مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
طبیعت
حوزه های تخصصی:
چگونگی مالکیت انسان نسبت به محیط زیست یکی از مهمترین مسائل مربوط به رابطه انسان و محیط زیست است. تفکر رایج و امروزی حق مالکیت مطلق و ذاتی انسان نسبت به طبیعت و سایر موجودات آن، مجوزی برای تصاحب کامل و در نتیجه تخریب و نابودی محیط زیست و پایمال کردن حقوق آن توسط انسان، گردیده است. در این مقاله به روش کتابخانه ای، آیات مرتبط با بحث مالکیت و دیدگاه مفسران و لغت دانان درباره آنها توصیف و تحلیل گردیده است. در قرآن کریم تأکید می شود که خداوند مالک حقیقی، ذاتی و ابدی همه آفریده های گوناگون در جهان است. در آیاتی که عبارات «سَخَّرَ لَکُم»، «خَلَقَ لَکُم» و «جَعَلَ لَکُم» ذکر گردیده، مراد اثبات حق مالکیت انسان بر موجودات دیگر طبیعت نیست؛ بلکه مقصود بیان استفاده صحیح انسان از نعمات دنیوی، یادآوری الطاف الهی و شکرگزاری به خاطر آن است. هر چند قرآن کریم بر حق مالکیت موقت، تَبعی و دنیایی انسان در مدت زمان حیات خود صحه می گذارد؛ اما این نوع مالکیت انسان نسبت به اشیاء در محیط زیست مطلق، حقیقی و اصیل نیست و هم چنین دارای چهارچوب و حدودی است که خارج از آن حدود و ثغور پذیرفته نیست. درک این حقیقت که انسان حق مالکیت مطلق بر آفریده های خداوند ندارد، باعث می شود که در حفظ حقوق آنها و احترام به ارزش ذاتی آنها اهتمام بیشتری ورزد.
بررسی طبیعت در «صومعه تین ترن» ورد زورث و «صدای پای آب» سهراب سپهری
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، ادبیات همچون آیینه ای است که طبیعت را به مخاطب انعکاس داده است و به همین دلیل ارتباط عمیقی میان هر دو برقرار است که حاصل آن ادغام شدن یکی در دیگری است؛ زیرا ادبیات منعکس کننده نیازهای طبیعی بشریت در رویارویی با محیط اوست. پژوهش حاضر بر آن است تا طبیعت ستایی و چگونگی برخورد با طبیعت را در «صدای پای آب» سهراب سپهری و «صومعه تین ترن» از ویلیام وردزورث بررسی کند. بر این اساس از اشعار هر دو مجموعه شعری استفاده شده است و نتایج پژوهش نشان می دهد که عقاید، عشق و لذت های هر دو شاعر با طبیعت، رابطه تنگاتنگی دارد که بر محور انسانیت، خدا، طبیعت و عدالت می چرخد. به نظر می رسد هر دو شاعر طبیعت را عامل اصلی آرامش و وصل به سرچشمه نور و روشنایی می دانند؛ لکن نکته مهم این است که طبیعت ستایی سپهری در صدای پای آب، بر خودسازی و اصلاح درون آدمی و در صومعه تین ترن وردزورث بر جست وجوی منشأ قدرت و روشنایی استوار است. شیوه به کار گرفته شده در این پژوهش، کتابخانه ای و به صورت تحلیلی توصیفی جزء پژوهش های تطبیقی است؛ بنابراین محور اصلی این جستار، تأثیر و تأثر مستقیم نیست؛ بلکه بر موضوع طبیعت ستایی، از شیوه های مهم شاعران رمانتیک، استوار است.
پارامترهای بهینگی فرم و ساختار پوسته های سین کلاستیک متقارن دورانی (RSS) در طبیعت و معماری؛ بررسی موردی: پوسته تخم پرندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۹
99 - 121
حوزه های تخصصی:
فرم ها و ساختارهای طبیعی همواره یکی از مهم ترین منابع الهام انسان به منظور خلق فضا بوده است. پژوهش حاضر بر روی یکی از منابع الهام مهم از طبیعت که پوسته های سین کلاستیک متقارن دورانی (RSS) است، متمرکز شده و به بهینگی فرمی و ساختاری این پوسته ها و الگوپذیری در معماری پرداخته است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی و شبیه سازی است و از منابع اولیه این حوزه و نمونه موردی تخم پرندگان استفاده نموده تا از طریق بررسی پارامترهای فرم و ساختار نمونه تخم مرغی از پوسته های طبیعی RSS ، به چگونگی استفاده از ظرفیت های شاخص آنها در معماری بپردازد. در این راستا، مقاله ابتدا به گونه شناسی پوسته های RSS و بررسی اصول فرمی آنها در طبیعت می پردازد. سپس، گونه شناسی این پوسته ها که در قالب پوشش های فضا در معماری گذشته و معاصر بوده، مورد بررسی قرار گرفته است. از اهداف دیگر این پژوهش، بررسی پارامترهای بهینگی فرمی و ساختاری در طبیعت و معماری بوده است. نتایج نشان می دهد، پارامترهای بهینگی فرمی و ساختاری پوسته های RSS در طبیعت می توانند الگوهای مهمی برای معماران باشد، نظیر کاهش مصرف مصالح، افزایش دهانه ها، کاهش مقاومت هوا در طراحی پوسته و اجرای پوسته های RSS متمرکز بر زمینه و بستر.
