مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
جهان اجتماعی
حوزههای تخصصی:
هر جهان اجتماعی سه لایه معنایی، نهادی و فردی دارد. با پیوند لایه های معنایی و فردی، طی فرایندهای دگرسازی، دیالکتیک بیرونی جهان اجتماعی برقرار می شود. فرد نیز سه لایه هویتی دانشی، خواهشی و توانشی دارد. با پیوند نظر و عمل افراد، طی فرایندهای خودسازی، دیالکتیک درونی جهان اجتماعی برقرار می شود. با دیالکتیک بیرونی و درونی جهان اجتماعی، «نهادها» و «نظام های اخلاقی» شکل می گیرند. جهان های اجتماعی گوناگون بنا به هویتشان، اتکای یک سانی بر نظم نهادی و نظم اخلاقی ندارند. تاکنون متلایم ترین نظم اخلاقی، در جهان های اجتماعی دینی رخ نمود، و کارآمدترین نظم نهادی به مدد علم تجربی در جهان دنیوی تجدد، سربرآورد. نخبگان علمی جامعه ما بیش از همه، از فرایندهای تربیتی علم تجربی، متأثر می شوند که انتظار می رود آثار اخلاقی آن را بروز دهند. توزیع نظام های اخلاقی قدسی و دنیوی در میان نخبگان علمی کشور، نشانگر نقش علم تجربی در بازتولید جهان های دینی و دنیوی است. نخبگان علمی، بیشتر در میانه طیف نظام های اخلاقی قدسی دنیوی قرار می گیرند و پایبندی عملی آنان به ارزش های اخلاقی، پایین ارزیابی می شود و متغیرهایی چون تعلق خانوادگی و جهان شناسی دینی همراه آن در اجتماعی شدن اولیه و تعلق صنفی تخصصی و جهان شناسی علمی همراه آن در اجتماعی شدن ثانویه، نظام اخلاقی آنها را توضیح می دهد.
بررسی مختصات فرهنگی جهان اجتماعی دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ما با انواع جهان های اجتماعی مواجه هستیم. عناصر فرهنگی تعیین کننده نوع جهان اجتماعی است. یکی از جهان های اجتماعی، جهان اجتماعی دفاع مقدس می باشد که توسط رزمندگان اسلام در جبهه های جنگ تحمیلی ظهور یافت. بهره بردن از آن جهان اجتماعی در جامعه، پس از جنگ بخصوص برای رفع و دفع مسائل اجتماعی، منوط به ترسیم آن جهان اجتماعی در قالب عناصر فرهنگی آن است. در این پژوهش، با مراجعه به منابع اصیل دفاع مقدس و با روش تحلیل محتوای کیفی، مختصات فرهنگی جهان اجتماعی دفاع مقدس، در قالب سه لایه توصیف شده است. لایه اصلی و بنیادی، شامل باورها و اعتقادات عمیق و بنیادین مثل باور به خدا و انسان است. لایه دوم، عبارت از ارزش های حاکم بر آن می باشد که مبتنی بر لایه اول است. مثل عقلانیت، ولایت محوری و... . لایه سوم، کنش های حاکم بر فضای جبهه ها می باشد که مبتنی بر ارزش های حاکم بر آن است. نتیجه اینکه جهان اجتماعی دفاع مقدس، دارای عناصر فرهنگی اصیلی است که مبنای ارزش ها و کنش های حاکم بر جبهه ها بود.
