی می کند. به موجب این پژوهش، مشخص می شود که ارسطو ضمن تصدیق استقلالِ اثر ادبی و تأکید بر اعتبار اصل احتمال و ضرورت در شکل دهی به منطق درونی اثر، همچنان به بازنمایی جهان واقع قائل است، گو اینکه پایبندی او به اصل بازنمایی مستلزم توجه به ساختار رویدادها و نه محتوای آن باشد.
۱۱.

The Position of Myth in Frazer’s Anthropological Theory(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Frazer Myth ritual the rules of association Intermediate level

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۹ تعداد دانلود : ۲۸۹
George James Frazer (1854-1941), the spiritual father of myth-ritual school, was bred up in the British tradition of empiricism. Believing in the evolutionary process of culture, Frazer mainly focused his attention on explaining such epistemic forms of thought as magic, religion and science. Accordingly, while interpreting the processes through which magic leads to religion and finally evolves into science, Frazer noticed the importance of myth and ritual and their position in this process. However, most researchers regard his reasoning in this regard as incoherent and variable. Thus, in this article, the author tries to reconsider the methodology and axioms on which Frazer relies as well as to make clear the position of myth in his anthropological system. The author believes that Frazer’s dual viewpoint about myth’s position results in no way from the attributed incoherency of his thoughts, but in fact his contemplations on intermediate levels, which make possible going from one stage to the other, provides him with an adequate explanation of the position of myth and its relation to ritual. In the end, it is revealed that Frazer thinks of myth as posterior to ritual in the first intermediate level, while prior to ritual in the second intermediate level. Accordingly, analyzing the validity of Frazer’s reasoning as well as his methodological and epistemic viewpoints, the author has put forth a couple of critical suggestion
۱۲.

تحلیل زبان تجریدی روزبهان با الگوی مربع نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روزبهان زبان عرفانی زبان تجریدی مربع نشانه شناسی تقابل های دوگانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱۲ تعداد دانلود : ۵۴۵
روزبهان بقلی از مهم ترین چهره های تصوف در قرن ششم است که زبان عرفانیِ ویژه ای دارد. زبان نزد روزبهان اشکال متنوعی دارد. یکی از این اشکال، زبان تجریدیِ اوست. پژوهش حاضر در پی آن است با استفاده از الگوی مربع نشانه شناختی به زبان تجریدیِ روزبهان بپردازد. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش آن است که با توجه به بیان ناپذیریِ تجربۀ عرفانی، به تبیین خصایص زبان تجریدیِ روزبهان و به دست دادن بستری برای فهم تجربۀ او دست یابد. از این رو، نگارندگان پس از تبیین کلیاتی دربارۀ زبان عرفانی او، به نظریۀ بیان ناپذیری زبان عرفان می پردازند تا علت توجه عارف به رویکرد تشبیهی، تنزیهی، سلبی و ایجابی تبیین شود. سپس با تحلیل ساز و کار سلبی، ایجابی، تشبیهی و تنزیهی در زبان عارفان، بستری برای رویارویی با زبان تجریدیِ روزبهان فراهم شود. در ادامۀ الگوی مربع نشانه شناختی معرفی و وضعیت های دهگانۀ نشانه ها تحلیل و بررسی می شود. چنین مطالعه ای آشکار می سازد که زبان تجریدیِ روزبهان از میانِ سه تقابل، یعنی تباین منطقی، تضاد و استلزام، گرایش بیشتری به تباین منطقی دارد. این امر از آنجا ناشی می شود که روزبهان معمولاً از مقوله های کلان و عظیم هستی سخن می گوید که در دو قطب کاملاً متناقض قرار دارند. بنابراین، او گاه این دوگانی ها را کنار هم قرار می دهد و جمع می کند و فراواژۀ «مرکب» می سازد. گاه هر دو مقوله را سلب می کند و فراواژۀ «خنثا» می آفریند و گاه با سلب یکی و ایجاب دیگری «نماگر مثبت» می آفریند. گاهی نیز هم زمان یک مقوله را هم سلب و هم ایجاب می کند و فراواژۀ «بی نام» تولید می کند؛ اما به هر روی، از آنجا که روزبهان از ساحتی سخن می گوید که به تعبیر خودِ وی، انسان عارف گویی ناسوتی است که سرّ لاهوت را به زبان می آورد، از این رو تباین منطقی که مستلزم جمعِ ضدّین است، در زبان تجریدیِ وی بیش از همۀ تقابل ها به چشم می آید. در ضمن، فراواژه های مرکب، خنثی، بی نام و نماگر مثبت که مایه های تجریدی تجربه را افشا می کنند از فراواژه های پرکاربرد زبان تجریدی روزبهان به شمار می آیند.
۱۳.