طبیعت از دیدگاه روان شناختی و نگاه عرفانی مولوی در دیوان کبیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
175 - 195
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: تعامل انسان با طبیعت بخش عمده زیست انسانی است که به دلیل آسیب های جدی در این حوزه نیازمند تجدیدنظر و ارائه رویکردهای مؤثری است که این تعامل را به شکلی پایدارتر و معنادارتر ترسیم کند. یکی از این رویکردهای مؤثر، نگرش عرفانی مولانا در دیوان کبیر است که بر جایگاه ویژه انسان در عالم و پیوند با آن تأکید دارد. رویکرد مؤثر دیگر، رویکرد روان شناختی به طبیعت است. هدف این مطالعه بررسی طبیعت از دیدگاه روان شناختی و نگاه عرفانی مولوی در دیوان کبیر بود.
نتیجه گیری: استفاده از طبیعت در مراکز درمانی، ادارات دولتی و بخش های خصوصی به عنوان راهکاری مؤثر جهت کاهش تنش های شغلی و محیطی و ارتقاء و رضایت شغلی قلمداد می شود. طبیعت درمانی نیز به عنوان یکی از درمان های مؤثر در اختلالات مهارت های ارتباطی مانند اتیسم، اختلالات اضطرابی، استرس، کاهش توجه و تمرکز مانند اختلال بیش فعالی، کم توجهی، تکانش گری می باشد. همچنین در جهان بینی عرفانی مولانا، انسان باید طبیعت را در باطن، همانند خود تجلی اسماء و صفات گوناگون الهی دانسته و در مقام خلیفه الهی، نگهبان آن باشد. درنتیجه با درک درست جایگاه ویژه انسان و شناخت ویژگی های انسان و طبیعت، چگونگی ارتباط همدلانه وی با طبیعت از دیدگاه مولانا در دیوان کبیر آشکار شد.
خوانش رمان «کلیدر» بار رویکرد اکوفمنیسم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکوفمینیسم یا «فمینیسم بوم گرا» یک رویکرد «پسامدرنیستی» و «پساساختارگرایی» است. این رویکرد که از تلاقی موج سوم فمنیسم و مطالعات محیط زیستی با نگاهی واسازگرا «پساساختارگرایی» سربرآورده است، تلاش می کند پیوند میان زن و طبیعت را با رویکرد فرهنگی و اجتماعی تبیین کند و دلایل پیدایش و ظهور این پیوند را واکاوی نماید. در اکوفمینیسم اجتماعی، فرض اصلی این است که زنان، سایر طبقات فرودست جامعه و طبیعت، بر اثر ساختارهای قدرت موجود در نظام سلطه، مورد ظلم و بهره جویی قرارگرفته اند و جهان بینی حاکم سلطه مدار با زنان و انواع فرودست «اجتماعی» همان گونه رفتار می کند که با فرودستان «طبیعی»؛ یعنی؛ منابع زیست محیطی. رمان کلیدر محمود دولت آبادی یک رمان اجتماعی و اقلیمی است که نویسنده در آن هم به مسائل زنان و هویّت اکولوژیکی آنان در سایه گفتمان حاکم مردسالار و نیز به مسائل مربوط به زیست بوم و اقلیم خطّه خراسان پرداخته است. این پژوهش با رویکرد توصیفی - تحلیلی در پی بیان پیوند نمادین و واقعی زنان با طبیعت و رابطه مردان با زنان و طبیعت در سایه این پیوند، در رمان کلیدر با رویکرد اجتماعی است. یافته های پژوهش نشان می دهد نظام سلطه مردسالارانه نسبت به زنان و عناصر طبیعت و هر آنچه در گفتمان آن ها «دیگری» تلقی می-گردد، رویکردی همسان و بهره جویانه دارد. زن و زمین ازین حیث که موجبات قدرت مردان را فراهم می کنند، تحت سلطه همزمان قرار می گیرند.
پیوند سیاست و طبیعت به مثابه یک تمهید رتوریکال: تاملی در کتاب اول سیاست ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت افلاطون از سرشت تربیتی فلسفه سیاسی سقراطی، در نهایت به موضع سلبی او نسبت به شیوه زندگی سیاسی منتهی می گردد. در مقابل، ارسطو می کوشد تا روایتی از فلسفه سیاسی سقراطی به دست دهد که در آن در عین تاکید بر غرض نهایی سقراط، یعنی دفاع از شیوه زندگی فلسفی در برابر شیوه های غیرفلسفی، زمینه برای دفاعی ایجابی از شیوه زندگی سیاسی نیز لحاظ گردد. ما در این مقاله می کوشیم تا نشان دهیم که نخستین گام ارسطو در این مسیر ضرورتاً دفاع از شیوه زندگی سیاسی به مثابه شیوه ای طبیعی برای انسان است. ما در اینجا نشان می دهیم که طرح این دعوی از سوی ارسطو که «انسان بنا به طبیعت موجودی سیاسی است»، خصلتی اساساً آیرونیک و به تعبیری خطابی دارد، و از سوی دیگر این گزاره آیرونیک و خطابی، جزئی ضروری از تمهید تربیتی بدیلی است که وی در کنار تمهید تربیتی افلاطونی و به عنوان رقیب آن مطرح می سازد. بنابراین مواجهه با پیچیدگی تعبیر مد نظر ارسطو از اصطلاح «طبیعت»، به نوعی در کانون ملاحظات ما در این مقاله قرار می گیرد.
