مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
طبیعت
حوزه های تخصصی:
بی گمان مطالعه رابطه میان انسان و طبیعت با توجه به دوره های تاریخی آن در شکل گیری معماری در بستر زمان بسیار حائز اهمیت بوده چرا که بشر از دیرباز در رابطه ای تنگاتنگ با طبیعت بوده است. این مقاله با هدف بیان چگونگی رابطه انسان با طبیعت با توجه به دوره های زمانی مشخص(تمدن های مشرق زمین) به نگارش در آمده و سوال اصلی این پژوهش آن است که رابطه انسان با طبیعت در هر یک از تمدن های مشرق زمین براساس تقسیم بندی دوره های زندگی انسان در طول تاریخ شامل ارگانیک، فراارگانیک، فروارگانیک و سمی ارگانیک از کدام نوع است؟ تحقیق از نوع تحقیق های بنیادین و توصیفی بوده و روشی جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. مقاله با مقدمه ای از اهمیت تعامل انسان و طبیعت شروع و سپس تقسیم بندی دوره های زندگی انسان در طول تاریخ، چگونگی تعامل انسان و طبیعت در دوران پیش از تاریخ و سپس هر یک از تمدن های مشرق زمین شامل رابطه انسان و طبیعت در تمدن بین النهرین، مصر باستان، ایران، هند، چین و ژاپن تشریح و سپس در مرحله تحلیل آن ها به تفکیک دوره، چگونگی رابطه انسان با طبیعت و نحوه برخورد او مورد بررسی قرار گرفته و در جداول تحلیلی اصلی ترین این مفاهیم را طبقه بندی می کند. پژوهش نشان می دهد که در اکثر فرهنگ ها و تمدن های مشرق زمین ارتباط نزدیکی بین انسان و طبیعت وجود داشته و همسویی با طبیعت ملاک اکثر این تمدن ها بوده است.
بررسی تاثیر طبیعت بر طراحی مجتمع های مسکونی در شهرستان شیراز
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر نگرش کمی به موضوع مسکن، رویکرد سودگرایانه نسبت به زمین، عدم توجه به معنا و کیفیت فضایی و غفلت از تاثیر گذاری محیط بر روان آدمی منجر به نادیده گرفتن بسیاری از نیازهای اساسی انسان از جمله ارتباط او با طبیعت شده است. این درحالی است که باور داریم انسان جزئی از طبیعت است و تدوام و پویایی زندگی او در گرو ارتباط نزدیکش با طبیعت می باشد. از سوی دیگر با نگاهی اجمالی به معماری گذشته شاهد ارتباط قوی میان طبیعت و معماری در اقلیم ها و نقاط مختلف جهان می باشیم که این ارتباط از طریق راهکارهای خلاقانه ای صورت پذیرفته که هم اکنون نیز نیاز به مطالعه و شناخت دارد. این ارتباط متوازن میان طبیعت و معماری در گذشته نه تنها حافظ محیط زیست بوده بلکه باعث کاهش خطرات و بلایای طبیعی بر زندگی انسان بوده است از این رو در این پژوهش بر آن شده ایم که با در نظر گرفتن چند فاکتور طبیعت اعم از گل ، آب، درختچه های سبز و چمن، به بررسی تاثیر کلی طبیعت بر طراحی مجتمع های مسکونی بپردازیم برای پرداختن به این بحث از پرسشنامه محقق ساخته 18 سوالی و توزیع آن بین 100 نفر از ساکنین مجتمع های مسکونی شهر شیراز و تحلیل داده های بدست آمده در نرم افزار spss بهره گرفته ایم. نتایج بدست آمده ناشی از تحلیل T تک متغیره و آزمون آنوا و توکی حاکی از آن است که طبیعت آب و گل بیشتر از طبیعت درختچه سبز و چمن تاثیر بهتر و بسزا تری در طراحی مجتمع های مسکونی شهر شیراز داشته اند.
