مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
گوته
بررسی مقایسه ای مفهوم « عشق » در نگاه حافظ ، گوته و پوشکین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مضامین مشترک قابل بررسی در آثار سه ادیب بزرگ جهانی ، حافظ و گوته و پوشگین ، موضوع « عشق » است . حافظ آشکارا خود را « بنده عشق » می خواند و عشق را ماندگارترین صدا در همه اعصار در زیر این گنبد دوار می داند . گوته نیز در دیوان غربی - شرقی با الهام گیری از حافظ ، عشقی انسانی و آسمانی را به نمایش می گذارد ، و در سرگذشت ورتر از عشقی نافرجام سخن می گوید ، و در فاوست ، عشق مارگریت را مایه نجات روح سرگشته فاوست معرفی می کند ...
از کعبه تا روم (بررسی تطبیقی داستان شیخ صنعان و فاوست گوته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تطبیق آثار ادبی در زبانهای مختلف یکی از راههای شناخت دقیق ویژگیهای فکری، فرهنگی، ذوقی و عاطفی ملل صاحب فرهنگ و ادب است. در حوزه ادبیات تطبیقی گرچه دیدگاههای متفاوتی مطرح است؛ اما صرف نظر از اصول و اسلوب به کار گرفته شده، نتیجه کار به گونه ای باعث شناخت بیشتر و نزدیکی و تفاهم ادبی و فرهنگی خواهد شد. در این مقاله با تطبیق داستان شیخ صنعان عطار و فاوست گوته که نمونه داستانهای عمیق و تامل برانگیز و دارای مضامین جهانشمول است، برخی نزدیکیهای فکری و عاطفی دو شاعر و اغراض آن دو از نقل داستانها با اشاره به مشترکات روشن می گردد.
پس از مروری کوتاه بر مباحث و تعاریف ادبیات تطبیقی، در ادامه مقاله، ابتدا به اختصار به شباهت دو شاعر (از جهت اندیشمندی، نوآوری، وسعت مشرب و شخصیت چند بعدی) و همانندی کلی آثار آنها (از جمله مبتنی بودن دو اثر بر داستانی واقعی و دخل و تصرف کم و بیش مشابه در داستانهای اصلی)، و پس از آن به طور تفصیلی به همانندیهای اجزای دو داستان (ساختار و حوادث، ویژگیها و سرنوشت قهرمانان، مضمونها و موتیفهای مشترک و نوآوریهای دو اثر در اندیشه های دوران خود) پرداخته شده است. در پایان نتیجه گرفته شده است که عطار و گوته با داشتن دو مشرب فکری و اعتقادی و زیستن در دو دوره کاملا متفاوت تاریخی، درباره موضوعات معینی به نحو کم و بیش یکسان اندیشیده اند و از این رو، از ساختار مشابهی برای بیان اندیشه های خود بهره گرفته اند. همچنین دو داستان همچون بسیاری از آثار ادبی برجسته، با آموزه های دینی مرتبط است؛ اما این آموزه ها با نگاهی نو و فراتر از سنت و عادت مطرح شده است. علاوه بر این، به این نکته نیز اشاره شده که با توجه به آشنایی گوته با اندیشه های اسلامی و عرفانی (از طریق خواندن ترجمه قرآن کریم و شعر حافظ) احتمال تاثیرپذیریِ مستقیم یا غیر مستقیمِ گوته از اندیشه و نگاه عطار در برخی پیامهای مترتب بر داستان وجود دارد.
گوته و مفهوم ادبیات جهانی و تطبیقی
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، از ادبیات تطبیقی در کشورهای اروپایی و از آن جمله کشورهای آلمانی زبان استقبال زیادی می شود. این رشته علمی در آغاز سده نوزدهم بنیان گذاری شد و در کشورهای آلمانی زبان نیز فعالیت های علمی بسیاری در این زمینه انجام شده است.گروهی بر این عقیده اند که گوته با طرح مفهوم ادبیات جهانی، از بنیانگذاران اصلی ادبیات تطبیقی بوده است.در مقاله حاضر سعی شده است ضمن معرفی ادبیات ملی، ادبیات سلطه و ادبیات جهانی، منظور واقعی گوته از مفهوم ادبیات جهانی با توجه به ادبیات تطبیقی توضیح داده شود.