بررسی و مقایسه دیدگاه هابرماس و علامه طباطبایی درباره اختیار با تکیه بر نظریه ادراکات اعتباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۹۵
87 - 108
حوزههای تخصصی:
در آثار علامه طباطبایی دو رویکرد متفاوت نسبت به مسئله اختیار ارائه شده است: رویکرد سازگارگرایانه و رویکرد اختیارگرایانه. رویکرد اختیارگرایانه علامه طباطبایی دیدگاه ابتکاری اوست که از طریق اعتبار وجوب، به عنوان یکی از اعتبارات قبل از اجتماع، در سطح فردی و شخصی- نه اجتماعی- ترسیم می گردد. هابرماس نیز در یک رویکرد اختیارگرایانه از طریق جداکردن ساحت علیت در جهان طبیعی از ساحت دلایل در جهان اجتماعی، اختیار انسان را ترسیم می کند. مقاله حاضر در صدد پاسخ به این پرسش هاست: دیدگاه اختیارگرایانه علامه طباطبایی با دیدگاه اختیارگرایانه هابرماس چه شباهت ها و چه تفاوت هایی دارد؟ هر یک از این دو دیدگاه در مقایسه با دیدگاه دیگر چه مزیت ها و چه نقاط ضعفی دارد؟ آیا این دیدگاه ها قابل پذیرش اند و می توانند اختیار انسان را تبیین کنند؟ در این مقاله این دو دیدگاه درباره اختیار، با یکدیگر مقایسه و بررسی شده اند. دیدگاه اختیارگرایانه هابرماس از این جهت که اختیار را از طریق یک جهان نمادین و اعتباری- که مشمول قانون علیت و ضرورت علّی نیست- تبیین می کند، شبیه دیدگاه اختیارگرایانه علامه طباطبایی است؛ با این تفاوت که در رویکرد علامه طباطبایی امر اعتباری، یک اعتبار وابسته به شخص اعتبارکننده و از اعتبارات قبل از اجتماع است؛ اما در تقریر هابرماس، امر اعتباری، یک جهان اجتماعی است که مستقل از شخص مستقر است و شخص آن را اعتبار نکرده است. بررسی دیدگاه ها به این مطلب انجامید که هر دو دیدگاه دچار اشکالاتی هستند و نمی توانند رویکردی قابل قبول در تبیین مسئله اختیار به شمار آیند.
تفسیر حکمت اسلامی از رابطه معنا، انسان و جامعه در نظریه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
رابطه معنا با انسان و جامعه از مهم ترین دغدغه های فلسفه و علوم اجتماعی به شمار می رود؛ زیرا امروزه منطق علوم اجتماعی فارغ از رویکرد کلاسیک (اثباتی)، نوعی گرایش به سوی نظریه های کلان اجتماعی را نشان می دهد که علاوه بر اینکه نمایانگر فلسفی شدن جامعه شناسی است، کارکرد آن نیز معقول کردن جهان اجتماعی یا به تعبیری معنادارکردن رابطه انسان و جامعه است. بدین وصف سوژگی با وجود ظرفیتی که در علوم اجتماعی به طور عام داشته و افق های مهمی را در سنت های نظری پدیدار کرده است، اما با اکتفا به عقل جزئی و تجربی در میانه دوآلیته فلسفه غرب قرار گرفته و بالمآل در سیر تطور نظریه های اجتماعی نتیجه ای جز تصلب بی روح معنا و تزلزل سطحی معنا در رابطه با انسان و جامعه به دنبال نداشته است. بر این مبنا انسانی که به کمک سوژگی خود، جهان را استعلایی می نگریست، در بستر عواملی مانند سنت، فرهنگ، گفتمان، اساطیر و... چنان از معنا زدوده شد که گویی زاده این عوامل است و اینها نه تنها به فعل او بلکه به خود او نیز معنا می دهند، اما حکمت اسلامی از سقف عقلانیت موجود با اتصال به وجود فراتر رفته و این معناداری در رابطه انسان و جامعه را در دیالکتیک تاریخ معنوی و تاریخ تجربی و در سیر علل طولی و وسائط الهی تبیین می کند. از این حیث معانی از سویی به دلیل اعدادی به کمک اراده و اختیار درصورت افعال اعتباری انسان و از سوی دیگر به دلیل فاعلی به واسطه مشیت الهی درصورت قوه ناطقه (فطرت الهی) تحقق می یابد؛ بنابراین براساس عوالم سه گانه معانی، امر و خلق در انسان معانی عقلی و فطری به تفصیل در معانی مثالی تنزل می یابد و پس از آن به ادراک حسی پیوند می خورد و این ادراک جزئی وهمی لحظه به لحظه به معنایابی انسان در جامعه در قالب اعتبارات اجتماعی منجر می شود.