مرور انتقادی نظریه اسطوره شناختی رنه ژرار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رنه ژرار اسطوره شناسی نقد ادبی میل محاکاتی نظام قربانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۰ تعداد دانلود : ۴۶۱
رنه ژرار، با اتخاذ رویکردی انتقادی نسبت به دیدگاه های مردم شناختی فریزر و اشتروس و در ضمن تعلّق خاطر به مکتب روان کاوی فرویدی یا همان روان کاوی متأخر فرانسوی، مبحثی را در باب تاریخ و فرهنگ مطرح می کند که آمیزه بدیعی از نقد ادبی، اسطوره شناسی، روان کاوی و دین پژوهی است. او با طرح این موضوع که در هر اسطوره ای می توان ردّپای خشونتی واقعی را یافت که در گذر زمان تبدّل یافته و تغییر چهره داده است، در نهایت به نوعی نظامِ اسطوره شناختی اُهمریستی روی می آورد که به موجب آن، خشونت های عینی تاریخی، برسازنده آیین ها و اسطوره های اقوام تلقی می شوند. به این ترتیب، با خوانش متون، قرائن و نشانه هایی را احصاء می کند که دالّ بر وجود میل محاکاتی در ساخت وجودی و روانی بشر و استمرار فراشد قربانی و بلاگردان در بنیادهای فرهنگی اقوام است. بر این اساس، مقاله پیش رو می کوشد با رویکردی تحلیلی انتقادی ضمن بررسی خاستگاه های نظری اندیشه ژرار، استدلال های وی را در این باره بررسی و تحلیل کند. در این پژوهش نگارنده با تأکید بر جایگاه نظری ژرار مبنی بر قول به عدم اصالت آگاهی، موضع ضد دکارتی او را نسبت به سوژه، محل تأمل می داند و معتقد است آنچه ژرار به مثابه ساختارِ بنیادی فرهنگ مطرح می کند، از نوعی ناخودآگاهی کور و لجام گسیخته پیروی می کند که مبتنی بر نفیِ جایگاه خودآگاه و خودکار بودگی میل است.
۱۴.

تحلیل انتقادی آرای الیاده در باب تفکیک امر قدسی از غیرقدسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الیاده اسطوره شناسی آیین امر قدسی اسطوره شناسی پدیدارشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۶ تعداد دانلود : ۵۳۰
میرچا الیاده (1907-1986) ضمن اتخاذ رویکرد وجودی نسبت به اساطیر استدلال می کند که تلقی انسان بدوی در خصوص اسطوره به مثابه امری راستین و تکرارپذیر مرتبط با ساختارِ وجودی اوست. به همین سبب، وی با نقد تلقی روانکاوی فروید در باب ناخودآگاه بودن فراشد اسطوره سازی، به طرح این موضوع می پردازد که اسطوره اساساً تبیینِ نظری آیین هایی است که به صورت خودآگاه به بازتکرارِ نمادین عمل آفرینش پرداخته اند. در این راستا، الیاده به پیروی از دورکم، اما به شیوه ای متفاوت از وی، به تفکیک امر قدسی از غیرقدسی می پردازد و تصریح می کند که به زعم وی هستی و اعیان آن به واسطه تجلیِ امر قدسی ظهور یافته است. بر این اساس، مقاله پیش رو می کوشد ضمن بررسی خاستگاه های نظری اندیشه الیاده استدلال های وی را در این باره بررسی و تحلیل کند. در این بررسی نگارنده با تأکید بر مفروضات نظری الیاده و روش شناسیِ پدیدارشناختیِ بدوی، دیدگاه او را نسبت به اسطوره محل تأمل می داند و معتقد است آنچه الیاده به مثابه ساختارِ وجودی بشر مطرح می کند اساساً برساخته ای فرهنگی است.
۱۵.