گذار از خلیج ناپیمودنی میان قلمرو طبیعت و قلمرو اخلاق؛ معنا و نحوه ی تحقق آن در زیباشناسی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانت در نقد اول اصول متافیزیک طبیعت را و در نقد دوم اصول متافیزیک اخلاق را ترسیم کرد. چون این دو نوع اصول از هم متمایز بودند میان طبیعت و اخلاق گسستی پدید آمد که کانت از آن به خلیج یا مغاک تعبیر کرد و تأکید ورزید که ناپیمودنی است؛ یعنی اگر فقط نقدهای اول و دوم را لحاظ کنیم باید به ثنویت یا دوپارگیِ مطلقِ سوبژکتیویته گردن بنهیم. اما در نقد سوم این وظیفه را بر عهده می گیرد که امکان گذار میان این دو پاره را تبیین کند و سوژه را به وحدت برساند. در این مقاله می کوشیم معنای این سخن را که میان طبیعت و اخلاق گذار رخ می دهد تبیین کنیم و در وهله دوم نشان می دهیم که این گذار چگونه رخ می دهد. اما قبل از آن، باید تعابیر استعاری «خلیج» یا «مغاک» را به تعابیر منطقی برگردانیم تا صورت بندی مسئله به شکل درست خود درآید. به محض انجام این کار «معنا»ی گذار و چیستی آن روشن می شود. برای ترسیم نحوه تحقق آن باید مفاهیم زیبا و والا را پیش بکشیم. گذار در امر زیبا در سه پدیده انجام می شود: علاقه عقلی به زیبا، پدیده نبوغ و نمادبودن زیبا برای اخلاق؛ که هر سه بر اساس غایتمندی صورت طبیعت انجام می شوند. اما در امر والا که بی صورت است باید از این غایتمندی فراتر رفت. معلوم خواهد شد که والا از دو جنبه امکان گذار را نمایش می دهد: با پیش آوردن ایده انسانیت و اخلاق و دیگر با بازنمود زیباشناختی قوه عقل «به عنوان هم نظری و هم عملی» که چیزی جز وحدت نیست.
همجنس گرایی، تربیت یا طبیعت؟ مروری بر زمینه های نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
153-164
حوزه های تخصصی:
همجنس گرایی به کشش جنسی، عاطفی و رمانتیک شخص به همجنس خود گفته می شود. در برخی جوامع این گرایش قانونی و طبیعی و در برخی جرم و اختلال تلقی می شود؛ که می تواند به دید فلسفی و سبب شناختی این گرایش مربوط باشد و بر قوانین، سیاست و روانشناسی آن جامعه تأثیرگذار باشد. این مقاله به روش پژوهش مطالعات کتابخانه ای و یادداشت برداری و خواندن اسناد و جمع آوری مطالب علمی در مقالات بین المللی، درزمینه سبب شناسی همجنس گرایی و تربیتی یا سرشتی بودن آن در پایگاه های فارسی و انگلیسی زبان از سال های 1970 تا 2020 انجام گرفت. مرور یافته ها نشان داد که عوامل ژنتیکی، آناتومی مغز، هورمونی، محیطی، آموزشی و روانی بر سبب شناسی این گرایش دخیل هستند، اما توافقی بر سر آن ها وجود ندارد. چنانچه به نظر می رسد برای هر شخص همجنس گرا علت منحصربه فردی در سبب شناسی وجود دارد. دو دیدگاه کلی و متضاد وجود دارد. دیدگاه اول بیان می دارد که این گرایش بیشتر سرشتی است و لذا نباید جلوی گرایش طبیعی فرد را گرفت. دیدگاه دوم اذعان می دارد که این گرایش بیشتر تربیتی است اما اگر سرشتی نیز باشد، فرد باید رفتار جنسی خود را کنترل کند، به این معنا که فرد اختیار دارد که این رفتار را انجام دهد یا ندهد. امید است با شناخت این مباحث، خدمات روان شناختی مفید، حرفه ای و اخلاقی به مراجعان همجنس گرا ارائه شود.
بازشناسی مفهوم طبیعت در فلسفه سهروردی در پرتو نقد صورت نوعیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
111 - 132
حوزه های تخصصی:
سهروردی در آثار خود، وجود و ضرورت صورت های جوهری انواع را مورد نقد و ابطال قرار می دهد. نفی وجود صورت های نوعیه، مستلزم نفی دو قاعده مهم در فلسفه مشاء است؛ اول آنکه جوهر فقط به جوهر متقوم است و عرض نمی تواند مقوم جوهر باشد، و دوم آنکه ذاتیات در جواهر به حمل متواطی و نه تشکیکی، بر ذات خود حمل می شوند. پرسشی که در این میان مطرح می شود، آن است که نفی صورت نوعیه در دستگاه فلسفی اشراق چه جایگاهی دارد و با چه هدفی صورت گرفته است؟ با توجه به شیوه استدلال سهروردی درمی یابیم که او با آگاهی از لوازم نفی صورت نوعیه و پذیرش تقوم جوهر به هیئات و نیز تشکیک در ماهیت، آن ها را در اثبات مثل و مدبرات مفارق به کار می گیرد و از این رهگذر به مفهوم نوی از طبیعت دست می یابد. طبیعت در این معنا و مفهوم نو، به منزله مبدأ تدبیر نوری عالم اجسام توسط ارباب انواع و به بیانی دیگر، مبدئیت نور برای حرکت های گوناگون اجسام است.