حافظ از دو نگاه: رمانتیسم گوته و تعالی گرایی امرسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گوته، اندیشمند و شاعر آلمانی، و امرسن، شاعر فیلسوف امریکایی، از جمله شاعرانی هستند که نه تنها در ادبیّات ملّی کشورشان، بلکه در ادبیّات جهان نیز بسیار تأثیر کرده اند. وجوه مشابه فراوانی در نگرش و اندیشه های این دو شاعر به چشم می خورَد که از مهم ترین آنها علاقه مندی هر دو شاعر به حافظ و معرفی وی به ملّت های خود است. پژوهش حاضر، علاوه بر بررسی تأثیرپذیری گوته و امرسن از حافظ، تلاش هدفمندی را که این دو شاعر برای ایجادِ اقبال ادبی حافظ در ادب غرب انجام داده اند، و چگونگی استقبال از شعر واندیشه حافظ در ادبیّات آلمان و امریکا را، بر اساس دیدگاه یکی از صاحب نظران ادبیّات تطبیقی به نام پراور، بررسی می کند.
در این پژوهش، ابتدا چگونگی آشنایی گوته با حافظ و بررسی عوامل مؤثر در ایجاد شیفتگی او نسبت به این شاعر ایرانی ارائه خواهد شد. پس از آن چگونگی آشنایی امرسن با حافظ و نهایتاً تفاوت دیدگاه های گوته و امرسن نسبت به شناخت و پذیرش حافظ در ادبیّات غرب بررسی می شود. انگیزه اصلی گوته در تقلید از حافظ یافتن طرحی برای عاشقانه سرودن بود، درحالی که امرسن در جست وجوی یافتن اندیشه ای بود که علاوه بر ستایش زیبایی و آرامش، جوابگوی روح آزادی خواهی و استقلال فردی و هویت ملی جامعه معاصرش نیز باشد و به همین دلیل، شعر حافظ را، هماهنگ با فرهنگ و ملّیّت خود، به امریکائیان معرفی کرد. حاصل تلاش این دو، موجب اقبال یافتنِ حافظ، در مسند اندیشمندی جهانی، در فرهنگ و ادب غرب شد.
خلقت، مفهوم «انسان» و «انسان بودن» نزد حافظ و گوته
حوزه های تخصصی:
در اين مقاله به موضوع «خلقت انسان»، «خود انسان» و «انسان بودن»، با تکيه بر تعابير و تفاسير مختلف ادبی در غزليات لسان الغيب حافظ و آثار گوته (Goethe 1749-1832) شاعر معروف آلمانی پرداخته می شود. موضوع فوق در ادبيات و آثار تغزلی ايران و آلمان با هم مقايسه می شود، نمونه های متعددی از آرا و نظرات ادبا، شعرا و فلاسفه ی هر دو کشور ارائه می گردد و با توضيحات مختلف همراه می شوند. سابقه و تاريخچه ی ديدگاه های دينی در خصوص خلقت انسان نيز از زاويه ی ديدگاه های ادبی مطرح می شوند. در اين راستا تا حدودی مشابهت های فرهنگی ادبی و برداشت های دينی از کتب مقدس آشکار می شوند. به ديدگاه ها و نظرات ادبای مذکور با ذکر مثال های متعدد و مستند از آثار آنان پرداخته می شود. اعتقاد به جهان ماورا و بهشت، علل هبوط و سقوط انسان به زمين، نبرد خير و شر، نيکی و بدی، نيروهای الهی و اهريمني در وجود انسان مطرح می گردد. به منظور شناخت وجود انسان و برجستگی ويژگی های خاص انسانی، فرق ماهيتی انسان با فرشتگان و ديگر موجودات جمع بندی و همراه با توضيحات به نظر خواننده می رسد. همچنين سعی می شود تا درباره ی ابعاد مختلف شخصيتی، جايگاه انسان در هستی، تفاوت بين «انسانِ معمولی»، «اَبَرانسان» و «انسان کامل» مباحثی مطرح شود. به معيارهای «انسان بودن» و انسانيت اشاره می شود، موقعيت انسان در چالش های موجود در نبردهای مختلف درونی و بيرونی در پهنه ی وسيع هر دو ادبيات غنی ايران و آلمان با هم مقايسه می شوند. تأثيرات متقابل فرهنگی در آثار مشهور جهانی آشکار می گردد. اين موضوع در نهايت بر اهميت تحقيقات و گفتگوهای ميان فرهنگی صحه گذاشته و زمينه های تعامل بيشتر بين ملت ها را فراهم می سازد. همچنين بر مشابهت های ذاتی و ريشه ی مشترک انسان ها به واسطه ی آدم وحوا و احترام به انسانيت محض تأکيد می گردد.