مبانی شعورمندی هستی در حکمت متعالیه و آثار آن در توسعه پایدار محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
57 - 70
حوزه های تخصصی:
بحران محیط زیست در دو قرن اخیر از مهمترین مسائلی بوده که گریبانگیر جامعه بشری شده و خطر تخریب و سلب حیات انسانی را بدنبال داشته است. بنابرین انسان باید در پی راهی باشد که رفتارهای نادرست و گاه غیراخلاقی در این زمینه را کنترل کند. ملاصدرا معتقد است طبیعت، اشیاء و جمادات نیز از علم و شعور برخوردارند، بنابرین رویکرد حکمت متعالیه به طبیعت، رویکردی قدسی است. بهمین دلیل، در این جستار، با محور قرار دادن منابع دست اول ملاصدرا، بکمک تحلیل و تبیین عقلانی، سعی کرده ایم باورهای اخلاقی را برای رسیدن به توسعه پایدار در زمینه محیط زیست تقویت کرده و مبنای فلسفی الهی آنها را برجسته نماییم. در پایان پژوهش این نتیجه حاصل شد که بازخوانی و کنکاش در منابع و معارف پر نغز حکمت متعالیه که تفسیر فلسفی جامعی با پشتوانه آیات و روایات، ارائه میکند، از این ظرفیت برخوردار است که بتوان بر اساس اصولی همچون اصالت وجود، تشکیک وجود، سنخیت علت و معلول و مظهریت طبیعت برای سایر عوالم برتر از خود، حرمت و کرامت ازدست رفته طبیعت را که بر مبنای نگاه مقدس مآبانه ادیان و مکاتب فلسفی اتخاذ شده از آنها بدست آمده بود، به آن برگرداند و از نابودی طبیعت و بتبع آن حیات بشری، جلوگیری کرد.
اسطوره «قدر و منزلت سرآغاز» در اندیشه سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نقد اسطوره ایِ ادبیات معاصر، به جریانِ قابل توجهی برمی خوریم که نویسندگان و شاعرانِ پیرو آن، شیفته برگشت به زندگی انسان هایی شدند که پیش از تاریخ و تمدن می زیستند . آن ها معتقدند هنگامی که بشر از وضعیتِ «پیشا اجتماعی» خویش فاصله گرفت، به بی اخلاقی دچار گردید و از زمانی که به سوی تمدن حرکت کرد، نوعی عشق به خویشتن را به وجود آورد، که بسیار تصنعی و بیشتر بر پایه فخرفروشی و حسادت بود. در همین راستا، الگوی «برگشت به سرآغاز» به وجود آمد، که پیروانِ آن گرایش زیادی به برگشت به دنیای نخستین داشتند. این الگو با عبارت های «بازگشت به ریشه» و «روییدن بر ریشه» نیز تعبیر می شود. سهراب سپهری که در میان شاعران معاصر، یکه تاز این قلمرو است مخاطب را به بازگشت به سرشت نخستین و راستین در آثار خود، فرامی خواند. درواقع، این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، در پی آن است که به بررسی الگوی «برگشت به سرآغاز» در نقد ادبیات معاصر بپردازد، الگویی که از اهمیت بسزایی برخوردار است و نویسندگان، عارفان و شاعران جهان بسیار از این بن مایه بهره گرفته اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سهراب سپهری به دنبال رؤیای سرآغاز و خاطره های ازلی بوده و تلاش کرده بر فراز شرایط انسانِ معاصرِ «به فساد گراییده»، قرار بگیرد و تا جایی که ممکن است، حالت انسانِ بدوی را تجربه کند؛ انسانی که «در متن عناصر می خوابید» و «با فلسفه های لاجوردی اش خوش بود.»