کاربستِ الگوی معناکاوی کریستوا در خوانشِ شعری از رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کریستوا معناکاوی وجه نمادین وجه ایمایی رضا براهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۴۳۳
کریستوا از مهم ترین پژوهش گران در حوزه نشانه شناسی به شمار می رود. نشانه شناسیِ کریستوا تحت عنوان معناکاوی شناخته می شود. معناکاوی علاوه بر بررسی شبکه های دلالتی، به شبکه های غیردلالتیِ رانه محور نیز توجه دارد. به همین دلیل، در معناکاوی با دو وجه روبه رو هستیم: وجه نمادین و وجه ایمایی. وجه نمادین اساساً متوجهِ زبان، دلالت و قراردادهای اجتماعی است، اما وجه ایمایی متوجهِ رانه ها، سائق ها و عواطفی است که به نحوی وارد زبان شده اند. از آنجایی که به زعم کریستوا، شعر نوعی عصیان در برابرِ زبان است و بدین ترتیب امکانِ جریان یافتنِ وجه ایمایی را در بسترِ زبان فراهم می آورد، در پژوهش حاضر کوشیده شده است، شعری از رضا براهنی، به طور موردی، بر اساس الگوی وی بررسی شود. این بررسی نشان می دهد وجه ایمایی از طریقِ شگردهایی مانند اصوات مستقل، بی معنایی، قطع و سکوت، تکرار، وزن، هم آوایی و هم معنایی در بستر زبان پدیدار می شود. کاربستِ این الگو در زمینه شعرپژوهی از اهمیّت ویژه ای در نقد عملی برخوردار است.
۱۶.

تحلیل پدیدارشناختی نماد در اندیشه آلفرد شوتز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نماد تحلیل پدیدارشناختی آلفرد شوتز آگاهی بینافردیت بازنمایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰۵ تعداد دانلود : ۵۸۶
نماد یکی از اصطلاح های رایج در حوزه علوم انسانی است که در تحلیل های مربوط به مردم شناسی، روان کاوی، هرمنوتیک و ادبیات به مثابه مفهومی بنیادین به شمار می رود. به همین سبب، بحث درباره جایگاه، اهمیّت و ساز و کار درونی نماد در حوزه های متفاوت از مرتبه ویژه ای برخوردار است. با وجود این، تا جایی که نگارنده کاویده است پژوهشی که به صورت مستقل موضوع نماد را از چشم انداز پدیدارشناسی بررسی کرده باشد، به چشم نمی خورد. بنابراین، پژوهش حاضر در پی آن است تا با تکیه بر آرای شوتز- که در زمینه پدیدارشناسی اجتماعی چهره شناخته شده ای است- تحلیلی درخور به دست دهد. چنین پژوهشی نیازمند بررسیِ برخی از مبانی نظری شوتز درباره آگاهی، بینافردیت، و مفهوم بازنمایی است؛ مفهومی که وی آن را از هوسرل اقتباس کرده و در تبیین سازوکارِ نشانه، به معنای عامِ آن، به کار بسته است. در پایان این پژوهش، معلوم می شود که تلقی پدیدارشناختی شوتز در باب نماد، پیامدهای نظری خاص خود را دارد.   
۱۷.