حافظ و مسئله ی ترجمه پذیری غزلیات
حوزه های تخصصی:
ترجمه ی متون ادبی یکی از دشوارترین انواع ترجمه است. این دشواری درباره ی ترجمه ی شعر حافظ بیشتر است. در این مقاله، درباره ی ترجمه ی غزل های حافظ به زبان آلمانی و تاثیر او بر ادب آلمانی به ویژه با تاکید بر ترجمه ی هامر و دیوان شرقی غربی بحث شده است. همچنین ضمن مقایسه ی بخش هایی از ترجمه ی سخن سعدی به آلمانی، تفاوت اوضاع سیاسی روزگار سعدی و حافظ عاملی موثر در تفاوت طنز در کلام آن ها و شیوه ی سخنشان معرفی شده است. با استناد به دو اثر گوته یعنی «شوق خجسته» و «امید وصل» که گوته با تاثیرپذیری از حافظ سروده است، نشان داده می شود که او از دو نظر به همتای ایرانی اش وامدار می ماند: یکی قالب سونت که آن را برابر غزل دانسته اند، و دیگر طنزی که پشت لحن جدی شعر پنهان شده است.
مرکز ادبیات جهانی؛ دریچه ای به سوی گفتگو با جهان
در دنیای امروز با وجود پیشرفت روز افزون رسانه های الکترونیکی، ادبیات هنوز هم از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این میان ادبیات جهانی با ماهیت همه جانبه، چند وجهی و میان رشته ای آن بستر بسیاری از تحقیقات ادبی را فراهم نموده است. در این راستا نیاز به مجموعه ای احساس می شود که امکان تبادل افکار و تعامل را در سطحی جهانی فراهم کند. مقاله ی حاضر ابتدا با مروری بر ماهیت ادبیات جهانی از طریق نظریه ها به اهمیت و اهداف آن می پردازد. در پایان نیز به نقش ادبیات جهانی در گفتگوی تمدن ها اشاره می شود. تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی و روش انجام آن کتابخانه ای و میدانی است. بر پایه ی نتایج تحقیق می توان مدعی شد ادبیات جهانی نه تنها در تقابل با ادبیات ملی است بلکه می کوشد با ایجاد شناخت از ادبیات کشورهای مختلف، راهی برای تعامل متقابل میان ملت های گوناگون با زبان های متفاوت بگشاید. از این رو طرح فضایی که به این موضوع بپردازد، پیشنهاد می شود.