رفتارهای حامی محیط زیست در بین شهروندان و ارتباط آن با ارزش های اخلاقی، مطالعه موردی: شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
91 - 106
حوزه های تخصصی:
رفتار شهروندان در قبال محیط زیست و ارزش های اخلاقی آنان در تعامل با طبیعت ازجمله مسائلی است که در کیفیت زندگی شهری و زیست پذیری پایدار شهرها اهمیت دارد. در تحقیق حاضر با نمونه گیری طبقه بندی شده تصادفی، ساکنان شهر گرگان ازنظر رفتارهای حامی محیط زیست و ارزش های اخلاقی موردبررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود که روایی آن از طریق روایی صوری و پایایی با آزمون کرونباخ مورد تائید قرار گرفت. اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار آماری SPSS18 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که شاخص رفتارهای حامی محیط زیست در حد متوسط بود و از این نظر تفاوتی بین زنان و مردان وجود نداشت. با افزایش سن، رفتارهای حامی محیط زیست بیشتر می شد، اما سطح تحصیلات ارتباطی با آن نداشت. تحقیق حاضر نشان داد همبستگی معنی دار بین رفتارهای حامی محیط زیست با گرایش به ارزش های انسان محور و خدامحور وجود نداشت، اما با تقویت زیست بوم محوری، رفتارهای حامی محیط زیست کاهش می یافت. این نتایج تأییدی بر شکاف بین ارزش های اخلاقی و رفتار هست که در آن، رفتارها ارتباطی با باورهای محیط زیستی ندارند. با توجه به نتایج، پیشنهاد می شود تسهیلات لازم به منظور کاهش هزینه رفتارهای حامی محیط زیست در اختیار شهروندان قرار داده شود.
توسعه فناوری در عصر مفهومی: تعاریف، مفاهیم و الزامات
حوزه های تخصصی:
پس از گذار بشر از عصر کشاورزی به عصر صنعت و از عصر صنعت به عصر اطلاعات، اکنون پارادایم جدیدی در اقتصاد و جامعه کشورهای توسعه یافته در حال شکل گیری و رشد است که از آن با عنوان عصر مفهومی یاد می شود. ما از اقتصاد و جامعه ای که بر مبنای قابلیت های خطی، منطقی و شبه کامپیوتری عصر اطلاعات بنا شده به جامعه ای گذر می کنیم که بر مبنای قابلیت های همدلانه، خلاقانه و تصویر سازانه خواهد بود. تسلط تفکر تحلیلی و تقلیل گرایانه و عصر کارگر دانش در حال تغییر است. و همانگونه که تغییر جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی تاثیراتی شگرف در نوع زیست و کنش بشر داشته است؛ تغییر جامعه اطلاعاتی به جامعه مفهومی نیز به صورت بنیادین روابط، مناسبات و سبک زندگی را متحول خواهد کرد. در این مقاله پس از مروری بر مفاهیم وتعاریف عصر مفهومی، علل تغییر پارادایم بررسی شده و سپس به الزامات توسعه فناوری در این عصر، به عنوان یکی از حوزه های تحت تاثیر این تغییر پارادایم، پرداخته خواهد شد.
پژواک فرهنگ در کلام هستی: خوانش صدرایی تحولات فرهنگ در سایه ترابط جهان طبیعت و جهان اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ذیل حکمت متعالیه و با تکیه بر «نظریه فرهنگی صدرایی» می توان به روش قیاسی-برهانی، چگونگی ترابط فرهنگ و جهان طبیعت را تحت ربوبیت الهی تبیین کرد و الگویی برای تبیین تحولات فرهنگی از این مسیر ارائه داد. براساس «نظریه فرهنگی صدرایی»، فرهنگ یک جوهر معنایی است؛ بنابراین در تبیین ابعاد ترابط فرهنگ و طبیعت، این پرسش مطرح می شود که ترابط انسان، جامعه و طبیعت، چه نقشی در انسداد یا انفتاح معنایی جوامع و شکل گیری فرهنگ های مختلف دارد و این تحولات معنایی چه بازتابی در جهان طبیعت می یابد. این مسیر نظری روشن خواهد کرد که تأثیرپذیری فرهنگ از جهان طبیعت به دو سنخ «تکوینی و غیرارادی» و «آگاهانه و همراه با قصد و اراده انسان ها» قابل تقسیم و ذیل عنوان «سایه جهان طبیعت بر فرهنگ» قابل بررسی است. «بازتاب تکوینی و غیرارادی جهان طبیعت در فرهنگ ها» در سه سرفصل «بذل و کتمان معنا از سوی جهان طبیعت در ترابط با فرهنگ»، «قهر و مهر عملی جهان طبیعت در ترابط با فرهنگ» و «امتداد اقلیم در فرهنگ» قابل تبیین است و بازتولید آگاهانه جهان طبیعت در متن فرهنگ، ذیل دو سرفصل «تفسیر و نمادسازی (معنابخشی ملهم از جهان طبیعت)» و «بازآفرینی فرهنگی صور محسوس مقتبس از جهان طبیعت (صورتگری به معانی)» تبیین می شود. تغییراتی نیز که از مسیر فرهنگ در جهان طبیعت ایجاد می شود، ذیل عنوان «سایه فرهنگ بر جهان طبیعت» قابل بررسی و ذیل دو عنوان «انعکاس فرهنگ در باطن طبیعت» و «انعکاس فرهنگ در کالبد طبیعت» قابل واکاوی است.