رابطه انسان و طبیعت در باغ ایرانی از منظر معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
27-41
حوزه های تخصصی:
با اندک نگاهی به آثار هنری ایرانیان و تأملی کوتاه در آن ها درمی یابیم که سرچشمه تمامی هنرهای ایرانی برگرفته از تجسم عینی اندیشه مردمانی است که تاش کرده اند جهان بینی خود را در قالب آن هنر بیان کنند. طبیعت دستاورد معمار هستی، خداوندگار عالم است و اغلب برای معماران سرچشمه الهام بوده است. به دلیل گرایش ذاتی و فطری انسان ها در تعامل با طبیعت و تأثیرات قابل توجه ارتباط با طبیعت در روح و جسم آدمی ، بشر همواره ب هدنبال ایجاد رابطه ای منطقی و مناسب میان فضای درون و طبیعت بیرون بوده است. امروزه نیاز جسم ی و روحی انسان به برقراری ارتباط با طبیعت موجب گردیده که در همه جوامع، طبیعت به مثابه میراث فرهنگی تلقی شود؛ از ای نرو باغ ایرانی ب هعنوان نمونه متعالی از منظر ایران، تصویر باورهای انسان ایرانی اسامی در بطن تاریخ است که علی رغم ناملایمات، همچنان به عنوان الگویی موفق از آن یاد می شود. باغ در مقام برخوردگاه آدمیان و اندیش ههایشان و به عنوان میعادگاه زمین و آسمان و نقطه تلاقی عملکرد و پندار، بهترین جای تجربه عرفانی است. هدف اصلی پژوهش حاضر توجه به ارتباط انسان با طبیعت، عناصر طبیعی و تشخیص جایگاه باغ ایرانی در نوع برخورد انسان با طبیعت است. روش پژوهش ضمن مطالعه اسنادی و کتابخان های و مطالعات تطبیقی از نوع توصیفی است. نتایج به دست آمده حا کی از آن است که ارتباط با طبیعت ضرور یترین شرط برای هنرمند است. هنرمند انسان است: او خود طبیعت است، بخشی از طبیعت و در میان فضای طبیعی، طبیعت در بسیاری از راهبردهای منتهی به خلاقیت معماری تأثیر می گذارد. طبیعت همیشه در همه جا حاضر و طبقه بند یناپذیر و ب همثابه ابزاری بسیار قدرتمند برای الها مبخشی است. حضور آن در استعاره، تقلید، تغییرپذیری فرم و مصالح معماری آشکار است.
بازخوانی خانه های تاریخی شهر شیراز با تاکید بر جایگاه مولفه های طبیعی در حیات قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
47-62
حوزه های تخصصی:
تعالیم اسلامی انسان را به عنوان جانشین خداوند تبارک و تعالی در زمین معرفی می نماید. بنابراین انسان خلیفه الله باید در پی تجلّی دادن کیفیاتی باشد که به ایجاد محیط مناسبی برای زندگی انسان و توسعه زمین بینجامد. انسان در برخورد با پدیده ها و همینطور اعمال خویش باید اصولی را مرعی دارد که اهم آنها از طبیعت نیز (به عنوان خلق الهی) قابل استنباط و استنتاط هستند و از جمله مهم ترین آنها رعایت عدل است. برای شناخت مبانی تفکری که حفاظت از طبیعت و عناصر طبیعی را در جامعه ای به عنوان یک فرهنگ و باوری قوی ایجاد می کند، توجه به منابع و مأخذ اصلی آن تفکر ضرورت دارد. در مواجهه و تماس با طبیعت و عناصر طبیعی یکی از مهم ترین منابع فرهنگ ایرانی قرآن کریم است که تعالیم آن جهت دهنده و کمال بخشنده فرهنگ ایرانی بوده است. آیات قرآن و احادیث و تعالیم پرحکمت اسلامی همواره طبیعت و عناصر آن را مهم و قابل توجه دانسته است و فقه شیعه نیز بر حکم تحریم شرعی در مورد استفاده ناروا از طبیعت تفاسیر متعدد داشته است. مقاله حاضر ضمن بیان مؤلفه های هویت طبیعی مؤثر در معماری و تأکید آیات و روایات قرآنی بر هریک از آنها به عنوان متغیرهای اصلی تحقیق در «حیات»، به بیان جایگاه این مؤلفه ها در معماری مسکونی ایرانی اسلامی و به ویژه «حیاط» می پردازد و برای نمونه خانه های تاریخی دوره های زندیه، قاجاری و پهلوی در شیراز مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین راهکارهایی برای دوران کنونی بیان می گردد تا حیات طیبه اسلامی مورد توجه اندیش ورزان قرار گیرد. روش تحقیق این مقاله، کیفی است و روش جمع آوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای و اسنادی می باشد. نتایج حاصله حاکی از آن است که بین آیات قرآنی و احادیث و توجه به «حیات» و «مسأله سکونت در معماری مسکونی ایرانی اسلامی» می توان رابطه ای دانست که با توجه به مؤلفه های هویت طبیعی هر اقلیم این مسأله خود را بروز می دهد.