پژوهشی گفتمان شناختی در گستره کاربردها و کارکردهای نقش نمای "واو" در اشعار حافظ و گوته: کاربردهای آموزشی و پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش نمای گفتمانی "واو" از نوع نقش نماهای افزاینده و توصیفی است و مهم ترین، پیچیده ترین، خلاق ترین، گسترده ترین، پرکاربردترین، و کارسازترین عنصر گفتمانی در مدیریت گفتمان است. این پژوهش اکتشافی دارای دو مبانی معرفت شناختی، پژوهشی، و استدلالی در تحلیل کاربردها و کارکردهای نقش نمای "واو" بود: بهره وری از دیدگاه های پژوهشگران مطرح جهانی در این مطالعات و تحلیل پیکره های خلاق زبانی در عرصه شعر فارسی و آلمانی. این مطالعه الگوی کاربردی و کارکردی "واو" را در غزل های حافظ و اشعار گوته با استفاده از مدل وجوه گفتاری گفتمان شفرین (2006) بررسی نمود. تحلیل و بررسی دو پیکره شعری نشان داد که آن دارای نقش های اولیه و ثانویه است. کارکردهای اولیه واو در گستره اندیشگانی وجوه گفتاری گفتمان بوده و ایجاد روابط سه گانه زمانی، علت و معلولی، و موضوعی بین گزاره ها و اندیشه ها نتیجه استفاده از آن در دو اثر منظوم بود. علاوه بر نقش معهود آن یعنی عطف در کنار گستره های کاربردی و کارکردی فوق، کارکردهای گفتمانی ثانویه آن شامل کنش های امر، گزارش و روایت، بیان هدف، استنباط، استدلال، تاکید، توازن، گسترش، تضاد و مسئله انتظارات بود که در کتب دستور و فرهنگ لغات تحلیل نشده اند. افزون بر این، ترکیب وجوه اندیشگانی، کنش و اطلاعات از دیگر کارکردهای این نقش نما بود. و همچنین استفاده ترکیبی از آن با دیگر نقش نماها نیز بررسی گردید. و در پایان، با توجه به کشف نقش های متفاوت و منحصر به فرد برای واو، مجموعه ای از راه کارهای کاربردی در گستره های آموزشی، راهبردهای مدیریتی در گفتمان، پژوهش، تهیه و تدوین مطالب درسی، و فرهنگ نگاری پیشنهاد گردید.
بررسی دیدگاه گوته در باب رستگاری در فاوست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جستار پیش رو، بر اساس آراء هانس گئورگ گادامر، به بررسی دیدگاه گوته در باب رستگاری در شاهکارش فاوست پرداخته ایم. در این اثر، انسان ها به سه طیف، دسته بندی شده اند: جستجوگران، ساده دلان و بدطینتان. دسته نخست، دانشمندانی هستند که همواره در پی کشف حقیقتند؛ اینان بیش از سایرین در معرض وسوسه های شیطان قرار دارند. دسته دوم انسان های ساده و سنتی هستند که دنباله روی پیشینیان خویش اند و دسته سوم افرادی هستند بدطینت که با ظاهرسازی، فقط به منافع شخصی خویش و سوءاستفاده از دیگران می اندیشند. عواملی که زمینه را برای سقوط انسان در ورطه گناه فراهم می کنند و سد راه رستگاری هستند، فقر، ناامیدی، طلب کمک از غیر خدا در امور و فقدان عشق معرفی می شوند. البته همین انسان گناهکار قادر است روح خویش را نجات دهد و به سعادت و رستگاری ابدی دست یابد؛ برای نیل به این مقصود، عشق ورزی، پشیمانی و توبه از گناهان گذشته و هم چنین تلاش و کوشش مداوم و خدمت به خلق شروط لازمند.
بررسی تطبیقی عنصر شخصیت در داستان های عهد الشیطان توفیق الحکیم و فاوست گوته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
149 - 166
حوزه های تخصصی:
«ادبیات تطبیقی» بررسی پیوند و تعامل ادبیات در زبان های مختلف و «اقتباس» از جمله مهم ترین مباحث پژوهش های تطبیقی است. توفیق الحکیم، نویسنده معاصر مصری و گوته ادیب نامدار آلمانی، درونمایه اصلی داستان «عهد الشیطان» و «فاوست» را پرداختن به شخصیت انسان از دریچه فلسفه تعادلی قرار داده اند. هدف این پژوهش بررسی و تطبیق چگونگی تأثیرپذیری شخصیت های داستان «عهد الشیطان» توفیق الحکیم از «فاوست» گوته با روش توصیفی – تحلیلی و رویکرد تطبیقی است. توفیق الحکیم در «عهد الشیطان» با تأثیرپذیری از «فاوست» جدال انسان با حقیقت را مطرح می کند. سپس با طرح فرضیه، پیامد این جدال و کشمکش را به تصویر می کشد. نکته قابل ملاحظه اینکه هرچند شخصیت های داستان «عهد الشیطان» از «فاوست» تأثیر پذیرفته اند و شاید بتوان گفت اقتباسی ماهرانه از «فاوست» گوته هستند، اما توفیق الحکیم تلاش نموده تا در این شخصیت ها بر اساس طبیعت و سرشت خویش و اوضاع حاکم بر جامعه مصر، تغییراتی پدید آورد و شخصیت های جدیدی را در عرصه ادبیات عربی عرضه دارد.