بررسی نقش طبیعت بر حس شادابی ساکنین در مجتمع های مسکونی (راهکارهای بهبود روابط همسایگی؛ نمونه های مورد بررسی مجتمع اکباتان در تهران و مجتمع مهرگان در قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۸
۳۷۶-۳۶۱
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نقش طبیعت در مجتمعهای مسکونی بر میزان حس شادابی و سرزندگی ساکنین با بررسی نمونه های موردی مجتمع اکباتان در تهران و مجتمع مهرگان در قزوین پرداخته است. در این مقاله تعریف سرزندگی از دو دیدگاه مورد بررسی قرار گرفت. دیدگاه اول که بعد آن فردی است، مربوط به بینش، فرهنگ و ادراک مردم است و دیدگاه دوم به فضاهای شهری مربوط می شود که این دو دیدگاه با هم ارتباط متقابل دارند و از یکدیگر نیز تاثیر می پذیرند. سپس به بررسی عوامل موثر بر سرزندگی پرداخته شده که در این میان نقش طبیعت در ایجاد سرزندگی، نقشی اساسی و غیر قابل انکار است. وجود طبیعت به عنوان یکی ازعوامل موثر درطراحی محوطه باز مجتمعها می تواند جهت «ارتقاءحس سرزندگی، آرامش محیط و کاهش روح ماشینی مدرنیته» مفید واقع می شود. در نهایت تأثیر طبیعت موجود در مجتمع های مسکونی اکباتان تهران و مهرگان قزوین از طریق پرسشنامه ای که پایایی و روایی آن بررسی شده است، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی پرسشنامه حاکی از آن بود که میزان زیاد طبیعت در مجتمع اکباتان تأثیر بسیار قابل توجهی بر حس سرزندگی افراد در این مجتمع نیز داشته، همچنین میزان اندک طبیعت در مجتمع مهرگان، تأثیر بسیار اندکی بر روی حس سرزندگی ساکنین این منطقه داشته است. با توجه به مفهوم سرزندگی و عوامل موثر بر آن، بایدگفت که طبیعت موجود در محوطه باز مجتمعهای مسکونی به عنوان یک بستر و فضای گردهم آورنده، باعث تعاملات اجتماعی و روابط بهتر میان کاربران خواهد شد.که در نهایت این ارتباطات منجر به شادمانی بیشتر و حس سرزندگی ساکنین می شود. از متغییرهای این تحقیق می توان به: 1- متغییر مستقل: طبیعت؛ 2- متغییر مداخله گر: تعاملات اجتماعی؛ 3- متغییر وابسته: سرزندگی اشاره کرد و داده های تحقیق با استفاده از روش کتابخانه ای و پرسشنامه جمع آوری و تجزیه و تحلیل گردیده اند. در معماری گذشته برای انجام این تعاملات، از طبیعت موجود درحیاط خانه ها استفاده می کردند ولیکن در مجتمعهای مسکونی امروزی به علت عدم توجه به معنا وکیفیت فضایی، به آن کمتر توجه شده است. همچنین روش تحقیق دراین مقاله توصیفی (علی- مقایسه ای) از نوع کیفی می باشد. در پایان نتیجه گیری لازم اشاره شده است.
نگرش بیوفیلیک رویکردی در ارتقا سطح کیفی محیط زندگی ساکنان مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
۳۴۹-۳۳۱
حوزه های تخصصی:
اتصال محکم زندگی انسان و طبیعت به عنوان عنصر ذاتی و فطری، این تصور بشر برای فرار از تحت سلطه بودن سیستم های حیات به وسیله ی پیشرفت بشریت و فن آوری های نوین به شکلی که توانایی تغییر و انتقال بنیادین جهان طبیعت را داشته باشد را زیر سوال برده است و به تبع این توهم نابخردانه معماری ای را ایجاد کرده که تراکم شدید ساختمان ها و فروپاشیدن محیط طبیعی اطراف و جدایی مردم از اکوسیستم و فرآیندهای طبیعی را به دنبال داشته است. در دنیای کنونی افزایش بی رویه جمعیت شهرها از یک سو و توسعه بی ضابطه از سوی دیگر و هم چنین صنعتی شدن بدون توجه به آسایش و سلامت افراد در فضاهای مسکونی، جوامع بشری را در معرض بحران قرار داده است. مسکن به عنوان یکی از پدیده های واقعی از نخستین مسایلی است که بشر همواره برای دگرگونی مناسب و معقول آن در تلاش است. هدف از ساختن فقط تولید نیست بلکه کاربری آن مدنظر است؛ و کیفیت نقش مهمی را در کسب رضایت متقاضیان مسکن دارد. ارتقای کیفیت مجتمع های مسکونی، یکی از عوامل تأثیرگذار بر مطلوبیت محیطی در نظر گرفته می شود که می تواند کیفیت زندگی و رضایت مندی ساکنین مجموعه های مسکونی را تحت تأثیر قرار دهد. باور بنیادین این پژوهش بر آن است که بشر به عنوان یک گونه ی زیستی، همواره پیوندی غریزی و فطری بین انسان ها و دیگر سیستم های حیات را برای خود قائل است، با تشخیص نیاز فطری انسان برای برقراری ارتباط با طبیعت به همراه پایداری و استراتژی های جهانی طرحی برای خلق محیط هایی که تضمین کننده کیفیت زندگی و معماری سبز باشد را در پی داشته است. روش مورد استفاده بر حسب هدف، روش تحقیق کاربردی و شیوه ی مطالعه بر حسب روش و ماهیت، تحقیق توصیفی تحلیلی می باشد و گردآوری اطلاعات آن بر مبنای مطالعه منابع کتابخانه ای و تحلیل محتوایی آن ها بوده است، نتایج حاصل از پژوهش مبین این موضوع است که با ایجاد ارتباط بین انسان و طبیعت می توان به یک فضا، با کیفیت مطلوبی دست یافت و ارتقای کیفیت محیط زندگی نیز به معنای عرضه پاسخ های مناسب و متنوع از طریق محیط، به نیازهای متفاوت فیزیولوژیکی و روان شناختی کاربران آن فضاست.