فناوری بایومیمیک و الهام از طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
47-55
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پیشرفت تکنولوژی پیش درآمدی برای ظهور روش های متنوع در زمینه الهام از طبیعت مانند بایومیمیک شده است که موجبات عدم تشخیص نحوه الگوبرداری و چگونگی الهام از طبیعت را به قصد بررسی علمی پروژه های معماران از منظر بایومیمیک فراهم کرده است. هدف پژوهش حاضر تعریف الگویی با استفاده از فناوری بایومیمیک و الهام از طبیعت بود. نتیجه گیری: عملکردگرایی از مشخصات بارز سبک بایومیمیک معماری است. معماری کالاتراوا ارگانیک ساده، اندام وار و عاری از پیچیدگی های فرمی گائودی است. الهامات وی از طبیعت در سطوح استعاره ای، تقلید فرمی و عملکردی و در آثار گائودی ، گاه تنها به صورت عینی و تقلید فرمی دیده می شود. حرکت و عملکردگرایی در کارهای کالاتراوا به علت دوره های متفاوت زمانی و پیشرفت تکنولوژی و تاثیرپذیری از معماران سازه گرا، در قیاس با گائودی نمود بیشتری می یابد. کالاتراوا در معماری تحت تاثیر گائودی بود. کالاتراوا با لحن روز و بهره گیری از سازه و تکنولوژی، در بستر مدرن از فرهنگ و بوم خود فراتر می رود، حال آنکه گائودی با رشد در بستر نئوکلاسیسیم و با تکیه بر هندسه و تجرد فرهنگی زمان خود معمار سورئالیستی شد که با پشتوانه سمبل ها و یادمان های تاریخی و فرهنگی اسپانیا و با تاثیر از عواملی مانند محیط، بستر خانوادگی، مذهب، همزمانی با انقلاب صنعتی و تاثیر از معماران فرم گرا و سازه گرا، نه تنها نبوغ هنری خود را جاودانه ساخت بلکه بر معماران سازه گرای پس از خود نیز تاثیر گذاشت. این دو معمار در الهام از طبیعت به فرم و عملکرد توجه داشتند. گائودی را می توان معمار بایومورفیک و کالاتراوا را معمار بایومیمیک دانست.
بررسی تاثیر رویکرد سبز در زمین های بازی بر دستاوردهای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
125-134
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر رویکرد سبز (آب، خاک و گیاه) زمین های بازی بر دستاوردهای کودکان بود. دستاوردهای حضور کودک در فضای طبیعی شامل ارتقای مهارت های پرورشی، ذهنی و شناختی، تسهیل کنندگی آموزش و قابلیت احیای ارتباط کودک و طبیعت است. در این بین تسهیل کنندگی آموزش و احیا ارتباط گسسته شده کودک و طبیعت به عنوان فاکتورهایی که تنها با قرارگیری کودک در محیطی با رویکرد سبز حاصل می شود، از دستاوردهای کودک انتخاب شده و چگونگی دستیابی کودک به این دو مهم مورد بررسی قرار گرفته است. ابزار و روش ها: جامعه آماری پژوهش شامل روان شناسان و والدین کودکان ۵ تا ۱۲ساله در تهران بودند که اطلاعات آنها با استفاده از پرسش نامه جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از روش های تجزیه و تحلیل عاملی تاییدی و مدل یابی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که رویکرد سبز در زمین بازی بر دستاوردهای کودکان تاثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین نتایج نشان دادند که میزان تاثیر زمین بازی طراحی شده بیشتر از زمین بازی بکر و طبیعی بر دستاوردهای کودکان است. نتیجه گیری: علی رغم حضور بازی در تجربه تاریخی بشر و نقش آن در رشد کودک، همچنین آگاهی از تاثیر قرارگیری کودک در فضای بازی طبیعی، امروزه شاهد کاهش کیفیت فضاهای بازی و بی توجهی به رویکرد سبز در آن هستیم. براساس یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت استفاده از زمین بازی طراحی شده با رویکرد سبز تاثیر معنی داری بر دستاورد کودکان خواهد داشت.