بررسی خاستگاه شرقی ادبیات جهان از منظر گوته(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله خاستگاه شرقی ادبیات جهان را از منظر گوته تبیین می کند. گوته در 1813 از طریق ترجمه هامرپورگشتال با دیوان حافظ آشنا می شود و به تأسی از حافظ، دیوان غربی شرقی خود را می سراید؛ اما تقریباً یک دهه پس از سرایش دیوان، در گفت وگویی که با اکرمان دارد، برای اولین بار اصطلاح «ادبیات جهان» را به کار می گیرد؛ چون معتقد است ادبیات ملی معنای خود را از دست داده و عصر ادبیات جهانی فرا رسیده است. با این حال، به نظر می رسد گوته در ابداع این اصطلاح برکنار از فرهنگ و ادبیات شرقی و به ویژه دیوان حافظ نبوده است. در واقع، بحث این است که دیوان غربی شرقی گوته اثری است که از طریق مواجهه گوته با ترجمه آثار شرقی و به ویژه و از همه مهم تر، غزلیات حافظ پدید آمده است. از منظر گوته، ادبیات جهان، نه مجموعه ادبیات های ملی و نه شاهکارهای جهان است؛ بلکه فرایندی پویاست از تعامل میان ملت های جهان، با هدف از میان برداشتن دیوارهای تعصبات ملی که هم زیستی مصالحت آمیز را دچار آسیب کرده است. این مقاله به جایگاه ادبیات جهان از طریق خوانش گوته از گفت وگو با حافظ اشاره می کند.
پیمان انسان و شیطان در فاوست گوته و داستان «ضحاک» از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶(پیاپی ۹۱)
۳۵-۷
حوزه های تخصصی:
ابرپیرنگ به آن دسته از پیرنگ هایی گفته می شود که در میان اقوام و فرهنگ های گوناگون بسیار تکرار می شوند. هدف این نوشتار، کشف ساختار ابرپیرنگ جهانی «پیمان انسان با شیطان» در دو روایت «ضحاک» در شاهنامه فردوسی و فاوست به روایت گوته است. ابرپیرنگ پیمان انسان با شیطان در روایات گوناگون در میان اقوام و ملل جهان تکرار شده و در زمان ها و مکان های مختلف به حیات خود ادامه داده است. در پژوهش حاضر، کوشش شده است با روش توصیفی-تحلیلی به دو پرسش پاسخ داده شود: نخست، ساختار و الگوی تکرارشونده حاکم بر این ابرپیرنگ چیست؛ دیگر اینکه، تفاوت ها و شباهت های روایت فردوسی و گوته در این ابرپیرنگ در بخش های متنوع، همچون چرایی پیمان با شیطان، انگیزه های پیمان، کنش های قهرمانان، چگونگی ظهور شیطان بر قهرمانان، و فرجام آنها چگونه است. نتایج نشان می دهد که ساختار این ابرپیرنگ الگویی تکرارشونده به این قرار دارد: پیمان بستن شیطان با افرادی با ویژگی های برتر، فروختن روح به شیطان، انجام دادن یک گونه از خویش کاری های مشابه پس از پیمان با شیطان، و فرجامی از نوع سقوط کامل یا بازگشت به رستگاری پس از تحمل پیامدهای دردناک رفتارهای نادرست. تفاوت های این دو روایت از یک داستان واحد، شامل انگیزه های پیمان بستن است که در فاوست بهره مندی تمام عیار از خوشی های مادی و دنیایی، و در داستان «ضحاک» قدرت طلبی است. تفاوت دیگر در کنش های قهرمانان پس از پیمان بستن است که در فاوست با شهادت دروغ و قبول مال دزدی همراه است، اما در داستان «ضحاک» با قتل و رابطه نامشروع سروکار دارد که در هردو روایت مشترک است. چگونگی ظهور شیطان بر این دو نیز متفاوت است. در فاوست شیطان به شکل سگ، اسب آبی، و سالک دانشجو ظهور می کند و در داستان «ضحاک» به شکل مردی نیک خواه، خوالی گر (آشپز) و پزشک ظاهر می شود. فرجام پیمان در فاوست پس از تحمل سختی های بسیار به رستگاری ختم می شود و در ضحاک به بندی شدن او در بن غاری می انجامد. برمبنای این پژوهش، می توان درباره احتمال تأثیرپذیری گوته از فردوسی تأمل کرد.
