مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
معماری مسکونی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، در پی شناخت مفهوم وجایگاه اتاق در معماری مسکونی و نقش آن در تامین خُرسندی ساکنان است، تا علاوه بر بازنمایی اهمیت موضوع، تعیین وضعیت، ترکیب و گُزینش شُمار مناسب از اتاق های متفاوت را در هنگام طراحی یا تدوین ضوابط معماری، ساماندهی کرده و آسان تر سازد. امروزه مشاهده میشود که اساس طراحی بیشتر خانه های متداول در ایران، فضای عمومی وسیعی است که معمولاً با آشپزخانة باز یکسَره بوده و سایر فضاها در باقیماندة سطح طرح جای گرفته اند. اما در معماری گذشتة این سرزمین، اتاق ها با عملکردهای پایه ای گونه گون، اندام های بنیادین خانه به حساب میآمدند. مطالعة میدانی نشان میدهد، امروزه نیز اتاق ها نقشی اساسی در رضایت ساکنان دارند. فراهم نشدن فضاهای کافی و مناسب در عرصه های متفاوت خانه به دلایلی مانند محدودیت های اقتصادی و اجرایی، به ویژه درتامین مسکن اقشار میان درآمد و کم درآمد، پیامد های ناخوشایند اجتماعی و فرهنگی را در پی دارد که جبران آنها دشوار و گاه ناممکن است. در جمع بندی این مقاله گفته میشود که در برنامه ریزی و طراحی مسکن، افزون بر الزامات فنی برای پایداری و ایمنی ساختمان، چرا و چگونه باید به انتظارات عملکردی و کیفی مهمی نیز در راستای تامین موقعیت ها یا اتاق های کافی و مناسب برای عرصه های مختلف زندگی خانواده، پرداخته شود.
ارزیابی تاثیر ایوان ساختمان های مسکونی در بهینه سازی مصرف انرژی سالانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کشور ما ساختمان های مسکونی یکی از اصلی ترین مراکز مصرف انرژی محسوب می گردد. طراحی معماری مناسب می تواند با استفاده از راه کارهای نوآورانه، به کاهش انرژی مصرفی نهایی ساختمان منجر شود .ایوان یکی از عناصر اصلی معماری شمال کشور است که امروزه در اکثر ساختمان های مسکونی به نحوی نامناسب طراحی می شود. پژوهش حاضر سعی دارد با اصلاح الگوی طراحی ایوان، میزان انرژی مصرفی سالانه ساختمان را بررسی کند. در این راستا به طراحی ایوان مطلوب و مدل سازی آپارتمانی مسکونی در شهر بابلسر در سه حالت بدون ایوان، با ایوان و با ایوان دارای دیواره ای مشبک با نرم افزار دیزاین بیلدر پرداخته و انرژی مصرفی برای سرمایش و تامین روشنایی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. نتایج حاکی از تاثیر مثبت ایوان طراحی شده در کاهش مصرف انرژی در این آپارتمان بوده است.
تأثیر سبک زندگی در سازمان فضایی معماری مسکونی در ایران (نمونه مورد مطالعه: آشپزخانه حد فاصل سال های 1304 تا 1357 ﻫ.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اوایل قرن بیستم با ظهور فناوری های جدید، تغییراتی در معماری مطبخ به عنوان یکی از مهمترین عرصه های حضور زنان در واحد مسکونی صورت گرفته است. این تغییرات در ساختار، جانمایی و معماری فضای مطبخ متناسب با ویژگی های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی زنان بوده که در گذر زمان به صورت های مختلف نمود یافته است. هدف این تحقیق بررسی تأثیر سبک زندگی در قالب مؤلفه های تکنولوژی و نقش جنسیتی زنان به عنوان متغیرهای مستقل بر ویژگی های معماری و سازماندهی فضایی آشپزخانه به عنوان متغیر وابسته است و دوره پهلوی متغیر کنترل می باشد. روش های تحقیق در این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی، تاریخی- تفسیری و میدانی است. گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای، اسنادی و مشاهده مستقیم و میدانی بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد شاخص های مربوط به جنسیت در این دوره باعث تساوی زن و مرد به ویژه در طبقات متوسط و مرفه اجتماع شده است که به تبعِ آن، فضاهای اندرونی و بیرونی به تدریج حذف و آشپزخانه از گوشه حیاط و زیرزمین به داخل خانه منتقل شده است و به عنوان یک فضای بینابین (عرصه مشترک) در ارتباط با سایر فضاها قرار گرفته است. ظهور دستاوردهای معماری مدرن نیز، امکان این تغییر و تحولات را میسر کرده است
معماری کیوبیک و معماری مسکونی مدرن در ترکیه و ایران (دهه 1930)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۵۶
71 - 86
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به معماری مدرن در کشورهای ترکیه و ایران، گفتمان «خانه مدرن» بخش عمده ای از فرهنگ معماری این دو کشور است. آرمانگرایان معماری مدرن در غرب، معماری مسکونی را جوهره معماری مدرن معرفی می کردند و آن را موضوعی مهم و قابل توجه می پنداشتند و طبیعتا این دیدگاه در فرهنگ معماری ترکیه و ایران در اوایل قرن بیستم تاثیرگذار بوده است. لذا بررسی تاثیرات معماری مدرن بر معماری مسکونی این کشورها و علت بروز شباهت ها و تفاوت های آنها ضروری است لذا این نوشتار بر آن است این تاثیرات و علت آنها را مورد مطالعه قرار دهد. این پژوهش با هدف، تاثیر معماری کیوبیک بر معماری مسکونی مدرن در ایران و ترکیه و مقایسه تطبیقی تحولات معماری مسکونی دو کشور در اوایل قرن بیستم است. در این تحقیق تفاوت ها و شباهت های موجود در عوامل زمینه ساز و نیز تحولات معماری مسکونی در دو کشور مورد پرسش قرارگرفته است. همچنین سعی شده از این طریق، زمینه مقایسه تطبیقی تحولات معماری مسکونی در دهه 1930، دو کشور فراهم شود. در این پژوهش از روش تحقیق، تطبیقی-تحلیلی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است. جهت بررسی تطبیقی، سه بنا از ایران و سه بنا از ترکیه انتخاب شدند. سپس شاخص های مورد نظر، جهت مقایسه تعیین و بررسی ها انجام گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد، مقایسه تطبیقی معماری مسکونی از جنبه های مختلف در دوره جمهوری و پهلوی اول، تشابه کلی در پیروی از جریان باوهاس و اکسپرسیونیسم در ظهور فرم های اساساً بدیع و تازه در معماری مسکونی این دوره وجود دارد. خانه های کیوبیک ویژگی های ساختاری و شکلی(فرمال) متفاوتی دارند. ساختار سازماندهی پلان های کیوبیک را می توان به چهار دسته تقسیم بندی کرد: پلان های دارای صفه مرکزی، صفحه درونی، صفه بیرونی و بدون صفه که رابطه دوسویه ای با سنت معماری گذشته این کشورها دارد.