بازشناسی ریشه های اعتقادی مساله بازیافت در معماری ایرانی اسلامی؛ با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
167-175
حوزه های تخصصی:
اهداف: مشکلات زیست محیطی متعدد لزوم تغییر رویه کنونی در تولید پسماند و کاهش نخاله های ساختمانی را نشان می دهد. این در حالی است که ظرفیت های بالای راهکارهای مبتنی بر بازیافت می تواند به افزایش بهره وری مصرف و کاهش نرخ تولید پسماند و در دید کلان نیز گامی موثر در راستای تحقق توسعه پایدار منجر شود. متاسفانه بازیافت در معماری امروز مغفول مانده است. هدف مطالعه حاضر، شناخت ریشه ها و بررسی خاستگاه نظری آن در میان ایرانیان و در اندیشه ایرانی- اسلامی است. شرکت کنندگان و روش ها: این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش داده بنیاد انجام شده است. روش جمع آوری داده ها، مطالعه میدانی و مصاحبه است. یافته ها: تجربه های موفق بازیافت در معماری ایرانی، نشان از ریشه های قوی این مساله در نظام اندیشه ایرانیان داشته است. آموزه های دینی از یک سو و ارزش های فرهنگی از سوی دیگر بازیافت را راهکاری مناسب و اصولی در میراث معماری ایرانی معرفی می کنند. محققین در این مطالعه عواملی چون تکریم و تقدس طبیعت، سفارش به حفظ آن و ایجاد مسئولیت اجتماعی را از جنبه اعتقادی و انس با طبیعت و ساده زیستی و پرهیز از زوائد را از جنبه فرهنگی زمینه ساز استفاده از استراتژی های بازیافت در معماری بررسی کردند. نتیجه گیری: به نظر می رسد مسیر احیای مساله بازیافت در معماری روز ایران جز با شناخت ریشه ها و بازتعریف جایگاه ارزش بازیافت و بررسی سابقه این موضوع در میراث معماری ایرانی محقق نمی شود. امید است مطالعاتی از این دست کمکی در راستای پیاده سازی بازیافت در معماری آینده ایران باشد.
نقش اقلیم،فرهنگ و طبیعت در معماری خانه های سنتی استان گیلان
حوزه های تخصصی:
استفاده از اقلیم،فرهنگ و طبیعت امری تاثیر گذار در معماری خانه های سنتی گیلان می باشد. در معماری این خانه ها بهره گیری از جریانات باد در تابستان امری مهم شمرده می شود و تمامی قسمت های خانه را تحت الشعاع قرار می دهد به گونه ای که دورتا دور بنا را ایوان و تلار1 در برگرفته است. ایوان ها و تلارها، به جریان افتادن کوران های2 هوا در سرتا سر خانه کمک کرده و تهویه اتاق ها از طریق بازشوهایی که به آن ها متصل است را میسر می کنند. علاوه بر آن این عناصر به کم کردن تاثیر رطوبت و نور مستقیم خورشید در فصل تابستان کمک کرده و حایل مناسبی برای جلوگیری از برخورد باران به دیوارهای خانه است. معماری گیلان علاوه بر نقش پر رنگ اقلیم در خانه های سنتی خود فرهنگ بومیان منطقه را نیز در دل خود جای داده، به گونه ای که در هر قسمت از این خانه ها می توان آن را احساس کرد. طبیعت همواره جایگاه ویژه ای در این خطه داشته و مردم به همجواری و استفاده از طبیعت عشق می ورزند. این خواسته سبب شده که در بسیاری از عناصر، احترام به طبیعت و دید منظر جایگاه ویژه داشته باشد و عمده مصالح آن را نیز مصالح طبیعی تشکیل دهد.
رابطه ساختارشکنانه فرهنگ و طبیعت: نقدی بومگرایانه بر چند سروده از سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد بوم گرا بحران های بوم زیستی معاصر را در نگرش اومانیستی (انسان محور) و تقابل میان فرهنگ و طبیعت می بیند. به همین دلیل، طبیعت از منظر این رویکرد ادبی نه صرفاً موضوعی زیباشناسانه، بلکه واقعیتی مهم و حیاتی تلقی شده و تعهد اخلاقی نویسنده نسبت به طبیعت و صیانت از آن را یک اصل می داند. سپهری از تأثیرگذاران شعر معاصر است که در درازنای دهه ها به عنوان شاعری طبیعت گرا و بدون توجه ویژه به گرایشات بوم گرایانه اش به بوته نقد گذاشته شده است. این در حالی است که شاعر با برهم زدن ساختار تقابلی فرهنگ/ طبیعت با رویکردی بوم گرایانه در بسیاری از سروده هایش بر رابطه ای تعاملی میان این دو پدیده تأکید دارد. بر همین اساس، پژوهش پیش رو با رویکردی توصیفی- تحلیلی ضمن نمایاندن این تقابل ها در چند سروده مشهور شاعر، به واکاوی آن ها در این چارچوب نقدی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که سپهری با مردود دانستن برتری فرهنگ در نگرش اومانیستی و ارائه نگرش خاص خویش به طبیعت از دریچه بوم شناسی ژرف نگر و بازشناساندن جایگاه انسان در آن سعی در اصلاح نگرش و رویکرد مخاطب نسبت به طبیعت و برقراری رابطه ای تعاملی با آن دارد.