بررسی مضامین مشترک دیوان غربی – شرقی گوته و آثار سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شکل های ادبیات تطبیقی، مقایسه متن یا متونی از دو سخنور است تا اشتراکات آن ها مشخص شود. گوته ادیب نام دار آلمانی در دیوان غربی- شرقی خویش مضمون های مشترک فراوانی با سعدی دارد. او علاوه بر تأثیرپذیری فراوان از حافظ، از سعدی شاعر و نویسنده بزرگ ادب فارسی نیز بسیار تأثیر پذیرفته است. زیرا از چند قرن پیش از زمان گوته یا نزدیک به زمان او آثاری از ادبیات فارسی و به ویژه سعدی به زبان های فرنگی ترجمه و باعث آشنایی ادیبان مغرب زمین با آنان شده بود. این مقاله پس از بررسی نحوه آشنایی گوته با آثار سعدی و دلایل تأثیرپذیری گوته از وی، به روش توصیفی- تحلیلی شواهد چشم گیری از مضامین مشترک بین سعدی و گوته را بررسی و تأثیرپذیری گوته را از سعدی یا قرابت اندیشه های آن دو را از دفترهای شعری دیوان غربی-شرقی نشان داده است. این اشتراکات و تأثرات در مضمون، فکر و نوع اندیشه درباره بسیاری از پدیده هاست؛ از جمله: ستایش خداوند و اشاره به عدل و تسلط او بر شرق و غرب، آزادی عقیده، دست گیری درماندگان، ناتوانی عاشق در کتمان عشق، کوتاهی و زودگذری عمر، غنیمت شمردن فرصت کوتاه عمر، نخوردن غم جهان و سپری کردن دنیا با خوش دلی و بی اعتنایی به حسد دیگران، خاموشی زبان، تربیت ناپذیری نااهلان.
مفهوم ادبیات جهان
منبع:
ادبیات تطبیقی جیرفت تابستان ۱۳۸۷ شماره ۶
33 - 48
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، ابعاد مختلف مفهوم ادبیات جهان بررسی می شود. ادبیات جهان، رابطه تنگاتنگی با ادبیات تطبیقی دارد و در واقع، مواد خام مطالعات پژوهشگر ادبیات تطبیقی را تشکیل می دهد. گوته _اندیشمند و نویسنده مشهور آلمانی _اولین کسی است که اصطلاح ادبیات جهان را در محافل ادبی مطرح و دیگران را به خواندن آن ترغیب کرد. به اعتقاد گوته، ادبیات، حد و مرز جغرافیای ندارد و دوستدار و پژوهشگر ادبیات،کتاب های مورد علاقه خود را براساس معیار های زیبایی شناسانه انتخاب می کند.
بررسی و مقایسه دو نماد فرهنگی شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۹
133 - 147
حوزه های تخصصی:
همواره از میان شخصیت های داستانی بالیده در بستر فرهنگ و ادبیات های مختلف، چهره هایی وجود دارند که بنا بر برخی از خصایص منحصر به فرد، امکان فرا روی از بستر دراماتیک خویشتن و مبدل شدن به یکی از شخصیت های ممتاز تاریخ ذهنی افراد انسانی آن جامعه را می یابند و به تعبیری نیز می توان آنها را «مجسمه های فرهنگی» یا «نمونه های ازلی ذهن» آن جامعه نامید. فاوست ، قهرمان نمایشنامه گوته و شیخ صنعان ، قهرمان «منطق الطیر» عطار از اینگونه نمونه های ازلی ماندگار هستند که در این مقاله به عنوان دو نماد فکری و فرهنگی شرق و غرب مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته اند.