بررسی بنیادهای نظری فلسفی «روش شناسی بنیادین» و دلالت های آن در تکوین نظریه (تبیین مبانی نظری نسبت واقعیت و اندیشه)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
استاد پارسانیا در «روش شناسی بنیادین» شیوه شکل گیری نظریات علمی را دنبال می کند، درحالی که از منظر ایده آلیست ها معرفت، هستی را رقم می زند. نمونه هایی از تلفیق مارکسیت ها هستی را مقدم می دانند و در نگاه نوکانتی ها نحوه ای از تعامل هستی و اندیشه در تکوین نظریه توضیح داده می شود. استاد پارسانیا براساس بنیادهای نظری صدرالمتألهین، قائل به حضور هستی و اندیشه با هم در شکل گیری و تحقق نظریه است. مسئله این پژوهش آن است که روش شناسی بنیادین مبتنی بر کدام مبنای نظری از حکمت متعالیه، «تکوین لحظه حال» (نظریه مُحقَق شده» را به این نحو توضیح می دهد؟ و نحوه ارتباط این دو عامل را چگونه تبیین می کند؟ حکمت متعالیه با چه ظرفیتی می تواند این نظریه را تفسیر نماید؟ روش این مقاله توصیفی تحلیلی بوده و در نهایت نشان داده است: «نفس الامر» نظریات اجتماعی که روش شناسی بنیادین از آن سخن می گوید «هستی های اعتباری» است که در نتیجه اعتبارات انسانی و حرکت جوهری تحقق می یابد. این هستی های اعتباری در مرتبه نفس عالِم و مرتبه فرهنگ (جهان اجتماعی) به یک وجود موجودند و بنا بر نوع تعامل نظر و عمل در «نوع اخیر مُحقَق» و «جهان اجتماعی»، امکان های مختلفی از نسبت هستی و مفهوم در نظریه به وجود می آید.
اخلاق و نظریه اجتماعی رویکردی جامعه شناختی به اخلاق در مصرف(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۶ (پیاپی ۶۹)
70 - 93
با اوج گیری فناوری های جدید در عصر مدرن، زیست انسانی متفاوت شد و انسان در جهان اجتماعی از یک مصرف کننده ساده به مصرف کننده ای متنوع و هدفِ مصرف تبدیل شد. مصرف کننده و عملکرد او پیش از این محدود به یک بازار بود؛ اما با ایجاد بازارها و محصولات جدید، گفتمان غالب بر مصرف کننده نیز متفاوت شد. در این میان، اخلاق به عنوان یک امر پایه و جهان شمول، ارتباط عمیق تری با کنش های انسانی در حوزه مصرف یافت و البته بی تأثیر از چنین تغییری هم نبود. این پژوهش به این پرسش پاسخ می دهد که در نظریه جامعه شناختی، اخلاق در مصرف چگونه قابل تبیین است. بررسی دیدگاه های جامعه شناختی با رویکردتوصیفی تحلیلی نشان می دهد اخلاق در مصرف سه وضعیت را پشت سر گذاشته است. نخست اینکه منابع سنتی نظیر دین و جامعه موجب واقعیت بخشی به اخلاق و مؤثربودنش در مصرف شده اند. دوم، اخلاق تحت تأثیر ساختارهای اجتماعی است و قوانین، آیین ها، هنجارها و زبان اخلاقی یک گروه، به جای اینکه فرد را تنها عامل در برساخت کنش های اخلاقی ناظر به خرید بداند، بر بینش هایی متمرکز است که ساختار به لحاظ اخلاقی بر فرد تحمیل می کند. در نهایت، لذت و سلیقه شخصی، دو پایه برای عینیت دادن به اخلاق مصرف گرای جهان مدرن و بافضیلت شمردن مصرف کننده در زمان مصرف هستند.