رابطه معنایی میان انسان و طبیعت مبتنی بر بنیاد حکمت متعالیه (نقش گرایش های زیست دوستی انسان در تعالی و کمال او)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۶
115 - 155
حوزه های تخصصی:
هدف: عالم طبیعت، مظهر الوهیت و حرکت است. جوهر وجود انسان اگر با طبیعت عجین گردد، هم خود در سفری روحانی قرار خواهد گرفت و هم به ظهور علوم نوینی جهت ایجاد جهانی سبزتر و پاک تر قدم برخواهد داشت. انسان متأله به عنوان خلیفه الله طبیعت مقدس را حفظ می نماید. پژوهش انجام شده باهدف بیان نسبت الوهیت موجود در طبیعت با تعالی روح آدمی در پی ایجاد نسبت هایی فلسفی و علمی میان تعالیم صدرالمتالهین درباره طبیعت با فناوری های نوین زیست دوست، به جهت ارتقا کیفیت زندگی انسان ها می باشد. روش شناسی: پژوهش به روش کیفی (نظریه زمینه ای) با راهبرد تحلیل داده انجام شده است، کدگذاری سیستماتیک اشتراوس و کوربین انجام شده است. داده های پژوهش به صورت متنی و معنایی و از طریق هجده مصاحبه عمیق به دست آمده اند، سپس با منطق استقرایی و به صورت تحلیل تفسیری موردبررسی قرار گرفته اند و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار مکس کیو دی ای[1] انجام شد. یافته ها: پارادایم به دست آمده از نتایج، حاکی از نسبت مستقیم دو حوزه حکمی طبیعت و محیط زندگی عینی انسان می باشد که نشان می دهد، جوهر وجودی آدمی در مجاورت با طبیعت در حرکت رو به کمال قرار خواهد گرفت. نوآوری (ارزش): تحلیل معنایی رابطه انسان و طبیعت بر بنیاد حکمت متعالیه، به دو حوزه معماری زیست دوست و فلسفه حکمت متعالیه صدرالمتألهین پرداخته است. مطالعه میان رشته ای در این دو حوزه امری نوین می باشد که به تحلیل یک اندیشه فلسفی در دنیای طراحی جدید پرداخته است. نتیجه گیری: حکمت متعالیه صدرالمتالیهن در موارد بسیاری از جوهر موجود در طبیعت و نسبت آن با انسان یاد کرده است. زندگی در محیط های طبیعت دوست عاملی بر ارتقا کیفیت زندگی انسان می باشد. با صنعتی شدن زندگی، ضرورت وجود فناوری های نوینی گیاهی، در محیط زندگی انسان، احساس می شود. مقولاتی چون توسعه انسانی، بالندگی و تغییر انسانی، نتایج به دست آمده از پارادایم پژوهش می باشند که خود مبرهن تحولی در ارتقا کیفیت زندگی انسان ها هستند.
آنتروپوسن و ضرورت نوعی رهیافت میان رشته ای: شبکه انسان-طبیعت-جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوران آنتروپوسن «عصر انسان» با عاملیت بی سابقه انسان در دگرگونی های طبیعت جاندار و بی جان در سطح سیاره ای مشخص می شود. این دگرگونی ها چنان فراگیر و چندبعدی شده اند که برای بررسی علل، عوامل درگیر، و پیامدها مطالعات میان رشته ای ضروری به نظر می رسد. همچنین مفهوم پردازی های تازه ای نیاز است که به فهم این شرایط نوپدید کمک رسانند و راه را برای تحلیل های تجربی و دریافت های نو بگشایند. آغازگاه این راه ، نقد دیدگاه های مدرنیستی مستقر است که با تمایزگذاری میان طبیعت و جامعه، طبیعت را به نیروهای بیرونی، کنترل پذیر و سودمند فرو می کاهند؛ در حالی که انسان را فعال مایشاء پیش فرض گرفته اند و کنش های او را به نوع ابزاری آن فروکاسته اند. چنین نقدی را می شود با نوعی بازاندشی از رابطه انسان و جامعه و طبیعت کامل کرد. این مقاله با استفاده از مطالعه اسنادی و با اتخاذ رهیافتی تطبیقی بحث های مرتبط را از رشته های گوناگون گرد می آورد و مقایسه می کند، تا ابعاد آنتروپوسن روشن و ادبیات مرتبط نقادانه بررسی شود. یافته های این مقاله نشان می دهد که شرایط دوران آنترپوسن، پیامدهایی برای اندیشه و مفهوم پردازی جامعه شناختی دارند. به عبارتی، برخی از مفاهیم مسلط در جامعه شناسی مانند عاملیت نیازمند بازنگری و برخی مناسبات مانند مناسبات انسان/طبیعت و طبیعت/جامعه نیازمند توجه جدی تری هستند. در نتیجه، این مقاله برای نوعی جایگاه مفهوم پردازی شده از طبیعت در ساخت و دگرگونی حیات فردی و جمعی استدلال می کند و شبکه انسان-طبیعت-جامعه را به عنوان راهی برای فهم شرایط دگرگون شونده زیست محیطی سیاره ای در دوران آنتروپوسن پیشنهاد می کند.