تأثیرپذیری گوته از قرآن در دیوان غربی- شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی گمان ادبیات تطبیقی ارتباط تنگاتنگی با مطالعات ترجمه دارد و دست کم در یکی از قلمروهای آن، بررسی تأثیرات ادبی بین فرهنگ ها و ادبیات های مختلف، این ارتباط ملموس تر و جدی تر است. نویسنده بلندآوازه آلمانی، گوته، از دوران دانشجویی به مشرق زمین، در معنای وسیع کلمه، علاقه مند بود و در این باره پیوست آثاری را به زبان های مختلف اروپایی مطالعه می کرد. در خلال این مطالعات بود که وی با کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن، نیز آشنا شد و شدیداً تحت تأثیر آن قرار گرفت. این تأثیرپذیری در برخی از اشعار او به ویژه در جامع ترین دفتر شعرش، دیوان غربی شرقی (1819)، کاملاً مشهود است. جستار حاضر بر آن است که از طریق مبانی نظری ادبیات تطبیقی، قلمرو مطالعات تأثیر و تأثر، و با تکیه بر مستندات و شواهد تاریخی این تأثیرپذیری را بررسی کند. چنان که خواهد آمد، گوته به مدد ترجمه بود که متنی مختلط آفرید و از رهگذر آن الفاظ، عبارات، تصاویر و مضامین جدیدی به اثرش افزود. در ابتدا نشان داده ایم که وی چگونه و از رهگذر چه کسانی با قرآن کریم آشنا شد و چه ترجمه-های از این اثر را در اختیار داشت. در ادامه افزون بر دفترهای دوازده گانه دیوان غربی شرقی، موخره نسبتاً بلند آن نیز بررسی شده، و تقریباً تمام تأثیرپذیری ها و اقتباس ها استخراج و آیاتی را که سرچشمه الهام او بوده نیز ذکر شده است.
مطالعه نوع طبیعت و نگرش به آن در آثار گوته و نقاشی های فردریش و رونگه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله پژوهش این است که وجه مشخص نگرش گوته به طبیعت و تصویر طبیعت در آثار نقاشان رمانتیک آلمان چیست؟ براین اساس به شیوه توصیفی-تطبیقی وجه مشخص نگرش آنها به طبیعت واکاویده می شود. گوته مخصوصا در دوران جوانی علاوه بر تأثیری که از روسو، هردر و جنبش پیشارمانتیک طوفان و تلاطم گرفته، بیشتر نگرش رمانتیک به طبیعت داشته و در مجموع طبیعت برای او، در اشعار و برخی آثار معنی زندگی جوامع اولیه، سادگی و دست نخوردگی در مقابل تمدن (روسو)، فی البداهگی و خودجوشی طبیعت درهم آمیخته با زندگی و هنر مردمان، طبیعت زیبا و خدا است که همگی به نوعی تلقی رمانتیک از طبیعت محسوب می شود. با اینکه او از کلاسیسم هم دفاع می کند در فاوست متأثر از دیدگاه بصری هنرمندان رمانتیک به نظر می رسد این پژوهش از مطالعه نگرش فردریش و رونگه به طبیعت به این نتیجه می رسد آن دو بیشتر به طبیعت به عنوان وجه یا درجه ای از تحقق ذهن یا سوژه می نگرند تلقی رمانتیک تری است. فردریش از سمبولیسم عرفگرای آثار اولیه اش به سمت ناتورالیسم شاعرانه و پالایش یافته تری بر اساس حال و هوای گوته حرکت کرد و زاویه دید سوژه را در نقاشی ها به طبیعت مد نظر داشت. رونگه برغم توصیه گوته، در زندگی کوتاه مدت خود مفهوم رمانتیک «هیروگلیف طبیعت» را به عنوان عنصر اساسی زبان و فرهنگ نشان داد.