پژواک فرهنگ در کلام هستی: خوانش صدرایی تحولات فرهنگ در سایه ترابط جهان طبیعت و جهان اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذیل حکمت متعالیه و با تکیه بر «نظریه فرهنگی صدرایی» می توان به روش قیاسی-برهانی، چگونگی ترابط فرهنگ و جهان طبیعت را تحت ربوبیت الهی تبیین کرد و الگویی برای تبیین تحولات فرهنگی از این مسیر ارائه داد. براساس «نظریه فرهنگی صدرایی»، فرهنگ یک جوهر معنایی است؛ بنابراین در تبیین ابعاد ترابط فرهنگ و طبیعت، این پرسش مطرح می شود که ترابط انسان، جامعه و طبیعت، چه نقشی در انسداد یا انفتاح معنایی جوامع و شکل گیری فرهنگ های مختلف دارد و این تحولات معنایی چه بازتابی در جهان طبیعت می یابد. این مسیر نظری روشن خواهد کرد که تأثیرپذیری فرهنگ از جهان طبیعت به دو سنخ «تکوینی و غیرارادی» و «آگاهانه و همراه با قصد و اراده انسان ها» قابل تقسیم و ذیل عنوان «سایه جهان طبیعت بر فرهنگ» قابل بررسی است. «بازتاب تکوینی و غیرارادی جهان طبیعت در فرهنگ ها» در سه سرفصل «بذل و کتمان معنا از سوی جهان طبیعت در ترابط با فرهنگ»، «قهر و مهر عملی جهان طبیعت در ترابط با فرهنگ» و «امتداد اقلیم در فرهنگ» قابل تبیین است و بازتولید آگاهانه جهان طبیعت در متن فرهنگ، ذیل دو سرفصل «تفسیر و نمادسازی (معنابخشی ملهم از جهان طبیعت)» و «بازآفرینی فرهنگی صور محسوس مقتبس از جهان طبیعت (صورتگری به معانی)» تبیین می شود. تغییراتی نیز که از مسیر فرهنگ در جهان طبیعت ایجاد می شود، ذیل عنوان «سایه فرهنگ بر جهان طبیعت» قابل بررسی و ذیل دو عنوان «انعکاس فرهنگ در باطن طبیعت» و «انعکاس فرهنگ در کالبد طبیعت» قابل واکاوی است.
معرفی و نقد کتاب «مسائل اجتماعی: اجتماع، سیاست و کنش اجتماعی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۲۹۴-۲۸۸
حوزههای تخصصی:
کتاب «مسائل اجتماعی: اجتماع، سیاست و کنش اجتماعی» نوشته خانم آنا لئون گورِرو (استاد جامعه شناسی در دانشگاه لوتران در تاکوما، واشنگتن) است که امیر خرمی ترجمه کرده و در سال ۱۳۹۸ با عناوین فرعی «نهادهای اجتماعی ما»، «ریشه های نابرابری» و «جهان اجتماعی و مادی ما، کنش فردی و تغییر اجتماعی» در سه مجلد منتشر شده است. مجلد سوم کتاب «مسائل اجتماعی: اجتماع، سیاست و کنش اجتماعی» با تمرکز ویژه بر مسائل اجتماعی و آسیب های اجتماعی و انتخاب رویکردی جامع (آماری، علمی، نظری و عملی)، تنوعی از مسائل اجتماعی معاصر از الکلیسم و سوءمصرف مواد مخدر تا جرائم، وضعیت عدالت کیفری، مسائل اجتماعی شهر، محیط زیست و... در ایالات متحده را بررسی و تحلیل کرده است. مسائل اجتماعی طرح شده در کتاب، اگرچه آیینه تمام قدی از مسائل اجتماعی در کشور آمریکاست، اما این شکل از مسائل و آسیب های اجتماعی تاروپودی مشترک در بافتی جهانی دارند و نمی توان آن را مختص به جامعه ای خاص دانست. در حقیقت، کتاب یادشده با داشتنِ جزئیات ارزشمند و درعین حال پرداختن به ابعاد مختلف علمی و تجربی، ذهن مخاطب را با طیف گسترده ای از مسائل اجتماعی آشنا می کند و نوع مواجهه با آن، شیوه تحلیل و درنهایت استراتژی های اثرگذار را در اختیار مخاطب قرار می دهد. از حیث ساختاری، کتاب از یک مقدمه، شش فصل، فرهنگ مفاهیم، منابع و نمایه تشکیل شده است.