تحلیل نمودهای تزیینی نما در روستاهای بلوچستان مرکزی و جستجوی ارتباط آن با صنایع دستی این ناحیه (نمونه موردی: روستای پتان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
275 - 296
حوزه های تخصصی:
نقوش و تزئینات، یکی از مظاهر تجلی اندیشه ها، باورها و احساسات اقوام و مناطق بوده اند. این امر به واسطه دوری نسبی روستاها از شهر و فقدان انگیزه های نمایشی به ویژه در پیکره معماری، اغلب در این مناطق اصالتی دوچندان دارد. باتوجه به بُعد مسافت استان سیستان و بلوچستان نسبت به سایر مناطق، نوشته ها و مستندات اندکی از بناهای بومی به ویژه تزئینات آن وجود دارد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی است و روش جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی می باشد. نتایج حاصل بیانگر وجود شباهت های فرمی در تزئینات به کار رفته در جداره های بیرونی بناها و تأثیرگذار در سیمای بصری بافت می باشد. براساس نتایج و درصدهای گرفته شده می توان گفت که ارتباط نزدیکی بین نقوش تزئینی معماری بلوچستان با سایر دست سازه های این خطه به ویژه هنر سوزن دوزی و سفال از نظر نوع نقوش به کار رفته و نظام قرارگیری آن ها در کنار یکدیگر وجود دارد. در نهایت، به نظر می رسد که می توان گفت نقوش و تزئینات معماری روستای پتان کاملاً متأثر از نقوش صنایع دستی این روستا می باشد نه معکوس آن که تاکنون تصور می شد.اهداف پژوهش:بازخوانی نظام تزئینات در معماری بومی بلوچستان.ارتباط تزئینات در معماری بومی بلوچستان با سایر هنرهای سنتی منطقه.سؤالات پژوهش: آیا ارتباط نزدیکی بین نقوش تزئینی معماری بلوچستان با سایر دست سازه های این خطه وجود دارد؟نقوش و تزئینات معماری روستای پتان از نقوش صنایع دستی این روستا چه تأثیری پذیرفته است؟
مقایسه تطبیقی آفرینش معماری به روش قیاس با طبیعت در میان دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۲۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۳
27 - 50
اصول و الگوهای موجود در پدیده های طبیعی از روش های آفرینش و خلق ایده در طراحی معماری محسوب می شود. پژوهش حاضر شامل دو بخش می باشد. بخش اول به معرفی و شناخت روش قیاس در طبیعت و انواع آن پرداخته و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به بررسی دیدگاه ها، گروه بندی و تحلیل این دیدگاه ها پرداخته می شود. در بخش دوم عملکرد دو گروه از دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد معماری دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه جندی شاپور دزفول در نحوه برخورد با طبیعت و روش قیاس، با استفاده از مطالعه ای تجربی و به صورت اسکیس ارزیابی شده است. اسکیس ها از لحاظ نوع الگوبرداری و روش قیاس، در سه دسته قیاس فرمی (سطحی)، ساختاری (عملکردی) و مفهومی و بر اساس الگوهای طبیعت که دارای مشخصات ظاهری، ساختاری و مفهومی بوده، دسته بندی شده اند. نتایج نشان می دهند اهداف دانشجویان مقطع کارشناسی از انتخاب الگوها، شامل فرم، عملکرد، نمادگرایی، زیبایی، احساسات، فرایند طراحی، طبیعت، اقلیم و سازه بوده و اهداف دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد، شامل عملکرد، فرم، نمادگرایی، احساسات، اقلیم و سازه بوده است. فرم طبیعت در بین دانشجویان کارشناسی و عملکرد طبیعت در بین دانشجویان کارشناسی ارشد بیشترین کاربرد را داشته است.