الطبیعه الحیه فی شعر ابن الرومی(مقاله علمی وزارت علوم)
کانت الطبیعه مذ قدیم الزمن موضع الإهتمام عند الإنسان ویلازم وصفها النفس البشریه خاصه فی طور البداوه. فقد عرف الأدباء والشعراء فی الأدب العربی وصف الطبیعه من قدیم الزمن واشتهر کثیرون منهم بوصفها کإمرئ القیس وذی الرمه واستمدوا من مظاهرها فی تشبیهاتهم وتعابیرهم الشعریه. أما الشاعر الذی اشتهر بوصف الطبیعه فی العصر العباسی فهو ابن الرومی فإن الطبیعه بالنسبه له تحقیقاً لأمانیه واحلامه الفاشله، إذ یصف المشاهد متوحده بین مظاهرها حتى غدا وصفه الوجدانی للطبیعه، بوحا واعترافا بخفایا ضمیره، فلهذا اشتهر ب«الفانی فی الطبیعه». القسم الأهم من شعره یرجع الى الطبیعه الحیه وقصدنا من الحیه هنا المتحرکه منها ففی هذا القسم قام بتصویر الطیور والحشرات والحیوانات الألیفه والوحشیه مستلهما بالتشابیه الرائعه والأستعارات البدیعه؛ کما رسم من هذه الطبیعه لوحات جمیله تعکس شخصیته وذاته المخذوله.
تأثیر بازی در فضای باز طبیعی و سرپوشیده بر رشد اجتماعی و ادراکی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
103-120
حوزه های تخصصی:
رشد همه ابعاد وجودی کودک از حرکت سرچشمه می گیرد. فراهم سازهای محیطی به عنوان یک عامل تحریک کننده برای استفاده بیشتر از فرصت ها مطرح هستند و باعث گسترش تغییرات رشدی می شوند.پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بازی در دو فضای باز طبیعی و سرپوشیده بر رشد اجتماعی و ادراکی کودکان پیش دبستانی انجام شد. در این مطالعه از روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، با روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. نمونه آماری پژوهش 30 نفر از کودکان پیش دبستانی 5/4 تا 5/6 ساله بودند که 15 نفر از آن ها در مدرسه طبیعت (فضای باز طبیعی) و 15 نفر دیگر در مهدکودک (فضای سرپوشیده) ثبت نام کرده بودند. برای سنجش رشد اجتماعی از مقیاس بلوغ اجتماعی واینلند(1953) و برای ارزیابی رشد ادراکی از آزمون یکپارچگی بینایی-حرکتی بیری-بوکتنیکا(1961) استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس مرکب نشان داد که فعالیت در فضای باز و سرپوشیده بر رشد اجتماعی و ادراکی کودکان تأثیر مثبت و معنا داری داشت، اما بازی در طبیعت اثر بیشتری بر رشد اجتماعی و ادراکی کودکان نسبت به فضای سرپوشیده داشت؛به طوری که 84 درصد از تغییرات در بهره اجتماعی کودکان و 88 درصد از تغییرات در یکپارچگی بینایی-حرکتی آن ها ناشی از فعالیت در فضای باز و طبیعت بود؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت محیط طبیعی نسبت به محیط سرپوشیده بهبود بیشتری در رشد اجتماعی و ادراکی کودکان دارد؛ براین اساس، پیشنهاد می شود در دوران حساس کودکی، کودکان در فضاهای طبیعی فعالیت بیشتری داشته باشند.
گسست ماکیاوللی از مبانی فلسفه سیاسی ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
333-361
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش درصدد توضیح این موضوع هستیم که چگونه نیککولو ماکیاوللی، مبانی اندیشه سیاسی کلاسیک را به صورت بنیادین مورد نقد قرار می دهد و در گسست از آن مبانی، راه را برای ایجاد نگرشی جدید به سیاست و همچنین تأسیس علم سیاست هموار می کند. در این جستار، فلسفه سیاسی ارسطو به عنوان نماینده منطق اندیشیدن سیاسی کلاسیک مطرح شده است و این اندیشه را بر اساس سه اصطلاح استراتژیکِ طبیعت، بخت و فضیلت و همچنین نسبت پیچیده میان آن ها و ارتباطشان به سیاست در منظر ارسطو، مورد تفسیر و بررسی قرار می دهیم و نشان خواهیم داد که سیاست دنباله نگاه طبیعت محور و اخلاق محور ارسطوست. همچنین به صورت همزمان می پردازیم به اینکه چگونه ماکیاوللی با سه اصطلاحی که در مقابل اصطلاحات ارسطو وضع می کند (که عبارتند از قدرت، ویرتو و میهن) مبانی اندیشه سیاسی ارسطو و همچنین به تبع آن اندیشه سیاسی کلاسیک را بی اعتبار می کند و راه را برای ایجاد اندیشه سیاسی جدید که در بیرون میدان جاذبه قدرت طبیعت، قدرت اخلاق و قدرت بخت شکل می گیرد، باز می کند. جایی که آدمی تنها با اتکا به اراده خود و ویرتو و بدون نیاز به نیروی طبیعت و بخت، منطق مناسبات سیاسی را به نفع خود بر هم می زند.
بررسی اجمالی مفهوم طبیعت در سه نقد کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
363-385
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، بخشی است از تحقیقی درباره رابطه سه نقد در فلسفه کانت، مبتنی بر مفاهیم اساسی فلسفه انتقادی. یکی از این مفاهیم، طبیعت است. طبیعت در فلسفه انتقادی، مجموعه متعلَقهای فعالیت حکم کردن است، و چون این فعالیت، بنحو خودآیین یعنی مطابق اصول استعلایی انجام می گیرد طبیعت نیز افقی است که با این اصول تقویم می شود. طبیعت در نقد اول، قلمرو متعلَقهای شناختِ متناهی از جهت صورتشان است، و توسط اصول استعلایی فاهمه تقویم می شود. تقویم ماتقدم صورت عین و نه ماده اش، متوقف است به تناهی شناخت انسان. طبیعت در نقد دوم، قلمرو متعلَقهای عقل عملی است که اراده های آزادند و توسط قانون اخلاقی تقویم می شود. غایت بودن این طبیعت، نشان تناهی عمل انسان است. طبیعت در نقد سوم، افقِ ماتقدمِ گشوده شده توسط اصل استعلایی حکم تأملی است یعنی حوزه ای است که در آن انسان به تأمل در متعلَقهای شناخت از جهت کثرت و عدم ضرورتشان می پردازد، که این نیز وجه دیگری از تناهی در شناخت انسان است. بدین سان سیر تحلیل طبیعت در سه نقد، سیر تحلیل تناهی انسان است. این تحلیل در تمامیتش نشان می دهد که انسان، یعنی موجود آزاد متناهی در جهان محسوس، به چه معناست. چنین است که تحلیل کانت از مفهوم طبیعت در سه نقد، بخشی از تلاش اوست در جهت پاسخ دادن به آن سؤال واحد که به گفته او مسئله اصلی فلسفه انتقادی است: «انسان چیست؟»، و چنانکه می بینیم فهم این پاسخ، و ازین رو فهم فلسفه انتقادی، فقط با درنظرآوردن هر سه نقد ممکن می شود.
طبایع چهارگانه و تأثیرشان در رؤیا از نگاه متکلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
239 - 255
طبایع چهارگانه عبارت است از گرمی و سردی و تری و خشکی که به گمان معتقدان به آنْ همه اجسام عالم از جمله بدن انسان از آنها تشکیل شده است و دگرگونی در ترکیب آنها بر وضع بدن و کارکردهایش اثر می گذارد. رؤیا دیدن یکی از این کارکردهاست که ماهیت آن با تغییر طبع بدن تفاوت می یابد. متکلمان مسلمان مواجهه های مختلفی با مفهوم طبایع چهارگانه داشته اند. شدیدترین مخالفت با مفهوم طبع و تأثیر طبایع چهارگانه در رؤیا را در کلام اشعری می یابیم. در مقابل، طیف گوناگونی از متکلمان (از جمله بعضی معتزله، شیخ مفید از شیعه، ماتریدی و ابن حزم) طبایع چهارگانه را پذیرفته و بعضی به تأثیر طبایع در خواب ها تصریح کرده اند. در این مقاله، پس از طرح تصویری کلی از گفتار مخالفان و موافقان طبایع در میان متکلمان، دلایل اصلی مخالفت و موافقت اهل کلام با طبایع چهارگانه بررسی می شود و سپس در پیوند با این رویکردها گزارش و تحلیلی از بحثهای متکلمان در باره تأثیر طبایع در رؤیا می آید.
تبیین معیارهای حیات مبتنی بر علم بیونیک در برنامه ریزی و طراحی سکونتگاه های انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبیعت طی میلیاردها سال به سعی و خطا پرداخته و در این مدت فقط کارآمدترین ساختارهای طبیعی باقی مانده اند که می توانند با واسطه علم بیونیک منبع الهام انسان و راه گشای چالش های انسانی باشند. از طرفی، سکونتگاه های انسانی، به عنوان مهم ترین و عمده ترین بخش از زیستگاه های انسانی، با وجود فناوری های پیشرفته، در مقایسه با گذشته کیفیت مطلوبی ندارند. از این رو، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که معیارهای حیات بر مبنای اصول علم بیونیک به منظور استفاده در برنامه ریزی و طراحی سکونتگاه های انسانی چیست؟ برای پاسخ به این پرسش ضروری است اصول علم بیونیک شناخته شود تا بتوان با نگاه عمیق تر در سیستم های زنده کیفیات ویژه و حیات را به سکونتگاه های انسانی بازگرداند. پژوهش حاضر براساس هدف بنیادی است که به روش توصیفی- تحلیلی به انجام رسیده است. در بخش اول نظریه های پایه به روش کتابخانه ای جمع آوری و متناسب با هدف و در جهت شکل گیری چارچوب نظری پژوهش به روش استدلال منطقی تجزیه و تحلیل شده است. در ادامه، با استفاده از روش دلفی و طی سه راند پیمایشی متوالی معیارهای حیات جمع آوری، دسته بندی، تعدیل، تلخیص، رتبه بندی، و عرضه شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد حیات کیفیت ویژه ای از طبیعت است که هم به جاندار هم بی جان اطلاق می شود و دارای مراتب و ترازهای مختلف و قابل اندازه گیری است. معیارهای حیات در قالب چهار معیار اصلی (مجموعیت، تکامل، سازگاری، بهینه سازی)، یک معیار بنیادی (نظم)، و دو معیار مکمل (نفوذپذیری و مرکز نیرومند) عرضه شده اند که حیات بخشی به سکونتگاه های انسانی فقط در پرتو توجه به همه معیارها محقق می شود.