تحلیل مورفولوژیک معماری مسکونی مدرن در کشورهای ترکیه و ایران (نمونه موردی: کاخ چانکایا و کاخ سعدآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
113 - 126
حوزه های تخصصی:
بعد از ورود مدرنیسم به خاورمیانه کشورهای این منطقه در مواجهه با این موج، موجب شد تا قطع ارتباط با گذشته نمادین و بصری، نخستین دستاوردی شود که جمهوری ترکیه به رهبری مصطفی کمال آتاترک به دست آورد. ترکیه در ساختن دوباره خود موفق بود و الگویی برای همسایه اش ایران، در دوره پهلوی اول شد. از این رو بررسی، تأثیر مدرنیسم بر ساختارهای گذشته نمادین و بصری از اهمیت خاصی برخوردار است. لذا تأثیر معماری کیوبیک برکاخ های آوانگارد این دو رهبر امری ضروری است. این نوشتار بر آن است این فرآیند و ریشه های آن را مورد مطالعه قرار دهد. روش تحقیقپژوهش از نوع کیفی و بر پایه شیوه تحقیق تحلیلی تطبیقی و با راهبرد تحلیل مورفولوژیک انجام گرفته است. گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. جهت تحلیل موفولوژیک و بررسی تطبیقی، کاخ سعدآباد و کاخ چانکایا انتخاب شدند. سپس شاخص های مورد نظر، جهت مقایسه تعیین و بررسی ها انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد، تبادلات فرهنگی متقابل در قرن بیستم به طور قابل توجهی موجب تبدیل و تغییر فرهنگ شهری و مسکونی در ایران و ترکیه شده بود. بطوری که نمی توان از تولید معماری خالص "جهان شمول" در یک فضای انتزاعی به دور از تأثیر شرایط محلی و یا از معماری خالص"محلی" حرف زد در حالی که که یک مکان به مکان های دیگر به طور کامل وابسته است. کاخ های سعدآباد و چانکایا صرفاً متأثر از معماری محلی یا جهان شمول نیستند بلکه این بناها تحت تأثیر ویژگی های توأمان محلی و جهان شمول شکل گرفته اند. لذا مقایسه مورفولوژیک کاخ های سعدآباد و چانکایا، بیشتر از آنکه تبعیت از محتوای معماری کیوبیک داشته باشد، صرفاً تقلیدی تجددگرا از معماری غرب نبوده و سنت گذشته معماری(محلی) این کشورها کاملاً کنار گذاشته نشده و به واقع در نمونه های بررسی شده مفاهیم و فرم های سنتی و مدرن برهم منبطق یا باهم سازگارشده اند.
گونه شناسی الگوی هشتی در معماری مسکن درونگرای ایران (اصفهان، یزد،کاشان)
در معماری ایرانی هر فضای کالبدی به منظور فعالیتی خاص، برای رفع نیازهای ساکنین آن فضا شکل گرفته که فرم آن همواره متأثر از عواملی چون ویژگی های اقلیمی، مصالح و امکانات فنی، فرهنگ حاکم بر جامعه و خلاقیت طراحان بوده است. عناصر میانی و فضاهای واسط چون رواق، هشتی، ایوان، دالان در معماری مسکونی ایران نقش مؤثری داشته و در واقع این عناصر، سلسله مراتب فضایی بنا را تشکیل می دهند؛ که در این میان هشتی به عنوان یک فضای چند عملکردی که مهمترین نقش آن حرکت و تقسیم فضایی است از جایگاه بیشتری در معماری سنتی ایران برخوردار می باشد. این پژوهش با هدف مطالعه گونه های مختلف هشتی در خانه های سنتی ایران و ارزیابی چگونگی فرم و مشخصات کالبدی آن در شهرها و دوره های مختلف معماری ایران تدوین شده است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است و با انتخاب نمونه های مساکن سنتی در معماری درونگرای ایران انجام شده است. روش جمع آوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای بوده و با مشاهده خانه های سنتی ایران و در نهایت ترسیم دیاگرام تحلیلی از آن ها به بررسی انواع هشتی در بناهای مسکونی ایران پرداخته و سپس با تحلیل ساختاری و یافتن الگو و درون مایه مشترک و تناسبات معماری حاکم و بررسی مشخصات کالبدی آنها نتایجی حاصل شد که بیانگر تفاوت الگوی هشتی بر اساس عواملی نظیر اقلیم و دوره های تاریخی و … می باشد.