جهانبینی، فرهنگ و حقوق محیط زیست
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۴ زمستان ۱۳۸۱ شماره ۱۶
103 - 127
موضوع حقوق محیط زیست و حفاظت از آن ظاهراً موضوعی جدی است که پس از مواجهه انسان دوران صنعت با بروز مشکلات ناشی از استفاده بی رویه از منابع طبیعی و تخلیه انواع آلودگی ها در محیط زیست، مورد توجه متفکران و قانونگذاران و دولت ها قرار گرفته است. متعاقب توجه جهان صنعتی غرب به این موضوعات، ممالک جهان سوم نیز به تدریج به قافله طرفداران حفاظت پیوسته اند. از آنجایی که وضعیت حاضر چیزی جز تجلی عینی اصول حاکم بر جهان بینی مغرب زمین، غفلت از مبانی معنوی علوم مهندسی، بی اعتنایی به اخلاق مهندسی، استفاده بی رویه از منابع طبیعی و تخریب محیط زیست طبیعی نیست، توجه به وضعیت حاضر و شناخت آن و همچنین، توجه به مبانی فرهنگ ایرانی در مورد محیط زیست (که می تواند و باید مور توجه جملگی متخصصان و مهندسان که به هر حال با مواد طبیعی سرو کار دارند و حاصل فعالیت آنها تغییر در محیط زیست است) یکی از مهمترین گامهاست. در واقع، سخن در این است که بدون توجه به جهان بینی و فرهنگ و نحوه نگرش انسان به عالم هستی امکان تبیین، تدوین، ارزیابی و نقد حقوق حفاظت از محیط زیست ممکن نیست. مقاله حاضر که به منظور وضوح مباحث مربوط نگاشته شده است، تجزیه و تحلیل خود را با عناوین زیر مطرح کرده است: مقدمه و کلیات، مقام طبیعت در جهان بینی اسلامی و فرهنگ ایرانی، تفاوت های نگرش به طبیعت، اجمالی از وضعیت امروز و نتیجه گیری و پیشنهادها.
حمایت از منابع زیست محیطی در فرهنگ اسلامی
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۷ بهار ۱۳۸۴ شماره ۲۵
45 - 55
در این مقاله مشکل تخریب محیط زیست در دو بخش مورد بررسی قرار گرفته است و بخش نخست به جنبه نظری اختصاص دارد. علت اساسی تخریب محیط زیست و از میان رفتن منابع ارزشمند طبیعت که به نابودی محیط زندگی انسان انجامیده است، نگرش و رویکرد جدیدی است که انسان پس از دوران رشد علمی جدید و صنعتی شدن به طبیعت داشته است. علم جدید طبیعت را به مثابه ماده ای بی جان می داند که انسان قدرت و اجزاه هرگونه دخل و تصرف را در آن دارد و مشکل تجاوز به طبیعت از همین جا ناشی می شود، حال آن که در فرهنگ های سنتی شرق و به ویژه اسلام و در تصور و اندیشه شیعی و ایران زرتشتی قبل از اسلام طبیعت و دیعه ای الهی است که انسان موظف به رعایت احترام، قداست و حفظ تعادل در آن است. در بخش دوم آموزش؛ یعنی تعمیق رویکر معنوی و اخلاقی و بنیان نهادن قوانین مناسب مورد بحث قرار گرفته است .
مطالعه نوع طبیعت و نگرش به آن در آثار گوته و نقاشی های فردریش و رونگه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله پژوهش این است که وجه مشخص نگرش گوته به طبیعت و تصویر طبیعت در آثار نقاشان رمانتیک آلمان چیست؟ براین اساس به شیوه توصیفی-تطبیقی وجه مشخص نگرش آنها به طبیعت واکاویده می شود. گوته مخصوصا در دوران جوانی علاوه بر تأثیری که از روسو، هردر و جنبش پیشارمانتیک طوفان و تلاطم گرفته، بیشتر نگرش رمانتیک به طبیعت داشته و در مجموع طبیعت برای او، در اشعار و برخی آثار معنی زندگی جوامع اولیه، سادگی و دست نخوردگی در مقابل تمدن (روسو)، فی البداهگی و خودجوشی طبیعت درهم آمیخته با زندگی و هنر مردمان، طبیعت زیبا و خدا است که همگی به نوعی تلقی رمانتیک از طبیعت محسوب می شود. با اینکه او از کلاسیسم هم دفاع می کند در فاوست متأثر از دیدگاه بصری هنرمندان رمانتیک به نظر می رسد این پژوهش از مطالعه نگرش فردریش و رونگه به طبیعت به این نتیجه می رسد آن دو بیشتر به طبیعت به عنوان وجه یا درجه ای از تحقق ذهن یا سوژه می نگرند تلقی رمانتیک تری است. فردریش از سمبولیسم عرفگرای آثار اولیه اش به سمت ناتورالیسم شاعرانه و پالایش یافته تری بر اساس حال و هوای گوته حرکت کرد و زاویه دید سوژه را در نقاشی ها به طبیعت مد نظر داشت. رونگه برغم توصیه گوته، در زندگی کوتاه مدت خود مفهوم رمانتیک «هیروگلیف طبیعت» را به عنوان عنصر اساسی زبان و فرهنگ نشان داد.