شیوه برخورد فردوسی با نظام اساطیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفکر اسطوره ای تفسیر تمثیلی تفسیر نام گرایانه تفسیر اوهمریستی تفسیر فیزیکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۶ تعداد دانلود : ۴۳۲
فردوسی در روایت شاهنامه با یک مسیله مهم مواجه شده است؛ آن هم طرز تلقی عصر وی از اساطیر است. گویی عصری که فردوسی در آن می زیست یکی از شکوفاترین دوران خردورزی در ایران زمین محسوب می شود. با این تصور، شیوه مواجهه فردوسی با اساطیری که یکسره از بند قواعد خرد آزاد و رها هستند چگونه می توانست صورت گرفته باشد. بدیهی است که فردوسی در گرانیگاه دو دنیای متفاوت از هم واقع شده بود: دنیای بیرونی خردورز قرن چهارم و دنیای درونی خردگریز اساطیر. گره زدن این دو دنیا به یکدیگر کار سترگی است که می بایست در شاهنامه صورت پذیرفته باشد. این پژوهش به این مسیله می پردازد که شاهنامه چه امکانات و شیوه هایی را برای برخورد با نظام اساطیری به کار بسته است. به همین منظور پس از تفکیک اشکال متفاوت تفسیر اسطوره ها به تفسیر تمثیلی، تفسیر نام گرایانه، تفسیر اوهمریستی، و تفسیر فیزیکی با بررسی متن شاهنامه به صورت استقرای ناقص می کوشیم پاسخی درخور برای این پرسش فراهم آوریم.
۱۸.

دایانویای اسطوره چیست؟ پژوهشی در ساحت مغفول نظریه اسطوره شناختی نورتروپ فرای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره شناسی ساختار دوری و دیالکتیکی اسطوره میتوس دایانویا اصل جابه جایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰۶ تعداد دانلود : ۱۱۳۴
فرای با الهام از نگرش های اسطوره شناختی کاسیرر و الیاده و با به کارگیری دیدگاه های فریزر و فروید و از سویی دیگر با پی گیری آرای منتقدان حلقه نقد نو به دیدگاهی ژرف در باب ساختار دوری و دیالکتیکی اسطوره نایل شد که به موجب آن شکل گیری اسطوره محصول دو سازوکار متفاوت به شمار می رود: گرایش اسطوره به نقل روایت در نظام دوری؛ و جهت گیری اسطوره به سمت ساختارهای کلامی خودایستا. فرای این سازوکار دوم را ذیل وجه مضمون مدار اسطوره بررسی می کند و معتقد است دایانویا یا معنا ساختار دیالکتیکی اسطوره است که از طریق پیکره بندی، در هم تنیدگی و امتزاج تصاویر شکل می گیرد. با این همه، در قریب به اتفاق پژوهش هایی که به موضع نظری فرای می پردازند مبحث دایانویا عمدتاً مغفول مانده است. به این ترتیب، هدف از انجام این پژوهش آن است که با استخدام روش توصیفی-تحلیلی مبانی نظری فرای را در این باره نقد و بررسی کند و ضمن توجه به خاستگاه های نظری وی، سازوکار درونی دایانویا نیز تحلیل شود. در این بررسی مشخص می شود که دایانویای اسطوره با وجوه هیروگلیفی، هیراتیکی و دموتیکیِ بیان متلازم است و گذار اسطوره به سوی رُمانس، حماسه و نهایتاً تاریخ به واسطه عملکرد اصل جابه جایی ممکن می شود. در این گذار، اسطوره نامتبدل در نهایت به وجه واقع گرای ناتورآلیستی روی می آورد و اسطوره اگرچه پوشیده و نهفته می ماند اما هرگز از میان نمی رود. بنابراین، به زعم فرای حتی آثاری که اساساً با رویکرد تاریخی نگاشته شده اند این قابلیت را دارند که از طریق قرائت اسطوره شناختی تجزیه و تحلیل شوند.
۱۹.