مقدمه ای بر تحلیل تأثیر نفوذ فرهنگی غرب بر معماری مسکونی معاصر ایران در دوران قاجار و پهلوی
معماری بناهای مسکونی در دوره قاجاریه از محرمیت ها و رعایت فضاهای بیرونی و اندرونی و طرح های دلباز به همراه رعایت اصول ارتباطات و محرمیت ها، به معماری غرب گرای پهلوی اول و بخصوص پهلوی دوم رسید. این غرب گرایی به خصوص در ساختمان های مسکونی رخنه کرده تا جایی که فضاهای اندرونی، طرح های ترکی و اتاق سازی ها در اطراف حیاط به فراموشی سپرده شد و معماری ارزشمند ایرانی دست خوش سردرگمی و پریشانی شد. در این مقاله تلاش شده مسیر حرکتی معماری ساختمان های مسکونی از دوره قاجار تا پهلوی دوم مورد برسی قرار گیرد ،که این تحولات باعث تحول در فرم پلان ها در این دوره ها نیز بوده.روش پژوهش در نگارش این مقاله به صورت توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای بوده است.نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که معماری دوره قاجاریه که به حق اصول،مبانی و الگوهای قدیم معماری ایران را ارتقاء بخشیده درنهایت به معماری دوره پهلوی اول با الگو گیری از کشورهای شرقی و تلفیق با معماری سنتی و سپس به معماری دوره پهلوی دوم با الگوی غرب گرایی وبی هویتی رسیده است.
طراحی مجتمع مسکونی با تاکید بر آیات قرآن کریم
خانه مسکونی باید طوری طراحی شود که ارتباط بین نظام اعتقادی و ساختار کالبدی و معماری، به حفظ اصول اعتقادی و ارزش های دینی-مذهبی کمک کند بطوری که این عقاید عنصر کلیدی تعیین کننده عملکردها و فضاهای خانه مسکونی باشند. امروزه با تحولاتی که در روند معماری مسکن رخ داده است، حفظ اصول دینی- مذهبی نظیر محرمیت کمتر رعایت می شود. در این راستا تحقیق حاضر به روش تحلیلی-توصیفی و با هدف طراحی مجتمع مسکونی با تاکید بر آیات قرآن کریم شکل گرفته تا از این طریق بتواند به بررسی و شناخت شاخصه ها و مولفه های مسکن مطلوب از منظر قرآن کریم پرداخته و ابعاد مفهومی و کالبدی معماری دینی-مذهبی در طراحی مجتمع مسکونی را بشناساند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که از جمله شاخصه های معماری دینی (دینی-مذهبی)می توان به جنبه های روحانی معماری مذهبی، هندسه خاص و خالص، حساسیت نسبت به جهات، تقارن، ایجاد تضاد در فضای بیرون و درون، خدا بنیادی و دعوت، زیبایی در معماری مذهبی و حجاری، گچ بری وکاشیکاری اشاره کرد. همچنین مهمترین مساله که رعایت آن از منظر معماری دینی-مذهبی (مبتنی بر قرآن کریم) به آن تاکید شده است مساله محرمیت است.
نقش مطالعات جغرافیای انسانی(عناصر محیط- رفتار) در بازشناسی الگوی آموزشی درس طراحی معماری 5(مسکونی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکردهای نو در آموزش با توجه به توسعه کمی و کیفی آن از موضوعات اثرگذار در برنامه ریزی آموزشی است که نقشی اثرگذار در تحول اجتماعی دارد. در این راستا هدف این مقاله بررسی، تحلیل و ارزیابی مولفه های رفتاری و محیطی اثرگذار در آموزش معماری مجموعه های مسکونی در درس کارگاه طراحی معماری 5 است. روش تحقیق ترکیبی (توصیفی- همبستگی) است. مدل شناختی پژوهش، با استفاده از نظریات صاحب نظران، مطالعات کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شد. در این مطالعه مولفه های نرم افزارها و برنامه ریزی های آموزشی، انسان افزارهای آموزشی شامل دانش، مهارت ها، تجارب و خلاقیت، سخت افزار و مدیریت افزارهای آموزشی، روش فردی-گروهی، امکانات هندسی، امکانات فرهنگی، مؤلفه های مفهومی- انتزاعی، کالبدی- محیطی و ذهنی- رفتاری، مولفه های ادراکی و کیفیت محیطی شناسایی شدند. سپس به منظور پالایش و جمع بندی ادبیات پژوهش به تدوین پرسشنامه پرداخته شد. توزیع پرسشنامه میان جامعه آماری خبرگان طراحی معماری مسکونی انجام گرفت؛ و نتایج آماری بدست آمده مولفه ادراکی شامل خودآگاه و ناخودآگاه دارای بیشترین اثر و امکانات هندسی دارای کمترین تاثیر در این زمینه است. با توجه به مطالعات شناختی و نتایج آماری بدست آمده، مدل تحلیلی پژوهش منجر به ارائه الگوی فراگیر برای آموزش طراحی معماری مسکونی شد.
درآمدی بر مبانی شکل گیری نظام پیمون و مدول و مقایسه تطبیقی آنها در معماری مسکونی در مقیاس ایران و جهان
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
162-172
حوزه های تخصصی:
هنر و معماری از دیر باز ورای محلی که در آن نمود و رشد یافته اند دارای چند اصل اساسی میباشند که در اشکال مختلف ولی در یک چارچوب ثابت نمایان شده اند. نظام های ساماندهی فضا و اندام های گوناگون ساختمان که در معماری نقاط مختلف جهان استفاده شده اند میتوانند از نظر هندسی در یک سیستم تناسباتی دسته بندی شوند. پیمون در معماری سنتی ایران یکی از این نظام هاست که به عنوان معیار و الگویی جهت رعایت این اصول به کار گرفته شده است. شبکه بندی کن و شاکو در ژاپن، تناسبات طلایی در معماری کلاسیک اروپا طوریست که پیروی از آنها نگرانی معماران شرق و غرب را درباره نا استواری و نازیبایی ساختمان از میان برده است. در عصر مدرن نیز شاهد نظام های تناسباتی رنسانس، مدول لوکوربوزیه و نظام ساختمان سازی مدولار هستیم که در تقابل با نظام تناسباتی معماری کلاسیک در صدد هر چه انسانی تر کردن مقیاس ها و افزایش قابلیت ساخت پذیری بوده اند. هدف این پژوهش مروری بر ادبیات شکل گیری نظام های تناسبات هندسی و بازشناسی نقش پیمون به عنوان الگوی سازمان دهنده فضا در معماری سنتی ایرانی و مدول در معماری غرب برای ادراک بهتر الگوی هندسی بکار رفته در معماری مسکونی است. روش تحقیق این نوشتار، استدلال منطقی در راستای تطبیق نحوه کاربست نظام های تناسباتی پیمون و مدول در معماری مسکونی است که از روش گرد آوری داده های توصیفی- تحلیلی برای نیل به اهداف، استفاده شده است. این تحقیق بر پایه مطالعات کتابخانه ای صورت پذیرفته و نتایج حاصل از آن نشان داد که تناسبات از دیرباز عامل مهمی در نظم دادن به اجزا و عناصر موجود در طراحی می باشد که در نظام های تناسباتی پیمون ایرانی مبنای عمل تناسبات انسانی و بازشوها میباشند ، این روند در نظام تناسباتی ژاپن هم صادق است و بر مبنای کف پوش و آکس ستون هاست. در طرف مقابل نظام های معماری غرب بیشتر بر پایه متریال ها و فرمول های ریاضی میباشند و توجهی به مقیاس انسانی در آنها نشده است.
نقش دولت های استعماری در باز تعریف معماری مسکونی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۹ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
131 - 146
مدرنیزاسیون طی یکصد سال گذشته، معماری مسکونی ایران را به فضایی مبهم کشانده که دولت های استعماری در آن نقش اساسی داشته اند. این مقاله بر آن است تا ابعاد این فرایند استعماری را در فضای معماری مسکونی بررسی کند. پرسش اصلی این است که چرا دولت های غربی در راستای اهداف استعماریِ خود، تغییر ساختار معماری مسکونی ایران و الزامات مربوط به خانه داری را هدف قرار داده اند. فرضیه این نوشتار با بررسی تاریخی تحلیلیِ اقدامات غرب و نیروهای محافظه کار داخلی آن است که برخورد چند بُعدی ایرانیان نسبت به ماهیت معماری مسکونی، نقش اساسی در باز تعریف ایده های مصرف گرایی، جنسیتی، طبقاتی و هویت ملی ایران داشته است. ترویج این عناصر هدف اصلی نیروهای استعماری بوده است. این پژوهش به شیوه ی کیفی مدوّن شده و در واکاوی پرسش مطرح در آن، گردآوری داده ها به طریق کتابخانه ای انجام پذیرفته و از روش تحلیلی بهره جسته است.
نظریه برگردان درتحلیل معماری مسکونی مدرن کشورهای ترکیه و ایران(دهه1930)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برگردان فعالیتی است درون زبانی و میان فرهنگی، که به شرح و تفسیر جهان و پدیده های آن می پردازد. برگردان در این جا حوزه ای مطالعاتی است که جزئیات مبادلات فرهنگی بین مکان ها را مورد بررسی قرار می دهد و به بحث در مورد اثرات خارجی/ بیرونی بر یک مکان معین می پردازد. این پژوهش در بخش مبانی نظری تعاریف مفهوم برگردان در معماری، جمع بندی شد. سپس روش های برگردان در معماری مسکونی ایران و ترکیه مورد واکاوی قرارگرفت. روش به کار گرفته شده در بخش اول پژوهش، روش تحقیق بازنگری پژوهش است که زیر مجموعه روش تحقیق فراتحلیل بازنگری پژوهش است. در بخش دوم از روش تحقیق کیفی و تحلیل محتوا جهت شناسایی روش های برگردان در معماری مسکونی ایران و ترکیه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد، معماران مدرن در ایران و ترکیه از طریق روش های برگردان، مفاهیم نو را به مفاهیم سنتی و یا برعکس، بطوری که موجب دگرگونی یا نو شدن مجدد این مفاهیم می شدند، تغییر می دادند. عمدتاً رویکرد تولید یک سنت جدید در معماری مسکونی مبتنی بر برگردان مدرنیسم در غرب، از طریق شیوه هایی چون همسان سازی فضایی، انطباق با بافت شهری و بیگانگی در محیط شهری است؛ که بسته به زمینه فرهنگی و میزان تغییر، گاهاً معماری مسکونی دوره پهلوی و جمهوری اول را یک گام به سمت همگن شدن تحت یک قدرت هژمونیک متمایل می کند.
بررسی تطبیقی ویژگی های بصری، الگوهای هندسی و کاربرد گره چینی چوبی در خانه های تاریخی درمیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
161 - 184
حوزه های تخصصی:
یکی از هنرهای سنتی مرتبط با معماری، گره چینی است که بر اساس ساختار و اجزاء در فضاهای مختلف مورد استفاده قرار گرفته و در غنای فضای معماری نقش مؤثری دارد. هدف از این تحقیق، بررسی تطبیقی ویژگی های بصری و الگوهای تزئینی آثار گره چینی در معماری سنتی منازل مسکونی تاریخی است. دوره تاریخی این آثار شامل دوره افشاریه، قاجار، و اوایل دوره پهلوی است که همگی در شهر درمیان در استان خراسان جنوبی واقع هستند بر این اساس نگارندگان در پی پاسخ به این پرسش ها بودند که ویژگی های بصری آثار گره چینی در خانه های تاریخی منطقه درمیان چیست و مقایسه تطبیقی خانه ها، از حیث کاربرد و نقوش، حائز چه نکاتی در هنر گره چینی معماری مسکونی منطقه درمیان است. مقاله حاضر از نظر شیوه نگرش و پرداختن به مساله، توصیفی- تحلیلی و از نظر شیوه انجام، تحلیل محتواست. در این پژوهش 5 اثر از خانه های تاریخی درمیان شامل خانه توکلی، خانه عبدالعظیم بیک نوزاد، خانه عبداله بیک مسینایی، خانه عبداله خان رفیعی و خانه مهدی خان رفیعی که دارای تزئینات گره چینی هستند مورد مطالعه قرار گرفته و نقوش گره چینی در معماری این خانه ها از دیدگاه بصری و الگوی طراحی بررسی گردید. نتایج این پژوهش نشان می دهد بیشتر گره چینی ها از نوع مشبک و کمترین تعداد از نوع توپر می باشد. متنوع ترین گره چینی ها را می توان در خانه مهدی خان رفیعی مشاهده کرد که علاوه بر دارا بودن یک اثر گره چینی ترکیبی توپُر-مشبک که در نوع خود منحصر بفرد است، از گره چینی در ساخت نرده، ارسی، درب و پنجره استفاده شده است. رایج ترین کاربرد گره چینی در معماری مسکونی خانه های مورد مطالعه، به کارگیری گره مشبک در بازشوها (پنجره ) است. این نوع گره سازی علاوه بر تامین نور و حفظ جریان باد، به دلیل به کارگیری در فضای تابستان نشین طبقه ی بالای عمارت، موجب حفظ محرمیت فضای خصوصی بنا شده است. از نظر تطبیق کمیت و کیفیت آثار گره چینی با دوره تاریخی هر بنا نیز می توان این نکته را بیان نمود که هر چه خانه ها از قدمت تاریخی بیشتری برخوردار هستند، تعداد و کیفیت آثار از تنوع و کاربرد بیشتری در معماری مسکونی برخوردار است. لذا در خانه های متعلق به اواخر افشاریه مانند خانه عبداله بیک مسینایی و خانه مهدی خان رفیعی، از هنر گره سازی به طور گسترده تر و پرکاربردتری از خانه های قاجاری (خانه عبدالعظیم بیک نوزاد) و پهلوی (خانه توکلی) استفاده شده است. داده های پژوهش حاکی از آن است که دست کم 11 نوع گره مختلف در خانه های مورد مطالعه قابل شناسایی است. پرکارترین و متنوع ترین هندسه نقوش را در ساخت ارسی خانه توکلی و خانه مهدی خان رفیعی می توان مشاهده نمود. به علاوه، پرکاربردترین هندسه، گره هشت و چهار است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، پرکاربردترین گره، گره هشت و چهار و پرکاربردترین آلت؛ مربع، سِلی و ترنج تند می باشد. زمینه گره در بیشتر آثار مربعی، ولی کادر آن مستطیل می باشد. همچنین خانه مهدی خان رفیعی واجد متنوع ترین نوع گره سازی هم از حیث هندسه نقوش و هم از حیث کاربرد و استفاده از گره در معماری داخلی است.
کارخانه یا کار و خانه؛ بررسی مفهوم کار و تولید در شکل گیری خانه های تاریخی ایرانی در بشرویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۵
101 - 118
حوزه های تخصصی:
تفاوت و تنوع های موجود در الگوهای معماری مسکونی در یک ناحیه اقلیمی، می تواند ناشی از تنوع سبک های زندگی و روش های تأمین مایحتاج یک خانواده باشد. هدف اصلی این پژوهش آن است که شکل گیری و سازماندهی فضاها را در معماری مسکونی از گذر نگاه به معیشت و فرهنگ جستجو کند. این پژوهش بر مبنای روش تحلیل کیفی پیش می رود. پس از بررسی مبانی نظری و پژوهش های پیشین، معیارهای بررسی خانه ها مشخص شده و سپس با استفاده از پدیدارشناسی معماری به مقایسه داشته های فضایی گونه های مختلف خانه در محدوده مورد پژوهش می پردازد. این مقاله پس از مقایسه تطبیقی چند معیار مشخص شامل ابعاد حیاط مرکزی، تعدد فضاها و اتاق ها و آثار گود برک در خانه های تاریخی تقسیم بندی ساده ای از خانه های تاریخی دارد که دو گروه اصلی ساختمان های مسکونی را در این بافت نشان می دهد. خانه های با حیاط کوچک و خانه های با حیاط بزرگ از سویی و خانه های دارای گود برک در ایوان و خانه های فاقد آن از سوی دیگر. نتایج این مقاله حاکی از آن است که وجود گود برک در ایوان خانه های کوچک به اثبات رسیده است و خانه های بزرگ تقریباً فاقد چنین تشکیلاتی هستند. آنچه که در این خانه ها در نگاه اول به چشم می آید، وظایف متفاوت هر کدام از فضاهای آن است. این پژوهش با تجزیه و تحلیل نظام فضاهای پر و خالی و جهت گیری فضاها و همچنین آثار و ادوات برک بافی در برخی از نمونه های شاخص تر این خانه ها، به این نتیجه می رسد که نظام شغلی و خانوادگی، در شکل این تفاوت ها مؤثر بوده اند. این مقاله نتیجه می گیرد که آنها در واقع واحدهای تولیدی یک شهر صنعتی پیشامدرن بوده اند که کار و زندگی را در هم آمیخته اند و تجسم کالبدی واژه کارخانه در زبان پارسی را تحقق بخشیده اند.
چگونگی شکل گیری یک ساختمان مسکونی پایدار با استفاده از مواد و مصالح هوشمند در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
303 - 318
معماری پایدار به عنوان یکی از نوین ترین روش های رشد و ارتقا براساس ویژگی های اقلیمی است. این سبک، سال های زیادی است که در دنیا از فلسفه و روش های اجرایی مدرن برخوردار می باشد. معماری پایدار به عنوان یک اصل و هدف بدون شک برای تحقق نیازمند اصول، راهکار و ابزارهایی هست. یکی از ابزارهای مهم در تشکیل یک معماری استفاده از مواد و مصالح مناسب درآن است استفاده از سیستم های ساختمانی هوشمند و پاسخ به موقع نسبت به تغییرات در شرایط محیطی مانع از هدر رفتن انرژی و دوام و افزایش عمر بیشتر در ساختمان ها می شود. توسعه پایدار و در نتیجه معماری پایدار سعی در همراهی با طبیعت به جای غلبه بر طبیعت و استفاده از انرژی تجدیدپذیر به جای سوخت های فسیلی درنتیجه جلوگیری از تباهی منابع طبیعی و پرهیز از آلودگی محیط زیست را به همراه دارد. استفاده از مصالح هوشمند یکی از مهم ترین پاسخ ها برای ارتباط بین معماری و محیط زیست است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای و مطالعات میدانی انجام شده است. نتایج بدست آمده نشانگر آن است که استفاده از روش های هوشمند و ایده های پایدار شامل: 1.تأسیسات و تجهیزات گرمایشی و سرمایشی؛ 2. تهویه؛ 3.روشنایی؛ 4. عایق بندی؛ 5. بازشوها؛ 6. دیوارها، در جهت حفظ انرژی ساختمان ها مؤثر است. اهداف پژوهش: مطالعه اهمیت استفاده کردن از مواد و مصالح هوشمند در بخش های مختلف یک ساختمان مسکونی در اقلیم سرد و کوهستانی. ارائه الگویی مناسب برای شکل گیری یک معماری پایدار با مصرف انرژی کم در ساختمان های مسکونی تبریز. سؤالات پژوهش: چگونه می توان ساختمان مسکونی با معیارهای معماری پایدار طراحی کرد؟ چگونه می توان ساختمان مسکونی با مصرف انرژی کم متناسب با اقلیم شهر تبریز طراحی کرد؟
بررسی جایگاه الگوی چهارصفه در سازمان فضایی معماری مسکونی ناحیه گرم و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۵۷
۱۶۱-۱۴۹
حوزه های تخصصی:
از چهارصفه به عنوان کهن ترین الگوی معماری مسکونی در ایران، زیاد نام برده شده است. این الگوی ساختمانی صرف نظر از مباحث اقلیمی و سازه ای، از دیدگاه معناگرایی نیز از دوره باستان حایز اهمیت بوده و در نقوش و طرح های مختلف تکرار شده است. در معماری ایران، این الگو از بیانی خالص در آرایش فضایی نمونه های اولیه به فضایی جزء در نمونه های تکامل یافته تر تبدیل می گردد و به این ترتیب الگوهای متنوع فضایی در خانه ها و کوشک ها را شامل می شود. این مقاله با هدف تبیین اهمیت و گستردگی کاربرد الگوی چهارصفه در معماری مسکونی ایران تدوین شده است و بر این اساس پس از کنکاشی پیرامون بروز این الگو در تهرنگ های معماری مسکونی، به مزیت هایی رجوع می کند که برخی از آن ها نقش اساسی در تداوم الگوی چهارصفه و توسعه آن به عنوان یک جزء فضا داشته اند. این مزایا عبارتند از خلق یک ریز اقلیم مطبوع در منطقه خشک صحرایی، فضایی گشاده در مساحت کوچک میانسرا، الگویی هندسی که پیاده سازی اهداف سازه ای را بسیار ساده می کند و همچنین کارکردهای متنوعی که می توان در فضای مرکزی چهارصفه به آن پرداخت. این تحقیق به روشی توصیفی و تحلیلی بر اساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای، پس از مرور و نمایش تهرنگ های چهارصفه در معماری مسکونی، رد پای آن را در فضاهای متنوعی مانند حوضخانه، تالار و برخی دیگر از فضاها پیدا کرده و الگوهای متنوع چهارصفه را در تهرنگ های فرضی و با مقیاس های مختلف ارایه می کند. شهرهای بشرویه و طبس در خراسان، نمونه های خالص تر و جامع تری از کهن الگوی چهارصفه را در خود دارد که عبارت است از خانه هایی درونگرا همراه با یک حیاط مرکزی کوچک و چهار ایوان در پیرامون آن؛ در حالی که خانه های زواره، دارای الگویی پایه با فضای مرکزی سرپوشیده است که برای توسعه و تکامل در خانه های بزرگ و ظهور در حوضخانه آماده شده است. در خانه های حیاط دار فلات مرکزی ایران، الگوی چهارصفه در حیاط ناپدید می شود و در فضاهای جزء پدیدار می شود، حوضخانه شکل اصلی بیان الگوی چهارصفه در این خانه هاست.
بررسی و تحلیل بافت تاریخی روستای خویدک براساس گاهنگاری دوره های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۶۹
۶۰-۴۷
حوزه های تخصصی:
خویدک یکی از روستاهای تشکیل دهنده دهستان فهرج از توابع بخش مرکزی شهرستان یزد است. این روستا آثار تاریخی زیادی را در دل خود دارد و از بافت نسبتاً منسجمی برخوردار است. این مقاله با رویکرد تاریخی تحلیلی قصد دارد بافت روستا را از دیدگاه تاریخی بررسی کرده و در کنار آن تأثیر عوامل اقلیمی بر شکل گیری بافت روستا را مطالعه کند. برهمین پایه مهم ترین سؤالاتی که در این مقاله مطرح شده اند عبارت اند از 1. روستای خویدک در چه دوره هایی شکل گرفته و توسعه یافته است؟ 2. براساس اطلاعات جمع آوری شده، وضعیت بافت تاریخی روستای خویدک چگونه است؟ متون محلی یزد روستای خویدک را مربوط به دوره ساسانی می دانند شواهد باستان شناختی مرتبط با این دوران نیز در دشت های اطراف روستا شناسایی شده است. همچنین قلعه تاریخی روستا را نیز به این دوره تاریخ گذاری کرده اند. در کنار آن مسجد جامع قدیم قرار دارد که می تواند مربوط به دوران صدر اسلام باشد. در بررسی های باستان شناختی که در این روستا انجام گرفت تعداد دوازده خانه شناسایی گردید که به دوره آل مظفر تاریخ گذاری می شوند. می توان گفت که بافت روستا در قرون میانی اسلامی در محدوده ای حدفاصل حسینیه پایین تا حسینیه بالا قرار داشته است. اگرچه شواهد به دست آمده از دوره صفویه اندک است، ولی خانه های زیادی شناسایی شدند که در دوره های قاجار ساخته شده اند. در این دوران روستا به حد نهایی گسترش خود رسیده بود. در دوران پهلوی و معاصر نیز برخی از خانه های تاریخی مرمت و نوسازی گردیده اند. روستای خویدک دارای بافت تاریخی نسبتاً متراکمی است که در جهت شمال غربی جنوب شرقی توسعه یافته است. خانه ها درون گرا بوده و از عناصری همچون حیاط مرکزی، صفه (تالار)، زیرزمین و خرداقلیم تشکیل شده اند. پوشش ها نیز اکثراً گنبدی و حجم زیادی از مصالح مورد استفاده بوم آورد بوده و در ساخت برخی از نمونه های اخیر، از مصالح مدرن استفاده شده است. درصد زیادی از خانه ها متروک شده که این امر اگرچه، در حفظ بافت تاریخی تا حدودی مؤثر بوده، ولی ادامه این روند می تواند تخریب بخش زیادی از بافت را به دنبال داشته باشد.
گونه شناسی چهارصفه های تاریخی روستای دوسیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۶۹
۷۲-۶۱
حوزه های تخصصی:
معماری روستایی همسازترین پاسخ های کالبدی را به محیط و فرهنگ ساخت داده است. تنوع در کالبد و سازمان دهی فضایی معماری روستایی حاصل این پاسخگویی است. معماری روستایی مناطقی با اقلیم سرد کوهپایه ای ایران، به واسطه مقابله با شرایط اقلیمی، جغرافیایی ویژه، نوع معیشت بومی و مواردی ازاین دست، تصویری دیگر از سازمان دهی و شکل فضا را نسبت به سایر روستاهای ایران نمایش داده است. گاه این سازمان دهی به تولید نوعی ویژه و هویت مند از قرارگیری و انتظام فضایی می رسد. روستای دوسیران در شهرستان کوه چنار ازاین دست روستاهاست که به واسطه اقلیم، نوع فناوری ساخت، روابط اجتماعی و جغرافیایی محیط، از منظر روستایی و روابط فضایی ویژه ای برخوردار است. این روستا در منطقه کوهمره نودان در نزدیکی کازرون و در محدوده تاریخی شهر ساسانی بی شاپور قرار گرفته است. در این مقاله با تکیه بر روش پیمایشی و موردکاوی، تلاش شده است تا با مشاهدات شخصی، برداشت میدانی و بررسی اسناد و اطلاعات در تاریخچه و معماری روستا، به بررسی معماری مسکونی روستای دوسیران پرداخته شده و عوامل شکل دهنده به کالبد عمارت های چهارصفه آن بازشناسی شود. نگارندگان تلاش دارند با مقایسه تطبیقی بین سازمان دهی فضایی چهارصفه ها و جزئیات ساختی آن مانند نحوه پوشش و ساخت ابنیه، در ابتدا به این سؤال پاسخ گویند که گونه های معماری مسکونی در روستای دوسیران کدامند و پس از آن این مطلب مورد سنجش قرار گیرد که ویژگی های چهارصفه ها چگونه می تواند یک نوع از معماری مسکونی روستایی را بیان نماید؟ بررسی اولیه نشان می دهد که چهارصفه های دوسیران بنابر دلایل اقلیمی و امنیتی، فاقد هرگونه نورگیر و بازشو هستند و جهت گیری خانه ها براساس جهت باد غالب زمستانه شکل یافته است. همچنین ورودی ها بنا بر اساس مؤلفه های ایمنی، اقلیمی و فرهنگی کوتاه تر از حد معمول ورودی در معماری روستایی و برابر با 140 سانتی متر ساخته شده است. نتایج نشان می دهد؛ الگوی سازمان دهی فضایی در چهارصفه های دوسیران، بر پایه عوامل ریشه های تاریخی معماری بومی روستا، اقلیم و زمینه ساخت، شکل یافته و در این میان به یک گونه از ساخت فضایی دست یافته شده است.
نگرش بیوفیلیک رویکردی در ارتقا سطح کیفی محیط زندگی ساکنان مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
۳۴۹-۳۳۱
حوزه های تخصصی:
اتصال محکم زندگی انسان و طبیعت به عنوان عنصر ذاتی و فطری، این تصور بشر برای فرار از تحت سلطه بودن سیستم های حیات به وسیله ی پیشرفت بشریت و فن آوری های نوین به شکلی که توانایی تغییر و انتقال بنیادین جهان طبیعت را داشته باشد را زیر سوال برده است و به تبع این توهم نابخردانه معماری ای را ایجاد کرده که تراکم شدید ساختمان ها و فروپاشیدن محیط طبیعی اطراف و جدایی مردم از اکوسیستم و فرآیندهای طبیعی را به دنبال داشته است. در دنیای کنونی افزایش بی رویه جمعیت شهرها از یک سو و توسعه بی ضابطه از سوی دیگر و هم چنین صنعتی شدن بدون توجه به آسایش و سلامت افراد در فضاهای مسکونی، جوامع بشری را در معرض بحران قرار داده است. مسکن به عنوان یکی از پدیده های واقعی از نخستین مسایلی است که بشر همواره برای دگرگونی مناسب و معقول آن در تلاش است. هدف از ساختن فقط تولید نیست بلکه کاربری آن مدنظر است؛ و کیفیت نقش مهمی را در کسب رضایت متقاضیان مسکن دارد. ارتقای کیفیت مجتمع های مسکونی، یکی از عوامل تأثیرگذار بر مطلوبیت محیطی در نظر گرفته می شود که می تواند کیفیت زندگی و رضایت مندی ساکنین مجموعه های مسکونی را تحت تأثیر قرار دهد. باور بنیادین این پژوهش بر آن است که بشر به عنوان یک گونه ی زیستی، همواره پیوندی غریزی و فطری بین انسان ها و دیگر سیستم های حیات را برای خود قائل است، با تشخیص نیاز فطری انسان برای برقراری ارتباط با طبیعت به همراه پایداری و استراتژی های جهانی طرحی برای خلق محیط هایی که تضمین کننده کیفیت زندگی و معماری سبز باشد را در پی داشته است. روش مورد استفاده بر حسب هدف، روش تحقیق کاربردی و شیوه ی مطالعه بر حسب روش و ماهیت، تحقیق توصیفی تحلیلی می باشد و گردآوری اطلاعات آن بر مبنای مطالعه منابع کتابخانه ای و تحلیل محتوایی آن ها بوده است، نتایج حاصل از پژوهش مبین این موضوع است که با ایجاد ارتباط بین انسان و طبیعت می توان به یک فضا، با کیفیت مطلوبی دست یافت و ارتقای کیفیت محیط زندگی نیز به معنای عرضه پاسخ های مناسب و متنوع از طریق محیط، به نیازهای متفاوت فیزیولوژیکی و روان شناختی کاربران آن فضاست.
بومی سازی اصول معماری اکولوژیک و بیوفیلیک در طراحی مجتمع های مسکونی ایران در راستای ارتقای کیفیت آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
۲۱۸-۲۰۵
حوزه های تخصصی:
گسست از طبیعت و نظام های طبیعی در جریان زیست روزمره ی انسان شهرنشین یکی از دغدغه های مهم دوران معاصر تلقی می شود. فضاهای معماری و شهری، می بایست عرصه ای بی بدیل برای تماس بی واسطه با دنیای طبیعی باشند، دنیایی که در بستر طبیعت بکر زاده می شود و مجموعه ای از عوامل و فرآیندهای طبیعی را دربرمی گیرد؛ اما متاسفانه دنیای کنونی، به علت دوری از اکوسیستم و فرآیندهای طبیعی، پیامدهایی جز مشکلات متعدد زیست محیطی، فضای شهری بی روح و حضور معماری هایی که با نیازهای طبیعی انسان هیچ انطباقی ندارند را برای انسان ها درپی داشته است. یکی از فضاهای حائز اهمیت معماری که کیفیت فضایی آن در طی فرآیند معاصرسازی و صنعتی شدن دچار آسیب جدی گردیده است، مسکن می باشد. مسکن به عنوان یکی از پدیده های واقعی از نخستین مسایلی است که بشر همواره با آن دست به گریبان بوده و در تلاش برای دگرگونی و یافتن پاسخی مناسب و معقول برای آن بوده است، چرا که مسکن به عنوان یکی از نیازهای اولیه هر انسان و در واقع یکی از نیازهای اساسی وی پس از خوراک و پوشاک، مطرح می باشد؛ لذا توجه به مسکن نه فقط به عنوان یک سرپناه، بلکه به عنوان فضایی که بتواند شرایط لازم را برای رشد فردی هر یک از افراد خانواده فراهم آورد و هم چنین نیازهای روحی و روانی آنان را مرتفع سازد حائز اهمیت است. یکی از راهکارهای ارتقای کیفیت محیط های مسکونی عصر حاضر بهره گیری از معماری هایی نوینی چون اکولوژیک و بیوفیلیک می باشد؛ این معماری ها به جهت پیوند و ارتباطی که با طبیعت دارند، می توانند پاسخ گوی نیازهای روحی و روانی انسانِ معاصر باشند و تا اندازه ای شرایط مطلوب و مناسب را برای زندگی متقاضیان مسکن فراهم سازند. روش مورد استفاده در این پژوهش بر حسب هدف، روش تحقیق کاربردی و شیوه ی مطالعه بر حسب روش و ماهیت، تحقیق توصیفی تحلیلی می باشد و گردآوری اطلاعات آن بر مبنای مطالعه منابع کتابخانه ای و تحلیل محتوایی آن ها بوده است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که با بومی سازی اصول جهانی معماری اکولوژیک و بیوفیلیک بر اساس مولفه های کیفی مسکن در ایران و بکارگیری این اصول بومی در روند طراحی و اجرای مجتمع های مسکونی داخلی می توان وضعیت کیفی آن ها را ارتقا بخشید و شرایط مناسب و مطلوب تری را برای ساکنین این مجتمع ها فراهم ساخت.