معنا و مفهوم «طبیعت» در نقاشی های منظره چینی بر اساس مکتب دائو
تاریخ فلسفۀ چین به وضوح نشان میدهد که یکی از مسائل و دغدغههای فکری مردمان این سرزمین، مسئله تطبیق انسان با طبیعت و تطبیق انسان با جامعه بوده است. در عرصه هنر و نقاشی، میتوان چنین استنباط کرد که برای آنان، طبیعت به میزان زیادی با تلقیشان از نقاشی قلممو و مرکب مشابهت دارد. هم طبیعت و هم این نقاشیها، نماد زیبایی و توازن هماهنگ عالم کاینات هستند. این مقاله بر آن است تا با اتکای بر تعالیم دائو، به عنوان مکتبی اثرگذار در شکل دهی به تمام زوایای فرهنگ چین باستان، بویژه در عرصه فرهنگ بصری، معنا و مفهوم «طبیعت» در نقاشیهای منظره چینی و طریق هماهنگی با آن را مورد مطالعه قرار دهد. مراد از طبیعت، جامعیت خودانگیختگی یا خودجوشی چیزها و رهایی مطلق از تصنعی بودن است. به این ترتیب هرگاه چیزها آزاد باشند که راه طبیعی خود را دنبال کنند، در کمال هماهنگی حرکت میکنند. به طور کلی دائو با راه طبیعت، با سیر و جریانی که در طبیعت است، هماهنگ است. سیر طبیعی و خودجوشی هر چیز، شیوه دائو است. هنر چین در سراسر تاریخ خود، طبیعت را ملهم از این نیروی پنهان تصور میکند و هدف هنرمند نیز این است که با این روح تماس پیدا کرده و آنگاه کیفیت و انواع و اقسام آن را برای بیننده توصیف نماید. هدف رهرو دائو، پرهیز از انجام هر کاری است که با طبیعت ناسازگار باشد. این طبیعت نیست که به اصلاح و کمال نیاز دارد، بلکه این ما هستیم که نیازمند تغییر هستیم و باید خود را با آن وفق دهیم. از این رو باید در قبال طبیعت نیست شد و این همان طریقی است که هنرمند بواسطه آن به سراغ طبیعت میرود. در مکتب دائو، اصل تغییر به عنوان عامل پیشبرنده جهان هستی (دائو) به عنوان توازن هماهنگ میان اضدادی تعریف میشود که با یکدیگر تعامل دارند (یین و یانگ). توازن میان اضداد نوعی نیرو یا روح طبیعی را به نام «چی» میآفریند. مناظر نقاشیشده (شانشوئی) نیز بازتابی از این باور در غالب نیروهای «یین» و «یانگ» هستند.
جلوه هایی از زندگی انسان در شعر سهراب سپهری
منبع:
شفای دل سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳
63 - 86
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی ابعاد زندگی انسان و دغدغه های سهراب سپهری و در نتیجه پیام ها و راهکارهایی که این شاعر بزرگ معاصر برای انسان دارد، نوشته شده است؛ چرا که به حق می توان گفت: سپهری یکی از بزرگ شاعرانی است که متمایز زیسته و ممتاز اندیشیده و افکار و سبک زندگی خویش را بی چشم داشت با هم عصران خویش در میان نهاده و در این راستا، گفتار، زندگی و آرامش بی بدیل او شاهدی بر این مدعا است. پیداست که عامل اصلی تمایز او با انسان امروزی در این گفتار و نیز در آثارش، جدای از اثر پذیرفتن از عرفان غنی ایرانی- اسلامی، علاقه مندی سهراب به آیین های شرق دور، مطالعات و سفرهای طولانی او و هم زیستی مسالمت آمیز او با طبیعت و در نتیجه ، شاعرانه زیستنی جامعه پسند با اطرافیان خویش می باشد. در این نوشته پس از تأمل فراوان و خوانش های زیاد بر آثار او و نیز بسامد نمونه هایی گران قدر از انسان و مسائل مربوط به او در اشعار این بزرگ مرد، شاهد مثال هایی برای هر یک آمده است.