کاربست الگوی نشانه شناختی ریفاتر در خوانش شعر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه شناسی شعر ماتریس انباشت منظومه توصیفی فضای متنی سطحِ محاکاتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۱ تعداد دانلود : ۳۳۵
یکی از پژوهش های بنیادی در حوزه نشانه شناسی شعر به مایکل ریفاتر (1924-2006) تعلق دارد. ریفاتر در مکتبِ ساختارگرایی پرورش یافته و در نهایت به نظریه دریافت گرایش پیدا کرده است. به همین دلیل، وی در زمره ساختارگرایانِ هرمنوتیک قرار می گیرد. به کار گیری الگوی نشانه شناختی ریفاتر در بازخوانی آثار ادبی، به ویژه شعر، نکات مهمی را درباره آفرینشِ اثر و همچنین بازآفرینیِ آن از سوی خواننده روشن می کند. بنابراین، در پژوهش حاضر، به طورِ موردی، شعرِ «در آستانه» احمد شاملو بر اساس این الگو بررسی است. تحلیل این شعر نشان می دهد «در آستانه» محصولِ بسطِ ماتریس واحدی است که دلالتمندی شعر بدآن وابسته است. این ماتریس که حاکی از «انتقال از این جهان به جهانی دیگر» است، نخست به سه موضوع مستقل، یعنی انتقال، جهانِ هستی و جهانِ دیگر تفکیک شده است. هر یک از این موضوع ها، خود، از طریق تکنیک هایی چون انباشت، منظومه توصیفی، یا فضای متنی بسط یافته اند. این پژوهش همچنین نشان می دهد که شعر در روندِ خوانش از سطحِ محاکاتی بر می گذرد و به سطحی بالاتر، یعنی سطحِ نشانه شناختی، می رود؛ تنها در این سطح است که می توان وحدتِ شعر و دلالتمندی آن را بازجست.
۲۰.

بنیان های نشانه شناختی «هم سازه» و «ناسازه» در اندیشه رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه شناسی بارت معانی ضمنی معانی صریح هم سازه و ناسازه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱۶ تعداد دانلود : ۶۹۹
رولان بارت در دوره دوم اندیشگری خود اساساً متوجه نقدِ امر بدیهی است. او معتقد است که آن چه خود را به مثابه امر طبیعی، جهانشمول و بدیهی وانمود می کند، در حقیقت محصولِ فراشد طبیعی سازی است؛ فراشدی که به واسطه آن امرِ ایدئولوژیک در نهایت خود را به صورت امر بدیهی نشان می دهد. بر این اساس، محصول نهاییِ فراشد طبیعی سازی، به زعم بارت، هم سازه ای است که امر بدیهی از طریق آن متبلور می شود. در نتیجه، بارت در راستای نقدِ امر بدیهی و نیز افشای تلویحات ایدئولوژیکِ هم سازه، برابرنهادی را تحت عنوان ناسازه مطرح می کند. ناسازه به مثابه سلاحی علیه فریب کاریِ زبان به شمار می رود که با اتکاء بدان می توان به خوانش متفاوتی از متن روی آورد. با این همه، بارت هرگز تبیینِ روشنی از سازِکار نشانه شناختی هم سازه و ناسازه به دست نمی دهد. به همین سبب، ممکن است تصور شود که چرخش نظری بارت متضمنِ نفی آموزه های پیشین او در باب نشانه است. بر این اساس، پژوهش حاضر می کوشد ضمنِ بررسی مبانی نشانه شناختی هم سازه و ناسازه، عواقب و نتایجِ منطقی این تلقی را بررسی کند. در پایان مشخص می شود که رویکردِ بارتِ دوم اساساً متأثر از نقد روابطِ سلسله مراتبی حاکم بر معانی صریح و معانی ضمنی است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان